چن[۸۲] و همکاران، رابطه بین سرمایه فکری باارزش بازار و شرکتهای پذیرفتهشده در بورس سهام تایوان در دوره زمانی ۱۹۹۲-۲۰۰۲ به گونهای تجربی بررسی کردند. آن ها سرمایه فکری را با بهره گرفتن از ضریب ارزشافزوده فکری و اجزای آن مخارج تحقیق و توسعه تقسیمبر ارزش دفتری سهام عادی و ارزش بازار و عملکرد مالی را با بهره گرفتن از نسبتهای ارزش بازار به ارزش دفتری، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده داراییها، رشد درآمد و بهرهوری کارکنان، اندازهگیری نمودند. روش آماری مورداستفاده در این پژوهش، رگرسیون خطی چندگانه بود. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که سرمایه فکری اثر مثبتی بر ارزش بازار و عملکرد مالی دارد و ممکن است معیاری برای عملکرد آتی محسوب گردد. همچنین، شواهد ارائه شده حاکی از آن بود که مخارج تحقیق و توسعه اطلاعات بیشتری را در مورد سرمایه ساختاری ارائه میکند و دارای رابطه مثبتی با سودآوری و ارزش بازار شرکت میباشد. .[۷۹]
چانگ[۸۳]، با بهره گرفتن از ضریب ارزشافزوده فکری و ضریب ارزش فکری تعدیلشده، تأثیر سرمایه فکری را بر ارزش بازار (نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت قیمت به سود) و سودآوری (بازده داراییها، بازده حقوق صاحبان سهام، قدرت سودآوری و حاشیه سود) در صنعت تکنولوژی اطلاعات تایوان طی سالهای ۲۰۰۵-۲۰۰۱ بررسی نمود. وی از طریق گنجاندن مخارج تحقیق و توسعه و اموال فکری به عنوان دو متغیر مستقل جداگانه در مدل رگرسیون خطی چندگانه، ضریب ارزشافزوده فکری پالیک (۱۹۹۷) را تعدیل کرد. نتایج وی نشان داد که در سطح کل صنعت مربوطه، سرمایه فکری و اجزای آن، فقط رابطه مثبت معنیداری با سودآوری و ارزش بازار دارند؛ اما در زمینههای مختلف هر صنعت تکنولوژی اطلاعات، رابطه مثبت یا منفی معنیداری بین سرمایه فکری و اجزای آن باارزش بازار و سودآوری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون ضریب ارزشافزوده فکری تعدیلشده بر اهمیت مخارج تحقیق و توسعه و اموال فکری برای افزایش ارزش بازار و سودآوری شرکت تأکید میکرد. .[۳۷]
راستوگی[۸۴]، نیز در پژوهشی به بررسی رابطه میان سرمایه فکری و بازده مالی ۱۵۰ شرکت پذیرفتهشده در بورس سهام سنگاپور در دوره زمانی ۲۰۰۲-۲۰۰۰ پرداختند. برای این منظور، آن ها سه نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، سود هر سهم و بازده سالانه هر سهم را به عنوان شاخصی برای بازده مالی و سه جزء ضریب ارزشافزوده فکری پالیک (۱۹۹۷) را به عنوان شاخصی برای سرمایه فکری در نظر گرفتند. روش آماری مورداستفاده در این پژوهش، رگرسیون حداقل مربعات جزئی بود. نتایج مطالعه آن ها این بود که: ۱) بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت رابطه مثبتی وجود دارد، ۲) بین سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت رابطه مثبتی وجود دارد، ۳) بین نرخ رشد سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت رابطه مثبت وجود دارد و ۴) نقش صنایع فکری در عملکرد صنایع مختلف، متفاوت است. .[۶۶]
سایرگر و اتاما[۸۵] (۲۰۰۸) در تحقیقی تأثیر حاکمیت شرکتی و مدیریت سود در شرکتهای اندونزیایی را موردبررسی قراردادند و متوجه شدند که هیچ گونه رابطه معنیداری بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود وجود ندارد. .[۷۲]
ماهر و اندرسون[۸۶] در سال ۲۰۰۸ به طور آزمایشی از این نظریه به کمک یافته ها، حمایت و پشتیبانی کردند که صاحبان بزرگ سهام، پاداشهایی برای پایین آوردن قیمت هزینه های ثابت اطلاعات جمع آوریشده دارند و نظارت مدیریتی را ضمانت کردند. در مقابل، مالکیت پراکنده منجر به انگیزه های پایینتری برای نظارت مدیریت میشود. .[۷۶]
رنجیتس[۸۷] در سال ۲۰۰۷ نشان داد که در کشورهای با حاکمیت شرکتی قوی که اجتناب از عدم اطمینان بالاتری دارند، سرمایهگذاران تمایل به دریافت سود نقدی بیشتر دارند. همچنین، با بهره گرفتن از داده های این تحقیق اثبات گردید که ارتباط میان متغیرهای حاکمیت شرکتی و اجتناب از عدم اطمینان منفی با همبستگی ۰٫۴۴ است. .[۶۷]
تاکنون هیچ پژوهش تجربی داخلی در موردبررسی اثر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجامنشده است. سایر پژوهشهای داخلی در این زمینه که مشابهتی با عنوان داشته باشد به شرح ذیل میباشد:
انواری رستمی و رستمی (۱۳۸۲) به ارزیابی مدلها و روشهای ارزشگذاری سرمایه فکری شرکتها پرداختند. آن ها در پژوهش خود، ضمن تعریف سرمایه های فکری و تبیین اجزای تشکیلدهنده آن در شرکتها، مدلها و روشهای مختلف ارزشگذاری را موردنقد و بررسی قراردادند. [۱۸].
نور حسینی نیاکی و همکاران (۱۳۹۲) به اثر مالکیت شرکتی بر شاخص سرمایه فکری در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران از سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ پرداختند. بررسی و تجزیهو تحلیل داده ها طی سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ انجام شد. با در نظر گرفتن برخی شرایط در این مطالعه، ۸۹ شرکت حجم نمونه در این تحقیق را تشکیل دادند. متغیر وابسته این تحقیق سرمایه فکری شرکتها و متغیر مستقل نیز درصد مالکیت شرکتی بود. از متغیرهای کنترلی اندازه، اهرم مالی و بازده بازار نیز جهت برآورد دقیق نتایج استفاده شد. درنهایت با بهره گرفتن از نرمافزار Eviews و به کار گیری آزمون چاو، هاسمن، مانایی و رگرسیون به اثبات فرضیهها پرداخته شد. نتایج آزمون فرضیه نشان داد که ارتباط معکوس و معناداری بین درصد مالکیت شرکتی و شاخص سرمایه فکری وجود داشت. ضریب برآورد شده برای متغیر درصد مالکیت شرکتی به میزان ۰٫۰۱۷- و با سطح معناداری ۰٫۰۰۰۱ بود که کمتر از سطح خطای آزمون (۰٫۰۵ = α) بود؛ بنابرین، فرضیه تحقیق در سطح اطمینان ۹۹ درصد پذیرفته شد. [۱۹].
ستایش و همکاران (۱۳۹۰) گزارش کردند که سازوکارهای حاکمیت شرکتی، یعنی مالکیت نهادی، مالکیت مدیریتی، مالکیت خانوادگی، تمرکز مالکیت، درصد اعضای غیرموظف و یکسانی مدیریت و رئیس هیئتمدیره تأثیری بر کارایی اجزای سرمایه فکری ندارد. [۱۶].
ثریایی و همکاران (۱۳۹۰) به ارزیابی رابطه بین حاکمیت شرکتی و سرمایه فکری در شرکتهای داروسازی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای ۱۳۸۸-۱۳۸۳ پرداختند. اطلاعات لازم از جامعه آماری با بهره گرفتن از صورتهای مالی شرکتها تهیهشده، به استخراج مدل رگرسیونی تببین کننده اثرات متغیرهای مستقل سهگانه حاکمیت شرکتی (تعداد اعضای هیئتمدیره، نسبت مدیران غیرموظف هیئتمدیره به مدیران موظف و در سازمانی انجامشده است که حسابرسی شرکت انجامشده است) بر سرمایه فکری شرکتهای جامعه آماری پرداخته شده است. با توجه به نتایج حاضر اجزای حاکمیت شرکتی تأثیر بسزایی بر سرمایه فکری در شرکتهای داروسازی ندارد، همچنین از بین متغیرهای حاکمیت شرکتی فقط متغیر تعداد اعضای هیئتمدیره رابطه منفی با سرمایه فکری شرکتها دارد و بقیه متغیرها تأثیری بر سرمایه فکری شرکتها ندارند. [۱۹].
فرم در حال بارگذاری ...