وبلاگ

توضیح وبلاگ من

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – فصل چهارم: ضمانت اجرای استقلال قضایی – پایان نامه های کارشناسی ارشد


قاضی به عنوان مردی که همواره زیر ذربین افکار عمومی است، باید محدودیت­های شخصی را که از دیدگاه یک شهروند معمولی شاق و طاقت فرسا به نظر می­رسد، آزادانه و با طیب خاطر، پذیرا باشد، به ویژه، باید به گونه ­ای رفتار کند که مطابق با شئونات دستگاه قضایی باشد.


قاضی باید در ارتباط شخصی خود، با افرادی که به طور مرتب در دادگاه وی به ایفای مشاغل قضایی مشغول اند، از ایجاد وضعیت­هایی که به طور متعارف موجب ایجاد بدگمانی یا بروز حالت تبعیض یا جانبداری می­ شود، پرهیز نماید.

قاضی نباید در تصمیم ­گیری راجع به دعوایی که یکی از اعضای خانواده وی، درآن طرف دعوی است یا به هر طریقی به آن دعوا مرتبط است، شرکت نماید.

قاضی نباید اجازه دهد که صاحبان مشاغل قضایی برای پذیرایی موکلان یا سایر افراد شاغل در حرفه قضایی، از اقامتگاه وی استفاده نمایند.


قاضی همچون سایر شهروندان از حق آزادی بیان، عقیده و شرکت در تشکل ها و گردهمایی­ها برخوردار است، ولی نباید با اعمال این حقوق به گونه ­ای رفتار کند که شئونات دستگاه قضایی و بی­طرفی و استقلال نظام قضایی مخدوش گردد. قاضی می ­تواند با رعایت قانون و هر گونه موازین قانونی ناظر بر افشای اطلاعات، هدایای یادگاری، پاداش یا سودی را متناسب با وضعیتی که ایجاد شده دریافت نماید؛ مشروط بر آنکه از این هدیه، پاداش یا سود به طور متعارف، چنین تلقی نشود که هدف از آن تحت تأثیر قرار دادن قاضی در انجام وظایف قضایی است یا موجب ایجاد یک نوع جانبداری در قاضی گردد.

اصل رفتار برابر و یکسان با تمام افراد در دادگاه ها شرط ضروری برای عملکرد صحیح دستگاه قضایی است.

قاضی باید از تنوع موجود در جامعه و تفاوت های ناشی از معیارهایی مانند نژاد، رنگ، جنسیت، مذهب، ملیت، طبقه اجتماعی، ناتوانی، سن، وضعیت تأمل، تمایلات جنسی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی و سایر زمینه‌های مشابه (زمینه‌های غیر مرتبط)، آگاه باشد و آن را درک کند، این موارد حصری نیستند.

قاضی نباید با قول یا فعل خود در مواردی که به ایفای وظایف قضایی می ­پردازد، بر مبنای زمینه ­های غیر مرتبط، جانبداری یا تعصبی را در خصوص یک شخص یا گروه بروز دهد. قاضی باید با توجهی شایسته و درخور، وظایف قضایی خود را در قبال همه افراد، نظیر طرفین دعوا، شهود وکلا، کارمندان دادگاه و همکاران قضایی، بی­آنکه تفاوت غیر موجهی هر چند چیز ناچیز میان آن ها قائل باشد، به انجام رساند.

قاضی نباید عالما به کارمندان دادگاه یا سایر کسانی که تحت نفوذ، سرپرستی یا نظارت او هستند اجازه دهد که بی جهت میان افراد مرتبط، موضوعی که در دادگاه در حال رسیدگی است، فرق قائل شوند،

قاضی باید وکلا را ملزم کند که در جریان رسیدگی در دادگاه، با گفتار و کردار خود هیچ گونه جانبداری و تعصب بی­دلیلی بروز ندهند، مگر آنکه این امر قانونی به موضوع مورد رسیدگی مرتبط باشد و یا بخشی از دفاع قانونی تلقی شود. اصل قابلیت و پشتکار برای عملکرد صحیح دستگاه قضایی لازم است. وظایف قضایی یک قاضی باید بر سایر فعالیت های وی اولویت داشته باشد. قاضی باید در تمام فعالیت های حرفه ای خود به وظایف قضایی که بر عهده دارد اختصاص دهد. این امر نه تنها اجرای کلیه اعمال قضایی و مسئولیت های درون دادگاه و صدور رأی را شامل می شود، کلیه وظایف دیگری را که به دستگاه قضایی یا اداره دادگاه مرتبط است نیز در بر ‌می‌گیرد. قاضی باید در جهت حفظ و افزایش دانش، مهارت‌ها و کیفیت های شخصی که برای اجرای متناسب و در خور وظایف قضایی ضروری است گام بردارد و برای رسیدن ‌به این هدف از فرصت­های آموزشی و سایر تسهیلاتی که ممکن است تحت نظارت دستگاه قضایی برای قضات فراهم شده باشد، بهره گیرد.

یک قاضی باید در زمینه‌های مرتبط با کار خود از پیشرفت های حقوق بین الملل بر معاهدات بین‌المللی و سایر ابزارهایی که در زمینه حقوق بشر وضع هنجار می کند آگاه باشد.

تا از لحاظ علمی وابسته به کسی نباشد تا بتواند استقلال خود را حفظ کند.

در راستای حفظ استقلال روحی و روانی خود، باید در تمام رسیدگی های خود، نظم و آرامش خود را حفظ کند و در رابطه با طرفین دعوی، هیئت منصفه، شهود، وکلاء و سایر کسانی که به مناسبت حرفه خود با آن ها برخورد دارد، صبور، موقر و مؤدب باشد. قاضی باید همین رفتار را با نمایندگان حقوقی، کارمندان دادگاه و کلیه کسانی که تحت نفوذ، سرپرستی یا نظارت او هستند داشته باشد.

و کاملا برای حفظ استقلال روحی و روانی خود کوشا باشد و نباید درگیر رفتارهایی شود که مغایر با اجرای مستمر وظایف قضایی است. اجرا به دلیل ماهیت دستگاه قضایی، نظام های قضایی داخلی در صورتی که در حوزه قضایی خود فاقد مکانیسم های لازم برای اجرای این اصول، سند، یا ابزارهای مؤثری را در این جهت به کار برند.

گفتار دوم: استقلال قضات دربرابر سایر مقامات از نظر عملی


از دیدگاه عملی پس از تحقیق می‌دانی از قضات بعمل آمده برخی از موارد هستند که استقلال یک قاضی را از بین می­برند. رسیدگی به پرونده هایی از قبیل پرونده های امنیتی وقتی که یک موضوع طرح و یا در حال تحقیق و رسیدگی ‌می‌باشد باید روند رسیدگی طی شود و این روند نیاز به فرصت کافی ‌می‌باشد در این دولت ها، رسانه ­ها، که عناوین مختلفی از قبیل رسانه­های تصویری، رسانه های شنیداری و روزنامه ها به طریقی با اطلاع­رسانی غلط موجب شده تا در روند رسیدگی دخالت داشته و این با اصل استقلال قضایی مغایرت داشته، همچنین در خصوص پرونده ­های جرایم همراه با خشونت وقتی جرمی صورت ‌می‌گیرد باید پرونده روند رسیدگی را طی نماید و گاهی اوقات یک پرونده به یکسال طول می­کشد تا تحقیقات جامع و کامل صورت گیرد اما از طریق مقامات قضایی مثلا رئیس کل، وقتی بالاتر یا از طریق مسئولین، قاضی تحت فشار روحی و روانی قرار ‌می‌گیرد و موجب می­ شود که سرعت رسیدگی بالا رفته و هرچه سرعت رسیدگی بالا برود کیفیت رسیدگی پایین می رود استقلال قاضی از بین می­رود.

حتی مشاهده می­گردد که دغدغه­ های مالی قضات باعث شده که بر استقلال لطمه وارد شود، مثلا وقتی یک قاضی به دلیل ساخت و ساز منزل مسکونی و خرید خودرو و غیره که جزء ضروریات اولیه ‌می‌باشد درگیر گرفتن وام از بانک‌ها شده به دلیل فقر مالی از پدر پول قرض می­ نماید یا از اطرافیان خود، این نشان دهنده عدم تامین بودن مالی یک قاضی است و این عوامل هم یکی از شاخص ترین موردی است که استقلال دستگاه قضایی و یک قاضی را از بین می­برد.

«در کشورها پیشرفته غربی مشاهده می­گردد که به اندازه نیاز مشکل مالی قاضی تامین می­گردد. در اروپا کشوری مثل آلمان وقتی که شخصی به عنوان قاضی انتخاب می­ شود از وی تحقیق به عمل می ­آورند و چنانچه اگر بدهی داشته باشند ابتدا بدهی آن ها تسویه می­گردد»[۵۵]. با این اوصاف به نظر می­رسد که برای تامین استقلال یک قاضی حداقل باید نیازهای ضروری یک قاضی را مرتفع کرد اعم از ارائه یک منزل مسکونی مناسب در شأن یک قاضی، خودرو یا سرویس ایاب و ذهاب، امکانات تفریحی سالم در اختیار آن ها قرار دهند.

فصل چهارم: ضمانت اجرای استقلال قضایی


در این فصل ابتدا به موضوع مصونیت شغلی می پردازیم سپس مصونیت تعقیب کیفری و بعد جهات قانونی و سپس محکمه عالی انتظامی قضات و بعد رسیدگی به صلاحیت قضات و نیز استقلال قضایی و تأثیرپذیری آن را بیان می­نماییم.

پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – واژگان کلیدی: اعتماد، کارایی، همکاری، فضای سازمان، کنترل – پایان نامه های کارشناسی ارشد

عنوان شماره صفحه

شکل ۱-۱ رابطه بین اعتماد و کنترل منبع……………………………………………………………………………………….۶

شکل ۱-۲ جنبه‌های مختلف اعتماد و تاثیر گروه ها از یکدیگر………………………………………………………..۸

شکل ۱-۳ شبکه و شعاع اعتماد فوکویاما……………………………………………………………………………………..۱۱

شکل ۲-۴ مدل اعتماد از دیدگاه مارتینز……………………………………………………………………………………….۲۲

شکل ۲-۵ فرایند اعتماد …………………………………………………………………………………………………………….۳۴

شکل ۲-۶ ارزیابی دوطرفه از قابلیت اعتماد…………………………………………………………………………………….۳۸

شکل ۲-۷ پیوستار اعتماد …………………………………………………………………………………………………………….۳۸

شکل ۲-۸ مدل راهنمای تعیین سطح اعتماد……………………………………………………………………………………۴۰

شکل ۲-۹ ابعاد اعتماد………………………………………………………………………………………………………………….۴۵

شکل ۲-۱۰٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۴

شکل ۲-۱۱ عوامل مؤثر در تولید سرمایه اجتماعی…………………………………………………………………………..۵۵

شکل ۲-۱۲ مدل رها کردن خود در تست فیزیکی…………………………………………………………………………..۹۰

شکل ۲-۱۳ مدل گروهی تست فیزیکی اعتماد ……………………………………………………………………………….۹۰

شکل ۲-۱۴ مدل گروهی تست فیزیکی اعتماد………………………………………………………………………………..۹۱

شکل ۲-۱۵ مدل فردی تست فیزیکی اعتماد…………………………………………………………………………………..۹۱

شکل ۲-۱۶ مدل فردی تست فیزیکی اعتماد…………………………………………………………………………………..۹۲

شکل ۳-۱۷ مدل رها کردن خود در تست فیزیکی ………………………………………………………………………..۱۱۱

شکل ۳-۱۸ مدل مفهومی تحلیل تست فیزیکی……………………………………………………………………………..۱۱۵

شکل ۳-۱۹ مدل مفهومی ارتباط بین اعتماد و کارایی………………………………………………………………………….۱۱۶

فهرست روابط

عنوان شماره صفحه

رابطه ۲-۱ قابلیت اعتماد سازمانی …………………………………………………………………………………………………۵۲

رابطه ۳-۲ تعیین حجم نمونه ……………………………………………………………………………………………………..۱۰۳

رابطه ۳-۳ تعدیل تعیین حجم نمونه…………………………………………………………………………………………….۱۰۳

رابطه ۳-۴ محاسبه اندازه نمونه……………………………………………………………………………………………………۱۰۴

رابطه ۳-۵ ضریب آلفای کرونباخ…………………………………………………………………………………………………۱۰۸

رابطه ۳-۶ توزیع دو جمله ای ……………………………………………………………………………………………………۱۱۱

رابطه ۳-۷ آزمون خود همبستگی……………………………………………………………………………………………….۱۱۳

چکیده فارسی

امروزه، تغییر و تحولات سریع عوامل محیطی، میزان پیچیدگی و ابهام را افزایش داده است و در چنین شرایطی استفاده از پارادایم های قدیمی چاره ساز نیست. به همین جهت در این پژوهش تلاش گردیده با یک رویکرد جدید، که مجموعه ای از مفاهیم را جهت مقابله با این شرایط پیچیده با هم مد نظر قرار می‌دهد استفاده گردد. ترکیبی از مفاهیم رفتاری و مدیریتی که تاکنون در هیچ یک از مدل های مفهومی منتشر شده و به آن اشاره ای نشده است. برای استخراج مدل مفهومی، از نظریه ها و مدل‌های مرتبط با موضوعات و تحقیقات پیشین به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت و مدلی که شامل مفاهیم (کارایی سازمان)متغیر مستقل (اعتماد)متغیر وابسته می‌باشند طراحی و روابط بین آن ها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. سوال اصلی این مطالعه این است که تا چه حد اعتماد ٬کارایی سازمان را متاثر می‌سازند. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و ماتریس کوواریانس همبستگی می‌باشد. به همین منظور از میان کارکنان شهرداری منقطه شش تهران، عده ای به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها توسط نرم افزارspss , lisrel و تحلیل آن ها به وسیله فنون آماری نظیر رگرسیون، تحلیل عاملی تاییدی جهت تأیید شاخص‌های مناسب و حذف شاخص‌های ضعیف و تحلیل مسیر جهت یافتن مسیر بهینه میان متغیرها انجام گردید. در نهایت تدوین مدل ساختاری احصا گردید.

واژگان کلیدی: اعتماد، کارایی، همکاری، فضای سازمان، کنترل

فصل اول

کلیات تحقیق

۱ – ۱مقدمه:

دنیای امروز دنیای سازمانهاست و نیروی انسانی به عنوان با ارزش ترین منابع سازمانی محور رویکردها و فعالیت‌های سازمانی بوده و در اعتلای اهداف و آرمان سازمان نقش اساسی ایفا می‌کنند. منابع انسانی به سازمان معنا و مفهوم بخشیده و زمینه‌های تحقق اهداف سازمانی را فراهم می‌کنند.

اعتماد یکی از مهمترین عوامل در ایجاد محیط کاری یکپارچه، هم افزا و اثر بخش به شمار می رود . پس برای مدیران چگونگی ایجاد اعتماد و چگونگی جلوگیری از بی‌اعتمادی از اهمیت خاصی برخوردار است. کارکنان در سازمان‌ها از اعتماد و اطمینان اندک برخوردارند. به همین دلیل ، ارتباط مناسب در گروه ها و یا تیم‌های مربوطه برقرار نمی شود.که پیامد آن پیدایش مسائل مزمن سازمانی است.اعتماد یکی از عناصر مهم و کلیدی سرمایه اجتماعی گروه ها و جوامع را تشکیل می‌دهد.

لستر تارو اقتصاد دان معروف در کتاب ” ثروت آفرینان” مهمترین مزیت رقابتی را برای سازمان‌ها در هزاره سوم میزان هوش و دانایی و دانش خردمندانه انسانی می‌داند. او معتقداست که دیگر نفت و منابع طبیعی تنها منابع ثروت آفرین نیستند بلکه هوش و خرد انسان‌ها است که می‌تواند جامعه را به سمت رشد و تعالی حرکت دهد. اگر انسان‌ها می خواهند در این چالش جدید یعنی فرایند جهانی نقش داشته باشند هیچ راهی ندارند مگر اینکه به نقش دانایی و هوشمندی در توسعه جامعه خود تمام عیار اندیشه کنند. گری بکر برنده جایزه نوبل در اقتصاد نیز می‌گوید همان‌ طور که کارخانه ها، ماشین آلات و دیگر سرمایه های مادی بخشی از ثروت ملل شمرده می‌شوند، سرمایه های انسانی نیز مهمترین بخش از این ثروت هستند.

اعتماد سازی با پرورش کارکنانی با انگیزه و توانا ‌به این مدیران امکان خواهد داد تا در برابر پویایی‌‌های محیط رقابتی به سرعت و به طور مناسب عمل نموده، موجبات برتری رقابتی سازمانشان را فراهم آورند.

در این فصل از تحقیق، محقق به طور خلاصه و با توجه به موضوع تحقیق، به بیان مسئله اصلی پژوهش و تشریح و بیان موضوع، ضرورت انجام تحقیق، فرضیه های تحقیق، اهداف اساسی از انجام تحقیق، روش تحقیق، روش گردآوری اطلاعات، نمونه و جامعه آماری، روش نمونه گیری و روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته، و در پایان اصطلاحات و واژه های تخصصی مطرح می‌گردند.

۱ – ۲ بیان مسئله:

نیروی انسانی در هر سازمانی با ارزشترین سرمایه آن سازمان محسوب می شود و توجه به آن، توجه به پایداری و بقاء سازمان است. اعتماد یکی از عناصر حیاتی در سازمان ها است، چرا که نمایانگر نوع ارتباطات در سازمان است. رابرت گافورد و آن سیبولد دراپو [۱] در کتاب خود تحت عنوان “رهبر قابل اعتماد” به تجزیه و تحلیل این جنبه مهم رهبری می پردازند و مدل هایی را برای درک اعتماد و چگونگی ایجاد آن ارائه می نمایند. گالفورد و دراپو سه نوع اعتماد را در دسته بندی زیر ارائه می‌کنند:

اعتماد استراتژیک- به معنی اعتماد به اهداف شرکت، استراتژی آن و توانایی کسب موفقیت.

مقاله های علمی- دانشگاهی | قسمت 4 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

البته در جامعه امروزی این امر حالت تقابل به خود گرفته است همان گونه که مرد ‌بر اساس شانیت زن برایش نفقه و مخارج زندگیش را فراهم می کند زن نیز ‌بر اساس حیثیت و شانیت مرد به امور زندگی می پردازد [۵۱].

فلسفه اصلی و حقیقی متوجه خلقت زن و مرد و همچنین توانایی، آن دو و وظایف و تکالیفی که هر کدام بر اساس جایگاه و نقش آفرینی آن ها در نظام خانواده می‌باشد بدون شک نفقه از جمله نمونه هایی است که نشان می‌دهد در نظام دینی زن و مرد با توجه به استعدادها و ناتوانی‌های نامشابهی که دارند قانون خلقت که متفاوت است قانون تشریع هم متفاوت و منطبق با آن است. نظام تکوین و نظام تشریع و انطباق آن دو در احکام دینی و شرعی به خوبی رعایت شده است. اگر اسلام به مرد حق می‌داد که زن را در خدمت خودش بگمارد و آن را به استخدام خودش درآورد به گونه‌ای که دست رنج آن را صاحب شود، ملتزم نفقه معنای دیگری می‌یافت زیرا روشن است که اگر انسان، حیوان یا انسان دیگری را به خدمت خود بگمارد ضرورتاً باید مخارج آن را می‌پرداخت در حالی که اسلام هیچ گاه چنین حقی را برای مرد قائل نیست و زن می‌تواند به تحصیل مال و ثروت مشروع بپردازد و از طرف دیگر مرد را موظف کرده که بودجه خانواده را تأمین کند و برای زن مسکن، پوشاک، اثاث البیت و … تهیه کند. این نشان می‌دهد که نه تنها نگاه برخی به زن در خصوص بردگی او غلط است بلکه در اسلام اداره زندگی را به عهده مرد گذاشته و از طرف دیگر به زن حق تحصیل ثروت هم داده است.

دلایل وجوب نفقه

۱-قرآن :

در قرآن کریم, آیات متعددى در این زمینه نازل شده; از جمله این آیات است:

والوالدان یُرضعن اولادهنَّ حولین کاملَین لِمَن ارادَ أن یُتمَّ الرَّضاعه وعلى المولود له رزقهنَّ وکسوتُهُنَّ بالمعروف[۵۲]

و مادران, دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند; آن کسى که مى خواهد فرزند را شیر تمام دهد. و به عهده صاحب فرزند [پدر] است که خوراک و پوشاک مادر را به حدّ متعارف و پسندیده بدهد.

لِینفق ذو سعه مِن سعته و مَن قُدر علیه رزقه فلینفق مما آتیه الله لایُکلّفُ اللهُ نفساً إلاّ ما اتیها, سیجعل الله بعد عسر یسراً[۵۳]

باید مرد دارا به اندازه وسعت و توانایى خود, نفقه زن شیرده را بدهد و آن که رزق و روزى او تنگ است از آنچه خدا به او داده انفاق کند که خدا هیچ کس را جز به مقدار آنچه توانایى داده, تکلیف نمى کند. و خدا به زودى بعد از هر سختى آسانى قرار مى دهد.

الرجال قوّامون على النساء بما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا مِن اموالهم[۵۴]

مردان عهده دار و سرپرست زنان هستند به آن دلیل که خداوند بعضى را بر بعضى برترى داده و به دلیل آن که مردان از مال خود به زنان نفقه مى دهند.

در این آیه به سرپرستی و قیومیت مرد اشاره شد به خاطر نفقه که به زن می پردازد و از جمله بما انفقوا مهریه و نفقه ای همواره که مردان به زنانشان می پردازند ثابت می شود[۵۵] .

روایات بسیارى نیز از معصومان(ع) درباره وجوب نفقه زن وارد شده است که براى نمونه, یک روایت ذکر مى شود. شیخ صدوق(ره) در خصال با سند خود از حریز نقل مى کند که به امام صادق(ع) عرض کردم:
مَن الّذى اجبَرُ علیه وتلزمُنى نفقتُهُ؟آن کسى که مجبور بدان مى شوم و نفقه او بر من لازم مى شود, کیست;
حضرت فرمود:

الوالدان والولد والزّوجه

والدین (پدر و مادر), فرزند و همسر

در میان فقهاى شیعه نیز وجوب نفقه زن, امرى اجماعى و متفق علیه به شمار مى رود بلکه این امر به گفته مؤلف جواهرالکلام در بین امت اسلامى اجماعى است.

همچنین در قرآن به بیان این که نفقه از سوی مرد واجب می شود به چشم می‌خورد

۲-روایات :

احادیث فراوانی در خصوص وجوب نفقه از سوی مرد وارد شده است از جمله ابوداوود از معاویه التشرعی روایت می‌کند که نزد پیغمبر (ص) رفتم و گفتم : درباره زنان چه می گویید :

گفت : « اطمعو هن مما تاکلون و اکسوهن مما تکتون ولا تصربوهن و لا تتبحوهن …

از آنچه می خورید به آن ها هم بدهید و مطابق پوشش خود زنهایتان را بپوشانید آنان را نزنید و آن ها را تنبیه مکنید یا در روایتی دیگر پیامبر (ص) می فرماید : نفقه الرجل علی اهله صدقه . هزینه کردن مرد برای اداره ی خانه و خانواده اش صدقه دارد[۵۶] »

۳-اجماع :

در تمام اعصار امت اسلامی بروجوب نفقه اتفاق نظر داشته اند و احدی با این امر مخالفت نکرده است [۵۷].

۴-دلیل عقلی :

زنان وقت خود را در آسایش مرد و تربیت اولاد و خدمت در منزل صرف می‌کنند (هر چند شاغل باشد ) که این موضوع زن را از فعالیت و کسب و کار در خارج از خانه باز می‌دارد و در حقیقت نفس خویش را در گرو مرد قرار داده و ‌بنابرین‏ برمرد واجب است که مخارج او را تامین نماید[۵۸] .

در حقوق مدنی در ماده ۱۱۰۵ ‌به این که ریاست خانواده برمرداست اشاره نموده است .

در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است[۵۹] .

شرایط وجوب نفقه

در اینجا لازم است ابتدائاً به دو نوع از شروط اشاره شود:

۱٫ شرط ایجاب

اموری است که به صورت مستقیم در تحقق وجوب نفقه داخل است و در صورت عدم وجود آن ها نفقه اساساً واجب نمی‌شود.

۲٫ شرط استحقاق

اموری است که از مقتضای آن ها، استحقاق زوجه برای نفقه حاصل می‌شود و با عدم وجود آن ها استحقاق نفقه بعد از وجوبش ساقط می‌شود [۶۰]

نفقه زن در ازدواج موقت

قانون مدنی تنها مقرر نموده که: در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است. (ماده ۱۱۰۶) و ‌در مورد ازدواج موقت صراحتاً ماده ۱۱۱۳ این قانون می‌گوید: در عقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده یا آنکه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد. بدین ترتیب، برای مقرر نمودن نفقه در این نوع ازدواج، ناگزیر بایستی بین طرفین قرارداد خصوصی بسته شود، ضمن عقد دیگری شرط شود و یا حداکثر اینکه، به قول قانون مدنی، عقد مبنی بر آن جاری شده باشد. یعنی، در مذاکرات پیش از عقد و توافق بر روی آن، عقد ازدواج موقت منعقد گردیده باشد، یا مدت آن قدر طولانی باشد که به طور ضمنی التزام به پرداخت نفقه به روشنی از آن فهمیده شود. مانند اینکه، ازدواج موقت ۹۹ ساله بوده و زن و شوهر با یکدیگر زندگی مشترک و درازمدت داشته باشند.

پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | بند سوم : دین زرتشت – پایان نامه های کارشناسی ارشد

در باب ارث مقرر بود که زن ممتاز و پسرانش یکسان ارث ببرند. به دختران شوهرنکرده نصف سهم مى‏دادند. چاکر زن و فرزندان او حق ارث نداشتند، ولى پدر مى‏توانست قبلًا چیزى از دارایى خود را به آنان ببخشد یا وصیت کند که پس از مرگ به آنان بدهند .طبق عقاید قدیمى نقش مادر در تولید فرزند ضعیف است؛ مادران فقط ظروفى هستند که در آن ظرفها نطفه مردان پرورش مى‏یابد و فرزند به‏وجود مى‏آید.[۱۶۲] از این رو معتقد بودند که فرزندزادگان پسرى یک مرد، فرزندان او وجزء خانواده او هستند و اما فرزندزادگان دخترى او فرزندان او و جزء خانواده او نیستند، بلکه جزء خانواده پدر شوهر دختر محسوب مى‏شوند. روى این حساب اگر دختر ارث ببرد و بعد ارث او به فرزندان او منتقل شود، سبب مى‏شود که ثروت یک خانواده به یک خانواده بیگانه منتقل گردد.[۱۶۳]

در دوره‏هاى قدیم، مذهب اساس خانواده‏ها را تشکیل مى‏داده نه علقه طبیعى[۱۶۴]

در زمینه تشکیل خانواده نکته جالب دیگر که در تمدن ساسانى دیده مى‏شود این است که چون پسرى به سن رشد و بلوغ مى‏رسید، پدر یکى از زنان متعدد خود را به عقد زناشویى وى در مى‏آورده است. نکته دیگر این است که زن در تمدن ساسانى شخصیت حقوقى نداشته است و پدر و شوهر اختیارات بسیار وسیعى در دارایى وى داشته‏اند. هنگامى که دخترى به پانزده سالگى مى‏رسید و رشد کامل کرده بود، پدر یا رئیس خانواده مکلف بود او را به شوى بدهد. اما سن زناشویى پسر را بیست سالگى دانسته‏اند و در زناشویى رضایت پدر شرط بود. دخترى که به شوى مى‏رفت دیگر از پدر یا کفیل خود ارث نمى‏برد و در انتخاب شوهر هیچ گونه حقى براى او قائل نبودند. اما اگر در سن بلوغ، پدر در زناشویى وى کوتاهى مى‏کرد حق داشت به ازدواج نامشروع اقدام بکند و در این صورت از پدر ارث نمى‏برد.

۵٫ زنى که بى‏رضاى پدر و مادرش به شوهر مى‏رفت، در میان زنان پست ترین پایه را داشت و او را «خودسراى زن» یعنى زن ‌خود سر مى‏گفتند و از پدر و مادر خود ارث نمى‏برد مگر پس از آن که پسرش به سن بلوغ برسد و او را به عنوان «اوگ زن» به عقد درآورد.[۱۶۵]

بند دوم : ارث در شریعت مسیح

در دین مسیح، تفاوت قابل توجهى، در تقسیم ارث بین زن و مرد که ناشى از جنسیت‏باشد، مشاهده نمى‏گردد .

آیین مسیحیت چون بر اساس معنویت و اخلاق و آخرت گرایی بناشده است، انجیل شریعت و قانون و فقه مستقل و مشخصی را ارائه نکرده و لذا ارباب کلیسا مسیحیان را به شریعت یهود ارجاع دادند.

در انجیل نیز احکام تورات مورد تأئید قرار می‌گیرد. چون عیسی مسیح در شماره ۵:۱۷ متی میفرماید:

گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم.

گویا در مسیحیت زن هم به ارث برده میشده چه رسد به اینکه ارث ببرد.

زن در کلیسا حق حرف زدن نداشت چون پولس (پال) در شماره ۳۵ و ۱۴:۳۴ رساله اول خود به قرنتیان می‌نویسد:

“زنان شما در کلیساها خاموش باشند زیرا که ایشان را حرف زدن جایز نیست بلکه اطاعت نمودن. چنان که تورات نیز می‌گوید.”

و” زنان را در کلیسا حرف زدن قبیح است.”

اما امروزه زنان در کلیسا آواز هم می خوانند و میرقصند و سخنرانی هم می‌کنند.

همچنین ‌بر اساس ماده ۶۴ مقررات احوال شخصیه ارامنه گریگوریان، طبقات تقسیم ارث در آیین مسیحی به صورت زیر است:

طبقه اول: اولاد و اولاد اولاد تا هر قدر پایین تر رود.

طبقه دوم: پدر، مادر، برادران و خواهران متوفی و اولاد برادران و خواهران هر قدر پایین تر روند. البته در صورت زنده بودن پدر و مادر کل ماتَرک بین آنان به صورت مساوی تقسیم می شود.

طبقه سوم: والدین پدر و مادر و اعمام و عمّات و اخوال و خالات متوفی و اولاد آن ها هر قدر پایین تر روند (در صورت حیات والدین پدر و مادر، کل ماتَرک به صورت مساوی بین آن ها تقسیم می شود.(

طبقه چهارم: اجداد ابوین متوفی هر قدر بالا روند (خط صعودی ).

طبقه پنجم: اولاد اعقاب متوفی هر قدر که پایین روند (در خط نزولی).

ذکر این نکته ضروری است که از طبقه چهارم به بعد، تقسیم ارث ‌بر اساس طبقه صورت نمی گیرد، بلکه کل ترکه به کسی می‌رسد که زنده است و نزدیک ترین درجه قرابت با متوفی را داشته باشد. چنانچه عده ای از اقارب دیگر به او نزدیک تر باشند، کل ترکه بین آن ها بالسویه (به تساوی) تقسیم می شود. نکته جالب توجه آنکه، ‌بر اساس قوانین ایران، هر یک از فرزندان اقلیت ها اگر قبل از فوت پدر مسلمان شود، کلیه اموال به جای مانده از متوفی به فرزند مسلمان می‌رسد . [۱۶۶]

بند سوم : دین زرتشت

عمده‏ترین تفاوتهاى موجود بین ارث زن و مرد، اعم از محرومیتهاى زن و امتیازات او در دین زرتشت‏به قرار زیر است:

بر طبق مقررات رسمى احوال شخصیه زرتشتیان، هنگامى که زن و شوهر در پى حادثه‏اى با هم بمیرند و یا اگر تنها یکى از آن ها فوت کند، تقسیم ارث بین اولاد آن ها بر اساس جنسیت متفاوت خواهد بود. ‌به این ترتیب که نسبت‏ به ارثیه پدر، هر پسر دو برابر سهم یک دختر بهره‏مند خواهد شد و نسبت‏به ارثیه مادر دختر و پسر به طور مساوى سهم خواهند برد.

در آیین زرتشت‏به موارد نادرى نیز از امتیازات «زن‏» در بهره‏مندى از ارث مواجه مى‏شویم که از آن جمله مى‏توان به دو مورد زیر اشاره کرد:

۱- در صورت انحصار ورثه در دختر، پسر و همسر، هرگاه متوفى مرد باشد «یک ششم‏» ترکه سهم زوجه و مابقى آن، به نسبت پسر دو برابر دختر، تقسیم مى‏گردد؛ ولى اگر متوفى زن باشد «یک هشتم‏» ترکه سهم زوج و بقیه به طور مساوى بین پسر و دختر تقسیم مى‏شود. در این مورد ملاحظه مى‏گردد که در شرایط برابر براى زن ۶/۱ و براى مرد۸/۱ از ترکه اختصاص یافته است.

۲- در قانون مدنى زرتشتیان در زمان ساسانیان (بند ۱۰ از فصل ۲۴) آمده است: «اگر دخترى بعد از فوت پدر بدنیا آید، خرج عروسى او از ماترک پدر موضوع مى‏شود. » [۱۶۷]

بند چهارم :دین یهود

تفاوتهاى اساسى ارث زن و مرد و به طور مشخص، محرومیتهاى کلى و جزئى زن در دین یهود به شرح زیر است:

۱- در صورتى که متوفى فرزند باشد، یعنى پدر و مادر او زنده باشند. پدر به تنهایى در طبقه دوم وراث قرار مى‏گیرد، ولى مادر با محرومیت کلى از ارثیه فرزندش مواجه است و اگر وراث منحصر در پدر یا مادر باشند نیز، تنها پدر از ترکه فرزند ارث مى‏برد و مادر اصولا در هیچ یک از طبقات وراث قرار نمى‏گیرد.

پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | چهارچوب نظری – 7

در این نوشتار مدیریت رسانه در دانشگاه بین‌المللی المصطفی مورد تمرکز و بحث می‌باشد.

تعاریف اخلاق

اخلاق در لغت

غرایز، ملکات و صفات باطنی انسان «اخلاق» نامیده می‌شود و به رفتاری که از این خلقیات ناشی می‌شود نیز «اخلاق» یا رفتاری «اخلاقی» می‌گویند. در یک تعریف کلی، «اخلاق» آن سلسله صفاتی است که در نفس و روح انسان، ثابت و ریشه‌دار است و منشا صدور کارهای «نیک» یا «بد» می‌با‌شد. راغب اصفهانی درباره‌این واژه می‌نویسد: «خَلق و خُلق، در اصل یکی هستند، اما «خَلق» به هیئت، شکل و صورت‌هایی که با چشم درک می‌شود، اختصاص یافته و خُلق به قوا و سجایایی که با بصیرت درک می‌شود، مختص شده است (الراغب اصفهانی، المفردات فی غریب الفاظ قرآن)

استاد مطهری ‌در مورد اخلاق گفته‌اند: «جوهره اخلاق سلسله ‌خصلت‌ها، سجایا و ملکات اکتسابی اند که به غرایز و قوای روحی نظام می بخشند . به همین دلیل مدعای متحول شدن سهم غرایز آدمی در طول زمان غلط است و نسبیت اخلاق پذیرفته نیست. در حالی که آداب (اکتساب هنر و فنون) نسبی و در طول زمان به تبع تحولات عصر، تغییر پذیرند.» (منصورنژاد، امنیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری)

استاد مصباح نیز در کتابی تحت عنوان دروس فلسفه اخلاق به طرح مباحث نظری در باب اخلاق و فلسفه ی اخلاق می پردازد . ایشان در بخشی از کتاب راه رسیدن به سعادت را پیروی از اخلاق و اخلاق را نیزرعایت اعتدال در سه قوه ی آدمی می دانند”بعد در مقام این بر می‌آید که ما چگونه و بر اساس چه ضوابطی باید رفتار کنیم که به سعادت برسیم و زندگی ما زندگی سعادتمند باشد نه زندگی که مقدمه تحصیل سعادت دیگری است. به عبارت دیگر، هدف اخلاق را در همین عالم جستجو می‌کند نه‌اینکه ‌همه این عالم را به چشم مقدمه نگاه می‌کند و دنبال یک هدفی وراء این عالم می‌گردد. برای اینکه ضوابطی در این باره به دست آید ارسطو می‌گوید یک ضابطه کلی وجود دارد که ما می‌توانیم درباره تمام افعال و رفتارمان این ضابطه را در نظر بگیریم و معیاری برای شناختن خیر و شر اخلاقی یا فضیلت و رذیلت قرار دهیم. و آن معیار، معیار اعتدال است. البته افلاطون هم روی این معیار تکیه کرده و به مسئله عدالت بسیار اهمیت داده ولی شاید ارسطو بوده ‌که این را به عنوان یک معیار کلی در اخلاق مطرح کرده. و مسلماً به آن وسعتی ‌که این مطلب در کلمات ارسطو آمده در کلمات افلاطون نیست. در همان کتاب «لاخلاق الی تیقوماخوس» ارسطو بحث مفصلی دارد در اینکه اثبات کند که اعتدال و حد وسط، معیاری است برای خیر و فضیلت. معروف است که‌ایشان می‌گوید هر قوه‌ای که ما داریم سه مرحله می‌تواند داشته باشد یک مرحله تفریط و یک مرحله افراط و یک حد اعتدال. افراط در ارضاء یک قوه و یا عمل یک قوه مذموم است و رذیلت است. تفریط در آن هم رذیلت دیگری. حد وسط بین افراط و تفریط، فضیلت و خیر اخلاقی. (مصباح، دروس فلسفه اخلاق)

اخلاق سازمانی

تعریف اخلاق سازمان در گروه روشن بودن مفاهیمی چون اخلاق و اخلاق حرفه‌ای است. مراد از اخلاق رفتار ارتباطی پایدار مبتنی بر رعایت حقوق و یا منافع ارتباط است. بر اساس این تعریف، اخلاق به نسبت بین دو امر اطلاق می شود: کسی که رفتاری انجام می‌دهد و کسی یا چیزی که به نحوی هدف آن رفتار قرار می‌گیرد. طرف ارتباط، حقوقب دارد و صاحب رفتار ارتباطی، در قبال آن حقوق وظایفی دارد. (قراملکی، اخلاق سازمانی)

در این نوشتار مباحث مربوط به اخلاق سازمانی در دانشگاه بین‌المللی المصطفی مورد بحث و چالش قرار می‌گیرد.

عفاف

واژه «عفاف»، در «لغت نامه دهخدا»، به معانی زیر آمده است: بازایستادن، نهفتگی کردن، باز ایستادن از حرام و پارسائی نمودن و پرهیزگاری . پاکدامنی، خویشتن داری. خودداری و امتناع از آنچه جایز و نیکو نباشد، خواه در گفتار باشد خواه در کردار.

مفهوم عفت در نصوص اسلامی و شیعی نیز وارد شده است. ریشه عفت چهار بار در قرآن، دو بار درباره‌ امور اقتصادی (بقره:۲۷۳ و نساء:۶) و دو بار مربوط به امور جنسی (نور/۳۳ و ۶۰) آمده و این مفهوم در جوامع روائی شیعه نیز (بنا بر جستجو در نرم‌افزار جامع‌الاحادیث) ۱۲۰ بار تکرار گردیده که در کثیری از موارد به عفاف در خوردن و امور جنسی اشاره دارد.

اعتماد:

اعتماد «باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به یک ادعا یا اظهارنظر، بدون آزمون کردن آن است»(Lyon، ۲۰۰۲). در جای دیگر آمده که اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی، عدم قطعیت و مخاطره آمیز بودن آنان (Misztal،۱۹۹۶) اعتماد نوعی شرط بندی ‌در مورد کنش‌هایی است که دیگران در آینده انجام خواهند داد (Sztopmpka، ۱۹۹۹)

اعتماد عبارت است از واگذاری منابع به دیگران با این انتظار که آن‌ ها به گونه‌ای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یابد و دست یابی به اهداف میسر گردد (کافی به نقل از الیسون و فایر ستون)

حریم خصوصی

مفهوم «حریم خصوصی» در چندین رشته از علوم از جمله روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، علوم سیاسی، حقوق، معماری، و فلسفه به کار رفته و مطالعه شده است؛ حریم از حرمت گرفته شده و حرمت در لغت به معانی زیر است:

حرمت المنازل: یعنی پاس احترام منازل مسکونی مردمان داشتن و هتک حرمت منازل نکردن.

حرمت دم: یعنی ممنوع بودن تعرض به جان مردم.

حرمت عین: یعنی حرمت زناشویی.

حرمت مال: یعنی ممنوع بودن تعرّض به مال مردم.

حریم به معنای حرمت و ممنوع بودن است و تعرض دیگران به صاحب حریم ممنوع ‎حرام ‎بوده است و اگر تعرضی صورت گیرد، جرمی تحقق یافته است». حریم خصوصی قلمرویی از زندگی هر فرد است که آن فرد نوعاً و عرفاً یا با اعلان قبلی، انتظار دارد دیگران بدون رضایت وی به اطلاعات راجع به آن قلمرو دسترسی نداشته باشند یا به آن قلمرو وارد نشوند یا به آن قلمرو نگاه یا نظارت نکنند یا به هر صورت دیگری وی را در آن قلمرو مورد تعرض قرار ندهد. (لبیبی، معیارهای اخلاق رسانه‌ای در رادیو)

چهارچوب نظری

دیدگاه‌های مختلف مدیریت رسانه

به‌این منظور هشت دیدگاه مختلف مطرح و در نهایت الگوی جامع مدیریت رسانه ارائه می‌گردد.

دیدگاه اول. مدیریت رسانه به مثابه مدیریت عمومی سازمان رسانه‌ای

این دیدگاه شاید رایج ترین و غالب ترین دیدگاه موجود در زمینه مدیریت رسانه باشد که بر اساس آن سازمان‌های رسانه‌ای نیز مانند سایر سازمان‌های جامعه نیازمند اعمال مدیریت جهت نیل به اهدافی چون رشد، بقا، سوداوری و… باشند و هر آنچه در خصوص اصول، فنون و مهارت‌های مدیریتی در ادبیات مدیریت وجود دارد، در اینجا نیز مصداق پیدا می‌کند. به زعم طرفداران این دیدگاه مدیریت رسانه یعنی اعمال کارکردها و وظایف اساسی مدیریت نظیر برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل و نیز سایر وظایف فرعی نظیر گزارش گیری، تأمین منابع انسانی، بودجه بندی و… در یک سازمان رسانه‌ای.

بر اساس این دیدگاه مدیریت رسانه یعنی به کارگیری بهینه منابع مادی و انسانی با بهره گرفتن از کارکردهایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل به منظور تحقق اهداف سازمان رسانه‌ای.

 
مداحی های محرم