وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود منابع پایان نامه ها | دیدگاه اصالت وجودی – انسانگرایی درباره افسردگی: – پایان نامه های کارشناسی ارشد

نظریه شناختی بک درباره افسردگی :

آرون بک معتقد است که افراد افسرده ‌به این دلیل افسرده اند که راه های اشتباه آلود و مبالغه در فکر کردن دارند. شخص افسرده یک نظر متعی درباره خود و آینده دارد. طبق نظر بک شناختهای منفی علت افسردگی است نه سایر چند های پیرامون شخص عقیده بک این است که احساس از دست دادن که اغلب نتیجه هدفها و توقعات بالای غیر منطقی است عامل اصلی افسردگی محسوب می شود شخص افسرده از دست دادن را یا سو تبعید می‌کند یا اغراق آمیز می‌سازد. یا معانی پیش از حد تصمیم یافته و نا معقول بران می‌دهد.

بک باور داشت که شخص افسرده علت هر گونه بدبختی را معیوب شخصی می‌داند و همجنین افراد افسرده تمایل دارند که خود را با دیگران مقایسه کنند و این موضوع خود موجب می شود عزت نفس آنان کمتر شود. بهترین توصیف برای شناختهای افراد افسرده عبارت است از تصمیم بیش از ابزاره

درماندگی شناختی برای افسردگی :

روش درمانی بک عبارت است از سئوالات طرحریز می شده هدفدار دوستانه برای آگاه ساختن شخص افسرده از عدم مطابقت بین افکار و واقعیت . من دیگری که بک مورد استفاده قرار می‌دهد عبارت است از یک جدول فعالیت. مراجعه فعالیت روزانه خود را فهرست کرده آنگاه هر فعالت یا روی مقیاس صفر تا پنج از تقلد انجام یک کار خوب و لذتبخش رتبه بندی می‌کند.

دیدگاه اصالت وجودی – انسانگرایی درباره افسردگی:

در حالی که نظریه تحلیل روانی بر از دست دادن یک شی مورد علاقه به عنوان علت اصلی افسردگی تأکید می ورزند. نظریه های اصالت وجود بر از دست دادن عزت نفس متمزکز می‌شوند. شی از دست رفته می‌تواند واقعی یا سمبلیک باشد. قدرت – مقام اجتماعی – یا پول ولی از دست دادن خود به خود بران ابزاره اهمیت ندارد که تعبید در خود ارزیابی فرد بر اساس آن از دست دادن علت شایع افسردگی در مردان از دست دادن شغل است. شغل بیانگر ارزش در نظر خودش می‌باشد. دست کم تا زمان افزایش زیاد میزان اشتغال زنان در خارج از خانه . یک علت شایع افسردگی در زنان از دست دادن همسر بوده این از دست دادن فقط شخص مورد علاقه نبوده ارزش وی بوده است. نظریه پردازان انسانگرایی ممکن است بر اختلاف من آرمانی شخص وا در آن وی از حالت واقعی امور تأیید ورزند. بر اساس نظریه آنان افسردگی احتمالاً زمانی ظاهر می شود که اختلاف بین من ولقعی و من آرمانی خیلی زیاد شود به طوری که برای شخص قابل تحمل نباشد.

پیشینه و ادبیات تحقق:

برای تحول جامعه نسبی به شنعتی ، وجود افراد متخصص در زمینه‌های گوناگون یک ضرورت اجتناب نا پذیر است برای تربیت انسان های متخصص ، شناخت خصوصیات فردی و امکانات جامعه که از طریق راهنمائی شغلی امکان پذیر است ضروری می‌باشد. امروز پیشرفت علم و توسعه تکنولوژی و تنوع و تعدد بیش از خود مشاغل ، انتخاب و تصمیم گیری شغلی را مشکل کرده بدههیی است که در چنین شرایطی لازمه انتخاب صحیح و تصمیم گیری مناسب و عاقلانه وجود الاعات دقیق و موفق درباره مشاغل و نیز فرد انتخابگر است که از طریق برنامه های راهنمائی شغلی فراهم می‌آید. اشغال به عنوان یک ضرورت در زندگی فردی و اجتماعی مطرح می‌گردد بدین معنی که هر انسانی برای گذراندن زندگیش باید به اشتغال بپردازدچنین بقا و تدوام جامعه به اشتغال انسان‌ها بستگی دارد از اینرو هر کسی باید سر انجام با توجه به استعداد و رغبت خویش و نیاز ها و امکانات جامعه شغل مناسبی را بر گزیده.

تاریخچه راهنمائی شغلی :

راهنمائی شغلی تاریخچه بسیار طولانی دارد و از گذشته های بسیار دور و همزمان با اشغال و تقسیم وظایف و مسئولیت ها بین انسان‌ها به وجود آمده است راهنمائی شغلی به طور عام با نظام استاد شاگردی آغاز گردیده است و زالدین در ابتدا فرزندان خود را برای بر عهده گرفتن شغل خود آماده می ساختند و مهارت های ضروری را خود به آن ها می آموختند. دانشمندان ایرانی بر اهمیت شغل آموزی در دوره های مختلف تأکید فراوانی کرده ان دابو علی سینا معتقد است که برنامه آموزش کودک در مدرسه باید قرآن – شرعیات – ورزش – اشعار و زبان را شاغل شود. به نظر ابن سینا معلم باید طمع و قرینه کودک را بسنجد و بموقع متناسب با استعداد وهوش او را در جهت گزینش شغل مناسب راهنماوی کند. خواجه نصیر الدیم طوسی نیز معتقد است که معلم باید به طبیعت کودک را بشناسد و استعداد او را کشف کند و برای او رشته تحصیلی معیت کند و هنری را به وی بیاموزد از اینرو یکی از اهداف مهم آموزش و پرورش آموختن صنعت و هنره دانش آموزان است. در ایران اولین مدرسه دولتی در سال ۱۲۶۸ شمسی به جهت امیر کبیر به وجود آمد و در آن تعداد هفت نفر معلم خارجی به تدریس در رشته‌های پیاده نظام ، مهدسی – پزشکی – جراحی – دار.سازی مشغول ‌شدند در سال ۱۲۶۷ شمسی نیز تعدادی محصل جهت تحصیل در رشته‌های گوناگون به کشور فرانسه اعزام شدند. در سال ۱۳۱۳ شمسی با تأسيس دانشگاه تهران ، دانشکده های طب و دندانسازی و دارو سازی کار خود را آغاز کردند در سال ۱۳۲۶ با تأسيس دانشسرا ها و دبیرستانهای کشاورزی – تدریج مدارس حرفه ای و هنرستانها در مرکز شهرستانها به وجود آمدند و به تربیت نیرو های ماهر و کار آمد پرداختند (صذیق ۱۳۵۴) اصطلاح راهنمائی شغلی برای اولین بار در جهان در سال ۱۹۱۴ میلادی به طور سعی در کنگره ای که در بروکسل تشکیل شده بود به کار رفت اصولاً پیدایش راهنمائی شغلی ، ناشی از پیشرفاهای اجتماعی و تکنولوژیکی است و در جوامع صنعتی . انجام راهنمائی شغلی یک ضرورت است لازم به تذکر است که در زمینه راهنماوی شغلی در سال‌های قبل از ۱۹۱۴ میلادی ثقا وا جهان ، فعالیت‌های پراکنده و سازمان نیافته ای انجم می شد در سال ۱۹۰۶ میلادی تنظیم و تدویت خدمات راهنمائی شغلی توسط فرانک پارسونز – پدر نهضت راهنمائی شغلی در بستن واقع در آمریکا آغاز گردید مهمترین کار پاوسوند سازمان دادن به مجموعه فعالیت های پراکنده ای بود که در زمینه راهنمائی و خصوصاًً راهنمائی شغلی انجام می گرفت. در سال ۱۹۰۸ میلادی بر اثر کار های پار سونز مؤسسه‌ ای به وجود آمد که هدفش یاری رساندن به نوجوانان ترک تحصیل کرده بیکار بود. در سال ۱۹۱۳ میلادی اولین خدمات راهنمائی شغلی به طور رسمی از طریق مؤسسه‌ اطلاعات شغلی و حرفه ای بستن ارائه گردید و اولین جمله حرفه ای در سال ۱۹۱۵ میلادی انتشار یافت مقارن با سال ۱۹۱۳ میلادی مقدمات مطالعه در موضوعات راهنمائی شغلی در فرانسه نیز آغاز گردید و در سال ۱۹۲۸ میلادی موسه ملی راهنمائی شغلی در پاریس تأسيس شد. در سوسی بر اثر تلاش های کلا پارد جنبش راهنمائی شغلی حدود سال ۱۹۱۴ میلادی آغاز گردید. در بلژیک نیز از سال ۱۹۱۴ میلادی به بعد مراکز راهنمائی شغلی تأسيس شدند.

در سال ۱۹۳۳ میلادی با تشکیل مراکز اشتغال و کار یابی اقدامات مفیدی برای بر قراری توازن بین عرضه و تقاضا برای توزیع کارگر به وجود آمد و حدود ۲۵ هزار مؤسسه‌ استخدام کننده و یکصد هزار نفر کارگر از طریق این مراکز به اشتغال پرداختند.

سال ۱۹۵۱ میلادی نقطه عطفی در تاریخجه راهنمائی شغلی در جهان مسوب می شود از این سال به بعد نظریه های انتخاب شغل مطرح گردیدند و اولین بار کینز برگ اقتصاد دان معروف آمریکائی و همکارانش در کتابی به نام انتخاب یک شغل عقاید خود را ارئه دارند آنان با طرح دید گاه های جدید انتخاب شغل را فرایند تکاملی و نه منطقی داشتند (شفیع آبادی ۱۳۶۷) کینز برگ برای انتخاب شغل ۳ مرحله را بر شمرد .

مقاله های علمی- دانشگاهی | ۲-۴ ) مسئولیت پاسخگویی و قضاوت : – 1

۲-۳-۱-۴) فرایند تصمیم گیری :

تصمیم گیری فرآیندی است که یک فرد هنگام انتخاب یک راهکار از میان راهکارهای ممکن با آن مواجه می شود و قضاوت فرآیندی است که در آن افراد درباره جنبه‌های مربوط به مسئله مورد تصمیم گیری فکر و اظهارنظر می‌کنند. ممکن است حسابرسان در هر یک از مزاحل تصمیم گیری دچار اشتباه شوند.

برای مثال ممکن است حسابرسان نتوانند موضوع تصمیم گیری خود را به روشنی تعریف کنند یا ممکن است حسابرسان نتوانند همه راهکارهای ممکن برای حل مسئله را شناسایی کنند. قضاوت های اشتباه اغلب ناشی از تصمیم گیری های اشتباه است لذا فرایند تصمیم گیری، قضاوت حسابرس را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

۲-۳-۱-۵) ویژگی های کیفی قضاوت حسابرس :

هدف از حسابرسی،‌ اظهار نظر درباره صورت های مالی است. اظهارنظر، شامل مجموعه ای از قضاوت های حرفه ای است. زمانی می توان به اظهارنظر حسابرس اعتماد کرد که قضاوت های تشکیل دهنده آن از کیفیت مناسبی برخوردار باشد.[۷۴]

کیفیت قضاوت تابعی از عوامل زیر است :

الف) توانایی شخص قضاوت کننده : میزان توانایی حسابرس برای انجام قضاوت، کیفیت قضاوت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در تحقیقات قضاوت فرض می شود که حسابرس از توانایی کافی برای انجام قضاوت برخوردار است. زیرا توانایی افراد برای پردازش اطلاعات و انجام قضاوت تابع وظایفی است که به آن ها محول می شود[۷۵].

به عبارت دیگر در تحقیقات قضاوت، جامعه آماری طوری انتخاب می شود که افراد جامعه از توانایی‌های لازم برای انجام قضاوت برخورار باشند .برای مثال، جامعه آماری این تحقیق را حسابرسان مسئول کار تشکیل می‌دهند و بدیهی است که یک حسابرس مسئول کار از توانایی‌های لازم برای قضاوت درباره سطح اهمیت حسابرسی برخوردار است.

ب ) میزان تلاش صرف شده برای انجام قضاوت : برای انجام قضاوت باید همه موارد با اهمیت وموثر را با دقت در نظر گرفت. تلاش بیشتر برای مدنظر قرار دادن همه اطلاعات موجود، مستلزم صرف وقت و زمان بیشتری است. در این شرایط حسابرس منافع حاصل از یک قضاوت خوب را با هزینه کسب اطلاعات بیشترمقایسه می‌کند[۷۶] .

ج ) میزان شناخت قضاوت کننده از مسئله[۷۷] : شناخت و ذهنیت شخص قضاوت کننده درباره مسئله مورد قضاوت، کیفیت قضاوت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. افراد معمولا پیشینه ذهنی خود را در قضاوت هایشان دخالت می‌دهند.

د ) میزان محافظه کاری قضاوت کننده[۷۸]: یک فرد محافظه کار(محتاط)‌سعی می‌کند تا با خوش بینی کمتری قضاوت کند. در مقابل، فردی که کمتر محافظه کار است، به قضاوت های جسورانه دست می زند. در نتیجه، میزان محافظه کاری حسابرس،‌ کیفیت حسابرسی وی را تحت تاثیر قرار خواهد داد[۷۹]. توضیحات بیشتردرباره محافظه کاری در بخش رابطه مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ و قضاوت آورده شده است.

ه ) کیفیت شواهد[۸۰]: قضاوت بر اساس شواهد در دسترس انجام می شود. هرچه شواهد زیر بنای قضاوت از کیفیت بیشتری برخوردار باشد، کیفیت قضاوت افزایش خواهد یافت. در نتیجه کیفیت شواهد در دسترس،‌ کیفیت قضاوت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. حسابرس میزان مربوط بودن و کامل بودن شواهد موجود را بررسی می‌کند. در صورتی که شواهد موجود نامربوط و یا ناقص باشد، حسابرس در صدد کسب اطلاعات بیشتر برخواهد آمد[۸۱].

و ) میزان عینیت قضاوت : یکی دیگر از معیارهای ارزیابی کیفیت قضاوت، عینیت است. عینیت در سایه توافق نظر (اجماع)[۸۲] افراد به دست می‌آید. عینیت رابطه معکوسی با پراکندگی دارد. به عبارت دیگر،‌ پراکندگی (واریانس) معیاری برای اندازه گیری عینیت است. برای مثال، هر چه پراکندگی قضاوت های حسابرسی درباره سطح اهمیت کاهش یابد، عینیت قضاوت ها افزایش خواهد یافت. عینیت قضاوت تحت تاثیر ماهیت مسئله مورد قضاوت قرار می‌گیرد. برای مثال، قضاوت درباره صحت مانده حساب بانک عینیت بیشتری نسبت به قضاوت درباره صحت مانده مطالبات شرکت دارد. یک قضاوت عینی از کیفیت بیشتری نسبت به یک قضاوت غیرعینی برخوردار است[۸۳].

برخی از تحقیقات حوزه اهمیت علاوه بر تعیین عوامل مؤثر بر سطح اهمیت،‌ قضاوت های ‌گروه‌های مختلف (نظیر حسابرسان، حسابداران، تحلیلگران مالی،‌ و استفاده کنندگان صورت های مالی ) درباره سطح اهمیت را با هم مقایسه نموده اند .این تحقیقات با هدف تعیین میزان اجماع وتوافق (عینیت) در میان ‌گروه‌های فوق انجام شده است. چارلز براون[۸۴] فارغ التحصیل دانشکده مدیریت دانشگاه کنت استایت در رساله دکتری خود باعنوان “تاثیر اطلاعات کیفی بر قضاوت‌های حسابرسان درباره سطح اهمیت”، تحقیقات انجام شده درباره توافق و اجماع میان حسابرسان وسایر گروه ها را(در رابطه با قضاوت درباره سطح اهمیت) مورد مطالعه قرار داد. وی این مطالعات را به دو گروه اجماع در میان حسابرسان و اجماع در میان حسابرسان و سایر گروه ها تقسیم کرد. در ادامه، چکیده این اطلاعات ارائه شده است :

اجماع در میان حسابرسان :

چارلز براون با مطالعه تحقیقات انجام شده در رابطه با اجماع میان حسابرسان در تعیین سطح اهمیت حسابرسی چنین نتیجه گیری می‌کند :

” به طور کلی، مطالعات مرتبط با اجماع و توافق حسابرسان قضاوت کننده درباره سطح اهمیت به نتایج متفاوتی منجر شده است. این نتایج نشان می‌دهد که در میان حسابرسان اجماع وجود ندارد. البته در شرایط خاص مثل همانند بودن میزان تجربه و اشتغال در شرکت های حسابرسی با ساختار مشابه، منجر به سطح بیشتری از اجماع در میان حسابرسان شده است.”

اجماع در میان گروه حسابرسان و سایر گروه ها :

چارلز براون با مطالعه تحقیقات انجام شده در رابطه با اجماع میان گروه حسابرسان و سایر گروه ها در تعیین سطح اهمیت حسابرسی چنین نتیجه گیری می‌کند :

” نتیجه این مطالعات نشان می‌دهد که اجماع و توافق معنی داری بین گروه حسابرسان و سایر گروه ها وجود ندارد. این نتایج در شرایط پیچیده تصمیم گیری درباره سطح اهمیت نیز به قوت خود باقی است. در مطالعات انجام شده، دلایل زیر برای وجود عدم توافق میان ‌گروه‌های حسابرسان و سایر گروه ها عنوان شده است :

    • شناخت وظیفه (حسابرسان به احتمال زیاد بیشتر از سایر گروه ها نسبت به تعیین سطح اهمیت اقدام کرده‌اند).

    • سطح تجربه.

  • تفاوت های میان ساختار واحدهای اقتصادی.”

۲-۴ ) مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ و قضاوت :

پیشتر گفتیم که مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ یکی از عوامل محیط کاری حسابرسی بوده و کیفیت قضاوت حسابرس را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این بخش از پایان نامه، ابتدا مفهوم مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ را تعریف و سپس سطوح مختلف آن را بین می‌کنیم. همچنین نحوه اثرگذاری مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ بر ویژگی های کیفی قضاوت حسابرس را با توجه به پژوهش های انجام شده در این حوزه، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۲-۴-۱) مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ :

مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ وظیفه ای است که در اجرای آن اشخاص، دلایل و توضیحات قانع کننده ای برای ادای مسئولیت هایی که به عهده آن ها محول گردیده است، فراهم نموده و گزارش های لازم را ارائه نمایند[۸۵].

تعریف فوق دو وظیفه زیر را در بر می‌گیرد :

    1. الزام به انجام دادن یک عمل یا توجه به معیارهای تعیین شده.

دانلود پایان نامه های آماده | ۲-۳-۵- ضرورت توانمندسازی کارکنان در سازمانها – پایان نامه های کارشناسی ارشد

شناخت ارزش­ها، رسالت و اهداف

آموزش و تربیت

تسهیم اطلاعات

تشویق افراد به پذیرش مسئولیت­های بیشتر (اردلان و همکاران، ۱۳۹۰).

۲-۳-۵- ضرورت توانمندسازی کارکنان در سازمان‌ها

تغییرات محیطی و افزایش رقابت جهانی،موضوع توانمندسازی کارکنان را در کانون توجه مدیران قرارداده است. چرا که سازمان‌ها ‌با داشتن کارکنان توانمند،متعهد،ماهر و باانگیزه، بهتر خواهندتوانست خود را با تغییرات وفق داده ورقابت کنند . توانمند­سازی، سالم­ترین روش سهیم نمودن دیگرکارکنان در قدرت است . با این روش حس اعتماد،انرژی مضاعف، غرور، تعهد وخوداتکایی درافرادایجاد می شودوحس مشارکت جویی در امور سازمانی افزایش یافته،در نهایت بهبود عملکرد را به دنبال خواهد داشت (پاک­نیت و همکاران، ۱۳۸۷)..

پس از دههاسال تجربه، دنیا ‌به این نتیجه رسید که اگرسازمانی بخواهد در اقتصاد وامور کاری خود پیش تاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند، باید از نیروی انسانی متخصص،خلاق وبا انگیزه برخوردار باشد . منابع انسانی، اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می‌دهند. بین سرمایه انسانی و بهره وری در سازمان ها رابطه ای مستقیم وجود دارد. از دغدغه های مهم بنگاه­های اقتصادی موفق جهان،گردآوری سرمایه انسانی فرهیخته و خرد ورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازمان‌های مربوطه باشند . یک سازمان موفق مجموعه ای است مرکب از انسانهائی با فرهنگ،اندیشه واهداف مشترک که با کار گروهی در نظام انعطاف پذیر سازمان،تجارب ودانش خود را با عشق به پیشرفت روز افزون سازمان در اختیار مدیریت خود قرار می‌دهد . ‌بنابرین‏ هر فرد نسبت به سازمان و وظیفه ای که انجام می‌دهد احساس مالکیت خواهد کرد . استفاده از توانایی‌های بالقوه منابع انسانی برای هر سازمانی، مزیتی بزرگ به شمار می­رود. ‌در بهره وری فردی، سازمان ازمجموعه است عدادها وتوانائیهای بالقوه افراد به منظور پیشرفت سازمان استفاده می‌کند وبا به فعل درآوردن نیروهای بالقوه ‌و استعدادهای شگرف در جهت سازندگی،موجبات پیشرفت سازمان فراهم خواهد شد . ‌بنابرین‏ لازمه دستیابی به ‌هدف‌های‌ سازمان، مدیریت موثراین منابع با ارزش است. در این راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقای توانمندی‌های کارکنان تحت عنوان توانمندسازی کارکنان مورد توجه صاحب‌نظران و کارشناسان قرار گرفته است (ساجدی، ۱۳۸۶).

۲-۳-۶- اهداف توانمندسازی کارکنان

هدف از توانمندسازی، تسهیل دستیابی به اهداف سازمانی است.در هر صورت،هر گونه افزایشی در قدرت، نباید منجر به افزایش تعارض بین مدیران و کارکنان گردد.

هدف از تواناسازی، ارائه بهترین منابع فکری مربوط به هر زمینه از عملکرد سازمان است . همچنین هدف این است که ذیصلاح ترین کارکنان بیشترین نفوذ را در مناسب‌ترین شیوه ها اعمال نمایند.

هدف توانمند سازی، شرکت دادن افراد بیشتر در فرایند ه ای تصمیم گیری سازمان نیست بلکه هدف بکارگرفتن افکار کارکنان به منظور یافتن شیوه ه ای بهترواتخاذ بهترین تصمیمات ممکن می‌باشد. هدف توانمند سازی، سازماندهی و توسعه تیم­ها نیست، بلکه افزایش شایستگی به منظور خلق ایده­ای جدید و حل مشکلات از طریق تعامل و هم نیرو زایی اعضای تیم است . هدف بلند مدت توانمند سازی، بهبود مستمر در عملکرد کل سازمان و هدف کوتاه مدت آن به کارگیری توانایی های موجود در اعضای سازمان است.

به عنوان یک حقیقت، توانمند سازی به طور قطع به آزادی انتخاب و عمل بیشتر منجر می شود، اما این ها فقط اهدافی ابزاری اند و راهی برای به دست آوردن هدف حقیقی بشمار می رود. هدف حقیقی همیشه بهبود عملکرد است. به طورخلاصه اهداف مشخص توانمند سازی کارکنان را می توان به شرح زیر برشماری کرد:

الف. دادن مسئولیت تجزیه و تحلیل مداوم مشاغل به همه کارکنان به منظور انجام و توسعه شیوه­ای کاری اثربخش در ارتباط ‌با مشتریان وذینفعان

ب. واگذاری مسئولیت ایجاد اهداف عملکرد، راهبرد های عملکرد و سنجش عملکرد به تیم های کاری در

ارتباط ‌با مشتریان وذینفعان

ج. سهیم نمودن مجموعه کلی سازمان در تصمیمات مهم مدیریت،مانند برنامه های راهبردی توسعه، تدوین خط­مشی­های کارگزینی و برنامه های کاری

د. درگیرنمودن مستقیم کارکنان ‌در فرآیندهای کاری همراه با بهبود مستمر آن فرایند­ها

ه. فراهم نمودن موجبات رضایت شغلی کارکنان وکاهش اضطرابهای روحی آنان

و. ایجاداحساس سودمندی در اعضای سازمان ازطریق شناخت وحذف شرایطی که موجبات تضعیف

قدرت آنان ‌را باعث میگرددونیزبا استفاده از اطلاعات اثربخش سازمانی وغیرسازمانی

ز. ارتقاء مهارت‌ها، روحیه تعاون ‌و کارایی سازمان

ت. افزایش احساس ارزشمندی کارکنان (اردلان و همکاران، ۱۳۹۰).

۲-۳-۷- پیش نیازهای توانمندسازی کارکنان

توانمندسازی کارکنان مستلزم سه پیش نیاز دارد:

ویژگی های حرفه ای، محیط کاری و سبک رهبری است. این پیش نیازها بستر لازم برای موفقیت برنامه­ای توانمندسازی را فراهم می آورند و می توان گفت که بدون وجود آن ها توانمند سازی کارکنان تقریبا غیر ممکن خواهد بود. این پیش­نیازها عبارتند از:

۲-۳-۷-۱- ویژگی‌های حرفه­ای

ویژگی­های حرفه ا ی کارکنان همانند زمین حاصل خیزی است که آماده کشت می‌باشد. این ویژگیهارامی توان به شرح زیربرشماری کرد.

۱) آموزش: آموزش بدین جهت ضروری است که افراد را قادر می‌سازد به نوعی دانش و شناخت کلی دست یافته تا به عنوان عضوی از یک تیم در تغییر سیستم، فعالانه ایفای نقش نمایند . این نوع آموزش شامل فنون رهبری، مهارت‌های حل مشکل ،ارتباطات و آماده سازی کارکنان برای ایفای نقش های تیمی می‌باشد.

۲) ارشاد: ارشاد، اشاره به راهنمایی های دارد که افراد با تجربه به افراد کم تجربه انتقال می‌دهند تا موجبات آموزش ورشد آنان رافراهم نمایند و سودمندترین رفتارهای افرادباتجربه، رفتارهایی هستند که توان بالقوه افراد را شناسایی، به الگو سازی نقش­ها و ارتقاء مسئولیت­ پذیری و فرصت ها کمک وبر احساس عزت نفس و اطمینان آنان بیفزاید.

۳) تعلق حرفه ای: افراد باید به حرفه خود عشق بورزند و وظیفه سازمان است با اجرای برنامه های مناسب در اعضای خود، تعلق حرفه ای ایجاد نماید . تعلق حرفه ای باعث رشد شخصیتی افراد شده و ابزاری را برای شکل­دهی به رفتار آنان فراهم می آورد.

۴) شبکه سازی: شبکه ها تجلی ارتباطات درون سازمانی تلقی می‌گردند نه سلسله مراتب درون سازمانی . شبکه های واقعی شبکه ه ایی اند که در محیط واقعی سازمان و نه در نمودار سازمانی شکل می گیرند . شبکه های درون س ازمانی پنجره هایی را می گشایند بدون آنکه لطمه ای به احساس عضویت افرادواردشود . ‌بنابرین‏ شبکه ها پیامدناخواسته اما مفید سازمان‌های رسمی اند. آن ها می‌توانند باعث تبادل سریع اطلاعات و باز خورد در بین افراد شده و بر عزت نفس آن ها بیافزاید.

۲-۳-۷-۲- محیط کاری

محیط کاری افراد بر توانمند سازی آن ها مؤثر است . انجام وظیفه کارکنان در خلاء صورت نمی گیرد.کارکنان به محیطی نیاز دارندکه توانمندسازی را تشویق کند .آنان به توانمندی نایل نخواهند شدمگر آنکه

نیاز های اساسی شان در محیط کار ارضاء شود و فرهنگ حاکم بر سازمان به ارزشهایی چون اعتماد متقابل،

مشارکت فراگیر، کار گروهی و ریسک پذیری بها دهد.

دانلود فایل های دانشگاهی – بررسی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش – 2

در این تعریف ها به تبادل دو جانبه دانش عینی و ذهنی اشاره‏ای نشده است، در حالی که دیگر محققان به گونه‏ای آشکارتر ‌به این نکته توجه کرده‌اند. نتایج تحقیقی که گزارش آن در Financial Times منعکس شد (گیو[۶۲]،۲۰۰۳) نیز آشکار کرد که ۹۴% از کارکنان سازمان‏های چندملیتی در اروپا معتقدند که پیشبرد موفق مدیریت دانش مستلزم این است که کارکنان آنچه را می‏ دانند با دیگران در سازمان به اشتراک بگذارند. دانش فردی کارکنان از طریق فرایند اشتراک دانش کم کم تبدیل به دانش سازمانی خواهد شد و این دانش می‏تواند به طور کارآمد و مؤثری از همین طریق در سطح جامعه مجازی توزیع شود و هنگامی که این دانش در دیگر بخش‏های سازمان و سازمان‎های هم نوع دیگر مورد استفاده قرار می‏ گیرد بهبود و ارتقاء عملکرد سازمان را در پی خواهد داشت. افزون بر این، ظرفیت جذب سازمانی به معنای توانایی در درک ارزش، تلفیق و به کار بردن دانش در جهت اهداف سازمانی می‏تواند از طریق اشتراک دانش در میان کارکنان افزایش یابد. در طی فرایندهای تعاملی فیزیکی و یا مجازی اشتراک دانش، دانش فردی کم کم تبدیل به دانش سازمانی شده و ظرفیت جذب افزایش یافته و هر چه این سطح بالاتر باشد توانایی سازمان در تولید، یادگیری و استفاده از دانش جدید افزایش خواهد یافت. برخی از محققان از جمله سنگه [۶۳](۱۹۹۹)معتقدند که دانش سازمانی از طریق برقراری ارتباط میان افراد و یادگیری کارکنان از یکدیگر تولید خواهد شد. نوناکا[۶۴] (۲۰۰۳)نیز معتقد است از آنجائی که کارکنان یک سازمان نقش کلیدی و اصلی در تولید دانش سازمانی را ایفا می‏ کنند، اشتراک دانش میان کارکنان می‏تواند به تولید دانش در سطح جمعی کمک کند. به طور مشابه، ناهاپیت و گوشال [۶۵](۱۹۹۹) نیز مدعی هستند که دانش سازمانی در نتیجه ترکیب و تبادل دانش موجود میان کارکنان به وجود می ‏آید.

چالشی که اکنون سازمان‏ها با آن مواجهند تلاش در جهت به چنگ‏آوری دانشی است که برتری رقابتی، قدرت خلاقیت و نوآوری و یادگیری سازمانی را در آن ها تقویت و بر غنای دانش سازمانی بیفزاید، این امر نیز به وسیله ایجاد فرصت‏هایی در راستای به اشتراک گذاری دانش فراهم خواهد شد. ‌بنابرین‏ با توجه به اهمیت اشتراک دانش، سازمان‏ها باید این فرایند را تقویت و کارکنان خود را ‌به این امر تشویق کنند. در این رابطه، می توان به “تئوری عملکرد معقول” اشاره کرد. بر اساس این تئوری، تمایل افراد برای انجام یک رفتار بر اساس گرایش آن ها نسبت به آن رفتار تعیین می‏ شود. ‌بنابرین‏، افراد وقتی رفتاری را انجام می ‏دهند که نسبت به ان گرایش مثبتی داشته باشند و یا بالعکس. ‌بنابرین‏، در زمینه اشتراک دانش نیز انتظار می ‏رود که افراد وقتی تمایل به اشتراک دانش داشته باشند که گرایش مثبتی نسبت به انجام آن داشته باشند . در واقع، اشتراک دانش رفتاری فراتر از نقش کارمند در محیط کاری است، یعنی نیازمند تعهد بادوام، خلاقیت و فرایندهای یادگیری تعاملی است. افزون بر این، نتایج بسیاری از پژوهش‏ها حاکی از این است که کارکنان اغلب نسبت به شرکت فعال در برنامه های اشتراک دانش مقاومت می‏ کنند (پاترودا[۶۶]،۲۰۰۵)

یکی از راه های انتشار دانش میان کارکنان فراهم آوردن امکاناتی برای گفتگوهای سازنده آن ها با یکدیگر در جهت تبادل و توزیع دانش بین ایشان است. از این نظر، طراحی و اجرای سیستمی که بتواند توزیع منظم و دایمی دانش را میان کارکنان پیگیری کند، از ضروریات است. همچنین در بحث انتشار و توزیع دانش بایستی نسبت به فرهنگ حاکم بر سازمان توجه کامل نموده و شکل توزیع دانش را متناسب با فرهنگ سازمانی آن در نظر گرفت. از طرف دیگر، ارسال و جذب دانش در گرو یکدیگر می‏ باشند. اگر دانش جذب نشود، انتقالی هم رخ نمی‏دهد. صرف در دست بودن دانش به معنی انتقال آن نیست. دسترسی به دانش امری بسیار مهم است ولی به هیچ وجه بهره‏گیری و استفاده از آن را تضمین نمی‏ کند. همچنین، پالایش دایمی اطلاعات دانش در سازمان، که شامل نگرش و بررسی دانش مورد استفاده و تلاش در جهت به روز کردن آن است، از ضروریات اساسی در فرایند مدیریت دانش است. پالایش دایمی اطلاعات دانش در سازمان باعث فعال سازی هر چه بیشتر حافظه سازمان و پویایی در کسب، ذخیره و سازمان‏دهی دانش کسب شده می‏ گردد.

پس از طی مراحل قبلی، استفاده صحیح از دانش و به کارگیری مؤثر آن می‏تواند، منظور از مدیریت دانش را بهتر نشان دهد. در الگوهای سنتی، سازمان‏ها و افراد اغلب تمایلی به انتقال و تسهیم دانشی که از آن برخودارند، ندارند. زیرا به جای اینکه به دانش به عنوان یک منبع نگاه کنند، به دانش به عنوان منبع قدرت برای منافع شخصی وارتقاء درجه خود می‏نگرند. اغلب مدیران، دانش را به عنوان منبع قدرت، اهرم نفوذ و ضامن استمرار شغل خود، می‏پندارند و تمایلی ندارند که آن را با دیگران تسهیم کنند.. قسمتی از دانش، عمومی و قسمتی از آن خصوصی است. اگر چه یک سازمان می‌تواند بر دانش عمومی نظارت و کنترل داشته باشد. نمی‏تواند دانش خصوصی را کنترل نماید. یک راه برای کنترل دانش خصوصی توسط مدیریت، ایجاد محیط گروهی و همکاری غیر رسمی است. در این صورت سازمان نه تنها بر دانش کارکنان خود تکیه می ‏کند، بلکه به خلق دانش سازمانی جدیدی دست می‏زند. بواسطه مشارکت و همکاری، سازمان قادر می‏ شود تا مجموعه‏ای مشترک فراهم آورد تا دانش گذشته را با دانش روز جایگزین نماید تا در روند بهبود مستمر و ابتکارات سازمان از آن استفاده کند(ویک[۶۷]،۱۹۹۵). اشتراک دانش، عنصر کلیدی برنامه های مدیریت دانش کارآمد و مؤثر است.اشتراک هدفمند دانش در سازمان‏ها به یادگیری سریع‌تر فردی و سازمانی منجر گشته، خلاقیت را توسعه می‌دهد و در نهایت به بهبود عملکرد فرد و سازمان می‌ انجامد. بر این اساس است که سازمان‏ها اشتراک دانش را تقویت و کارکنان خود را ‌به این امر تشویق می‌کنند. چون افراد، به طور معمول کاری را انجام می‌دهند که به انجام آن گرایش دارند، انتظار می‌رود افراد زمانی علاقه‌مند به اشتراک دانش باشند که گرایش مثبتی نسبت به آن پیدا کنند. اشتراک دانش، نیازمند تعهد بادوام، خلاقیت و فرایندهای یادگیری تعاملی است. ‌بنابرین‏، شناسایی عواملی که بر انگیزه افراد نسبت به اشتراک دانش مؤثر است، اهمیت بسیاری دارد و سازمان‏ها باید توجه ویژه‌ای به آن داشته باشند(کینگ[۶۸]،۲۰۰۱).

در پژوهش‏هایی که به منظور بررسی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش صورت گرفته، چندین عامل مورد توجه بوده است. این عوامل را می‏توان در دو گروه فردی و سازمانی دسته‌بندی کرد. عوامل فردی، ناشی از دانش و تجربه، ویژگی‏های شخصیتی و ارتباط‏های میان فردی کارکنان است. به عنوان مثال، افرادی که دارای دانش مرتبط بیشتری می‌باشند، در یادگیری، تلفیق و استفاده از دانش به اشتراک گذاشته شده، تواناترخواهند بود. کسب دانش و وجهه اجتماعی و اعتماد، از عوامل مؤثر بر همکاری درون سازمانی، همچنین کارآمدی اشتراک دانش و اطلاعات در سازمان‏ها، در بسیاری از تحقیقات مورد توجه قرار گرفته است(ژانگ[۶۹]،۲۰۰۴)

مقالات و پایان نامه ها | ۳-۱-۲- شیوه ­های استفاده از چند رسانه­ ای در آموزش: – پایان نامه های کارشناسی ارشد

    1. شکل­دهی یادگیری سریعتر، عمیقتر و پایدارتر: استفاده از رسانه های­یاددهی- یادگیری مناسب، سبب می­ شود که شاگردان مفاهیم غامض و پیچیده را آسانتر و سریعتر دریافت و درک کنند. رسانه ­ها دو کار دیگر نیز انجام می­ دهند، ضمن اینکه حس­های بیشتری از شاگردان را به کار می­ گیرند، در شرایط یادگیری نیز تنوع ایجاد ‌می‌کنند. این امر سبب تثبیت یادگیری و حفظ و بقای آموخته ­ها به مدت طولانی­تر می­ شود.

    1. صرفه­جویی در زمان آموزش و یادگیری: معلمان با بهره گرفتن از رسانه های یاددهی- یادگیری، می ­توانند مفاهیم مورد نظر را در مدت کمتری آموزش دهند و یا در مدت زمان مشخص مفاهیم بیشتری را به شاگردان بیاموزند.

    1. انطباق با هوش­های چندگانه: نظریه هوش­های چندگانه[۱۵] گاردنر توانمندی مهم ذهن موسوم به “هوش” را پدیده­ای چند وجهی و قابل تغییر و توسعه می­داند. او از حداقل نه هوش متفاوت سخن به میان آورده و معتقد است که هر کس در یک یا چند تا از این هوش ها از موهبت­های ویژه برخوردار است و اگر فعالیت­های آموزشی در انطباق با این هوش­ها صورت گیرند کارایی یادگیری از افزایش قابل ملاحظه­ای برخوردار خواهد بود.

  1. شکل­دهی تجارب یادگیری ناممکن: امکان کسب تجاربی که به شیوه­ مستقیم و دست اول امکان پذیر نیست (امیر تیموری، ۱۳۹۰).

۳-۱-۲- شیوه ­های استفاده از چند رسانه­ ای در آموزش:

از چند رسانه­ ای­ها ‌می‌توان به شیوه ­های گوناگونی در آموزش استفاده کرد. لینچ استفاده از چند رسانه­ ای­ها را به سه روش امکان پذیر می­داند که عبارت­اند از:

ارائه و نمایش: در این شیوه معلم می ­تواند از چند رسانه­ ای­ها برای ارائه­ دیداری- شنیداری مطالب کمک بگیرد. در این حالت چند رسانه­ ای­ها شکل مدرن و نوین رسانه­های دیداری- شنیداری خواهند بود.

یادگیری مشارکتی: هنگامی که دانش ­آموزان به صورت گروهی کاری ‌می‌کنند، استفاده از چند رسانه­ ای­ها و روابط بین اعضای گروه را تسهیل می­ کند.

یادگیری انفرادی: در این صورت دانش ­آموزان می ­توانند به صورت انفرادی و مستقل به یادگیری بپردازند. تعاملی که بین کاربرد نرم افزار ایجاد می­ شود و امکانات چند رسانه­ ای یادگیرنده را راهنمایی می­ کند و یادگیری او را سبب می­ شود (رضوی، ۱۳۷۹).

۲-۱-۴- روش های طراحی چند­­رسانه ای­های آموزشی:

امروزه بزرگترین چالش تولیدکنندگان چند رسانه­ ای به منظور کاربرد بهینه، این است که چگونه مسیریابی[۱۶] مناسبی را طراحی ‌می‌کنند، به گونه ­ای که کاربرد متن، گرافیک، تصویر و صدا را تسهیل و تسریع نمایند.

۵ روش مختلف کاربردی برای طراحی چندرسانه ای­ها وجود دارد که عبارتند از:

الف) روش خطی[۱۷]: ساده ترین نوع، طراحی به روش خطی است. در این روش وقتی کاربر دکمه ی موس را فشار می­دهد، اطلاعات ظاهر می­ شود و به صورت پشت سر هم نمایش داده می­ شود. در این روش فراگیر می ­تواند در طول برنامه به عقب و جلو حرکت کند و مطالب جدید یا قبلی را مشاهده نماید.

ب) فهرست[۱۸]: در این روش ابتدا فهرستی به فراگیر نمایش داده می­ شود که هر کدام از قسمت­ های این فهرست به صورت فرامتن ‌می‌باشد که با کلیک فراگیر به صفحه مورد نظر رفته و با کلیک کردن دکمه­ای به صفحه­ی فهرست بر می­گردد.

ج) سلسله مراتبی[۱۹]: در این روش فراگیر از یک فهرست به مطلب دیگری منتقل می­ شود و قدرت انتخاب­های بیشتری را به فراگیر می­دهد. در قرار دادن تعداد فهرست­ها محدودیتی وجود ندارد.

د) شبکه[۲۰]: از پیچیده­ترین و جالب­ترین طرح ها، شبکه است و در آن هر گزینه­ای از چندین جهت به گزینه­ های دیگر مرتبط می­ شود.

و) پیوندی[۲۱]: در طراحی پیشرفته­ی چند رسانه­ ای، معمولا بیش از یک الگوی طراحی استفاده می­ شود و هر کدام از الگوهای ذکر شده، در جای مناسب کاربرد دارند. به عنوان مثال در یک شبکه­ پیچیده و پیشرفته ممکن است، فهرستی از تصاویر وجود داشته باشد که فراگیر بتواند در میان آن­ها، به عقب و جلو حرکت کند. وقتی فراگیر به انتهای لیست برسد، طرح شبکه ­ای مسیرهای بیشتری را فراهم می­ کند. به طرح­هایی که از ترکیب این الگوها تشکیل شده باشد، طرح پیوندی می­گویند (به نقل از شاه جعفری، ۱۳۸۲).

۲-۱-۵- عواملی که در انتخاب رسانه ­ها موثرند:

    1. هدف­های آموزشی

    1. ویژگی­های دانش آموزان

    1. فنون تدریس

    1. محرک­های مورد نیاز موضوع درسی

  1. شرایط عملی

۲-۱-۵-۱- هدف های آموزشی و انتخاب رسانه:

علی آبادی، ۱۳۹۰، رسانه­ای که رسیدن به هدف­های آموزشی را معین کند، وجود ندارد. لیکن نظر این است که برخی رسانه ­ها برای آموزش برخی اهداف مناسب­تر هستند. در زیر طبقه­ای از رسانه ­ها که متناسب با اهداف آموزشی قید شده اند، مشاهده می­کنید:

    • رسانه­های دیداری ثابت: برای اطلاعات کلامی، تمیز دادن و مقایسه کردن اجسام، آموزش قواعد، اصول و مفاهیم ‌می‌توان از آن­ها استفاده کرد. لیکن برای یادگیری نگرش­ها زیاد کاربرد ندارد. در آموزش مهارت­ های حرکتی ‌می‌توان لحظات مهم را در حرکت نشان داد.

    • رسانه­های شنیداری: برای یادگیری اطلاعات کلامی و مهارت­ های ذهنی، برای تمیز دادن انواع محرک­های شنیداری، برای تمیز دادن نحوه­ تلفظ صحیح واژه­ های خارجی، یا آواهایی در یک زبان موجودند، آموزش­های اصول و قواعد، کاربرد آن در تغییر نگرش و ایجاد حالات عاطفی ‌می‌توان استفاده کرد. لیکن برای مهارت های حرکتی نقش چندانی ندارد.

    • رسانه­های شنیداری- دیداری شفاف و غیر شفاف ثابت: این رسانه ­ها برای آموزش قواعد و اصول، یادگیری اطلاعات کلامی و تمیز دادن انواع محرک­های دیداری و شنیداری، استفاده در آموزش مهارت­ های حرکتی جهت تمرین و تکرار، کاربرد دارد ولی برای تغییر نگرش ها کاربردشان محدود­تر از رسانه­های شنیداری- دیداری متحرک است.

    • رسانه­های دیداری متحرک و شنیداری- دیداری متحرک (مثل فیلم، تلویزیون): مفید واقع شدن این مواد در آموزش اطلاعات کلامی مثل تاریخ، نام­ها و محل­ها، ‌یاد دادن مهارت­ های حرکتی مانند طرز استفاده از ابزار و یاد­دادن مهارت­ های ذهنی مثل انجام اعمال ریاضی جمع، تفریق و توان و… برای تغییر نگرش ‌می‌توان از تلویزیون استفاده کرد. تنها ایرادی که ‌به این رسانه وارد شده است، این است که فاقد عنصر دریافت پاسخ و دادن بازخورد است.

  • کامپیوتر: دادن بازخورد به یادگیرندگان و آموزش مهارت­ های ذهنی مفید است.

۲-۱-۵-۲- ویژگی­های دانش آموزان:

یکی از ویژگی­های دانش آموزان در انتخاب رسانه ها، سن آن­هاست.

از دیگر ویژگی­های دانش ­آموزان، قدرت آن­ها در خواندن است. رسانه­های شنیداری خاص یادگیرندگان که از نظر خواندن ضعیف هستند.

عامل دیگر، فاصله­ یادگیرندگان از هم است. اگر با دانش ­آموزان سرکار دارید که توانایی جمع کردن آن­ها در یک مکان امکان پذیر نیست می توانید از تلویزیون و رادیو استفاده کنید.

۲-۱-۵-۳- فنون آموزشی و انتخاب رسانه ­ها:

 
مداحی های محرم