وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پژوهش های انجام شده در رابطه با ایجاد درهم تنیدگیGHZ در سیستم اتم-کاواک-فیبر به روش گذار بی‌دررو- فایل … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

(۳-۳۱)
که علامت ضرب تانسوری است. از سوی دیگر نمیتواند تفکیک شوند، که یک حالت درهم‌تنیده است. پس تفاوتهایی از نظر درجه درهمتنیدگی وجود دارد.
از بین حالتهای درهم تنیده سه کیوبیتی هم دو حالت زیر دارای اهمیت فراوانی هستند و به همین دلیل اسمهای خاصی به آنها نسبت داده میشود. این حالات عبارتند از:
(۳۲-۳)
(۳۳-۳)
درهم تنیدگی GHZ، حداکثر حالت درهم تنیدگی است. ویژگی مهم درهم تنیدگیW نیز این است که اگر نسبت به حالت یک ذره رد گرفته شود، حالت سیستم باز نسبت به دو ذره دیگر درهم تنیده باقی میماند.
برای بدست آوردن درجه درهم تنیدگی]۲۷ [ یک سیستم کوانتومی روش های متنوعی از جمله نگاتیویتی[۵۱]، در همتنیدگی ساختاری[۵۲]و تلاقی[۵۳] وجود دارد که به اختصار به شرح هر یک خواهیم پرداخت.

۳-۴-۱ نگاتیویتی
برای محاسبه درهم‌تنیدگی به روش نگاتیویتی از ماتریس چگالی سیستم ترانهاده جزئی میگیریم]۲۸-۲۹ [. سپس ویژه مقادیر آن را به دست میآوریم. اگر حتی یکی از ویژه مقادیر به دست آمده منفی باشد سیستم مورد نظر در همتنیده است. این روش در سیستمهای دو کیوبیتی کاربرد دارد.
مثال: در بخش قبل دیدیم ماتریس چگالی متناظر با یکی از حالتهای بل به صورت زیر است:

ترانهاده جزئی این ماتریس به این صورت است: (ترانهاده ماتریس را به دست آورده وجای دو بلوک دو وسه را عوض میکنیم.)
(۳-۳۴)
ویژه مقادیر این ماتریس برابر است با: . مشاهده میکنیم سیستم یک ویژه مقدار منفی دارد بنابراین درهم‌تنیده است.
۳-۴-۲ درهم‌تنیدگی ساختاری:
با داشتن ماتریس چگالی یک جفت سیستم کوانتومیA,B:
(۳-۳۵)
برای هر حالت خالص درهم‌تنیدگی ساختاری بصورت :
(۳-۳۶)
عملگر چگالی کاهش یافته در زیر فضای است.
درهم‌تنیدگی ساختاری حالت آمیخته ، به صورت متوسط درهم تنیدگی حالتهای خالص اجزا که بر حسب اجزای کمینه شدهاند بیان میشود:
(۳-۳۷)
۳-۴-۳ تلاقی
برای محاسبه درهم‌تنیدگی به روش تلاقی در یک سیستم دوکیوبیتی به روش زیر عمل میکنیم:
ماتریس چگالی سیستم را در پایهی ویژه حالت های ماتریس پائولی مینویسیم. از آن مزدوج مختلط میگیریم : . ماتریس را میسازیم. ویژه مقدار های ماتریس را بدست آورده و در رابطه‌ی:
(۳-۳۸)
قرار میدهیم که نتیجه مقداری بین صفر و یک خواهد بود. اگر عدد به دست آمده صفر باشد سیستم درهم‌تنیده نیست و اگر عدد به دست آمده یک باشد، سیستم بیشینه درهم‌تنیدگی را داراست. این روش در بین سایر روشها دقت بالاتری دارد.
نتیجه گیری
در این فصل مفاهیم پایه و اصولی درهمتنیدگی کوانتومی توضیح داده شد. سپس عملگر ماتریس چگالی برای سیستم‌های کوانتومی معرفی شد و دریافتیم که با بهره گرفتن از این عملگر می‌توان اطلاعات کاملی را از سیستم کوانتومی مورد بررسی بدست آورد. در ادامه مفهوم درهم‌تنیدگی سه جزئی GHZ وW ذکر شد و با معرفی عملگر چگالی کاهش یافته انواع معیارهای درهم‌تنیدگی کوانتومی مورد بررسی قرار گرفت. در فصل چهارم با معرفی چند طرحواره به ایجاد درهم‌تنیدگی در سیستم اتم-کاواک-فیبر به روش استیرپ خواهیم پرداخت.
فصل چهارم
ایجاد حالتهای درهمتنیدهی کوانتومی در سیستم اتم-کاواک-فیبر به روش گذار بیدررو
مقدمه
در زمینه الکترودینامیک کوانتومی روش های زیادی برای ایجاد حالتهای درهمتنیده کوانتومی پیشنهاد شده است]۳۰-۳۲[. به عنوان نمونه می‌توان با بهره گرفتن از گذار بیدرروی تحریکی رامان طرحوارههایی برای ایجاد حالتهای درهم تنیده ترازهای اتمی، برای اتمهای محبوس در کاواکهای مجزا که به وسیله فیبر نوری به هم مربوط میشوند ایجاد کرد. در طراحی شبکه های کوانتومی از کاواک و اتمها برای ذخیره اطلاعات و از فیبر برای انتقال اطلاعات استفاده میشود. فیبر نوری رشتهای از تارهای بسیار نازک شیشهای است که برای ارسال سیگنال‌های نوری در مسافتهای طولانی استفاده میشود. پهنای باند فیبر نوری به منظور ارسال اطلاعات به مراتب بیشتر از سیم مسی است و تضعیف سیگنال در فیبر نوری به مراتب کمتراست.
در این فصل ابتدا به روش استیرپ با بهره گرفتن از مدهای کاواک و پالسهای لیزری به ایجاد بیشینه درهم‌تنیدگی برای دو اتم محبوس در دو کاواک مجزا که با یک فیبر به هم مرتبط هستند میپردازیم]۳۳[. در بخش بعد ایجاد در‌هم‌تنیدگی GHZ برای سه اتم محبوس در سه کاواک مجزا و در ادامه برایN اتم در N کاواک را که با فیبر به هم متصل هستند بررسی میکنیم و اثر ناهمدوسی ناشی از نشر خودبه‌خودی، اتلاف کاواک و اتلاف فیبر را روی وفاداری نهایی سیستم با رسم نمودارهای مربوط مطالعه میکنیم]۳۴[. سپس در یک طرحواره دیگر برای سه اتم محبوس در دو کاواک مجزا علاوه بر ایجاد درهم تنیدگی GHZ، عوامل اتلاف در انتقال جمعیت را بررسی میکنیم]۳۵[. در نهایت با ایجاد طرحوارهای برای سه اتم محبوس در سه کاواک به ایجاد در هم‌تنیدگی W خواهیم پرداخت]۳۶[.
۱-۴ ایجاد بیشینه در هم‌تنیدگی برای دو اتم محبوس در دو کاواک به روش گذار بی دررو
ابتدا سیستم اتم-کاواک-فیبر را بررسی میکنیم. با توجه به شکل ۱-۴ دو اتم یکسان ، به طور مجزا در دو کاواک قرار دارند که توسط یک فیبر به هم متصل هستند. هر اتم سه تراز پایه دارد که به ترتیب توسط پالس میدان لیزری با طول جفت شدگی و مد کاواک با طول جفت شدگی ، به هم جفت شدهاند. تراز ، تراز کمکی است.

شکل۱-۴ بالا: سیستم اتم- کاواک- فیبر. دو کاواک توسط فیبر به هم متصل هستند و در هر کدام یک اتم قرار دارد. وسط: شکل کلی اتم‌های درگیر در فرایند. پایین: الگوی جفت شدگی کل سیستم برای حالت اولیه .
انتقال و با دو پالس لیزری به ترتیب با فرکانس رابی و انتقال با میدان کاواک با ضریب جفت شدگی صورت میگیرد.
هامیلتونی اندرکنش برای فیبر اپتیکی که با مدهای کاواک جفت میشود، به صورت زیر است:
(۴-۱)
که عملگر خلق مدهای میدان هر کاواک ، عملگر نابودی برای مدهای فیبر، ضریب جفت شدگی مد کاواک و مد فیبر است.
با در نظر گرفتن میدانهای لیزری با فرکانس رابی در دو کاواک، هامیلتونی اندرکنش برای سیستم اتم-کاواک-فیبر بصورت زیر خواهد بود:
(۴-۲)
برای راحتی فرض میکنیم باشد. برای حالت اولیه ، تحول حالت‌ها در زیر فضای زیر خواهد بود:
(۴-۳)
کت حالت ، بیانگر تعداد فوتون‌ها در کاواک اول ودوم و فیبر است. نمایش ماتریسی متناظر با این هامیلتونی به شکل زیر خواهد بود:

مقطع کارشناسی ارشد : دانلود فایل ها در مورد : بررسی اندازه رفتار توده … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

  • سود سهام: سود سهام به پرداختهای شرکت به دارندگان سهام اشاره می‌کند که یک اثر قوی نسبت به آنچه تئوری اقتصاد نئوکلاسیک فرض کرده، در بازار سهام دارد. تئوری اقتصاد نئوکلاسیک نمی‌تواند توضیح دهد چرا هنگامی که سود سهام افزایش می‌یابد، قیمت سهام نیز افزایش می‌یابد یا چرا شرکتها سود سهام نقدی می‌پردازند.
  • معمای صرف سهام: معمای صرف سهام به بازده سهامی اشاره دارد که در طول قرن اخیر مشاهده شده‌اند و بیشتر از بازده اوراق قرضه دولتی هستند که با تئوری اقتصاد نئوکلاسیک نمی‌توان بیانشان کرد. صرف سهام تفاضلی بین اوراق قرضه و سهام دولتی و غیردولتی رقم بزرگی است و به‌عنوان حاصل پاداش ریسک بیشتر نمی‌تواند بیان شود.
  • پیش‌بینی‌پـذیـری: پیش‌بینی‌پـذیـری مشاهـده‌شده در بـازارهای سرمـایـه را نمی‌توان با تئوری اقتصاد نئوکلاسیک بیان کرد. در بازار کارا و عقلایی، بازده‌های آینده را نمی‌توان بر اساس اطلاعات شناخته‌شده پیش‌بینی کرد. در عمل، الگوهای پیش‌بینی‌پذیر در نسبتهای قیمت به سود، اعلان سود شرکت، تغییرات سود سهام، خرید مجدد سهام و هدایای سهام فصلی وجود دارد.

به‌رغم امتناع تئوری نئوکلاسیک اقتصاد از درگیر شدن در روانشناسی بازارها و سرمایه‌گذاریها، تئوری مالی‌‌ رفتاری بیان می‌کند که خطاهای ادراکی، اثر با اهمیتی روی تصمیم‌گیری مالی دارد. خطاهای ادراکی که تصمیمهای سرمایه‌گذار و در نهایت نتایج بازار را تحت تأثیر قرار می‌دهد، شامل موارد زیر است: مرجعیت (یا لنگر انداختن) ، خطای دسترسی به اطلاعات، خطای تایید اطلاعات، اثر ناهنجاری قیمتها، خطای محدودیت دید، خطای کنترل، جانبداری خوشبینانه، خطای اعتماد بیش از حد، واکنش بیش از حد، خطا در نمایندگی و واکنش کمتر از حد(Flynn, 2008) .

  • مرجعیت: تمایل به پیش‌بینی‌های قبلی واقع‌شده در روی نقاط مرجع که ممکن است هیچ ارتباطی با ارزش پیش‌بینی‌شده آتی نداشته باشند.
  • خطای دسترسی به اطلاعات: تمایل به قضاوت درباره احتمالهای یک رویداد که بیشتر بر اطلاعاتی متکی است که نتیجه معینی را تایید می‌کند.
  • خطای تأیید اطلاعات: جستجوی اطلاعاتی که ازعقیده سرمایه‌گذار حمایت می‌کند، چه بسا ممکن است شواهدی را که مغایر یا متناقض با این اطلاعات باشد، نادیده بگیرد.
    • اثر ناهنجاری قیمتها: تمایل به نگهداری اوراق بهادار زیانده برای زمان طولانی و فروش اوراق بهاداری که سرعت سوداوریشان بیشتر است به خاطر اجتناب از زیان.
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • خطای محدودیت دید: تمایل به در نظر گرفتن اطلاعات نامربوط، هنگامی که بازده مورد انتظار یک دارایی تعیین می‌شود.
  • خطای کنترل: تمایل اشخاص به تخمین بیش از حد کنترلی که آنها روی نتایج دارند.
  • جانبداری خوشبینانه: تمایل افراد به این اعتقاد که آنها از میانگین بهترند و این اعتقاد که بدشانسی با احتمال بیشتری برای افراد دیگر رخ می‌دهد.
  • خطای اعتماد بیش از حد: تمایل به اعتماد بیش از حد به توانایی برای پیش‌بینی کردن رفتار بازار به‌طور خاص هنگامی که با انتخاب اوراق بهادار سوداور در ارتباط باشد.
  • واکنش بیش از حد: مشاهده الگوهایی در رویدادهای تصادفی مانند قلمداد کردن تمایلات فعلی برای همیشه در آینده.
  • خطای در نمایندگی: تمایل برای یافتن شباهتها در میان دیدگاه های افرادی که شباهت آنها تنها سطحی است و تصور می‌شود که این نمونه، نماینده کل جامعه محسوب می‌شود.
  • واکنش کمتر از حد: تمایل نداشتن به تعدیل انتظارات با بهره گرفتن از اطلاعات جدید.

شرکتهای سرمایه‌گذاری به‌طور فزاینده‌ای گروه های مالی‌رفتاری را برای ارزیابی مسائل و عوامل کیفی اثرگذار بر بازار و تصمیم‌گیری، تشکیل می‌دهند. مالی‌‌ رفتاری به‌طور معمول وسیله‌ای برای سرمایه‌گذار موفق خواهد بود. حرفه‌ سرمایه‌گذاری، ابزار و چشم‌انداز مالی‌ ‌رفتاری را برای مطالعه بی‌قاعدگیها یا استثناهای بازار مورد استفاده قرار می‌دهد و این بی‌قاعدگیها در بازار به‌عنوان مزیتی برای آنها قلمداد می‌شود. اصول مالی‌رفتاری می‌تواند برای هر طبقه دارایی شامل حقوق صاحبان سهام، اوراق بهادار با درامد ثابت، اوراق بهادار تبدیل‌پذیر و سرمایه‌گذاری در دارایی غیرمنقول، به‌کار برده شود. مالی‌ ‌رفتاری تصمیم‌گیری سرمایه‌گذار و حرکات بازار را به هم متصل می‌کند. سرمایه‌گذار مالی‌ ‌رفتاری می‌تواند درهمه سبکهای سرمایه‌گذاری، بخشهای صنعت و قلمرو سهام به‌کار برده شود. با وجود مشروعیت و اهمیت مالی‌ ‌رفتاری در بخشهای کسب‌وکار و دانشگاه، منازعه و مباحثه بین مالی‌ ‌سنتی و مالی‌ رفتاری همچنان به قوت خود باقی است.
۲-۲-۵- اهمیت مالی رفتاری
مالی رفتاری[۲۵] علم مطالعه تاثیر روانشناسی بر رفتار فعالان مالی و اثرات آن در بازار است. آنچه که ما مالی رفتاری می نامیم، اساسا توضیح میدهد که چرا و چگونه مردم به هنگام سرمایه گذاری، پس انداز، هزینه کردن و قرض گرفتن پول رفتارهایی از خود بروز میدهند که از نگاه مدلهای سنتی مدیریت مالی غیرمنطقی به نظر میرسد.
این بخش از مدیریت مالی در سالهای اخیر رشد قابل توجهی را از خود نشان داده است به نحوی که هم اکنون علاوه بر ژورنالهای تخصصی، تعداد رو به رشدی از مقالات منتشر شده در معتبرترین ژورنالهای سنتی مدیریت مالی از قبیل Journal of Finance به این حوزه تعلق دارند. در باب اهمیت مالی رفتاری همین بس که از نظر بسیاری از صاحبنظران همچون رابرت شیلر دارنده جایزه نوبل اقتصاد، بحران مالی گریبانگیر جهان در چند سال گذشته دارای ریشه های پیچیده رفتاری و روانشناسی بوده است.
وارن بافت ، که بسیاری وی را به عنوان بزرگترین سرمایه گذار حال حاضر جهان می شناسند، در جایی گفته است: سرمایه گذاری کاری ساده است ولی آسان نیست. در این نوشته مختصر به زبانی غیر فنی به اهمیت برخی از اصول مالی رفتاری و کاربردهای این اصول در تصمیمات سرمایه گذاری اشاره می کنیم. اساسا مالی رفتاری بسیاری از مفروضات بنیادین مالی سنتی را به چالش میکشد که یکی از آنها فرض عقلایی بودن همه سرمایه گذاران است. در واقع، مالی رفتاری علت انحراف در قیمت برخی دارایی ها را از ارزش ذاتی آنها، وجود سرمایه گذاران غیر عقلایی می داند. فراتر از این، یک باور غالب (که البته مورد تردید برخی نظریه پردازان نیز قرار دارد) این است که که فرصتهای کسب سود بدون ریسک که از تفاوت قیمت بازار با قیمت ذاتی دارایی ها ایجاد میشوند، معمولا موجب حذف این شکاف قیمتی و بازگشت قیمتها به مقدار ذاتی (منصفانه) خود نمیشوند. این اصل مهم را در مالی رفتاری محدودیت آربیتراژ می نامند.
مالی رفتاری در شکل دادن به فرضیه ها و نظریات خود از دانشهایی مانند روان شناسی، جامعه شناسی و حتی عصب شناسی و خصوصا زیرشاخه هایی از آن مانند روان شناسی عصبی وام میگیرد. یکی از بنیادی ترین مفاهیم در این زمینه، تمایز بین دو دستگاه یا فرایند مجزای تصمیم گیری در انسان است. این دو فرایند را کاهنمان[۲۶] (دارنده جایزه نوبل اقتصاد) و تورسکی[۲۷] در نوشته های ابتدایی خود سیستم ۱ و سیستم ۲ و محققان برجسته ای همچون مونتییر[۲۸] اخیرا این دو را سیستمX و سیستم C نامیده اند. سیستم X اساس رویکرد احساسی به تصمیم گیری است. این سیستم به صورت پیش فرض در مغز انسان فعال است و همه داده ها ابتدا برای پردازش وارد این دستگاه میشوند. سیستم X به صورت خودکار و بدون زحمت کار میکند و تصمیم گیری در آن بر اساس معیارهایی همچون شباهت، آشناییت و نزدیکی زمانی صورت میگیرد. این تکنیکها در اصل میانبرهای ذهنی هستند که به سیستم X اجازه میدهند حجم زیادی از اطلاعات را به صورت همزمان پردازش کند. در واقع سیستم X یک سیستم راضی کننده است که به جای یافتن پاسخهای دقیق، پاسخهای تا حدودی درست را به سرعت ایجاد میکند. در مقابل این سیستم، سیستم Cوجود دارد که روش منطقی پردازش اطلاعات را بکار میگیرد. این سیستم در مقام مقایسه، به صورت استدلالی، کند و سریال عمل میکند. مونتییردر آخرین کتاب خود این نکته را مورد تاکید قرار میدهد که به لحاظ تکاملی سیستم X بسیار پیشتر از سیستم C تکوین یافته است. به عبارت دیگر تصمیم گیری مبتنی بر احساسات تاریخچه تکاملی بسیار طولانی تری نسبت به تصمیم گیری مبتنی بر منطق دارد. دلایل زیادی برای توضیح این پدیده ارائه شده اند، لیکن آنچه در این گفتار اهمیت دارد این است که تصمیم های سرمایه گذاری عمدتا نیازمند تفکر منطقی اند و نه انتخاب احساسی. با این وجود تحقیقات نشان میدهند که اغلب سرمایه گذاران، حتی ماهرترین و آموزش دیده ترین آنان، در تصمیم گیریهای خود غالبا بر احساسات تکیه میکنند.
۲-۲-۶- تاریخچه نظریه های مالی رفتاری
علت اصلی این تغییر و دگرگونی ها را شاید بتوان در یک جمله آقای اندرلو خلاصه کرد که معتقد است: به موازات تغییر بازارها و بروز و ظهور نیرو های تکاملی جدید برای ایفای نقش، دیگر برندگان و بازندگان امروز، برندگان و بازندگان دیروز و فردا نیستند. بنابراین ضرورت همه دگرگونی های نظری و عملی حفظ ماندگاری در این اقتصاد جهانی است. به دیگر سخن نظریه های نوی ابزاری جدید برای رویارویی با مسائل و مشکلاتی هستند که نظریات قدیمی از پاسخگویی به آنها عاجز بودند و در صورت استفاده نکردن از این ابزار و پارادایم های نوی، اقتصاد یک کشور، در خوشبینانه ترین حالت، موفق به حل مشکلات قدیمی خود خواهد شد و سهمی از بازارهای جهانی و البته آینده نخواهد نداشت.
پارادایم حاکم بر مباحث مالی امروز که ما قصد توضیح، تشریح و مقایسه آن را داریم، رفتار مالی نام دارد، که به زبان ساده عبارت است از یک الگوی فکری که در آن بازارهای مالی با بهره گرفتن از الگوهای مرکب از علوم اجتماعی، روانشناسی، مالی و چند رشته دیگر مطالعه می شوند و به عبارت بهتر عاملان اقتصادی در الگوهای رفتاری بر خلاف نظریه های نئوکلاسیک منطقی نیستند، بلکه یا به خاطر ترجیحاتشان و یا به دلیل سوگیری های شناختی نرمال اند. این پارادایم نوبنیاد به اعتقاد رابرت شیلر یکی از حیاتی ترین برنامه های تحقیقاتی بوده و آشکارا در رد نظریه بازار کارا قرار گرفته است.
در ادبیات اقتصاد غرب، ماهیت وجودی انسانها به عنوان موجودی منطقی که تحت شرایط کاملاً شفاف تصمیم گیری می کند، تعریف می شود. این موجود کامل که اغلب از آن به عنوان انسان اقتصادی یاد می شود، همواره در بهینه سازی منافع دلخواهش کامیاب است و تمام اطلاعاتی را که بر گزینه ها و تصمیماتش تأثیر دارند، جمع آوری می کند و موقعیتی آرمانی را که مطمئناً در دنیای واقعی بسیاری از سرمایه گذاران یافت نمی شود خلق می کند (FROMELT,۲۰۰۱).
اما هربرت سایمون- پیشرو در رفتار مالی – انسان اقتصادی را موجودی غیر واقعی در نظریه های اقتصادی تشخیص داد. میر استتمن نیز در مقاله ای با عنوان: بازبینی تخصیص دارایی با بهره گرفتن از چالش رفتار مالی بیان کرد که افراد در نظریه های سنتی منطقی هستند در حالی که رفتار مالی افراد را نرمال فرض می کند، یعنی یک سرمایه گذار ممکن است تصمیمی اتخاذ کند که از نظر اقتصادی توجیه نداشته باشد.
بنابراین نظریه های رفتار مالی در دو سطح خرد و کلان تأثیر گذار هستند:
رفتار مالی خرد (BFMI): به بررسی رفتارها یا سوگیری های سرمایه گذاران می پردازد و آنها را از عاملان اقتصادی منطقی که در نظریه اقتصاد کلاسیک متصوریم، باز می شناساند.
رفتار مالی کلان (BFMA): شناسایی و تشریح ناهنجاری هایی در نظریه بازارهای کارا که الگوهای رفتاری، احتمالاً قادر به توضیح آن باشند.
۲-۲-۷ عناصر تشکیل دهنده مالی رفتاری
رفتار مالی شامل دو عنصر سازنده است که عبارت اند از: روان شناسی شناختی (افراد چگونه فکر می کنند) و محدودیت های آربیتراژ (چه زمانی بازار کارا خواهد بود)، ما در ادامه به تشریح این دو عنصر می پردازیم.
۲-۲-۷-۱ روانشناسی شناختی
همان گونه که پیشتر گفته شد، این عنصر به بررسی طرز تفکر سرمایه گذاران می پردازد. رفتار مالی بر این باور است که تفکر افراد متأثر از ترجیحات و سوگیری های شناختی آنهاست. تفاوت اصلی بین این دو، در این است که در الگوهای رفتاری ترجیحات باید منعکس و لحاظ شوند، ولی سوگیری ها باید توسط الگوها حذف و یا کنترل شوند.
۲-۲-۷-۱-۱ ترجیحات
یکی از اجزای اصلی هر الگویی که برای ارائه درک بهتر از رفتار قیمت ها و معاملات تلاش میکند، مفروضات ترجیحی سرمایه گذار است. اکثر سرمایه گذاران سه ترجیح مهم دارند که عبارت اند:
▪ زیان گریزی: یکی از اصول اساسی رفتار مالی، این ایــده است که سرمایه گذاران ریسک گریز نیستــند، بلکه زیان گریزند. به عبارتی: نفرت افــراد از عدم اطمینان چندان شدید نیست، بلکه آنها بیش از هر چیز از زیان کردن متنفـرند (Nevins ۲۰۰۴). افراد اغلب برای زیان بیشتر از سود، حساسیت نشان می دهند، یعنی مجازات ذهنی که افراد برای یک سطح معین زیان در نظر می گیرند، بیشتر از پاداش ذهنی است که برای همان سطح سود(یک دلار سود) در نظر می گیرند. این پدیده برای نخستین بار در نظریه انتظار دانیل کاهنمن و آموس تورسکی مطرح شد و مبین این اصل بود که افراد زیان را قوی تر از سود درک می کنند و افراد زیان گریز حتی برای فرار از موقعیت زیانده حاضر به ریسک بیشتر هم هستند.
▪ دژمان گریزی: این ترجیح در واقع ناشی از تمایل افراد به اجتناب از احساس تأسف و تنبهی است که در اثر یک تصمیم سرمایه گذاری ضعیف در درونشان به وجود می آید. دژمان گریزی چیزی بیش از درد و زیان مالی صرف را مجسم می کند و شامل تأسف و احساس مسئولیت پذیری برای تصمیمی است که منجر به زیان شده است. این فرار از تأسف ممکن است افراد را به حفظ سهامی با عملکرد ضعیف وادار کند، به این امید که با اجتناب از فروش آنها از زیان متعاقب آن هم بگریزند.گذشته از این امکان دارد دژمان گریزی سرمایه گذاران را با رفتار گله ای مواجه کند. برای مثال: افراد بیشتر در سهام شرکت هایی که مورد قبول دیگران هستند، سرمایه گذاری می کنند؛ زیرا این نوع خریدها یک ضمانت ضمنی در برابر دژمان گریزی دارند. (اگر شما پول خود را در این شرکتها از دست بدهید، چون افراد متعدد دیگر هم پول خود را از دست داده اند، شما از تصمیم زیانده خود خیلی متأسف نخواهید شد).
▪ محاسبه ذهنی: محاسبه ذهنی ، اصطلاحی است که معرف گرایش طبیعی افراد به سازماندهی اطرافشان در قالب حساب های ذهنی جداگانه است. به فرایندی که از طریق آن تصمیم گیرندگان مسائل را برای خودشان فرمول بندی می کنند محاسبه ذهنی گفته می شود. یکی از مفاهیم محاسبه ذهنی شکل گیری کوته بینانه است، یعنی سرمایه گذاران تمایل دارند تا به هر یک از عناصر سبد دارایی های خودشان، به طور جداگانه بپردازند که همین می تواند منجر به اتخاذ تصمیم ناکارآمد شود. با اندکی توجه می توان دریافت که محاسبه ذهنی، به معنای داشتن نگرش چندگانه نسبت به ریسک است، همان گونه که میر استتمن معتقد است ما داراییهایمان را به داراییهایی با ایمنی بالا و دارایی هایی با ایمنی پایین تقسیم می کنیم. به عنوان نمونه بسیاری از افراد به هزینه های آموزشی فرزندان خود راحت تر(و شاید غیر اقتصادی تر) بودجه تخصیص می ¬دهند، در حالی که همین افراد برای برخی فرصتها حساب جداگانه ای دارند و به دنبال کسب بالاترین بازده از آن فرصت ها هستند.
۲-۲-۷-۲ سوگیری های شناختی
روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که، زمانی که عاملان اقتصادی باورهای ذهنی خود را به کار می گیرند، در معرض برخی اشتباهات سیستماتیک هستند. همان گونه که پیشتر گفته شد، الگوهای رفتاری در جهت کاهش تأثیر این سوگیریها هستند و باعث کارآمدتر شدن بازارها می شوند. شرح برخی از این اشتباهات سیستماتیک در زیر می آید:
▪ بیش نمایی: این اشتباه را می توان به عنوان تمایل افراد به دادن اهمیت بیشتر به برخی گزارشها، پیشرفتها و اظهارات تعریف کرد، از اینرو به یک رویداد بیش از اندازه شایستگی اش اهمیت داده می شود. به دیگر سخن، فرد در بیش نمایی، رویدادها را نماینده و نمونه یک طبقه ویژه بداند و به این ترتیب الگویی را که وجود خارجی ندارد، برای خودش متصور باشد. پیامد مهم این اشتباه برای بازارهای مالی این است که سرمایه گذاران تمایل به این فرضیه دارند که رویدادهای اخیر در آینده نزدیک ادامه خواهد داشت، از اینرو در جستجوی خرید سهام چشمگیراند و سهامی را که به تازگی عملکرد ضعیفی داشته اند، نمی خرند.
▪ اطمینان بیش از اندازه: این اشتباه قطعاً پر تکرارترین الگوی رفتار مالی است که تا کنون بحث شده است. شیلر این الگو را به زبان ساده این گونه بیان می کند که : مردم فکر می کنند که آنها بیشتر از آنچه که انجام می دهند، می دانند این اشتباه مربوط به حالتی است که در آن افراد برای اطلاعات محرمانه خود بیش از اندازه اهمیت قائل اند. سرمایه گذارانی که اعتماد به نفس بیش از اندازه دارند، در مواجهه با رویداد عمومی جدید، ارزیابیهای شخصی خود را کندتر بازبینی و تجدید نظر می کنند. اما جالب اینجاست که این سوگیری به هیچ وجه مختص سرمایه گذاران غیر حرفه ای یا فردی نیست.
▪ اثر قالبی: پژوهش ها درباره چگونگی تصمیم گیری حاکی از این است که یک تفاوت کوچک در روش ارائه پرسش منجر به پاسخهای متفاوت می شود. روزکوسکی این اثر را این گونه توضیح می دهد:
تحقیقی را در نظر بگیرید که در آن یک گروه از افراد مطلع می شوند که در یک سرمایه گذاری ویژه۵۰ درصد احتمال موفقیت دارند. به گروه دیگر گفته می شود که در همان سرمایه گذاری ۵۰ درصد شانس شکست دارند. از نظر منطقی، باید تعداد برابری از افراد هر گروه علاقه مند به تحمل این ریسک باشند. اما این موضوع در این مورد صادق نبود. وقتی ریسک بر اساس احتمال موفقیت توصیف می شود، نسبت به حالتی که ریسک بر حسب احتمال شکست توصیف شود، افراد بیشتری متمایل به تحمل ریسک می شوند.
این سوگیری بدین مفهوم است که پرسش های مربوط به ریسک باید خیلی با دقت بیان شود. حتی تخمین های دقیق از میزان تحمل ریسک، می تواند منجر به استراتژی انتخابی ضعیفی شود.
▪ اثر تمایلی: اثر تمایلی در نظریه های مدرن بخوبی شناخته شده است. این اشتباه بیانگر میل طبیعی به فروش سریع سهام برنده(سودآور) و نگه داشتن بیش از اندازه سهام سهام بازنده(زیان ده) است. توجه داشته باشید که بخش دوم اثر تمایلی می تواند موجبات زیانهای کلانی را فراهم کند (اجتناب از قطع زیان و معاملات نامطلوب). این اثر خودش را در سودهای کوچک پرتعداد و زیانهای کوچک کم تکرار نشان می دهد. در واقع حجم معاملات تحت تأثیر این اثر است بر این اساس، در بازار رو به رشد، حجم معاملات صعودی، و در بازار راکد، حجم معاملات نزولی است.
▪ محافظه کاری: این اشتباه که به اصرار بر باور نیز معروف است، مؤید این مطلب است که افراد برای تغییر عقاید خود حتی زمانی که اطلاعات جدیدی به دست می آورند، بی میل هستند. بر اساس مطالعات بارباریس و ثلر دو اثر در این زمینه تأثیرگذارند: اول اینکه افراد برای تحقیق در جهت یافتن شواهدی که مغایر با باورهایشان است، بی میل اند و دوم اینکه اگر هم چنین شواهدی یافتند با شک و تردید مضاعفی به آن شواهد می نگرند (BARBERIS & THALER, ۲۰۰۱). نکته جالب توجه اینکه در بعضی اوقات محافظه کاری نقطه مقابل الگوی مکاشفه ای بیش نمایی است.

پایان نامه :بررسی نقش ایالات متحده آمریکا و ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

ازسال۱۹۹۲وبااعلام استقلال ایالت خودمختارقره باغ که جنگ شکل محدودی به خودگرفت وبه صورت منطقه‌ای درآمدصحنه مناقشه نیزمتحول شد. قره باغ خود راجمهوری مستقل خواند ودستگاه اداری خودرانیزدر همین چارچوب سازماندهی کرد. شرایط جدید وبه ویژه ضعف مفردآذری‌ها،قره باغی ها رادرایده خودراسخ‌ترنمود. این شرایط موجب شدتاقره باغ به عنوان یک طرف اصلی درمناقشه مورد شناسایی آذربایجان قرارگیرد. علی اف،رئیس جمهورآذربایجان،درملاقات باگروه بین‌المجالس اعضای جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع گفت: «آذربایجان خواهان پایان یافتن جنگ ودرگیری میان این کشور و ارمنستان درمنطقه قره باغ،حتی به بهای شناسایی مرزهای موقت برای جدایی‌طلبان ارامنه قره باغ است»علی اف حتی پا را از این نیز فراتر گذارد و در مسکو با جدایی ‌طلبان قره باغ به مذاکره نشست. در این میان، قره باغی‌ها ارتباط خارجی خودراگسترش داده،خطوط دفاعی خودرامستحکم کرده و با بهبود مسیرهای مواصلاتی به ارمنستان و مسیرهای داخلی،مواضع خودراقوی تر کرده اند.علاوه براین،تصمیم کنگره امریکا مبتنی برکمک مستقیم به قره باغ ،که به نوعی به رسمیت شناختن قره باغ به عنوان یکواحد سیاسی مستقل است،موقعیت بزرگی برای قر ه باغی هابه شمارمی‌آید خواسته‌های قره باغی هابدین شرح است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عدم مطابعت طرفین مناقشه ازیکدیگر
الغای وضعیت نامشخص قره باغ
سطح امنیت قره باغی هارابایدخودمردم قره‌باغ کوهستانی تعیین کنند.
وزیرخارجه وقت قره باغی هادرتاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۸۵ درایروان موضوعات دردست پیگیری قره باغی ها رابه شکل زیرمطرح کرده است: درحال تهیه طرحی به عنوان مدافع۵۰۰ هزار آواره ارمنی درنتیجه جنگ بودواز این بابت ازآذربایجان غرامت طلب خواهد نمود. درنتیجه جنگ حدود ۳۵۰ هزارآذری هم آواره شده‌اند،ولی باتوجه به اینکه آغازگرجنگ آذربایجان بود،بایدجبران خسارت کند. همچنین تهیه قانون جدیدتابعیت ازجمله اقدامات قره باغ است تادرآینده نزدیک،ارامنه براساس آن به تابعیت قره باغ درآید. باتوجه به اینکه حدود ۲۰% از اراضی آذربایجان حدود ۱۵ سال است که درتصرف ارامنه قر ه باغ قراردارد،درطول این سال‌هاهمواره قره باغی‌هابا اعلام مواضع مختلف سعی کرده‌اندکه اذهان راازمسائل اصلی منحرف سازندومناقشه راشامل مرورزمان نمایندتا اینکه درنهایت چاره‌ای جزشناسایی باقی نماند.مطرح نمودن غرامت به عنوان آوارگی ۵۰۰هزار ارمنی دراین راستا قابل تحلیل می‌باشد[۳۹].
اهمیت قره باغ از نگاه دو کشور
یکی ازدلایل مؤثردرتطویل ولاینحل ماندن مناقشه قره‌باغ،موقعیت ژئوپولتیک این منطقه است. منطقه قره‌باغ ازنظرارامنه منتهی الیه شرقی فلات ارمنستان راتشکیل می‌ دهد. اما ازطریق دهلیز باریکی ازآن جمهوری جدامی‌شود. این منطقه کوهستانی ازمعادن غنی،جنگل ومراتع پهناوری برخوردار است ومرزطبیعی ارمنستان منصوب می‌شود. ازنظرآذربایجان مرز طبیعی ومسلطی است که اگردراختیار قدرت دیگری قرارگیرد، جمهوری آذربایجان رادرموقعیت آسیب‌پذیری قرارمی‌دهد. منطقه قره‌باغ ازنظرژئوپولیتیکی واقتصادی اهمیت فراوانی دارد جریان تعدادی از رودخانه‌های مهم ازکوهستان‌های قره باغ سرچشمه گرفته وبه سوی اراضی آذربایجان سرازیرمی‌شود. تسلط یک قدرت بیگانه[۴۰] که ازآذربایجان براین منطقه می‌تواندباکنترل آبی رودخانه‌ها،صدمات فراوانی براقتصادآذربایجان وارد سازد همچون در اهرم فشاری علیه باکو به کار روند، به ویژه اینکه باکوتاکنون با ساختن سدهای مختلفی برروی این رودخانه‌ها،بیشترانرژی الکتریسیته مورد نیازخودرا تأمین می‌کند. مراتع وسیع‌تر قره باغ همراه بازمین‌های حاصلخیز برای کشاورزی باشرایط آب وهوای مساعد،محیط مناسبی برای تولیدانواع محصولات فراهم کرده است. وجودمعادن سنگ‌های گران‌قیمت براهمیت اقتصادی قره باغ می‌افزاید.
ازلحاظ جغرافیایی نیزقره باغ مشرف برآذربایجان است وبه صورت قلعه‌ ای کوهستانی می‌باشدکه هرجنبنده‌ای راازسوی غرب زیرنظردارد. اهمیت دیگرمنطقه برای جمهوری آذربایجان ازلحاظ ژئوپولیتیک،محدب بودن مرزهای جمهوری آذربایجان به طرف ارمنستان است. این شکل مرز، جمهوری آذربایجان رادرمقابل ارمنستان آسیب‌پذیرمی‌کند. مرزهای دوکشوردراین منطقه ازبدترین نوع مرزهای سیاسی بین کشورهاست که عمدتاًکوهستانی و دارای بریدگی های فراوان،محدب وفرورفتگی بسیاراست. دردوره شوروی مرزهای بین جمهوری‌ها و واحدهای سیاسی واداری قفقاز، عمدتاًبرمبنای قلمروهای قومی و نژادی ترسیم نشده بود. به همین علت وپس ازفروپاشی شوروی،مرزها یکی ازعلل تنش بین واحدهابود.
ازدیدگاه ارامنه،بدون قره باغ،یگانگی فیزیکی ارمنستان درقفقازناقص می‌شود. علاوه برآن،قره باغ حدفاصل بین جمهوری آذربایجان وترکیه محسوب می‌شود وتسلط براین معبر ازلحاظ مقابله باحرکت‌های اتحادترک‌هاکه ارامنه درطول تاریخ ودرنواحی مختلف باآن‌هادرگیربودن، اهمیت اساسی دارد. حتی برخی ازارامنه باآزادکردن مناطق دیگر آذربایجان که دراشغال دارند،مخالفت می‌کنند. منطقه قره‌باغ، این توده کوهستانی درشمال رودارس، ازطرف جنوب ایران تسلط داردوچون دژ محکمی می‌تواندسدی درمقابل نفوذ نظامی جنوب باشد[۴۱].
ازطرف دیگر،شرق این توده کوهستانی ورفیع باتسلط کامل بردشت قره باغ دشت مغان می‌تواندبه عنوان مرکزدیده‌بانی ودفاعی درمقابل آذربایجان، دریای خزروآسیای مرکزی باشد. ازسمت شمال، این منطقه دارای عقبه ای پیوست واستواراست که نفوذهرجنبشی را سدمی‌کند. ازسمت غرب تنهاازطریق دالان لاچین باارمنستان ودرنتیجه باگرجستان ودریای سیاه ارتباط پیدامی‌کند. باتوجه به اهمیت استراتژیکی این توده کوهستانی، این منطقه نه تنهاموردتوجه کشورهای درگیر، بلکه ازنظرغرب و روسیه دارای اهمیت است. این مرکزعلاوه براینکه. تلاقی به جهان دینی اسلام ومسیحیت است، محل تلاقی دوجهان قومی- زبانی نیزمی‌باشد. دراین منطقه دوجهان ایدئولوژیکی به هم می‌رسند. درصورت نبودارمنستان وقره باغ که دراین میان باعنوان مناطق حائل به ایفا نقش می‌پردازند تمامی جهان ترک ازغرب چین تاشمال غرب ترکیه وبلغارستان ادامه می‌یابد. همین امرباعث شده است تاحل وفصل مناقشه طولانی شودکشورهایی مانندروسیه،فرانسه،ایران،چین و… طرف ارمنستان راگرفته،درحل مسئله به نفع این کشورقدم برمی‌دارد .
نقش قدرتهای منطقه ایی
روسیه و بحران قره باغ
روسیه با توجه به اهداف و منافعی که در منطقه ی قفقاز دنبال می کند، مانند : توسعه طلبی، ملاحظات استراتژیک و امنیتی، ملاحظات اقتصادی، اهمیت ارتباطی قفقاز و علایق نژادی، با بهره گرفتن از اهرم های اعمال فشار که در اختیار دارد ؛ مانند : اعمال فشارهای نظامی و اقتصادی، حمایت از روس تبارها،پشتیبانی از روی کار آمدن حکومت های وابسته، عقد پیمان های دو جانبه و چند جانبه، ممانعت از دخالت دیگر کشورها در منطقه و تهدید به تجزیه ی قلمرو جمهوری ها، تلاش گسترده ای برای بهره برداری از کشمکش جمهوری های آذربایجان و ارمنستان در منطقه ی قره باغ جهت تحقق اهداف خود به عمل می آورد. علی رغم این که روس ها به ظاهر تلاش های زیادی برای پایان دادن به منازعه ی قره باغ به عمل آوردند اما بسیاری از تحلیل گران مسائل منطقه ای بر این عقیده اند که روسیه یکی از موانع عمده تحقق صلح میان دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان به شمار می آید. تلاش هایی که تا کنون از جانب کشورها و سازمان های مختلف برای برقراری آتش بس و خاتمه بخشیدن به جنگ صورت گرفته توسط روس ها عقیم مانده است. بر این اساس مواضع روسیه در قبال کشمکش دو کشور آذربایجان و ارمنستان در منطقه ی قره باغ از روند یک سانی برخوردار نیست. نوع جهت گیری روس ها بر اساس منافع خود و بر حسب تغییر و تحولات درون منطقه ای و نحوه ی برخورد سایر بازیگران با این منازعه شکل می گیرد. به نظر می رسد جهت تبیین دقیق تر مواضع روسیه در این کشمکش و تاثیر آن بر روند مناقشه، تجزیه و تحلیل نحوه ی رفتار روسیه نسبت به جمهوری های آذربایجان و ارمنستان از اهمیت بسیار برخوردار باشد.
آمریکا و بحران قره باغ
در اوایل استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز، جلوگیری از دست یابی یک قدرت به مزیت های استراتژیک در این ناحیه، سیاست آمریکا در این منطقه را شکل می داد. این کشور نگران مسائل و تحولات آسیای مرکزی و قفقاز نبود و دیدگاهش وابسته به سیاست های روسیه در این منطقه بود، اما با گذشت زمان و به دنبال بیم از اسلامی شدن این جمهوری ها خصوصاً از این که ایران و دیگر قدرت های منطقه ای خلأ قدرت را پر کنند، توجه خود را به این منطقه به تدریج افزایش داد و استراتژیک های خود را نسبت به منطقه ای که قلب اوراسیا را تشکیل می داد، تغییر داد.
این منطقه به عنوان محور و دروازه ای برای روسیه، شرق، غرب و جنوب آسیا و با منابع طبیعی و انسانی وسیع از اهمیت استراتژیک بسیار برای آمریکا برخوردار است. تلاش آمریکا در مقابله با هر گونه نزدیکی کشورهای این منطقه به ایران حاکی از اهمیت توجه آن کشور به منطقه ی قفقاز و آسیای مرکزی است. به نظر می رسد سیاست آمریکا دارای نوعی روحیه ی روسیه مداری است که سایه ی سنگینی در حرکت کلی آمریکا دارد؛ بدین مفهوم که عمده توجه آمریکا به مسکو است نه جمهوری های دیگر. روند روسیه مداری حالتی در آسیای مرکزی و قفقاز پیش آورده که به سختی می توان از سیاست منسجمی در این باره سخن گفت. در بیانیه ی مربوط به سیاست امنیت ملی دولت آمریکا در سال ۱۹۹۴ آمده است که اهمیت دولت روسیه در این رابطه تعیین کننده است و اگر بتوان از اصطلاحات دمکراتیک در روسیه و دیگر جمهوری های نو استقلال حمایت کرده و روند اصطلاحات را در این کشورها تثبیت و تحکیم کرد، آن گاه منطقه ای که قبلاً تهدیدی جدی علیه این کشور بود به همکاری سیاسی و اقتصادی با آمریکا تبدیل می شود. بر همین مبنا برخی از کارشناسان روابط بین الملل معتقدند که آمریکا در منطقه ی آسیای مرکزی و قفقاز دارای نوعی منافع منفی است؛ بدین معنی که آمریکا در صدد آن است اتفاقات خاصی در این منطقه روی ندهد. برخی از این اتفاقات عبارت اند از : توسعه ی صلاح های هسته ای، وقوع بی ثباتی در منطقه، بروز تشنج میان جمهوری های مختلف آسیای مرکزی و قفقاز، برخورد بین روس ها و کشورهای تازه استقلال یافته، گسترش بنیاد گرایی اسلامی در منطقه و سیطره چین به آسیای مرکزی.
شدت عمل آمریکا در برخورد با کشمکش جمهوری آذربایجان و ارمنستان با منافع این کشور رابطه ای مستقیم دارد. اما آن چه که نمود عینی بیشتری پیدا می کند، اتخاذ سیاست دو پهلو از سوی آمریکا در این کشمکش است. تا زمانی که جبهه ی خلق در راس قدرت بود، آمریکا تا حد زیادی خواهان حل هر چه سریع تر مناقشه و برقراری ثبات و آرامش در منطقه بود، لیکن به علت وجود جوامع بزرگ ارمنی در آمریکا و حفظ روابط حسنه با دو طرف درگیری، هیچ گاه به طور علنی از آذری ها حمایت به عمل نیاورد، اما سقوط جبهه ی خلق و نگرانی از گرایش حیدر علی اف به روسیه و ایران، باعث تغییر موضع نسبی آمریکا به نفع ارامنه گردید. تثبیت قدرت حیدر علی اف و اتخاذ سیاست های مستقل از مسکو، باعث گرایش مجدد واشنگتن به جمهوری آذربایجان شد، البته نه بدین مفهوم که کمکی به جمهوری آذربایجان جهت پیروزی در جنگ قره باغ نماید، بلکه مواضع حیدر علی اف موجبات علاقه مندی مجدد آمریکا به تلاش برای حل بحران را فراهم آورد. این تلاش آمریکا به ویژه بعد از انعقاد کنسرسیوم نفتی آذربایجان کاملاً محسوس بود؛ چرا که تداوم کشمکش علاوه بر این که راه های انتقال نفت آذربایجان را با مشکل مواجه می ساخت و عمده عامل بی ثباتی و مانع برای سرمایه گذاری شرکت های غربی بود، باعث فشار به متحد آمریکا و مهم ترین عضو ناتو در منطقه – یعنی ترکیه – می گردید. [۴۲] در حقیقت مواضع آمریکا در قبال بحران قره باغ، متأثر از ملاحظات متحدان منطقه ای این کشور بود. آمریکا از یک سو سعی داشت تا سیاست های خود را با مواضع روسیه در منطقه ی قفقاز هماهنگ نماید و از سوی دیگر تلاش می کرد که ترکیه، متحد قدیمی و منطقه ای خود را به عنوان الگوی اقتصادی و سیاسی برای کشورهای منطقه ی آسیای مرکزی و قفقاز معرفی نماید تا از این طریق، علاوه بر این که مانع از نفوذ ایران و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه گردد، به اهداف اقتصادی خود نیز نائل آید. هر چند، این سیاست ها ماهیتاً متناقض بودند چرا که روسیه و ترکیه در منطقه دارای منافع متضاد بوده و رقیب یک دیگر محسوب می شدند. با امضای کنسرسیوم نفتی، مواضع آمریکا گرایش بیشتری به سمت جمهوری آذربایجان و ترکیه پیدا کرد اما نفوذ گروه های لابی ارمنی در مراجع تصمیم گیری آمریکا نه تنها مانع از اتخاذ مواضع صریح به نفع آذری ها گردید، بلکه حتی باعث ممنوعیت ارسال کمک های اقتصادی به جمهوری آذربایجان نیز شد که اتخاذ این گونه سیاست های دو پهلو تطویل کشمکش را به همراه داشت.
رویکرد ترکیه به قفقاز
ترکیه همواره به قفقاز توجه خاصی داشته است. پس از فروپاشی شوروی، ترکیه تلاش کرد با اتکا به زمینه‏های فرهنگی و تاریخی مرتبط به ریشه‏های مشترک اقوام ترک و نیز بهره مندی از پتانسیل‏های اقتصادی خود و با کمک‏های همه جانبه آمریکا راهی به قفقاز بیابد. «پیوندهای قومی، زبانی و مذهبی موجب پیوند ترکیه با کشورهای اسلامی آسیای مرکزی و قفقاز مانند آذربایجان و منافع اقتصادی موجود در منابع انرژی حوزه خزر و نیز منافع سیاسی ناشی از تمایل به ایفای نقش برتری منطقه­ای، موجب پیوند ترکیه با کشورهای غیر اسلامی و غیر ترک مانند گرجستان شده است».(Oliker,2003)
هدف ترک‌ها، پر کردن خلاء ناشی از فروپاشی شوروی بود. مضافاً بازار جمهوری‌های تازه استقلال یافته می‏توانست در جهت پیشبرد اهداف اقتصادی منطقه‏ای ترکیه نقش موثری ایفا کند. پیش از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، ترکیه نقش عامل، ابزار یا به نوعی نماینده غرب را در منطقه قفقاز ایفا می‌کرد، اما در ده سال اخیر با به قدرت رسیدن حزب اسلامی‌گرای عدالت و توسعه، استراتژی جدید ترک‌ها به دنبال احیای چهره ترکیه به عنوان یک قدرت تأثیرگذار و مستقل منطقه‌ای است. این استراتژی اگر چه ناهمسو با غرب نیست، در صورت استمرار و موفقیت، می‌تواند ترکیه را از وضعیت «ابزار غرب بودن» خارج سازد. اتخاذ این استراتژی موجب شده است که نگاه امنیتی ترکیه به قفقاز با تغییرات جدی مواجه شود و همکاری با روسیه در قفقاز و همچنین حل و فصل اختلافات با ارمنستان در اولویت‌های این کشور قرار گرفته است.
ترکیه در سال‌های اخیر به طور همزمان در سیاست داخلی و سیاست خارجی‌اش دستخوش تغییراتی شده است. دولت اسلام‌گرا پس از روی کار آمدن در زمینه سیاست خارجی تجربه زیادی نداشت. نهادهای کشوری از جمله بوروکراسی سیاست خارجی و حوزه نظامی نسبت به این حزب سوء ظن شدیدی نشان دادند. در دوره‌ای که بازیگران سنتی آنکارا و دولت جدید در حال خو گرفتن به یکدیگر بودند، تغییرات زیادی در جهان به لحاظ صف‌بندی‌ها صورت گرفت که بخش بزرگی از آنها به همسایگان ترکیه مربوط می‌شد. در این دوره بود که ترکیه لزوم باز تعریف جایگاه خود را در نقشه جهان احساس کرد. تنوع بخشی در سیاست خارجی از طریق به حداکثر رساندن منافع استراتژیک یکی از جهت‌گیری‌های نادری بود که به نظر می‌رسید دولت و نهادهای کشوری در مورد آن اتفاق‌نظر داشته باشند. این رویکرد جدید در عرصه سیاست خارجی بیشتر بر همسایگان، امنیت دریای سیاه و پویش‌های خاورمیانه تمرکز دارد. (Nigar Goksel,2008, p.14) در همین راستا و براساس دکترین عمق استراتژیک احمد داوود اوغلو[۴۳] ، ترکیه با ایجاد توازن در سیاست بین ­المللی و منطقه­ای در عین تمایل به سوی آمریکا و تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا ، با فاصله گرفتن از برخی سیاست­های دولت قبلی، سیاست نگاه به شرق خود را معطوف به مناسبات گسترده و همه جانبه با کلیه همسایگان خود ساخته است. ( Walker,2007)
رویکرد ناتو به قفقاز
با فروپاشی شوروی بسیاری از کارشناسان مسایل روابط بین الملل اعتقاد داشتند که به دلیل پایان دوران جنگ سرد تمام نهاد های شکل گرفته در آن مقطع زمانی نیز به پایان حیات خود رسیده اند.ناتو یکی ازاین نهاد های امنیتی بودکه تصور غالب بر آن بود که با از بین رفتن خواهر خوانده خود-پیمان ورشو-به نقطه نهایی فعالیت خود رسیده است(تائب،۱۳۸۱،ص۵۰۸). اما ناتو توانست بعد از پایان عصر دو قطبی، هدف های جدیدی را برای خود تعریف کند و در نتیجه نه تنها از بین نرفت بلکه شروع به گسترش به شرق کرد. روند گسترش ناتو به شکل غافل گیرانه ای انجام شد.
در سال ۱۹۹۳ مسئله گسترش ناتو مطرح شد. به همین دلیل برنامه مشارکت برای صلح اعلام شد و کشورهای قفقاز(آذربایجان و گرجستان) به برنامه مشارکت یرای صلح پیوستند و این به معنای تنگ تر شدن عرصه برای روس ها بود. روس ها از همان ابتدا به مخالف با گسترش ناتو به شرق پرداختند. اما با توجه به قدرت ناتو وعلاقه کشورهای منطقه به رابطه با غرب وناتو می توان گفت که تا حدودی اقدام های روسیه درمقابل گسترش ناتو ناموفق بوده است(حیدری، ۱۳۸۶،ص ۱۱۰).طرفداران گسترش ناتو به شرق دلایلی را ذکر می کنند که عبارتند از:
۱-طرفداران گسترش محدود:این گروه از احیای قدرت سنتی مسکو هراس دارند و مایلند تحولات پس از جنگ سرد ادامه یابد و ناتو به طرف شرق حرکت کند.
۲-توسعه طلبان ضد روسی:به عقیده این گروه مناقشه تجدید شده بین روسیه و غرب اجتناب ناپذیر است.
۳-طرفداران توسعه همه جانبه:این گروه عقیده دارند که ناتو باید از یک اتحادیه به سوی یک سیستم امنیت جمعی تغییر یابد تا همه دشمنان گذشته ناتو که شامل روسیه نیز می شود،به عضویت آن در آیند(خادمی،۱۳۸۷،ص۹۱).در مجموع می توان گفت که هدف از گسترش ناتو به خاور دور،ورود اعضای آن به ویژه آمریکا به قفقاز و حضور در پهنه دریای خزر و سرانجام رسیدن به آسیای مرکزی برای حائل شدن میان شمال و جنوب،بین روسیه،ایران و چین و جدا کردن ارتباط زمینی ایران و روسیه برای پیشبرد منزوی کردن ایران و جدا کردن روسیه از قفقاز است(امیر احمدیان،۱۳۸۷،ص۴۰).
فصل چهارمیافته های تحقیق
روابط روسیه با کشورهای منطقه قفقاز
روسیه و جمهوری ارمنستان
ذهنیت تاریخی مثبت روس ها نسبت به ارامنه به دلایل همگونی مذهبی و نقش مثبتی که در طول تاریخ در راستای زمینه سازی توسعه طلبی روس ها در منطقه ی قفقاز و ماورای قفقاز بازی نموده اند، باعث توجه ویژه ی روس ها به ارامنه شده است. ارامنه نقش زیادی در تسلط روس ها بر مناطق وسیعی از سرزمین های قفقاز و ماورای قفقاز داشتند ؛ در تمامی جنگ هایی که روس ها برای تصرف این مناطق درگیر بودند ارامنه از روس ها استقبال نموده و در جنگ علیه مسلمانان – چه عثمانی و چه ایران – مشارکت فعالانه داشتند. بر این اساس وفاداری ارامنه نسبت به روس ها در گذشته موجبات حمایت های بی دریغ روسیه در مقاطع مختلف زمانی از این ملیت را فراهم ساخته است. حکومت ارمنستان نیز با توجه به اهمیت نقش مسکو و روابط با آن کشور و از سویی ضعف بنیه ی نظامی و اقتصادی، کوشش های زیادی جهت جلب حمایت مسکو انجام داده است. ارمنستان تمامی پیمان های مربوط به جامعه ی کشورهای مستقل مشترک المنافع را امضا کرده و کمترین تمایلی به قطع وابستگی خود از مسکو نشان نداده است.
ارمنستان – کشوری کوچک و محصور در خشکی – که فجایع ملی متعددی در خاطره اش نقش بسته است، مسکو را تضمین کننده ی ادامه ی موجودیت خود می داند و به همین دلیل بیشتر مایل بوده که با مسکو همکاری کند، حتی در مقابل دو کشور دیگر قفقاز (آذربایجان و گرجستان) تا حدودی در نقش نماینده ی منطقه ای مسکو عمل نماید. اکثر ساکنان مسلمان ارمنستان برای مصون داشتن خود از تعرض، از این جمهوری کوچ کرده اند، لذا ارمنستان یکی از همگون ترین جمهوری های شوروی می باشد ؛ در نتیجه برخلاف کشور چند قومی آذربایجان، ارمنستان عملاً از گرایش های جدایی طلبانه که محل مناسبی برای مداخله ی کشورهای دیگر است، مصون مانده است. عواملی مانند تامین منافع روسیه در منطقه ی قفقاز از جانب ارمنستان و عدم همگونی سیاست های اتخاذی جمهوری آذربایجان با منافع روسیه و داشتن سیاست های گرایش به غرب و ترکیه و هم چنین واگذاری منابع نفتی دریای خزر به شرکت های غربی علی رغم میل باطنی روسیه، زمینه ساز حمایت های پنهان و آشکار این کشور از ارمنستان در مناقشه قره باغ بوده است. حمایت های سیاسی و نظامی روسیه از ارمنستان به مداخله ی رسمی و علنی آنان در جنگ عیله آذری ها انجامیده است ؛ به طور نمونه هنگ ۳۶۶ روسیه در جریان کشتار شهر (خوجالی) جمهوری آذربایجان که نقطه ی عطفی در جنگ قره باغ شد، نقش مؤثری بازی کرد و به نفع ارمنی ها، دست به کشتار آذری ها زد. سیاست جانبدارانه ی مسکو از ارامنه در جنگ قره باغ در سال ۱۹۹۴ به اوج خود رسید ؛ یعنی هنگامی که طرح صلح ارائه شده از جانب مسکو توسط پارلمان و سپس حکومت آذربایجان رد شد، در آن زمان ( ولادیمیر کازیمیراف) – نماینده ی ویژه ی (یلتسین) در امور قره باغ – به انتقاد از رد این طرح، نسبت به اشغال قریب الوقوع دو یا سه ناحیه ی دیگر آذربایجان توسط نیروهای ارمنستان هشدار داد و بلافاصله پس از این هشدار، نیروهای ارمنی دست به حمله زدند و مناطقی از خاک این جمهوری را به تصرف خود در آوردند. حمایت روسیه از حضور شورشیان ارامنه قره باغ به عنوان یکی از اعضای شرکت کننده در روند مذاکرات برقراری آتش بس و صلح در منطقه ی قره باغ، جنبه ی دیگری از سیاست جانبدارانه ی مسکو از ارمنستان بود.
جمهوری ارمنستان که از آغاز درگیری بین ارامنه و آذری ها یکی از طرف های اصلی درگیر در مناقشه بود و کمک های تسلیحاتی و انسانی فراوانی در اختیار شورشیان ارمنی قرار می داد، از سوی مجامع بیت المللی و کشورهای جهان به ویژه کشورهای اسلامی محکوم شناخته شد ؛ در نتیجه ایروان برای حفظ وجهه ی بین المللی خود تلاش نمود به طور غیر مستقیم از شورشیان قره باغ حمایت نماید ؛ لذا اگر تا آن هنگام خواهان الحاق این منطقه به ارمنستان بود، بعد از آن از (حق طبیعی ملت ها برای تعیین سرنوشت خود ) سخن به میان آورد و خواهان به رسمیت شناختن استقلال منطقه ی قره باغ از سوی مجامع بین المللی گردید. جمهوری آذربایجان که طرف مقابل خود را ارمنستان تلقی می نمود، تنها با دولت ایروان حاضر به مذاکره و گفت و گو بود و شورشیان ارمنی قره باغ را به رسمیت نمی شناخت، اما سیاست های جانبدارانه ی روسیه از ارامنه و اعمال فشارهای گوناگون این کشور، جمهوری آذربایجان را ناگزیر از پذیرش شورشیان ارمنی قره باغ به عنوان یکی از طرف های اصلی درگیر مناقشه در روند مذاکرات برقراری آتش بس و حل منازعه ی قره باغ در اجلاس (بیشکک) نمود. علی رغم این که باکو با حضور بدون حق امضای شورشیان موافقت کرد اما صرف پذیرش حضور آن ها، تحولی جدیدی در مذاکرات بیشکک بود. به طور کلی به نظر می رسد سیاست های روسیه نسبت به ارمنستان با توجه به تامین منافع این کشور در منطقه ی قفقاز از جانب ارمنستان، سیاست کامل حمایت گرایانه از ایروان در مناقشه ی قره باغ بوده است. در واقع روسیه به ارمنستان به عنوان نماینده ی منطقه ای خود در قفقاز می نگرد و ارمنستان نیز در این زمینه وفاداری خود را به روس ها به اثبات رسانیده است.
روسیه و جمهوری آذربایجان
تفاوت های مذهبی بین آذری ها و روس ها یکی از متغیرهای تعارض آفرین در روابط دو ملت آذری و روس در دوران گذشته و در طول حاکمیت روس ها بر این سرزمین بوده است. این متغیر موجب نگرش بدبینانه ی روس ها نسبت به آذری ها و بلعکس گردیده است. علی رغم این که روس ها در مقطعی از تاریخ به خصوص در دوران حاکمیت نظام سوسیالیستی تلاش نمودند از آذربایجان مسلمان به عنوان پایگاهی برای گسترش اهداف خود در سایر کشورهای اسلامی – به ویژه ایران و ترکیه – استفاده نمایند، اما این تلاش روس ها برای بهره برداری از آذربایجان نیز باعث زدوده شدن ذهنیت منفی آذری ها و روس ها نسبت به یک دیگر نگردید. استنباط مشکوک آذری ها مبنی بر آن که در کشمکش تاریخی آن ها با ارامنه در منطقه ی قره باغ، نخجوان و زنگزور، مسکو از ارمنی ها طرفداری می کند خشم زیادی را بر علیه مسکو برانگیخته است ؛ هم چنین استفاده از نیروی نظامی شوروی برای اشغال باکو در ژانویه سال ۱۹۹۰ که منجر به تلفات زیادی در میان آذری ها شد، باعث بروز نارضایتی های عمیق نسبت به روس ها و درهم شکستن حزب کمونیست آذربایجان گردید.[۴۴]۱. علاوه بر اختلافات مذهبی، زبان ترکی نیز متغیر مهمی در پیوند این کشور به ترکیه و دوری از روسیه می باشد. بعد از تشکیل جمهوری های مستقل، ترکیه اولین کشوری بود که جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت. روسیه که مایل به حضور کشورهای دیگر در محدوده ی نفوذی خود نبود با به رسمیت شناخته شدن جمهوری های تازه استقلال یافته از سوی مجامع بین المللی و کشورهای جهان، خطر نفوذ سایر بازیگران را در منطقه احساس نمود. بر این اساس برای روسیه آرامش در منطقه قفقاز به معنی روی آوردن قدرت ها و دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای به ایجاد و تقویت پایگاه های خود در این منطقه بود و در این میان، جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای پر جاذبه به جهت موقعیت ژئوپلتیکی و جغرافیایی و منابع نفتی محسوب می شد. از دیدگاه مسکو، جمهوری آذربایجان یکی از جمهوری های غیرقابل اعتماد است که در اکثر مواقع بدون ملاحظه ی منافع روسیه رفتار می نماید و باعث حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در محدوده ی نفوذی این کشور می گردد. آذری ها نیز معتقدند که روس ها متفق تاریخی ارامنه در قفقاز بوده و در جهت منافع و برتری آن ها تلاش می کنند ؛ لذا طبیعی است که در صدد یافتن متحد؛ در جنگ نابرابر که منجر به اشغال حدود بیست درصد از خاک خود شده، باشند و این تلاش به نوعی دعوت از سایر بازیگران برای حضور در حوزه ی نفوذی روسیه تلقی خواهد شد که روس ها حاضر به پذیرش آن نخواهند بود.
سیاست روس ها در قبال کشمکش دو جمهوری در منطقه ی قره باغ، از موضع مشخص و یک سانی برخوردار نبوده است. روس ها مواقعی که احساس کرده اند منافعشان از جانب دلتمردان آذری تامین می شود موضع گیری دوستانه ای در قبال جمهوری آذربایجان در پیش گرفته اند، اما اگر برخلاف منافع روس ها عمل نموده و باعث حضور سایر بازیگران در حوزه ی نفوذی سنتی روسیه گردند، مواضع مسکو خصمانه و بر ضد آذری ها تغییر می کند. مواضع روسیه در قبال جمهوری آذربایجان را می توان به چهار مرحله تقسیم نمود :
مرحله اول : این مرحله در برگیرنده ی سال های حکومت (ایاز مطلب اف) از سال ۱۹۹۰ تا مارس ۱۹۹۲ می باشد که باعث استمرار قدرت کمونیست های سنتی، دولت روسیه همکاری با آذربایجان را سرلوحه ی سیاست خود قرار داده بود، این امر علاوه بر حضور طرفداران مسکو در راس حکومت باکو، به موقعیت استراتژیکی این کشور در منطقه ی قفقاز نیز مربوط می شد. البته به عوامل مذکور می بایست وجود پانصد هزار روس تبار ساکن در این جمهوری، منابع نفت و انرژی و فضای سنتی ژئوپلتیکی را نیز افزود. در این مرحله از روابط دو کشور، ارامنه مدعی اند سیاست طرفدارانه ی روسیه از آذری ها مانع از تحقق اهداف دیرینه ی آن ها در خصوص الحاق قره باغ به ارمنستان گردید. به اعتقاد ارامنه، هنگامی که نیروهای ارمنی به پیشروی خود در منطقه ی مورد مناقشه ادامه می دادند، روسیه با ارسال تسلیحات نظامی و اعمال فشارهای سیاسی، مانع از ادامه ی روند پیروزی های ارامنه در جنگ قره باغ شد.
مرحله دوم : این مرحله با روی کار آمدن جبهه خلق در ژوئن ۱۹۹۲ آغاز و در ژوئیه ۱۹۹۳ با سقوط جبهه ی خلق پایان یافت. با به دست گرفتن قدرت توسط جبهه ی خلق در آذربایجان، اقلیت های روس تبار این جمهوری به عنوان شهروندان درجه دو تلقی گردیدند و منابع نفت این کشور در حوزه ی دریای خزر بدون ملحوظ نمودن منافع روسیه، به شرکت های غربی و ترکیه واگذار شد. این اقدام باعث دخالت فزاینده ی غرب و ترکیه در منطقه ی قفقاز و در معرض خطر قرار گرفتن فضای سنتی ژئوپلتیکی روسیه در این منطقه شد. گرایش های شدید جبهه ی خلق به ترکیه و کشورهای غربی و طرح شعار وحدت دو آذربایجان شمالی و جنوبی (آذربایجان ایران) با پیروی از سیاست های پان ترکیسم، نگرانی های شدید روسیه در منطقه را فراهم نمود. روسیه که رفته رفته در صدد کسب جایگاه قبلی خود با طرح تشکیل جامعه ی کشورهای مستقل مشترک المنافع در منطقه بود، به هیچ وجه حاضر به پذیرش چنین حکومتی با گرایش های ضد روسی، پان ترکیسم و متمایل به غرب نبود. مسکو جهت مهار سیاست های ضد روسی جبهه ی خلق از اهرم های اعمال فشار اقتصادی، سیاسی و بحران قره باغ بهره ی فراوان جست ؛ به عنوان نمونه به طور علنی از نیروهای ارمنی حمایت نمود و در عملیات زمستان ۱۹۹۲ که منجر به سقوط شهرهای (شوشا) و (لاچین) گردید، روس ها کمک فراوانی در اختیار ارامنه قرار دادند. اقدامات روسیه مقدمه ی به هم خوردن توازن موجود در جبهه های جنگ و تفرقه بین نیروهای آذری و انسجام و سازمان دهی بیشتر نیروهای ارمنی شد که با تداوم حملات خود سرزمین های جدیدی از خاک آذربایجان را به اشغال خود در آوردند.
مرحله سوم : این مرحله از سقوط دولت (ابولفضل ایلچی بیک) در ژوئیه ۱۹۹۳ و روی کار آمدن (حیدرعلی اف) آغاز و تا امضای موافقتنامه ی واگذاری امیتاز نفت به شرکت های غربی در سپتامبر ۱۹۹۴ ادامه یافت. هم زمان با کسب قدرت توسط حیدر علی اف تبلیغات ضد آذربایجانی تلویزیون روسیه خاتمه یافت و به جای واژه ی (جمهوری ناگورنو قره باغ ) که تا آن زمان استفاده می شد،(ناگورنو قره باغ ) به کار رفت. اولین اقدام حیدر علی اف برای نشان دادن وفاداری به دولت روسیه، اعلام تجدید نظر در سیاست
آذربایجان نسبت به عدم عضویت در جامعه ی کشورهای مستقل مشترک المنافع بود. غیر قانونی اعلام نمودن قرارداد منعقده بین آذربایجان و شرکت های غربی، دومین گام به سمت خواسته های مسکو بود. در مقابل، روس ها نیز علاوه بر اعمال فشار به دولت ارمنستان مبنی بر خودداری از تعرضات بیشتر به خاک آذربایجان، کمک های تسلیحاتی نیز در اختیار این جمهوری قرار دادند. پیروزی های اولیه ی آذری ها بعد از روی کار آمدن حیدر علی اف و شکست حملات ارامنه، مبین چرخش سیاست روسیه در این مرحله بود.
مرحله چهارم : این مرحله بعد از امضای موافقت نامه نفتی با شرکت های اروپایی و آمریکایی در سپتامبر ۱۹۹۴ آغاز و تا کنون ادامه دارد. حیدر علی اف در دوران جدید حاکمیت خود گرایش های استقلال طلبانه ای در برابر احیای سلطه ی روسیه بر آذربایجان آشکار ساخت. او کوشید از سلاح نفت برای پیش برد هدف های خود بهره جوید. می توان گفت تشدید درگیری ها در قره باغ و لاینحل ماندن آن، هم چنین تبدیل این تقابل قومی به یک بحران منطقه ای، ارتباط نزدیکی با مسائل مربوط به نفت در جمهوری آذربایجان پیدا کرد.[۴۵] علی رغم این که بسیاری از تحلیل گران معتقد بودند، با روی کار آمدن حیدر علی اف، آذربایجان تک روی های دوران حکومت جبهه ی خلق را کنار خواهد گذاشت و در نوع جهت گیری های سیاسی بر اساس منافع منطقه ای و فرامنطقه ای روسیه عمل خواهد نمود و شواهد اولیه هم به نوعی این برداشت ها را اثبات می نمود؛ زیرا با روی کار آمدن او به روایط پر تنش بین روسیه و آذربایجان پایان داده شد و از شدت مناقشات در جبهه های جنگ در منطقه ی قره باغ، با اندک تاخیری، کاسته شد، اما حیدر علی اف بعد از کنترل اوضاع تلاش نمود تا اندک اندک کشور را از سلطه ی مطلق روس ها رهایی بخشد. گام نخست، امضای مجدد موافقتنامه ی نفتی با شرکت های غربی، علی رغم مخالفت های روسیه بود. دولت روسیه در واکنش به این قرارداد، با صدور بیانیه ای ضمن مخالفت شدید، حق انجام اقدامات لازم جهت حمایت از حقوق و منافع خود در این منطقه را برای خود قائل شد. وقوع حوادث متعدد در آذربایجان، از قبیل ترور دو تن از مقامات عالی رتبه ی آذری که نقش مهمی در امضای این قرارداد داشتند، فرار برخی از زندانیان سیاسی از زندان های آذربایجان و غیره، حاکی از میزان مداخله ی روس ها در آذربایجان جهت وادار نمودن این کشور به تبعیت از سیاست های منطقه ای بود. از اقداماتی که روسیه پس از امضای موافقت نامه ی نفتی، علیه آذربایجان جهت وادار نمودن این کشور برای پیروی از سیاست های منطقه ای خود، انجام داد، می توان به تشویق ارمنستان به تداوم حملات خود و اشغال بخش وسیعی تری از خاک جمهوری آذربایجان و همکاری با ایران به منظور تحت فشار گذاشتن حیدر علی اف نام برد. دومین تعارض بین خواسته های روسیه و آذربایجان، استفاده از ارتش روسیه به عنوان نیروهای پاسدار صلح در مناطق مورد مناقشه بود. روسیه برای تحمیل این خواسته به انواع فشارها علیه آذربایجان متوسل شد و حتی این موضوع را به سازمان ملل پیشنهاد نمود. علی رغم این فشارها، آذربایجان حاضر به پذیرش این مسئله نشد و آن را مشروط به حضور سایر نیروها در کنار نیروهای روسیه نمود. در این مقطع وزیر دفاع وقت روسیه تهدید نمود که روسیه برای سرکوب طرفین درگیر در جنگ جهت پایان بخشیدن به منازعه و ایجاد آرامش در منطقه، احتمالاً از طریق نیروهای نظامی مداخله خواهد نمود. اما به نظر می رسید در آن زمان، روسیه وجود تعارضات و تنش در روابط کشورهای جدا افتاده از شوروی را یکی از اهرم های اعمال فشار، جهت نگه داشتن آن ها در سیطره ی نفوذی خود تلقی می کرد.
روابط آمریکا با کشورهای منطقه قفقاز
الف )روابط آمریکا و ارمنستان
بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر، کوچاریان رئیس جمهور ارمنستان، این اقدام را محکوم کرد. در ۱۹ سپتامبر،وزیر دفاع ارمنستان اعلام کرد که کشورشان از جنگ برعلیه تروریسم به رهبری آمریکا و نیروهای ائتلاف، حمایت می کند و حق عبور هواپیماهای نظامی آمریکایی و نصب دستگاه های اطلاعاتی در ارمنستان را به آمریکا می دهد. همچنین، تاکید کردند که حمایت از اقدام آمریکا، همسو و سازگار با سیاست خارجی ارمنستان است که در پی کسب حمایت از منافع ارمنی های منطقه قره باغ و همچنین سایر ارمنی هایی است که در کشورهای مختلف خاورمیانه، زندگی می کنند.
ارمنستان، به خاطر نگرانی از امنیت۱۵ هزار نفر اقلیت ارمنی ساکن عراق و ۲۰۰ هزار نفر ارمنی دیگر که در بقیه نقاط خاورمیانه زندگی می کردند، از عملیات حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، حمایت نکرد. در سپتامبر ۲۰۰۴، رئیس جمهور ارمنستان و لهستان، توافق کردند نیروهای نظامی کشورشان در عراق، به فعالیت بشر دوستانه و حقوق بشری بپردازند. در اواخر سال ۲۰۰۸، نیروهای ارمنستان از عراق خارج شدند. جمهوری ارمنستان، کشوری است که دو رقیب سرسخت آمریکا(روسیه و ایران)، در آن حضور چشم گیر داشته، از نفوذ قابل ملاحظه ای برخوردار هستند. از آن جایی که جمهوری ارمنستان، به دلیل جنگ با جمهوری آذربایجان و تحریم اقتصادی توسط آذربایجان و ترکیه، به کشور فقیری تبدیل شد،آمریکا، مناسبات خویش را با این کشور، بیشتر در عرصه اقتصادی، متمرکز نمود و برای تقویت نظام واگذار از نظام اقتصادی کمونیستی به بازار آزاد، میلیون ها دلار به این کشورف کمک نمود. به گفته تحلیل گران امور بین المللی، روسیه عامل بسیار قوی بازدارنده میان آمریکا و ارمنستان بوده و از همین نقطه نظر، مناسبات دو کشور تا قبل از سال ۲۰۰۹، بیشتر در عرصه اقتصادی متمرکز بوده و کمتر جنبه نظامی و سیاسی را شامل می شد.
اما در اواخر سال ۲۰۰۹ و اوایل ۲۰۱۰، دایره این مناسبات گسترش یافته و عرصه های نظامی و سیاسی را نیز در بر گرفت. ارمنستان، تقریبا یک قرن، یعنی پس از سال ۱۹۱۵ میلادی (کشتار ارامنه توسط ترک های عثمانی) و خصوصا پس از جنگ ناگورنو- قره باغ (باغ کوهستانی) با جمهوری آذربایجان،
روابط آمریکا و جمهوری آذربایجان
سیر روابط آمریکا و آذربایجان را می توان به دو مقطع، قبل و بعد از ۱۱ سپتامبر تقسیم نمود. روابط دو کشور قبل ۱۱ سپتامبر،بیشتر مربوط به عملیات استخراج و ترانزیت نفت و انرژی می شد. پس از استقلال آذربایجان، شرکت های نفتی، اولین گروه از آمریکایی ها بودند که وارد این کشور شدند. این اولین بار بود که آمریکا فرصت دخالت مستقیم در این منطقه را می یافت. آذربایجان از همان ابتدای استقلال، به دنبال روابط نزدیک با آمریکا بود تا بتواند از حمایت این کشور قدرتمند برخوردار شود. تمایل آذربایجان به برقراری روابط نزدیک با آمریکا، از زمان روی کار آمدن ایلچی بیگ شروع شد. او سعی داشت ارتباط سیاسی و اقتصادی عمیقی بین دو کشور برقرار سازد. با روی کار آمدن حیدر علی اف، سعی شد یک نوع توازن بین ارتباط با آمریکا و ترکیه از یک سو و ایران و روسیه از سوی دیگر برقرا شود. وی در طول دوران مدت زمامداری خود تلاش کرد تا از طریق مذاکره با مقامات آمریکا و سران کشورهای اروپایی، نظر این کشورها را نسبت به بحران قره باغ تغییر داد. وی در این رابطه اعلام کرد که گسترش روابط آذربایجان با آمریکا، ضامن حل تمام مشکلات آذربایجان است.
بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، شرایط جدیدی در منطقه حاکم شد و حضور نظامی آمریکا در منطقه، تحت عنوان مبارزه تروریسم، موجب تسلط رویکرد امنیتی و راهبردی در منطقه گردید. در این بین جمهوری آذربایجان، یکی از کشورهایی بود که بلافاصله امکانات، فضا و اراضی، خود را در اختیار آمریکا قرار داد و آمادگی خود را برای همکاری با نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، اعلام داشت. به همین دلیل، دولت آمریکا به طور موقتی تحریم هایی را که از سال ۱۹۹۲، بر علیه آذربایجان اعمال شده بود، لغو کرد. بخش ۹۰۷ از قانون پشتیبانی از آزادی، در سال ۱۹۹۲ در کنگره آمریکا به تصویب رسید و دولت آمریکا را از اعطای هرگونه کمک به آذربایجان، تا وقتی که رئیس جمهور آمریکا مطمئن شود که آذربایجان، در صدد حمله به ارمنستان و قره باغ نیست، منع می نماید. محافل غرب گرای آذربایجان به امید این که در قبال حمایت از حمله آمریکا به افغانستان، امتیازی برای حل مناقشه قره باغ کسب کنند، پیروزی از غرب و آمریکا را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دادند و در این راستا آذربایجان به عراق نیز نیرو اعزام کرد و بحث استقرار پایگاه نظامی آمریکا در خاک آذربایجان، مطرح شد. (baban,2008,pp66-67)

دانلود پایان نامه درباره بررسی تاثیر محلول پاشی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

۱۱- فریزر ۷۰- درجه سانتیگراد
۱۲- کوره الکتریکی Heraeus
۱۳- فلیم امیشن اسپکترومتر مدل ۳۱۰C Digital
۲-۱-۳ ابزار و لوازم مصرفی
١- سر سمپلر (زرد ۱۰۰ میکرولیتر) و آبی (۱۰۰۰ میکرولیتر)
٢- میکروتیوپ (۵/۱ میلی لیتری و ۲ میلی لیتری)
۳- لوله فالکن (۱۵ میلی لیتری)
۲-۲ مشخصات نمونه گیاهی
در این طرح از بذرهای گیاه توتون (Nicotiana tobacum)، رقم کوکر ۳۴۷ تهیه شده از مرکز تحقیقات دخانیات گیلان استفاده شد. این رقم متعلق به توتون­های برگ درشت تیپ غربی (ویرجینیا) است که از تلاقی بین کوکر ۳۱۹ و کوکر ۲۵۸ حاصل شده و یک رقم تجاری مناسب با شرایط آب و هوایی استان­های شمال کشور می­باشد.

آماده سازی اتاق کشت
در اتاق کشت، چند قفسه چوبی تعبیه شد. برای تامین نور در قسمت بالای هر قفسه دو عدد لامپ مهتابی فلورسنت قرار گرفت. همه لامپ­ها به یک تایمر متصل شدند تا دوره نوری ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی تامین شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۲-۱٫ نمایی از اتاقک کشت
۲-۴ آبیاری
در پتری­دیش­های اتوکلاو شده، ابتدا دو لایه کاغذ واتمن شماره ۲ گذاشته شد و بذور توتون روی کاغذها پاشیده شد. در ۴ روز اول بذور توسط آب مقطر آبیاری شدند. از روز پنجم آبیاری توسط محلول هوگلند صورت گرفت.
۲-۵ آماده ­سازی گلدان­ها
دو هفته پس از کاشت بذور توتون در پتری­دیش­ها، آن­ها را به گلدان­هایی به قطر ۷ cm و ارتفاع ۸ cm منتقل کردیم. انتهای گلدان­ها ۴ سوراخ کوچک جهت انتقال محلول هوگلند ایجاد و تا اواسط آن­ها پرلیت ریخته شد. سپس در هر گلدان ۳ یا ۴ گیاهچه کاشته شد و در ظروف پلاستیکی دیگری که گنجایش حدود ۱ لیتر محلول غذایی را داشتند قرار گرفتند. چون دانه­رست­ها در پتری­دیش از رطوبت بالایی برخوردار بودند، برای جلوگیری از خشکی ناگهانی آن­ها، روی گلدان­ها کیسه­های پلاستیکی شفاف کشیده شد. کیسه­ها با بزرگ شدن گیاهان به مرور برداشته شدند. این سیستم کشت، نوعی از کشت هیدروپونیک است که در آن آبیاری به­ صورت تحتانی انجام می­ شود. هر هفته محلول غذایی به منظور جلوگیری از نوسانات غلظت عناصر غذایی در محیط کشت و بافت گیاهی و همچنین تنظیم pH تعویض می­شد. ۴۰ روز بعد گیاهچه­های رشد یافته به گلدان­های بزرگتر با قطر ۳۰ cm و ارتفاع ۴۰ cm که انتهای آن­ها نیز سوراخ­دار بود با شرایط قبلی انتقال یافتند و به مدت ۵۰ روز در این گلدان­ها توسط محلول هوگلند آبیاری شدند.
۲-۵-۱ تهیه­ محلول هوگلند
در ابتدا طبق جدول ۲-۱ (الف و ب)، استوک هریک از عناصر غذایی به­ صورت جداگانه تهیه شد.
جدول ۲-۱٫ الف) غلظت عناصر غذایی پرمصرف در یک لیتر استوک محلول هوگلند اصلاح شده برای رشد گیاهان

غلظت محلول استوک ( گرم در لیتر)

عناصر غذایی مورد نیاز

۱۰/۱۰۱

KNO3

۴۹/۲۴۶

MgSO4.7H2O

۱۶/۲۳۶

Ca(No3)2.4H2o

۰۸/۱۱۵

NH4H2Po4

جدول ۲-۱٫ب) غلظت عناصر غذایی کم­مصرف در یک لیتر استوک محلول هوگلند اصلاح شده برای رشد گیاهان

پایان نامه کارشناسی ارشد : پژوهش های پیشین با موضوع بررسی و رتبه بندی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

الف- شناخت شرایط و محیط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه، و
ب-شناخت دقیق نیازها و تمایلات تماشاچیان برنامه‌های ورزشی و طرفداران تیم‌های مطرح ورزشی در کانادا(۱۱).
۱۲- مورگان،۲۰۰۳، در مقاله‌ی خود با عنوان «کانال‎های تلویزیونی و ورزش حرفه‎ای» به تضادهای بین سودآوری کلان کانال‎های تلویزیونی و بازیکنان، باشگاه‎ها و مدیران ورزش پرداخته است. او معتقد است برای این که بدانیم در هر ورزش چه اتفاقی می‎افتد ابتدا باید کانال تبلیغاتی مجزایی فراهم نمود که در آن بخش‎های مختلف به همکاری و رقابت بپردازند تا محصول معرفی شده را تا آنجایی که امکان دارد به مردم بشناسانند و عرضه کنند. او برآن است تا به شناسایی موارد مورد نظر و دلخواه مصرف­ کنندگان چنین آگهی‎هایی پی ببرد ، نقش سازمان‎های مرتبط با این منافع را شناسایی نماید، منابع قدرت و تأثیر کانال‎های تبلبغاتی را بررسی کند و تضادهای بالقوه‌ احتمالی را بشناساند. در ورزش، باشگاه‎های ورزشی، مسئولان ملی و بین‎المللی پخش آگهی‎های ورزشی، کمپانی‎های تلویزیونی، سرپرستان و مبلغان ارتباط و مشارکت بین مردم و ورزش، باشگاه‎های مطرح، تیم‎های بین‎المللی و مخاطبان تلویزیون که شامل خیل بازیکنان است، توجه بسیاری طلب می‎کنند. همچنین مورگان به بررسی اهمیت نقش مسئولان اداره‌ی بازاریابی از طریق رسانه‎های گروهی به تلویزیون می‎پردازد(۶۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۳- زانگ[۸۲] و همکاران(۲۰۰۵)، در تحقیقی تاثیر گرایش دانشجویان نسبت به تجاری کردن برنامه های مسابقات ورزشی بین دانشکده های مختلف بررسی شد. نتایج نشان داد افرادی که طرفدار پرو پا قرص ورزش و یا تیمی هستند و شناخت زیادی نسبت به تیم و بازیکنانش دارند گرایش مثبتی را نسبت به تجاری کردن برنامه ها از خود نشان می دهند و برنامه تجاری شدن را بیشتر تصدیق می کنند و در نتیجه بیشتر از تولیدات حامیان خریداری می کنند(۷۷).
۲-۲-۲-۲-۴- مروری بر تحقیقات صورت گرفته پیرامون عنصر «قیمت» در آمیخته بازاریابی ورزشی
۱- کاست،مارتین،۲۰۰۱، بازاریابی ورزشی تیم های حرفه­ای (نظری مقایسه­ ای بر دستآوردهای بازاریابی انگلستان و آمریکا). در این تحقیق مقایسه ای بین درآمدهای حاصل از مؤلفه­ های مختلفی چون حمایت های مالی، حق نام شرکت ها، حق پخش تلوزیونی و فروش بلیط در ورزش حرفه­ای آمریکا وانگلستان در کنار مؤلفه هایی چون دستمزد ورزشکاران و مربیان مورد بررسی قرار گرفته است(۵۲).
۲- ویلسون،گلن.ای. ۲۰۰۲، در تحقیقی با عنوان «آیا بازاریابی ورزشی تاًثیر مستقیمی بر فروش محصولات دارد» بر این موضوع تاًکید دارد که بازاریابی و تبلیغات ورزشی تاًثیر به سزایی در فروش محصولات ورزشی و غیر ورزشی دارد(۷۶).
۳- کیل، کرستتر و گاداگنلو[۸۳](۲۰۰۳)، به بررسی دستکاری در قیمت و واکنش مصرف کنندگان به این عنصر مهم آمیخته بازاریابی پرداختند. آنان اظهار می دارند که با ارائه پیامهای گوناگون در رابطه با موضوع خاصی می توان انتظارات افراد را از قیمت تغییر داد. با دستکاری این پیامها واکنش منفی افراد را به تغییرات قیمت کنترل نمود. چگونگی محتوای این پیامها باید مبتنی بر تئؤریهای علمی بوده و به عنوان راهکارهایی استراتژیک در دست مدیران مورد استفاده قرار گیرند. نتایج این تحقیقات نشان داد که ادراکات مصرف کنندگان از قیمت مرجع داخلی درباره محصولات با عملکرد تدارک بینندگان خدمات مورد نظر قابلیت سازگاری دارد. لیکن بر اساس یافته های آنان در صورتی که اطلاعات ارائه شده مبتنی بر تناسب قیمتهای پیشنهادی با خدمات ارائه شده باشد، سازگاری یافتن مصرف کنندگان با قیمتهای پیشنهادی مناسب تر شکل گرفته و مقاومت منفی در برابر قیمتهای پیشنهادی نخواهد داشت. به عبارت دیگر زمانی که شرکتها احساس نمایند لازم است تا قیمت محصول خود را افزایش دهند در صورتی که قیمت جدید را در کنار قیمت قبلی ارائه نمایند، لیکن عامل افزایش قیمت آن محصول را همراه با خدمات اضافی ارائه شده به اطلاع مصرف کننده برسانند، سازگاری با قیمت جدید بهتر شکل گرفته و مقاومت منفی در برابر آن ایجاد نخواهد شد(۵۴).
۴- لو[۸۴] و کیم[۸۵] (۲۰۰۴)، در مطالعه خود تحت عنوان “بررسی انگیزش های اجتماعی تأثیرگذار بر تماشاگران بسکتبال در مسابقات بسکتبال حرفه ای زنان در کشور کره جنوبی” ، به بررسی انگیزش های اجتماعی تماشاگران (به عنوان یکی از مهم ترین منابع درآمدی برای تیم های حاضر) بر اساس مشخصه های جمعیت شناختی در لیگ مورد اشاره می پردازند. نمونه آماری این بررسی نیز شامل ۵۰۳ نفر می باشد که در خلال ۸ مسابقه در ۴ ورزشگاه متفاوت در کشور کره جنوبی انتخاب شده اند. نتایج این بررسی نشان می دهد که تفاوت معناداری میان جنسیت، سن، موقعیت شغلی و شهرهای محل سکونت و میزان توجه و همراهی با مسابقات وجود دارد(۵۶).
۵- ماربر ، ویلن و پوسلیوسنی(۲۰۰۵)، در مطالعه ای تحت عنوان ترکیب بازاریابی و ورزش یک مطالعه موردی بررسی هایی را روی تیم یانکی های نیویورک ارائه دادند. محققان در این مطالعه به بررسی چگونگی ترکیب بازاریابی و امور ورزشی در تیم مزبور و پاسخگویی به این سؤال که چرا این تیم از نظر مالی و دیگر جنبه ها موفق می باشد؟ و چرا این تیم از بلیط فروشی در آمد بالایی کسب نموده و نیز به بررسی اینکه مدیریت تیم چگونه از مفاهیم بازاریابی و (۴p) در جهت موفقیت تیم خود بهره می برد، می پردازد.
۲-۲-۴- جمع بندی نهایی در ارتباط با تحقیقات صورت گرفته
در رابطه با روش های مختلف بازاریابی ورزشی در تحقیقات فوق الذکر، به طور خلاصه می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:
در ارتباط با انتخاب و اثرگذاری آرم یا نشان تجاری، کلر (۱۹۹۳) معتقد است که هر چه مصرف کننده با نشان آشنا باشد فعالیت های تشویقی و ترفیعی مانند حمایت مالی افزایش می یابد. گلادن و همکاران(۱۹۹۸) پیشنهاد می کنند که در مقابله با چالش کاهش هواداران تیم ها باید به تقویت نشان خود در ذهن مصرف کنندگان پرداخت.
در رابطه با پخش رادیو تلویزیونی رویدادهای ورزشی، فران (۲۰۰۲)، آگهی­های تبلیغاتی در تلویزیون اسپانیا را مورد مطالعه قرار داده است و به این نتیجه دست یافته است که پخش تلویزیونی تبلیغات به دلیل ویژگی خاص انتقال پیام به مخاطبان، روش بسیار مؤثری برای تبلیغات کالاها می باشد. کاست (۲۰۰۱)، به مقایسه­ درآمدهای حاصل از پخش تلویزیونی در آمریکا و انگلستان پرداخته است و بازار ورزش آمریکا را با سایر نقاط جهان غیر قابل مقایسه می­داند. گلادن و همکاران(۱۹۹۸)، نیز بر ایجاد شبکه رادیویی و پوشش تلویزیون ملی با رعایت حق پخش آن ها و گسترش پوشش تلویزیونی تأکید دارند.
در ارتباط با مکان برگزاری رویدادهای ورزشی تحقیقات زیادی صورت گرفته که از آن جمله می توان به نمونه های زیر اشاره کرد: به نظر واکفیلد و اسلوان (۱۹۹۵) خدمات ارئه شده در مکان برگزاری بازی ها (پارکینگ استادیوم، نظافت و تمیزی محیط استادیوم، مدیریت ایمنی جمعیت و…) از جمله عواملی هستند که ماندگاری و استقبال تماشاگران را در استادیوم های ورزشی تضمین و نیز درآمدزایی فراوانی به دنبال دارد. بلادگت و همکاران (۱۹۹۶) کیفیت خدمات ارائه شده شامل استراحتگاه ها، زیباشناسی استادیوم مانند سبک معماری آن را از عوامل مهم در ارتقای توجه به رویداد معرفی کردند. شانک(۱۹۹۹) معتقد است که تأسیس آژانس های تهیه بلیط برای مصرف کنندگان، توسعه مناسبی را برای تیم ها و امکان عرضه خدماتشان فراهم خواهد کرد. هانس و دیوید (۱۹۹۹) ، ماهونی و هاوارد (۲۰۰۱) و هرناندز (۲۰۰۲) ، پژوهش هایی را در رابطه با ایجاد تشکیلاتی متمرکز در زمینه کانال های توزیع به انجام رسانیده اند.
در رابطه با حمایت های مالی، احسانی (۱۳۸۳)، معتقد است که برای موفقیت در برنامه‎های ورزشی نیاز به حمایت مالی صحیح وجود دارد. درویش (۱۳۸۳)، به شناخت سیستماتیک مساعدت‎های حمایت مالی و فرایند بازاریابی استراتژیک با تأکید بر خواص منحصر به فرد ورزش می پردازد. علیپور(۱۳۸۲)، اهمیت حمایت مالی در توسعه ورزش حرفه­ای را مورد بحث قرار می­دهد. فلورس(۲۰۰۴)، پژوهشی را تحت عنوان استراتژی های بازاریابی برای اتحادیه ملی بسکتبال در جهان ابررسانه ای در حال تغییر به انجام رسانیده است. او در مقاله خود برای مقابله با عامل کاهش علاقه و رغبت هواداران در بسکتبال به NBA پیشنهاد می کند که باید به تبلیغات و حمایت های مالی بیشتر توجه کند.
در زمینه استفاده از اسپانسر شیپ و تجزیه و تحلیل فعالیت های مربوط به حمایت کنندگی و تأثیر آن بر ترویج و فروش محصولات ورزشی و افزایش درآمدزایی، کازنز و اسلک (۱۹۹۶)، بنت و همکاران (۲۰۰۳) و مدوکس (۲۰۰۳) پژوهش هایی را به انجام رسانده اند. کاوسنس و اسلاک (۱۹۹۶) مناسب ترین شیوه تشویق تماشاگران به تماشای مسابقات را ترکیب حمایت های مالی، صحه گذاری و تبلیغات دانسته اند.
در ارتباط با بهره گیری از شخصیت های مرجع به منظور صحه گذاری نیز تحقیقاتی صورت گرفته است. بوید و شانک (۲۰۰۳) تأثیر صحه گذاری را در تبلیغ محصولات ورزشی و غیر ورزشی مورد مطالعه قرار دادند. کاوسنس و اسلاک (۱۹۹۶) نیز یکی از مناسب ترین شیوه تشویق تماشاگران به تماشای مسابقات را صحه گذاری دانسته اند.
اهدای هدایا از طرف باشگاه­ها و شرکت­های حامی آنان که مارک باشگاه و شرکت حامی بر آنان حک شده باشد، یکی از روش های مناسب و موفق در جذب مشریان و ایجاد درآمد دو طرفه برای باشگاه­ها، سازمان­های ورزشی مثل کمیته ملی و بین ­المللی المپیک و شرکت های حامی آنان است.
استفاده از اینترنت در ورزش حرفه ای نقش بسیار مهمی را بازی می کند، از معرفی ورزش ها و رویدادها گرفته تا تبلیغات، شرط بندی اینترنتی، اخبار و اطلاع رسانی، تفسیر و نمایش مسابقات به طور زنده و پس از اجرا، رأی­گیری­ها (انتخاب ها)، تحقیقات ورزشی و بازار ورزش، فروش سهام و سرانجام فروش بلیط. یوسفی و همکاران (۱۳۸۶) پژوهشی را با هدف بررسی میزان تأثیر اینترنت بر آمیخته بازاریابی ورزشی (محصول، قیمت، توزیع و ترویج) به انجام رساندند. فیلو وفانک (۲۰۰۵) به تأثیر اینترنت بر توزیع محصولات پرداخته اند. فلورس (۲۰۰۴) در مقاله خود به NBA پیشنهاد می کند که برای افزایش روابط هواداران با بازیکنان و نزدیک تر کردن بازی به هواداران در بسکتبال باید از اینترنت استفاده کند.
کلاوسن و میلر (۲۰۰۱) در تحقیقی بر روی توسعه و رشد شرط بندی ورزشی در ایالت متحده امریکا طی دهه ۱۹۹۰ ، شرط بندی ورزشی را یک سرگرمی بی ضرر و نیز روشی برای صحه گذاری بر محصولات ورزشی عنوان می کنند. آنان در بررسی خود بیان می کنند که شرط بندی قانونی با رشد ۱۶۰۰ درصدی از سال ۱۹۷۶ بستر امنی در هزاره جدید فراهم آورده به طوری که در مسابقات اسب دوانی، اتومبیل رانی و انواع رشته های ورزشی و همچنین شرط بندی از طریق اینترنت افراد زیادی را به خود مشغول داشته است.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
مقدمه
ارائه روشن و واضح اطلاعات یک تحقیق با بهره گرفتن از روش های آماری مناسب می تواند بر کیفیت آن تأثیر مستقیم داشته باشد. در این بخش به روش شناسی تحقیق حاضر پرداخته شده است. ابتدا مشخص می شود که روش تحقیق حاضر در حیطه کدام نوع از تحقیقات جای می گیرد، سپس به ذکر جامعه، نمونه و روش نمونه گیری پرداخته می شود، همچنین ابزار اندازه گیری نیز در این مبحث عنوان شده که به روایی و اعتبار ابزار اندازه گیری که در این تحقیق پرسشنامه می باشد، اشاره شده و در انتها روش تجزیه و تحلیل داده ها مطرح می شود.
۳-۱-روش تحقیق
تحقیق حاضر از نظر هدف ، کاربردی و از نظر چگونگی جمع آوری داده ها توصیفی به شمار می آید که به شکل میدانی انجام گرفته و اطلاعات مورد نیاز آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری نظرات جامعه آماری به دست آمده است. در این تحقیق، محقق درصدد بررسی آمیخته بازاریابی در باشگاه های لیگ برتر بسکتبال ایران و رتبه بندی آن با روش پرومیتی می باشد.
۳-۲-جامعه آماری
جامعه آماری این پژوهش جمعا ۷۲ نفر می باشد که عبارتند از: رئیس فدراسیون بسکتبال ، اعضای هیأت رئیسه(۱۶نفر)، مدیران باشگاه ها و مسئولین بازاریابی آن ها در لیگ برتر(۲۴نفر) ، سرپرستان تیم ها(۱۲نفر) و صاحب نظران بسکتبال و مدیریت ورزشی و بازاریابی (۲۰نفر) می باشد.
۳-۳-نمونه آماری و روش نمونه گیری
با توجه به محدود بودن نمونه، نمونه آماری برابر با جامعه آماری و به صورت کل شمار می باشد.
۳-۴-ابزار اندازه گیری
ابزار گرد­آوری اطلاعات پرسشنامه ۳۶ سؤالی آمیخته بازاریابی است و در آن از طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاده شده که این پرسشنامه قبلا توسط معادی(۱۳۸۷) مورد استفاده قرار گرفته شده است. این پرسشنامه در چهار متغیر اصلی آمیخته بازاریابی(محصول ، مکان ، ترویج و قیمت) را در باشگاه های لیگ برتر فدراسیون بسکتبال می سنجد، که به تفکیک ۹ سؤال(۱ تا ۹) مربوط به عنصر محصول، ۱۰ سؤال(۱۰ تا ۱۹) مربوط به عنصر مکان، ۸ سؤال(۲۰ تا ۲۷) مربوط به عنصر ترویج، ۹ سؤال(۲۸ تا ۳۶) مربوط به عنصر قیمت گذاری می باشد.
۳-۵-روایی پرسشنامه
مهمترین عامل در ارزشیابی یک اندازه گیری، روایی آن است. مفهوم روایی به این سوال پاسخ می دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد.
برای اطمینان از روایی پرسشنامه ها، از نظرات و راهنمایی ۱۰ نفر از اساتید صاحب نظر در علم مدیریت و همچنین مدیریت تربیت بدنی استفاده شده و نظرات آن ها در پرسشنامه نهایی لحاظ گردید.
۳-۶-پایایی پرسشنامه
برای اطمینان از پایایی پرسشنامه ها، پس از اجرای مقدماتی بر روی ۳۰ نفر از جامعه آماری، به محاسبه ضریب اعتبار پرسشنامه با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ پرداخته که مقدار بدست آمده (۸۷/۰) معرف ضریب اعتبار مناسب پرسشنامه می باشد.
۳-۷-روش های آماری تجزیه و تحلیل داده ها
روش های آماری و تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به نوع تحقیق، اهداف و سؤالات پژوهش تعیین می شود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی و از نرم افزار آمار SPSS و برای رسم نمودارها از نرم افزار Excel استفاده شده است. در بخش اول با بهره گرفتن از آمار توصیفی برای هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی شاخص های گرایش مرکزی، شاخص های پراکندگی و شاخص های توزیع یافته های تحقیق به صورت جدول و نمودار گزارش شده و در بخش دوم سؤالات تحقیق با بهره گرفتن از آزمون های آمار استنباطی (آزمون t تک گروهی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تمام سؤالات تحقیق در سطح معنی داری (P≤۰.۰۱) مورد بررسی قرار گرفته اند.
برای وزن دهی شاخص های مربوط به هر عنصر(محصول، مکان، ترویج و قیمت) از روش آنتروپی استفاده شده است. لذا در این قسمت به طور خلاصه این روش توضیح داده می شود.
آنتروپی در تئوری اطلاعات، معیاری است برای مقدار عدم اطمینان بیان شده توسط یک توزیع احتمال گسسته (Pi) به طوری که این عدم اطمینان، در صورت پخش بودن توزیع، بیشتر از موردی است که توزیع فراوانی تیز تر باشد (Shannon). این عدم اطمینان را شانون به صورت زیر بیان نموده است: (۲۰)
P1,P2,……Pn } = -K Pi . Ln Pi] به طوری که k یک ثابت مثبت است به منظور
تأمین
روش آنتروپی طبق مراحل زیر انجام می پذیرد:
پس از تشکیل ماتریس تصمیم گیری، با بهره گرفتن از روش آنتروپی وزن شاخص ها به دست می آید. یک ماتریس تصمیم گیری از یک مدل MADM حاوی اطلاعاتی است که آنتروپی می تواند به عنوان معیاری برای ارزیابی آن به کار رود. یک ماتریس تصمیم گیری را به صورت زیر در نظر می گیریم :

Xn

 
مداحی های محرم