۲-۳-۱۵-افشای اخبار
افشای اختیاری اخبار خوب
منشأ چارچوب نظری افشای اختیاری بر مدل گروسمن[۷۳] و میلگرم[۷۴] (۱۹۸۱) استوار است. در این مدل فرض میشود که سرمایهگذاران همواره شرکت های با کیفیت افشای بالاتر را به بقیه شرکتها ترجیح میدهند. از این رو سایر شرکتها برای جلب اعتماد سرمایهگذاران مجبورند که کیفیت افشای خود را همواره ارتقا دهند (عدم افشای اطلاعات توجیه ندارد)، اما ورکچیا[۷۵] (۱۹۸۳) و دای[۷۶] (۱۹۸۵) هر کدام عامل دیگری به این مدل افزودند تا بعضی شرکت ها موضوع عدم افشای خود را توجیه کنند. ورکچیا[۷۷] (۱۹۸۳) عامل هزینه های اختصاصی افشا را در نظر گرفت و دای (۱۹۸۵) عامل بی اهمیت بودن خبر را به این مدل افزود. ورکچیا و دای، هریک با ایجاد تعادل بین دلایل افشا و عدم افشا، نشان دادند که مدیران ارزیابی خود را از ارزش واقعی شرکت با یک ارزش آستانه مقایسه کرده و بعد تصمیم به افشا یا عدم افشای اطلاعات می گیرند. درعمل بدین معنا است که هنگام دریافت اطلاعات، مدیران (بین دو قیمت سهام) قیمت در نتیجه افشای خبر و دیگری قیمت ناشی از عدم افشای آن یکی را انتخاب میکنند. در زمان تعادل بین افشا و عدم افشا، ارزش آستانه قیمت جاری سهام است. اگر انتشار اخبار باعث کاهش قیمت جاری سهام شود، مدیران اخبار را حفظ میکنند، از این رو همواره بعضی مدیران اخبار افشا نشده دارند. رویکرد تجربی این پژوهش استفاده از یک شوک در قیمت سهام، برای بررسی واکنش مدیر به این تغییر، از طریق افشا یا عدم افشای اطلاعات است. اخبار خوب (بد) اخباری تعریف میشوند که قیمت سهام را بالاتر (پایین تر) از قیمت جاری سهام شرکت نشان میدهند. فرض می شود مدیران اخبار خوب را زودتر و اخبار بد را با تأخیر به سرمایه گذاران اعلام میکنند، هنگامی که یک شوک منفی به قیمت سهام وارد شود، بعضی از اخبار حفظ شده قبلی که قبلاً بر ارزشی پایین تر از قیمت جاری دلالت میکردند اکنون با توجه به قیمت جدید سهام، اخبار خوب محسوب شده و در نتیجه افشا میشوند، اما هنگام یک شوک مثبت (افزایش قیمت)، احتمالاً مدیراخبار حفظ شده را افشا نمی کند؛ زیرا در صورت افشا قیمت سهام کاهش مییابد (اسلتن[۷۸]، ۲۰۱۴).
افشای اختیاری اخبار بد
در مدل های ورکچیا و دای، به اثر ریسک دعاوی حقوقی بر افشای اختیاری اخبار بد توجه نشده است. بنابرین در این مدلها، مدیر همواره اخبار بد را برای حداکثرسازی قیمت سهام حفظ میکند. ادبیات گذشته نشان میدهد که کاهش های بزرگ قیمت سهام، ریسک دعاوی حقوقی را افزایش میدهد، مانند مطالعه فرانسیس و همکاران[۷۹] (۱۹۹۴) و اینکه ریسک بالاتر دعاوی حقوقی، مدیران را وادار به افشای اخبار بد میکند(پورحیدری و عرب آبادی، ۱۳۹۳).
بخش چهارم: پیشینه تحقیق
تحقیقات خارجی:
بوتوسان (۱۹۹۷) رابطه منفی بین شاخص سطح افشا و عدم تقارن اطلاعاتی برای شرکتهای تولیدی با توجه کمتر تحلیلگران بازار اوراق بهادار یافت.
لانگ و لاندهولم(۲۰۰۳) ادعا نمودند که افشا رویههای حاکمیت شرکتی باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میشود و سهامداران به طور مؤثر میتوانند بر روی مدیریت شرکت نظارت نمایند.
السعید(۲۰۰۶) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که شرکتهای با بازده بالاتر حقوق صاحبان سهام متمایل به افشای اطلاعات بیشتری در مقایسه با شرکتهای با بازده پایینتر میباشند.
بیک و براون(۲۰۰۶) این مسئله را مطرح نمودند که شرکتهای با حاکمیت شرکتی مؤثر افشا حسابداری آگاهی دهنده بهتری را انجام میدهند که این موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد. مسئله حاکمیت شرکتی به طور درون زا از مسئله عدم تقارن اطلاعاتی و نمایندگی ناشی میشود. مسئله تضاد منافع باعث میشود تا ارزشیابی بازار شرکت و عملکرد آن تحت تاثیر قرار گیرد.
شیوا راجگوپال و موهان ونکا تاچالام[۸۰] (۲۰۰۸) تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه ی بین کیفیت گزارشگری مالی و نوسان پذیری غیرمتعارف بازده سهام» را انجام د ادند. در چکیده تحقیق حاضر اینگونه اشاره شده که کمپبل و همکاران (۲۰۰۱) اثبات نمودند که برگشت های سهام شرکت ها در ایالات متحده از سال ۱۹۶۰ به بعد دارای نوسان بیشتری گردیده اند ما در تحقیق پیش رو دریافتیم که کاهش کیفیت سود با افزایش نوسان غیرمتعارف بازده سهام طی دوری سال های ۱۹۶۲ تا ۲۰۰۵ دارای رابطه میباشد. این نتایج به منظور کنترل الف – تغییرات موقتی در افشاسازی اطلاعات مرتبط با ارزش، پیچیدگی رفتار سرمایه گذاران و امکان ارائه ی اطلاعات پیرامون جریان های نقدی آتی از طریق کیفیت سود ، ب – عملکرد بازده سهام، عملکرد عملیاتی جریان نقدی، نوسان پذیری جریان نقدی، رشد، اهرم و اندازه ی شرکت و ج – فهرست رتبه بندی جدید، شرکت های فناوری پیشرفته، تعداد سال شرکت با زیان، ادغام ها و کسب مالکیت ها و بیقراری مالی کاملا دقیق بوده و صدق می نمایند.
نتایج تحقیق واتس و لافوند (۲۰۰۸) نشان میدهد که شرکتهای با فرصتهای رشد بالا تمایل دارند تا کیفیت گزارشگری مالی و افشا پایینتری را ارائه دهند. برعکس، هنگامی که شرکتها در حال اتمام پروژه های سرمایه گذاری خود هستند و توان بالقوه رشد آتی آن ها پایینتر است، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش یافته و در نتیجه کیفیت گزارشگری مالی افزایش مییابد.
فرم در حال بارگذاری ...