مسئله این است: ناصر ۴ رأس گاو در مزرعه نگهداری میکند. هر کدام از گاوها محوطه (آغل) جداگانهای دارند. اگر ناصر تصمیم بگیرد که یکی از گاوها را بفروشد، ۴ خانه (محوطه) شکل زیر به چه صورتی درمیآیند؟
معلم از دانشآموزان میخواهد با برداشتن کمترین جزء از شکل بالا آن را به سه خانه هم اندازه تبدیل کنند. به هر روی، با ارائه مسئله از جانب معلم، دانشآموزان باید به درک و فهم مسئله بپردازند (آقازاده، ۱۳۷۷).
دانشآموزان درک و فهم خود را با طرح سوالاتی چون:
– مسئله به چه چیزهایی نیاز دارد؟
– آیا میتوان از چوب کبریت برای حل مسئله استفاده کرد؟ و
- آیا هر سه محوطه باید یک اندازه باشند؟ تسهیل میکنند.
راهبرد اساسی که دانشآموزان میتوانند از آن استفاده کنند راهبرد «دستورزی[۲۷]» است.
۲- طرح نقشه (پیشبینی و انتخاب راهحل مسئله)
ارتباط میان داده ها و مجهول را پیدا کنید. در صورت نبودن ارتباط مستقیم میان داده ها و مجهول مسئله های کمکی را در نظر بگیرید. آیا از قضیهای یا فرمولی که بتواند سودمند واقع شود آگاهید؟! مسئله را به قسمتهای جزئیتری تقسیم کنید. آیا می توانید یک قسمت از مسئله را حل کنید. آیا میتوانید از داده ها چیز سودمندی استخراج کنید؟ در صورت امکان معادلهای بسازید، آیا همه داده ها را به کار بردهاید؟
۳- اجرای نقشه (استفاده از راهحل و رسیدن به پاسخ):
حال از فرمول و قواعد و قضایا استفاده کرده با کمک داده ها و شکلی که رسم کردهاید یا معادلهای که ساختهاید مجهول را پیدا کنید. برای قسمتهای جزئی مسئله این عمل را تکرار نمائید.
مثال برای مرحله دوم و سوم: معلم فرضی دانشآموزان را با طرح پرسشهایی به ترتیب زیر به طرح و اجرای نقشه راغب میسازد: از چه راه های میتوان به حل مسئله ارائه شده پرداخت؟ چگونه با بهره گرفتن از چوب کبریت حل مسئله را آسان میکنید؟ آیا میتوان الگوی داده شده را تغییر داد؟ دانشآموزان برای حل این مسئله راهبردهایی به کار میبرند که به آن ها دستورزی میگویند.
حاصل دستورزی دانشآموزان به صورت نمودار نشان داده میشود. از میان اشکال، شکل شماره ۴ پاسخ مطلوب است.
۴- مرور و امتحان کردن جواب (ارزیابی نتایج)
آیا میتوانید نتیجه را وارسی کنید، با توجه به فرمول و قضایا و داده ها، درستی نتایج را بررسی کنید؟ آیا گامهای قبلی به درستی طی شده؟ آیا همه مجهولات را پیدا کردهاید؟ آیا پاسخها کامل هستند؟ آیا میتوان نتیجه را از راهی دیگر به دست آورد؟
مثال: معلم فرضی در این مرحله دانشآموزان را برای بازنگری فرایند حل مسئله دعوت میکند. از دانشآموزان میپرسد: آیا راه دیگری هست که بتوانید از محوطههای هماندازه با حذف کمترین جزء از شکل را نشان دهید؟ دانشآموزان ابتدا به صورت مرحله به مرحله، راهحلهای را که در نظر گرفتهاند بررسی میکنند. افزون بر فعالیتهایی که انجام میشود، معلم برای افزایش فعالیت ذهنی یادگیرندگان دو موقعیت دیگر را هم آماده میکند. معلم میپرسد، با حذف ۲ و ۳ جزء شکل محوطه به چه صورتی درمیآید (پولیا ۱۹۴۵، به نقل از آرام ۱۳۷۶).
آقازاده (۱۳۷۷) در مقالهای پیرامون آموزش ریاضی راهبردهایی که برای هر کدام از مراحل حل مسئله (در طرح جورج پولیا) پیشنهاد میشوند را شامل مجموعه فعالیتهایی میداند که کار حل مسئله را برای یادگیرندگان آسان میکند و آن ها عبارتند از:
راهبردهای مرحله نخست
۱- دستکاری یا دستورزی کردن موقعیت مسئله
۲- تعبیر و تفسیر مشکل
۳- تعیین یا مشخص کردن واژگان کلیدی
۴- رسم نمودار
۵- تعریف مجدد مسئله به زبان دانشآموزان
۶- طرح کردن سوالات مربوط
۷- تعیین مطلوب مسئله و اطلاعات مورد نیاز برای دستیابی به آن
۸- تعیین اطلاعاتی که برای حل مسئله چندان مهم نیست.
۹- در نظر گرفتن تعبیر و تفسیرهای جانشین
راهبردهای مرحله دوم و سوم:
۱- دستورزی کردن
۲- گردآوری و سازماندهی اطلاعات
۳- به کار بردن الگوها
۴- گزینش و استفاده از رابطه ها
۵- الگوسازی و استفاده از نمودارها
۶- استفاده از مسئله سادهتر
۷- استفاده از دلیل و منطق
۸- استفاده از نمودار جریانی (روند نما)
راهبردهای مرحله چهارم:
۱- ارتباط دادن جواب مسئله با صورت مسئله
۲- تعریف مجدد مسئله و پاسخ به آن
۳- تعیین یا تبیین مدلل بودن پاسخ مسئله
۴- تشریح پاسخ مسئله
۵- بازنگری فرایند حل مسئله
۶- تأمل به منظور یافتن شیوه های دیگر حل مسئله
۷- تعمیم دادن راهحلها
(آقازاده، ۱۳۷۷)
مبانی نظری در زمینه نگرش
تعریف نگرش[۲۸]
نگرشها عبارتند از پسندها و بیزاریها، دوست داشتن یا دوست نداشتن موقعیتها، اشیاء اشخاص گروه ها و هر جنبه مشخصی از محیط، از جمله اندیشههای انتزاعی و خطمشیهای اجتماعی، ما نگرشهای خود را غالبا به صورت اظهار نظر بیان میکنیم: «عاشق پرتقالم» یا «نمی توانم جمهوریخواهان را تحمل کنم». با اینکه نگرشها بیانگر احساسات هستند، با این حال با شناختهای ما و به ویژه با اعتقادات ما درباره اشیاء پیوند نزدیک دارند (پرتقال، ویتامین زیادی دارد، جمهوریخواهان برای اقتصاد کشور مضر هستند).
به علاوه، نگرشها با اعمالی هم که ما در ارتباط با اشیاء موضوع نگرشهای خود انجام میدهیم پیوند دارند «هر روز صبح یک پرتقال میخورم»، «من همیشه به دموکراتها رأی میدهم» بنابرین روانشناسان اجتماعی معمولا نگرشها را به عنوان یکی از اجزای یک نظام سه جزئی مطالعه میکنند که اعتقادات جزءشناختی، نگرشها جزء عاطفی و اعمال جزء رفتاری آن را تشکیل میدهند (هیلگارد و اتکینسون[۲۹] ۱۹۸۳، ترجمه کریمی، ۱۳۷۵) امروزه در تعریف نگرش ترکیبی از عناصر موجود در دو دیدگاه یادگیری و شناختی مورد توجه قرار دارد. نگرش نسبت به هوش، اندیشه، شخص، گروه و یا موقعیت. نگرش به عنوان جهتگیری پایدار با عناصر شناختی[۳۰]، عاطفی[۳۱]، رفتاری[۳۲] تلقی میشود. بخش شناختی نگرش شامل همه افکار، حقایق، دانشها و باورداشتهایی است که شخص در مورد موضوع نگرش دارد. بخش عاطفی شامل تمامی عواطف بویژه ارزشگذاری مثبت یا منفی شخصی نسبت به موضوع نگرش است. بخش رفتاری نگرش شامل آمادگی فرد برای پاسخ دادن و گرایش او به انجام عمل در مورد موضوع نگرش است. بنابرین نگرش از یک طرف با آموختهها و تجارب قبلی ما و از سوی دیگر با برداشت ذهنی زمان حال ما در مورد موضوع نگرش در ارتباط است و در هر صورت واکنش مثبت یا منفی ما را نسبت به اشیاء، موقعیتها، سازمانها و مفاهیم و افراد برمیانگیزد (شریفی، ۱۳۷۷).
ویژگیها و ابعاد نگرش
فرم در حال بارگذاری ...