وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقاله های علمی- دانشگاهی | کلیات پژوهش – پایان نامه های کارشناسی ارشد

کلیات پژوهش

    1. مقدمه

با توجه به آنکه نتیجه فعالیت‌های مبتکرانه و نوآورانه قدری نامطمئن است، بانک‌ها اغلب تمایل کمتری برای سرمایه‌گذاری در این‌گونه طرح‌ها نشان می‌دهند. از این جهت کارآفرینانی که سرمایه کافی را برای اجرای طرح خود ندارد و به موفقیت آن طرح امیدوار و اطمینان نسبی دارد با مشکلاتی مواجه هستند که به دنبال روش‌های متفاوتی برای تأمین سرمایه می‌پردازند که ورود به بازار سرمایه ریسک‌پذیر، یکی از این روش‌ها است که طی دهه اخیر مورد توجه واقع شده است. سرمایه ریسک‌پذیر، سرمایه‌ای است که به همراه کمک‌های مدیریتی در اختیار شرکت‌های نوپا و کوچک که به سرعت در حال رشد و دارای آینده‌ای اقتصادی هستند، قرار می‌گیرد که این سرمایه از جمله منابع مهم تأمین مالی شرکت‌های کوچک و نوپا محسوب می‌شود. شرکت‌های پیشتاز در سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بیشتر شرکت‌ها یا تعاونی‌هایی هستند که منابع مالی آن ها بیشتر توسط صندوق‌های بازنشستگی، بنیادها، سرمایه‌گذاران خارجی و یا خود بنیادگذاران تأمین می‌شود. بنابرین مشارکت شرکت‌های سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر تنها به تأمین مالی محدود نمی‌شود، بلکه شامل ارائه حمایت‌ها و مشاوره‌های مداوم نیز می‌باشد. همچنین این شرکت‌ها نقش‌های عملی و اجرایی دارند و از آنجا که مانند سایر مالکان شرکت در ریسک شرکت شریکند، هماهنگی نزدیکی با اهداف آنان دارند. سرمایه‌گذاران خطرپذیر هنگام بررسی شرکت‌ها‌ی پیشنهادی برای سرمایه‌گذاری شایستگی‌های فنی و تجاری آنان را بررسی می‌کنند. این‌گونه سرمایه‌گذاران با ایجاد نوعی سبد سرمایه و سرمایه‌گذاری همزمان در چند شرکت نوپا ریسک خود را کاهش می‌دهند. طی چندین دهه می‌باشد که سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر با حمایت از شرکت‌های کوچک نقش بسیار مهمی را در توسعه و پیشرفت اقتصادی و بخصوص در کارآفرینی دارند. در مجموع، می‌توان بیان نمود که سرمایه ریسک‌پذیر، سرمایه‌ای است که در مراحل ابتدایی رشد و گسترش شرکت‌ها به کار گرفته می‌شود که این مفهوم با خرید شرکت‌ها از طریق استقراض یا تغییر فعالیت شرکت‌هایی که در خرچه فعالیت خود با مشکلات مالی روبرو‌ هستند، متفاوت است. پس از اتمام دوره سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر، برای خروج از این فرایند روش‌های متنوعی وجود دارد که این روش‌ها به وضعیت شرکت انتخاب می‌گردد. لذا این پژوهش می کوشد تا در این راستا نقش سرمایه گذاری ریسک پذیر را در توسعه صندوق های سرمایه گذاری نشان دهد .

با توجه به آنکه نتیجه فعالیت‌های مبتکرانه و نوآورانه قدری نامطمئن است، بانک‌ها اغلب تمایل کمتری برای سرمایه‌گذاری در این‌گونه طرح‌ها نشان می‌دهند. از این جهت کارآفرینانی که سرمایه کافی را برای اجرای طرح خود ندارد و به موفقیت آن طرح امیدوار و اطمینان نسبی دارد با مشکلاتی مواجه هستند که به دنبال روش‌های متفاوتی برای تأمین سرمایه می‌پردازند که ورود به بازار سرمایه ریسک‌پذیر، یکی از این روش‌ها است که طی دهه اخیر مورد توجه واقع شده است. سرمایه ریسک‌پذیر، سرمایه‌ای است که به همراه کمک‌های مدیریتی در اختیار شرکت‌های نوپا و کوچک که به سرعت در حال رشد و دارای آینده‌ای اقتصادی هستند، قرار می‌گیرد که این سرمایه از جمله منابع مهم تأمین مالی شرکت‌های کوچک و نوپا محسوب می‌شود. شرکت‌های پیشتاز در سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بیشتر شرکت‌ها یا تعاونی‌هایی هستند که منابع مالی آن ها بیشتر توسط صندوق‌های بازنشستگی، بنیادها، سرمایه‌گذاران خارجی و یا خود بنیادگذاران تأمین می‌شود. بنابرین مشارکت شرکت‌های سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر تنها به تأمین مالی محدود نمی‌شود، بلکه شامل ارائه حمایت‌ها و مشاوره‌های مداوم نیز می‌باشد. همچنین این شرکت‌ها نقش‌های عملی و اجرایی دارند و از آنجا که مانند سایر مالکان شرکت در ریسک شرکت شریکند، هماهنگی نزدیکی با اهداف آنان دارند. سرمایه‌گذاران خطرپذیر هنگام بررسی شرکت‌ها‌ی پیشنهادی برای سرمایه‌گذاری شایستگی‌های فنی و تجاری آنان را بررسی می‌کنند. این‌گونه سرمایه‌گذاران با ایجاد نوعی سبد سرمایه و سرمایه‌گذاری همزمان در چند شرکت نوپا ریسک خود را کاهش می‌دهند. طی چندین دهه می‌باشد که سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر با حمایت از شرکت‌های کوچک نقش بسیار مهمی را در توسعه و پیشرفت اقتصادی و بخصوص در کارآفرینی دارند. در مجموع، می‌توان بیان نمود که سرمایه ریسک‌پذیر، سرمایه‌ای است که در مراحل ابتدایی رشد و گسترش شرکت‌ها به کار گرفته می‌شود که این مفهوم با خرید شرکت‌ها از طریق استقراض یا تغییر فعالیت شرکت‌هایی که در خرچه فعالیت خود با مشکلات مالی روبرو‌ هستند، متفاوت است. پس از اتمام دوره سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر، برای خروج از این فرایند روش‌های متنوعی وجود دارد که این روش‌ها به وضعیت شرکت انتخاب می‌گردد. لذا این پژوهش می کوشد تا در این راستا نقش سرمایه گذاری ریسک پذیر را در توسعه صندوق های سرمایه گذاری نشان دهد .

    1. بیان مسئله

مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۲-۱-۷- عوامل اقتصادی مؤثر بر محافظه ­کاری – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-۲-۱-۷- عوامل اقتصادی مؤثر بر محافظه ­کاری

تاکنون پژوهش­های چندان زیادی در خصوص تعیین آثار عوامل مؤثر بر محافظه­­کاری و هم چنین تعیین آثار این عوامل بر انواع محافظه­­کاری صورت نپذیرفته است. واتس (۲۰۰۳) چهار نوع تفسیر عمده از محافظه­­کاری را بیان ‌کرده‌است که عبارتند از:

الف) تفسیر قراردادی

ب) تفسیر قضایی

پ) تفسیر مالیاتی

ج) تفسیر مقرراتی

بال (۲۰۰۱)، بال و شیواکمار (۲۰۰۵) و باسو (۲۰۰۵) نیز به طور مشابهی این چهار نوع تفسیر را عمده­ ترین عوامل مؤثر بر محافظه­­کاری در حسابداری دانسته­­اند. ایشان معتقدند تفسیر مالیاتی و تفسیر مقرراتی منجر به پیدایش محافظه­­کاری غیرشرطی می­ شود. این نوع محافظه­ کاری به آن قسمت و ابعاد حسابداری اشاره دارد که مربوط به فرایند برآورد و شناسایی دارایی­­ها و بدهی­­هایی می­گردد که منجر به ایجاد بازده­های آتی می­ شود. پژوهشات بعدی صورت گرفته به وسیله کوئیانگ[۳۵] (۲۰۰۷) نیز مؤید همین مطلب بود، به­ علاوه این که وی نشان داد که تفسیر قراردادی منجر به ایجاد محافظه­ کاری شرطی می­ شود. در حالی­که تفسیر قضایی عامل محرک هر دو نوع محافظه­ کاری شرطی و غیرشرطی است.

۲-۲-۱-۷-۱-تفسیر قراردادی

در تمام پژوهشات اخیر که توسط هلتاوسن و واتس (۲۰۰۱)، واتس (۲۰۰۳)، گوای و ورکشیا[۳۶] (۲۰۰۶)، بال و همکاران (۲۰۰۸) صورت گرفته است، متفقاً قراردادهای بدهی به عنوان عامل اصلی محافظه­­کاری شرطی قلمداد شده است. عموماً میزان ادعاهای مالی پرداختنی تأثیر بیش­تری بر کاهش ارزش شرکت­ها دارد در نتیجه قراردادهای بدهی نوعی رفتار نامتقارن را در خصوص سودها و زیان­­ها ایفا ‌کرده‌است (بیتی و همکاران[۳۷]، ۲۰۰۸). از آن­جا که زیان­­های اقتصادی کاهش ارزش بدهی­­ها را به­ دنبال دارد، اعتباردهندگان و تأمین­کنندگان مالی شرکت­ ها همواره به­ دنبال ایجاد حمایت از خود در مقابل گزارش زیان توسط مدیران شرکت­ها هستند. ایشان این محافظت را از طریق افزودن شروطی به قراردادهایشان انجام
می­ دهند که به موجب آن هر گونه تصمیم­­های آتی (مثل پرداخت­های نقدی عمده در قالب توزیع سود، تحصیل عمده دارایی­­ها و یا اعطای تسهیلات) که منجر به کاهش ارزش بدهی­­های شرکت گردد، محدود خواهد شد.

حسابداری محافظه­­کارانه از طریق افشا اطلاعات مربوط به قراردادهای بدهی در گزارش­­های مالی، امکان نظارت بر این گونه قراردادها را تسهیل ‌کرده‌است و به دلیل اینکه به اعتباردهندگان امکان انعقاد کاراتر قراردادهای بدهی را از طریق ارائه اطلاعات اضافی به ایشان داده است، موجب افزایش کارایی قراردادهای بدهی آتی نیز می­ شود. همچنین حسابداری محافظه­­کارانه کارایی قراردادهای بدهی گذشته را نیز در بردارد زیرا با نقض هریک از مفاد قراردادهای منعقده توسط شرکت، طرفین قرارداد اجازه خواهند داشت با بهره گرفتن از اهرم­­هایی که قبلاً در قراردادها تحت عنوان حقوق ایشان ذکر شده است، درصدد احقاق حقوق خود برآیند (بال و شیواکمار، ۲۰۰۵). بدین ترتیب عواقب ناشی از نقض شروط قرارداد به مثابه مکانیزمی جهت کارایی قراردادها برای اعتباردهندگان عمل ‌کرده‌است. حسابداری محافظه ­کارانه از ایجاد هر گونه شرایطی که باعث شود مدیران با بهره گرفتن از تقلبات فرصت­­طلبانه در گزارش شرایط مربوط به قراردادها اقدام به محدود نمودن طرفین قراردادها کنند نیز جلوگیری ‌کرده‌است. بال و همکاران (۲۰۰۸) در پژوهشی به ارتباط مثبت بین محافظه ­کاری شرطی و اندازه بازارهای بین‌المللی پی بردند. احمد و همکاران (۲۰۰۲) نشان دادند که سود شرکت­های محافظه­­کاری که هزینه سرمایه کم­تری دارند با شرکت­­های استقراض­کننده­­ای که حسابداری محافظه ­کارانه­­تری را از طریق استفاده از نرخ بازده کم­تر به کار برده­­اند، همسویی بیش­تری دارد.

در خصوص قراردادهای بدهی، باسو (۱۹۹۷) و بال (۲۰۰۱) بیان کرده ­اند که قراردادهای مدیران نیز یکی از منابع تقاضا برای محافظه­­کاری شرطی است. قراردادهای جبرانی مدیران که بر مبنای برخی از ارقام حسابداری منعقد گردیده است، خود یکی از عوامل ایجاد انگیزه برای گزارشگری متحورانه است (هیلی[۳۸]، ۱۹۸۵). این مطلب گرایش سرمایه­­گذاران و اعتباردهندگان را برای اعمال محافظه­­کاری شرطی به شرکت­ها به منظور جلوگیری از محدود شدن حقوقشان در پی­دارد. ‌بنابرین‏، سرمایه­­گذاران ابزار حاکمیتی قوی را لازم خواهند داشت تا بتوانند حسابداری محافظه ­کارانه­تری را نسبت به شرکت­ها اعمال کنند.

پژوهشات صورت گرفته توسط بیکز و همکاران[۳۹] (۲۰۰۴)، احمد و دولمن[۴۰] (۲۰۰۷)، گارسیا­لارا و همکاران[۴۱] (۲۰۰۸) همگی بر این مطلب صحه گذاشت که حاکمیت شرکتی قوی­­تر، منجر به افزایش محافظه ­کاری شرطی می­ شود.

به نظر واتس (۲۰۰۳ ) تفسیر قرار­دادی با اهمیت­­ترین تفسیر محافظه­­­کاری است، زیرا اصلی­­ترین منبع محافظه­­کاری به شمار می­رود. اگر چه تفسیر قراردادی از نظر کتاب­­شناسی، تأکید بر قرار­دادی دارد که بین طرف­­های قرارداد (مانند قرار­داد بدهی و قرارداد پاداش مدیران) دارد، اما گسترۀ این تفسیرها به داخل سازمان (مانند حسابداری مدیریت و سیستم کنترلی) نیز مربوط می­ شود. علاوه بر این، تفسیر مالیاتی همواره با تفسیر قراردادی ارتباط دارد. تفسیر قراردادی، سابقه طولانی­تری نسبت به دیگر تفسیرهای محافظه ­کاری دارد. به عنوان مثال، تفسیر دعاوی ­حقوقی سهام­­داران از سال ۱۹۶۰ و به دنبال افزایش دعاوی­ حقوقی سهام­ داران در آمریکا به وجود آمد. تفسیر مالیاتی از سال ۱۹۰۹ به دنبال تلاش­هایی که واحدهای اقتصادی برای کم تر نشان دادن مالیات در آمریکا انجام می­دادند، به وجود آمد و نهایتاًً تفسیر قانون­­گذاران حسابداری، به دنبال پیدایش الزاماتی که در سال های ۱۹۳۴-۱۹۳۳ توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار[۴۲] برای گزارشگری مالی توسط شرکت­­ها صورت گرفت، به وجود آمد.

۲-۲-۱-۷-۲- تفسیر دعاوی قضایی

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 10 – 3

در صورت وجود تعادل بین مؤلفه‌‌های بهزیستی، فرد خلق و خوی شاد پیدا می‌کند. طبق مطالعات انجام شده در جوامع غربی (بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴)، این افراد معمولاً از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند، از احساس کنترل بیشتری برخوردارند، خوشبین هستند، برون گرا بوده و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمندند و بسیار اجتماعی می‌باشند.

بهزیستی از طریق خود گزارشی‌های ساده، نمونه گیری تجربی، پاسخ به تکالیف حساس هیجانی، روش‌های زیست شناختی و پرسشنامه‌ها از جمله پرسشنامه شادکامی آکسفورد و. .. ارزیابی می‌شود.

بر اساس تحقیقات داینر و سا (۱۹۶۷)، سن با کاهش احساس بهزیستی ارتباط خطی ندارد (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

میچالوس (۱۹۹۱)نشان داد که تفاوت‌های جنسی تأثیر بسیار ناچیزی روی احساس بهزیستی داد (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

میرز و داینر (۱۹۹۵) نشان دادند که در نژادهای مختلف احساس بهزیستی به طور متفاوت دیده نشده است.

درآمد، معمولاً پیش‌بینی کننده قوی برای بهزیستی نیست (داینر، سیدلیتز و داینر، ۱۹۹۳؛ نقل از داینر و داینر، ۱۹۹۵)، ولی با وجود این کشور‌های فقیر تر بهزیستی کمتری نسبت به کشورهای ثروتمند تر دارند (استدلین[۲۲۹]،۱۹۷۴؛ و نهون، ۱۹۹۱ ؛ نقل از داینر و داینر، ۱۹۹۵).

بسیاری از تحقیقات که بر روی نمونه هایی از کشورهای مختلف صورت گرفته است، همبستگی چشمگیری را بین معنویت و مذهب و احساس بهزیستی نشان می‌دهند (الیسون، ۱۹۹۱؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

تحقیق در حیطه وراثت (مطالعه دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی، ۹ تأثیر ساختار ژنتیکی را بر بهزیستی نشان داده است. تلیجن (۱۹۸۸؛ نقل از داینر و اسکلن، ۲۰۰۳) دریافتند که محیط اولیه تولد در عواطف ناخوشایند بی تأثیر است، در حالی که هیجانات خوشایند تحت تأثیر محیط اولیه تولد می‌باشد.

در بین مؤلفه‌‌های شخصیت، روان رنجورها گرایش به تجربه هیجانات ناخوشایند و افکار منفی دارند و ‌بنابرین‏ بهزیستی پایین تری را پیشگویی می‌کنند (اسچیمک، ایشی و فاندر، ۲۰۰۴)، در مقابل، برون گراها مستعد به تجربه هیجانات خوشایند هستند.

احساس بهزیستی زمانی غامض تر و پیچیده تر می‌گردد که این موضوع را وارد یک چارچوب فرهنگی کنیم. از میان عوامل گوناگون و نقش آن ها در شادی و بهزیستی، بیشترین تفاوت‌ها در فرهنگ مشاهده شده است. این سازه به گونه‌های مختلف در هر فرهنگ ( فردگرا و جمع گرا ) مفهوم سازی شده است و همبسته‌های آنان نیز متفاوت می‌باشد. در جوامع فرد گرا فرد آزاد است ولی در جوامع جمع گرا تأکید بیشتر روی اهمیت گروه و روابط اجتماعی می‌باشد.

به اعتقاد پاوت[۲۳۰](۱۹۹۵ ؛ نقل از میرز و داینر ۱۹۹۷) افراد زمانی احساسات شادتری دارند، که با دیگران هستند. این چنین روابط اجتماعی سالم و دوستانه با دیگران که منجر به احساس بهزیستی و رضامندی در افراد می‌گردد، مستلزم داشتن مهارت‌های اجتماعی می‌باشد.

یکی از مؤلفه‌‌های مهم روابط اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی ابراز وجود[۲۳۱]می‌باشد. به طور کلی به نظر می‌رسد که جامعه ای که افراد آن از مهارت‌های اجتماعی مطلوب برخوردارند و با داشتن مهارت ابراز وجود می‌توانند، احساسات واقعی خود را صادقانه و مستقیم ابراز کنند و با توجه نمودن به حقوق دیگران، به دنبال احقاق حق خود باشند؛ در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی، فشارهای روانی، تهدیدها و حوادث ناگوار مقاوم تر و پایدارتر خواهند بود. این امر به خصوص در شرایطی که جامعه نیز ابراز وجود را در ارتباط با بهزیستی، مثبت تلقی کرده و شرایط لازم و کافی را برای بیان آن فراهم آورد، بیشتر قابل انتظار است. برعکس، چنانچه جامعه ابراز وجود را، به گونه ای منفی تعبیر و تفسیر کرده و به جای ادراک آن به عنوان یک خصوصیت مثبت و سازنده، آن را نوعی گستاخی یا بی ادبی تلقی نماید، آنگاه انتظار می‌رود که افراد کمتر تمایل به ابراز وجود داشته باشند و بهزیستی خود را از طریق شیوه هایی که جامعه آن را مناسب دانسته است، ابراز دارند.

لذا ابراز وجود نیز یک سازه فرهنگی است و بر اساس بافت فرهنگی هر جامعه باید به آن نگریست در ضمن مهارت‌های ابراز وجود، یکی از زیر مجموعه های مدیریت زمان است که باید آن را مورد توجه قرار داد. مهارت ابراز وجود در فرد توانایی لازم را برای رویارویی واقع بینانه با شرایط بیرونی، که می‌توانند تنش آفرین و فشارزا باشند، ایجاد می‌کند و از این رهگذر به بهبودی عزت نفس و خشنودی فرد از زندگی کمک می‌کند.

۲-۸ : مبانی نظری مدیریت زمان

از دیرباز علما و اندیشمندان مبحث زمان را مورد توجه قرار داده و نظرات گوناگونی در این زمینه ارائه کرده‌اند. دین اسلام نیز اهمیت زمان را مورد تأکید قرار داده است، چنان که امام صادق (ع) می‌فرماید :

«من استوی یوماه فهو مغبون» باید هر روز نسبت به روز قبل بهتر باشیم (رضایی مقدم، بخشی جهرمی، ۱۳۷۶).

حتی در فرهنگ و ادب ایران نیز به اهمیت زمان و نحوه استفاده درست از آن اشاره شده است. خیام زمان را به پرنده ای که بر سر شاخه ای نشسته است تشبیه می‌کند (شیخ نظامی، ۱۳۷۶). مدیریت زمان یعنی استفاده بهینه از منابع زمان که یکی از منابع محدود در دسترس هر فرد است که بر خلاف بسیاری از منابع دیگر به مقدار مشخص در اختیار وی گذاشته شده و امکان انتقال آن از فردی به فرد دیگر یا خرید و فروش آن وجود ندارد ( افجه، ۱۳۷۶).

مدیریت زمان برای اولین بار توسط فردریک تیلور از سال ۱۸۸۳ با برخورد سیستماتیک به کار گرفته شده است. وی در آن سالها یک کار مشخص را به عناصر تقسیم نمود و تک تک این عناصر را مورد بررسی قرار داد (آتش پور، ۱۳۷۶).

مدیریت زمان یا استفاده بهینه و مؤثر از زمان عبارت است از برنامه ریزی زمانی منظم و هماهنگ، به علاوه واکنش مناسب در مقابل ضایع‌کنندگان وقت (رضوانیه، ۱۳۷۲).

برای اینکه از اوقات فراغت خود بهره بیشتری ببریم، باید اهداف خود را به طور واقع بینانه، مشخص کنیم و سپس بر اساس اهمیت، آن ها را اولویت بندی کنیم (ابراهیمی قوام، ۱۳۸۵)

زمان جزء منابع محدود و کمیابی است که با شیوه سازمان یافته می‌توان از آن استفاده بهینه نمود (صفوی، ۱۳۷۱).

مهارت مدیریت زمان از طریق مشخص کردن اهداف واقعی و اولویت بندی آن ها، برنامه ریزی صحیح زمانی با بهره گرفتن از جدول روزانه، به دست آوردن مهارت‌های ابراز وجود و شناسایی سارقین زمان، حاصل می‌شود (فتی و موتابی، ۱۳۸۵).

خرید متن کامل پایان نامه ارشد | ۳-۲-۲-۲- موارد امکان رأی غیابی – 3

و رویکرد فقهی بحث فوق، باید گفت حدیث مشهور نبوی نیز بر این امر دلالت دارد: «من ولیّ شیئاً من امور الناس فاحتجب دون حاجتهم وفاقتهم، احتجب الله عنه دون حاجته وفاقته وفقره؛ هرکس عهده­دار امور مردم گردد اما از دسترسی مردم به نیاز و خواسته­شان جلوگیری کند، خداوند از دسترسی وی به نیاز و ‌خواسته‌اش جلوگیری خواهد کرد(ابن ابی جمهور احسایی، ۱۴۰۵، ج۲: ۳۴۳) و همچنین فقها در کتب فقهیشان در باب آنچه بر قاضی مکروه است، یکی از مکروهات را گذاشتن حاجب در هنگام قضاوت گفته اند(محقق حلی، ۱۴۰۸، ج۴: ۶۶؛ علامه حلی، ۱۴۱۰، ج۲: ۱۳۹؛ شهید اول، ۱۴۱۴، ج۴: ۸) و ابن ادریس در سرائر می­فرماید: مستحب است که هر کسی به جلسه محاکمه دسترسی داشته باشد و قاضی نگهبان نگذارد که مانع دسترسی مستقیم مردم به وی شوند(ابن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۱۵۶) و در مهذّب آمده: مستحب است که در مجلس قضا هر کسی بیاید و حاجب و مانعی نباشد که مردم را از دسترسی به آن باز دارد، اما برای مقاصد دیگری می ­تواند حاجب داشته باشد(ابن براج، ۱۴۰۶، ج۲: ۵۹۲) و نیز در عباراتی کامل‌تر گفته شده حاجب شدن صاحبان ولایت به طوری که مردم قادر به دیدن آن نیستند و نمی ­توانند حاجات خود را بگویند، جایز نیست چه به صورت آن باشد که دربان بگذارند یا هر شیوه­ای از مانع شدن، ‌به این معنی که قاضی در هنگام قضاوت مانع حضور مدعی یا مدعی علیه یا شهود در محکمه شود، که در این صورت حرام است. اما در صورتی که ضرورت بر حفظ شئون افراد از لحاظ حفظ اسرار آنان از شیوع باشد یا اینکه شرایط به نحوی است که بعضی محکمه­ها سری باشد، وجود دربان برای محافظت از سلامت مسئولیت ­ها و انجام مهمات، اشکالی ندارد لذا در صورت چنین اعتباراتی فتوا دادن به عدم دربان گذاشتن به صورت مطلق صحیح نیست بلکه شایسته آن است که حالات و اعتبارات را نسبت به آن اوضاع و احوال رعایت کنیم(موسوی اردبیلی، ۱۴۲۳، ج۱: ۲۷۷).

۳-۲-۲- حق رسیدگی غیابی

یکی دیگر از حقوقی که فرد شاکی در حین دادرسی از آن برخوردار است، حق برخورداری از رسیدگی غیابی است در صورتی که متشاکی عنه و یا وکیل او در محکمه حضور نداشته باشند که این مورد موجب تضرر به شاکی می­ شود، لذا قانون‌گذار جهت عدم تضرر شاکی دادگاه را موظف به صدور احکام غیابی می­ کند که در این رابطه ماده ۴۰۶ ق.ا.د.ک مقرر می­دارد: «در تمام جرایم، به استثناء جرایمی که فقط جنبه حق اللهی دارند، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشود یا لایحه دفاعیه نفرستاده باشد، دادگاه پس از رسیدگی، رأی غیابی صادر می­ کند. در این صورت چنانچه رأی دادگاه مبنی بر محکومیت متهم باشد، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در همان دادگاه است و پس از انقضا مهلت واخواهی برابر مقررات حسب مورد قابل تجدید­نظر یا فرجام است و مهلت واخواهی برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه است».

۳-۲-۲-۱- تعریف رأی غیابی

«رأی دادگاه علیه متهمی که در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و هیچ لایحه­ ای هم نداده باشد

غیابی است» یا در عبارت کامل­تر در صورتی که زمان دادرسی به فرد متهم ابلاغ نشده یا به علت موجه وی در محکمه حضور نیافت، وقت رسیدگی تجدید می­ شود اما اگر با ابلاغ واقعی یا بدون عذر موجه، فرد متهم در محکمه حاضر نگردد، در صورتی که دادگاه تشخیص به عدم لزوم وی دهد در غیاب وی رسیدگی و حکم را صادر می­ کند ولی اگر حضور وی لازم باشد، در این صورت وی احضار می­ شود و در صورتی که حاضر نشود، جلب می­ شود(ضرابی، ۱۳۷۲: ۱۶۳).

۳-۲-۲-۲- موارد امکان رأی غیابی

همچنان که از نص ماده ۴۰۶ ق.ا.د.ک پیدا‌ است، رأی غیابی ‌در مورد حق الله ثابت نیست لذا در مواردی که حقوق جنبه الهی دارند محکمه باید در حضور متهم یا وکیل او انجام شود. و دکتر مدنی در این باره می‌گوید که در قانون مجازات اسلامی جرایم به سه دسته تقسیم می­شوند که شامل: جرائم مربوط به حق الناس، جرایم مربوط به حقوق عمومی و جرایم مربوط به حق الله، که صدور رأی غیابی فقط ‌در مورد حق الناس و حقوق عمومی امکان پذیر هست و ‌در مورد حق الله در صورت وجود دلیل کافی، پرونده تا یافتن متهم باز هست ولی در صورتی که دلیل کافی نباشد، حکم به برائت متهم می­ شود و این مورد غیابی نیست(مدنی، ۱۳۸۵: ۴۲۵-۴۲۶).

‌در مورد صدور حکم غیابی فقها بحث­هایی را مطرح کرده ­اند و در گام اول در مفهوم غایب اختلاف کرده ­اند، شیخ طوسی می­فرماید: شخص غایب احضارش در مجلس حکم متعذر باشد(شیخ طوسی، ۱۳۸۷، ج۸: ۱۶۲) و مرحوم محقق می­فرماید که مطلقاً بر شخصی که از مجلس قضا غایب است حکم می­ شود چه مسافر باشد و چه حاضر و فرقی نمی­کند مسافر شرعی باشد یا غیره یا دور باشد یا نزدیک(محقق حلی، ۱۴۰۸، ج۴: ۷۷) و نیز گفته شده معیار در جواز حکم بر شخص غایب، عدم تضرر شخص مدعی با وجود شرایط قضاوت می‌باشد(موسوی اردبیلی، ۱۴۲۳، ج۲: ۱۷۳) و در شرح لمعه نیز آمده: حکم غیابی بر کسی که از مجلس قضاوت غایب است بنا بر قول قوی­تر چه دور باشد و چه نزدیک، جایز است حتی اگر در همان شهر بوده و مشکلی از حضور در مجلس قضا نداشته باشد بخاطر عموم ادله­ی جواز حکم غیابی(شهید ثانی، ۱۳۸۴، ج۵: ۲۲۰-۲۲۱). البته فقها در اینکه آیا حکم بر فرد غایب مشروع است یا نه؟ نیز اختلاف کرده ­اند، و آنهایی که حکم را جواز می­دانند برای استدلال به عمومات قرآن، روایات و اجماع،استناد کرده ­اند. فی المثل از قرآن به آیه­ای مانند: «إنّا انزلنا إلیکَ الکتاب بالحقِّ لِتحکُمَ بین الناسِ بما أراک الله(نساء/۱۰۵) و از روایات نیز از جمیل بن دراج از ابی جعفر(ع) با این مضمون که: «الغائب یقضی علیه إذا قامت علیه البینه و یباع ماله و یقضی عنه دینه و هو غائب و یکون الغائب علی حجه إذا قدم، قال و لا یدفع المال إلی الذی أقام البینه الّا بکفلاء(حر عاملی، ۱۴۰۹، ج۲۷: ۲۹۴) و ‌در مورد اجماع در جواهر آمده: بین ما در مشروعیت حکم بر شخص غایب خلافی نیست بلکه اجماع بر آن اقامه شده است(نجفی، ۱۴۰۴، ج۴۰: ۲۲۰) . و فقهایی که قائلند حکم بر غایب جایز نیست نیز به روایاتی استناد کرده ­اند که از جمله آن ها روایتی که عبدالله بن جعفر از علی(ع) روایت می­ کند: قال علی(ع): «لا یقضی علی الغائب» و . . .

با این اوصاف مشخص می­ شود که حقوق موضوعه ایران هم­نظر فقهایی است که بر مشروعیت صدور حکم غیابی قائلند.

و ‌در مورد تفصیل حقوق در این مبحث(حکم غیابی) فقها آن را به سه دسته تقسیم ‌می‌کنند: الف) حق الناس محض ب) حق الله محض ج) حقی که متعلق هر دو حق است، که ‌در مورد حق الناس صدور حکم غیابی را جایز می­دانند و اگر حقی مختص خداوند باشد، می­گویند که قضا بر آن واجب نیست چون قضا بر غایب از روی احتیاط است در حالی که حق الله مبنی بر اسقاط و تخفیف است و اگر حقی مشتمل بر هر دو حق باشد، بنا بر صدور حکم غیابی، فی المثال در سرقت، مال ثابت می­ شود ولی قطع ثابت نمی­ شود(شیخ طوسی، ۱۳۸۷، ج۸: ۱۶۳؛ علامه حلی، ۱۴۱۰، ج۲: ۱۴۷؛ شهید ثانی، ۱۳۸۴، ج۵: ۲۲۰-۲۲۱؛ نجفی، ۱۴۰۴، ج۴۰: ۲۲۲).

۳-۲-۳- حق گذشت شاکی

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | تحقیقات انجام شده در خارج از کشور: – 8

در سطح نوروبیولوژی مشخص شده است که ذهن اگاهی سبب تعامل بین دو ‌نیم‌کره و بین سیستم لیمبیک و قشر مغز می شود.بخشی از تاثیرات درمانی در شرایطی از قبیل اضطراب و افسردگی به نظر می‌رسد از تحریک فعالیت ‌نیم‌کره چپ و کاهش فعالیت ‌نیم‌کره راست ناشی می شود (گروسمن[۵۰]۲۰۰۴).

پیشینه تحقیق:

تحقیقات انجام شده در خارج از کشور:

در یک تحلیل، ون آلدرن[۵۱] و همکاران ‌به این نتیجه رسیدند که اثربخشی ذهن آگاهی بر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی، بر کاهش میزان فعلی افسردگی با کاهش نگرانی و نشخوار فکری و افزایش مهارت های ذهن آگاهی پذیرش بدون قضاوت است. تجربیاتی که بیماران در درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی داشتند، هیجانات مثبت آنی، ادراک قوی تر، ‌پاسخ‌گویی‌ بیشتر به فعالیت های لذت بخش زندگی بود. این تغییرات به کاهش نسبی نگرانی و نشخوار فکری می‌ انجامد. هر دو تغییر در افکار و هیجانات به کاهش علایم افسرده کننده منجر می شود ،(باتینک[۵۲] و همکاران ۲۰۱۳).

همچنین نتایج پژوهش ها نشان داده است که ذهن آگاهی نشخوار فکری را می کاهد و با میزان بالای تجربۀ افکار و افزایش آگاهی مرتبط است و در کاهش افکار نشخوار گونه از تکنیک آرامیدگی مؤثرتر است و در حفظ وضعیت ثابتی پس از بهبود بیماری در اختلالات اضطرابی و اسکیزوفرنی، مؤثربود ،(الریچ [۵۳] ۲۰۱۱ ).

(وای[۵۴] و همکاران۲۰۱۰) در یک بررسی دریافتندکه واکنش پذیری آمیگدال[۵۵] شرکت کنندگان هنگام نگاه کردن به چهره هایی که تظاهرات هیجانی نشان می‌دادند به گونه ای مثبت با علایم خود گزارشی افسرده ساز و به گونه ای منفی با وضعیت ذهن آگاهی خود گزارشی مرتبط بوده است.

در مطالعه ای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با شناخت درمانی بر روی دو گروه از بیماران افسرده غیرملانکولیک که یک دوره ی افسردگی را سپری می‌کردند مقایسه شد . نتایج حاصل با کاهش معنی داری در نمرات اضطراب و افسردگی را در هر دو گروه و بدون تفاوت معنی دار بین دو روش درمانی نشان داد . هرچند که این نتایج درمورد بیمارانی مصداق داشت که ۴ دوره و یا کمتر از افسردگی را در گذشته سپری کرده بودند . برای بیماران با سابقه ی بیش از ۴ دوره ی افسردگی شناخت درمانی در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موثرتر شناخته شد(مانیا گاواسکر۲۰۱۰).

آموزش ذهن آگاهی، بر کاهش افسردگی، اضطراب و سازگاری روان شناختی مؤثر است (بوالمیجر ۲۰۱۰).

(هامبورگ[۵۶] ۲۰۱۰) نیز آموزش کاهش استرس ذهن اگاهی را که زیر مجموعه مهارت‌های اجتماعی هستند،

بر کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر دانسته است.

استاندارد (۲۰۱۰)[۵۷] آموزش کنترل استرس مبتنی بر ذهن اگاهی را در درمان افسردگی مؤثر دانسته‌اند.

این درمان همچنین برای بیماران مبتلا به پانیک و اضطراب فراگیر که پس از ۶ ماه از مصرف دارو بهبود نیافته بودند به کار رفت ،شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در ترکیب با داروهای قبلی ،در مقایسه با گروه کنترل منجر به کاهش معنی داری در افسردگی و اضطراب شد ، که به ترتیب با پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بک اندازه گیری شدند(کیم لی۲۰۱۰).

ذهن آگاهی روشی است برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنابخشی و معنادارسازی زندگی(سیگل ۲۰۱۰).

آموزش ذهن آگاهی کاهش پریشانی روان شناختی و نشانه های اضطراب و افسردگی را به دنبال دارد و موجب بهبود بهزیستی روانی، جسمانی، هیجانی و معنوی ، بهبود کیفیت خواب و کاهش نشانه های فیزیکی

می شود(کیوست استیجن۲۰۰۸).

نتایج تحقیقات( لرنر و کلوم [۵۸] ۲۰۰۶ به نقل از پاپیری۱۳۸۶) نشانگر تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر روی آوری و اعتماد به نفس، مقابله با فشارهای محیط آموزشی، کاهش اضطراب ، تقویت ارتباط بین فردی مؤثر قلمداد ‌کرده‌است.

(لرنر و کلوم ۲۰۰۶ به نقل از پاپیری ۱۳۸۶) نشانگر تأثیر آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی بر کاهش میزان افسردگی، ناامیدی جوانان اقدام کننده به خودکشی و افسرده می‌باشد.

ذهن آگاهی باآرامش ذهنی و روانشناختی و سلامت روانی رابطه مثبت دارد در حالی که خودآگاهی با میزان پایین آرامش روانشناختی مرتبط است(دی مور۲۰۰۵).

با وجود اینکه ذهن آگاهی یک روش مدیریت خلق یا آرام سازی نمی‌باشد,یک نتیجه جانبی آن ناشی از تاثیری است که بر عمل شاخه پاراسمپاتیک سیستم عصبی می‌گذارد.اجرای تمرینات آن سبب الگوهای جدیدی از خود تنظیمی می شود.نتایج مرتبط با سلامت ذهن آگاهی در بسیاری از زمینه ها شامل بهبود کارکرد ایمنی,کاهش فشارخون,کاهش سردرد,کاهش تنش عضلانی,و سردرد,کاهش کلسترول و سطح کورتیزول خون می‌باشد.(گروسمن[۵۹]۲۰۰۴).

فنون ذهن آگاهی در افزایش آرامبخشی عضلانی وکاهش نگرانی،استرس و اضطراب مؤثر می‌باشد(کابات زین،۲۰۰۳).

آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی و استراتژی های رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه،جلوگیری از نشخوارهای فکری و گرایش به پاسخهای نگران کننده است و باعث گسترش افکار جدید و کاهش هیجانات نا خوشایند است(کاراقید۲۰۰۳).

در بررسی نقش ذهن آگاهی در عاطفه و خلق, نتایج نشان می‌دهد که ذهن آگاهی پیش‌بینی کننده رفتار خود تنظیمی و حالات هیجانی مثبت بوده و از طریق ترکیب سر زندگی و واضح دیدن تجربیات می‌تواند تغییرات مثبتی را در شادکامی و بهزیستی ایجاد نماید.(برون ۲۰۰۳).

(کابات ذین۱۹۹۰تیزدل[۶۰] و همکاران۱۹۹۵به نقل از بیر[۶۱]۲۰۰۳) پیشنهاد می‌دهند که ذهن آگاهی به افراد کمک می‌کند تا الگوهای نشخوار فکری را که می‌تواند به عود افسردگی منجر شود,تشخیص دهند.

تحقیقات انجام شده در داخل کشور:

 
مداحی های محرم