۳- نوجوانی
به گفته آرنت[۴۱] ( ۱۹۹۹ ) اگر چه دوره نوجوانی ، دوره ی بحران و تنش نامیده می شود ، نوجوانان عملاً با چندین چالش مواجه میشوند : ۱-تعارض با والدین ۲-قطع خلق ۳-رفتارهای توأم با خطر کردن . پژوهش ها تقریباً نشان داده است که افزایش نگرانی نوجوانان به خلق منفی والدین مربوط میگردد ( کل[۴۲] ، لاچلان[۴۳] ، مارتین[۴۴] ، تروگلیو[۴۵] و سروزینسکی[۴۶] ، ۱۹۹۸ ، اسپروجت-متز[۴۷] و اسپروجت-متز ، ۱۹۹۷ ، به نقل از لوگسن[۴۸] ، دوگاس[۴۹] و بوکووسکی[۵۰] ، ۲۰۰۳ ) . به گفته آرنت ( ۱۹۹۹ ) نوجوانان نسبت به کودکان و بزرگسالان به احتمال بیشتر در رفتارهای خطردار درگیر میشوند . در طی این رفتارهای خطردار ، احتمال مواجه شدن با پیامدهای بالقوه تهدیدآمیز افزایش مییابد و تداوم این پیامدهای نامعلوم ، احتمالاً منجر به افزایش نگرانی میگردد . این عوامل نشان میدهد نوجوان دوره ای را می گذراند که در آن عوامل شناختی و موقعیتی باعث ایجاد و حفظ نگرانی میگردند ( لوگسن ، دوگاس و بوکووسکی ، ۲۰۰۳ ) . از دیدگاه روان شناسان شخصیت مانند اریکسون ، نوجوان از ۱۲ تا ۱۹ سالگی در وضعیت احراز هویت در مقابل سرگشتگی قرار دارد . در این دوره ، معنای خود از محدوده ی والدین به دنیای دوستی گسترش پیدا میکند و این امر به نوبه خود بر تعامل والدین – نوجوان تاثیر میگذارد . نوجوان باید به چند پرسش فلسفی – شناختی – اجتماعی از قبیل « من کیستم ؟ » و « من چگونه آدمی هستم ؟ » پاسخ دهد . همچنین او سعی میکند تا هویت خود را در تکالیف اساسی روان شناختی نظیر رفتارهای روانی – جنسی ، مذهبی و شغلی ، ارزیابی کند و پاسخ به این پرسش ها نیز بر نوع تعامل والدین – فرزند تاثیر میگذارد . می توان گفت که کیفیت تعامل والدین – فرزند ، در نوجوانی ، میانسالی و حتی دوره های بعد بسیار تحت تاثیر این موضع قرار خواهد گرفت . از دیدگاه شناخت گرایی ، نوجوانان به واسطه ی ظرفیت های شناختی جدید خود به تدریج این توانایی را مییابند تا در مورد زندگی ، ارزش ها و آینده فکر کنند . در این دوره نوجوانان درصددند تا والدین آرمانی خود را بیابند و از این رو انتقاد کردن از آن ها را آغاز میکنند . رشد خود در نوجوان همبستگی مثبتی با رفتارهای او و رشد خود در والدینش دارد ( هاور[۵۱] و همکاران ، ۱۹۸۴ ؛ به نقل از علیزاده ، ۱۳۸۰ ) .
هرلبات[۵۲] و همکاران ( ۱۹۹۷ ) اظهار می دارند که بر اساس نظریه اریکسون ، عزت نفس نوجوانان با مهارت های پژوهشی والدین رابطه دارد و احراز هویت ، در این زمینه نقش اصلی را دارد ( علیزاده ، ۱۳۸۰ ) .
علی رغم اهمیت زیاد وجود همتا در دوره نوجوانی ، خانواده بافتی بحرانی برای یک نوجوان باقی میگذارد . خانواده ممکن است به عنوان یک عامل حمایت کننده یا خطردار برای بچه ها خدمت کند . در واقع خانواده از طریق فراهم آوردن فضایی برای بررسی نقش ها و ارزش های جدید ، نقش کلیدی در شکل دهی هویت و فردیت نوجوانان بازی میکند . نوجوانان همزمان با این که خود پیروی و استقلال را جستجو میکنند خواستار حفظ صمیمیت و ارتباط با خانواده هایشان هستند . اسچیکندانز[۵۳] و همکاران ( ۱۹۹۴ ) ، سروف[۵۴] و همکاران ( ۱۹۹۶ ) ، نوک[۵۵] و همکاران ( ۱۹۹۹ ) و پتیلا[۵۶] ( ۱۹۹۹ ) دریافتند ، صمیمیت نوجوان با پدر و مادر مهمترین پیشبینی کننده سازگاری روان شناختی آنان است . بر اساس یافته های پویکولانن[۵۷] و کانروا[۵۸] ( ۱۹۹۵ ) که توسط یافته های بعدی حمایت شد ، افزایش غیبت پدر از خانه با نشانگان جسمانی پسران نوجوان ارتباط دارد ، در حالی که افزایش نزاع بین والدین با نشانگان جسمی بین نوجوانان دختر در ارتباط است . مشخص شده است ، حمایت والدینی اثر مهمی بر سلامت نوجوانان دارد . برخی از مطالعه ها از قبیل آلن[۵۹] و همکاران (۱۹۹۴ ) و نوم[۶۰] و همکاران ( ۱۹۹۹ ) نشان میدهند ، خودپیروی و عدم وابستگی در خانواده نوجوان با نتایج مثبتی چون عزت نفس پیوند دارد ( جورنن[۶۱] ، ۲۰۰۵ ) .
اسچیکندانز و همکاران ( ۱۹۹۴ ) ، سروف و همکاران ( ۱۹۹۶ ) و نوک و همکاران ( ۱۹۹۹ ) نشان دادند پویایی خانواده در گذر فرزند از کودکی به نوجوانی به طور دراماتیک تغییر میکند . بنابرین نه تنها نوجوان رشد میکند بلکه خانواده نیز رشد میکند . السون[۶۲] ( ۱۹۹۳ ) نشان میدهد خانواده هایی که فرزندان نوجوان دارند در مقایسه با خانواده های بدون فرزند نوجوان سطوح بالاتری از فشارها و تنش های درون خانوادگی را تجربه میکنند . بامریند و اسکات[۶۳] ( ۲۰۰۱ ) منطبق با مطالعه های قبلی مطرح ساختند عدم رضایت نوجوان از زندگی در خانواده در سنین ۱۱ تا ۱۵ سالگی افزایش مییابد . نوجوانانی که گیرایی کمتری از خانواده دریافت میکنند ، به سختی با والدینشان ارتباط برقرار میکنند . السون و همکاران ( ۱۹۸۹ ) نشان دادند میزان بالای فشارهای خانوادگی در طی دوره ی نوجوانی فرزندان ، ممکن است از عدم توافق طبیعی که بین والدین و نوجوانان وجود دارد ، نشأت میگیرد ( جورنن ، ۲۰۰۵ ) . به طور کلی نوجوانان بیشتر تحت تاثیر مادران قرار می گیرند و نبود مهر مادری در ارتباط با رفتارهای ناسازگارانه در دوران نوجوانی ، در بررسی های مختلف گزارش شده است . در واقع فردی که رفتار همدلی در او پرورش یافته ، میتواند عواطف و احساسات و نیازهای دیگران را درک کند و خود را با انتظارهای دیگران در جامعه هماهنگ سازد ( درویزه ، ۱۳۸۳ ) . با توجه به موضوع پژوهش یعنی شیوه های فرزندپروری ، ادراکی که والدین از تربیت کردن دارد به فهم ما از تربیت و معانی منسوب به تربیت کردن ، کمک میکند . همچنین روش قوی تری جهت توضیح یا پیشبینی وضعیت نوجوانان از دیدگاه والدین است ( چااو ، ۲۰۰۱ ) .
۴- خانواده و نوجوان
ماهیت روابط خانوادگی در نوجوانی کیفیت خاصی پیدا میکند . در دنیای معاصر وقتی از نوجوان و خانواده صحبت می شود ، تصاویر به خصوصی در ذهن افراد تداعی می شود . مثلاً این که نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستانش سپری میکند ، در مقابل خواسته های والدین مقاومت می ورزند و هر نوع مداخله والدین در امور زندگی خود را تهدیدی برای استقلال خود می بیند . به همین دلیل بسیاری از والدین ، که فرزندان نوجوان دارند ، برای آینده آنان بسیار نگرانند . آن ها احساس میکنند که از فرزندان نوجوان خود بسیار فاصله دارند و رابطه مطلوب گذشته آن ها خدشه دار شده است ( احدی و جمهری ، ۱۳۷۸ ) . از آن جایی که روابط والد – فرزند[۶۴] ابتدایی ترین و اصلی ترین روابط اجتماعی انسان در گستره زندگی است . کیفیت روابط والد – فرزند به عنوان مهمترین عامل مؤثر شایستگی ، شکوفایی و بهزیستی همه افراد مورد بحث قرار گرفته است ( برجعلی ، ۱۳۷۸ ) .