وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پروژه های پژوهشی در مورد صور خیال در غزلیّات خواجوی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

 
تاریخ: 15-04-01
نویسنده: نویسنده محمدی

۳-۳۶-استعاره ی مصرحّه و مکنیّه در یک ترکیب
خبرت هست که چندین دل صاحبنظران نرگس مست تو هنگام نظر گرد آورد
(همان:۱۶۰)
بیت، بسیار ظریف و عزیز و نفیس بیان شده است.
“نرگس مست” استعاره ی مصرحّه ی مطلقه است چه از ملایم طرفین تشبیه “مست” ملایم مشترک (موجود در طرفین) و “نظر” ملایم مستعارٌمنه (انسان) را در استعاره، جمع آورده است. گویی “نرگس مست یار” با نفوذ در دل صاحبنظران (که ادّعای علم و حکمت دارند!) با یک نظر (حالت نرگس که شبیه به چشم است و نگاه که معادل نظر است) مرید و هواخواه خویش کرد! از این دیدگاه “نرگس مست” استعاره مکنیّه است
“خبرت هست؟” این جمله در شعر سبک عراقی پس از آن، آمده است :
خبرت هست که مرغان سحر می گویند آخرای خفته، سر از خواب جهالت بردار!
(سعدی، ۱۳۷۳ : ۱۹۶)
جمله ای که مثل صدها جمله ی عزیز و نفیس دیگر از زبان فارسی، دست کم از گویش ها و لهجه ها، رخت بر بسته است و به جای آنها ترکیبات جعلی و بی سر وپیکر همچون “تشکر به عمل می آورد” در زبان عزیز فارسی دری راه یافته و جا خوش کرده است!
۳-۳۷-استعاره ی مکنیّه و اضافه ی تشبیهی
بس که دود دل من دوش ز گردون بگذشت ابر در چشم جهان بین ثریّا افتاد
(همان:۱۳۵)
دود دل : استعاره ی تبعیّه از “آه دل”.
مصراع اوّل کنایه است از آه سوزان و نفوذ و عروج به آسمان.
چشم جهان بین ثریّا : اضافه ی استعاری. همه ی اضافه های استعاری حتّی آنها که با مستعارٌله (مشبه ژرف ساخت) و یک صفت از صفات مستعارٌمنه (مشبهٌ به ژرف ساخت) پدید می آیند، استعاره ی مکنیّه اند. در ترکیب یاد شده، ثریّا (مستعار و مستعارٌله ) و چشم جهان بین ملایم مستعارٌمنه است.
ابر در چشم افتادن : استعاره ی تبعیّه و نیز مصرحّه از “گریه کردن” که ملایم نخست (چشم جهان بین) نیز در ساختار آن حضور دارد. “ابر” مجاز به علاقه ی علّت و معلول است از باران و در ساختار این استعاره دست اندرکار است.
در “چشم جهان بین” صفت ” جهان بین” ناظر به “درخشندگی” ستارگان ثریّا دارد. خودِ واژه ی ثریّا نیز به معنای ” لوستر و چهل چراغ” است و تعبیرات توصیفات کنایی و استعاری از ثریّا نیز ناظر به درخشانی آن است : خوشه ی زرّین، سیم برافشانده، بلور ثریّا، منشور ثریّا (منشور : حجم هندسی).
۳-۳۸-استعاره و کنایه
تا رخت تصوّف به خرابات نیاری در بتکده کی راه دهد پیر مغانت
(خاقانی، ۱۳۷۷ : ۱۲۹)
بتکده: مقام ولایت عرفانی و “بت بتکده” به ولیّ معرفت اشاره دارد.
رخت : لوازم سفر و اسباب و ساز و برگ، جمع آن، رخوت (بر وزن صُبوح)در متون به کار رفته است.
رخت تصوّف (تصوّف ← رخت). “خرابات” استعاره از مقام فنا است.
پیر مغان: استعاره است از رهبر و مرشد روحانی.
ز شوق لعل تو هر لحظه مردم چشمم لب پیاله به خوناب دیده، تر می کرد
(حافظ، ۱۳۸۹ : ۱۶۰)
در بیت فوق صورت بلاغی “لعل تو” استعاره ی مصرحّه از “لب معشوق” است. امّا معنای ظریف بیت و استعاره ی مندرج در آن : از شوق رسیدن به لب های شیرین یار، مردم چشمهایم، با ریختن اشک : لب پیاله را (که نزدیک یا متّصل به دهان من بود) تر می کرد. از “مردم چشم”
به طریق ایهام هم مردمک چشمم را اراده کرده و هم چشم همچون مردم [= انسان] را و بدین صورت با ملایم اشک ریختن و نسبت آن به “مردم چشم” استعاره ی مکنیّه آفریده است. حافظ نیز با نظر به اشعار خواجو، از “مردم چشم” ایهام آفریده است :
مردم چشمم به خون آغشته شد در کجا این ظلم با انسان کنند
(حافظ، ۱۳۸۹ : ۱۴۴)
شاخ را بین که چه سرمست برون آمده است گوییا او هم از این باده کدویی دارد
(همان :۴۷)
“کدو” ایهام است: الف) شراب کدو( شرابی که از کدو درست می کردند و یشمی رنگ بود)
ب) کدو را خشک می کردند و به عنوان ظرف شراب از آن استفاه می کردند.
“باده” مجاز از شیدایی به علاقه ی علّت و معلول.
“کدو” نماد جام است و به علّت قافیه ، (که هجاء” او = U” ست) “کدو” قافیه شده .
سرمست” استعاره ی تبعیّه ی وصفی ، مصراع دوّم کنایه بعید از “سرمستی و خرّمی “
چون دل ز پی ات رفت و خطا کرد سزا یافت دزدیده اگر دیده تورا دید سزا چیست؟
(خواجو:۱۰۶)
در مصراع نخست ، استعاره مکنیّه رخ داده و دل (مستعار) و مستعارٌله است و ” از پی رفت” و ” خطاکرد” و “سزا یافت” ملایم مستعارٌمنه است.
“دزدیده دیدن” یا نگاه کردن کنایه از نگاهی است که دیگران متوجّه نشوند(مکنیّی عنه وملزوم)، چه”دزدیدن” هر چیز به گونه ای است که دیگران پی نبرند.
چون شبس گِرد ماه خرمن کرد آه من راه کهکشان بگرفت
(همان:۱۲۶)
کهکشان (کاه کشان) : خطی ابری – خاکستری که از جنوب شرقی به شمال غربی در آسمان کشیده شده است و در افواه به آن “راه مکّه ” می گویند. کهکشان پدید آمده از میلیون ها ستاره که به جهت دوری از زمین به صورت خط راهی که گویی بر آن نرمه کاه ریخته اند، مشاهده می شود.
خرمن ماه : هاله ی ماه . در مصراع اوّل این ترکیب نیست امّا اجزای آن وجود دارد.
شب و ماه نماد زلف و چهره محبوبند. زلف محبوب چونان هاله ای دور چهره اش را گرفت.
۳-۳۹-استعاره با ژرف ساخت تشبیه تفضیل
چو از برگ گلش، سنبل دمیده است ز حسرت در چمن گل پژمریده است
(خواجو:۷۸)
برگ گل [ = گل سرخ] (مستعار ) و استعاره از “چهره ی لطیف” است (مستعارٌمنه ) و “سنبل” استعاره ی نمادین است از “زلف” و “دمیدن” در معنای مجازی ” تمایل و گرایش و سایه انداختن” است، چه زلف بر چهره می افتد و می آویزد و سایه می اندازد. لازم معنای “دمیدن” گیاه این است که پر از رویش، افشان می شود و سایه می اندازد. ضمناً “حسرت گل” را (استعاره ی مکنیّه ی تخییلیّه) (حسرت ملایم مستعارٌمنه ) گل (مستعار و مستعارٌله ) یادآور شده است و کنایتاً می گوید که گل در برابر چهره ی یار دچار خود کم بینی و حقارت شده و پژمرده است. بنابراین در ژرف ساخت استعاره ی فوق که یک تشبیه وجود دارد (چهره ی یار چون برگ گل است) و شاعر فقط مشبّه ٌ به را (برگ گل) به طریق استعاره آورده است، امّا تشبیه تفضیل در زیر ساخت این استعاره خودنمایی می کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۴۰-پارادوکس و استعاره
مسلمانان چه زلف است آن که خواجو بدان هندوی کافر، بگرویده است
(خواجو:۷۸)
“هندو”در سبک عراقی استعاره از زلف است، مگر آنکه در معنای حقیقی به کار رفته باشد:


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود منابع پژوهشی : مطالب در رابطه با : بررسی نقش واسطه‌ای باورهای شناخت ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشیندانلود منابع پژوهشی : تحقیقات انجام شده با موضوع : بررسی مقایسه ای ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین »
 
مداحی های محرم