وبلاگ

توضیح وبلاگ من

تحقیق-پروژه و پایان نامه | مفهوم پساساختارگرایی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

در دیدگاه سنت گرایان، علم اعلی یا مابعدالطبیعه به مفهوم سنتی آن به رسمیت شناخته می شود که به مبداء الهی و تجلیات آن می پردازد. این همان علمی است که به والاترین معنای آن می توان از آن به علم مقدس تعبیر کرد. این معرفت اصیل ذاتاً ریشه در امر مقدس جای دارد؛ چرا که از آن حقی صادر می شود که پدید آورنده این امر مقدس بما هو مقدس است. معرفتی که عین وجود و وحدت آفرین است؛ چون سرانجام از دوگانگی میان ذهن و عین در وحدت مطلق فراتر می رود. آن وحدت مطلقی که سرچشمه هر امر مقدسی است و تجربه امر مقدس است که کسانی را که شایستگی لازم را دارند، به ساحت آن وحدت هدایت می‌کند.

مفهوم پساساختارگرایی

پساساختارگرایی، به مثابه یک جنبش فکری، پس از برگزاری همایش بین‌المللی سال ۱۹۶۶ در دانشگاه جانز هاپکینز درباره زبان های نقادانه و علوم انسانی، پدید آمد. شاید تأثیرگذارترین جستار ارائه شده در این گردهمایی، ساختار، نشانه و بازی در گفتمان علوم انسانی اثر دریدا بود. البته، بی تردید، آثار دیگر دریدا، از جمله نوشتار و تمایز، گفتار و پدیده و در باب گراماتولوژی وی، تاثیر ژرفی بر شکل گیری جنبش پساساختارگرایی داشتند. (سجادی، دشتی ،۱۳۸۷، ص.۸۱ ).

پساساختارگرایی اندیشه ای است که اولین بار با نقد های افرادی چون دریدا، فوکو و دلوز بر تفکر مدرنیته و ساختارگرایی پا به عرصه وجود گذاشت. فرض اصلی در این تفکر این است که عصر فلسفه به پایان رسیده و دچار گونه ای دگر دیسی شده است، از این نظر دیگر نمی توان از مبانی ثابت، قطعی و لایتغیر نام برد. با نفی متافیزیک، اصل باز نمایی واقعیت نیز دچار بحران می شود، یعنی تصور وجود واقعیت بیرونی و شناخت پذیر متزلزل می شود که می توان آن را کشف کرد و به حقیقت آن دست یافت. (همان، ص. ۸۲ ).

در اوایل دهه شصت، نهضت فکری ساختاگرایی در آگاهی مردم فرانسه به گونه ای پدیدار شد که از جهتی، به دلیل شهرت فرهنگی اش، یادآور جنبش وجود گرایی دهه چهل و در عین حال، ازجهاتی دیگر، یعنی در داشتن موضعی خصمانه در برابر موضوع فردی و تاریخ، در تقابل کامل با وجودگرایی بود. در اواخر دهه شصت کسانی که ساختارگرا شناخته شده بودند، بسیاری از اصول اساسی ساختارگرایی را به چالش کشیدند و یک نهضت پساساختارگرایانه را آغاز گردند. نهضت ساختاگرایی در ایالت متحده آمریکا در دهه هفتاد، تأثیر بسیاری بر فهم کتاب مقدس برجای نهاد که به دنبال آن، دل مشغولی به پساساختارگرایی در دهه های هشتاد و نود به وجود آمد. (استیور، ساجدی، ۱۳۸۳، ص. ۱۵۴ ).

ساختارگرایان در مواجهه با تقریباً همه پدیده‌های اجتماعی (مد، تبلیغات، هنرها، اساطیر وفرهنگها) واکنش یکسانی بروز می‌دهند. نحوه عمل این روش تا حدود زیادی قابل پیش‌بینی است و دریدا انتقادهای خود به ساختارگرایی را از همین نقطه شروع می‌کند. وی می‌گوید شعور ساختاری خود را ‌به این راضی می‌کند که انعکاسی از امر تحقق یافته، امر شکل گرفته، امر ساختار یافته است؛ به بیان دیگر، شعور ساختاری به جای اینکه تأویل کند یا خلق کند، دسته بندی می‌کند(منعکس می‌کند.) کار دریدا بخشی از جنبش ‌روشن‌فکری وسیعی است که رشته‌های مختلف را در برمی گیرد و پساساختارگرایی نام گرفته است و واکنشی است به ساختارهای نهادی شده و صلاحیت متدوال به طورکلی. (محمدی،۱۳۸۰، ص. ۱۲۷ ).

پساساختارگرایی به مجموعه از افکار روشنفکرانه فیلسوفان اروپای غربی و جامعه شناسانی گفته می شود که با گرایش فرانسوی، مطلب نوشته اند. تعریف دقیق این حرکت و تلخیص آن کار دشواری است ولی به شکل عمومی می توان گفت که افکار این دانشمندان، توسعه و پاسخ به ساختاگرایی بوده است و به همین دلیل پیشوند«پسا» را به آن اضافه کرده‌اند. پساساختارگرایی و پسامدرنیسم بعضاً به جای یکدیگر به کار می‌روند. پساساختارگرایی همچنین رابطه نزدیکی با واسازی دارد. (دانشنامه ویکی پدیا)

اصطلاح پست مدرنی است از نقد قاطع متفکران از عقل گرایی دوران مدرن ناشی شده است و به الگوی متفاوتی از عقل اشاره دارد. شالوده شکنی اصطلاح خاص دریدا است. راهکارشالوده شکنانه دریدا که به تدریج چنین نامی به خود گرفته است، از هر اثری علیه خود آن استفاده می‌کند تا نشان دهد که چگونه خود آن اثر ریشه‌های تخریب خود را فراهم می‌سازد به عنوان مثال او نشان می‌دهد که چگونه افلاطون از نوشتار استفاده کرد تا علیه نوشتار استدلال کند و از افسانه شاعرانه استفاده کرد تا افسانه را غیر قانونی شمرد. (استیور، ساجدی، ۱۳۸۳، ص. ۱۷۴ ).

اما در پساساختارگرائی به نظر می‌رسد علم دینی ماهیت و امکان متفاوتی داشته باشد. مبانی موجود در پساساختارگرائی از جمله کثرت گرائی تباینی، فلسفه فولدینگی و رویکردهای ریزوماتیک امکان علم دینی را با چالشهائی مواجه می‌کند. در کثرت گرایی تباینی پساساختارگرائی ، تفکیکی قاطع میان حوزه های مختلف معرفت ترسیم می شود، به گونه ای که با خروج از یک حوزه و ورود به حوزه ای دیگر، با نوع متفاوتی از دانش که همراه بانو ع تازه ای از روش یا شواهد است، روبرو خواهیم شد. (باقری،۱۳۹۰، ص. ۱۹۷ ).

از متکلمان نوارتدکسی، کارل بارت[۵] متأله برجسته پروتستان سده بیستم، براین نظر بود که علم و دین راه و رسمی متمایز دارند. موضوع، روش و غایت این دو با یکدیگر ناسازگار است. موضوع دین و الهیات، تجلی خداوند در مسیح است، در حالی که علم به مطالعه طبیعت می پردازد. روش مطلوب و ممکن در عرصه دین برای شناخت خدا، ناضر به تجلی وی بر انسان است و از این رو در این عرصه باید از روشی شهودی سخن گفت، در حالی که در علم از روش هایی مبتنی بر عقل بشری بهره می گیرند. سرانجام غایت دین آن است که آدمی را متوجه خداوند کند در حالی که علم در پی آن است که طبیعت را به شیوه ی تجربی بشناسد. (همان، ص .۱۹۸ ).

هرست به عنوان یکی از پساساختارگرایان به نظر می‌رسد که علاقمند نیست و یا قادر به دفاع از عقیده اش که یک شکل مذهبی از دانش وجود دارد نمی باشد. در اشکال بازیابی شده دانش او که هیچ نوع تلاشی را برای داوری در نظر نمی گیرد او تردید خود را که گزاره های دینی قابل تقلیل به گزاره های انواع دیگر هستند بیان می‌کند. فیلیپس با وضوح و به طور مکرر می‌گوید باورهای دینی در ذات خود نه گزاره هستند و نه قابلیت ارجاع به وسیله توصیف را دارند. او می نویسد باورهای دینی به طور معین ، فرضیه نیستند و حتی گزاره نامیدن آن ها گمراه کننده خواهد بود. (هاند، ۲۰۰۶، ص ۲۵ ).

راش ریس با پذیرش این مطلب می‌گوید:

منابع پایان نامه ها – بخش اول: تحقیقات انجام شده در خارج از کشور: – پایان نامه های کارشناسی ارشد

مطابق دیدگاه یادگیری اجتماعی، یادگیری می‌تواند با مشاهد ه رفتار دیگران و پیآمدهای حاصل از رفتار آنان اتفاق بیافتد. هنگامی که فرد رفتارکارآفرینانه را از یک کارآفرین مشاهده می‌کند و فرد کارآفرین نیز مورد حمایت اطرافیان قرار می‌گیرد، این رفتار در فرد مشاهده کننده تقویت شده و پس از طی فرایندهای یادگیری، فعالیت کارآفرینانه را آغاز خواهد کرد (پورسعید،۱۳۸۸).

مهم‌ترین نقش مشاور این است که برای مراجع فرصت‌های یادگیری ایجاد کند و او را به سوی رفتارهای اکتشافی، آموزش مهارت‌های جدید و تسهیل تجربه هایی که می‌توانند منجر به یادگیری‌های جدید شوند هدایت نمایند (آرلمانی[۵۹] و آرلمانی، ۲۰۰۴، به نقل از آقایی و همکاران، ۱۳۹۰).

تجارب یادگیری، شامل تجارب یادگیری ابزاری و تجارب یادگیری ناشی از تداعی هستند. تجارب یادگیری ابزاری تجاربی هستند که فرد آن ها را از طریق واکنش به پیامدها، از طریق نتایج مستقیم و قابل مشاهده کنش‌ها یاد می‌گیرد. عوامل تعیین کننده پیامدهای فعالیت‌های یادگیری و اثرات بعدی آن ها بر طرح‌ریزی و رشد شغلی عمدتاً عبارتند از: تقویت یا عدم تقویت فعالیت‌ها، میراث ژنتیکی فرد، توانایی‌های خاص و مهارت‌ها، و خود تکلیف. تجارب یادگیری ناشی از تداعی شامل واکنش‌های منفی و مثبت به موقعیت‌هایی است که قبلا بی اثر بوده‌اند (زونکر، ترجمه نظری، ۱۳۹۲).

تجارب یادگیری ابزاری با سه عامل پیش آیند، واسطه‌ای، و پیامد (نتایج) مشخص می‌شود. رفتار همان واکنش فرد به پیش آیندهاست که از عوامل واسطه‌ای متأثر است. کسب اطلاعات شغلی و شناخت مشاغل که بر اثر مطالعه یک شغل و یا مشورت با دیگران حاصل می‌شود نمونه‌ای از یک تجربه یادگیری ابزاری است.چنانچه نتیجه حاصله مثبت و خوشایند باشد و به انتخاب شغل دلخواه بیانجامد فرد به احتمال زیاد آن رفتار و یا مشابه آن را تکرار خواهد کرد. تجربه یادگیری تداعی (ارتباطی) که در آن فرد یک موقعیت حال را به وضعیت مشابه گذشته ربط می‌دهد به دو نوع شرطی کلاسیک و یادگیری مشاهده‌ای تقسیم می‌شود. یادگیری شرطی کلاسیک وقوع یک رویداد به دیگر فعاریتهای مشابه در آینده تعمیم داده می‌شود. یادگیری مشاهده‌ای از طریق مشاهده فعالیت‌ها و اعمال دیگران اتفاق می‌افتد (شفیع‌آبادی، ۱۳۹۲).

کپی [۶۰](۲۰۰۳، به نقل از مذبوحی، شرفی، و مقدم، ۱۳۹۰) معتقد است تجارب یادگیری هر یک از

کارآفرینان متفاوت است. محتوای یادگیری را می‌توان به پنج بعد خلاصه نمود:

    • یادگیری درباره خود: درک ضعف‌ها و قوت‌های شخصی، نیازهای فردی و خانوادگی، حیطه‌های توسعه فردی،علایق و انگیزه های فردی؛

    • یادگیری درباره کسب و کار : درک ضعف‌ها و قوت‌های کسب و کار، فرصت‌ها و تهدید‌ها، نیاز‌های درونی کسب و کار، الزامات رشد، مدیریت کارکنان و رهبری آینده.

    • یادگیری درباره محیط و شبکه های کارآفرینی: یادگیری چگونگی مدیریت ارتباطات. مشتریان بالقوه و موجود، عرضه کنندگان و رقبا. گسترش و توسعه ارتباطات با آژانس‌های حمایتی و خدمات پشتیبانی.

    • یادگیری درباره مدیریت کسب و کار: یادگیری درباره چگونگی راه اندازی و کنترل مؤثر کسب و کار.

  • یادگیری درباره ماهیت مدیریت ارتباطات: درک منابع درونی و بیرونی ارتباطات.

مهارت‌های انجام کار:

موفقیت دانش آموختگان در جامه عمل پوشانیدن به انتظارات جامعه، به مهارت‌های تخصصی و فردی آنان بستگی دارد. دانش آموختگان موفق کسانی هستند که نه فقط به مهارت‌های تخصص مجهزند، بلکه مهارت‌هایی چون نو آوری، خلاقیت، مسأله گشایی، برنامه ریزی، کارگروهی، استفاده از فرصت‌ها، اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، انعطاف پذیری، ریسک پذیری و خوش بینی نیز به طور نسبی در آنان نهفته است و دانشگاه و مدرسه باید محلی برای پرورش این مهارت‌ها باشد. شناخت هر یک از این ویژگی‌ها ما را در ارزیابی و بازنگری در برنامه های درسی و آموزشی مدد می‌رساند و به نحوه ارائه آن ها تشویق می‌کند و مسئولیت پذیری ما را افزایش می‌دهد (کوثری و نورزاده، ۱۳۸۸).

مهارت‌ها را می‌توان به عنوان سرمایه منحصر به فرد هر شخص تعریف نمود. سه گروه از مهارت‌ها وجود دارند مهارت‌های فنی، مهارت‌های اکتسابی و مهارت‌های قابل انتقال. مهارت‌های فنی تخصص گرایی درون یک رشته خاص را مطریح می‌کند و فرد را قادر می‌سازد که یک شغل به خصوص را داشته باشد. مهارت‌های اکتسابی ریشه در ویژگی‌های شخصی یک فرد مانند انعطاف پذیری،کنجکاوی، قدرت تصمیم‌گیری و بهینه سازی دارد. مهارت‌های قابل انتقال مهم‌ترین نوع مهارت‌ها در توسعه مسیر شغلی است. این مهارت‌ها را می‌توان از حرفه‌ای به حرفه دیگر و از یک حوزه صنعت به حوزه دیگر منتقل کرد .[۶۱]

منظور از مهارت‌های انجام کار آن دسته ازمهارتهایی است که افراد به منظور انجام کار از آن ها استفاده می‌کنند، همانند انتظار عملکرد، فرایند‌های شناختی و پاسخ‌های هیجانی (چراغی و همکاران،۱۳۹۰).

مهارت‌های انجام کار با مواردی نظیر هدف‌ها و باورها و ارزش‌گذاری‌های شغلی فرد، و میزان اطلاعات او از مشاغل مختلف بستگی دارد.این موارد به نوبه خود از استعداد ژنتیکی و شرایط محیطی و تجارب یادگیری متأثرند. مهارت‌های انجام کار نقش بسزائی در تصمیم‌گیری شغلی دارند (شفیع‌آبادی،۱۳۹۲).

مهارت‌های مواجهه با تکلیف، شامل مهارت‌هایی می‌شود که افراد اکتساب کرده‌اند، مانند مهارت‌های حل مسأله، عادت‌های کاری، حالت‌های ذهنی، پاسخ‌های عاطفی و پاسخ‌های شناختی. این مجموعه مهارت‌ها به میزان زیاد پیامد مشکلات و تکالیفی را که فرد با آن مواجه می‌شود مشخص می‌کنند. مهارت‌های مواجه با تکلیف، اغلب در نتیجه تجارب مطلوب یا نامطلوب اصلاح می‌شوند (زونکر، ترجمه نظری، ۱۳۹۲).

قسمت دوم: پیشینه تحقیقات انجام شده:

بخش اول: تحقیقات انجام شده در خارج از کشور:

راشد[۶۲] (۲۰۰۰، به نقل از احمدی و همکاران،۱۳۹۱) در پژوهشی که در زمینه نقش آموزش بر

افزایش نگرش و خصوصیات کارآفرینانه انجام داده ‌به این نتیجه رسید که افرادی که تحت آموزش کارآفرینی قرار گرفته‌اند، نمرات بیشتری در انگیزه ی پیشرفت، مرکز کنترل درونی، عزت نفس و خلاقیت به دست آورده‌اند. به عبارت دیگر این شاخص‌ها در قالب عوامل محیطی بر ویژگی‌های کارآفرینانه و در نهایت بروز رفتارهای کارآفرینانه اثر گذارند.

جونز و انگلیش (۲۰۰۴، به نقل از برماس، مهرابی رزوه، حسینی الاصل،۱۳۹۰) در پژوهشی ‌به این نتیجه رسیدند که آموزش کارآفرینی بر افزایش توانمندی افراد برای شناخت فرصت‌های ایجاد کسب و کار جدید و بروز رفتار کارآفرینانه اثر بخش است.

مقاله های علمی- دانشگاهی | بخش چهارم – مجازات مجرمان اقتصادی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به طوری که اولین مطلبی که با مطالعه عنوان این ماده و صدر آن جلب توجه می‌کند این است که این ماده همچون سایر مواد این کنوانسیون و پروتکل های الحاقی ـ رأسا عنوان مجرمانه، ایجاد نمی کند، بلکه دولت های متعاهد را ملزم به تصویب قوانین و « سایر اقدامات » مقتضی می‌کند. با مطالعه کارهای مقدماتی این معاهده و مذاکرات مربوطه متوجه می‌شویم که منظور از «سایر اقدامات» مندرج در مواد ۵،۶،۸و۲۳ این کنوانسیون اقداماتی علاوه بر اقدامات قانونگذاری و در جهت تکمیل آن می‌باشند.

(سلیمی، ۱۳۹۰؛UN.COC.A/383/55/Add.1,3)

از این رو علی‌رغم تاثیرات مخرب جرایم اقتصادی بر سلامت جامعه دولت ها و جامعه بین الملل، متاسفانه در این کنوانسیون ، سازگار حقوقی در سطح بین الملل برای مبارزه با این گونه جرایم تعیین نشده است. بعضی از ویژگی های جرم شناسی که در مواد ۹، ۳، ۲۳ و ۲۴و ۲۵ کنوانسیون پالرمو بیان شده است، عبارتند از:

    • ماده ۹ : موانع اخلاقی شخصی و فردی را به عنوان پیشگیری غیرکیفری، مؤثر در ارتکاب جرم می‌داند.

    • ماده ۳ پیشگیری غیرکیفری فنی مد نظر قرار داده است که با تقویت افراد در معرض بزه دیدگی امکان ارتکاب جرم را از بین می‌برد. همچنین این ماده به بازپروی محکومین اشاره شده است.

    • ماده ۲۳ پیشگیری از پرداخت هزینه توسط مجرمین را مطرح می کند.

  • ماده ۲۴و ۲۵ از بزه دیدگان جرایم سازمان یافته حمایت می‌کند.

کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با فساد (مریدا) مصوب۲۰۰۳ نیزضمن توجه به مجموعۀ گسترده ای از تدابیر مندرج در کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی (پالرمو) به هر ماده، اختصاصِ یک عنوان کیفری و ضمانت اجراهایِ اداری و انظباطی و صنفی … داده شده است ماده ی ۵ کنوانسیون تدابیر پیشگیری از فساد را مطرح می‌کند و ماده ۶ تشکیل نهادهایی برای مبارزه با فساد و امکان اجرای تدابیر مذکور را به وجود آورده است. در ماده ی ۷ نیز تأکید شده که افراد واجد صلاحیت اخلاقی و توانایی علمی و عملی لازم برای این منظور انتخاب شوند. ماده ۸ از اهمیت پیشگیری غافل نبوده است و به طور مفصل توصیه هایی را برای به وجود آمدن اسناد مربوط به اخلاق حرفه ای در کشورهای ارائه نموده است. همچنین در این کنوانسیون از طریق توسل به نظام ضمانت اجراها (ماده ۱۲)، امکان مشارکت عمومی در اعلام جرم (ماده ۱۳) و اصلاح و بازپروری بزهکاران ( ماده ۲۰) صورت می‌گیرد. ( پیشگیری کیفری)

‌به این ترتیب اگرچه امروزه کنوانسیون های بین‌المللی در جهت افزایش همکاری ها در زمینه دفاع از منافع مشترک و مقابله با مشکلات مشترک جهانی، از قبیل فسادو… عامل اصلی تنظیم کننده بسیاری از روابط بین‌المللی هستند، اما همچنان این «سیاست جنایی»[۴۵] و قوانین داخلی است که از طریق حقوق کیفری کشورها و ‌بر اساس نظم اخلاقی یا تاثیر جریان های فکری غالب به تعیین مجازات می پردازد. به عنوان نمونه مفاد اصول اعلامیه ۱۹۸۵ از یک سو فرایند های غیر رسمی رسیدگی به اختلاف های ناشی از ارتکاب جرم را، مطرح می کند و به طور ضمنی از قضا زدایی در قلمرو کیفری حمایت می‌کند و از سوی دیگر مصالحه و سازش میان بزهکار و بزه دیده و جبران خسارات وارد بر بزه دیده توسط بزهکار و در صورت عدم دسترسی به بزهکار یا عدم توانایی وی در پرداخت غرامت، توسط دولت را توصیه می‌کند. همچنین است اسناد بین‌المللی مبارزه با جرایم و مفاسد اقتصادی ، که اگرچه این اسناد با ارائه تدابیر بازدارنده، سیاست ها و روش های پیشگیری (غیرکیفری) در فساد مالی، خواهان جلوگیری از فراهم شدن زمینه برای سوء استفاده مجرمین می‌باشند، اما با اختصاص ضمانت اجراهای اداری و انظباطی و صنفی و… برای مقابله با جرایم اقتصادی، الزامی دانستن حرم انگاری و اعطای اختیارات تحقیق و تعقیب به دست اندرکاران مبارزه با فساد، در واقع جرم انگاری و برخورد با این جرایم را بعهده حاکمیت ها واگذارمی نماید و خود به طور ویژه برای برخورد با جرایم اقتصادی معیار دقیقی ارائه نمی نماید. چرا که این اصول صرفاً جنبه ارشادی و اخلاقی برای حقوق کیفری داخلی خواهد داشت و در شمار اسناد غیرالزام آور بین‌المللی می‌باشند.

به عبارت دیگر اگرچه جامعه بین الملل پذیرفته است که مطلوب ترین راه مقابله با جرم و جنایت بین‌المللی برون مرزی بویژه جرایم اقتصادی از طریق موافقت نامه ها و کنوانسیون های بین‌المللی خواهد بود، لیکن اسناد بین‌المللی مربوطه در حالی است که هیچ گونه الزام قانونی و حقوقی برای دولت های عضو در اجرای راهبردهای مورد ذکرایجاد ننموده است، تنها به ارائه راهبردهای کلی پرداخته است و چگونگی قانونگذاری تفصیلی را با توجه به ویژگی های حقوق کیفری داخلی هرکشور به عهده دولت ها گذارده است. ازاین رو این اقدامات از لحاظ قانونی، اثر محدودی دارد و همچنان دست کشورها در قبال این جرایم، هر چند که شدید باشد باز گذاشته شده است، مگر اینکه به طور کامل در قوانین داخلی مندرج و اجرا شوند.

بخش چهارم – مجازات مجرمان اقتصادی

بی شک زمانی که ساترلند اصطلاح مجرمین یقه سفید را به کار برد به درستی متوجه این نکته شده بود که به دلیل نفوذ، اعتبار و اتصال مجرمین یقه سفید به لایه‌های بالای قدرت، تعقیب و محاکمۀ این طیف از مجرمین کار چندان ساده‌ای نیست.

دانلود پروژه و پایان نامه – شخصیت از دید آیزنک: – پایان نامه های کارشناسی ارشد

ب( فربه تنان): افراد این تیپ تنومند، دارای شکمی بر آمده، سینه ای فراخ، عضلاتی نرم و بدنی پر مو و میانه بالا هستند. از لحاظ اخلاقی خوش خوراک، بذله گو، خوش برخورد، اجتماعی،خوشگذران و خوشبین و فعال هستند. این تیپ در زمره برون گرایان یونگ قرار دارند. جرم شناسی چون اکسنر و بوهمر در تحقیقات خود ‌به این نتیجه رسیدند که در میان تبهکاران به ندرت از تیپ فربه تنان دیده می شود(کی نیا،۱۳۹۰).

ج( تیپ سخت پیکران با تیپ عضلانی): افراد این تیپ دارای عضلات و ماهیچه های نیرومند،استخوان بندی محکم، شانه های پهن و سینه فراخ هستند. غالباً افرادی حادثه جو، پرخاشگر و زورگو و سیاست طلب هستند و از این رو از نظر جرم شناسی، این تیپ در بین عاملان بزه های علیه اشخاص و سرقت مسلحانه و حریق عمدی دیده می‌شوند(اسمعلی،۱۳۹۰).

ویلیام شلدون

به نظر شلدون یک ساختمان فرضی بیولوژیک در انسان وجود دارد که آن را تیپ مورفوژنی یا تیپ بیولوژیک می‌نامند. شلدون پس از مدت ها بررسی دقیق ترکیب جسمانی افراد را بر اساس سه عنصر به سه دسته تقسیم نمود:

عنصر اول اندومورفی نام دارد: بدن افرادی که این عنصر را دارند صاف و نرم و غالباً چاق هستند. مردان اجتماعی، ملایم در رفتار و گفتار، راحت طلب و از خود راضی و خوشبین هستند.

عنصر دوم مزومورفی نام دارد، عضلات بدن اشخاص که این عنصر را دارند، سخت و استخوان آن ها تکامل یافته است. این افراد خود را در رفتار جدی می‌یابند و فعال، حادثه جو، متجاوز، پرخاشگر و خشن نشان می‌دهند.

عنصر سوم اکتومورفی نام دارد: چنین افرادی اندامی لاغر و ظریف، استخوانی و بدون چربی دارند. و از لحاظ اخلاقی متفکر، خوددار و انزوا طلب هستند(ستوده و همکاران ،۱۳۹۱).

زیگموند فروید

فروید عوامل سازمان دهنده شخصیت آدمی را عبارت از نهاد، خود و فراخود می نامد.نهاد: زیر بنای شخصیت، تابع اصل لذت، و این نهاد آدمی خواستار حفظ خصوصیات کودکانه اش در تمام ادوار زندگی است.

خود: تابع اصل واقعیت، ارباب منطقی شخصیت، هدف آن کمک به نهاد برای به دست آوردن کاهش تنشی است که خواستار آن است.

فراخود: عقاید درست و غلط ما، شامل مقررات رفتاری است که در ابتدا توسط والدین ما تعیین شده اند (شولتزو شولتز،۲۰۰۵،ترجمه سیدمحمدی،۱۳۹۱).

آیزنک

آیزنک بر اساس یک سری مطالعات تجربی ثابت کرد سه عامل اصلی در شخصیت وجود دارد که برونگرایی، نوروزگرایی و پسیکوزگرایی نام دارد. آیزنک اعتقاد داشت که هوش یک عامل مهم در سبب شناسی جرم به حساب می‌آید اما کمتر از عوامل شخصیتی اهمیت دارد. طبق نظر آیزنک تیپ برونگرا، اجتماعی، تکانشی، خوش بین و هیجانی است و در برابر تغییرات محیطی سریع تغییر می‌کند. افراد برونگرا خیلی زود آرامش خود را از دست می‌دهند و به راحتی خشمگین و پرخاشگر می‌شوند و انسان‌های بی ثباتی هستند. تیپ درونگرا بر عکس محتاط، کم حرف و آرام است، آن ها احساسات و هیجانهای خود را کنترل می‌کنند و از فعالیت های هیجانی، تغییرات و اکثر فعالیت های اجتماعی پرهیز می‌کنند. درونگراها آرام هستند و پرخاشگری ندارند و ارزش زیادی برای هنجارهای اخلاقی قایلند. فردی که دچار روان نژندی است، بر اثر فشار نیازمندی‌های درون و بیرونی، شخصیتی سخت و خشن پیدا می‌کند و به دشواری با محیط همساز می شود. روان نژندی به صورت خستگی های مداوم، احساس عدم لیاقت، احساس حقارت و بی اعتمادی به خود ظاهر می‌گردد. روان پریشی به رفتارهای نابهنجار و شدیدی گفته می شود که فرد یک سره از محیط خود می- گسلد و همنوایی اجتماعی برای او ناممکن می‌گردد. طبق نظر آیزنک، رفتار افراد روان پریش بسیار شبیه افراد ضد اجتماعی است. به طور کلی ویژگی‌های این افراد عبارت است از: سردی، بی رحمی، عدم حساسیت اجتماعی، عدم هیجان، بی اعتنا به خطر، تنفر از دیگران و رفتارهای غیر عادی و عجیب. آیزنک شرح می‌دهد افراد که در بعد برونگرایی قرار دارند، نیازمند سطوح بالاتری از تحریکات محیطی هستند که این نتیجه ساختار زیستی دستگاه اعصاب آنان است. چون برونگراها نیاز زیادی برای هیجان و تحریک پذیری دارند و حوصله شان خیلی زود سر می رود، ‌بنابرین‏ بیشتر احتمال دارد تا ضد قانون و اجتماع عمل کنند. همچنین روان نزندی ها عامل مهمی برای جرم در افراد بزرگسالان به حساب می‌آید. در کل نظریه مبنی بر اینکه افراد مجرم و ضد اجتماع باید در مقیاس برونگرایی نمره بالاتری بیاورند مورد تأکید قرار گرفته است(آیزنک،۱۹۸۱).

۲-۱۳-اصول و مفاهیم نظریه آیزنک

شخصیت بنیادی ترین مفهوم در روان شناسی است، شخصیت مفهومی کلی است که مباحثی چون یادگیری، تفکر، عواطف و احساسات، رشد و هوش را در بر می‌گیرد. به عبارت دیگر همه موارد ذکر شده اجزاء تشکیل دهنده شخصیتند و حتی مطالعه بیماری‌های روانی چون اسکینر و فونی، نوروزها و اختلالات شخصیت، با این مفهوم بی ارتباط نیستند (شاملو، ۱۳۸۰).

علی‌رغم توجه زیاد روان شناسان به مفهوم شخصیت، تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد وجود ندارد، هر روان شناس، شخصیت را به گونه متفاوتی تعریف ‌کرده‌است (اتکینسون و همکاران،۲۰۰۹،ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۵).

راجرز[۴۳] آن را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می‌داند که محور تمام تجربه های وجودی انسان‌ها است. آلپورت[۴۴] شخصیت را مجموعه ای از عوامل درونی می‌داند که تمام فعالیت‌های فردی را جهت می‌دهد. واتسون[۴۵] آن را مجموعه ای سازمان یافته از عادات می پندارند. جورج کلی[۴۶] شخصیت را معادل روش خاص هر فرد در جستجو برای تفسیر معنای زندگی می‌داند. مدی[۴۷] شخصیت را اینگونه تعریف ‌کرده‌است: «شخصیت مجموعه ای ثابت از تمایلات و ویژگی‌های اطلاق می شود که تشابهات و تفاوت‌های رفتار روان شناختی (افکار، احساسات و اعمال) آدمیان را تعیین می‌کنند. این تمایلات و ویژگی‌ها در طول زمان تداوم دارند و به سادگی نمی توان آن ها را نتیجه فشارهای اجتماعی و زیست شناختی مقطعی دانست» (مدی، ۱۹۸۹ ).

تفاوت در تعریف شخصیت نتیجه اختلاف رویکرد نسبت به ماهیت انسان است. این اختلاف رویکردی، موجب شد تا نظریه های مختلفی درباره شخصیت ظهور کنند. برخی از نظریه ها بارز انسان تأکید دارند، بعضی یادگیری و عادت را منشاء رفتارهای انسانی می دانند، جمعی دیگر معتقدند شخصیت در دروان کودکی رشد می‌یابد و زندگی میسانسالی فرد تابعی از دوران کودکی اوست. نظریات دیگر بر جنبه‌های شناختی، گشتالتی و انسانی رفتار آدمی اهمیت قائل شده اند. از جمله تنئوریهایی که امروز در روان شناسی شخصیت جایگاه ویژه ای دارد، تئوری صفات است. ‌بر اساس این تئوری شخصیت و رفتار نتیجه مجموعه ای از صفات مختلف است که با مطالعه آن ها می توان رفتار آدمی را تبین و پیش‌بینی کرد. از جمله صاحب نظران این تئوری آلپورت، کتل[۴۸] و آیزنک[۴۹] را نام برد.

در این میان نظریه آیزنک بعلت سادگی بیشتر و پشتوانه های تجربی قوی تر، از اهمیت خاصی برخوردار است و تاکنون بررسی های زیادی ‌در مورد آن انجام شده است(مدی، ۱۹۸۹).

شخصیت از دید آیزنک:

دانلود پایان نامه و مقاله | ۵-۳- نتایج بررسی نرمال بودن متغیرهای اصلی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

این نشان می‌دهد توزیع متغیر تبادل رهبر- عضو از کشیدگی نرمال برخوردار است. همچنین میانگین به دست آمده نشان می‌دهد که رابطه مدیران و کارکنان رابطه خوبی می‌باشد و از حد متوسط مورد انتظار بهتر است.

رضایت شغلی:

میانگین امتیاز متغیر رضایت شغلی از نظر پاسخ دهندگان ۰۱۲۹/۳ ، انحراف معیار ۶۵۳۲۲/۰ و واریانس برابر۴۱۶/۰ می‌باشد. میانگین به دست آمده بیشتر از میانگین مورد انتظار است و همچنین کمترین امتیاز مربوط به متغیر رضایت شغلی از نظر پاسخ دهندگان معادل ۰۰/۱ و بیشترین امتیاز معادل ۴٫۵۷ می‌باشد. از سوی دیگر مقدار چولگی مشاهده شده برابر ۰۶۸/۱- است که دربازه (۲ ، ۲-) قرار دارد؛ یعنی از لحاظ کجی متغیر رضایت شغلی نرمال بوده و توزیع آن متقارن است. همچنین مقدار کشیدگی آن ۹۸۳/۱ است که در بازه (۲ ، ۲-) قرار دارد؛

این نشان می‌دهد توزیع متغیر رضایت شغلی از کشیدگی نرمال برخوردار است. اما میانگین به دست آمده برای رضایت شغلی کارکنان در حد متوسط مورد انتظار است و نمی توان گفت کارکنان از رضایت بالایی برخوردار می‌باشند.

۵-۳- نتایج بررسی نرمال بودن متغیرهای اصلی

با توجه به نتایج مربوط به آزمون کولموگروف- اسمیرنف، مشاهده می شود که مقدار سطح معنی داری به دست آمده برای هر سه متغیر اصلی تحقیق بالاتر از ۰۵/۰ می‌باشد، در نتیجه فرض صفر پذیرفته می شود. ‌بنابرین‏ متغیر های تحقیق در نمونه مورد بررسی دارای توزیع نرمال می‌باشند و در تحقیق از آزمون‌های پارامتریک همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده گردید.

۵-۴- نتایج آزمون فرضیات

فرضیه اول: اعتماد به همکار رابطه مثبت و معناداری با رضایت شغلی کارکنان دارد.

با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها که در فصل چهارم مورد بحث قرار گرفت، سطح معنی داری رابطه بین اعتماد به همکار و رضایت شغلی ۰٫۰۰۱ می‌باشد که این میزان کمتر از ۰٫۰۵ است. ‌بنابرین‏ فرضیه ما در سطح اطمینان ۹۹ درصد مورد تأیید قرار می‌گیرد. این نتبجه با نتایج تحقیقات هلن هان(۲۰۱۰)، ماتزلرورنزل (۲۰۰۶)، کوک و وال(۱۹۸۰) و یوسفی و همکاران(۱۳۸۷) سازگاری دارد. آن ها نیز در مطالعات خود رابطه ای مثبت را بین اعتماد به همکار و رضایت شغلی پیش‌بینی نمودند.

فرضیه دوم: تبادل رهبر- عضو، رابطه معناداری با رضایت شغلی کارکنان دارد.

با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها که در فصل چهارم آمده است، سطح معنی داری رابطه بین تبادل رهبر- عضو و رضایت شغلی ۰٫۰۰۰ می‌باشد که این میزان کمتر از ۰٫۰۵ است. ‌بنابرین‏ فرضیه ما در سطح اطمینان ۹۹ درصد مورد تأیید قرار می‌گیرد. این نتبجه با نتایج تحقیقات اسپارو و لدن(۲۰۰۵)، ساگاس و کانینگهام (۲۰۰۴) و رسولی و شهابی(۱۳۸۸) سازگاری دارد. آن ها نیز در مطالعات خود رابطه ای مثبت را بین تبادل رهبر- عضو و رضایت شغلی پیش‌بینی نمودند.

فرضیه سوم: اعتماد به همکاران رابطه معناداری با تبادل رهبر- عضو دارد.

با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها که در فصل چهارم آمده است، سطح معنی داری رابطه بین اعتماد به همکار و تبادل رهبر- عضو ۰٫۰۲۳ می‌باشد که این میزان کمتر از ۰٫۰۵ است. ‌بنابرین‏ فرضیه ما در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار می‌گیرد. این نتبجه با نتایج تحقیقات هلن هان(۲۰۱۰)، فرس و همکاران(۲۰۰۴) آبرامس و همکاران(۲۰۰۳)، سازگاری دارد. آن ها نیز در مطالعات خود رابطه ای مثبت را بین اعتماد به همکاران و تبادل رهبر- عضو پیش‌بینی نمودند.

فرضیه چهارم: اعتماد به همکار و تبادل رهبر- عضو تاثیر معناداری بر رضایت شغلی کارکنان دارد.

با توجه به نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون که در فصل چهارم ارائه گردید، اعتماد به همکار و تبادل رهبر- عضو تاثیر معناداری به میزان ۰٫۵۸۰ بر رضایت شغلی کارکنان دارند که این نتیجه با مطالعه هان(۲۰۱۰) سازگار است.

۵-۵- تحقیقات انجام شده

در جدول زیر تحقیقات مرتبط با فرضیه‌ها که در بخش ۵-۴ به آن ها اشاره شده بر اساس نتایج به دست امده نشان داده شده است.

جدول ۵-۱: نتایج تحقیقات پیشین

نتیجه تحقیق

سال

محقق

۱- اعتماد به همکار بر تبادل رهبر- عضو به عنوان متغیر میانجی تاثیر معناداری دارد. ۲- تبادل رهبر- عضو تاثیر معناداری بر رضایت شغلی کارکنان دارد.

۲۰۱۰

هلن هال

حمایت حرفه ای و تبادل رهبر- عضو بر رضایت شغلی تاثیر به سزایی دارند.

۲۰۰۱

سیبرت و همکاران

حمایت سرپرست پیش‌بینی کننده قوی برای رضایت شغلی کارکنان است.

۲۰۰۰

ژیانگ و وکلین

حمایت رهبر بر افزایش حقوق، پاداشها و رضایت شغلی تاثیر معناداری دارد.

۱۹۹۹

واین و همکاران

افراد در رابطه بالاتر تبادل رهبر-عضو، رضایت شغلی ‌و کاری بیشتری درمقایسه با افراد دررابطه پائینتر تبادل رهبر-عضو داشتند.

۲۰۰۵

اسپارو و لدن

    1. Callaway ↑

    1. Dietz ↑

    1. Dietz ↑

    1. Robbins ↑

    1. Robbins ↑

    1. Robbins ↑

    1. Erturk ↑

    1. Costigan ↑

    1. Robbins ↑

    1. Martins ↑

    1. Al Abr Row ↑

    1. Chen &Dhillon ↑

    1. Singh ↑

    1. Pirouz ↑

    1. Humphreys ↑

    1. Yaghoobi & moghaddami ↑

    1. Burke & Collins ↑

    1. Northouse ↑

    1. Green ↑

    1. LMX ↑

    1. Harris ↑

    1. Volmer ↑

    1. Castro ↑

    1. Yu ↑

    1. De Coninck & Papandropoulous ↑

    1. Dulebohn ↑

    1. Kang ↑

    1. Scandura ↑

    1. Ilies ↑

    1. Graen ↑

    1. Harris ↑

    1. Greenleaf ↑

    1. Ingram ↑

    1. Patterson ↑

    1. Winston ↑

    1. self – efficacy ↑

    1. Winston ↑

    1. Davis ↑

    1. Cognitive dissonance theory ↑

    1. Latham ↑

    1. Kinicki ↑

    1. Bowling ↑

    1. Bowling ↑

    1. JDI ↑