قابلیتها را میتوان به عنوان سهم این منابع در کمک به عملیات مولد شرکت دانست. تئوری رشد شرکت، تحت تئوری رشد داخلی توسعه پیدا کرد و بر تجزیه و تحلیل منابع داخلی تأکید میکند (پنروز، ۱۹۵۹). پنروز بر اساس این دیدگاه، منابع را برای دستیابی به خدمات مولد که داده های موردنیاز برای تولید را فراهم میکنند ضروری دانست. به هر حال حتی اگر شرکت تنها نیاز به یک منبع داشته باشد منابع را باید به عنوان مجموعهای از خدمات به خاطر غیرقابل تفکیک بودنشان تحصیل کرد. به هر حال در فرایند توسعه، شرکت کسب منابع بیشتر را ادامه خواهد داد. استفاده از منابع مستلزم تنوع در ستادهها و نتایج است، زیرا توسعه بیشتر ممکن است به وسیله شرایط بازار تضمین و توجیه نشود و لذا تخصصی سازی میتواند بر اساس مقدار و حجم ستادهها، اتفاق بیفتد. به محض اینکه شرکت به لحاظ اندازه رشد میکند، منابع خود را برای بهرهگیری از تخصصی سازی به کار میگیرد که در عوض منجر به توسعه و تنوع به منظور بهرهگیری از خدمات مولد استفاده نشده، میشود (پنروز، ۱۹۵۹). برای دستیابی به رشد بهینه شرکت باید میان بهرهگیری از منابع و توسعه و کسب منابع جدید توازن ایجاد کند (ورنرفلت، ۱۹۸۴).
در تئوری منبع محور دو مفهوم کلیدی عبارتند از: منابع و قابلیتها که در ادامه به تشریح آن پرداخته میشود.
۲-۳-۱- منابع سازمانی
منابع عوامل تولیدی هستند که بنگاه با بهکارگیری آن ها، کالاها و خدمات با ارزش را برای مشتریان خود تولید میکند (ویلن و هانگر[۳۸]، ۲۰۰۰).
ورنرفلت منابع بنگاه را داراییهای ملموس و غیرملموس تعریف میکند که برای مدت محدود متعلق به بنگاه هستند. منابع ملموس شامل داراییهای فیزیکی مانند زمین، ساختمان و مواد خام هستند که بر اساس ترازنامه آورده نمیشوند. این منابع به دلیل اهمیت دانش، خلق شهرت و سختی دستیابی به آن ها، شاخص مهمی در اعمال استراتژی به حساب میآیند.
با توجه به تعریف بارنی و دافت، منابع بنگاه شامل تمامی داراییها، ظرفیتها، فرایندهای سازمانی، ویژگیهای بنگاه، اطلاعات، دانش و غیره است که بنگاه را قادر میسازد تا استراتژیهایی را به کار بگیرند که کارایی و بهرهوریاش را افزایش دهند (بارنی[۳۹]، ۱۹۹۱).
ورنرلفت میگوید یک منبع یعنی هر چیزی که باعث قوت و یا ضعف یک شرکت شود به عبارت دیگر منابع یک شرکت در یک زمان معین را میتوان آن دسته از داراییها (ملموس و ناملموس) تعریف کرد که به طور نسبتاً پایدار به شرکت گره خوردهاند. منابع عبارتند از : نام تجاری، دانش تکنولوژی داخلی شرکت، استخدام کارکنان ماهر، قراردادهای تجاری، ماشین آلات، تولید کارا، سرمایه و … (ورنرفلت، ۱۹۸۴).
از دید گرنت منابع یعنی همه دادهای درون فرایند تولید. آمیت و شومیکر منابع را اینگونه تعریف میکنند همه عوامل دادهای- ملموس و ناملموس، انسانی و غیرانسانی- که شرکت مالک آن ها است و یا بر آن ها کنترل دارد و در فرایند تولید کالا یا خدمات برای برآورده کردن خواستههای انسانی آن ها را به کار میگیرد (امیت و شومیکر، ۱۹۹۳).
محققان دو دسته از منابع یعنی ملموس و ناملموس را شناسایی کردند. شناسایی و ارزیابی منابع ملموس آسانتر است، این منابع در ترازنامه شرکت منعکس و به وسیله معیارهای حسابداری تعین ارزش میشود. شناسایی و ارزیابی منابع ناملموس بسیار مشکلتر است و هیچ حق مالکیتی برای آن در نظر گرفته نمیشود.
هال منابع ناملموس را تحت عنوان حقوق مالکیت معنوی، نشان تجاری، حق کپیرایت و طرحهای ثبت شده، رموز تجاری، قراردادها و مجوزها، پایگاه داده، اطلاعات مربوط به حوزه عمومی، شبکه های شخصی و سازمانی، دانش فنی کارکنان،مشاوران حرفهای، تأمینکنندگان و توزیعکنندگان، شهرت محصولات شرکت و فرهنگ سازمانی تعریف میکند (هال، ۱۹۹۳).
همچنین تعاریف و طبقهبندیهای مختلفی از منابع در ادبیات مدیریت استراتژیک ارائه شده است، مهمترین آن ها مختصراً توضیح داده میشوند.
تعدادی از نویسندگان منابع را در طبقههای همگونی تقسیم میکنند مانند منابع مالی، فیزیکی (کارخانهها، تجهیزات و ماشین آلات و غیره) منابع انسانی،منابع تکنولوژیک، شهرت و منابع سازمانی (مانند سیستمهای کنترلی مدیریت، جو سازمان و روابط داخلی).
برخی دیگر منابع را در قالب منابع ملموس مانند منابع انسانی، مالی یا فیزیکی و ناملموس مانند شهرت سازمانی، دانش خاص سازمان و حق ثبت اختراع طبقهبندی میکنند (هال، ۱۹۹۳).
منبع اصطلاحی است که به تمام آنچه در تولید کالا یا ارائه خدمت مورد استفاده قرار میگیرد، اطلاق میشود (گرنت[۴۰]، ۱۹۹۹). از این رو به آن منابع، منابع عملیاتی نیز میگویند. منابع عملیاتی به چهار دسته تقسیم میگردند که عبارتاند از : منابع مالی، منابع فیزیکی، منابع انسانی و استراتژیها و رویههای سازمانی. منابعی که مورد استفاده قرار میگیرد اگر قابل لمس باشد به آن، منبع فیزیکی گفته میشود؛ مانند تجهیزات و مواد اولیه. منابع مالی به صورت وجوه نقد یا اعتبارات اسنادی یا سایر اقلام مالی مورد استفاده سازمان قرار میگیرد. منابعی که بازشناسی رویکرد منبع محور نسبت به منابع سازمان و مزیت رقابتی پایدار خلق ارزش میکند و حاصل تعاملات سازمانی و گردش فعالیتهای اجرایی است، به عنوان استراتژیها و رویههای سازمانی ذکر میگردد (هانگر، ۱۳۸۱: ۱۲۴).
۲-۳-۲-مؤلفههای منابع سازمانی
۲-۳-۲-۱-منابع ملموس
منابع ملموس داراییهای ثابت و فعلی سازمان هستند که در بلندمدت در دسترس هستند (ورنرفلت، ۱۹۸۴). ارزیابی مالکیت و ارزش آن ها نسبتاً آسان است. منابع ملموس را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: منابع مالی و فیزیکی. ارزش دفتری این داراییها از طریق مکانیزم های مرسوم حسابداری ارزیابی میشوند و معمولاً در ترازنامه شرکتها منعکس میشوند. دیگر ویژگی منابع ملموس این است که به راحتی قابل شناسایی هستند و نسبتاً برای شرکتها مشکل است که بتوانند از تکثیر کردن آن توسط رقبا جلوگیری کنند.
-منابع فیزیکی
منابع فیزیکی سازمان در سازمانهای امروزی و غیرمجازی دارای اهمیت خاصی است (پورتر[۴۱]، ۲۰۰۱). دستگاهها، تجهیزات، ماشین آلات و تکنولوژیهای مورد استفاده در تولید و توزیع و …، ساختمان و فضاهای مکانی، مواد اولیه و موجودیهای انبار، تجهیزات و امکانات اداری و سایر مقدورات فیزیکی که عموماً با چشم قابل مشاهده و ارزشگذاری است، در زمره منابع فیزیکی، قابل دستهبندی است (هانگر، ۱۳۸۱: ۱۲۸).
نقش اساسی این منابع در بسترسازی به منظور تولید و پیشبرد برنامه ها غیرقابلانکار است.
-منابع مالی و سرمایهای
آنچه که به عنوان پشتوانه سازمان به جهت اعتباربخشی به آن برای اخذ وام یا اعتبارات و همچنین وجوه اسنادی یا از این دست مورد توجه قرار میگیرد (گرنت، ۱۹۹۹).
فرم در حال بارگذاری ...