خانی (۱۳۸۹) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «موانع فرهنگی توسعه گردشگری ایران» سعی کرده است تا با توجه به تعریف تایلور[۱۱۶] از فرهنگ[۱۱۷]، به این مسأله بپردازد که آیا در افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات و آداب و رسوم ایران موانعی بر سر راه توسعه گردشگری ایران وجود دارد یا خیر؟ این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده و نتایج تجزیه و تحلیل متغیرهای مختلف برای فرضیات ضوابط و قوانین اسلامی، باورها و اعتقادات مذهبی، و آداب و رسوم مورد تأیید قرار گرفت و به عنوان مانعی برای توسعه گردشگری ایران شناخته شد. اما نتایج آماری، افکار عمومی را به عنوان یک مانع تأیید نکرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وی چنین بحث می کند که چارچوب فرهنگی کشور، اعتقادات مذهبی و قوانین صنعت، ورود گردشگران به کشور را مشروط میسازد؛ بدین معنا که، گردشگران ورودی به کشور، به ویژه زنان گردشگر در بدو ورود باید خود را از نظر ظاهری و رفتاری با ضوابطی وفق دهند که در دستورات و اعتقادات مذهبی ما از جایگاه مهمی برخوردار است. ضوابط و قواعدی که امکان دارد برای فرد گردشگر به مثابه نوعی از قیود تلقی شود؛ زیرا، در هنجارها و ارزشهای فرهنگی وی چندان محدودیتی وجود ندارد. از طرف دیگر، معمولاً بسیاری از کشورهای جهان فاقد چنین محدودیتهایی هستند و گردشگران خارجی کمتر با فلسفه و نحوه ایفای نقش در این ارتباط آشنایی دارند. لذا ممکن است با برخی قیود و محدودیتها مواجه شوند؛ چرا که، گردشگران واقعی، به ویژه نوعی که برای میزبان سودآور تلقی میگردند، تعطیلات سالانه خود را وقف گردشگری مینمایند. آنان در چنین مواقعی مایلند تا به قیود کمتری گردن نهند و الزام ایشان (حداقل در بین گروههایی از گردشگران) به پذیرش ضوابط در بدو ورود، به ویژه اگر این ضوابط برایشان نامأنوس باشد، سبب کاهش تمایل ایشان به سفر می شود. در پایان، پژوهشگر پیشنهاداتی نظیر تدوین برنامه جامع گردشگری، بررسی بازار گردشگری، بررسی استانداردهای جهانی در زمینه خدمات گردشگری، اتخاذ شیوه های تبلیغاتی مؤثر، بازنگری و تدوین مقررات موجود، افزایش سقف اعتبارات اعطایی برای سرمایه گذاری و آماده نمودن مراکز گردشگری و جاذبههای فرهنگی ـ تاریخی کشور برای بازدید گردشگران را ارائه داده است.
۲-۳-۲ پژوهشهای خارجی
گودیل و ویت (۱۹۸۹) طبقه بندیهای ارائه شده برای انواع مشارکت را به دو بخش تقسیم کرده اند:
تقسیم مشارکت بر اساس نوع محدودیت:
الف) عدم مشارکت به دلیل وجود محدودیتهای داخلی، در حالی که فرد مایل است مشارکت کند (مانند مهارت ها، تواناییها یا فرصتها)
ب) عدم مشارکت به دلیل وجود محدودیتهای خارجی؛ در حالی که فرد مایل است مشارکت کند (مانند نبود امکانات یا برنامه ها)
ج) عدم مشارکت به دلیل عدم علاقه
تقسیم مشارکت بر اساس نوع مشارکتکننده:
الف) مشارکتکنندگانی که علیرغم علاقهشان نمی توانند فراوانی یا شدت مشارکت خود را افزایش دهند
ب) افرادی که در گذشته مشارکت داشته اند، اما فعالیت را ادامه ندادهاند
ج) افرادی که مشارکت دارند، اما نمی توانند به سطح مطلوب رضایت یا لذت از مشارکت برسند (گودیل و ویت، ۱۹۸۹).
جکسون (۱۹۹۱) انواع محدودیتها را به شکل زیر طبقه بندی کرده است:
بر اساس سطح مشارکت در فعالیت: محدودیتهای شروع یک فعالیت فراغتی جدید، محدودیتهایی که باعث کاهش یا ادامه ندادن فعالیتی فراغتی میشوند؛
بر اساس داخلی یا خارجی بودن محدودیتها: برای مثال محدودیتهای انگیزشی در برابر محدودیتهای فیزیکی، محدودیتهای مطلق در برابر محدودیتهای نسبی، محدودیتهایی که فعالیت را محدود می کنند در مقابل محدودیتهایی که فعالیت را غیرممکن میسازند و محدودیتهای دائمی در برابر محدودیتهای موقتی (جکسون، ۱۹۹۱).
بر اساس گفته جکسون و اسکات (۱۹۹۹) طبقه بندی محدودیتها به شیوه های مختلفی انجام شده است. علیرغم تنوع روشهای استفاده شده، نتایج مشترک زیادی داشته اند. تشابه در نتایج این را میرساند که محدودیتهای ثابت و معناداری وجود دارند، بدون اینکه به شرایط خاص یک پژوهش خاص یا ماهیت نمونه آن بستگی داشته باشد (جکسون و اسکات، ۱۹۹۹).
هر چند پژوهشگران بیان کرده اند که این طبقه بندیها میتوانند پدیده علاقه به مشارکت را توصیف کنند، اما نمی توانند وقوع آن را توضیح دهند. لذا تحلیل مکانیزم داخلی محدودیتها و این که چگونه محدودیتهای مختلف در کنار هم بر مشارکت افراد اثر میگذارند، مورد توجه قرار گرفت. از اینرو پژوهشگران محدودیتها را به صورتی شفاف طبقه بندی کردند تا بتوانند الگو و مکانیزم موانع را شناسایی کنند. اولین مدلهای محدودیتهای فراغت در فاصله بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ ارائه شده اند (جکسون، ۱۹۹۱). مدل محدودیتهای گردشگری برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ توسط کروفورد و گودبی، و بعدها در سال ۱۹۹۱ توسط کروفورد و همکارانش توصیف شد (هادسون و گیلبرت، ۱۹۹۹).
جکسون و سیرل (۱۹۸۵) بر اساس مدل تصمیم گیری ویت[۱۱۸] (۱۹۶۱) مدل تصمیم گیری محدودیتهای فراغتی را ارائه دادهاند و دو دسته از محدودیتها را شناسایی کرده اند:
موانعی که منجر به عدم مشارکت میشوند؛
موانعی که مشارکت را محدود می کنند (جکسون و سیرل، ۱۹۸۵).
کروفورد و گودبی (۱۹۸۷) مدلی برای آزمودن رابطه میان محدودیتها و مشارکت در فراغت ارائه کرده اند. از نظر آنها محدودیتها تنها بر مشارکت در فعالیت اثر ندارد؛ بلکه، در تشکیل ترجیحات فراغتی هم مؤثرند. این مدل، محدودیتها را به سه دسته «میان فردی[۱۱۹]»، «درون فردی[۱۲۰]» و «ساختاری[۱۲۱]» تقسیم می کند. محدودیتهای درون فردی بر شکل گیری ترجیحات فراغتی اثر میگذارند و منجر به عدم مشارکت میشوند. محدودیتهای میان فردی هم بر ترجیح و هم بر مشارکت مؤثرند. محدودیتهای ساختاری نیز میان ترجیح و مشارکت فاصله می اندازد (کورفورد و گودبی، ۱۹۸۷؛ نیانپوان و همکاران، ۲۰۰۸؛ کیم، ۲۰۰۹).
بلیزی (۱۹۸۷) در پژوهش خود اشاره کرده است که در یک برنامه سفر برای بزرگسالان و غیرمسافران، تفاوتهای جمعیتشناختی بسیاری وجود دارد. همچنین محدودیتهای این دو گروه بسیار از هم متفاوت است (بلیزی، ۱۹۸۷).
هندرسون و همکارانش (۱۹۸۸) رابطه محدودیتهای ادراک شده، تفرج خارج از خانه و جنسیت را مطالعه کرده اند و محدودیتهایی چون هزینه، علاقه، فرصت، نقشهای جنسیتی و تصمیم گیری را یافتهاند. این پژوهشگران در تکمیل مدل کروفورد و گودبی، محدودیتهای پیشین (که مشابه محدودیتهای درون فردی و محدودیتهای میان فردی کروفورد و گودبی هستند) را بر ترجیحات مؤثر دانسته اند و محدودیتهای مداخلهگر را مشابه محدودیتهای ساختاری در نظر گرفتهاند (هندرسون و همکاران، ۱۹۸۸؛ تائه، ۲۰۰۷). پژوهش آنان نشان داد که محدودیتهای پیشین میتوانند ادراکات و تجربیات فرد از محدودیتهای مداخلهگر را شکل دهند. نمودار ۱-۲ این مدل را نشان میدهد.
ترجیحات
محدودیتهای پیشین
مشارکت
محدودیتهای مداخلهگر
نمودار ۱-۲: مدل محدودیتهای فراغتی هندرسون و همکاران
منبع:
Henderson, K. A., Stalnaker, D., & Taylor, G. (1988). The relationship between barriers to recreation and gender-role personality traits for women. Journal of Leisure Research, Vol. 20, pp. 69–۸۰٫
بکمن و کرامپتون (۱۹۹۰) پیشنهاد می کنند که موانع مالی و بر عهده داشتن مسئولیتهای سنگین خانوادگی مانع مشارکت آنان است. (بکمن و کرامپتون، ۱۹۹۰).
جکسون (۱۹۹۱) با ادغام و تعدیل مدلهای کروفورد و گودبی، و هندرسون و همکاران، رابطه میان ترجیح و مشارکت را آزمود. از نظر وی، افرادی که در فعالیت فراغتی شرکت نمیکنند به دو گروه تقسیم میشوند:
گروه اول، کسانی هستند که علیرغم تمایل خود، مشارکت نمیکنند؛ و
گروه دوم، کسانی هستند که اگر چه با مانعی مواجه نیستند، اما تمایلی به مشارکت ندارند.
وی با بررسی افرادی که تمایلی به مشارکت ندارند، توضیح میدهد که محدودیتهای فراغتی چگونه بین ترجیح و مشارکت فاصله انداخته و منجر به عدم مشارکت میشوند. مدل او محدودیتهای درون فردی و میان فردی را تحت عنوان محدودیتهای پیشین نشان میدهد؛ محدودیتهای پیشین مانع ترجیح فرد میشوند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که اثر محدودیتهای پیشین بر مشارکت در فراغت به علت اثر آن بر شکل گیری ترجیحات است، نه بر خود مشارکت (جکسون، ۱۹۹۰). نمودار ۲-۲ مدل جکسون را در بر دارد.
ترجیحات
محدودیتهای پیشین
مشارکت
محدودیتهای مداخلهگر
نمودار ۲-۲: مدل جایگزین محدودیتهای مشارکت جکسون
منبع:
Jackson, E. L. (1990). Variations in the desiretobegina leisure activity: evidence of antecedent constraints?. Journal ofLeisure Research, No. 22 pp.150–۶۴٫
کروفورد، گودبی و جکسون[۱۲۲] (۱۹۹۱) با بهره گرفتن از مصاحبه، برنامه روزانه افراد را بررسی کرده و بر اساس نتایج آن، مدل سلسله مراتب موانع فراغت را ارائه دادهاند (نمودار ۳-۲). این پژوهشگران عنوان کرده اند که ماهیت محدودیت سلسله مراتبی است. بنابراین، آنها سه نوع از انواع محدودیتها را در یک سلسله مراتب ارائه دادهاند. آنها بر این باورند که محدودیتهای درون فردی، قابل مذاکره هستند و میتوان آنها را برطرف کرد. به دنبال آن، به ترتیب محدودیتهای میان فردی و ساختاری قرار میگیرند. افراد باید در هر سطح از محدودیتها که قرار میگیرند، به آنها غلبه کنند. ممکن است افراد از تجربه سطوح بالاتر محدودیتها ممانعت شوند؛ چون، در سلسله مراتب محدودیتها و در کنش و واکنش این جریان، محدودیتهای درون فردی اولین سطح محدودیتها هستند و این مسأله ممکن است باعث تغییر ترجیحات و اولویتهای سفر آنها بشود. اگرچه محدودیتهای ساختاری بیشترین عناوین پژوهشی را به خود اختصاص دادهاند، اما نمی توان گفت که سایر محدودیتها اهمیت حداقلی در مبحث محدودیتها دارند. در پژوهشهای گردشگری، محدودیتهای سفر به طور ضمنی و کم شناسایی شده اند. کمبود پول، زمان، حمایت خانواده یا علاقه آنها و وضعیت سلامتی نامناسب، محدودیتهای اولیه شناسایی شده اند که تصمیم و عدم انجام مسافرت را تحت تأثیر خود قرار می دهند (بلیزی، ۱۹۸۷؛ کرامپتون، ۱۹۷۷).
محدودیتهای
درون فردی
ترجیحات فراغتی
محدودیتهای
بین فردی
محدودیتهای ساختاری
سازگاری و هماهنگی میان فردی
سطوح مشارکت
نمودار ۳-۲: مدل سلسله مراتب محدودیتهای فراغت
فرم در حال بارگذاری ...