دگر خواهی
دگرخواهی به معنی به دوش گرفتن مشکلات دیگران و حل آن ها نیست، به معنی نجات دائم دیگران از همه مشکلات پیش آمده یا گرفتن احساس مسئولیت از آنها و انجام کارها برایشان نیست، بلکه در کنارشان بودن است هنگامی که به ما نیاز دارند. درک رنج آن ها است و پذیرفتن بدون قید و شرط آنها حتی در لحظاتی که خشمگین یا بد رفتار هستند یا در ذهن از تضادی رنج میبرند.
جشن تفاوتها
در فرهنگ امروز که ترکیبی است از سنتهای گذشته و ویژگی های مدرنیته، همه چیز به سمت یگانگی میل می کند. جوامع به یک قانون، یک حقیقت موجود، یک راه درست معتقدند. بنابرین برای بسیاری، جشن تفاوتها یک مشکل جدی به شمار می رود. از دیدگاه بسیاری از افراد، تفاوت، تضاد به همراه میآورد و تضاد نیز به عنوان مشکلی دیده می شود که باید حل شود.در بهترین، حالت، افراد تفاوتها را تحمل میکنند یا به آن احترام میگذارند،علیرغم مخالفت یا ناراحتی که به دنبال میآورد. هر چند گام اول جشن تفاوتها، احترام به تفاوتها است، ولی به آن محدود نمیشود. جشن تفاوتها، یعنی استقبال از فرهنگها، خواسته ها، دیدگاه ها و عقاید مختلف وحتی مخالف با خود.
این موضوع نیازمند درک این حقیقت است که فرضیات چالش آور و آنچه ناراحتی می آورد، اغلب بهترین معلم است. تفاوتها، زندگی انسانها را از واقعیات و فرصتها غنی میسازند. بدیهی است نیازمند احساس تواضع در اهمیت اعتقادات فردی است. جشن تفاوتها بر میزان انعطاف پذیری، یادگیری از دیگران وتمایل به رشد افراد می افزاید.
استقلال رأی
استقلال رأی یعنی فرد بداند چه میخواهد و برای رسیدن به آن با اراده فردی، مناسبترین راه ممکن را انتخاب کند. کسانی که استقلال رأی دارند، نظر مشورتی دیگران را میشنوند و درباره آنها فکر میکنند، اما در نهایت از قالبهای درونی خود برای تصمیم گیری استفاده میکنند و اجازه نمیدهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. آنان ذهن تحلیلگری دارند و برای تصمیم گیری استفاده میکنند و اجازه نمیدهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. آنان ذهن تحلیلگری دارند و برای تصمیم گیریهای مستقل شان از تحلیلهای شخصی خود استفاده میکنند.
بنابرین هنگام تصمیم گیری مصمم و قاطع هستند و مسئولیت تصمیمهایشان را نیز میپذیرند. بسیاری از تصمیمها یشان را نیز میپذیرند. بسیاری از تصمیمهایشان ممکن است ناخوشایند دیگران باشد، یا محبوبیت آنها را در میان جامعه از بین ببرند، ولی این موضوع مانع آنها نمی شود. اگر لازم باشد برای حفظ عقاید خویش در مقابل جهان می ایستند. آن ها در صورت لزوم ممکن است حتی تصمیمهای قبلی خود را نیز رد کنند و تغییر دهند، زیرا این ویژگی فرد را وامیدارد به طور دائم درباره همه چیز، حتی درستی نظرات خود بیندیشند و هر گاه متوجه شود اشتباه کردهاست، اشتباه خود را بپذیرد، در صورت لزوم آن را اعلام کرده و راه خود را به سوی مسیر درست اصلاح کند.
برای داشتن استقلال رأی فرد باید توانایی خود انتقادی، تعهد به دنبالهروی از راه درست و حتی گاهی شهامت تنها ماندن را داشته باشد. چنین افرادی ممکن است به نظر سر سخت و لجوج برسند ولی دانش وفرهنگ بدون چنین افرادی هرگز به پیش نمی رود.
کسانی که استقلال رأی دارند به درون خود برای تصمیم گیری مراجعه میکنند.آنان که از درون هدایت میشوند، در خود پتانسیلی برای تعیین مسیر زندگی خود کشف میکنند که ممکن است با روال عادی جامعه و اطرافیان متفاوت باشد. آن ها اصول اخلاقی وارزشهای ویژه خود را دارند و این اصول درونی و ویژگیهای شخصیتی آن ها، راهنمایشان در مسیر زندگی است. آن ها نه کورکورانه از سنن پیروی میکنند و نه پیرو بی چون وچرای مد هستند، بلکه فقط کاری را انجام می دهند که با طبیعت درونی آن ها سازگار است.
کسانی که از بیرون هدایت میشوند واستقلال رأی ندارند، تمایل به وابستگی دارند. آن ها تمایل دارند مسئولیت کارهایشان بر روی دوش دیگران باشد و آن ها نگرشی مانند یک بیننده یا پیرو داشته باشند. چنین افرادی با محرکهای بیرون از خودشان عمل میکنند، برخلاف کسانی که استقلال رأی دارند و با هدایت درونی عمل میکنند افرادی که استقلال رأی دارند وبا هدایت درونی عمل میکنند. افرادی که استقلال رأی دارند از اراده مستقل خود در تصمیم گیریها استفاده میکنند. بیشتر افراد مبتکر، خلاق و برجسته از ویژگی استقلال رأی برخوردار بودند. هر چند گروهی عقیده دارند که بین استقلال رأی وبهره هوشی فرد ارتباط مستقیمی وجود دارد، ولی این ویژگی خاص نخبگان نیست، همه افراد بشر با شهامت پایداری بر روی اعتقاداتشان می توانند این ویژگی را داشته باشند.
تواضع وفروتنی
فروتنی با دور کردن فرد از خود مهم بینی، امکان یاد گرفتن از تجربیات و دیگران را ممکن میسازد. تواضع مانع می شود که فرد خود را بیش از اندازه جدی بگیرد، یا به غرور نابجا مبتلا شود یا به دیگران اجازه رشد ندهد.
تنگنی[۳۰] (۲۰۰۲، به نقل از حقیق ۱۳۹۱) علائم اصلی تواضع در افراد را به صورت زیر لیست کردهاست:
– ارزیابی دقیق از توانایی ها و عملکردهای خویشتن(عدم عزت نفس پایین یا نارضایتی از خویشتن)
– توانایی تصدیق اشتباهات، کمبودهای مهارتی یا دانشی و محدودیت های خود(معمولاً در مورد فرد نیرومند)
– داشتن ذهنی باز در مقابل ایده های جدید، اطلاعات و توصیه های مخالف
– هماهنگی توانایی ها ومهارت های فرد(جای فرد در جهان) در ژرف نگری وضعیت (برای مثال دیدن خود به عنوان تنها یک فرد در تصویر بزرگتر)
– خود محوری کمتر،«فراموشی درباره خویشتن» وقتی در می یابیم که فرد تنها بخشی از عالم بزرگتر است.
– آگاهی از ارزش همه چیز، همچنین شیوه های بسیار متفاوتی که افراد واشیا میتوانند توسط آن ها در جهان ما سهم داشته باشند.
افراد متواضع امکان اشتباه را برای همه ممکن میدانند زیرا باور دارند فقط کسانی که کاری انجام نمیدهند، فقط کسانی که کاری انجام نمیدهند، اشتباه نمی کنند. اما چرا اشتباه میکنیم؟ چون همه چیز را نمی دانیم. در بهترین حالت، میل به یادگیری داریم و در این مسیر، امکان اشتباه بسیار است. به علاوه هر یک از افراد بخشی از کار یا به عبارت ساده تر، بخشی از تصویر بزرگتر را میداند و این ارزش کار تیمی است که این تکههای کوچک آگاهی را در کنار هم می گذارد تا تصویر کامل و مسیر درست انجام کار به دست آید.
تمایل به طرح چرا های بنیادی