به عبارت دیگر جریانی که به شاخه شاخه شدن و تفکیک علوم مختلف منجر شده بود ، بر اساس دستیافته های جدید این علوم ، مجددا پیوند بین آن ها را ایجاب کردهاست . اما این بار با این تفاوت که حد دخالت آن ها مشخص است . واضح است که این راهبرد در اقتصاد و روانشناسی با ظهور اقتصاد و مالی رفتاری نیز پیگیری شده است . امروزه اقتصاد رفتاری دایرست بر تلاش هایی که در راستای افزایش قدرت توضیح دهندگی و پیشبینی پذیری نظریه های اقتصادی با توجه به دستاوردهای شناختی( و نه رفتارگرایی) صورت میگیرد.((Camere et al .2003
۲-۴- تعاریف اقتصاد و مالی رفتاری
تعاریف زیر از اقتصاد و مالی رفتاری توسط محققان این رشته ارائه شده است :
اقتصاد رفتاری۱ ترکیب دوعلم اقتصاد و روانشناسی است و موضوع آن عبارت است از تحقیق و بیان علت محدودیت ها و پیچیدگی ها در عوامل اقتصادی ( (Gilad et al . 1986.
در اقتصاد رفتاری ، مفروضات اقتصاد کاملا عقلایی۲ کنار گذاشته و به محدودیت های انسان و انحراف از تصمیمات عقلایی پرداخته است ((Camere .2006 .
مالی رفتاری رهیافت جدیدی در بازارهای مالی است تا مشکلات پارادیم سنتی و متعارف را بر اساس دستیافت های روانشناسی شناختی پاسخ دهد ( .(Barberis et al . 2003
به نظر اسکول ۳[۴]دانش مالی رفتاری که پارادایم جدیدی در مدیریت مالی میباشد ، عبارت است از مطالعه اثرات روانشناسی بر روی رفتار سرمایه گذاران و متعاقبا بر روی رفتار بازارها (راعی و فلاح پور،۱۳۸۳:۷۹).
به صورت کلی دانش مالی رفتاری ترکیبی از اقتصاد کلاسیک و مالی با نظریه تصمیم و روانشناسی است که به دنبال توضیح و تشریح پدیدههای غیرعادی مشاهده شده در حوزه دانش مالی میباشد(همان منبع).
مالی رفتاری و اقتصاد رفتاری در ارتباط نزدیک با یکدیگرند.رفتارسرمایه گذاران که از عوامل مختلفی از جمله ادراک و حس آنان سرچشمه میگیرد . در فرایند تصمیم گیری ایشان تاثیر میگذارد . بنابرین انتخاب سرمایه گذاری ، تخصیص منابع پولی ، قیمت و بازده و توجه به عامل ریسک ، با توجه به رفتار عادی سرمایه گذاران تعیین می شود (سعیدی ، ۱۳۸۶).
در اقتصاد و مالی رفتاری ، نقش واکنش های طبیعی (نه لزوماً عقلایی) رفتار انسانی به عنوان متغیری اثرگذار بر سایر متغیرهای اقتصادی و مالی(که در گذشته در نظر گرفته نمی شد)، با تأکید بیشتری مطالعه می شود . به اعتقاد تالر دیر زمانی نخواهد گذشت که واژه مالی رفتاری از بین خواهد رفت و دیدگاه ایجاد شده به عنوان رویکردی فراگیر به جا خواهد ماند. به عبارت دیگر توجه به عامل رفتار انسانی در نظریه ها ، جزء اصول موضوعه وارد خواهد شد و بیان آن ، توضیح واضحات خواهد بود،همچنان که روزگاری در کتاب های اقتصاد خرد واژه « با رویکرد ریاضی» نگاشته می شد ، ولی هم اکنون اقتصاد خرد اصولا با مدل های ریاضی توضیح داده می شود( ۱۹۹۹،.(Thaler
۲-۵- تاریخچه مالی رفتاری
موضوع مالی رفتاری (Behavioral Finance) از جمله مباحث جدیدی است که در دو دهه گذشته توسط برخی اندیشمندان مالی مطرحگردید و به سرعت مورد توجه اساتید و صاحب نظران این رشته در سراسر دنیا قرارگرفت، به گونهای که امروزه این مباحث موجب شکلگیری شاخه مطالعاتی مستقلی در دانش مالیگردیده است.
فرض «عقلایی بودن» سرمایهگذاران به عنوان مدل سادهای از رفتار انسان، یکی از پایه های اصلی دانش مالی کلاسیک است و تقریبا تمامی نظریه های مالی کلاسیک مثل نظریه پرتفوی، بازار کارای سرمایه، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایه ای، تئوری نمایندگی و نظریه های فرعی منشعب از آن ها، متاثر از این فرض است. از نظر دانش مالی رفتاری، این فرض به دلیل واقعی نبودن آن قادر به توضیح رفتار سرمایهگذاران نیستند.
اعطای جایزه نوبل اقتصاد در سال (۲۰۰۲) به دانیل کانمن به علت تحقیقات گسترده اش در کاربرد روانشناسی در اقتصاد، پاداش شایسته ای به همگی تحقیقات در عرصه اقتصاد و مالی رفتاری به حساب میآمد و نشان دهنده توجه ویژه جامعه اقتصاددانان به این حوزه بود . آموس تورسکی به عنوان همکار کانمن در طول سال ها تحقیق تیمی ، در سال(۱۹۹۶) درگذشت و چون جایزه نوبل به افراد زنده تعلق میگیرد ، کانمن به دریافت جایزه نوبل نائل آمد که البته همکاری های تورسکی در سال های تحقیق را یادآور شد . بروز بحران حباب قیمت ها در شرکت های با تکنولوژی بالا در مارس سال ۲۰۰۰ و پس از آن بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ که از بازار مسکن به بازار اعتبارات و سپس بازارهای مالی سرایت کرد ، باعث ورود مفاهیم رفتاری به ادبیات حرفه ای های بازار مالی گردید . از آن زمان بسیاری از افراد بدون داشتن اطلاعات از مبانی این حوزه ، با کاربرد آن در معاملات و تصمیم گیری روانه خود آشنا شدند . در سال های اخیر تحقیقات گسترده ای در زمینه اندازه گیری واکنش رفتاری(احساسی) سرمایه گذاران به انجام رسیده است .
(شکل ۲-۱): تکامل مالی رفتاری ، منبع : (۲۰۰۷)Schindler
دانش مالی رفتاری در سطح کلان، نظریه های مالی کلاسیک به ویژه تئوری بازار کارآی سرمایه را به چالش میگیرد. در سطح خرد، مالی رفتاری به دنبال آن است که نشان دهد در دنیای واقعی، رفتار سرمایهگذاران با عقلایی بودن اقتصاد نئوکلاسیک سازگاری ندارد. رفتار «غیرعقلایی» در ادبیات مالی رفتاری در نقطه مقابل «عقلایی بودن» در مالی کلاسیک قرار نمیگیرد، بلکه منظور از رفتار غیرعقلایی، رفتاری است که با ویژگیهای عقلایی تعریف شده به طور کامل انطباق ندارد، یا از آن فاصله میگیرد. ظهور پدیدههایی مثل حبابهای قیمتی در بازار سهام، وجود نوسانات بیش از حد در قیمت سهام، واکنش بیشتر(کمتر) از اندازه سرمایهگذاران به اطلاعات جدید، در تقابل با نظریه بازار کارای سرمایه قرارگرفته است.
محققین با آزمون فرضیههای بسیاری، شواهدی را نشان میدهند که اصطلاحا به آن بیقاعدگیهای بازار سهام گفته میشود که شامل خلاف قاعدههای بنیادی۱، خلاف قاعدههای تکنیکی۲ و خلاف قاعدههای تقویمی۳ است.
۲-۵-۱ خلاف قاعده بنیادی