وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقالات و پایان نامه های دانشگاهی – ۲-۴ تفاوت مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد – پایان نامه های کارشناسی ارشد

مشخصات منفی عبارتند از:

الف – نداشتن ابتکار و خلاقیت

ب- عدم تمایل به پیشرفت، ترقی و تعالی

پ- بی­دقتی و بی­توجهی در کار

ت- نداشتن حس همکاری

ج- توجه داشتن به روابط و جنبه­ های خارج از کار

چ- عدم اعتماد به نفس و به همکاران

ح- نداشتن انضباط

۱۰

مشخصات مثبت عبارتند از:

الف- قوه ابتکار و خلاقیت

ب- حس همکاری

پ- میزان بازدهی و بهره ­وری

ت- کیفیت و درجه دقت ‌در کار

ث- داشتن قدرت بیان و نفوذ کلام

ج-مهارت و قدرت استفاده از اطلاعات فنی

چ- قابلیت انجام کارهای مختلف و قابلیت انعطاف و انطباق با شرایط مختلف محیط

ح- توانایی برنامه­ ریزی و انجام کارها در حدود مقدورات و امکانات

خ- آشنایی با ویژگی­ها و ابعاد سیاسی و فرهنگی محیط

د- ویژگی­های اخلاقی و شخصیتی

ذ- از همه بالاتر و ارزنده­تر متقی بودن که در داشتن وجدان کار و صحت عمل خلاصه می­ شود.

لازم به توضیح است که عوامل مثبت و منفی در ارزیابی شایستگی، تنها موارد فوق نخواهد بود بلکه به تناسب نوع و ماهیت کار ‌می‌توان عوامل دیگری به آن ها اضافه و یا از آن ها کم نمود.

نظریه سوم: در این نظریه، ارزیابی از فرایند کار و یا نحوه انجام وظیفه افراد است. زیرا همان گونه که در فلسفه­ مدیریت کیفیت فراگیر و استانداردهای تضمین کیفیت مطرح گردیده، نظم و ثبات رویه در فرایند منجر به دستیابی به نتایج یکسان و یکنواخت می­گردد که خود یک نوع تعریف از کیفیت است(میرسپاسی،۱۳۸۴).

۲-۲-۷ الگوها و مدل‌های ارزیابی عملکرد

در الگوهای نوین ارزیابی عملکرد[۶]، مدل‌های کمی مثل معیار بهره‌وری با رویکرد ارزش افزوده، معیار کارآمدی با رویکرد اثربخشی و کارایی و معیار سودآوری با رویکرد حسابرسی عملکرد و مدل‌های کیفی[۷]، مانند معیار توصیفی و ارزشی با رویکرد تعهد سازمانی و اخلاق سازمانی[۸] و معیارهای چندگانه دیگر به کار گرفته شده است(کیم و مولر، ۲۰۰۹).

دست کم هفت مقیاس برای ارزیابی عملکرد یک سازمان وجود دارد که الزاماًً متمایز از یکدیگر نیستند. این مقیاس‌ها عبارتند از: اثربخشی، کارایی، سود و سودآوری، بهره و بهره‌وری، کیفیت زندگی شغلی[۹]، خلاقیت و نوآوری و کیفیت. به مهمترین و متداول‌ترین الگو و مدل‌های اجرای فرایند ارزیابی عملکرد ذیلاً اشاره می‌گردد:

الگوی تحلیل سلسله مراتبی[۱۰]، الگوی کارت امتیاز متوازن[۱۱]، برنامه‌ریزی آرمانی[۱۲]، الگوی تحلیل پوششی داده ها[۱۳]، الگوهای سیستم‌های کیفیت، مدیریت کیفیت جامع، الگوی مهندسی مجدد[۱۴]، مدل تخمین و الگوسازی[۱۵] ، الگوی سنجش کارایی و اثربخشی، الگوی هوشین کانری، الگوی برتری سازمانی بنیاد کیفیت اروپایی[۱۶] از این جمله هستند(کیم و مولر، ۲۰۰۹).

۱۱

بنای الگوی کارت امتیاز متوازن این الگو ایجاد حلقه اتصال مدیران با عملکرد امروزی به اهداف فردای آن ها‌ است. در برنامه‌ریزی آرمانی که کاربرد آن برای بهینه‌سازی چندین عامل به طور همزمان با یک مسئله چند منظوره است و در الگوی تحلیل پوششی داده ها یک مدل ریاضی را برای تاویل و شفاف‌سازی حدود علّی و معلولی بهره‌وری با تحلیل‌های واقع‌بینانه تدارک دیده شده است. همچنین لازم به توضیح است به تبع الگوی برتری سازمانی بنیاد کیفیت اروپایی، جایزه ملی کیفیت ایران[۱۷] نیز تدوین گردیده است. الگوهای دیگری مانند تحلیل سیگما[۱۸] و چند مدل دیگر نیز وجود دارد که شرح آن خارج از موضوع پایان نامه است.

۲-۳ مدیریت عملکرد

۲-۳-۱ مقدمه

در سال­های اخیر، سازمان­ها توجه بیشتر به کارکنان و اعضای خود را آغاز کرده و روش­های بهبود محیط و تشویق کارکنان راجستجو ‌می‌کنند. این توجه از آنجا ناشی می­ شود که «انسان ارزنده­ترین سرمایه هوشمند» سازمان به شمار می­رود.

سازمان­ها که سرمایه هوشمند خود را از دست می­ دهند، شانس اندکی برای بقا دارند. برای ارج نهادن ‌به این سرمایه عظیم، به مدیریت عملکرد نیاز داریم. مدیریت عملکرد، به منظور آگاهی از مهارت ­ها، توانایی‌ها، دانش و رفتار کارکنان پیوندی استراتژیک از طریق ارزیابی و ممیزی آنان فراهم می­سازد.

مدیریت عملکرد را باید به عنوان پل حیاتی برای عبور از روزمرگی و گذار به تعالی دانست که در نبود آن مجموعه تلاش­ های تعالی جویانه افراد، گروه­ ها و سازمان­ها نافرجام مانده و بی­نتیجه تلقی خواهد شد و به تبع آن سرنوشت امیدوارکننده­ای برای آینده رقم نخواهد خورد.

مدیریت عملکرد بخشی از مدیریت منابع انسانی است که وظیفه آن ایجاد ارتباط بین مدیریت و کارکنان بوده و در فرایند ارزیابی عملکرد، ابتکارات و خلاقیت­های افراد را نیز در نظر ‌می‌گیرد. مدیریت عملکرد ضمن بهبود شایستگی فعلی افراد وکل سیستم و ایجاد ارتباط بین شایستگی افراد و کارکرد واقعی­شان (هماهنگ سازی شایستگی بالقوه با عملکرد و توانایی بالفعل) به دنبال بهبود و توسعه شایستگی­های جدید افراد برای هماهنگی با فناوری ­های مدرن و دنیای متحول فرداست. برای یکپارچه و اثربخش کردن راهبرد یک سازمان، سیستم مدیریت عملکرد به عناصر زیر نیاز دارد:

۱- تعیین اهداف شغلی در راستای اهداف سازمانی

۲- بازنگری سیستم پاداش و پرداخت پاداش

۳- تعیین قابلیت سازمان

۴- ارزیابی عملکرد.

۱۲

۲-۳-۲ تعریف و مفهوم مدیریت عملکرد

تعاریف متعددی از مدیریت عملکرد شده است که در زیر به مواردی از آن اشاره می­ شود:

مدیریت عملکرد را می توان مجموعه ­ای از اقدامات و اطلاعات تلقی کرد که جهت افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت دستیابی به هدفها به شیوه­ای اقتصادی توأم با کارایی[۱۹] و اثربخشی[۲۰] صورت می‌گیرد(سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، ۱۳۸۲).

مدیریت عملکرد اصطلاح عامی برای آن دسته از فعالیت­های سازمانی است که با مدیریت امور و مسئولیت­های شغلی و رفتاری کارکنان سرو کار دارد. مدیریت عملکرد راهی برای تسهیل برقراری ارتباط و ایجاد تفاهم بین کارکنان و سرپرستان است و به پیدایش محیط مطلوب تر کاری و تعهد[۲۱] بیشتر نسبت به کیفیت خدمات[۲۲] منجر می شود( موفقی، ۱۳۸۲ ).

با توجه به تعاریف فوق می توان مدیریت عملکرد را رویکردی دانست که با بهره گرفتن از ارتباطات دوجانبه بین سرپرستان و کارکنان، باعث تفهیم خواستها و انتظارات سازمان از کارکنان از یکسو و انتقال خواستها و تقاضاهای کارکنان به سرپرستان و مدیریت سازمان از سوی دیگر، محیطی را جهت استفاده بهینه از کلیه امکانات و منابع در جهت تحقق اهداف سازمان پدید می آورد. مدیریت عملکرد باعث می­ شود تا سرپرستان به آسانی عملکرد ضعیف کارکنان را تشخیص و در جهت بهبود آن اقدام نمایند. از سوی دیگر با دادن پاداش‌های مناسب به عملکرد مطلوب کارکنان، عملکردهای مطلوب را ترغیب و تکرار پذیری آن ها افزایش می­یابد. مدیریت عملکرد فرایندی است که هم ارزشیابی عملکرد و هم نظامهای انضباطی و خط مشی­های رسیدگی به شکایات را به ‌عنوان ابزار مدیریتی خود در بر ‌می‌گیرد. فنون و ابزار این مدیریت برای بالا بردن بهره‌وری کارکنان و کسب مزیت رقابتی سازمان به کار می رود(لیتمن و همکاران، ۲۰۰۸).

۲-۴ تفاوت مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد

دانلود فایل های دانشگاهی – قسمت 15 – 5

    1. . Minimal brain dysfunction ↑

    1. . Dyslexia ↑

    1. . National Joint Committee for Learning Disabilities ↑

    1. . Heterogeneous ↑

    1. . Acquisition ↑

    1. . Reasoning ↑

    1. . National Research Center on Learning Disabilities ↑

    1. . Neurological Disorder ↑

    1. . Gifted learning disabled students ↑

    1. . Henley, Ramsey & Algozzine ↑

    1. . Social cognition ↑

    1. . Rorich ↑

    1. . Bell, Faster & mash ↑

    1. . Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders ↑

    1. . Disruptiveness ↑

    1. . Quay ↑

    1. . Peterson ↑

    1. . Achenbach ↑

    1. . Edelbrock ↑

    1. . Anxiety- withdrawal ↑

    1. . Social aggression ↑

    1. . Additional motors ↑

    1. . Gimpel & Holland ↑

    1. . Thiagarajah ↑

    1. . Gullotta& Adams ↑

    1. . Gullotta& Adams ↑

    1. . Rosenberg, Wilson, Maheady, Sindelar ↑

    1. . Attributional bias ↑

    1. . Parenting style ↑

    1. . Mcbride ↑

    1. . Haith & Benson ↑

    1. . Parental warmth ↑

    1. . involvement ↑

    1. . Earl Schaefer ↑

    1. . Alfred Baldwin ↑

    1. . Wesley Becker ↑

    1. . Lea Pulkkinen ↑

    1. . Parker, Tupling & Brown ↑

    1. . Baumrind ↑

    1. . Accepting ↑

    1. . Responsive ↑

    1. . Sigelman &Rider ↑

    1. . Dwairy, Achoui, Abouserie, Farah, Sakhleh, Fayad & Khan ↑

    1. . Authoritarian ↑

    1. . Authoritative ↑

    1. . Permissive ↑

    1. . Indifferent- Uninvolved ↑

    1. . Krohne & Pulsack ↑

    1. . Applequist ↑

    1. . Coolidge ↑

    1. . Baldry & Farrington ↑

    1. . Kaufmann,Gesten,Lucia,Salcedo,Rendina- Gobioff,Gadd ↑

    1. . Querido ↑

    1. . Warner ↑

    1. . Eyberg ↑

    1. . Wittenborn ↑

    1. . Wolfradt, Hampel & Miles ↑

    1. . Terry ↑

    1. . Javo ↑

    1. . Ronning ↑

    1. . Heyerdahl ↑

    1. . Rudmin ↑

    1. . Thergankar & Wadkar ↑

    1. . Newman, Harrison, Dashiff & Davies ↑

    1. . Williams ↑

    1. . Nagano ↑

    1. . Karreman, Haas, Tuijl, Aken,Dekovic ↑

    1. . Ok & Aslan ↑

    1. . Finzi-Dottan, Bilu & Golubchik ↑

    1. . Nixon ↑

    1. . Kim ↑

    1. . Rinaldi ↑

    1. . Howe ↑

    1. . Young ↑

    1. . Gere,Villabo, Torgersen & Kendall ↑

    1. . Johnson ↑

    1. . Yu ↑

    1. . Yagon ↑

    1. . Bonahue ↑

    1. . Vinayak ↑

    1. . Sekhon ↑

    1. .Conners , Goyett, Ulrich ↑

    1. . Conduct problems ↑

    1. . Psychosomatic ↑

    1. . Anxious passive ↑

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | مبحث سوم: ابطال سند مالکیت به حکم دادگاه – پایان نامه های کارشناسی ارشد

متصدی دفتر املاک سند مالکیت را تحریر و پیش‌نویس و سند را به امضای مسئول مربوط می‌رساند و پرونده را برای تحویل سند به ذینفع به بایگانی ارسال می‌دارد. در بایگانی ابتدائاً سند نخ‌کشی و پلمپ می‌شود و بعد در دفتر تسلیم سند ثبت می‌گردد. آنگاه پس از احراز هویت از متقاضی در قبال اخذ رسید از او در دفتر تسلیم سند و ستون ملاحظات پیش‌نویس سند مالکیت به او تسلیم می‌گردد و پرونده در ردیف خود در بایگانی ضبط می‌شود. بدیهی است چنانچه صدور سند مالکیت جدید مستند به سند انتقال اجرایی باشد علاوه بر تقاضای ذینفع ارائه صورتجلسه تحویل ملک که به وسیله مأمور اجرا تنظیم می‌شود یا اقرار به تحویل ملک از ناحیه متعامل همراه با سند انتقال اجرایی ضروری است.[۷۳]

مبحث سوم: ابطال سند مالکیت به حکم دادگاه

اقتدار و استقلال دادگاه‌ها به اندازه‌ای است که حتی می‌توان از آن مراجع درخواست ابطال یک سند را کرد، حتی اگر آن سند رسمی باشد. یکی از پیچید‌ه‌ترین مباحث در بحث ابطال اسناد اعم از رسمی و عادی، مالی و غیرمالی بودن این نوع از دعواست. ابطال یک سند هم می‌تواند مالی باشد و هم غیرمالی. در حقیقت مالی و غیرمالی بودن دعوای ابطال یک سند بستگی به موضوع آن سند دارد. در این قسمت به بررسی موارد ابطال سند مالکیت به حکم دادگاه می‌پردازیم:

گفتار نخست: به ثبت رسیدن سند مالکیت برخلاف قانون

طبق ماده ۲۲ قانون ثبت ابطال اسناد در صورتی است که ثابت شود ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت نرسیده است که البته مطابق قانون صرفاً به تشریفات اشاره دارد. این استنباط با توجه به تبصره ماده ۵ لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض که مقرر می‌دارد که جریان ثبتی آن طبق قانون و مقررات انجام شده، تعیین و حکم ابطال سند دیگر را خواهد داد که می‌تواند سند معارض یا سند موخر باشد. برخی آن را به امور ماهوی نیز تسری داده‌اند. رویه قضایی چنین موضوعی را تأیید می‌کند هیات عمومی دیوان عالی کشور در رأی‌ شماره ۱۶۵۳ مورخ ۱۰/۵/۱۳۴۰ چنین اظهار نظر ‌کرده‌است:
«ماده ۲۲ قانون ثبت ناظر به ملکی است که مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسیده باشد و همچنین انتقالی که موافق قانون انجام یافته باشد و در موردی که دعوی قانونی نبودن فروش ملک است دعوی قابل استماع بوده زیرا قانوناً بیعی که صحیحاً واقع نشده باشد، آثاری از قبیل مالکیت خریدار نسبت به مبیع و تعلق ثمن به فروشنده مترتب نمی‌باشد».

نظرات حقوقی در این خصوص بشرح زیر اشاره می‌شود:

۱ـ نظریه شماره ۶۶۹۶/۷ مورخ ۱۷/۱۲/۱۳۶۸

«دعوی اعتراض بر ثبت ملک به جهت عدم اطلاع از مقررات قانون ثبت یا عدم آگاهی از انتشار آگهی‌های مربوطه، مسموع نیست».

سؤال: با توجه به مواد ۲۲ و ۲۴ قانون ثبت و آرای شماره ۱۸۸ مورخ ۳/۲/۱۳۶۶ و ۱۳۵۳ مورخ ۱۰/۵/۱۳۴۰ هیئت عمومی دیوان عالی کشور چنانچه ملکی با رعایت قوانین ثبت به نام شخصی ثبت و سند مالکیت صادر شده باشد آیا دعوی ابطال عملیات ثبتی و سند مالکیت صادره به لحاظ ادعای مالکیت نسبت به ملک ثبت شده قابل استماع است یا خیر؟

۲ـ نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه

با توجه به مفاد و مندرجات مواد ۲۲ و ۲۴ قانون ثبت اسناد و املاک مصوب ۱۳۱۰ و اصلاحات و الحاقات بعدی و همچنین آرای هیئت عمومی دیوان عالی کشور به شماره های ۱۸۸ مورخ ۳/۲/۱۳۳۶ و ۱۶۵۳ مورخ ۱۰/۵/۱۳۴۰ طرح دعوی اعتراض به ثبت و ابطال ثبت ملک مورد اعتراض به جهت عدم اطلاع از مقررات ثبت یا عدم آگاهی از انتشار آگهی‌های نوبتی مربوط، قابل استماع نیست.

گفتار دوم: اسناد مالکیت معارض

بعضی از اساتید، سند مالکیت معارض را عبارت از سند مالکیتی دانسته‌اند که «نسبت به کل یا بعض محدوده سند مالکیت دیگر که قبلاً صادر شده، مؤخر بر ثبت اولیه در دفتر املاک به ثبت رسیده باشد و تا وقتی که حکم نهایی به صحت صدور آن از دادگاه صادر نشود، صفت سند مالکیت معارض را دارد و آثار مختص قانونی برآن مترتب است».[۷۴]

برخی از نویسندگان حقوق ثبت براین باورند که «اگر تاریخ ثبت دو سند مالکیت متفاوت باشد،آنکه تاریخش مؤخر است، سند مالکیت معارض است و اگر تاریخ ثبت دو سند یک روز باشد، سند مالکیتی که شماره آن بیشتر یعنی مؤخرالثبت است، سند معارض خواهد بود».[۷۵]

بعضی از اساتید حقوق ثبت در این باره گفته‌اند «سندی است که نسبت به یک ملک، خواه تمام آن یا قسمتی از آن و خواه حدود یا حقوق ارتفاقی، یک بار به نام شخصی ثبت دفتر املاک شده باشد، مجددا به نام دیگری ثبت دفتر املاک شود. سند مالکیت ثبت مؤخر را سند مالکیت معارض می‌نامند».[۷۶]

یکی از نویسندگان حقوق ثبت املاک گفته‌اند:[۷۷] گر چه تعاریف مذکور افاده معنی سند مالکیت معارض می‌کنند اما واقعیت بیش از آن است که گفته‌اند زیرا به نظر می‌رسد که هر دو اسناد مالکیت مقدم الصدور و مؤخرالصدور، اسناد مالکیت معارض محسوب شوند به دلایل ذیل:

اولاً هریک از اسناد مالکیت مذکور، در تعارض با دیگری است.به عبارت دیگر هر دو سند مالکیت به صفت معارض بودن متصف هستند و تعارض وصفی مختص سند مالکیت مؤخرالصدور نیست و هر دو سند مالکیت را شامل می‌شود. تبصره ذیل ماده ۵ لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب ۱۳۳۳، به خوبی مبیّن معارض بودن هر دو سند مالکیت است. در این تبصره آمده است «دادگاه پس از رسیدگی‌های لازم هر یک از اسناد معارض را که تشخیص دهد جریان ثبتی آن بر طبق قانون و مقررات صحیحاً انجام شده تعیین و حکم ابطال سند دیگر را خواهد داد». پس به جای استفاده از عبارت «سند مالکیت معارض» شایسته است عبارت «اسناد مالکیت معارض» به کار گرفته شود.

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – قسمت 7 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۸) ارزش گذاری دارایی فکری:

ارزش گذاری دارایی فکری، روشی است که توسط سالیوان برای قیمت گذاری دارایی فکری تدوین شده است (سولیوان، ۲۰۰۰). اساساً این روش دورنمای مناسبی برای درآمدهای پیش‌بینی شده آتی فراهم می‌کند که برخواسته از جنبه تجاری دارایی های نامشهود است. این روش مبتنی بر پیش‌بینی هایی از جریان نقدی در آینده است. محاسبات جریان نقدی، جریان های ورودی شرکت یا محصول را در دوره زمانی می‌گیرد و تمام پرداخت های نقدی را در همان دوره زمانی از آن کم می‌کند. نمودارهای جریان نقدی، وضعیت سلامت مالی کسب و کار را در دوره زمانی مشخص نمایش می‌دهد. روش ارزش گذاری دارایی فکری، بر مبنای جریان های نقدی مورد انتظار آتی مربوط به دارایی خاص بنا می شود. این مدل، درآمدها و هزینه های آتی را به دارایی ها مرتبط می­ نماید (متسورا[۲۴]، ۲۰۰۴).

۹) روش مالی اندازه گیری دارایی های نامشهود:

در روش مالی اندازه گیری دارایی های نامشهود، که توسط رود و و للیارت تدوین شد، ارزش دارایی های نامشهود شرکت با کسر مجموع ارزش های استنتاجی دارایی های مالی و فیزیکی شرکت از مجموع ارزش آن حاصل می شود (رودو و للیرت[۲۵]، ۲۰۰۲).

روش های کارت امتیازی:

در این روش ها، اجزای مختلف دارایی های نامشهود یا سرمایه فکری شناسایی شده و برای آن ها شاخص های تهیه شده در کارت های امتیازی گزارش می‌شوند و یا این که در نمودارها به نمایش در می‌آیند. روش های کارت امتیازی شبیه به روش های سرمایه فکری مستقیم هستند با این تفاوت که در این روش ها هیچ گونه تخمینی از ارزش های مالی دارایی های نامشهود صورت نمی گیرد.

ویژگی های روش کارت امتیازی:

    • پیشنهادهای بالقوه‌ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می‌کنند.

    • در این روش‌ها، منابع سرمایه‌ای از پایین به بالا اندازه‌گیری می‌شوند.

    • این روش‌ها، برای سازمان‌های غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاه های دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفیدند.

    • یکی از معایب این روش‌ها این است که شاخص‌های مورد استفاده در آن ها از نوع شاخص‌های محتوایی هستند. بدین معنی که برای هر هدف و هر سازمان می‌توانند متفاوت باشند و از این لحاظ مقایسه شرکت‌ها با یکدیگر بسیار مشکل است.

  • عیب دیگر آن ها، عدم توانایی ربط دادن آن ها به نتایج مالی است.

روش های کارت امتیازی شامل الگو های زیر می‌باشد.

۱- کارت امتیازی متوازی

۲- هوش سرمایه انسانی

۳- هدایت کننده اسکاندیا

۴- شاخص سرمایه فکری

۵- نمایشگر دارایی نامشهود

۶- چرخه ممیزی دانش

۷- خطوط راهنمای مریتوم

۸- کارت امتیازی زنجیره ارزش

۹- خطوط راهنمای دانمارک

۱۰- بهره هوشی کسب و کار

۱۱- رویکرد ارزش کل نگر

۱۲- درجه بندی سرمایه فکری

۱۳- اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری

۱۴- نقشه دارایی های راهبردی

  1. روش کارت امتیازی متوازن:

این روش تدوین شده توسط کاپلان و نورتون (۱۹۹۲) سعی می‌کند اهداف بلندمدت و کوتاه مدت، اندازه های مالی و غیر مالی، شاخص های پیشرو و پسرو و نیز جنبه‌های داخلی و خارجی سازمان را متعادل نماید (کپلن و نورتون[۲۶]، ۱۹۹۲). به طور کلی چهار منظر مشتری، مالی، فرآیندهای داخلی و نیز یادگیری و رشد برای ترجمه سطوح بالای راهبرد به معیارهای واقعی به کار گرفته می‌شوند و همراه با هر منظر، اهداف، شاخص ها، معیارها، و مقدمات مورد نیاز فهرست می‌گردند. همچنین ارتباط ما بین هر یک از این جنبه‌های چهارگانه باید ملاحظه گردد. در مقایسه با اندازه های حسابداری سنتی، کارت امتیازی متوازن کانون توجه را از سوی شاخص های مالی خالص به نحوی تغییر داده است که سه اندازه کلیدی موفقیت غیر ملموس را در برگیرند. این ها تقریباً معادل با سه بخش سرمایه فکری هستند که سرمایه انسانی (دانش و تجربه افراد)، سرمایه ساختاری (دانش نهفته در سیستم‌ها و فرآیندهای سازمان) و سرمایه مشتری (ارتباطات مشتری) نام دارند. بر این اساس جنبه‌های یاد شده می‌توانند به طور مناسب برای ارزیابی شرایط موجود مدیریت دانش و ارزیابی آن تطبیق داده شوند (باس، ۲۰۰۴).

۲ ) هوش سرمایه انسانی:

فیتز-انز (۱۹۹۴) روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحو تدوین کرد که مجموعه ای از شاخص های سرمایه انسانی جمع‌ آوری شده را از طریق پایگاه داده، الگو برداری نمود. بنا به عقیده فیتز-انز، در زمانی که هزینه نیروی انسانی بالغ بر ۴۰ درصد از هزینه سازمان‌ها را شامل می شود، اندازه گیری سرمایه انسانی امری ضروری است .او مدعی است که وظایف بخش منابع انسانی در سازمان باید فراتر از مواردی نظیر جذب، آموزش و جبران خدمات باشد. منبع انسانی باید به عنوان شریک راهبردی در موضوعات اساسی و زیربنایی مشارکت نماید. در زمانی که دانش به عنصر جدی در موفقیت اقتصادی تبدیل شده است، اندازه گیری و مدیریت دارایی های فکری، وظیفه بحرانی کسب و کار می‌باشد (فیت­انز[۲۷]، ۱۹۹۴).

۳) هدایت کننده اسکاندیا:

اسکاندیا، شرکت خدمات مالی سوئدی است که به دلیل جلودار بودن در امر اندازه گیری دانش خود به خوبی برجسته شده است. اسکاندیا برای اولین بار در سال ۱۹۸۵ به صورت داخلی گزارش سرمایه فکری خود را تدوین کرد و در سال ۱۹۹۴ به عنوان اولین شرکت بزرگ، گزارش سرمایه فکری خود به پیوست گزارش مالی سنتی به سهام‌داران عرضه کرد. اسکاندیا به طور وسیعی ابزارها و روش های مختلف اندازه گیری سرمایه فکری را تجربه کرد و سرانجام ابزار اندازه گیری خاص خود را با عنوان هدایت کننده اسکاندیا به همراه مدل ایجاد ارزش مربوطه ارائه نمود (ون کروگ و همکاران[۲۸]، ۱۹۹۹). ادوینسون اساسا سرمایه های فکری را به عنوان ارزش های نامشهودی تلقی می‌کند که می‌تواند منشا شکاف و اختلاف میان ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها و سازمان ها باشد. بر همین اساس معادله زیر را برای تعیین ارزش بازاری شرکت پیشنهاد نموده است :

سرمایه های فکری + ارزش دفتری = ارزش بازاری

سرمایه های ساختاری + سرمایه های انسانی = سرمایه فکری

هدایت کننده ابزاری برای ارزیابی دارایی های غیر قابل رویت سازمان است که همانند سیستم گزارشدهی مدیریت، به مدیران در به تصویر کشیدن و توسعه شاخص هایی کمک می‌کند که دارایی های غیر قابل رویت را بازگو ‌می‌کنند و آنان را در جهت آینده راهنمایی می­ کند (مالون[۲۹]، ۱۹۹۷). هر واحد سازمانی نیاز دارد تا شاخص هایی از سرمایه فکری را ایجاد نماید که برای توسعه آتی سازمان بحرانی است. ادوینسون به عنوان معمار مباحث ابتکاری فوق در شرکت اسکاندیا، مدل جامع و پویای گزارشگری سرمایه فکری را با عنوان هدایت کننده در پنج حوزه مالی، مشتری، فرآیندها، بازسازی و توسعه، و انسانی تدوین کرد. بر اساس مدل اسکاندیا، با ترکیب عوامل پنهان سرمایه انسانی و ساختاری، سرمایه فکری تشکیل می شود (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷).

۴) شاخص سرمایه فکری:

این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید و میان تغییرات حاصله در سرمایه فکری و تغیرات در ارزش بازار شرکت ها همبستگی ایجاد نماید.این معیار جنبه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد.

مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه می کند،بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمرکز می‌باشد، توان احتساب عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد ، کلی و جامع از شرکت ارائه می کند.

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – قسمت 10 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

فکری و شفیع‌آبادی (۲۰۱۳) در پژوهشی به ” مقایسه اثر بخشی مشاوره شغلی به شیوه الگوی چند محوری شفیع‌آبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت” پرداختند. در این پژوهش ۲۴ نفر از دانشجویان داوطلب شرکت در کلاس‌های ‌کارآفرینی که نمره کمتری در پرسشنامه رفتار کارآفرینانه گرفته بودند به تصادف انتخاب شدند و به دو گروه ۱۲ نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش شماره ۱ هشت جلسه آموزش کارآفرینی ‌بر اساس الگوی چند محوری شفیع‌آبادی و گروه آزمایش شماره ۲ هشت جلسه آموزش کارآفرینی ‌بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز دریافت کردند و سپس دو گروه باهم مقایسه شدند نتایج نشان داد که: ۱). هر دو الگو بر نمره کل رفتار کارآفرینانه دانشجویان و خرده مقیاس‌های شناخت فرصت‌ها، و تعیین راهبردهای کارآفرینی تاثیر مثبت ‌داشته‌اند و اثر بخشی الگوی چند محوری شفیع‌آبادی بیشتر بوده است.؛۲). هر دو الگو برخرده مقیاس تصمیم‌گیری برای کارآفرینی تاثیر مثبت ‌داشته‌اند اما تفاوت معنادار نبوده است؛ ۳). الگوی چند محوری بر خرده مقیاس تعیین ساختار کارآفرینی تاثیر مثبت داشته است، ۴). نظریه یادگیری اجتماعی برخرده مقیاس تامین منابع کارآفرینی تاثیر مثبت داشته است. ‌بنابرین‏ یک الگوی تلفیقی از الگوی چند محوری و نظریه یادگیری اجتماعی ‌بر مبنای‌ نتایج به دست آمده برای آموزش رفتار کارآفرینانه و خرده مقیاس‌هایش طراحی شد.

فکری، شفیع‌آبادی، رفاهی، و زابلی (الف-۲۰۱۴، ب-۲۰۱۴ ، ۱۳۹۳) پژوهشی با عنوان “مقایسه اثربخشی الگوی چندمحوری شفیع‌آبادی و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر افزایش مهارت‌های کارآفرینی دانشجویان روان‌شناسی و مشاوره در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت ” انجام دادند. در این پژوهش ۶۰ نفر از دانشجویان روان شناسی و مشاوره که داوطلب شرکت در کلاس‌های کارآفرینی بودند و نمره کمتری در پرسشنامه مهارت‌های کارآفرینی کسب کرده بودند به تصادف انتخاب شدند و در سه گروه گواه و آزمایش ۱و ۲ جایگزین شدند. گروه آزمایش ۱و ۲ به ترتیب ۸ جلسه ۵/۱ ساعته آموزش کارآفرینی ‌بر اساس الگوی چند محوری شفیع‌آبادی و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز دریافت کردند و در گروه گواه مداخله‌ای صورت نگرفت. نتایج نشان داد که: ۱). الگوی چند محوری شفیع‌آبادی برافزایش مهارت‌های کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاس‌هایش مؤثر است، ۲) نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز برافزایش مهارت‌های کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاس‌هایش مؤثر است، ۳). بین اثر بخشی دو الگوی چند محوری و نظریه یادگیری اجتماعی برافزایش مهارت‌های کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاس‌هایش تفاوت معنادار وجود ندارد،۴). اثر بخشی الگوی چند محوری شفیع‌آبادی ‌بر مهارت‌های کارآفرینی دانشجویان و خرده مقیاس‌هایش در طول زمان پایدار است، ۵). اثر بخشی نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز فقط بر خرده مقیاس‌های مهارت‌‌ها بین فردی و کاربردی کارآفرینی در طول زمان پایدار است، ۶). بین پایداری اثربخشی الگوی چند محوری و نظریه یادگیری اجتماعی بر مهارت‌های بین فردی و کاربردی کارآفرینی در طول زمان تفاوت معنادار وجود ندارد.

واعظی (۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان “تاثیر توانمندسازی روان‌شناختی ‌بر اساس الگوی چند محوری شفیع‌آبادی بر رضایت شغلی معلمان دبیرستان ” انجام داد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران رسمی دبیرستان‌های شهرستان نیشابور بود.۲۰ نفر آنان که در مؤلفه‌ توانمندی پرسشنامه رضایت شغلی نمرات پائینی داشتند برای شرکت در دوره توانمندسازی به مدت ۱۰ جلسه انتخاب شدند. برای جمع‌ آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی اسمیت و کندال و هولین (JDI)، و بسته آموزشی محقق – ساخته بررسی توانمندسازی روان شناختی ‌بر اساس الگوی چند محوری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات توانمندسازی روان‌شناختی طراحی شده ‌بر اساس الگوی چند محوری شفیع‌آبادی میزان رضایت شغلی کسانی را که در دوره آموزش شرکت کرده بودند به طور معناداری افزایش داد. با توجه به میزان اثر بخشی آموزش مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع‌آبادی توصیه می‌شود که در آموزش‌های شغلی در زمینه توانمندسازی کارکنان از این رویکرد استفاده شود.

حریری (۱۳۹۳) در پژوهشی به بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع‌آبادی بر مهارت‌های کارآفرینی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی پرداخت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی مدرسه شاهد ناحیه ۳ شیراز در سال تحصیلی ۹۳- ۹۲ بودند. نمونه‌گیری به صورت تصادفی انجام شد. ‌به این صورت که پس از اجرای پرسشنامه مهارت‌های کارآفرینی فکری، شفیع‌آبادی، نورانی پور و احقر (۱۳۹۱) از بین دانش آموزانی که نمره کمتری در پرسشنامه گرفته بودند ۴۰ نفر به تصادف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل ۲۰ نفری جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش ‌بر اساس الگوی چند محوری به مدت ۸ جلسه ۵/۱ ساعته آموزش مهارت‌های کارآفرینی دریافت کردند و در گروه گواه هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت. نتایج نشان داد که بین مهارت‌های کارآفرینی (خرده مقیاس‌های مهارت‌های فردی، مهارت‌های بین فردی، مهارت‌های کاربردی، مهارت‌های تفکر انتقادی و خلاقانه) دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا دار وجود دارد یعنی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع‌آبادی موجب افزایش مهارت‌های کارآفرینی دانش آموزان شده است.

 
مداحی های محرم