فکری و شفیعآبادی (۲۰۱۳) در پژوهشی به ” مقایسه اثر بخشی مشاوره شغلی به شیوه الگوی چند محوری شفیعآبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت” پرداختند. در این پژوهش ۲۴ نفر از دانشجویان داوطلب شرکت در کلاسهای کارآفرینی که نمره کمتری در پرسشنامه رفتار کارآفرینانه گرفته بودند به تصادف انتخاب شدند و به دو گروه ۱۲ نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش شماره ۱ هشت جلسه آموزش کارآفرینی بر اساس الگوی چند محوری شفیعآبادی و گروه آزمایش شماره ۲ هشت جلسه آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز دریافت کردند و سپس دو گروه باهم مقایسه شدند نتایج نشان داد که: ۱). هر دو الگو بر نمره کل رفتار کارآفرینانه دانشجویان و خرده مقیاسهای شناخت فرصتها، و تعیین راهبردهای کارآفرینی تاثیر مثبت داشتهاند و اثر بخشی الگوی چند محوری شفیعآبادی بیشتر بوده است.؛۲). هر دو الگو برخرده مقیاس تصمیمگیری برای کارآفرینی تاثیر مثبت داشتهاند اما تفاوت معنادار نبوده است؛ ۳). الگوی چند محوری بر خرده مقیاس تعیین ساختار کارآفرینی تاثیر مثبت داشته است، ۴). نظریه یادگیری اجتماعی برخرده مقیاس تامین منابع کارآفرینی تاثیر مثبت داشته است. بنابرین یک الگوی تلفیقی از الگوی چند محوری و نظریه یادگیری اجتماعی بر مبنای نتایج به دست آمده برای آموزش رفتار کارآفرینانه و خرده مقیاسهایش طراحی شد.
فکری، شفیعآبادی، رفاهی، و زابلی (الف-۲۰۱۴، ب-۲۰۱۴ ، ۱۳۹۳) پژوهشی با عنوان “مقایسه اثربخشی الگوی چندمحوری شفیعآبادی و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر افزایش مهارتهای کارآفرینی دانشجویان روانشناسی و مشاوره در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت ” انجام دادند. در این پژوهش ۶۰ نفر از دانشجویان روان شناسی و مشاوره که داوطلب شرکت در کلاسهای کارآفرینی بودند و نمره کمتری در پرسشنامه مهارتهای کارآفرینی کسب کرده بودند به تصادف انتخاب شدند و در سه گروه گواه و آزمایش ۱و ۲ جایگزین شدند. گروه آزمایش ۱و ۲ به ترتیب ۸ جلسه ۵/۱ ساعته آموزش کارآفرینی بر اساس الگوی چند محوری شفیعآبادی و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز دریافت کردند و در گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. نتایج نشان داد که: ۱). الگوی چند محوری شفیعآبادی برافزایش مهارتهای کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاسهایش مؤثر است، ۲) نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز برافزایش مهارتهای کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاسهایش مؤثر است، ۳). بین اثر بخشی دو الگوی چند محوری و نظریه یادگیری اجتماعی برافزایش مهارتهای کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاسهایش تفاوت معنادار وجود ندارد،۴). اثر بخشی الگوی چند محوری شفیعآبادی بر مهارتهای کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاسهایش در طول زمان پایدار است، ۵). اثر بخشی نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز فقط بر خرده مقیاسهای مهارتها بین فردی و کاربردی کارآفرینی در طول زمان پایدار است، ۶). بین پایداری اثربخشی الگوی چند محوری و نظریه یادگیری اجتماعی بر مهارتهای بین فردی و کاربردی کارآفرینی در طول زمان تفاوت معنادار وجود ندارد.
واعظی (۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان “تاثیر توانمندسازی روانشناختی بر اساس الگوی چند محوری شفیعآبادی بر رضایت شغلی معلمان دبیرستان ” انجام داد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران رسمی دبیرستانهای شهرستان نیشابور بود.۲۰ نفر آنان که در مؤلفه توانمندی پرسشنامه رضایت شغلی نمرات پائینی داشتند برای شرکت در دوره توانمندسازی به مدت ۱۰ جلسه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی اسمیت و کندال و هولین (JDI)، و بسته آموزشی محقق – ساخته بررسی توانمندسازی روان شناختی بر اساس الگوی چند محوری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات توانمندسازی روانشناختی طراحی شده بر اساس الگوی چند محوری شفیعآبادی میزان رضایت شغلی کسانی را که در دوره آموزش شرکت کرده بودند به طور معناداری افزایش داد. با توجه به میزان اثر بخشی آموزش مبتنی بر الگوی چند محوری شفیعآبادی توصیه میشود که در آموزشهای شغلی در زمینه توانمندسازی کارکنان از این رویکرد استفاده شود.
حریری (۱۳۹۳) در پژوهشی به بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیعآبادی بر مهارتهای کارآفرینی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی پرداخت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی مدرسه شاهد ناحیه ۳ شیراز در سال تحصیلی ۹۳- ۹۲ بودند. نمونهگیری به صورت تصادفی انجام شد. به این صورت که پس از اجرای پرسشنامه مهارتهای کارآفرینی فکری، شفیعآبادی، نورانی پور و احقر (۱۳۹۱) از بین دانش آموزانی که نمره کمتری در پرسشنامه گرفته بودند ۴۰ نفر به تصادف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل ۲۰ نفری جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش بر اساس الگوی چند محوری به مدت ۸ جلسه ۵/۱ ساعته آموزش مهارتهای کارآفرینی دریافت کردند و در گروه گواه هیچ مداخلهای صورت نگرفت. نتایج نشان داد که بین مهارتهای کارآفرینی (خرده مقیاسهای مهارتهای فردی، مهارتهای بین فردی، مهارتهای کاربردی، مهارتهای تفکر انتقادی و خلاقانه) دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا دار وجود دارد یعنی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیعآبادی موجب افزایش مهارتهای کارآفرینی دانش آموزان شده است.
فرم در حال بارگذاری ...