بابلی ها : شش نفرند . هدایای آنها شامل : شتر کوهان دار است .
لودیه ای ها : شش نفرند . هدایای آنها شامل : گلدان های منقش و … است .
رخجی ها : چهار نفرند . هدایای آنها شامل : کاسه جام ، شتر دو کوهانه زنگوله دار ، پوست جانوران وحشی است .
آشوریان بین النهرین : هفت نفرند . هدایای آنها شامل : کاسه های بزرگ پیاله مانند ، پوست بره کوچک و قوچ های زیبا است .
کاپادوکیه ای ها : پنج نفرند . هدایای آنها شامل : جبه مادی و شلواری که جوراب آن سر خود است و … می باشد .
مصریان : شش نفر بوده اند . هدیه آنها شامل : شال و …
سکائیان تیزخود : شش نفرند . هدایای آنها شامل : دستبندهایی با سر حیوانات ، جبه های مادی ، شلوار مادی جوراب دار و … است .
ایونیه ای ها : به تعداد زیاد . هدایای آنها شامل : کاسه های جام مانند و پیاله دار و … است .
بلخی ها : چهار نفرند . هدایای آنها : کاسه های پر قیمت ، شتر دو کوهانه زنگوله دار و … است .
گنداریان دره کابل : که شش نفرند . هدایای آنها شامل : گاو نر کوهان دار ، سپر بزرگ و گرد و نیزه می باشد .
پارشوی ها ( خراسانیان کهن ) : چهار نفرند . هدایای آنها شامل : کاسه های جام مانند با شیارهای افقی ، پیاله های آراسته به خطوط افقی و با لبه مزین به گلبرگ های عمودی و یک شتر دو کوهانه زنگوله دار است .
ساگارنیان کناره ماد : پنج نفرند . هدیه شان هم شبیه هدیه مادها است .
سکاهای هوم پرست : پنج نفرند . هدایای آنها شامل : تیغ مادی با نیام و یراق و … است .
هندوان : پنج نفرند . هدایای آنها شامل : کیسه هایی که حاوی ادویه گرانبها و یا خاک زر می باشد و توسط ترازویی که یکی از هندوان بر دوش گرفته ، آورده می شود .[۲۲۴]
سکاهای اروپایی ( تراکیه ای ) : این گروه چهار نفرند . هدایای آنها شامل : سپر گرد ، نیزه و … است .
تازیان ناحیه اردن و فلسطین : سه نفرند . هدایای آنها شامل : عبایی تاکرد با حاشیه قلابدوزی و چهار گوشه منگوله دار و یک شتر است .
زرنگیان : چهار نفرند . هدایای آنها شامل : سپر گرد و حاشیه دار ، نیزه و گاو نر پیچیده شاخی می باشد .
لیبی ها : سه نفر . هدایای آنها نیزه ، غزال آفریقایی و گردونه ای دو اسبی می باشد .
حبشیان : که سه نفرند . هدایای آنها شامل : یک قوطی احتمالاً عطر یا روغن خوشبو ، عاج فیل و یک نوع زرافه است .[۲۲۵]
۵-۳-۱ نظریات مطرح شده در مورد ماهیت چارپا
ماهیت چارپای همراه آخرین هیئت نمایندگان بر نمای پلکان های شمالی و شرقی تالار آپادانا در تخت جمشید همواره با ابهام همراه بوده و زرافه ، اکاپی ، چارپای منقرض شده ای از خانواده زرافه ، نیلگای هندی و گاو حبشی فرض شده است .
دقت حجاری افراد هیئت بیست و سوم تا آنجاست که نقش پرداز آنها را آگاهانه با پوست تیره ، اندام کوتاه ، پیکر خرد و زمخت ، موهای مجعد و بینی پهن تصویر کرده ، به طوری که آشکارا صفات ظاهری سیاه پوستان را نشان می دهند . این افراد را ، که نماینده آنان در نقوش آرامگاه ها و در حجاری اورنگ های کوچک نیز تصویر شده است ، اهل کوش ، نوبه و حبشه می دانند .
نوبه یا نوبیه به سرزمینی در شمال شرقی آفریقا گفته می شود که از آسوان در مصر علیا تا محل اتصال نیل سفید و نیل آبی در نزدیکی خارطوم امتداد دارد .
الف- هیئت نوبیایی بر نمای شمالی و شرقی پلکان های آپادانا :
اعضای هیئت بیست و سوم بر هر دو نما از سه نفر تشکیل شده است . یک رئیس در پیشاپیش که یک راهنمای مادی او را هدایت می کند و دو نفر به دنبال وی که نفر اول ظرف دربسته ای در دست گرفته و نفر آخر عاجی بر دوش و افسار چارپایی را در دست دارد . اگرچه ترکیب کلی کار در هر دو نما مشابه است ، تفاوت های مشهودی نیز از نظر فضای حجاری و جای گیری افراد در دو نما دیده می شود . در نمای شمالی راهنما و رئیس هیئت بر روی یک پله قرار گرفته اند . در حالی که در نمای شرقی راهنما بر روی پله و رئیس به همراه دو نفر دیگر در یک سطح قرار گرفته اند .
بررسی نمای شرقی ، که چارپا در آن به شکل بسیار خوبی حفظ شده ، نشان دهنده گردن و بازوان بسیار بلندی است که در قیاس با تنه و پاهای چارپا نامعمول به نظر می رسد . جزئیات ریخت شناسی دیگر نشان دهنده یال کوتاه بر روی گردن ، یک جفت شاخ کوچک ، که از رو به رو نشان داده شده و دم بالا آمده با انتهای پهن است چارپا با افساری ، که به پوزه بسته شده ، هدایت می شود .
برعکس چارپای نمای شرقی که به خوبی محفوظ مانده چارپای نمای شمالی به شدت آسیب دیده و فقط دست و پاها و قسمتی از پشت آن باقی مانده است . از بالاتنه چارپا تنها یک قطعه سنگی کوچک به دست آمده که نشان می دهد چارپا در مقایسه با نقش پلکان شرقی از مهتر بلندتر بوده است . این قطعه سنگ در بازسازی چارپای نمای شمالی بسیار اهمیت دارد.
در زمینه گونه چارپای مورد بحث تا به حال نظریاتی چند مطرح شده است :
-
-
- اکاپی (Okapi) :اول بار برایان پترسن مشاور جانورشناس اریک اشمیت ، چارپای نمای آپادانا را به اکاپی شبیه دانست . به گفته پترسن : « حیوانی که در اینجا نشان داده شده از نوع زرافه است و به اکاپی شباهت دارد ، مگر از نظر شکل سر و اندازه پای عقب و دم و بیضه ها … این اختلافات بر اثر آشنا نبودن حجار با چارپا حاصل شده باشد.»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
اکاپی یکی از بزرگترین پستانداران شناخته شده است و با راه یافتن اروپاییان به قلب جنگل های پر باران و استوایی مرکز آفریقا و شمال شرق زئیر و کنگو کشف شد . به جهت آنکه چارپا از نظر ریخت شناسی به اسب شباهت دارد بومیانی که تا آن زمان اسب ندیده بودند از دیدن اسبان کاشفان اروپایی شگفت زده نشده و حتی ادعا کردند که حیواناتی مشابه را به نام اکاپی در تله های خود اسیر کرده اند . حتی اروپاییان نیز تا مدتی اکاپی جدید از اسب و حتی به جهت خطوطی بر روی پاهایش گورخر دانسته و بر آن نام علمی اسب جانستون نهاده بودند ، تا اینکه بررسی های بیشتر مشخص کرد که چارپای مزبور در واقع دومین عضو خانواده زرافه است و به آن نام علمی «اکاپی جانستون» دادند .[۲۲۶]
گردن اکاپی از گردن دیگر نشخوارکنندگان بلندتر به نظر می رسد اما به هیچ وجه از لحاظ بلندی و زاویه آن نسبت به تنه به گردن زرافه شباهت ندارد . گوش های اکاپی نیز بسیار بزرگ است و بر روی گردن آن یالی دیده نمی شود . اکاپی نر یک جفت شاخ با انحنای رو به عقب دارد . شاید مهمترین مشخصه زرافه ، مانند اکاپی ، زبان دراز و سیاه رنگ آن است که برای کندن برگ ها و جوانه ها از آن استفاده می کند .
-
- نیلگای هندی :شباهت بین نیلگای هندی – که آهویی درشت جثه و در حد و اندازه های گاوست – با چارپای هیئت سودانی در یال کوتاه ، شاخ های کوچک و بدنی تا حدی شیب دار و انگشت های کوچک بالای سمهاست که در زرافه و اکاپی دیده نمی شود . اگرچه شکل کلی این چارپای گاوسان ، وجود موهای انبوه در زیر گردن آن که در نقش برجسته دیده نمی شود و مهمتر از همه موقعیت جغرافیایی هیئت کوشی در آفریقا و محل زیست نیلگا یعنی سرزمین هند ، این انتساب را با مشکل مواجه کند . این فرض نیز که طراحان به همراه هیئت آفرقایی حیوانی هندی را به نمایش گذارده باشند با توجه با وضع دیگر هیئت ها بعید به نظر می رسد .
-
- زرافه (Giraffe) :در بسیاری از منابع این چارپا زرافه معرفی شده است . ویژگی زرافه دست و پا و گردن بلند و کشیده آن با بدنی شیب دار است که باعث می شود تا با اندام غیر معمول و قدی تا حدود ۶ متر بلند قدترین چارپای روی زمین قلمداد شود . گردن بلند زرافه ، که حاصل کشیدگی مهره های گردن اوست ، در انتها به سری نسبتاً کوچک ختم می شود . زرافه گوشه های کوچک و پوزه ای باریک و کشیده دارد . برحسب نژاد ۲ تا ۵ شاخ کوچک پوشیده از مو بر روی سر هر دو جنس نر و ماده دیده می شود . بر روی گردن زرافه یالی کوتاه و افراشته وجود دارد که به برجستگی شانه چارپا ختم می شود .
بر اساس طرح های روی بدن چارپا تاکنون نژادهای گوناگونی از آن شناسایی شده است که زرافه ساکن صحراهای نوبه به نام زرافه نوبیایی یکی از آنهاست .
گرولد والزر در تعیین گونه چارپای آخرین هیئت نمای پلکان آپادانا چنین می گوید : « جانوری که در صف آخر این گروه می بینیم با توجه به همه مشخصاتش می بایست به خانواده زرافه تعلق داشته باشد . البته این نقش نه با زرافه های باغ وحش های امروز مطابق است و نه با زرافه آفریقایی و اکاپی ، ولی در این مورد احتمال یک طرح اشتباهی به وسیله نقش پرداز بسیار بوده است .»
اما در اینجا نیز چارپا با مقیاس کوچکتر از واقعیت و فقط قدری بزرگتر از انسان نشان داده شده است .
برخی چنین احتمال داده اند که چارپای نمایش داده شده گونه ای از خانواده زرافه است که امروزه منقرض شده است ، اما باید توجه کرد که مدارک کافی و مستند تاریخی و جانورشناختی در این زمینه وجود ندارد .
اکاپی حیوانی نبوده است که بتواند مسافت چند هزار کیلومتری آفریقا تا تخت جمشید را بپیماید . بنابراین ، به احتمال قوی این چارپا از طریق دریا و با کشتی به تخت جمشید آورده شده است .
ب – شناسایی نهایی :
به احتمال زیاد منظور از چارپا همراه هیئت نوبه ای زرافه بوده است ؛ حیوانی که همیشه بخشی از پیشکش مردمان سودان به حاکمان مصری را تشکیل می داده است . اکاپی دانستن این چارپا مشکلات فراوانی ایجاد می کند ، از جمله اسب سان بودن آن ، وجود گردن با شیب کم و پشت مسطح تر ، گوش های بسیار بزرگ تر ، نداشتن یال بر روی گردن و دم کوتاه ، افزون بر آن ناشناس ماندن اکاپی برای جانورشناسان تا حدود ۱۹۰۰ م ، بی سابقه بودن نمایش آن به عنوان پیشکش اهالی نوبه برای فراعنه ، محیط زیست بسیار متفاوت و فاصله جغرافیایی فراوان موطن اکاپی با نوبه و ظرافت و آسیب پذیر بودن چارپا هنگام انتقال در مسافت های طولانی از جمله عوامل تاریخی و زیستی است که نمایش آن را در تخت جمشید بسیار بعید می سازد .
منظور طراح و حجاری هخامنشی از چارپای همراه با هیئت نوبیایی چیزی جز زرافه گردن دراز نوبیایی نبوده است . اگرچه فضای بسیار محدود حجاری ، اندام نامعمول چارپا از لحاظ تناسب اندام ها ، به ویژه بدن شیب دار و گردن بلند آن و معیارهای جا افتاده طراحی و حجاری هخامنشی موجب شده که نتیجه رضایت بخش از کار در نیاید ، از جمله طول چارپا بر کف حجاری که نسبت به بلندی چارپا با تناسبی نزدیک به دیگر حیوانات اجرا و باعث کشیده تر و کوتاه تر شدن چارپا نسبت به نمونه واقعی شده است . مورد عمده دیگر نمایش سبک کار کاملاً متفاوت و کوتاهی بیش از حد و کاملاً غیر معمول پاها نسبت به دستهاست ، که باید آن را ضعیف ترین بخش کار طراح به حساب آورد . تناقضی که در طراحی چارپا با آن روبه رو هستیم از یک سو نمایش جزئیاتی است که بیانگر آشنایی دقیق با چارپاست ، از جمله تعداد و اندازه شاخ ها ، یال و شکل و حالت دم و از سوی دیگر حالت و تناسب اندام ها به ویژه وضعیت پاها که اگرچه به تنهایی ممکن است حاصل ناآشنایی با چارپا باشد ، به اعتقاد ما حاصل فضای محدود ، سبک طراح و ناآشنایی با طراحی چارپای غیرمعمولی چون زرافه (نه ناآشنایی با خود چارپا است .)[۲۲۷]
۵-۳-۲ انواع اسب های تخت جمشید :
هشت گروه از هیئت های منقوش بر پلکان شرقی آپادانا ، به شاه بزرگ اسب هدیه می کنند .
ارمنیان ( هیئت سوم ) و کاپادوکیه ای ها (گروه نهم) باره های نیرومند و خوش اندامی می آورند که بلندیشان تا شانه ، ۱۲۰ تا ۱۳۰ سانتیمتر می رسد . همین نوع را در نقش صفوف میهمانان بر پلکان آپادانا مجسم کرده اند و احتمالاً مقصودشان نمایش ستوران طویله شاهی بوده است . موی سر این اسپان را به صورت تاجی بسته اند و یالشان را در قسمت بالای گردن ، کوتاه کرده اند و چنانکه رشته های یال به مانند دندانه های شانه ، راست ایستاده است . این اسپان را میتوان از نژاد مادی –آسیای کوچک دانست .
اسب سکاها (گروه یازدهم) در برابر نوعی که توصیف کردیم ، کوتاه تر پر عضله تر و نیرومندتر می نماید . موی سر و دم آن گره خورده است و یالش روی گردن میاویزد . می توان با نژاد معروف تورانی مطابقش دانست .
هیئت های ساگارتی ( شانزدهم ) و اسکودرائی (نوزدهم) یک نوع اسب می آورند که از اسپ سکاها کمی سبکتر و کشیده اندام تر می باشد . به مانند اسپان مادی آراسته اند .