وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقالات و پایان نامه ها | ۲-۱-۳-۱- ابعاد همدلی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

 
تاریخ: 25-09-01
نویسنده: نویسنده محمدی

مبحث همدلی در روان‌شناسی به دلیل نگرش منفی نادیده گرفته شده بود. اما روان‌شناسان در اوایل این قرن تحت تاثیر دیدگاه مثبت برخی از فیلسوفان (وجودگرایان) در زمینه همدلی قرار گرفتند و همدلی را در کل به عنوان ایفاگر نقش مهمی در فهم و درک بین فردی و از عوامل برانگیزاننده انسان‌ها در جهت انجام رفتارهای جامعه‌پسندانه شناخته‌اند. در واقع زمانی که فلاسفه آماده کنار گذاشتن مفهوم همدلی بودند، روان‌شناسان سعی کردند همدلی را با روشی موشکافانه و به گونه‌ای آزمایشی مورد تحقیق قرار دهند (دایره‌المعارف فلسفه استانفورد، ۲۰۰۸).

۲-۱-۳-۱- ابعاد همدلی

تا دهه های اخیر ماهیت پاسخ‌های درونی در فرایند همدلی و این که پاسخ‌ها شناختی هستند یا عاطفی محور اصلی منازعات نظری و تفاوت‌ها در نظریه‌پردازی بوده است. اما کم کم مشاجرات رو به خاموشی گذارد و در این مورد این توافق به وجود آمد که همدلی مستلزم وجود هر دو عنصر شناختی و عاطفی است و اینکه، نسبت نقش هر کدام از این دو عنصر بسته به موقعیت، سن و شخصیت فرد تفاوت می‌کند (درویزه، ۱۳۸۲).

به لحاظ تاریخی، نظریه‌پردازانی همانند مک‌دوگال[۵۸]، فروید[۵۹] و سالیوان [۶۰] همدلی را به عنوان یک واکنش عاطفی اولیه که به وسیله درک حالات دیگران صورت می‌گیرد، تعریف می‌کنند. جکوبسن[۶۱] (۱۹۶۴؛ به نقل از درویزه، ۱۳۸۲) همدلی را به عنوان آگاهی هیجانی که به صورت همانند‌سازی زودگذر با دیگری کسب می‌شود تعریف می‌کند. به طور همانندی فشباخ (۱۹۷۸)، هافمن(۱۹۷۷) و مهرابیان و اپستین[۶۲] (۱۹۷۲؛ به نقل از درویزه، ۱۳۸۲) همدلی را به عنوان یک واکنش عاطفی جانشین و همانند‌سازی و درک تجارب هیجانی دیگران تعریف می‌کنند. اینان همگی بر بعد عاطفی تکیه دارند و بعد شناختی را نادیده می‌گیرند.

در مقابل نظریه‌پردازان شناختی همانند مید[۶۳] (۱۹۴۳) بیان می‌کنند که همدلی از طریق رفتار نقش‌گیری کسب می‌شود. به نظر این افراد، در طی رشد، افراد به نوعی توانایی برای اقتباس دیدگاه‌های دیگران دست می‌یابند، بدین گونه که خود را به جای شخص مشاهده شده قرار می‌دهند. همسو با این دیدگاه، پیاژه[۶۴] (۱۹۳۲) ‌به این نتیجه رسید که در طی فرایند رشد، مهارت‌های بین شخصی رفتارهای اخلاقی و نوع دوستانه که در شکل گیری ساختار شناختی (همانند نقش‌گیری) اهمیت دارد تشویق می‌شود. به صورتی که خود محوری کمتر می‌شود و توانایی برای پیش‌بینی، همانندسازی و درک احساسات و هیجانات دیگران افزایش می‌یابد.

۲-۱-۳-۲- نظریه های همدلی

۲-۱-۳-۲ -۱- نظریه کردارشناسی بالبی

جان بالبی (۱۹۵۱) روانکاو انگلیسی عقیده دارد که رفتار همدلی از رفتار غریزی دلبستگی ناشی می‌شود. به عبارت دیگر، شالوده‌ی رفتار همدلی، در دوران نوزادی از طریق فرایند رابطه‌ نوزاد و مراقب او (معمولا مادر) شکل می‌گیرد و کیفیت روابط دلبستگی اولیه کودک با مراقب اصلی در دو سال اولیه زندگی ممکن است تعیین کننده مهم واکنش‌های جامعه پسندانه و همدلانه، در زندگی کنونی و جریان بعدی زندگی فرد باشد (بالبی، ۱۹۵۱، به نقل از درویزه، ۱۳۸۲).

یک کودک با دلبستگی ایمن به دلیل وجود مراقبت‌های همدلانه و پاسخ‌گر که نیازهای آن ها را ارضاء می‌کند منابع هیجانی کافی برای پاسخ به نیازهای دیگران را دارا می‌باشد و همچنین یک مدل کارکرد درونی که به هماهنگی انتظارات و نیازهای فردی می‌‌انجامد را توسعه می‌دهد. همچنین سالیوان (۱۹۵۳) معتقد است که شخصیت از طریق ارتباط بین کودک و مراقب شکل می‌گیرد و همدلی یک مجرای اصلی است که ارتباط کلامی ‌‌و غیر کلامی بین کودک و مراقب را تسهیل می‌کند.

۲-۱-۳-۲ -۲- نظریه روانکاوی

روانکاوی از طریق نظریه سائق سعی نموده پدیده رفتار دلبستگی و همدلی ناشی از آن را از طریق نیروهای جنسی یا لیبیدو تشریح کند، مادر به ‌عنوان منبع تغذیه، تامین کننده‌ علاقه‌ کودک است و هر گونه جدایی طولانی از مادر، تهدیدی است که منجر به اضطراب در کودک می‌شود. به علت فقدان ارتباطات عینی اولیه نوزاد، عاطفه مادر به طور ناخودآگاه به نوزاد منتقل می‌شود در ابتدای دومین سال زندگی، با ارتباط عینی و توانایی نوزاد برای همسویی عاطفی با مادر آغاز می‌‌شود. ‌بنابرین‏ رشد همدلی نوزاد به تعاملات اولیه ی مادر _ نوزاد نسبت داده شده است.

۲-۱-۳-۲-۳- نظریه یادگیری

بندروا (۱۹۶۹)، معتقد است که همدلی از طریق اصول یادگیری اجتماعی (مشاهده، الگوبرداری، تقلید و تقویت) آموخته می‌‌شود. مشاهده‌گر ابتدا به نشانه های شنیداری، چهره‌ای و وضعیتی که توسط شخص دیگر نشان داده می‌شود، توجه می‌کند و این اطلاعات، برداشتی ‌در مورد آنچه شخص دیگر احساس می‌کند به مشاهده‌گر می‌دهد.

به اعتقاد نظریه پردازان یادگیری، عوامل محیطی و تجارب اجتماعی در ایجاد همدلی و تفاوت‌های فردی در آمادگی کودکان برای نشان دادن همدلی تاثیر گذار هست. فرض بر این است که دلبستگی همراه با احساس ایمنی با مراقبت کننده سبب می‌‌شود در کودکی احساس همدلی رشد کند و همچینی واکنش مراقبت کننده و روش‌های انضباطی او بخصوص واکنش به آزار رساندن یا ناراحت کردن کودک دیگر نیز در ایجاد حس همدلی مؤثر است (ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی، ۱۳۸۰٫(

ارونفرید (۱۹۷۰) معتقد است که رشد همدلی و نقش آن در رفتار جامعه پسند از طریق اصول شرطی‌سازی است، کودک از طریق مشاهده‌ رفتار دیگران، اطلاعاتی ‌در مورد حالت عاطفی آن‌ ها کسب می‌کند و از این راه همدلی را رشد می‌دهد، همچنین کودک یاد می‌گیرد که رفتارهای خاصی که از او بروز می‌کند حالت عاطفی شخص دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ‌بنابرین‏ ممکن است در پاسخ به حالت عاطفی شخص دیگر رفتار خاصی را انجام دهد.

البته برخی عقیده دارند که همدلی از طریق شرطی شدن اولیه آموخته می‌‌شود و تجارب مربوط به آن همگانی است. برای مثال، کودکی انگشت خود را زخم می‌کند و احساس درد می‌کند حال اگر همین کودک، فردی را در وضیعت مشابه ببیند به یاد خودش می‌‌افتد. اما برخی از محققین از جمله باتسون (۱۹۸۹، به نقل از درویزه، ۱۳۸۲) به ذاتی بودن خصوصیت همدلی اشاره دارند. به اعتقاد آن‌ ها وقتی نوزادان در مهد کودک با صدای گریه‌ی یک نوزاد دیگر به گریه می‌‌افتند، مطمئنا ناشادی دیگری را درک نمی‌کنند، بلکه به یک برگه‌ی ذاتی پاسخ می‌‌دهند اما برخی دیگر از محققین (از جمله سمینر، ۱۹۷۱، به نقل از عارفی، ۱۳۸۶) مطرح می‌کنند که نوزادان دو روزه به گریه نوزادان دیگر با گریه پاسخ می‌دهند، ‌به این ترتیب آن ها پدیده گریه‌ی مسری، که نوعی همدلی در نوزادان است را مطرح می‌نمایند.

۲-۱-۳-۲-۴- مدل فشباخ


فرم در حال بارگذاری ...

« منابع پایان نامه ها | ۲-۱۰-تحقیقات انجام شده در مورد اجتناب مالیاتی – پایان نامه های کارشناسی ارشدمقالات و پایان نامه ها – ۱- پرسشنامه سلامت روانی (GHQ-28 ) گلدبرگ : – پایان نامه های کارشناسی ارشد »
 
مداحی های محرم