فشار وارده بر محل
مجموعه اندازه گیری میزان تاثیرات بر سایت(خصوصیات طبیعی / فرهنگیسایت به واسطه وجود گردشگری و سایر بخش های فزاینده فشار)
جذابیت
اندازه گیری کیفیاز خصوصیات ویژه ی موجود در مکان مورد نظر که موجب ایجد جذابیت گردشگری در آن محل شده و در طول زمان نیز قابل تغییر است.
برخی از مقالات، گردشگری و قابلیت پایداری را از جنبه مسایل و قوانین اخلاقی موردبررسی قرار دادند. این گونه قوانین نکات آموزشی مربوط به رفتارهای مطلوب در مقاصد گردشگری را بیان می دارند. هدف از تدوین قوانین اخلاقی، تشویق مردم به انجام رفتارهای صحیح و درست در اماکن مختلف است. در واقع با وضع این قوانین به مردم آموزش داده می شود که در هر مگان چه رفتاری داشته باشند و یا اینکه مطلوب ترین رفتار در یک مکان خاص چگونه رفتاری می باشد. در واقع با بیان این قوانین مردم ناخودآگاه نسبت به اجرای آنها تشویق می گردند. به این ترتیب انجام رفتار های درست و صحیح در جامعه تقویت میگردد.
رویکرد استراتژیک و توسعه پایدار
رویکرد استرتژیک فقط ابزرا جدید برنامه ریزی نیست، بلکه شیوه نوین تفکر نیز به شمار می آید(ویلسون[۳۸]، ۲۰۰۰: ۲۹). این رویکرد به عنوان ابزاری انعطاف پذیر، بر اساس نیاز های جامعه محلی حرکت می کند و در مقایسه با رویکرد جامع، با مشارکت و همکاری در تهیه و اجرای برنامه های توسعه همراه است (وو[۳۹]، ۲۰۰۷: ۳۸۶). در واقع در این رویکرد تلاشی سازمان یافته جهت تصمیم گیری ها و مبادرت به اقدامات بنیادی در مورد آینده صورت می گیرد (اولسن[۴۰]، ۱۹۸۲: ۴).از این رو در آثار و تحقیقات مربوط به رویکردهای استراتژیک همواره بر پیوند عمیق میان رویکردهای استراتژیک و پارادایم توسعه پایدار تاکید میشود(institute of australian, 2003: 5).
میلگرث(۱۹۸۹) بیان میدارد که در جامعه انسانی به ویژه در زمان حال، ارزش ها و توسعه اقتصادی نسبت به ارزش های اجتماعی جامعه ارجحیت بیشتری دارند و به همین دلیل، جامعه نمی تواندتداوم و پایداری خود را برای درازمدت حفظ نماید. توسعه پایدار به عنوان الگویی پیشنهاد گردید که می تواند در ایجاد انگیزه های لازم جهت اعمال تغییرات ساختاری در جامعه مؤثر باشد.(فنل.۱۳۸۸: ۳۶)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کمسیون توسعه جهانی توسعه اقتصادی (WCED)، توسعه پایدار را توسعه ای می داند که ضمن برآورده ساختن نیازهای کنونی، لطمه ای هم به منابع مورد نیاز نسل های آینده وارد نمی آورد. (الوانی و پیروزبخت. ۱۳۸۵: ۱۰۷)
یکی از جالش های روبروی افرادی که می خواستند تئوری توسعه پایدار و به دنبال آن توسعه پایدار گردشگری را برای اجرا ترجمه کنند، تعیین این بود که چه محدودیت هایی باید اعمال شود؟ چه کسی باید آن را تضمین کند؟ و آنها در چه سطحی باید تحقق یابند؟ (فریزن[۴۱]، ۱۹۹۷: ۲۲). در این راستا چندین چارچوب مفهومی مرتبط با موضوع پایداری معرفی شدند(WTO, 1993) و بسیاری از محققان گردشگری برای توسعه و بکارگیری مفاهیم، مدل ها، سیستم های پایش و شاخص های گردشگری پایدار، تلاش زیادی صورت داده اند که استفاده از ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک هم از آن جمله است (قدمی.۱۳۹۰: ۶۵).
رویکرد استراتژیک به گردشگری
توسعه چشمگیر صنعت جهانگردی در دهه های اخیر، این صنعت را به صورت یکی از فعالیت های مهم اقتصادی- احتماعی بسیاری از کشورها درآورده استع. تعداد جهانگردان روز به روز درخال افزایش است و به همین سبب، امروزه جهانگردی یکی از راه های اثربخش ارزآوری برای کشورها به شمار می آید. در میان کشورهایی هم که تاکنون سهمی از این بازار نشته اند، در پی برنامه ریزی برای ایجاد و توسعه جهانگردی هستند و میکوشند تا در زمره بهره وران این صنعت درآیند. نگرش اقتصادی به صنعت جهانگردی موجب بروز مشکلاتی شده است که مسئولان این صنعت را به اندیشه واداشته است، تا این توسعه مهار گسیخته را محدود کرده و موازین تازه ای برای آن وضع کنند. در توسعه جهانگردی اگر به جز ارزش های اقتصادی، ارزش های دیگری ملاک انتخاب نباشند، مسلما آینده این صنعت بسیار تاریک و مبهم خواهد بود. در چنین حالتی، توسعه جهانگردی منجر به از میان رفتن منابع طبیعی و فرهنگی و انحطاط اخلاقی و ارزشی شده و کیفیت ها فدای کمیت ها می شوند. (الوانی و پیروزبخت.۱۳۸۵: ۱۲۱)
چنانچه لییاسک (۲۰۱۰) بیان میکند که جذب گردشگر به مقاصد میتواند باعث ایجاد درآمد هنگفتی برای دولت ها شود از این رو، مدیریت مناسب مقاصد گردشگری میتواند راه دستیابی به این درآمد را هموارتر کند. اما باید به این مساله توجه کرد که ذینفعان متعددی در صنعت گردشگری حضور دارند. چنانکه بورن برن هرست و همکارانش(۲۰۱۰) و فاررل و توینگ(۲۰۰۴) بیان میکنند که مقاصد گردشگری به عنوان سیستم های پیچیده و انطباقی هستند که برای موفقیت آنها میباید به ارزیابی محیط خرد و کلان پرداخت تا بتوان تمامی عوامل موثر بر آن را شناخت وجهت استفاده از آنها برای بهبود مقاصد برنامه ریزی استراتژیک تهیه کرد.(رحیم نیا و حسن زاده.۱۳۹۰: ۱۶)
یکی از جنبه های مهم مدیریت گردشگری، تمرکز ویژه بر افراد شاغل در این صنعت است. این جنبه معمولا به مدیریت وظیفه ای اشاره دارد و میتواند به عنوان بخشی از مدیریت راهبردی در نظر گرفته شود(میسون. ۱۳۸۷: ۱۱۴)
همچنین مدیریت گردشگری در رابطه با روش های مدیریت منابع برای گردشگری، تعامل گردشگران با منابع زیست محیطی و نیز ارتباط متقابل آنها با ساکنین مقاصد گردشگری میباشد. تا حد زیادی می توان گفت که مدیریت گردشگری عبارت است از هر آنچه که برنامه ریزان گردشگری مشغول آن هستند یا باید باشند (داسویل، ۱۹۹۷). اما همانگونه که داسویل اظهار نموده برنامه ریزی و مدیریت گردشکری اغلب به عنوان فعالیت های جداگانه عمل میکنند. وی عنوان کرد که این امر به واسطه ی انجام برنامه ریزی از سوی برنامه ریزان زیست محیطی است. شورای گردشگری انگلستان در اوایل دهه ۱۹۹۰ گزارش موثری در خصوص ارتباط میان گردشگری و محیط زیست منتشر کرد(ETB, 1991). گزارش حاوی مثلثی بود که میتوان آنرا چکیده و لب کلام تمامی رویکردهای مدیریت گردشگری دانست. این مثلث در شکل ۲-۲ نشان داده شده است و نشان میدهد که سه مولفه اصلی که باید در مدیریت گردشگری مورد توجه قرار گیرند عبارتند از : دیدارکننده،جامعه میزبان و محیط زیست. (میسون. ۱۳۸۷: ۱۳۴)
تاثیرات بیرونی
تاثیرات بیرونی
دیدارکننده
مقصد
جامعه میزبان
تاثیرات بیرونی
شکل ۲-۲- مولفه های اصلی در مدیریت گردشگری. منبع: میسون، ۱۳۸۷، ۱۳۴
گردشگری پایدار رویکردی است که می تواند با ایجاد زمینه ای مناسب انتخاب ها را هدایت، ذینفعان را جهت هدف مشترک در کنار هم جمع و به شناخت کامل تر تصمیم سازان جهت متعادل سازی تاثیرات مثبت و منفی در حال حاضر و آینده، کمک کند. وقتی تصمیمی برای توسعه گردشگری گرفته می شود، اشکال متفاوت زیادی از آن وجود دارد که مطابق با مکان، علایق گردشگران و منابع گردشگران و منابع گردشگری قابل استفاده، متغیرند(هال و مک آرتو[۴۲]، ۱۹۹۸: ۴۶).
تنوع و تفاوت رویکردها نسبت به گردشگری ریشه در تصویر جوامع گوناگون از مفهوم گردشگری دارد. فرایند برنامه ها و طرح های توسعه گردشگری مبین استراتژی ها، رویکردها، سیاست ها و خط مشی های کشرهای گوناگون نسبت به مقوله گردشگری است. این فرایند می باست مبتنی بر روش های پایدار، پیوسته و قابل اجرا در سطوح ملی و حوزه ای باشند و بتوانند بعنوان بخشی از سیاست کلان اقتصادی اجتماعی کشور، موثر واقع شوند(هال[۴۳]، ۲۰۰۰: ۵۳). به هر حال گردشگری پدیده ای است جندوجهی که برنامه ریزی آن نیز مستلزم ملاحظه ابعاد گوناگون است. از جمله مهمترین رویکردها در مباحث گردشگری، رویکرد برنامه ریزی استراتژیک است که در کامل ترین مفاهیم خود، مبتکر، پاسخگو به احتیاجات جامعه، با مشاهده ی هم زمان برنامه ریزی و عمل، به عنوان قسمتی اط یک فرایند مشترک رو به پیشرفت است(لانگ[۴۴]، ۱۹۹۰: ۱۲۳). در این رابطه استراتژی ابزاری برای نیل به آمال نهایی مثل اهداف مشخص شده برای مدیریت منابع گردشگری است(چافی[۴۵]، ۱۹۸۵: ۸۷). در زمینه برنامه ریزی و توسعه گردشگری پایدار، استراتژی به معنای به کار بردن مناسب مدیریت بازدیدکننده، بازار، عملیات مدیریت و برنامه ریزی برای نیل به سه هدف اساسی استراتژیکی ذیل می باشد:
تامین بقای ارزش های منابع گردشگری
افزایش مهارت های بازدیدکنندگان که چگونه با منابع گردشگری روابط متقابل داشته باشند.
به حداکثر رساندن منافع اقتصادی، اجتماعی و محیطی برای ذینفعان جامعه میمهان و میزبان (مک آرتو و هال [۴۶]، ۱۹۹۸: ۴۵).
همانگونه که ریچاردسون اظهار کرد: اگر تحلیل های استراتژیکی به صورت موثر اجرا گردند، می توانند اطلاعات زیادی(مخصوصا برای مصرف کنندگان بار اول) در فاکتورهایی که اساسا علت شکست یا پیروزی و تغییرات ارگانیکی هستند را رائه دهند که این امر منجر به درک بهتر جهت پیش بینی آینده می شود(ریچاردسون و ریجاردسون[۴۷]، ۱۹۸۹: ۸۹). فرایند تدوین استراتژی می تواند اصلاحات ضروری در تسهیلات و خدمات را نشان دهد و همچنین باید بر فرصت های بازاریابی تاکید کند. برای رسیدن به بهترین استراتژی در امر گردشگری، همکاری لازم در بخش های تحقیقات، اطلاع رسانی، توسعه محصول، منابع انسانی، بازاریابی و نظارت بر اجرای قوانین لازم است(شاهنده، ۱۳۸۷: ۴۷).
رویکرد استراتژیک در مدیریت اکوتوریسم
تعریف اکوتوریسم
آثار ادبی متعددی که تاکنون به رشته تحریر در آمده است، مؤید این مطلب است که در مورد تاریخچه واژه طبیعت گردی ابهاماتی وجود داشته و دارد. به عنوان مثال ارامز(۱۹۹۵ orams,) و هونگارد (۱۹۹۴ Hvengaurd,) معتقدند که واژه طبیعت گردی از اواخر سال ۱۹۸۰ ظهور یافته است، درحالی که برخی دیگر ظهور این واژه را به اواخر سال ۱۹۷۰ نسبت میدهند که از آن جمله میتوان به هایکینز(۱۹۹۶ Haqqins,) اشاره نمود (فنل. ۱۳۸۸: ۵۶).
فنل (۱۹۹۸) نیز با انجام تحقیقات به مدارک مستندی دست یافت که نشان میدادند که در اواسط سال ۱۹۷۰ چندین تور طبیعی دولتی و یا گروه های گردشگری محیطی در کانادا فعالیت داشته اند. دولت کانادا با شناخت اهمیت تورهای طبیعی اقدامات مؤثری را در زمینه توسعه طبیعت گردی انجام داده و بدین ترتیب شرایط مناسبی را جهت حضور آنها در گروه های گردشگری فراهم نمود (همان: ۵۷).
واژه اکوتوریسم از تلخیص دو واژه Ecological و Tourism ابداع گردید و در مفهوم عام اینگونه تعریف شده است: اکوتوریسم سفر به مناطق تخریب نشده یا غیرآلوده طبیعی با هدف مطالعه، مشاهده و لذت از زیباییها و گیاهان و جانوران بومی، یا نشانههای فرهنگی این مکان ها میباشد. وجه نمودن به تمامی محوطههای جهانگردی (توریستی) اعم ازجنگلهای طبیعی، پارکهای ملی و حیات وحش، رودخانهها و طبیعت پیرامون آنها و بویژه کوهسارها و کوهستانها و آبشارها، چشمههای آبگرم، چشمههای طبیعی، ییلاقها و مناطق ویژه شکار و صید ماهی، دریاها و دریاچهها، سواحل و کرانه های پیرامون آنها، زیستگاههای طبیعی پرندگان مهاجر و بومی و سایر خزندگان و نیز غارهای طبیعی و بویژه طبیعت بکر درونشان، گستره این بخش از جهانگردی (توریسم) را رقم میزند.
اکوتوریسم از نظر بازار کار به عنوان نوعی جهانگردی طبیعتگرا تعریف شده است ولی از سال ۱۹۹۰ به بعد از سوی NGOها، کارشناسان و دانشگاهیان به عنوان ابزاری جهت حصول توسعه پایدار مطرح و مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین عبارت اکوتوریسم از یک سو به مفهومی اشاره دارد که تحت یک سری اصول و قوانین قرار دارد و از سوی دیگر به یک بخش خاص از بازار کار.موسسه بینالمللی اکوتوریسم در سال ۱۹۹۱ یکی از اولین تعاریف اکوتوریسم را ارائه داد:
«اکوتوریسم یک مسافرت مسئولانه به مناطق طبیعی است که محیط زیست را حفظ و زندگی راحت مردم محلی را تثبیت می کند»
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت ومنابع طبیعی(IUCN) نیز در سال ۱۹۹۶ اکوتوریسم را چنین تعریف کرد: