۲-۱-۳-۴ انواع نقشه های شناخت
هاف[۲۵] نقشههای شناخت را در پنچ دسته کلی معرفی کردهاست:
-
- نقشههایی که دقت، پیوستگی و اهمیت مفاهیم را ارزیابی و تعیین میکنند. سازنده این نقشه ها به دنبال این است که آیا به صورت مکرر از مفاهیم مربوطه به عنوان شاخص های تأکید استراتژیک یک تصمیم گیرنده خاص یا سازمان خاص استفاده می شود و همچنین به دنبال وابستگی این مفاهیم با مفاهیم دیگر میگردد تا به ارتباط ذهنی بین موضوعات استراتژیک مهم پی ببرد. همچنین ممکن است قضاوت هایی در مورد پیچیدگی این روابط یا تفاوت ها در استفاده از مفاهیم بنماید.
-
- نقشههایی که ابعاد گروه ها و طبقه بندیهای شناختی را نشان می دهند: در این حالت سازنده نقشه روابط پیچیدهتری را جستجو می کند. ممکن است مفاهیم را به دو بخش تقسیم کرده و روابط سلسله مراتبی بین مفاهیم گسترده ایجاد کند و زیرگروههای خاصتری را به وجود آورد. این نوع نقشه ها به منظور تعریف محیط شناختی و کاوش در خصوص دامنه و ماهیت انتخاب هایی که تصمیم گیرندگان درک کردهاند، به کار می رود.
-
-
- نقشههایی که تاثیر، علیّت و پویاییهای سیستم را نشان می دهند(نقشه های علّی): این نقشهها به سازنده نقشه اجازه می دهند تا بر فعالیت تمرکز کند. برای مثال بر این تمرکز کند که پاسخ دهنده چگونه شرایط فعلی را برحسب وقایع گذشته توصیف می کند و چه تغییراتی را برای آینده پیشبینی می کند. این نوع نقشه شناخت مشهورترین روش انگاره نگاری هم در گذشته و هم در حال حاضر میباشد.
-
-
- نقشههایی که ساختار بحث و نتیجه گیری را نشان می دهند: این نوع نقشه تلاش می کند تا منطق موجود در پس استنتاجات وتصمیم ها را به منظور انجام فعالیت، نشان دهد. در این حالت سازنده نقشه باورهای علّی را دخیل می کند اما به طور گسترده تری به متن به عنوان یک کل مینگرد تا اثر تجمعی شواهد گوناگون و ارتباط بین زنجیره های استدلالی طولانی تر را نشان دهد.
- نقشههایی که چارچوب ها و رمزهای ادراکی را تبیین میکنند: این رویکرد بیان می کند که شناخت تا حد بسیاری مشروط به تجربه گذشته میباشد و تجربه به صورت مجموعه ای از انتظارات در حافظه ذخیره شده است.
۲-۱-۳-۵ تعریف عملگرها در روابط علی
اولین بار اکسلرود(۱۹۷۶) روابط جبری را در نقشه های شناخت ارائه داد. ناکامورا،ایوایی و ساروجی نیز در سال ۱۹۸۲ در این زمینه تحقیقاتی انجام دادند و آن چه در این جا می آید تلفیقی از دستاوردهای این محققین میباشد. به اعتقاد آنها پیوندهای علّی یا همان روابط علّی بین دو عقیده(مفهوم) و یکی از هشت مقدار مشخص شده در جدول ۱ را به خود می گیرند. یک گره نشانگر یک عقیده (که یک متغیر مفهوم نیز نامیده می شود) میباشد که میتواند یک گره هدف یا فعالیت مربوط به هریک از عاملها باشد.
در نقشههای شناخت هر گره نشانگر یک عقیده است (که متغیر مفهوم نیز نامیده می شود) که ممکن است یک هدف یا یک فعالیت مربوط به هریک از عاملها باشد. یک گره همچنین میتواند نشانگر مطلوبیت هر یک از عامل ها یا مطلوبیت یک گروه یا یک سازمان باشد. یک یال رابطه علّی بین دو مفهوم را نشان میدهد به عبارتی یک اظهاریه علّی چگونگی اثرگذاری یک مفهوم بر دیگری را نشان میدهد. متغیر متغییر مفهوم در ابتدی یک یال، متغیر علت و متغیری که در انتهای یال قرار دارد متغیر معلول خوانده می شود.
یک مسیر از متغیر به متغیر ، دنباله ای است از گرههای ,,…, و یال های غیرصفر . اگر مسیری تنها از یک نقطه تشکیل شده باشد به آن مسیر بدیهی گفته می شود. ماتریس ظرفیت V متعلق به نقشه علّی M ماتریس مربعی است از درجه n که n تعداد مفاهیم در نقشه M است. کد برچسب یالی است از به در نقشه M. اگر چنین یالی وجود نداشته باشد آنگاه .
جدول ۲-۳ انواع روابط علّی در نقشه شناخت
روابط علّی
توضیحات
به کمک میکند، وقوعش را تسهیل میکند، تقویتش میکند و . . .
مانع می شود، به آن لطمه می زند، آن را به تأخیر می اندازد، یا برایش ضرر دارد.
هیچ تاثیری بر ندارد، برای بی اهمیت یا خنثی است و غیره. معمولا این رابطه در نقشه های شناخت ترسیم نمی شود.
، را به تأخیر نمی اندازد، به لطمه ای وارد نمی کند و مانع آن نمی شود و غیره
، را تقویت نمی کند، به کمک نمی کند، هیچ سودی برای ندارد و غیره
تاثیر غیرمستقیم بر دارد.
بین متغیرهای و ممکن است روابط مثبت، منفی یا صفر وجود داشته باشد.
اظهارات متناقضی در مورد یک رابطه واحد وجود دارد،این رابطه،رابطه ای دوجنبه ای خوانده می شود.
در تئوری کلاسیک نقشههای شناخت چهار عملگر برای مجموعه روابط علّی(l) تعریف شده است. این عملگرها اجتماع ( )، اشتراک ( )، جمع( ) و ضرب(*) هستند. قوانین اجتماع و اشتراک به ترتیب با در نظر گرفتن a، + ، – ، ۰ ، ، ، و ؟ به عنوان صورت خلاصه شده ی ، ، ، ، ، ، ، به دست میآیند. بنابرین داریم (ناکمرا و دیگران[۲۶]، ۱۹۸۲؛ آکسلرد،۱۹۷۶):
(۱)
می توان دید که a نشان دهنده اظهارات متناقض در مورد یک خط ارتباطی میباشد. درا و شارنایس قانونی در این خصوص بیان کردهاند(چایب و دشمیس[۲۷]، ۱۹۹۸):
(۲)
قوانین عملگر جمع در زیر آورده شدهاند. از این قوانین میتوان جدول۲-۴ را به دست آورد که نتیجه به کارگیری عملگر جمع برای هر جفت از روابط علّی را نشان میدهد.
جدول ۲-۴ قوانین عملگر جمع
در زیر قوانین ضرب و جدول منتج شده از این قوانین آمده است.
جدول ۲-۵ قوانین عملگر ضرب
قوانین ضرب منجر به برخی نتایج متناقض نیز می شود. برای نمونه بر اساس قانون سوم ضرب اما با بهره گرفتن از قوانین دوم تا ششم ضرب و در نظر گرفتن معادلات ۱ و۲ داریم:
به عبارت دیگر سیستم سازگاری ندارد(چایب و دشمیس[۲۸]، ۱۹۹۸). علی رغم این اشکال بزرگ، به توضیح مقصود این عملگرها می پردازیم.
از عملگر ضرب برای محاسبه اثرات غیرمستقیم استفاده می شود. مثلاً از در می یابیم که بر اثر غیر مستقیم مثبت دارد. با توجه به مجموعه روابط علّی( ) و تفاسیر آن، قوانین شش گانه ضرب نسبتا منطقی به نظر میرسند. به عنوان مثال معادله دوم ضرب بیان می کند که اگر تاثیری بر نداشته باشد، طبیعتاً هیچ اثر غیرمستقیمی از طریق بر نخواهد داشت( ) و هیچ تفاوتی نمیکند که اثر (y) بر چگونه باشد. قانون سوم ضرب بیان میدارد که اگر اثر بر دوجنبه ای باشد اثر غیرمستقیم از به از طریق نیز دو جنبهای خواهد بود حتی اگر اثر بر دوجنبه ای نباشد. قانون ششم بیان میدارد که عملگر ضرب خاصیت جابه جایی دارد.