گفتهشده آریستپوس شاگرد سقراط به چنین دیدگاهی قائل بوده است. او که مؤسس مکتب کورنائی است لذت را هدف اخلاق میداند ولی افراط را در این زمینه نادرست میشمارد.(کاپلستون، ۱۳۶۸)
- لذتگرایی محدود یا اپیکوری
اپیکور برخلاف آریستپوس کوشیده است تقریر عمیقتری از لذتگرایی به دست دهد. به طور خلاصه میتوان اندیشه اخلاقی اپیکور را در پنج اصل خلاصه کرد:(مصباح یزدی، ۱۳۸۴)
-
- لذت عبارت است از فقدان الم
-
-
- لذت روحی به دلیل دوام بیشترش، بر لذت جسمانی ترجیح دارد و به همین دلیل برای از میان بردن الم فعلی یا اهمیت ندادن به آن، میتوان از لذت روحی و عقلانی استفاده کرد.
-
-
- ارزیابی و سنجش عقلانی لذتها و المها به ما این امکان را میدهد که از یک زندگی بهرهمند شویم که در آن لذت بادوام، بیشتر از درد گذرا باشد.
-
- از امیال و خواستههای فراوان انسانی ما باید فقط آن دسته از امیال را ارضا کنیم که ضروری و طبیعی باشند.
- هرچند لذت دارای خیر ذاتی است؛ اما امور دیگری از قبیل سعادت و مصلحتاندیشی را نیز میتوان دارای خیر ذاتی دانست.
اپیکور با قبول اینکه لذت روحانی بر لذت جسمانی ترجیح دارد، معتقد بود برآورد عقلانی در باب منابع لذت و درد دستیابی انسان را به زندگیای که در آن لذت دیرپا بر درد گذرا غالب باشد، ممکن میسازد. (لارنسی سی، ۱۳۷۸).
- میل، بنتام و نفع عمومی
چنانچه در دو تقریر گذشته از لذتگرایی مشاهده شد، متعلق لذت در آن دو، خود شخص یعنی فاعل اخلاقی بود. اشکال عمده این نوع لذتگرایی این است که تنها لذت خود انسان را معیار درستی میشناسد. توجه به این نکته برای «جرمی بنتام «و شاگردش «جان استوارت میل «بسیار مهم بود که تنها لذت من نیست که اهمیت دارد بلکه سعادت یا نفع شخصی هرکسی که نسبتی با عمل من دارد نیز مهم است. این ایده پایه نظریهای شد که علیرغم تفاوتهای عمدهاش با لذتگرایی شخصی تقریری دیگر از لذتگرایی به دست دهد. بنتام و میل یک لذتگرا بودند و مانند نیاکان لذتگرایشان به این اصل اساسی معتقد بودند که لذت تنها خیر و الم تنها شر است. این نکته بهوضوح در جملات آغازین کتاب مبانی اخلاقیات و قانونگذاری بیانشده است. در ابتدای این کتاب آمده: «طبیعت، بشر را تحت سیطره دو ارباب مطلق، لذت و الم قرارداده است. فقط به دلیل آنهاست که آنچه را باید انجام دهیم، خاطرنشان میکنیم و آنچه را میخواهیم انجام دهیم، تعیین میکنیم. «(پالمر، ۱۳۸۵).
لذتگرایی خاصی که این دو بدان قائل بودند به سودگرایی یا قاعده نفع عمومی مشهور است. اصل محوری در سودگرایی این است که اصول اخلاقی حاکم بر اعمال ما باید با توجه به تأثیرشان بر همه افراد ذیربط داوری شوند، خواه به بیشترین سعادت برای بیشترین افراد بینجامد یا نه. ازنظر بنتام معیار اخلاقی درست اصل سود است و غایت اخلاقی که در تمام اعمال باید به دنبال آن باشیم همانا بیشترین غلبه ممکن خیر بر شر در کل جهان است. (فرانکنا، ۱۳۸۳).
تفاوت عمده لذتگرایی تبلوریافته در سودگرایی با لذتگرایی شخصی در این است که در سودگرایی لذت همه موردتوجه است. در این تقریر از لذت نکته بسیار مهم نحوه محاسبه لذت و تعیین بیشتر یا کمتر بودن آن است. بنتام هفت معیار را برای بررسی و اندازه گیری لذتها معرفی می کند. پیشفرض اساسی سخن بنتام این است که لذت و المهای انسانی قابلاندازهگیری کمیاند و بدین ترتیب میتوان بر اساس نوعی محاسبه اخلاقی حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد. حاصل جمع لذتها یا المهای موردبحث منتظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بردارند.
- محاسبه لذت ازنظر بنتام
محاسبه لذت در دیدگاه بنتام بر این نظر مبتنی است که لذتها و المهای انسانی قابلاندازهگیریاند؛ و بدین ترتیب میتوان بر اساس نوعی «محاسبه لذت اخلاقی«حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد؛ حاصل جمع لذتها یا المها متناظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بردارند. بنتام میپذیرد که تجربه لذت بسیار پیچیده است و لذتهای خالص اندک شمارند و بالاخره اینکه بیشتر لذتها با درد عجین شدهاند. بر این اساس و با در نظر گرفتن همه این عوامل بنتام هفت شاخص برای محاسبه لذت معرفی میکند. وی معتقد است برای یک انسان فینفسه بر طبق شرایط چهارگانه زیر مقدار لذت یا الم بیشتر یا کمتر خواهد شد: (فرانکنا، ۱۳۸۳).
۱٫ شدت
۲٫ مدت
۳٫ قطعیت یا عدم قطعیت
۴٫ نزدیکی یا دوری
زمانی که مقدار لذت یا المی به منظور ارزیابی گرایش عملی که به وسیله آن ایجادشده است، ملاحظه میشود، باید به دو شرط زیر نیز توجه جدی کرد:(پالمر، ۱۳۸۵)
۵٫ بارآوری، یا امکان اینکه به دنبال آن، عواطفی از همان سنخ پدید آید. به این معنا که اگر لذت باشد در پی آن لذت و اگر درد باشد در پی آن آلام پدید آید. به این معنا که این لذت چه میزان لذت دیگر به همراه خود به ارمغان خواهد آورد؟ یا برعکس.
۶٫ خلوص، یا امکان اینکه به دنبال آن عواطفی از سنخ متضاد پدید آید. به عنوانمثال اگر کسی مقداری پول پیدا کند یا بدزدد قطعاً بهواسطه خرج کردن این پول لذتی خواهد برد اما لذت بردن او همچنین همراه است با دردی که بهواسطه احساس گناه و شرمندگی برایش پدید میآید؛ بنابرین میتوان گفت این لذت، خالص نیست زیرا مقداری الم با خود به همراه دارد.
۷٫ گستردگی، آخرین شرط در محاسبه لذت تعداد افرادی است که مشمول لذت یا الم میشوند.
نظریهخواستهها[۱۷]
بر اساسایننظریهنشاطوخوشبختیبهمعنایدستیابیبهخواستههااستوزمانیکهفردخواستهخودتعریف«دستیابیبهشادیورهاییازغم«رادرقالبمیکندنظریهخواستهها،نظریهلذتگراییرانیزدربرمی گیرد (سلیگمن،٢٠٠٢).
نظریهدستیابیبهارزشها[۱۸]
بر اساسایننظریهنشاطیکاحساسفردینیست،بلکهواقعیتیمستقلازاحساساتفردیاستوعبارت استازدستیابیبهچیزهاییکهازنظرعمومواقعاًارزشمندبهحسابمیآیند. مثلاًاگرکودکانخیابانیاحساسنشاط،خوشبختیورضایتکنندممکناستبر اساسنظریهلذتگرایییانظریهخواستههاشادوخوشبختبهحسابآیندامابر اساسایننظریه،افرادیشادوخوشبختقلمدادنمیشوند (دارلینگواستینبرگ،۱۹۹۳)
اگر درست بودن را به خوب بودن تعبیر کنیم، میتوانیم سه نامزد اصلی برای نظریه ارزش لیبرالی تشخیص دهیم. نخستین نظریه که پیشتر مطرح شد کمالگرایی جان استوارت میل است. ازآنجاکه کمالگرایی نظریهای درباره کنش صحیح است – اینکه درستی مشتمل بر چیزی است که میل «فایده به وسیعترین معنای کلمه«میخواند، یعنی شکوفایی انسانی میتوان کمالگرایی را رویکردی به اخلاقیات دانست. بااینحال، آشکار است که این رویکرد نظریهای در باب ارزش یا خیر را نیز پیشفرض میگیرد: غایت ارزش انسانی شکوفایی شخصیت یا داشتن یک زندگانی خودمدار است. رقیب این نظریه عینیتگرایی ارزش، دو رویکرد لیبرال دیگر هستند: پلورالیسم (تکثرگرایی) و سوبژکتیویسم (ذهنیگرایی)
فرم در حال بارگذاری ...