سلیگمن از پیشگامان کاربرد سبک اسنادی در بهداشت روانی به ویژه افسردگی است که در زمینه رابطه سبک اسنادی و افسردگی، دو مقوله را مطرح میسازد: ۱٫ سبک اسناد بدبینانه ۲٫ سبک اسناد خوش بینانه ( فینچام[۲۶]، و برادیوری[۲۷]، ۱۹۹۳).
نظریه انتساب
فرض اساسی نظریه انتساب[۲۸] این است که افراد میخواهند بدانند چرا آن ها و دیگران پیامد خاصی را تجربه میکنند (وینر، ۱۹۸۰، ۱۹۸۵، و ۱۹۸۶). آن ها میخواهند علت های نهفته در موفقیت ها یا شکست ها، پیروزی ها یا مصیبت ها، مقبولیت ها یا طرد شدن های اجتماعیشان را بدانند. بعد از پیامدهای زندگی، فرد ممکن است این سؤال ها را از خود بپرسد: چرا در آن امتحان شیمی رد شدم؟ چرا سوزی[۲۹] را از مدرسه اخراج کردند؟ چرا این آدم فقیر است؟ چرا آقای بوش[۳۰] انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۲ را باخت؟ چرا فرانک[۳۱] جواب تلفن مرا نداد؟ برخی پیامدها به توجیه کمی نیاز دارند. اگر کسی انتظار وقوع پیامد خاصی را داشته باشد و آن پیامد واقعاً روی دهد، چرا باید خود را درگیر انتساب علیتی کند؟ برای مثال، اگر انتظار اتوبوس ساعت چهار را داشته باشید و اتوبوس سر وقت حاضر شود، چه لزومی دارد تلاش شناختی کند برای اینکه بفهمد چرا این رویداد مطلوب رخ داده است؟ وقتی که انتظار موفقیت دارد و موفق هم میشود و زمانی که انتظار شکست را دارد و شکست هم میخورد، پس این پیامدها پیشبینی شده هستند و باعث نمیشوند که تحلیل انتسابی صورت گیرد. از طرف دیگر، پیامدهای غیر منتظره توجه را جلب میکنند، و افراد سعی میکنند علت آن ها را بفهمند. شکست، زمانی که موفقیت انتظار میرود یا موفقیت، زمانی که شکست انتظار می رود، پیامدهای غیر منتظرهای هستند که انسان برای آن ها نیاز به توجیه دارد: چرا اتوبوس سر ساعت نیامد؟ چرا آن سیاستمدار بازنده برد؟ چرا در امتحان رد شدم؟ و چرا او دعوت بیغرض مرا رد کرد؟ (گندولا[۳۲]، ۱۹۹۷).
افراد علاوه بر پیامدهای غیر منتظره میخواهند پیامدهایی را توجیه کنند که فوقالعاده منفی یا مهم هستند. بنابرین، تجزیه و تحلیل علیتی بعد از پیامدهایی صورت میگیرد که غیر منتظره، منفی و مهم هستند پس جستجو برای انتساب علیتی به احتمال زیاد بعد از شکست مهم و غیر منتظره صورت میگیرد، مثل رد شدن در درس نسبتاً آسانی که برای فارغالتحصیل شدن باید آن را بگذرانید (آبل[۳۳]، ۱۹۸۵؛ به نقل از وینر، ۱۹۸۵).
افراد به دو دلیل اساسی انتساب میکنند: اولاً آن ها میخواهند بدانند چرا شکست های مهم و غیر منتظره روی میدهند. ثانیاًً، افراد اطلاعاتی را که از جستجوهای انتسابی کسب میکنند برای بهبود بخشیدن به زندگیشان و نحوه تعامل کردن با محیط به کار میگیرند (واینر، ۱۹۸۵) برای مثال دانشجویی که در یک امتحان رد میشود، و علت آن را خوب تجزیه و تحلیل میکند از دانشجویی که درصدد توجیه کردن علت شکست خود بر نمیآید، دفعه بعد وضعیت بهتری خواهد داشت. اگر دانشجوی اول شکست خود را به گردن تلاش نکردن بیندازد، احتمالاً گام های لازم را برای بر طرف کردن علت آن بر میدارد. در مقابل، دانشجوی دوم، ممکن است شکست قبلی را بارها تکرار کند (ریو، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۲).
انتساب ها برای توجیه پیامدها
انتساب علیتی شرح میدهد که چرا پیامد خاصی روی داده است (واینر، ۱۹۸۵، ۱۹۸۶). انتسابها دلیلی است که فرد برای توجیه بردن یا باختن، پذیرفته شدن یا طرد شدن، تقویت شدن یا تقویت نشدن میآورد. وقتی کسی میگوید که دعوت او را پذیرفتم چون بسیار زیبا بود، پیامد (پذیرفتن دعوت) و انتساب علیتی (چون او بسیار زیبا بود) را مشخص میکند. همین طور، کسی که میگوید مسابقه را باخته چون که به طور جدی سعی نکرده است، پیامد (باختن) و انتساب آن (چون تلاش کمی کردهاست) را مشخص میکند. البته برای توجیه اینکه چرا فردی دعوت یک را پذیرفته است یا چرا او مسابقه را باخته است هر نوع انتسابی امکانپذیر است ولی نظریه بر انتساب فرد تمرکز میکند که وقتی صورت میگیرد بر انگیزش و هیجان بعدی او تأثیر میگذارد (واینر،۱۹۸۶).
وینر( ۱۹۸۵)، این موضوع را مطرح میکند که به پیامد اخیری که در زندگی خودتان تجربه کردهاید فکر کنید، و لحظهای به دلایل وقوع بیندیشید. احتمالاً به دلایل گوناگون و احتمالی متعددی فکر خواهید کرد. ورزشکاری را در نظر بگیرید که مسابقه مهمی را باخته است. شکست او ممکن است به فقدان توانایی، فقدان تلاش، فقدان مهارت، خستگی، داوری های سودار، صدمه، راهبرد بیحاصل، یاران تنبل، تماشاچیان متخاصم، تجهیزات ناکافی، مربی بی کفایت یا صرفاً بدشانسی نسبت داده شود. شاید هنگام بررسی پیامدتان، غیر از عواملی که در فوق به آن ها اشاره شد به انتساب های دیگری هم فکر کرده باشید. انتساب هایی مثل هوش، زرنگی، جذابیت بدنی، خلق، بیماری، هوا، ویژگی شخصیت، چرخه زیستی، مزاحمت، و سوگیری دیگران. در حالی که ده ها انتساب امکانپذیر هستند، انتساب هایی که بیش از همه صورت می گیرند، حداقل در موقعیت های پیشرفتی، انتساب های توانایی و تلاش هستند؛ یعنی، توانایی زیاد و تلاش جدی عموماً موجب موفقیت میشوند؛ توانایی کم و تلاش بیحاصل موجب شکست میشوند.
در حالی که توانایی و تلاش، انتساب های بسیار رایجی هستند، انتساب های دیگری هم وجود دارند که متداولاند. بنابرین، پژوهشگران همه انتساب های ممکن را در سه بعد علیتی سازمان دادهاند که در بخش بعدی به آن ها پرداخته خواهد شد (ریو، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۲).
فرم در حال بارگذاری ...