وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه و مقاله | ۴-۱-۱-۳-۱- مشروع بودن مورد صلح – پایان نامه های کارشناسی ارشد


۴-۱-۱-۳- موضوع عقد صلح

قانون مدنی درمورد موضوع عقد صلح ساکت است. دوبحث عمده درمورد موضوع‏عقد صلح وجود دارد


الف) موضوع عقد صلح چه مواردی می‏تواند باشد و مستثنیات کدامند؟

درقانون مدنی تنها به بعضی موارد که می‏تواند موضوع صلح واقع شود، اشاره شده است؛ مثلاً درماده ۷۵۶ آمده است:

«حقوق خصوصی که از جُرم تولید می‏ شود، ممکن است مورد صلح واقع شود»

ولی کلیه مواردی که صلح می‏تواند برآن واقع شود، در این قانون ذکر نشده است. خوشبختانه فقها کلیه موارد عقد صلح را بیان فرموده اند:

متعلّق صلح یا عین است یا منفعت یا دَین و یا حق‏و ‌در همه این صُوَر یا صلح با عوض است یا بدون عوض و در فرض اول ( صلح با عوض) عوض یا عین است یا منفعت یا دین یا حق؛ لذا همه این صور صحیحند (خمینی. ۱۳۶۶، ج۲، ص۵۷۱).

تنها موردی را که حضرت امام (ره) استثنا کرده‌اند، حقوق غیر قابل نقل و اسقاط است؛ مثل حق مطالبه دین و حق رجوع درطلاق رجعی و… … . .

در مفتاح الکرامه نیز آمده که موضوع عقد صلح می‌تواند دو عین همجنس مثل این که دو نفر خانه هایشان را با هم عوض کنند یا این که دو عین مخالف باشد مثل صلح دو نفر بر این که خانه یکی را با ماشین دیگری عوض کنند و یا ممکن است دو منفعت همجنس باشد مثل این که دو نفر مصالحه کنند بر این که هرکدام در خانه ی دیگری سکونت و زندگی کند و یا این که دو منفعت مخالف باشد مثل این که دو نفر مصالحه کنند بر این که یکی از خانه دیگری استفاده کند و در مقابل آن یکی از ماشین او استفاده کند (حسینی عاملی، ۱۳۸۵، ج۲، ص۵۹-۶۰).

ب) آیا موضوع عقد صلح باید معلوم باشد؟ در مبحث بعدی این مورد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۴-۱-۱-۳-۱- مشروع بودن مورد صلح

مطابق ماده ۷۵۴ قانون مدنی:

«هر صلح نافذ است جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد. »

منظور از کلمه مشروع در این ماده چیزی است که قانون آن را منع ننموده باشد، ‌بنابرین‏ صلحی که موضوع آن قابل اسقاط و انتقال نباشد مانند انتقال حق شفعه یا فروش و تقسیم مال موقوفه باطل است (امامی، ۱۳۷۲، ص۳۲۷).


ضرورى است اضافه کنیم که در عمل، طرف‌هاى معامله یا مصالحه، جهت و انگیزه خود را در خصوص انجام معامله یا مصالحه کم تر یا به ندرت بیان و تصریح مى‌کنند ولى اگر آن را بیان کردند وجهت آن نامشروع یا غیرقانونى بود مصالحه آنان باطل است.

فقها در این باره گفته اند: « هر صلحی که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند نامشروع است. » (شهید اول، ۱۴۱۱، ص۴۸۵٫ محقق حلی، ۱۴۱۴، ج۲ ص۹۹).

۴-۱-۱-۳-۲- معلوم بودن مورد صلح

به موجب ماده ۲۱۶ قانون مدنی :

« مورد معامله باید مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است. »

سوالی که در این جا مطرح می شود این است که آیا عقد صلح موضوعش باید کاملا معلوم باشد یا مشمول استثناء ماده ۲۱۶ قانون مدنی می‌گردد؟

در پاسخ ‌به این سوال باید گفت: اگر بخواهیم طبق اصول کلی حقوق عمل کنیم نیاز به صراحت قانون‌گذار دارد، حال آن که قانون‌گذار موضوع عقد صلح را به صراحت جز استثناء ماده ۲۱۶ قانون مدنی نیاورده است.

اما عقد صلح مبتنی بر تسامح می‌باشد و در واقع این ویژگی باعث شده از سایر عقود متمایز باشد و الا چنان چه این ویژگی را نداشته باشد عقد صلح یک عقد زائدی است. از طرفی همان طوری که می دانید اگر موردی در قانون به صورت مبهم باشد ما می‌توانیم به کمک عرف، فتاوی معتبر و نظر علمای حقوق این ابهام را برطرف کنیم به همین لحاظ لازم دیده شد نظر فقها و حقوق ‌دانان کشورمان را در باب معلوم بودن عقد صلح بیان نموده که به شرح آن می پردازیم.

عده ای معتقدند:

« علم تفصیلی زمانی که نسبت به موضوعی در زمان عقد ممکن نباشد ولی می توان بعدا آن را معلوم نمود، چنان چه کسی با دیگری مطابق دفاتر تجاری خود که در شهر دوردست است و دسترسی به آن نیست محاسباتی دارد که در زمان عقد صلح مقدار آن را نمی داند ولی می توان پس از دسترسی به دفاتر به وسیله رسیدگی به محاسبه مقدار حقیقی طلب را تعیین نمود، اما در صورتی که مورد صلح معلوم نباشد ولی بتوان به سهولت آن را دانست چنان چه دفاتر تجاری در دسترس است و احتیاج به چند ساعت محاسبه داشته باشد علم اجمالی به آن برای صحت صلح کافی نیست. » (امامی، ۱۳۷۲، ص۳۲۶).

در صلح مسامحه مجهول بودن موضوع صلح بلااشکال است ولی در صلح مغابنه باید موضوع صلح معلوم باشد و مجهول بودن آن مایه بطلان عقد صلح است (گلپایگانی، ۱۴۱۳، ج۱، ص۱۲۶).

هرگاه رفع جهل بعوضین موقتا هم متعذر یا متعسر باشد اقدام به صلح امر معقولی است و صلح با وجود جهل بعوضین درست است تا چه رسد که رفع جهل برای همیشه متعذر یا متعسر باشد. ‌بنابرین‏ منعی ندارد که ورثه که دسترسی به کارشناس ندارند ترکه را از راه صلح بین خود تقسیم کنند مگر این که صلح صورت سفهی پیدا کند که از این جهت باطل خواهد شد. (لنگرودی، پیشین، ص۱۵۶)

جمعی اعتقاد دارند صلح مجهول در تمام موارد درست است (شوکانی، ۱۹۷۳، ص۳۷۶٫ علامه فهد حلی، ۱۴۱۱، ج۲، ص۵۳۶). جمعی دیگر بر این عقیده اند مطلقا صلحی که موضوع آن مجهول باشد باطل است (حلی، ۱۴۰۵، ج۶ ص۳۰۷).

با توجه به نظرات مختلفی که در خصوص معلوم بودن عقد صلح بیان شد به نظر می‌رسد صلح در زمره موارد خاصی است که در آن علم اجمالی به موضوع عقد کافی است و لزومی ندارد که از هر حیث معلوم باشد.

این نتیجه ‌در مورد صلح دعاوی و صلح مبتنی بر مسامحه بدون تردید پذیرفته است. زیرا، تبعیض بین موردی که استعلام دشوار یا ناممکن است به هیچ دلیل منطقی یا قانون محکمی اتکاء ندارد. فقط در جایی که صلح مغابنه انجام می شود و هدف داد و ستد است نه مسامحه، این تردید معقول وجود دارد که چرا موضوع چنین معامله ای بتواند مجهول بماند؟

ولی باید دانست که انتخاب عنوان «صلح» خود نشان می‌دهد که طرفین بر فرض به غبن نیز راضی نباشد، می خواهند کارشان با نوعی تساهل و گذشت همراه باشد. به اضافه همین که معلوم شد صلح در زمره موراد خاص است، تبعیض بین اقسام آن، اگر ناروا نباشد، بیگمان برخلاف متعارف و شیوه دسته بندی عقود معین و امتیاز و استقلال آن ها‌ است. به همین جهت به نظر می‌رسد نظری که بر طبق آن معلوم بودن مورد صلح در زمان انعقاد عقد ضرورتی ندارد صحیح باشد.

۴-۱-۲- شرایط اختصاصی عقد صلح

صلح دعوی علاوه بر شرایط عمومی که قبلا بیان شد نیاز به دو شرط اختصاصی دیگر نیز دارد که در ذیل به آنان اشاره می نماییم.

۴-۱-۲-۱- عنصر نزاع

یکی از شرایط اصلی صلح دعوی وجود نزاع بین طرفین می‌باشد و اساسا با فقدان این عنصر دعوی موضوعیت ندارد.

مسئله ای که در این جا مطرح می شود این است که آیا تنازع باید وجود داشته باشد تا صلح دعوی محقق گردد؟

طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۲-۳- عوامل موثر در تحکیم روابط زناشویی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

یک روش واحد برای هر فرد به منظور داشتن زندگی زناشویی خشنود وجود ندارد، اما با پیگیری عناصر اصلی معلوم می‌شود که گرچه الگوها متنوعند ولی قواعد مشترکی وجود دارند. بعضی از قواعد مشترکی که در ازدواج‌های خشنود با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می‌شود عبارتند از:

    1. همسران در یک زندگی زناشویی موفق، بادوام و توام با رضایت به یکدیگر احترام می‌گذارند، هر یک از همسران بعضی ویژگی‌ها یا توانایی‌های قابل احترام را در دیگری می‌یابند، مثل همسر خوبی بودن، تامین مخارج کردن، طبع و ذوق هنری داشتن و غیره هر چقدر میزان احترام‌گذاری به یکدیگر وسیع‌تر باشد، زندگی زناشویی رضایت‌مندانه‌تر خواهدبود. این همسران تأیید و ارزش‌گذاری خود برای همسرشان را نشان می‌دهند به طور پیوسته کارهایی را انجام می‌دهند و بیان می‌کنند که عواطف، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می‌دهد و اعمالی را که اهداف ازدواجشان را حمایت و تأیید می‌کند انتخاب می‌کنند.

    1. همسران نسبت به یکدیگر بردبار هستند. آن ها درک می‌کنند که احتمال فریب‌خوردن یا خطا کردن در خودشان وجود دارد. انسان را آسیب‌پذیر می‌بینند و ‌به این ترتیب می‌توانند قصور و کوتاه دیگری را بپذیرند، آن ها مسئولیت رفتار و عزت نفس خود را به طور فردی می‌پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی‌شان مسئول شاد و خوشحال نگه‌داشتن آن باشد. به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می‌کنند و در عوض آنچه ‌در مورد همسرشان درست است تأیید می‌کنند. با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می‌دهند و در جستجوی عواملی هستندکه در روابط آن ها تاثیر به جای می‌گذارد.

    1. همسران به پایه اعتماد متقابل به تشریک مساعی می‌پردازند. تشریک مساعی بر اعتماد متقابل زوج‌های دارای زندگی زناشویی با ثبات و رضایت ‌بخش بنیان نهاده شده‌است و به آن ها امکان صرف وقت، انرژی، رغبت و اطمینان به درگیرشدن در فعالیت‌ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویی را می‌دهند. آن ها آزاد هستند که نه تنها فقط از یکدیگر بلکه از هر چیز و هر کس دیگر که ممکن است آن ها را به طور فردی یا دوتایی علاقمند سازد، لذت ببرند.

  1. در یک ارتباط زناشویی توأم با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با هم موافق باشند، اما می‌توانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار گیرد و با هم به دنبال راه حلی می‌گردندکه مورد تأیید هر دو قرار گیرد(نظری، ۱۳۸۷).

۲-۳- عوامل مؤثر در تحکیم روابط زناشویی

وینچ(۱۹۷۴، به نقل از وزیری، ۱۳۸۶) هشت معیار را برای موفقیت زناشویی مطرح کرده‌است، که عبارتند از: ثبات، انتظارات اجتماعی، رشد شخصیت، مصاحبت، شادی، رضایت، سازگاری و یکپارچگی. البته عوامل زیادی می‌تواند در رضایت زناشویی مؤثر باشند و هر کس با توجه به نگرش خاص خود و یا نتایج پژوهش ‌هایش عواملی را برای رضایت زناشویی بیان می‌کند.

  1. صمیمیت

احساسات مثبت اوایل ازدواج، به مرور می‌تواند به عشقی عقلانی و منطقی تبدیل شود. شوهر می‌تواند از گفتن«دوستت دارم» و زن از شنیدن آن لذت ببرند، زیرا محبت و جذابیت متقابل در بافت صمیمیت، وفاداری، اعتماد و دوستی به هم گره خورده و عشق قوی‌تر و عمیق‌تر را پایه‌گذاری می‌کند(بک، ۱۳۷۶).

  1. احترام به همسر

تاجیک اسماعیلی(۱۳۷۷) در رابطه با نقش‌های شوهر می‌نویسد مرد بایستی به همسر خود، به خصوص در حضور دیگران احترام بگذارد، این احترام باید توأم با صمیمیت و مهربانی باشد. ‌بنابرین‏، زن نیازمند دریافت محبت و احترام از طرف شوهر است، به ویژه هنگامی که در حضور دوستان و آشنایان قرار داشته‌باشند این امر باعث می‌شود که زن از داشتن شوهر احساس افتخار و سربلندی کند و این احساس شوق او را به زندگی زناشویی و آمادگی وی برای گذشت و بردباری در برابر محرومیت‌ها و سختی‌های احتمالی بیشتر می‌کند.

  1. برقراری روابط اجتماعی

نباید از اهمیت زیاد ارتباط در گروه غافل شویم. ارتباط باعث می‌شودتا این مجموعه که برای رسیدن به اهدافی مشترک با هم ‌در تعامل‌اند وحدت پیدا کنندو دلیل لزوم برقراری ارتباط بین اعضای گروه، وجود مشکلات و موانع بیرونی و درونی است(هارجی، ساندرز و دیکسون[۱۵]، ۱۹۹۴؛ ترجمه بیگی و فیروزبخت، ۱۳۷۷).

مارکوسکی و گرین‌وود[۱۶]، ۱۹۸۴؛ ترجمه موسوی ۱۳۸۶) ‌به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط مثبت بین سازگاری اجتماعی و سازگاری زن و شوهر وجود دارد، بدین معنی که افرادی که در زندگی زناشویی سازگار و موفق هستند در روابط اجتماعی خود نیز افرادی سازگار و موفق خواهندبود.

    1. مسایل اقتصادی و اجتماعی

نواب‌نژاد(۱۳۷۷) بیان می‌کند که کارشناسان خانواده توصیه می‌کنند که دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی- اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند. مسایل مربوط به دخل و خرج هم منجر به اختلاف‌های زن و شوهر می‌شود، در زمینه دخل و خرج اغلب با انواع مشغله‌های ذهنی در خصوص انصاف، کنترل و رقابت و سایر معانی نمادین، که به فعالیت‌های مشترک لطمه می‌زند برخورد می‌کنیم. بسیاری از زوج‌‌ها بر سر چگونگی پرداخت مخارج با هم اختلاف دارند.

  1. ارتباط با اقوام و اطرافیان

وابستگی‌های عاطفی زن و شوهر به خانواده های خود می‌تواند بر روابط زناشویی تاثیر سو بگذارد. در بسیاری از موارد، توجه زیاد زن و شوهر به پدر و مادر اسباب تکدر خاطر دیگری را فراهم می‌سازد. اقوام هم گاهی مسایلی برای فرزندان ازدواج کرده خود ایجاد می‌کنند. آن ها هم مانند فرزندانشان گرفتار احساس بی‌عدالتی، تعمیم مبالغه‌آمیز و تفکرات نمادین هستند(بک، ۱۹۸۸). والدین اگر حتی دخالت ظاهری نکنند به طور غیر مستقیم در زندگی فرزندشان مؤثر می‌باشند، چرا که افکار زن و شوهر و شخصیت‌شان تحت تاثیر افکار والدینشان شکل گرفته‌است و هر دو همان رفتاری را با همدیگر می‌کنند که از پدر و مادرشان گرفته‌اند.

  1. مسایل ارزشی، عقیدتی و مذهبی

گاه ازدواج به علت ناآگاهی زن و شوهر از قابلیت‌های ذهنی و یا در اثر آگاهی از نظام‌های ارزشی و پایبندهای اخلاقی یکدیگر با مشکل مواجه می‌شود.پس از آنکه زن و شوهر ‌به این نتیجه رسیدند‌ که وجه مشترک چندانی با هم ندارند، پیوندهای زندگی زناشویی آن ها سست شده ممکن است در هم فروپاشد.

همسانی میان زن و شوهر از نظر مذهبی، سبب جذب و وابستگی هر چه بیشتر زن و شوهر و استواری پیوند زناشویی‌شان می‌شود و برعکس ناهمسانی منشا کشمکش‌های خانوادگی است. به عقیده وود[۱۷] هر قدر همگونی میان دو همسر از نظر مذهب و نژاد کمتر باشد، اختلافات و کشمکش‌های آن ها بیشتر است. ناهماهنگی مذهبی علاوه بر ایجاد اختلاف بین زن و شوهر مشکلات بسیاری را نیز در روابط ایشان با والدین همسرشان ایجاد می‌کند(بلاچ[۱۸]، ۱۹۸۵).

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ۲-۱-۲-۱۰- روش های پرورانیدن افراد برای عضویت در تیم – پایان نامه های کارشناسی ارشد

فروپاشی[۷۶] : در این مرحله تیم آماده انحلال است. دیگر مبرم ترین وظیفه، بالابردن سطح انجام وظیفه نیست. در عوض، توجه معطوف به پایان دادن به فعالیت ها است(مک گریوی،۲۰۱۲).

نکته مهمی که در مراحل شکل گیری تیم می توان به آن اشاره کرد، این است که تیم ها فرایند تکاملی خاص خود را دارند این فرایند وقتی کامل می شود که نقش رهبری تیم به موازات بلوغ تیمی از حالت اقتدار گرایی به هماهنگ کنندگی تغییر یابد. همچنین لازم به توضیح است همیشه تیم ها به طور شفاف از مرحله اول به مرحله بعدی نمی روند. در واقع در برخی موارد مراحل متعدد، به طور همزمان شکل می گیرند(مک گریوی،۲۰۱۲).

۲-۱-۲-۹- نقش های تیم

۱- خلاق-نوآور: عقاید و نظریه های جدید ارائه می‌کند

۲-کاشف-مؤسس: پس از اینکه نظرات جدید به وسیله دیگران ارائه شد می‌تواند ‌به این عقاید جامه عمل بپوشاند

۳-تحلیلگر: راه های ارائه شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد.

۴-سازنده-سازمان دهنده: ساختارسازمانی برای طرح پیشنهادی ارائه می‌کند.

۵-نتیجه گیر-تولید کننده: رهنمودهای لازم را ارائه می‌کند.

۶-کنترلر-بازرس: امور را به صورتی دقیق کنترل و بررسی می‌کند

۷-نگهدارنده: در مبارزه هی تیم با ‌گروه‌های خارجی با اعتقادی راسخ از تیم دفاع می‌کند

۸-گزارشگر-مشاور: درپی کسب اطلاعات کامل و اضافی برمی آید.

۹-هماهنگ کننده: کارها را هماهنگ، منسجم و یکپارچه می‌کند(کوهن وبایلی[۷۷]،۲۰۱۳).

۲-۱-۲-۱۰- روش های پرورانیدن افراد برای عضویت در تیم

مدیران می توانندبه شیوه های زیرافراد رابه شکلی درآورندکه آن ها درصحنه تیم ایفاگر نقش گردند:.

گزینش: مدیر به هنگام استخدام اعضای تیم، باید دقت نماید که از نظر فنی نیز دارای مهارت های لازم و برای شغل یا کار مورد نظر واجد شرایط باشند. هنگامی که مدیر با افراد فردگرا روبه رو می شود، اصولاً باید به یکی از سه روش زیر اقدام کند:

۱_ داوطلب باید آموزش لازم را ببیند تا شرایط لازم در تیم را به دست آورد.

۲_ باید داوطلب را در واحدی به کار گرفت که تیم نداشته باشد.

۳_ نباید چنین داوطلبی را استخدام کرد.

آموزش: متخصصان آموزش تمرین هایی را به اجرا درمی آورند که کارکنان می‌توانند در اثر تجربه و آموزش ، شیوه کار با تیم را بیاموزند. معمولاً کارگاه هایی تشکیل می شود تا به کارکنان آموزش داده شود که چگونه برای حل مسأله اقدام کنند. مثلاً شرکت امرسون الکتریک با آموزش افراد تیم های موفقی تشکیل داد.

پاداش: سازمان باید در سیستم پاداش تجدیدنظر کند و آن را به گونه ای در آورد که مشارکت و همکاری اعضا و ( نه رقابت ) را تقویت نماید.

ارتقای مقام: افزایش حقوق و سایر اقدامات تشویقی به اعضای تیمی تعلق می‌گیرد که همکاری و مشارکت خود را به اثبات رسانیده باشد.نباید پاداش های باطنی را فراموش کرد زیرا یافتن فرصت جهت رشد و توسعه شخصی به اعضا تیم کمک می‌کند تا احساس کنند که از نظر باطنی به پاداش نیکو رسیده و احساس رضایت شغلی نماید (رابینز، ترجمه پارسائیان ‌و اعرابی،۱۹۰:۱۳۹۱).

۲-۱-۲-۱۱-عوامل حیاتی موفقیت تیم

پیتــرز و کاپنز[۷۸] استدلال کرده‌اند که تیم ها می‌توانند به شرط تأمین نیازهای عمده خود، موفق باشند. مهمترین این عوامل حیاتی جهت موفقیت عبارتنداز :

۱ – تشویق و پایداری ۲ – تغییر فرهنگ ۳ – آموزش ۴ – حمایت خارجی.

همچنین بیرلین و همکاران[۷۹] موفقیت یا شکست تیم ها را وابسته به متغیرهای زمینه ای (وضعی) می دانند. به زعم آن ها، این زمینه شامل شبکه ای از سیستم های حمایتی است که تیم را احاطه کرده‌اند.

این سیستم های حمایتی عبارتند از:

    1. حمایت و تعهد مدیریت ارشد از مفهوم کار تیمی؛

    1. حمایت مدیران میانـی و سرپرستان مستقیم تیم ها؛

    1. تعیین اهداف و اولویت های تیمی؛

    1. طراحی نظام ارزیابی عملکرد (تعیین روش های سنجش افراد و تیم ها)؛

    1. طراحی نظام آموزشی؛

    1. طراحی نظام پاداش (پرداخت مبتنی بر عملکرد)؛

    1. نظام یکپارچه سازی (ابزارها و روش‌هایی که به هماهنگی میان اعضا و تیم ها و نیز میان خود تیم ها می پردازد)؛

  1. ساختار سازمانی(مهدیزاده،۱۴:۱۳۹۰).

ریچاردسون[۸۰] که در پنج کابینه ریاست جمهوری آمریکا عضویت داشته است، علل کارایی و موفقیـت تیم ها را در عوامل زیر می‌داند:

۱-شفافیت اهداف تیم و نحوه انتقال آن به سایر افراد: اولین و مهمترین مشخصه یک هدف ، شفافیت است. شفافیت تأکید بر داشتن هدف عملیاتی معینی است که باید در بالاترین قطعیت ممکن بیان شود.

۲- قدردانی از اعضای تیم: ‌به این معنی که سازمان نه تنها باید نقش آن ها را مشخص سازد بلکه در جایی که خوب عمل می‌کنند از خدمات فنی آن ها نیز باید قدردانی شود.

۳ – همسوسازی عملیات با موارد ۱و۲: علاوه بر شفاف سازی اهداف و قدردانی از افراد، القا احساس اهمیت و ارزش کار انجام شده توسط افراد است. اگر افراد نسبت به انجام امور احساس خوبی نداشته باشند نمی توان انتظار موفقیت را داشت.

۴- نظام تشویق و تنبیه: نظام تشویق و تنبیه سازمان به جای اینکه فعالیت‌های رقابتی را ترویج کند، باید مشوق تلاش های جمعی باشد. ارتقای مقام، افزایش حقوق و سایر اقدامات تشویقی باید ‌بر مبنای‌ کارآمدی کارکنان به عنوان عضو تیم صورت گیرد.

۵ – وجود صداقت و اعتماد بین اعضای تیم: فقدان اعتماد، تمرکز ذهنی و انرژی تیم را به سمت دیگری خارج از اهداف عملکردی منحرف و معطوف می‌سازد. تیم حالت سیاسی به خود گرفته و ارتباطات به صورت حفاظت شده درآمده و صدمه می بیند. از این رو، تسهیم دانش و بینش که مهمترین مزیت تیم هاست اهمیت خود را از دست می‌دهد

۶-ساختار نتیجه مدار: عامل کلیدی و مؤثر دیگر در موفقیت و کارایی تیم ها، ساختار خود تیم است. اهمیت ساختار در بودن یا نبودن نیست. بلکه اهمیت آن در داشتن چارچوب مناسب برای نیل به اهداف عملکردی است(کوهن وبایلی،۲۰۱۳).

۲-۱-۲-۱۲-ویژگی های تیم

تعهد به هدف مشترک: تیم های اثر بخش دارای هدف مشترکی هستند و می توان بدان وسیله افراد را هدایت نمود به گونه ای که آنان در این باره تعهدات لازم را بنمایند.

تعیین هدف های خاص: تیم موفق می کوشد تا هدف مشترک را به صورت هدف های مشخص، کوچک، قابل سنجش و واقعی درآورد. هدف های ویژه به اعضای تیم و کل تیم انرژی می‌دهد. وجود هدف های خاص به تیم کمک می‌کند که همواره بر روی نتایج تأکید و توجه خود را به آن معطوف نماید.

رهبری و ساختار: تیم برای این که ‌در مورد ویژگی های کار و شیوه ای که باید امور را هماهنگ کند و مهارت‌های افراد را متناسب با کارها نماید، به رهبر و ساختار نیاز دارد. این کار می‌تواند به وسیله مدیریت یا به وسیله اعضای تیم انجام شود .

نقصان پذیری تیم و حساب پس دهی: تیم های موفق اعضای خود را وادار می‌کنند که هر کس ، مسئولیت تأمین هدف ها یا رهیافت های تیم را به عهده بگیرد. در بسیاری از موارد مسئولیت های فردی و مشترک افراد تعیین می شود.

فایل های مقالات و پروژه ها | نظریه اسناد (برای فرد پرخاشگر) – 4

زنان در مکالمات خود کمتر قانون گرا و بیشتر متمایل به استثنا قایل شدن در قوانین هستند ولی مردان در طول تعامل یک دیدگاه کلی را حفظ و از زبان به شکل آمرانه استفاده می‌کنند و بین خود و دیگران جدایی و دوگانگی بیشتری احساس می‌کنند (بل مک کارسی، مک نامری، ۲۰۰۷ به نقل از حسنی رنجبر، نجفی عرب، ۱۳۹۱).

مردان عموما بیشتر به استفاده از کلام رقابتی و زنان به کلام مشارکتی گرایش دارند پژوهشگران دلیل این امر را جایگاه پایین زنان در اجتماع می دانند (غفار ثمر و علی بخش،۲۰۰۷ به نقل از همان منبع).

زبان مردانه قاطعانه تر، بزرگسالانه و مستقیم است در حالی که زنان به علت جایگاه پایین اجتماعی و پذیرش کلیشه های جنسیتی زبانشان نابالغ تر خیلی رسمی و بیش از حد مودب و غیر قاطعانه است و زنان در این زمینه اغلب دچار تردید هستند و همچنین در گفتار دچار انقیاد یعنی تابع بودن و حالت انفعالی زنانه هستند (نعمتی و بایر، ۲۰۰۷).

در پژوهشی که حسنی رنجبر و نجفی عرب ‌در سال‌(۱۳۹۱) انجام دادند ‌به این نتیجه رسیدند که زنان خیلی بیشتر از مردان از تعدیل کننده ها و نقل قول مستقیم استفاده کرده‌اند و همچنین جملات ناقص شان هم بیشتر است که این مسئله به خوبی نشانگر حالت انفعالی شان در محاورات است و همچنین مردان بیشتر از عذر خواهی و پوزش استفاده کردند البته نه در برابر زنان بلکه در مقابل هم جنسشان که این موضوع هم نشانگر سلطه گری مردان در مکالماتشان با زنان است (حسنی رنجبر و نجفی عرب ۱۳۹۱).

در پژوهشی که زارع در سال ۱۳۸۵ در شیراز انجام داد ‌به این نتیجه رسید که قریب به نیمی از جمعیت نمونه مورد مطالعه دارای ویژگی های زنانه یعنی کلیشه ای هستنددر تمام مطالعاتی که در خصوص کلیشه های جنسیتی انجام شده است روشن شده است که کلیشه ها طی ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته تا حد زیادی ثابت مانده است (زارع،۱۳۸۵).

در تحیقیقی که عسگری، احتشام زاده و پیرزمان در سال ۱۳۸۹ انجام دادند ‌به این نتیجه رسیدند که هرچه نقش های جنسیتی آندروژنی یا ترکیبی از مردانه و زنانه همزمان باشد بهزیستی روانشناختی و همینطور پذیرش اجتماعی بالاتر است به عبارت دیگردو جنسیتی بودن در افراد پیش‌بینی کننده بهزیستی روانشناختی است چراکه هویت انسان هرچند تحت تاثیر عوامل گوناگونی مثل نژاد، ملت، شغل و سن است اما در اغلب جوامع یکی از تعیین کننده ترین آن ها مقوله مردانگی و زنانگی می‌باشد (بارون و برن ۱۹۹۷ به نقل از همان منبع).

نمونه های زیادی از باورهای فرهنگی و نگرش های منفی نسبت به زنان در فرهنگ شفاهی و مکتوب ما وجود داردکه موارد ذیل نمونه اندکی از آن ها‌ است:

اصطلاح گربه را دم حجله کشتن که اشاره به رفتار خشونت آمیز مردان و مطیع کردن زنان از همان ابتدای زندگی مشترک دارد.

اصطلاح زن ذلیل که صفت تحقیر آمیز برای مردانی ست که به نظرات همسر خود احترام می‌گذارند.

در فرهنگ لغت دهخدا اشاره های زیادی در این خصوص انجام گرفته است: (دهخدا،۱۳۵۷)

زن چو مار است زخم خود بزند بر سرش نیک زن که بد زند

زن چو بیرون رود بزن سختش خودنمایی کند بکن رختش

ور کند سرکشی هلاکش کن آب رخ می‌برد به خاکش کن

نظریه اسناد (برای فرد پرخاشگر)

قدیمی‌ترین فرمول بندی نظریه اسناد در کارهای فریتس هایدر[۳](۱۹۵۸) مشاهده می شود از نظر او اسناد عبارت است از فرآیندی که افراد به کار می‌برند تا رویدادها و یا رفتارها را به عوامل زیر بنایی آن ها پیوند دهند (هایدر، ۱۹۵۸).

هایدر معتقد است که بیشتر مردم روانشناسان تازه کاری هستند که می کوشند رفتار دیگران را بفهمند تا دنیا را بیشتر قابل پیش‌بینی کنند طبق گفته هایدر بیشتر مردم در این مورد یکی از ۳ تبیین زیر را به کار می گیرند:

الف- آن ها ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگر معلول عوامل موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فشارهای اجتماعی ست( اسناد موقعیتی).

ب- آن ها ممکن است تصور کنند که آن رفتار غیر عمدی و اتفاقی بوده و احتمالا در آینده روی نخواهد داد( اسناد موقعیتی).

ج- تبیین سوم این است که شخص با این رفتاریکی از صفات شخصی خود را بروز داده است (اسناد شخصی) (کریمی ۱۳۸۶).

نظریه اسناد به فهم فرآیندهایی کمک می‌کند که از طریق آن نیت های بدخواهانه به رفتارها نسبت داده می شود در کنار نظریه اسناد ، نظریه کنش متقابل نمادین و نظریه یادگیری اجتماعی نیز می‌تواند به فهم بیشتر ابعاد شناختی انتقادی پرخاشگری (نیت و اسناد) کمک کند.

در خصوص همسر آزاری نیز شواهد گسترده ای نشان می‌دهد که اسنادهایی که همسران به وقایع زندگی می‌دهند تابعی از رضایت و خشنودی زندگی است مخصوصا همسرانی که تحت استرس اند به احتمال زیاد مشکلات زناشویی و رفتارهای منفی همسرشان را به خصایص ثابت و کلی همسرشان نسبت داده و رفتارهای همسرشان را به خصایص ثابت و کلی او نسبت داده و رفتارهای او را تعمدی، دارای انگیزه های بدخواهانه زناشویی و مستحق سرزنش می دانند. اسنادهای نامناسب با نرخ بالای رفتارهای منفی و مبادله رفتارهای منفی در تعاملات زناشویی مرتبط است و شاید یکی از پیامدهای اسنادی نامناسب این باشد که در طول زمان موجب کاهش کیفیت زناشویی و هرچه کیفیت زناشویی کمتر باشد میزان خشونت خانوادگی بیشتر می شود(کارنی و همکاران، ۱۹۹۴به نقل از همتی).

سبک اسناد کنترل

اصطلاح سبک به عنوان شیوه ترجیحی فرد برای فکر کردن و انجام دادن کاری، از جمله متغیرهای فردی است (آلپورت،۱۹۳۷ به نقل از نریمانی، ابوالقاسمی،جویباری۱۳۹۲)

سبک تبیینی به طور گسترده در پژوهش های مختلف روانشناسی برای پیش‌بینی افسردگی استفاده شده (هاجیل، باش و وارن،۱۹۹۶؛پترسون و سلیگمن؛۱۹۸۴،سلیگمن،۱۹۹۰ به نقل از رجبی و ییلاق۱۳۸۴).

سبک اسناد یک متغیر شناختی است که نحوه تبیین رویدادها را نشان می‌دهد منطق اساسی نظریه اسناد از این فرض نظری ناشی می شود که آدمی واجد این انگیزش است که از ماهیت محیط خود به ویژه از علل رویدادهای خاص آگاه شود اگر به فهم این نکته نایل آید که علت رویدادهای معین در گذشته چه بوده است آنگاه قادر خواهد بود تا با مداخله واقعی و یا انتخاب‌های خود و آنچه در آینده برای او اتفاق خواهد افتاد را مهار سازد (سیرز و همکاران۱۹۹۱ به نقل از امانی، خداپناهی، حیدری۱۳۸۵).

این تحقیق به آن نوع سبک اسنادی اشاره دارد که از فرمول بندی مجدد درماندگی آموخته شده آبرامسون و همکاران۱۹۷۸ به دست آمده است در الگوی جدید درماندگی آموخته شده نحوه تبیین رویدادهای غیرقابل مهار توسط فرد مهمتر از رویدادهایی است که واقعا اتفاق افتاده است (همان).

فریز۱۹۸۰ به نقل از نوری،مکارمی،ابراهیمی ۱۳۷۹در تحقیقاتش نشان داد که الگوهای اسنادی ناسازگارانه بیشتر در ‌گروه‌های اقلیت نژادی، خانواده های کم درآمد و زنان است هرچند که گفته شده است که سبک اسناد ویژگی نسبتاپایدار شخصیت است اما به توجه به مطالعات ولفل(۱۹۸۲)، بلگر و چنی(۱۹۸۲) و دوهرتی(۱۹۸۴) به نقل از بارون و برن(۱۹۹۱) معلوم شده است که امکان تغییر در نوع سبک اسناد وجود دارد.

دانلود پایان نامه های آماده – ۱-۷-۲- تعریف عملیاتی عملکرد حافظه­ چهره ها: – 9

آزمون حافظه وکسلر در زمینه حافظه علمی، ساده و فوری و همچنین تفکیک میان اختلالات عضوی و کنشی حافظه، اطلاعات پایایی به دست می‌آورد.

در این پژوهش از خرده‌مقیاس‌های حافظه بینایی که شامل ۴ آزمون: تداعی‌های زوجی بینایی ۱ و ۲ (فوری و تأخیری)، بازآفرینی بینایی ۱ و ۲ (فوری و تأخیری)، حافظه تصویری، فراخنای حافظه بینایی (روبه جلو و عقب) می‌باشد استفاده شده که در ابتدا آزمون‌های فوری گرفته شده و پس از گذشت مدت زمان ۲۰ دقیقه، آزمون‌های تأخیری مورد استفاده قرار گرفت. آزمون به صورت فردی اجرا شده و به صورت ۰ و ۱ درجه‌بندی می‌شود.

۱-۷-۲- تعریف عملیاتی عملکرد حافظه­ چهره ها:

منظور از حافظه­ چهره‌ها در این پژوهش نمره ای از سه آزمودنی در آزمون حافظه­ چهره ها که توسط حق شناس در ایران ساخته شده است، به دست می آورد و به صورت صفر و یک درجه بندی می­ شود (حق شناس،۱۹۹۱)

فصل دوم:

پیشینه تحقیق

در این فصل سعی خواهد گردید تا مفاهیم مرتبط با حافظه­ بینایی، کارکردهای آن و انواع حافظه­ بینایی ارائه شود.

۲-۱- ماهیت حافظه­ انسان

یکی از حوزه ­های بانفوذ و مورد علاقه­ محققان در روان­­شناسی شناختی مطالعات مربوط به حافظه است ( کرمی نوری، ۱۳۹۰). اصطلاح حافظه مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یادآوری مجدد آن­ها قادر می­سازد، اطلاق می­ شود ( سولسو[۷۳]، ۱۹۹۱). حافظه روندی است که به وسیله­ آن اطلاعات کد گذاری، ذخیره، و بعداً یادآوری می­ شود
( توماس[۷۴] و کندل، ۲۰۰۲). در واقع بدون در اختیار داشتن حافظه و مهارت­ های آن زندگی با سرعت فزاینده­ای از هم می­پاشید و زیر بنای تمام تفکرات و ایده­ ها و اساس آن­چیزی است که یادگرفته­ایم
( ساعد، ۱۳۸۹). قدیمی ترین تعریف از حافظه به دیدگاه افلاطون بر می­گردد. وی حافظه را به قفس پرندگان تشبیه کرد: ورود پرنده­ی جدید به قفس مانند ورود اطلاعات جدید به حافظه است و گرفتن یک پرنده از قفس به مثابه به یادآوردن اطلاعات جدید از حافظه است.

به نظر افلاطون یادآوری اطلاعات به سه دلیل دچار وقفه می­ شود:

اول آن که پرنده­ی مورد نظر از همان ابتدا در قفس جای نگرفته باشد، یعنی هیچ­گونه بازنمایی از حادثه ( ماده یادگیری ) مورد نظر در حافظه موجود نباشد. در این صورت ناتوانی یادآوری به عدم یادگیری اولیه مربوط می­ شود.

دوم آنکه ممکن است پرنده در هنگام اقامت در قفس مرده باشد در اینجا ناتوانی یادآوری به مرحله­

نگهداری اطلاعات مربوط می­ شود.

سوم آن­که ممکن است پرنده در قفس یکی از هزاران پرنده­ای باشد که در قفس است، ولی در موقعیت خاص قادر به گرفتن آن نیستم، هرچند که در زمان دیگری ممکن است موفق به گرفتن آن شویم؛ در این­جا ناتوانی در یادآوری به مشکلات مرحله­ بازیابی اشاره می­ کند ( گالوو و آیزنک[۷۵]، ۱۹۹۶). این استعاره افلاطون هرچند از یک منظر مکانیکی و فضایی به حافظه می­نگرد که امروزه مورد قبول محققان حافظه نیست، ولی این امکان را فراهم ساخت که تمایز مهمی بین سه مرحله­ یادگیری اطلاعات، نگهداری اطلاعات و بازیابی اطلاعات شناسایی می­ شود، تمایزی که در سه دهه­ گذشته محور اصلی مطالعات مربوط به حافظه بوده است (کرمی نوری، ۱۳۹۰). ا

از زمان لاک[۷۶]، هیوم[۷۷]، هارتلی[۷۸] و دیگر فلاسفه انگلیسی قرن­های ۱۷ و ۱۸ تداعی به عنوان مرکز ثقل تمام فرایندهای تفکر در نظر گرفته می­شد. در خلال سال­های قرن نوزدهم، تداعی­گرایی نظر غالب بر حافظه و فرایندهای مربوط بود که در قرن بیستم اثر آن­را می توان در نوشته­ های افرادی مانند پاولف [۷۹] و ثرندایک [۸۰] مشاهده کرد. « تداعی گرایی » در شکل اصلی خود ‌به این معنی بود که، هر تجربه شامل یک­سری احساس­های ساده یا « عناصر روان شناسی » ‌می‌باشد ( اتکینسون و هیلگارد[۸۱]؛ به نقل از مقدم، ۱۳۹۱). در چنین فضایی از لحاظ نظری هرمان ابینگهوس[۸۲]روان­شناس آلمانی کارهای اولیه خود را ‌در مورد حافظه شروع کرد. او اولین مقاله­ خود را ‌در مورد آزمایش حافظه در سال ۱۸۵۵ میلادی به رشته­ تحریر درآورد. در آن دوره با وجود این­که همه می­دانستند حافظه چیست و فلاسفه سال­ها ‌در مورد آن نظریه پردازی کرده بودند اما هیچ­گونه صورت­بندی منظمی از ساختار حافظه مورد آزمایش قرار نگرفته بود و هیچ دستگاه تحلیل پیچیده­ای وجود نداشت و داده ­های حاصل از آزمایش­های قبلی در دسترس نبود. در واقع اگر بخواهیم به سرآغاز علمی ‌در مورد حافظه اشاره کنیم، بی­تردید کار ابینگهوس یکی از نخستین وپیشگام­ترین کار علمی در این زمینه بود. نخستین کار او ‌در مورد حافظه نیز با مطالعه بر روی فهرستی از هجاهای بی ­معنی که خود ادعا کرده بود آغاز گردید ( نگاه کنید به شکل شماره ۱-۱) و دلیل او در استفاده از هجاهای بی ­معنی این بود که برای تبیین چگونگی شکل گیری حافظه می­بایست آزمایشی فراهم گردد تا آزمودنی­ها از آن هیچ­گونه اطلاعی نداشته باشند او کشف کرد که هرچه فهرست طولانی­تر باشند به خاطر سپردن آن­ها مستلزم خواندن بیشتر و صرف وقت بیشتر است (نیومن و لافتوس[۸۳] ، ۲۰۱۲ ). در واقع او در پژوهش­های خود توجه خاصی به قانون « فراوانی » داشت؛ یعنی هرچه یک تجربه بیشتر رخ دهد آسان­تر به یاد می ­آید . ‌بنابرین‏، برای آزمون این نظریه، او به موادی نیاز داشت که با تجربه ­های قبلی ارتباط نداشته باشد تا بتوان تجربه ­های قبلی را کنترل کرد به همین دلیل، هجاهای بی ­معنی را به­کار برد. نتایج به­دست آمده از تحقیقات ابینگهوس به شرح زیر هستند:

    1. هر قدر مواد آموختنی زیادتر گردد زمان لازم برای به خاطر سپردن آن مطالب به­ صورت تصاعدی افزایش می­یابد.

    1. ابینگهوس میزان کوشش ثبت شده با نگهداری آن مطالب در حافظه را با یکدیگر مرتبط دانست، به گونه ­ای که افراد اگر وقت بیشتری برای یادگیری بگذارند و کندتر بیاموزند و برای آموختن، مطالب را چندین بار بخوانند دیرتر فراموش ‌می‌کنند تا کسانی که به حافظه­ خود متکی هستند و کوشش کمتری می­نمایند. البته نوع مطالب آموختنی مهم است.

    1. فراموشی در ساعات اولیه­ یادگیری بیشتر است؛ بدین­گونه که پس از ۲۰ دقیقه ۴۲% مطالب، پس از ۹ ساعت ۶۴% و پس از ۳۱ روز ۷۹% فراموش شده اند.

    1. یادگیری مطالب با تقسیم وقت، بهتر صورت ‌می‌گیرد تا این که مطالب یک دفعه خوانده شود. او فهرستی متشکل از ۱۲ کلمه­ بی­معنا را ۶۸ بار خواند تا توانست آن را حفظ کند. روز دوم ۷ بار خواند تا حفظ شد، ولی فهرست دیگری مثل فهرست اول را به مدت ۳ روز خواند و با ۳۸ بار خواندن طی سه روز، مطالب را حفظ کرد ( یعنی با تقسیم وقت در سه روز )، تقریباً ۵۰ % صرفه­جویی در وقت شد .
 
مداحی های محرم