نوجوانان تنها عضو خانواده نیستند که دستخوش تغییرات مهم میشوند. خیلی از والدین در چهل سالگی عمر خود هستند و به ارزیابی مجدد زندگی خویش مشغولند. در حالی که نوجوانان با آینده ای نامتناهی و انتخاب های زیاد مواجه هستند ، والدین آن ها باید به این واقعیت فکر کنند که امکانات شان در حال محدود شدن است. فشارهایی که هر یک از دو نسل با آن ها مواجه هستند ، در جهت مخالف یکدیگر عمل کنند. والدین اغلب نمی توانند درک کنند که چرا فرزند نوجوان آن ها دوست دارد از فعالیت های خانواده فرار کند تا با دوستانش باشد، و نوجوانان نمی توانند بفهمند که والدین می خواهند اعضای خانواده تا جایی که امکان دارد دور هم باشند، زیرا مرحله مهم زندگی بزرگسال، یعنی پدر و مادری کردن، طولی نمی کشد که به پایان میرسد. علاوه بر این، والدین و نوجوانان مخصوصاً نوجوانانی که در اوایل این دوره هستند، از نظر سن مناسب برای واگذار کردن مسئولیت ها و امتیازها، نظیر کنترل بر پوشاک، درسهای مدرسه، و بیرون رفتن با دوستان اختلاف زیادی دارند. والدین معمولاً میگویند نوجوان هنوز برای این نشانه های استقلال آمادگی ندارند، در حالی که نوجوانان معتقدند این امتیازها خیلی وقت پیش باید به آن ها داده می شد (برک[۵۱]،۱۳۸۲).
۲-۱-۶-۲ شکاف نسل
ماهیت روابط خانوادگی در دوران نوجوانی کیفیت خاصی پیدا میکند. در دنیای معاصر وقتی از نوجوان و خانواده صحبت می شود تصویر به خصوص در ذهن اکثر مردم تداعی می شود. مثل این که نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستان سپری میکند، در مقابل خواسته های والدین مقاومت می ورزد و هر نوع مداخله والدین در امور زندگی خویش را تهدیدی به استقلال خود می بیند. به همین دلیل بسیاری از والدین که فرزندان نوجوان دارند، برای آینده نگری آن ها شدیداًً نگرانند. آن ها احساس میکنند که با فرزندان نوجوان خود شکاف عمیقی دارند و رابطه مطلوب گذشته آن ها خدشه دار شده است. مفهوم «شکاف نسل»[۵۲] برای مدتی توجه بسیاری از متخصصان را به خود جلب کردهاست. شکاف نسل یعنی اختلاف عمیق میان ارزشها و نگرشهای دو نسل. هنوز عدهای معتقدند که بخش عمدهای از تعارض میان والدین و نوجوانان ناشی از همین پدیده است .ارزشی که تا حدود زیادی به سن آن ها مربوط می شود. طبیعی است که یک نوجوان بیشتر به آینده خود فکر میکند در حالی که والدین میانسال درگیر حل و فصل مشکلات جاری و ملموس تر زندگی هستند نوجوانان آینده ای آرمانی را تجسم میکنند در حالی که والدین با مشکلات واقعی زندگی دست به گریبانند (احدی و جمهری،۱۳۹۰).
۲-۱-۶-۳ بلوغ جنسی
بلوغ جنسی به دلیل زیستی و شناختی تعارض والد – فرزند بیشتری را به همراه دارد. افزایش تواناییهای نوجوانان در فکر کردن به روابط اجتماعی نیز تنش های خانوادگی را بیشتر می کند (برک، ۱۳۸۲) واضحترین علامت وجود تنش در خانوادههای دارای فرزندان نوجوان، در تعداد و انواع اختلافات موجود بین والدین و نوجوان، بروز می کند.
۲-۱-۶-۴ استقلال طلبی
وقتی کودکان به سن نوجوانی میرسند، خانواده با چالشهای جدیدی دست به گریبان می شود به ویژه راجع به موضوعاتی چون خود پیروی و استقلال امکان دارد والدین دیگر نتوانند اقتدار کامل خود را حفظ کنند، اما در عین حال نمی خواهند اقتدار خود را از دست بدهند. لذا، مواردی مثل تغییر مقررات، محدود سازی و بازنگری در نقش ها که همگی ضروری هستند، غالباً روابط بین دو یا چند نسل را به شدت دگرگون میسازد (گلدنبرگ[۵۳] و گلدنبرگ،۱۳۸۲).
افزایش مناقشات و تنش های خانوادگی اغلب در اوقاتی که نوجوانان در بین اعضای خانواده حضور دارند، بروز میکند. دلایل فراوانی را می توان برای چنین رفتاری بر شمرد که:
-
- به نظر میرسد در خانواده های دارای فرزند نوجوان والدین در تمیز دادن بین آنچه که »از این که برای نوجوانان خود می خواهند و آنچه فرزندان نوجوانشان ممکن است برای خود بخواهد، با دشواری مواجه هستند. این امر موجب میگردد که والدین تمایلی نداشته باشند که به فرزندان اجازه دهند در امور خود تصمیم گیری کنند حتی اگر تصمیماتشان صحیح باشد.
- دلیل دوم برای افزایش تنش در چنین خانواده هایی را می توان در خود طبیعت و ماهیت نوجوانی جستجو کرد . در این مقطع از زندگی، افراد بالغ، تمایلات خودمختاری و استقلال بیشتری از خود بروز میدهند . همسن و سالان و برادران و خواهرانشان از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند و نفوذ والدین کاهش مییابد. با این وجود، به دلیل کم تجربگی نوجوانان از امکانات متعددی که میتواند برایشان فراهم شود، منع میگردند اما همچنان در معرض خطر تأثیرپذیری از عقاید کسانی میباشد که همواره با آن ها در می افتند، در واکنش به چنین وضعیتی خانواده باید مرزی ایجاد کند که از نظر کیفی متفاوت باشد و گرنه والدین دیگر نمی توانند با قدرت کامل حکمرانی کنند. وانگهی، خانواده ها دارای فرزندان نوجوان می باید تفاوت های بین اعضای خانواده را به رسمیت بشناسند و آن ها را بپذیرند (گلادینگ[۵۴]، ۱۳۸۲).
۲-۱-۶-۵ مخالفت
پدر و مادر اولین کسانی هستند که بنیاد شخصیت سالم نوجوان را میگذارند. معمولاً والدین، نوجوانان خود را به صورت کودک مینگرند مثل این که گذشت زمان تغییری در او نداده است. درک نکردن نوجوان باعث کشمکش بین آنان و والدین می شود، نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مربوط به خانه و خانواده اظهار نظر کنند و افکار و عقاید و اعمال اعضای خانواده خود را مورد سئوال قرار دهند. نوجوانان در مقابل تحکم و دستورات والدین مقاومت میکنند (احمدی،۱۳۸۳ ) از جمله خصوصیات دوران نوجوانی مخالفت است. نوجوان با افراد ذی نفوذی که در اطراف هستند به مخالفت بر می خیزد، والدین نیز در دایره مخالفت او قرار دارند. این مخالفت به خاطر تشخص طلبی و کسب استقلال و جداسازی خود از دیگران است.
۲-۲ عوامل مؤثر در بروز اختلالات رفتاری در دوران نوجوانی
عوامل متعددی در بروز رفتارهای غیر منطقی یا اختلال رفتاری افراد مؤثر است. این عوامل به صورت مجموعه ای منسجم زمینه بروز رفتــارهای نابهنجــار را در افراد ایجــاد میکند. لذا برای فردی که دچار اختلال رفتاری میباشد تعیین یک عامل قطعی یا منحصر به فرد غیر ممکن میباشد، بلکه باید به مجموعه این عوامل که در شکل گیری اختلال رفتاری مؤثر میباشند، توجه نمود. از نظر آسیب شناسی روانی معمولاً عوامل مؤثر در بروز اختلالات رفتاری را به سه دسته کلی می توان تقسیم بندی کرد:
الف: عوامل به وجود آورنده: مجموعه عواملی است که هسته اولیه رفتار غیر عادی را در افراد پی ریزی می کند.
ب: عوامل مستعد کننده: که در به وجود آوردن اختلال نقش چندانی ندارند ولی زمینه را برای رشد سریع تر رفتار غیر عادی فراهم میکنند.
ج: عوامل آشکارساز: هنگامی که هسته اولیه رفتار غیر عادی شکل گرفت و شرایط مستعد کننده نیز حــاصــل شد در این وضعیت به طور ظاهراًً ناگهانی رفتار غیر عــادی ظاهر می شود.
مجموع این سه دسته از عوامل (به وجود آورنده ـ مستعد کننده ـ آشکارساز) را تحت عناوین زیر مورد بررسی قرار میدهند:
فرم در حال بارگذاری ...