۲-۱-۲-نابرابری فرصت های آموزشی و زمینههای خانوادگی
میزان تحصیلات، مهارت ها، ارزش ها و نگرش هایی که از طریق مدارس کسب و تحصیل میشوند برای رشد و بقای جامعه مهم تلقی می شود . مؤلفه هایی همانند درآمد، اعتبار و احترام نسبی مشاغل اجتماعی، طبقه اجتماعی افراد را می سنجند. از این رو، فرصت های افراد برای دستیابی به امکانات و منابع موجود در جامعه تحت تأثیر عوامل فوق قرار میگیرد . در زمینه این که چرا آموزش به طور نابرابر در بین افراد یک جامعه توزیع شده است، دلایل متعددی وجود دارد . از میان این موارد جنسیت، منطقه، فرهنگ، قومیت و طبقه قابل توجه هستند که به طور مداوم بر سیاست های آموزشی جهت سرمایه گذاری بر روی سرمایه انسانی تأثیر میگذارند. این موارد در قسمت پیشین توضیح داده شد.
درکشورهای در حال توسعه که شکاف طبقاتی در آن ها زیاد است، کارکرد تفکیک و گزینش در نظام آموزشی در تضاد قرار میگیرد و حاصل آن تبعیض در محیط های آموزشی از لحاظ برخورداری از فرصتهای برابر آموزش و پرورش است. امکانات آموزشی افراد چشم اندازی بر تمام مزایا و برتری اقتصادی – اجتماعی است و برای پیشرفت و دستیابی اشخاص به تحصیلات بالاتر کمک میکند . هر دو عامل اقتصادی و اجتماعی بر سطح درآمد و تحصیلات و همچنین عملکرد افراد تأثیرمی گذارد . بنابرین، آموزش و پرورش نابرابری را از نسلی به نسل دیگر انتقال میدهد (اردهانی و همکاران، ۱۳۹۱ : ۱۲۷).
اسنادی وجود دارد مبنی بر این که چگونه نابرابری فرصت ها در میان افراد در بزرگسالی بازتابی از نابرابری در دستیابی به آموزش و پرورش برابر در دوران تحصیل بوده است. تفاوت در آموزش عمومی و فرصت های آموزشی برای کودکان از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود . دربرخی کشورها، جامعه شناسان رابطه طبقه اجتماعی خانواده و آموزش و پرورش را به طور گسترده مورد مطالعه قرار داده و همبستگی این دو مفهوم را نشان دادهاند. به عنوان مثال در کشور پرتغال ، کارنیرو[۱۶] (۲۰۰۶) نشان داد بیشتر از ۹۰% دانش آموزانی که پدران آن ها تحصیلات ابتدایی دارند یا تحصیلات خود را به اتمام نرسانده اند، افت تحصیلی دارند و ترک تحصیل نموده اند . درحالی که این نسبت در میان دانش آموزان با پدران تحصیلکرده صفردرصد است.
در هرنظام قشربندی اجتماعی، افراد و گروه ها به طریقی رتبه بندی میشوند که از لحاظ قدرت، ثروت و منزلت نابرابرند . سه مشخصه قشربندی اجتماعی، یعنی ثروت ، قدرت و وجهه تا اندازه ای مستقل عمل میکنند (علاقه بند، ۱۳۸۰: ۱۵۰).
وارنر به جای استفاده از کلمه طبقه از واژه پایگاه استفاده کردهاست. به عقیده وی طبقه عبارت است از دو یا چند قشر یا گروه که بنا براعتقاد افراد اجتماع و توسط آنان در پایگاه های اجتماعی بالاتر یا پایین تر رتبه بندی میشوند . مبنای این رتبه بندی شاخص هایی مانند : درآمد، تحصیلات، شغل، محل سکونت و غیره میتواند باشد (ملک، ۱۳۸۵: ۶۹). بنابرین یکی از ارکان اساسی توسعه در هرجامعه موفقیت در تحصیل علم و دستیابی به مشاغل اجتماعی گوناگون است . چون سهم افراد از این موقعیت ها به نسبت جایگاه طبقاتی شان با یکدیگر متفاوت است؛ به طوری که تعلق و اختصاص به طبقات اجتماعی – اقتصادی متفاوت، تمایزاتی را در برخورداری و محرومیت ها از فرصت ها و امکانات آموزشی به وجود می آورد ؛ این تمایزها امکان تثبیت پایگاه و منزلت اجتماعی برای طبقه بالا، تغییر و تحرک اجتماعی به پایگاه و منزلتی برتر برای طبقه متوسط و نومیدی در تغییر وضعیت و موقعیت برای طبقه محروم را زمینه سازی میکند. بر همین اساس اندیشمندان برای مطالعه موضوع نابرابری فرصت های آموزشی، علاوه بر استعداد، علاقه و گرایش، زمینه خانوادگی را مهمترین عامل برای دست یابی به فرصتهای آموزشی بهتر ذکر کردهاند.
رابطه بین خاستگاه اجتماعی و موفقیت تحصیلی، محصول پیچیده ی : تفاوت فرهنگی انتقال یافته به کودک، انگیزش های تحصیلی متفاوت و تکرار گزینش های تحصیلی است (کاشی و شیخاوندی، ۱۳۷۳: ۹۳). با این که موفقیت دانش آموزان به توانایی و استعداد آن ها بستگی دارد، اما دسترسی به منابع و امکانات آموزشی، مدرسه ی خوب و معلم متخصص میتواند موفقیت های بعدی آن ها ر ا تحت تأثیر قرار دهد . با این حال، متغیرهای طبقه اجتماعی، نابرابری اجتماعی و اختلاف های طبقاتی بر بسیاری از مقوله ها از جمله عملکرد تحصیلی و موفقیت های بعدی دانش آموزان تأثیرگذار است . برای نمونه، همان طور که پیشتر نیز اشاره شد، اختصاص به طبقه اجتماعی بالا شأن اجتماعی را سبب شده، مطلوبیت انگیزشی را بالا برده و جابه جایی طبقاتی را مقدور میسازد . برعکس، تعلق به طبقات اجتماعی پایین حساسیت تحصیلی والدین و اعمال نظارت بر کار درسی دانش آموز را تقلیل داده و بهره وری از تکنولوژی آموزشی را در داخل و بیرون مدارس کاهش میدهد . از این رو می توان گفت نابرابری فرصت های آموزشی، عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. دانش آموزان متعلق به طبقات اجتماعی پایین، در مقایسه با همتاهای خود زودتر به سطحی از تحصیل میرسند تا به مشاغل اجتماعی بهتر و بالاتر از خاستگاه طبقاتی شان دل ببندند (اردهائی و همکاران، ۱۳۹۱: ۱۲۹) .
بنابرین، نابرابری آموزشی امکان تحرک اجتماعی و رقابت را برای این طبقات تضعیف نموده و اعمال محدودیت در امکان ها و فرصت های آموزشی، هر گونه آموزش مکمل را بازداشته و آموزشهای ضروری را محدود میسازد. در نتیجه، فقر موقعیتی در این طبقات از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و ر وز به روز بر شکاف طبقاتی افزوده خواهدشد . این مسأله برای پیشرفت جوامع (به خصوص کشورهای در حال توسعه) میتواند معضلی اساسی تلقی شود.
۲-۱-۳-برابری فرصت های آموزشی
شکی نیست که توزیع عادلانه امکانات و فرص تها برای اقشار محروم که از امکانات مالی محدود برخوردارند، یکی از آرمان های مطلوب یک جامعه تساوی خواه و عدالت طلب است و مسلم است که آموزش عالی میتواند یکی از کانال های مهم توزیع عادلانه امکانات و فرصت های آموزشی برای قشرهای بیشتری از جامعه باشد (توسلی، ۱۳۸۶ :۱۹۹).
فرم در حال بارگذاری ...