هامپ و مک میلیان(۲۰۰۴)، با بهره گرفتن از تحلیل همجمعی رابطه ی بلندمدت میان تولیدات صنعتی، شاخص قیمت مصرف کننده، عرضه ی پول، نرخ های کوتاه مدت و بلندمدت بهره و قیمت های سهام در بازارهای آمریکا و ژاپن را به طور مقایسه ای بررسی کردند. نتایج حاکی از وجود یک رابطه ی مثبت بین تولیدات صنعتی، شاخص قیمت مصرف کننده و نرخ های بهره ی کوتاه مدت، و رابطه ی منفی برای نرخ بهره ی بلندمدت در بازار سهام آمریکا بود. در بازار ژاپن تولیدات صنعتی یک ضریب مثبت کوچکتری در مقایسه با آمریکا داشت در حالی که ضریب شاخص قیمت مصرف کننده در ژاپن بالاتر از بازار آمریکا بود. به طور کلی، نتایج با این نظریه که تغییرات در بازده تولیدات بر جریانات نقدی جاری و آینده شرکت اثر گذار است و یک اثر مثبت بر بازار دارد، همخوانی داشت.
برنانکی و کاتنر[۵۳](۲۰۰۴) اثر تغییرات در سیاست پولی را بر روی قیمت سهام، با موضوع اندازه گیری عکس العمل بازار سهام و همچنین شناخت و درک منابع اقتصادی، این عکس العمل را بررسی کردند. نتایج آن ها نشان داد که به طور متوسط یک کاهش ۲۵% فرضی پیشبینی شده در اهداف نرخ وجوه فدرال همراه با در حدود یک درصد افزایش در شاخص سهام میباشد. همچنین آن ها بیان کردند که سیاست پولی غیرمنتظره تنها برای بخش کوچکی از کل تغییرات قیمت سهام مسئول میباشد.
فیلاکتیس و راوزول (۲۰۰۵)، در مطالعه ای به بررسی پویایی های نرخ ارز و شاخص قیمت سهام کشورهای حوزه آسیایی و اقیانوسیه با بهره گرفتن از روش آزمون علیت گرنجر برای دوره زمانی ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۸ پرداختند. نتایج حاصل از مطالعه آن ها نشان داد که شاخص بازار سهام در این کشورها به طور مثبت با تغیرنرخ ارز در ارتباط است و از آن تأثیر می پذیرد. آن ها همچنین نشان دادند که بحرانهای مالی تأثیر موقتی بر روند حرکتی بازار سهام و بازار ارز در این کشورها دارد.
والتی (۲۰۰۵)، تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر روی بازدهی بازار سهام برای ۵٠ کشور صنعتی در دوره ١٩٧٣ ـ ١٩٩٧ را بررسی نموده است. یافته های وی نشان میدهد که تجارت، ادغام مالی، ساختار اقتصادی کشورها، عدم تقارن اطلاعات و سیاست های ارزی کشورها عواملی هستند که میتوانند رفتار بازار سهام کشورها را تحت تأثیر خود قرار دهند. لذا چنین عواملی میتواند یک جریان و حرکت همزمانی را بین بازارهای سرمایه کشورهای مختلف ایجاد نماید.
کیم و دیگران (۲۰۰۵)، در مطالعه ای تحت عنوان “تاثیر عوامل کلان اقتصادی و غیر اقتصادی بر بازدهی سهام هتل”به بررسی تأثیر عوامل مختلف اقتصادی و غیر اقتصادی تأثیر گذار بر شاخص قیمت و بازدهی سهام شرکتهای هتل تایوان با بهره گرفتن از داده های ماهانه، طی دوره زمانی ژانویه ۱۹۸۹ تا آگوست ۲۰۰۳ پرداختند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عوامل اقتصادی همچون عرضه پول و نرخ بیکاری بر شاخص قیمت سهام هتل و بازدهی آن تأثیر معنی دار دارند. از طرف دیگر تمام عوامل غیر اقتصادی بررسی شده مانند انتخابات ریاست جمهوری، جنگ سال ۲۰۰۳ عراق، شیوع بیماری سارس در سال ۲۰۰۳، بحرانهای مالی آسیا که از سال ۲۰۰۳ شروع شد و حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تأثیر معنی دار بر شاخص قیمت سهام هتل در تایوان داشته اند.
هامپ ومک میلن(۲۰۰۶) در مقاله ای اثرمتغیرهای کلان اقتصادی را بر جابجایی های بلندمدت در بازار سهام” نشان دادهاند. آن ها برای دستیابی به این هدف با ارائه یک تحلیل همجمعی به توضیح عوامل مؤثر بـر جابجایی های بلندمدت بین بازار سهام ایالات متحـده و ژاپـن بـرای دوره (۱۹۶۰-۲۰۰۴) پرداختنـد. نتایج یک رابطه مثبت بین تولیدات صنعتی، شاخص قیمت مصرف کننده و نرخ بهره کوتـاه مـدت بـا بازار سهام و رابطه منفی بین نرخ بهره بلندمدت و بازار سهام را نشان میدهد.
گان و همکاران (۲۰۰۶)، اثرات متقابل بین شاخص سهام نیوزلند و یک مجموعه هفت گانه از متغیرهای کلان اقتصادی شامل نرخ تورم، نرخ ارز، تولید ناخالص داخلی، عرضه پول، نرخ بهره بلندمدت، نرخ بهره کوتاه مدت و قیمت خرده فروشی نفت محلی را بررسی کردند. نتایج آزمون همجمعی جوهانسون نشان داد که بین شاخص قیمت سهام نیوزلند و متغیرهای اقتصادی مورد آزمون، یک رابطه بلندمدت وجود دارد. نتایج آزمون علیت گرنجری نیز نشان داد که شاخص قیمت سهام نیوزلند علیت گرنجری برای تغییرات در متغیرهای اقتصادی نیست. دلیل آن کوچک بودن بازار سهام نیوزلند در مقایسه با بازارهای سهام کشورهای توسعه یافته است.
آوانیدیز و کانتانیکاس (۲۰۰۷) در مقاله ای تحت عنوان “اثـر سیاسـت پـولی بـر بـازده سـهام بـا استفاده از روش تک معادله ای و خودرگرسیون برداری” بـرای ۱۳ کـشور عـضو سـازمان همکـاری اقتصادی و توسعه (OECD) طی دوره ۳۰ ساله (۱۹۷۲-۲۰۰۲) پرداختهاند. به طـور کلـی، بـر اسـاس نتایج به دست آمده تغییرات سیاست پولی اثـر قابـل تـوجهی بـر بـازده سـهام دارد . ایـن نتیجـه گیـری مکانیزم انتقال سیاست پولی از طریق بازار سهام را تأیید میکند.
سهیل و حسین (۲۰۰۹) ،در مطالعه ای تحت عنوان “رابطه کوتاه مدت و بلند مدت بین متغیرهای کلان اقتصادی و قیمت سهام” مورد مطالعه بورس لاهور پاکستان با بهره گرفتن از الگوی مدل تصحیح خطا (ARDL) و همچنین استفاده از داده های ماهانه طی دوره زمانی دسامبر ۲۰۰۲ تا ژوئن ۲۰۰۸ تاثیر مهمترین متغیرهای کلان اقتصادی بر روی قیمت سهام را مورد مطالعه قرار دادهاند. نتایج حاکی از این بوده که بین شاخص قیمت مصرف کننده و شاخص تولید صنعتی و بازده سهام رابطه منفی و بین عرضه پول و بازده سهام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تجزیه واریانس بیانگر این بود که شاخص قیمت مصرف کننده بیشترین تأثیر را بر روی شاخص قیمت سهام دارد.
کورو[۵۴](۲۰۰۹) نشان داد که تصمیمات سیاست پولی بر روی تمایلات سرمایه گذاران دارای اثر مهمی است. همچنین وی بیان کرد که شوک های سیاست پولی در دوره ای که بازار تحت حاکمیت خرس ها است بر تمایلات سرمایه گذاران دارای اثر قوی تری میباشد. علاوه بر این بر اساس نتایج وی سهام هایی که به تغییرات در تمایلات سرمایه گذاران بیشتر حساس هستند بسیار شدیدتر و بیشتر نسبت به اخبار پولی واکنش و عکس العمل نشان میدهند.
کلودیلین و همکاران[۵۵](۲۰۰۹) اثر اعمال سیاست پولی را بر روی شاخص های بازار سهام اروپایی به صورت بخشی و جمعی بررسی نمودند. نتایج آن ها نشان میدهد که بر اساس نوع منطقه، افزایش نرخ بهره در روزهای اعلام عمومی سیاست سبب کاهش بازده بازار سهام در حدود ۰٫۲-۰٫۳ درصد می شود.
فرم در حال بارگذاری ...