تشخیص ، توسعه و نگهداری افراد با پتانسیل بالا
تقویت برداشت تلقی سهامداران و مشتریان
کاهش هزینه های نیرویابی بیرونی
برخورد چالش گرایانه با مسیر توسعه مدیریتی
۲٫۱٫۸٫ فرایند مدیریت استعداد
اجزای تشکیل دهنده فرایند مدیریت استعداد شامل موارد زیر است:
بیان روشن نیاز سازمانها به استعدادها جهت اجرای استراتژی کسب و کار
شناسایی پتانسیل استعدادهای موجود سازمان
ارزیابی میزان آمادگی استعدادهای موجود سازمان
سرعت بخشیدن به توسعه استعدادها (کارت رایت ،۱۳۸۷)
۲٫۱٫۹٫ شرایط اجرای مدیریت استعداد
اجرای برنامه مدیریت استعدادها مستلزم آن است که سازمان دارای یک نظام ارزیابی عملکرد موثر و مناسب باشد. در واقع از طریق همین نظام است که باید کارکنان مستعد و دارای قابلیت و شایستگیهای آشکار یا نهفته شناسایی و معرفی شوند. همچنین، سازمان باید دارای یک نظام ارتباط منطقی و کارآمد نیز باشد، که از طریق آن همه کارکنان هر یک براساس شایستگی و عملکرد خود بتوانند نردبان ترقی شغلی را طی کنند و بالاخره مهمترین اصل در مدیریت استعداد این است، که مدیران سازمان دارای سبک مربیگری باشند و اگر مدیران سازمان دارای این سبک باشند، استعدادهای سازمان می توانند:
راه حل های خود را بیابند
مهارت های خود را توسعه دهند
رفتارهایشان را اصلاح کرده و تغییر دهند
نگرشهایشان را متحول سازند
به گنجینه خرد و درایت خود دستیابی پیدا کنند(کارت رایت، ۱۳۸۷)
۲٫۱٫۱۰٫ نکاتی در مورد تحقق فرایند مدیریت استعداد
برای تحقق فرایند مدیریت استعداد چند عنصر باید در نظر گرفته شود(مایکلسون و اندرسون،۲۰۱۰)
برنامه سازمان[۶۰] : این عنصر تعیینکننده انواع نیروی انسانی سازمان مورد نیاز برای مواجه یا پشت سر گذاشتن برنامه های کسب و کار در آینده هم چنین مهارت های تخصصی و سطوح تجربه مورد نیاز برای هر موقعیتی است.
سیاستهای استخدامی[۶۱] : بر پایه برنامه سازمان، این سیاستهای رسمی استخدامی هستند که تعیین می کنند چه زمانی فرایند استخدام برای انواع مختلف مشاغل و چه منابع کارمندیابی برای جذب بهترین داوطلبان مورد نیاز است.
برنامه توسعه[۶۲] : این عنصر اطمینان میدهد، که در هر نوع شغلی اهداف استاندارد عملکردی و مسیرهای توسعه شغلی به طور کامل تعیین گردیدهاند.
برنامه نگهداری[۶۳] : این عنصر پاداشها را با سیستمهایی که به وسیله عملکردهای منحصر به فرد و برنامه های توسعه انجام شده اند، مطابقت میدهد، و همچنین تشخیص میدهد که پاداشها به چه کسانی باید داده شود.
برنامه ارزیابی[۶۴] : این عنصر اطمینان میدهد که هر کارمند به شکل رسمی و غیر رسمی به صورت دورهای در تمام طول سال مورد ارزیابی قرار میگیرد.
برنامه کنار گذاری[۶۵] : این عنصر زمانی تعیینکننده است که یک شغل دیگر بیش از این مورد نیاز نباشد و باید حذف شود یا به اندازه کافی در آن تغییراتی صورت گیرد و افراد در این مشاغل نیاز به ارزیابی مجدد داشته باشند.
۲٫۱٫۱۱٫ استعداد در سازمان
اینکه چگونه استعداد سازمانی برای هدف مدیریت استعداد به تعریف در می آید و اینکه در عمل باید این استعداد برای توصیف چه چیزی بیان گردد، یک بحث دقت برانگیز است (تانسلی و همکاران ،۲۰۰۷،۲۷۳-۲۶۶) برخی معتقدند که سازمانها حتی نمیدانند چگونه استعداد را تعریف یا حتی آن را مدیریت کنند . اختلافات مشخصی در حوزه ی کارکرد استعداد در سازمانها وجود دارد. برخی از این اختلافات عبارتند از:
– در سیاستها یا در فرآیندها هیچ استفادهای از واژه استعداد نمی شود و در تعاریف سازمانی نیز وجود ندارد.
– استفاده محدود در سیاستها و فرایندها و ظهور تعریف سازمانی از استعداد در سطوح مشخص شده سازمان.
– کاربرد گسترده واژه استعداد در استراتژی ، سیاست، فرآیندها و ایجاد فهم مشترک از تعریف سازمانی آن.
آنچه از یافتههای تحقیق موسسه مجاز نیروی انسانی و توسعه در سال ۲۰۰۷ آشکار گردید و تا حدی با سایر مطالعات مشترک بود، این است که چگونه استعداد به صورت کلی تعریف می شود:
– از نظر سازمانی ،تحت تاثیر نوع صنعت و ماهیت کار فرد
– دارای معانی و مفاهیم در سطوح گروه ها
– عمدتا متمرکز بر افراد
– پویا و با احتمال تغییر زیاد در طول زمان براساس اولویتهای سازمانی (موسسه مجاز نیروی انسانی و توسعه ۲۰۰۷)
بنابراین میتوان سه سطح استعداد در سازمانها تعیین کرد:
۲٫۱٫۱۲٫ بررسی استعداد در یک سطح سازمانی مشخص
سازمانها به دنبال یافتن ارزش بیشتری برای فرموله کردن مقصودشان از اینکه استعداد دارای تعریف پذیرفته شده جهانی است، میباشند، بنابراین اختلافات قابل ملاحظهای در تعریف استعداد در یک مرجع دارای صلاحیت بومی، یک سازمان بین المللی و شرکتهای کوچک به وجود خواهد آمد، نتایج تحقیقات موسسه مجاز نیروی انسانی و توسعه نشان میدهد که سه شرکت مورد بررسی هر کدام تعریف متفاوتی از استعداد کرده اند.به عنوان مثال ،در هولدینگ گوردون رامسی[۶۶] ،اساسا استعداد به عنوان قوه تشخیص و فراست خلاقانه سر آشپز مطرح می شود . در گوگل[۶۷] ،کسانی که به عنوان افراد با استعداد مطرح اند “گوگلر” نامیده میشوند و دارای خصوصیاتی همچون جسور و متکی به نفس، خلاق و دارای ایدههای نو و چالشگری که بیرون جعبه خودش را میبیند، میباشند و به نظر شرکت خدمات حرفهای پرایزداترهاوس کوپرز[۶۸]، افراد مستعد کسانی میباشند که دارای نیروی محرکه، انرژی، هوش کاربردی، گرایش به چالشگری میباشند و تواناییشان برای ایجاد تمایز در کسب و کار را به اثبات میرسانند، همه این استعدادها مبتنی بر رهبری یا مدیریت میباشند یا در نقش و رشته علمی متفاوت فعالیت می کنند (موسسه مجاز نیروی انسانی و توسعه ،۲۰۰۷)
همواره بخشهای مختلفی از سازمان براساس استعدادهای مختلف و در شکل مهارت ها ،دانش، سطوح شایستگی افراد شکل میگیرند که ممکن است چندان ارتباطی به هم نداشته باشند. دیگر جنبه های تعریف استعداد، شامل بررسی سطوح مسئولیت پذیری لازم در یک زمینه سازمانی خاص میباشد.
۲٫۱٫۱۳٫ استعداد در سطح گروه
فلیپس و روپر (۲۰۰۹) استعداد را به عنوان گروه اصلی از رهبران سازمانی، متخصصین فنی و دیگر متخصصان کلیدی میدانند که به سرعت به مهمترین دارایی های سازمان تبدیل میشوند. ماهیت متناقض روشی که سازمانها استعدادهایشان را گروهبندی می کنند بخاطر این است که دارای هر دو معنای ذهنی مثبت (با ارزش بودن و تشخیص قوتهای سازمان و دسترسی داشتن به منابع سازمانی)و معنای ذهنی منفی (حداکثریت باهوشی و بهترین بودن با تنفر از همکارانی که برعملکرد تولید و پتانسیل افراد تاثیر میگذارند)میباشد. بنابراین تعدادی عوامل در این مفهومسازی نقش دارند که عبارتند از :
“استعداد رهبری“[۶۹]: مربوط به کسانی می شود که برای استخدامشان رقابت ثانیهای وجود دارد و آنها بخاطر تواناییشان در دیدن آینده غیر قابل چشم پوشی هستند. تعریف تفصیلی از آنها شامل “افراد دارای پتانسیل بالا” همچنین متخصصان، رهبران – متفکران و اشخاص دارای مهارت های نادر و بکر میباشد.
“گروه کلیدی استعداد“[۷۰]: در واقع نماینده ۵%-۲% درصد جمعیت کارکنان میباشند، افراد این گروه ممکن است توسط رقبا یا دشمنان به غنیمت گرفته شوند.
“استعدادهای مهم و اصلی“[۷۱]: شامل افرادی است که فرایندهای مهم کسب و کار سازمان را انجام می دهند و مجری کارهایی مهم در محدوده زمانی کوتاه مدت (۱۲-۶ماه) بدون تمرکز زیاد بر آینده میباشند. این گروه اکثریت کارکنان سازمان را در بر میگیرند. آنها نیروی تولید و معمولا مسئول تحویل محصولها هستند . به این دلیل، جایگزین کردن مهارت های افراد در این گروه استعداد چندان مشکل نیست ،استخدامهای جدید منحنی یادگیری جدیدی دارند، که بخاطر از دست دادن بهرهوری مساوی در نظر گرفته میشوند.
“استعداد دوره ای “: شامل پیمانکاران و تدارکات بخش سوم می شود که خدمات ضروری البته نه خدمات اصلی سازمان را ارائه می کنند(تانسلی،۲۰۱۱،۲۷۳-۲۶۶).
فرم در حال بارگذاری ...