وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | ۲-۴-رعایت اصول حاکم بر دادرسی عادلانه – پایان نامه های کارشناسی ارشد

منظور از استقلال دستگاه قضایی آن است قوه قضاییه از لحاظ سازمانی در قوای دیگر حل نشود و خارج از نظام ساختاری و سازمانی و تشکیلاتی سایر قوا باشد.به طوری که وظایف این قوه تحت شعاع و نفوذ سایر قوا و نهادهای دیگر قرار نگیرد .اقتضای استقلال قوه قضاییه همچنین از آن است که انجام وظایف قضایی در رسیدگی و صدور حکم و حل و فصل دعاوی و رفع خصومات در انحصار این قوه باشد.سپردن امر قضا به سازمان های موازی به ویژه سازمان‌های قوه مجریه به هر شخص یا ترکیب کلا و جزئا خالی از توجیه قانونی و به دور از مصلحت می‌باشد.[۱۲]

در خصوص اهمیت جدایی قوه قضاییه یکی از اندیشمندان حقوق تأکید می‌کند:«چنانچه قوه قضاییه با قوه مقننه مرتبط باشد حیات و مالکیت و آزادی مردم در دست حاکم ‌خود سر قرار خواهد گرفت.به باور وی در چنین شرایطی تصمیمات بر خلاف اصول حقوقی اتخاذ می شود »[۱۳]

اما وجه دیگر استقلال قضایی به استقلال در رفتار قاضی بازمی گردد که خود شرایطی دارد.این خود بدان معنی است که قوه مجریه یا سایر مقامات نتوانند قاضی را از شغل و سمتی که دارد برکنار کنند و یا او را از شغل قضایی معزول یا منفصل یا به نواحی دیگر منتقل کنند.این استقلال در صورتی میسر است که قضات در مقام دادرسی و صدور حکم صرفا بر اساس موازین قانونی و حقوقی و تحلیل منطقی به دور از فشار و نفوذ مبادرت به صدور حکم کنند.بی طرفی،در نظر گرفتن حقوق کافی برای قاضی و عدم وابستگی وی به حزب یا سازمان معین از جمله عوامل مؤثر در بی طرفی قاضی تلقی می‌شوند.

حاکمیت قانون در هر نظامی نشانگر سازماندهی سیاسی و حقوقی است که هدف نهایی آن حمایت از حقوق اساسی شهروندان یک جامعه است. این شاخص حکومت گری خوب با اتکاء بر اصولی نظیر؛ امنیت قضائی، تفکیک قوا، فقدان فساد در میان قضات و کارکنان دستگاه قضایی، پاسخگو بودن مسوولان قضایی در برابر اقدامات خویش، قانون برای همه، قانونی بودن فعالیت های نظام دادگستری و … ، نظام قضائی را برای تضمین حقوق مردم یاری می‌دهد. در بیشتر مفاهیم پایه ای حاکمیت قانون نظامی است که در آن سعی می شود از حقوق شهروندان در برابر استبداد و سوء استفاده از قدرت دولت حمایت شود.[۱۴]

مردم در حکومت هاى مردم سالار مشتاق پیروى از قانون هستند، چرا که از قواعد و دستورات خودشان اطاعت مى کنند. هنگامى که قانون توسط مردمى گذاشته مى شود که باید از آن اطاعت کنند عدالت به بهترین نحو ممکن برقرار مى شود.[۱۵]اصل حاکمیت قانون یکی از مهمترین اصول حقوق عمومی است که کلیه قوا و سازمان های دولتی را مکلف می‌کند در تصمیماتی که می گیرند و اعمالی که انجام می‌دهند رعایت قوانین و مقررات را بنمایند.تابع کردن دستگاه‌ها و سازمان های عمومی به قانون نتیجه پیشرفت اندیشه لیبرالیسم است که حکم می‌کند افراد در برابر دولت تضمین داشته باشند و مأموران عمومی نتوانند حقوق مردم را تضییع نمایند.در اصطلاح حقوقی رژیمی را که بر پایه اصل حاکمیت قانون باشد رژیم قانون یا حکومت قانون در برابر رژیم اتوکراسی یا حکومت اراده فردی می‌نامند.[۱۶]

براى حاکمیت قانون، یک دستگاه قدرتمند و مستقل قضایى لازم است که داراى اختیار، اقتدار، دارایى و اعتبار لازم جهت زیر سوال بردن مقامات حکومتى و حتى سران عالى رتبه در برابر قوانین و دستورات مملکتى باشد. از این رو قضات باید بسیار تعلیم دیده، متبحر، مستقل و بى طرف باشند. آنان براى انجام وظیفه ضرورى شان در نظام قانونى و قضایى باید به اصول مردم سالارى پایبند باشند. وقتی دایره کلان و وسیع حقوق مردم مطرح می‌شود باید این واقعیت را در نظر بگیریم که محافظت و حراست از حقوق تک تک شهروندان بر دوش همه قوا و سازمان‌های دولتی است که باید در این زمینه اقدامات لازم و ضروری برای حراست از حقوق شهروندان را در تمام واحدهای اجرایی خود عملیاتی کنند تا حقوق شهروندی در تشریفات اداری و اجرایی و حتی قانونی پایمان نشود. تمامی شهروندان یک ملت، زمانی که به عنوان متهم در پیشگاه قضا قرار می‌گیرند، از یکسری حقوق و تضمینات دفاعی در سایه اصل برائت برخوردارند که مجموعه ارکان نظام حاکم بر یک کشور موظف و مکلف به رعایت این حقوق هستند و نقض آن در هر یک از مراحل دادرسی اعم از مرحله تحقیقات و بازجویی و رسیدگی نهایی، می‌تواند سرنوشت انسان‌های بی‌گناه را به مخاطره بیندازد.این مسئله میسر نمی شود مگر با وجود دستگاه قضایی مستقل.در نظام تفکیک قوا قوه قضاییه ضامن و تامین کننده سلامت اجرای قوانین است و به نوعی حافظ ارزش های بنیادین و اساسی و حق های شهروندان و عملی نمودن صلح،ثبات و عدالت از طریق حل و فصل دعاوی و اختلافات جامعه می‌باشد.بی شک انجام این وظیفه خطیر بالاخص اجرای عدالت نیازمند قضات عادل،نظام قضایی شایسته و وجود قوانین و مجازات های عادلانه و رعایت اصول حقوق کیفری و… است.بررسی استقلال قضایی و رعایت اصول و موازین اصل تفکیک قوا مستلزم بررسی دو بعد این اصل می‌باشد یکی استقلال قاضی و دیگری استقلال دستگاه قضایی .

یکی از بنیادی ترین حق ها و از اصول دادرسی عادلانه حق برخورداری از محکمه مستقل است.اصل استقلال قاضی نیز امروزه در همه سیستم های حقوقی مورد قبول واقع شده است چرا که این مسئله در واقع تضمینی برای حقوق مردم محسوب می شود زیرا وقتی قاضی مستقل باشد در تصمیم خود نگران اعمال نفوذ های خارجی و آینده شغلی خود نیست و مردم از دادرسی عادلانه و منصفانه بهره مند خواهند بود.در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر این نحو مقرر شده است:«هر کس در تعیین حقوق و تعهدات خویش و هر گونه اتهام جزایی ای که به او وارد شود با مساوات کامل حق برخورداری از دادرسی منصفانه و علنی را در دادگاه مستقل و بی طرف دارد.»[۱۷]

۲-۴-رعایت اصول حاکم بر دادرسی عادلانه

۲-۴-۱-مبانی تاریخی اصل برائت

وجود «اصل برائت» به شکل امروزی آن حاصل تحولات گسترده اجتماع در طول زمان و نیز جانفشانی روشنفکران؛ فیلسوفان وحقوقدانان است. با نگاهی به مطالعات تاریخی، این نتیجه به دست می‌آید که در گذشته های دور و حتی یکی دو قرن اخیر، جز در برخی اتهامات قابل پذیرش نبوده و در صورت عدم توانایی شاکی بر ارائه دلیل کافی علیه متهم اثبات بی گناهی بر عهده خود متهم واگذار می شده است.[۱۸]

دانلود پایان نامه و مقاله | ۳-بیـنه : – پایان نامه های کارشناسی ارشد

که گواه از دیده ها، شنیده‌ها یا سایر آگاهی‌های خود بدون دخالت دادن تخصص احتمالی خود ، اخبار می‌کند بی آنکه خود از آن نتیجه گیری نماید .[۲۰]۱

شهادت یکی از ادله اثبات دعوی در حقوق اسلامی است . قرآن به عنوان معتبرترین کتاب آسمانی و یگانه سند مکتوب راهنمای زندگی بشر که به دور از تحریف و جعل حقایق ، در دسترس ما قرار دارد در موارد متعددی به شهادت و لزوم ادا و اقامه آن در دعاوی اشاره نموده است . [۲۱]۲

روایات زیادی نیز درباره شهادت نقل شده است . [۲۲]۳

درباره معنای شهادت ، معانی ذیل نقل گردیده است :

در مختار الصحاح آمده است» اشهده علی کذا فشده علیه » او را بر مطلب خاصی شاهد گرفت ، پس او بر آن مطالب شهادت داد و « استشهده » از کسی درخواست شهادت کردن و «شهده » حاضر بودن شخصی در حادثه ای و « شهدله بکذا» درباره مطلبی ادای شهادت کرد .

در لسان العرب آمده است « اشهدته علی کذا فشهد علیه » او را شاهد گرفتم ، آنگاه او شاهد آن مطالب واقع گردید .

۲-شاهد

شهادت در قرآن نیز به معنی حضور و معاینه آمده است ، شاهد به معنی حاضر و ناظر و بیننده می‌باشد و شهود و اشهاد جمع شاهد است شهید نیز مترادف با شاهد آمده است چنان که در سوره بقره آیه ۲۸۲ آمده است « و اشهدو اذا تبایعتم و لایضار کاتب و لا شهیدا » مائده /۱۷ « وانت علی کل شیء شهید » حج /۱۷ « ان الله علی کل شیء شهید » مجادله /۶ « احصاه الله و نسوه و الله علی کل شیء شهید »

در قرآن لفظ شهید به معنی کشته شده در راه خداوند نیامده است و علت استخدام و تسمیه آن شاید به واسطه این است که شهید راه حق روز قیامت شاهد و گواه بر اعمال مردم است یا ‌به این علت است که خداوند و ملائکه شاهد رفتن او به بهشت هستند .

در هر حال معنی عرفی شهادت از مفهوم خاص آن که در مقام اثبات ا زدعوی یا دفاع از آن گسترده تر است . در عرف ، اخبار از حضور در هر واقعه و بیان آنچه دیده یا شنیده است را شهادت گویند .

حال آنکه در اصطلاح حقوقی آن شهادت عبارت از اخبار از واقعه ای یا عمل حقوقی به سود یکی از دو طرف و زیان دیگری از سوی شخصی ثالثی است .

برای تحقق شهادت وجود سه مرحله ضروری است :

۱-تحقق عمل یا واقعه حقوقی یا حادثه ای در حضور شخص یا اشخاصی به نحوی که آن را با یکی از حواس خود احساس نموده باشند .

۲-بیان ارادی آن واقعه یا عمل حقوقی در حضور آنان واقع شده به طور شفاهی یا کتبی در دادگاه

۳-تشخیص چگونگی و صدق و کذب اخبار اعلامی و احراز اعتبار یا بی اعتباری آن توسط دادرس .

۳-بیـنه :

واژه‌ بینه که مونث بین و در لغت به معنای فیصله دهنده ، روشن و آشکار است ، در اصطلاح فقهی ، حجت و دلیل است ، زیرا حجت و دلیل آشکار کننده و فیصله دهنده حق است [۲۳]۱٫ بینه در فقه و حقوق به دو معنا به کار رفته است یکی در معنای لغوی و اعم آن یعنی « هر چه که وسیله توجیه ادعایی قرار گیرد » (مانند و اتینا عیسی ابن مریم البینات ؛ سوره‌ی ۲ ، آیه ۸۷ ) (البینه علی من ادعی و الیمین علی من انکر )[۲۴]۲ و دیگری در معنای اخص آن که در فقه و حقوق متداول است و همان « شهادت» … است .

بینه

۱-مفهوم بینه

بینه دارای دو معنی است :

الف) معنی عام و آن عبارت است از هر دلیلی که برای اثبات دعوی و یا دفاع از آن مورد استناد قرار می‌گیرد مانند سند ، سوگند ، اقرار ، شهادت ، قرائن و … هر گاه گفته می‌شود «البینه علی من ادعی و الیمین علی من انکر » مقصود مفهوم عام «بینه » است .

ب) معنی خاص : و آن عبارت است شهادت و گواهی گواهان و مطلعین بدون در نظر داشتن سایر ادله است . لفظ بینه منصرف به شهادت است . [۲۵]۱

بین به معنی واضح و آشکار و روشن است[۲۶]۲ هم چنین بینه به معنی دلیل و حجت ظاهر و آشکار اعم از عقلی ، نقلی و حسی است واژه بینه ، در قرآن به معنی حجت و دلیل روشن و آشکار به کار رفته است .

در استخدام کلمه «بینه » برخی آن را مترادف شهادت گرفته‌اند[۲۷]۳ و گروهی دیگری آن را مترادف دلیل واضح و روشن می‌دانند با بهره گرفتن از روایت معروف « انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان » اظهار می‌دارند منظور این است که پیامبر (ص) و ائمه (ع) در منازعات و مرافعات به علم وجدانی خود از وحی یا الهام سرچشمه گرفته باشد قضاوت نمی‌کنند ، بلکه به دلیل ، حجت و سگوند استناد می‌کنند خواه آن که مطابق با واقع یا مخالف آن باشد در نتیجه این معنا که بینه را به معنای شهادت دو نفر عادل فاقد اصل و منشاء دانسته و روایت را به همان معنای لغوی آن استعمال می‌نمایند . [۲۸]۴

شهادت یا بینه به معنی خاص ، مشتق از شهد ، شاهد ، مشاهده و معاینه کردن است و عبارت از خبر دادن به امری نزد قاضی به نفع یکی از متداعیین و به ضرر دیگری است .

شهادت ، اخبار به وجود حقی برای غیر به طور قطع و جزم است .

مواد ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ ق. م بدون این که تعریفی از شهادت بنماید به طور فشرده برخی از احکام و آثار آن را ذکر ‌کرده‌است ماده ۱۲۵۸ ق. م شهادت را یکی از ادله اثبات دعوی نامیده است فقها نیز شاید به واسطه وضوح و روشنی تعریفی از شهادت ارائه ننموده‌اند شهادت به نوعی با حواس ‌پنج‌گانه مرتبط است ، گاه بیان آن چیزی می‌باشد که شخص دیده یا شنیده است مانند دیدن تصادف و برخورد دو سیله نقلیه یا شنیدن ایجاب و قبول بین فروشنده و خریدار و …

اصطلاح بینّه دارای دو جنبه و معنی است:

۱ـ عام

۲ـ خاص.

بینّه به مفهوم «عام» به معنی هر چیزی است که مجهولی را ثابت نماید و آن را روشن و عیان سازد و بر این اساس بینّه شامل هر نوع دلیلی که برای قاضی علم و قطع را فراهم آورد می‌گردد. (عبارت معروف البیّنه علی المدعی…) ناظر بر همین معنی است. مانند سند و اماره قضایی و به تعبیر دیگر بینّه به مفهوم عام عبارت است از هر چه که روشنگر واقعیت باشد به عنوان مثال آثار ضربات چاقو و جراحات وارده بر بدن که منتهی به فوت شده است نوعی بینّه است و چنانچه متهم در بازجویی‌های پرونده اقرار کند که با مقتول گلاویز شده است تلفیق این اقرار و گواهی پزشک قانونی مشعر بر کیفیت ضربات وارد شده و موجبات فراهم آمدن یک بینّه قوی و مستحکم را برای قاضی به وجود می‌آورد که می‌تواند ‌بر اساس آن حکم به قصاص متهم پرونده بدهد.

بینّه مفهوم «خاص» آن همان شهادت شهود با نصاب معینه شرعی در محضر دادگاه است. در فقه اسلامی شهادت شهود دارای اهمیت خاصی است و تمامی دعاوی با شهادت قابل اثبات است و در این خصوص هیچ محدودیتی وجود ندارد.

فایل های مقالات و پروژه ها | گفتار سوم.ضعف در اثبات دلیلیت – پایان نامه های کارشناسی ارشد

گفتار سوم.ضعف در اثبات دلیلیت

اعمال حقوقی موضوع ثبت در این نظام،اصولا موضوع بررسی و بازبینی از حیث صحت و سقم قرار نمی گیرد و همان گونه که هست ثبت می‌گردد.در واقع سندی که برای ثبت ارائه می شود، بر اساس ارزش ظاهری آن پذیرفته می شود و تابع بررسی جزئیات اصلی به وسیله مامور ثبت نیست.از این رو،اگر معامله ثبت شده صحیح بوده باشد،صحیح خواهد بود و اگر بنا به سببی از اسباب بطلان،باطل باشد،به همان حال،معیوب باقی می ماند.زیرا ثبت،در این نظام،عقدی باطل را تصحیح نمی کند و عقدی صحیح را باطل نمی نماید.[۱۶]

مبحث دوم.نظام ثبت عینی

در این مبحث به موارد شمول این نظام اشاراتی خواهد شد.

گفتار اول.مفهوم نظام ثبت عینی

نظام ثبت عینی یا ثبت مالکیت یا تورنس یکی از معروف ترین نظام های ثبت زمین است که نخستین بار در سال ۱۸۶۸ در استرالیای جنوبی اجرا شد.این نظام زمانی در استرالیا مطرح شد که عدم ثبت املاک خصوصاً” از این جهت که دارای وسعت زیاد و اختلاف در مالکیت بودند،منجر به مشکلاتی می گردید وبه همین علت در این کشور مورد استقبال قرار گرفته [۱۷]و بعدها در ماداگاسکار،تونس،کنگو،سنگال و ساحل عاج و … اقتباس شد.در نظام عینی ثبت مال غیر منقول موضوع و عنصر اصلی ثبت است.بدین معنی که در هر منطقه که تصمیم به ثبت املاک گرفته می شود،آگهی ویژه نشر می‌یابد که در آن از تمام کسانی که خود را مالک ملک یا صاحب حقی در آن می دانند،خواسته می شود که ظرف مدت معینی مدعای خود را همراه با مستنداتش به اداره آگهی کننده اعلام کنند.اداره موصوف،‌بر مبنای‌ نقشه ای که تهیه می شود،با ملاحظه درخواست های رسیده ،به قطعه بندی رقبات دست می زند وبرای هر قطعه یک شماره شناسائی(پلاک)قرار می‌دهد وبه آن ملک،در آ خر کارثبت،یک یا چند صفحه در دفتر اختصاص می‌دهد که پس از انجام تشریفات گوناگون،مشخصات ملک،حدود ونام مالکان و صاحبان حقوق را در آن صفحه ثبت می‌کند و از آن پس هم،هر نوع تغییر و تبدیل حقوقی و قضایی ‌در مورد آن ملک،به نحوی در آن دفتر درج می‌گردد.بدین ترتیب،هر خواهانی می‌تواند،با رعایت تشریفات از وضعیت کنونی غیر منقول منظور نظر خود،آخرین مالکش و حقوقی که دیگران بر آن دارند،آگاه شود.وجود پرونده ثبتی برای هر ملک و ثبت آخرین وقایع در آن پرونده و دفتر و قوه اثباتی دفتر املاک و جلوگیری از شیوع هرج و مرج در تملک غیرمنقول از ویژگی های نظام عینی ثبت است.

در نظام ثبت شخصی برای اطمینان از مالکیت واقعی یک فرد نیاز به احراز زنجیره مالکین اموال بود.در حالی که در نظام عینی،از آنجایی که هر معامله راجع به ملکی الزاماً” باید در ذیل ثبت آن ملک ثبت شود،اثبات مالکیت به طور قطعی امکان پذیر است که از این امر به اصل آینه تعبیر شده است.بدان معنا که سند ثبتی ملک باید آینه تمام نمای حقوق و تعهداتی باشد که بر ملک ثبت شده تعلق گرفته است.[۱۸] همین اصل سبب شده در این نظام ،ثبت تمام معاملات راجع به ملک ثبت شده الزامی باشد.علاوه بر آن قطعیت حق مالکیت ثبت شده به وسیله دولت حمایت می شود،اگر ثبت اشکالی داشته باشد ‌و مالکیت را به درستی منعکس نکند،طرف خسارت دیده غرامت خود را از دولت می‌گیرد که به اصل بیمه از آن تعبیر شده است.در نظام عینی فرایند انتقال و معاملات زمین ساده تر و کم هزینه تر می‌باشد وبه علت قابلیت اطمینانی که ایجاد می‌کند،بازار زمین از وضعیت بهتر برخوردار خواهد بود ویک سیستم ملی از اطلاعات زمین در این نظام ایجاد می شود که امکان برنامه ریزی برای منابع و ترقی فعالیت‌های اقتصادی را فراهم می‌کند.

گفتار دوم.ابزارهای نظام عینی

یکی از مهم ترین وظایف نظام عینی،امنیتی است که نظام مذبور به مالک قطعه زمین ثبت شده اعطا می‌کند.

گفتار سوم.قانونگذاری مناسب

موفقیت در ایجاد و حفظ نظام عینی نیازمند قانون گذاری مناسب به عنوان زیر بنایی برای اجرای آن است.قانون مناسب برای نظام باید نه تنها خط مشی حکومت را منعکس کند بلکه بایستی قابلیت اعمال و اجرا را داشته باشد.قانون وضع شده باید کاملا” مبتنی بر نیازها و شرایط محلی باشد.اتخاذ بی چون و چرای قانونی که در کشوری به گونه ای رضایت بخش عمل ‌کرده‌است،در کشوری با شرایط متفاوت ممکن است منجر به یک مطابقت اجباری که ثابت شده غیر عملی است شود به عنوان مثال در سه ایالت در کانادا،قانون ثبت مالکیت زمین بر اساس نظام عینی در دهه ۱۹۷۰ تصویب شد که تنها در یکی از این ایالات با توجه به وضعیت آن ایالت این قانون تصویب شده بود که تنها قانون مذبور در همان ایالت توانست به خوبی عمل کند.به دنبال ثبت ابتدائی مالکیت یک قطعه،قانون باید ثبت همه معاملات آتی آن را الزامی نماید والا وضعیت صحیح برای ثبت اموال شهری مبتنی بر نظام ثبت عینی صورت گرفت اما علی رغم ایجاد موفق این نظام،تضمین کافی برای قطعیت و تثبیت مالکیت را که از آن انتظار می‌رفت اعطا نکرد.زیرا بر اساس این قانون،دارنده مالکیت ثبت شده می‌تواند بدون نیاز به ثبت ،ملک را منتقل کند و بدین ترتیب اطلاعات ثبت شده ناقض و غیر قابل اطمینان خواهد شد و هدف اصلی که برای ثبت ایجاد شده بود از بین می رود.

گفتار چهارم.بررسی روش کاداستر

کلمه کاداستر اصطلاح تکمیلی برگرفته از کلمه لاتین CAPITASTRUM است که یونانی ها و رومیها برای تعیین محدوده زمین ها و میزان اخذ مالیات به کار می بردند. در قرن هجدهم در کشورهای صنعتی، همپای تحولات اقتصادی و اجتماعی نحوه استفاده از زمین ( کاربری زمین ) و تعیین مشخصات آن مورد توجه خاص قرار گرفت و به تدریج روش‌ها و تکنیک های دقیق تری برای ثبت مشخصات زمین و مالکیت آن به کار گرفته شد.[۱۹]که تحت عنوان کاداستر معروف گردید.[۲۰] در واقع کاداستر تأیید جغرافیایی مرزها به طور صحیح و به گونه ای که مؤثر در رسیدن به اهداف ثبت مالکیت زمین باشد، است. ‌بنابرین‏ استفاده از کاداستر دسنیابی به یک نظام اطلاعاتی را که شامل دو قسم اطلاعات است فراهم می‌کند : یک قسم، نقشه های جغرافیایی که نشان دهنده سایز و موقعیت همه قطعات زمین هستند و قسم دیگر متن ثبت شده ای که شامل وضعیت حقوقی هر قطعه زمین می‌باشد .ثبت زمین و کاداستر ارتباط قوی ای با هم دارند و می‌توانند مکمل هم باشند. این ارتباط به اندازه ای است که برخی ترکیب نظام عینی و کاداستر را سبب ایجاد یک نظام جدید ثبت املاک دانسته اند و از آن با نام های مختلفی چون (( نظام جامع ثبت زمین)) (( نظام کاداستر )) (( نظام مدیریت زمین )) یاد کرده‌اند.

به نظر می‌رسد،یاد کردن از کاداستر به عنوان یک نظام جامع ثبت زمین و یا مدیریت آن چندان صحیح نیست. چه آن که کاداستر صرفا یکی از ابزارهایی است که در نظام ثبت عینی برای رسیدن به اهدافش کاربرد دارد و بر اساس چهارچوب های کاداستر از نظام مذبور انتظار می رود تا بتواند اختلافات مرتبط به مرزها حدود و مالکیت قطعه زمین را کاهش داده و حتی رفع کند. چنان که در نقاطی که از این ابزار استفاده شده است، اختلافات در خصوص حدود و مرزهای مالکیت کمتر می‌باشد.

بند اول.انواع کاداستر

سه‌ گونه اساسی‌ برای‌ کاداستر متصور است‌ :

طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۶-۱- اقدام در مورد تهدید علیه صلح – پایان نامه های کارشناسی ارشد

در صورت ادامه اختلاف و یا وضعیت خاص شورای امنیت می ­تواند در خصوص اینکه حفظ صلح و امنیت بین ­المللی در مخاطره است یا خیر رسیدگی نماید. در ادامه اصل ۳۴ منشور متحد میان اختلاف و وضعیت تفکیک قائل شده است. در اصل ۳/۲۷ کلمه «اختلاف» أورده شده است. در رویدادهائی که فاقد جنبه اختلاف باشند کشورهای طرف اختلاف دارای حق رأی‌ نیستند. ‌بنابرین‏ در صورتی که طرفین با انتخاب راه­حلی کوشش در حل اختلاف داشته باشند شورای امنیت حق مداخله در آن را ندارد و قبل از احراز خطر علیه صلح و امنیت بین‌المللی نمی­تواند به طرفین راه­کار و روش ارائه نماید. ماده ٣۴ منشور اختیار رسیدگی در آن خصوص را دارد، بدین جهت شورای امنیت برای أینکه در خصوص «وضعیت و یا اختلاف دارای اختیار مداخله بوده و بتواند مستند و توجیه برای توصیه­ های خود داشته باشد از اختیار رسیدگی خود استفاده خواهد کرد [۲۳] .

در صورت وجود یک اختلاف بین ­المللی و یا یک وضعیت هر یک از اعضای سازمان و یا کشور غیر عضوی که تعهدات مربوط به تصفیه مسالمت آمیز اختلاف بین ­المللی مقرر در منشور را پذیرفته باشد می ­تواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی را جلب نماید (اصول ۱/۳۵ و ۲/۳۵). شورای امنیت در هر مرحله از اختلاف می ­تواند هر گونه اصول و ترتیب مناسب را مورد توصیه قرار بهد. (اصل ۱/۳۶) و هم می ­تواند طرفین را برای مراجعه به طرق مندرج در اصل ٣٣ فراخواند (اصل ۲/٣٣) و یا طرق مناسب دیگری را توصیه نماید (ماده ٢/٣٧). در انجام توصیه­ های مذبور روش‌هایی را که طرفین دعوی خود قبلأ برای تصفیه اختلاف قبول کرده ­اند مورد توجه قرار دهد (اصل ۲/٣۶). شورای امنیت در توصیه­هائی که انجام می­دهد اختلافات قضائی که توسط طرفین دعوی بر طبق مقررات اساسنامه دیوان بین ­المللی دادگستری به دیوان باید رجوع شود را مورد توجه قرارخواهد داد (اصل ۳/۳۶). در صورت عدم نیل به راهکارهای انتخابی از سوی طرفین با ارائه اختلاف به شورای امنیت درخواست صدور توصیه نامه خواهند نمود. (اصول ٣٨ و ۲/٣٧ و ۱/۳۷).

۶-۱- اقدام ‌در مورد تهدید علیه صلح

نقض صلح و اعمال تجاوز (بخش هفتم) و نقش شورای امنیت در بخش هفتم منشور ملل متحد مسئولیت اقدام بر طبق اهداف و اصول سازمان به شورای امنیت واگذار شد (اصل ٢۴) و چون این بخش مبتنی بر اتخاذ تدابیر توسل به زور جزو موارد نظام­نامه­ای نیست در نتیجه تابع مقررات حق وتو است. اختیارات شناسائی شده شورای امنیت در این بخش در موارد محدود آن هم به صورت نسبی مانند مسئله کره، جنگ خلیج فارس، افغانستان مورد استفاده قرار گرفته و در بسیاری رویدادها مانند مسائل برلین، فلسطین، مجارستان و سوئز به دلیل وتوهای پی در پی امکان توسل به زور حاصل نشده است. شورای امنیت مطابق اصل ٣٩ منشور می­باید ابتدا موارد تهدید علیه صلح نقض و یا اعمال تجاوز را احراز نماید (قبل از اتخاذ تدابیر توسل به زور واقعیت اعمال تجاوز می­باید احراز شود) البته در منشور ملل متحد عمل تجاوز تعریف نشده و حتی در پیمان بریان کلوگ مورخ ١٩٢٨ نیز آورده شده است. علت آن نیز مشکل بودن تعریف و درج صور مختلف تجاوز بوده است. در غیر اینصورت احتمال استفاده متجاوز از تعریف تفسیری تجاوز به عنوان یک دغدغه وجود داشت. در کنفرانس سانفراسیسکو این نظریه مجددأ طرح و سرانجام اعلام شد که فناوری جنگ نیز تعریف مذبور را ‌مشکل‌تر می­ کند [۲۴].

از اینرو شورای امنیت پس از تحقق و احراز آن می ­تواند در خصوص حفظ و یا اعمال صلح و امنیت بین‌المللی مبادرت به صدور توصیه­نامه نماید، و یا حتی تصمیمات آمرءای را اتخاذ کند. قطعنامه و یا توصیه­نامه­ای که در این خصوص صادر می­ شود در واقع مرتبط با رشته تدابیر توسل به زور در اصل ٢۵ منشور است. ‌بر اساس اصل ٢۵ منشور ملل متحد تصمیمات مربوط به تدابیر توسل به زور که از سوی شورای امنیت اتخاذ می­ شود برای اعضای ملل متحد الزام­آور است، اصل ٣٩ منشور در صورت تحقق موارد سه­گانه اختیارات خاص را به شورای امنیت مورد شناسائی قرار داده است. موارد سه­گانه مذبور به طور مشخص عبارتند از؛ تهدید علیه صلح، نقض و یا وجود تجاوز. ‌بنابرین‏ شورای امنیت موارد مذبور را باید احراز نموده و در جهت حفظ صلح و امنیت بین ­المللی و اعاده مجدد آن در مقام توصیه برآمده و ‌بر اساس اصول ۴١ و ۴٢ منشور می­باید راجع به استفاده از زور و یا عدم استفاده از آن نیز اتخاذ تصمیم نماید. در توسل فوری به زور در موارد تهدید علیه صلح، نقض آن و عمل تجاوز اساسأ الزامی وجود ندارد. زیرا مطابق اصل ٣٩ منشور شورای امنیت به منظور اعاده صلح می ­تواند توصیه­هائی نموده و یا مطابق بخش ششم رجوع به طرق مسالمت­آمیز حق اختلافات را نیز توصیه نماید [۲۵] .

شورای امنیت در احراز موارد و تهدید علیه صلح ونقض صلح و یا عمل تجاوز لزومأ باید بررسی همه جانبه­ای را به عمل آورده و مانند قاضی همه موضوعات و جوانب را مورد ارزیابی قرار دهد. البته شورا در این مقطع اصول استنادی خود را به طور صریح اعلام نمی­نماید از اینرو در پیشنهادهای شورای امنیت دقیقأ مشخص نمی­ شود که موضوع آن در واکنش به کدام حالات سه­گانه مندرج در اصل ٣٩ منشور است. فقط در استناد شورا به مفاد بخش مذبور تشخیص از حالات موضوع ماده ٣٩ به صورت غیرمستقیم امکان پذیر می­ شود. به طور مثال در قطعنامه ٩۴٨ ١ مربوط به مسئله فلسطین وضعیت حادث آن از مصادیق تهدید علیه صلح موضوع اصل ٣٩ تشخیص داده شد یعنی با درخواست مبنی بر اعمال اصل ۴٠ از کشورهای ذیربط پایان دادن به حرکات نظامی و آتش­بس موضوع احراز گردید و یا در قطعنامه سال ١٩۶۶ مربوط به رودزیا علاوه بر استناد به اصل ٣٩ به مواد ۴١ و ٢۵ نیز راجع به برقراری ضمانت اجراهای الزامی استناد شده بود [۲۶] در تاریخ ٢ اوت ١٩٩٠ در قطعنامه مربوط به عراق با استناد به اصول ٣٩ و ۴٠ منشور ضمن تقبیح اشغال کویت از سوی عراق بازگشت بی­قید و شرط به وضعیت اولیه و آغاز مذاکره فوری خواسته شده بود. باید ذکر کرد که شورای امنیت در عمل بیشتر از استناد به اصل ٣٩ به توصیف موارد و مصادیق مندرج در اصل مذبور و تطبیق آن با رویدادهای مختلف می ­پردازد.

دانلود منابع پایان نامه ها | قسمت 27 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

    1. ibid.

    1. ibid, P.858.

    1. ibid. P.859.

    1. – Open Access.

    1. – Catch what you-Can.

    1. – John Scott Johnston, op.cit, P.860. See also: John S.Lowe, Oil and Gas Law in a nutshell, West Nutshell Series, the United States, 5 the edition, 2009, PP9-11.

    1. ۱-Bruce M. Kramer and Owen L. Anderson, the Rule of Capture an Oil and Gas Perspective, Environmental Law, Vol.35, 2005, p.899.

    1. ۲– کاشانی ،منابع مشترک نفت وگاز از منظر حقوق بین الملل ،صص۷۷-۷۱٫

    1. ۳- همان- همچنین رک: کسمتی، زهرا، قواعد حقوق بین الملل درخصوص توسعه مخازن نفتی مرزی مشترک، ‌فصل‌نامه سیاست خارجی، سال بیست و یک شماره دوم، تهران: تابستان ۱۳۸۶٫صص۳۸۷-۳۸۶٫

    1. ۱ – Ad Coelum Doctorine (cujus est solum, ejus est usque ad coelum et ad inferos).

    1. ۲-این اصل را اصل از بهشت تا دوزخِ (Heaven to Hell) و اصل فرش تا عرش نیز نامیده می شود(کاشانی منابع مشترک نفت وگاز از منظر حقوق بین الملل ،ص۷۰٫)

    1. ۳- Absolute Ownership Theory

    1. ۴-Non Ownership Theory

    1. ۵- Buce M. Kramer and Owen L. Anderson, opcit, p.899.

    1. – John S. Lowe. op.cit.P.8.

    1. ۷- کاشانی ،پیشین ص،۷۱-۷۰٫

    1. – Doctrine of Correlative Rights.

    1. – John S.Lowe.op.cit.P.16.

    1. ۳ -Jacqueline Lang Weaver and David F.Asmus, opcit.p12.

    1. ibid .

    1. ۲–Bruce M. Kramewr, opcit.p.815.

    1. – Conde mina

    1. – John S.Lowe.op.cit.86.

    1. -Tenancy.

    1. – John S. Lowe, op.cit, pp.86-87.

    1. – Tenancy in Common.

    1. – Joint Tenancy.

    1. – Tenancy by the Entirety.

    1. – Condomium.

    1. ۳- آقایی،بهمن، ترجمه فرهنگ حقوقی بلک، تهران: گنج دانش،۱۳۸۲، ص ۲۸۵٫

    1. ۴- ناظمی،مهرداد، دریای خزر و حقوق بین الملل،مجله حقوقی، دفتر خدمات حقوقی بین‌المللی، شماره ۲۷-۲۶ سال ۱۳۸۱-۱۳۸۰٫ص۱۶۲٫

    1. ۵- همان،ص۱۶۳

    1. ۶- همان ،ص۱۷۶٫

    1. – The Efficiency Principle.

    1. -Bitrus Joseph Bulama, cross-Border Unitisation: What Options Are There for States if no Agreement be Reached, Research Paper, Center for Energy, Petroleum and Mineral Law and Policy ,University of Dundee.2007,p. 6.

    1. – Unity of Deposits.

    1. – Rainer Lagoni, Oil and Gas Deposits across National Frontiers, P.216.

    1. – William .T. Ono rato, Apportionment of An International Common Petroleum Deposit, p.325.

    1. -G. Gidel.

    1. – David.M.Ong, The New Timor Sea Arrangement 2001:Is Joint Development Of Common Offshore Oil and Gas Deposits Mandated Under International Law.opcit p84.

    1. ۴– کاشانی ،منابع مشترک از منظر حقوق بین الملل،ص ۶۰٫

    1. ۱- امیری قائم مقام مقامی،عبدالمجید،حقوق تعهدات،جلد دوم ،چاپ دوم انتشارات دانشگاه تهران ،تهران ،۱۳۵۶ص۲۹- کاتوزیان ناصر،حقوق مدنی،قواعد عمومی قراردادها ،جلد اول-چاپ اول، تهران: انتشارات بهشهر۱۳۴۶-ص۱۶ –جعفر لنگرودی ،محمد جعفر-ترمینو لوژی حقوق ،تهران: گنج دانش،۱۳۸۱صص۴۵۴-۵۳۲٫

    1. – Oppenheim, L. International Law, vol.1. 8th-ed. Long mans, London, 1957, p.187.

    1. ۳- کلییار،کلود آلبرد، نهادهای روابط بین الملل، ترجمه و تحقیق هدایت اله فلسفی ،تهران: نشر نو ،۱۳۶۸ص۴۴۶٫

    1. – Mc Nair, The law of Treaties, Clarendon Press, oxford,1986, p.4.

    1. ۱- مقتدر،هوشنگ،حقوق بین الملل عمومی ، چاپ یازدهم ،تهران، مرکز چاپ و انتشارات و وزارت امور خارجه، پائیز۸۵ ۱۳،ص۲۷۵٫

    1. ۲- گنجی، منوچهر، حقوق بین الملل عمومی ،جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران ، ۱۳۴۸ص۵۴- صفدری ، محمد، حقوق بین الملل عمومی ، جلد اول ،انتشارات دانشگاه تهران ، ۱۳۴۶ص۱۶۷٫

    1. ۳- انصاری، ولی الله، کلیات حقوق قراردادهای اداری، تهران،نشر حقوقدان، چاپ اول ۱۳۷۷، صص ۷۹-۸۰٫

    1. ۱- همان.

    1. ۲- انصاری، پیشین، ص۸۱٫

    1. – Anglo-Iranian oil co Case, (united Kingdom-v .Iran) ,I.C.J, Judgment of 1952,P.112.

    1. – Economic Development Agreement.

    1. ۵- محبی، محسن، مباحثی از حقوق نفت وگاز در پر تو رویه داوری بین‌المللی ، تهران،نشر دانش ۱۳۸۶صص۸۹-۸۸٫

    1. – Bowett, D.W., State Contract with Aliens, the Clarendon Press, Oxford, 1989, PP51-52.

    1. – Up stream.

    1. – Down stream.

    1. ۳- موحد، محمدعلی، نفت و مسائل حقوقی آن، ، ص ۲۱٫

    1. ۱- اهری، حسین، قراردادهای نفتی با قیمت و درآمدنفت، تهران، چایخانه کاویان، ۱۳۴۹ ،صص ۲۲-۲۱٫

    1. ۲- موحد، پیشین، ص ۲۴۲٫

    1. ۱- همان، ص ۲۷۵٫

    1. ۲- جرج لنچافسکی، نفت و دولت در خاورمیانه، ترجمه ‌علی نقی ‌عالی خانی، تهران، نشر اقبال، ۱۳۴۲، ص ۸۱٫

    1. ۳ – Fixed Royalty System.

    1. ۴- موحد،پیشین، ص ۲۴۱٫

    1. ۵-همان، ص ۲۴۳٫

    1. ۶- همان، ص ۲۴۵٫

    1. – Christain Ule and Alexander Brexendroff, Iran investing in the oil and gas industry from a Business and legal perspective, ۲۰۰۵, available at: www.mena-Legal.com.

    1. – Permit.

    1. – License.

    1. – Lease.

    1. ۵- صابر، محمدرضا، مطالعه تطبیقی ماهیت حقوقی قراردادهای بیع متقابل و جایگاه قانونی آن، مجله حقوقی، دفتر خدمات حقوقی بین‌المللی، شماره ۳۷، پاییز و زمستان ۱۳۸۶،صص ۲۷۶-۲۷۵٫

    1. ۶- همان.

    1. – Production Sharing Contracts (PSC).

    1. – Joint Venture.

    1. – Johnston, Daniel, International Exploration Economics, Risk and Contract Analysis, Peen well, Oklahoma, 2003. P.356.

    1. – Z. GAO, International Petroleum Contracts: Current Trend and New Directions. 1994. Graham. Tortman / Martinus Nijhoff, 1994, P.209.

 
مداحی های محرم