امروزه به مدل های تعاملی توجه بیشتری می شود چرا که به صورت کامل تری استرس را توصیف می نمایند. در واقع مدل های اخیر بگونه ای به هر سه رأس مثلث استرس توجه
می نمایند. در اینجا برخی از مدل های مشهور استرس را مورد بحث قرار میدهیم.
۱-۳-۲-۲ مدل مبتنی بر محرک
این مدل بیان کننده این موضوع است که همه موقعیت ها و محرکات طبیعی استرس زا هستند. اگر چه در بعضی از افراد منجر به پاسخ استرسی نمی شوند. در این مدل استرس اصطلاحاً به محرکات معینی که از محیط بر فرد وارد می شود و او را تحت تاثیر و فشار قرار میدهد اطلاق می شود.
به عبارت دیگر استرس از محیط فرد برانگیخته می شود و در واقع واکنش به منابع تولید کننده فشارروانی خارجی نام دارد که برابر با مفهوم استرس در فیزیک و الکتریسته میباشد. هلمز و راهه تلاش کردهاند که موقعیت استرس زا را با حوادث زندگی و نحوه برخورد افراد با این حوادث مشخص نمایند. بر طبق تحقیقات آن ها حوادث استرس زای زندگی شامل یکسری موقعیت های متنوع زندگی مانند طلاق ، مرگ یک شخص مهم ، پیشرفت بیکاری و…. بوده اند .
شکل ۲-۲) مدل محرک در زمینه فشار عصبی
کشش فشار عصبی (نیروی خارجی)
تخریب / آسیب دائمی فشار بیش از حد
منبع : کران ول ، ترجمه مهر آئین ، ۱۳۷۰ ، ص ۱۶
۲-۳-۲-۲ مدل مبتنی بر پاسخ (سلیه ۱، ۱۹۵۶)
این مدل تأکید بر روی پاسخ خاص ارگانیسم دارد. به عبارت دیگر پاسخ های خاصی هستند که انعکاس یک موقعیت را روی فردی که تحت فشار و استرس قرار دارد تعیین میکند ، یعنی بر اساس این مدل استرس را یک پاسخ خاص ارگانیسمی می دانند .
افرادی که بر مبنای این گرایش عمل میکنند ، مرکز خود را بر روی واکنش هایی قرار میدهند که توسط شخص ، نسبت به مقتضیات و تقاضاهای محیطی ایجاد شده است. این پاسخ ممکن است فیزیولوژیکی باشد ؛ مثلاً ضربان قلب شما سریع تر می شود و یا روانی باشد ؛ مثلاً احساس برانگیختگی در شما به وجود آید (کران ول ، ترجمه مهر آئین ، ۱۳۷۰، ص ۱۵)
تحقیقاتی که بر اساس این مدل توسط سیله (پزشک اتریشی )مطرح گردیده است ، استرس را فقط یک متغیر وابسته میداند که تحت تاثیر متغیر مستقل قرار دارد. وی آزمایشاتی را بر روی جانوران انجام داد و دریافت که هر آنچه شرایط و مختصات محیطی بر روی جانور اعمال میکنند ، نظیر گرم و سرد شدن بیش از حد یا یک وضعیت خطرناک و تهدید کننده عکس العمل آن ها یکسان خواهد بود ، وی این عکس العمل را «سندرم انطباق عمومی»نامید و معتقد بود که سندرم مشابهی نیز در مورد انسان ها وجود دارد (کران ول ، ترجمه مهر آئین ، ۱۳۷۰، ص ۱۶)
در این مدل ، جریان پاسخ استرس در یک فرد ، که در معرض فشارزاهای مداوم قرار گرفته است طی سه مرحله مشخص تحت عنوان «حالت سازگاری عمومی»صورت میگیرد. این سه مرحله شامل: «هشدار ، مقاومت و از پا افتادگی»است. در مرحله هشدار ، بدن توسط
واکنش سیستم هورمونی عصبی حالت آماده به خود میگیرد و فرد آماده پاسخ گویی به عامل خطر ساز می شود. در مرحله مقاومت برخی علائم مرحله قبل برطرف می شود. مثلاً ضربان قلب طبیعی می شود ، تعداد تنفس به میزان اولیه اش میرسد و…. با ادامه اثر محرک خارجی ، فرد به مرحله سوم خواهد رفت . در مرحله از پا افتادگی ، مقاومت بدن از دست می رود و فرد بیمار می شود.
یکی از عیوب اساسی مدل سیله این است که صرفاً بع «پاسخ» توجه دارد و به «محرک» یا «فرد» و تعامل این سه عامل بر یکدیگر توجه نمی نماید.
۱-Hans selye
امروزه پژوهشگران معتقدند که پاسخ ها و واکنش ها ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد ، این امر منجر به پیدایش دیدگاه در مورد استرس تحت عنوان تاثیر متقابل شده است .
شکل (۳-۲) مدل مبتنی بر پاسخ
واکنش فیزیولوژیکی
استرس (استرس زاها در محیط کار)
واکنش روانی
منبع : کران ول ، ترجمه بابک مهر آئین ، ۱۳۷۰، ص ۱۵
۳-۳-۲-۲ مدل تاثیر متقابل یا تعاملی (لازاروس۱ ۱۹۶۶)
این مدل درک استرس رایک مرحله فراتر میبرد. تاکنون افراد، در یک نقش کاملاً انفعالی در نظر گرفته می شدند و در برخورد با یک موقعیت به صورت اتوماتیک عمل میکردند، اما اخیراًً پژوهشگران مشاهده کردهاند که افراد نقش فعالانه تری بعهده گرفته اند و نیازها و مقتضیات هر موقعیتی را مورد تأمل قرار داده و توانایی خود را در اجابت آن مقتضیات ارزیابی می مایند.
مدل مذکور ، استرس رابه عنوان نتیجه ای از یک عدم توازن میان سطح افراد و توانایی آن ها در اجابت نیازهای مذبور ، توصیف میکند.این مدل در نمودار (۲-۵) نشان داده شده اشت.
از ویژگی های بارز این مدل این است که به درک فرد از عامل تهدید کننده توجه خاصی دارد در واقع بعضی ویژگی های شخصیتی افراد که بعضاً ناشی از تجارب گذشته آن ها میباشد ،
موجب می شود بعضی از وقایع تهدید کننده و مهم تر از وقایع دیگر به نظر برسند. در واقع
این مدل هم به نقش منفرد استرسورها و هم به ویژگی های فردی شخص و اثر متقابل این دو بر یکدیگر توجه دارد.
۱- Richard Lazarus
شکل (۴-۲) مدل تاثیر متقابل
توانایی براورده ساختن نیازها تقاضاها و نیاز ها (استرس زاهای بالقوه)
ارزیابی توسط فرد
عدم توازن =استرس
نتیجه و پاسخ استرس
پاسخ روانی پاسخ فیزیولوژیکی
منبع : سید امین الله علوی به نقل از هانس سیله ، فشار عصبی درسازمان ، مجله مدیریت شماره ۲۰، ص ۳۷٫
۴-۳-۲-۲ مدل تناسب شخص – محیط (مدل کاپلان ، ۱۹۹۸)
مدل تناسب شخص – محیط از جمله مدل های تعاملی است که بیان میکند : هنگامی که بین تقاضاهای کار و توانایی شخص برای اجابت تقاضاها اختلاف و فاصله وجود دارد یا بین نیازهای فرد و منابع محیط فاصله وجود دارد ، استرس ایجاد می شود . تقاضا ها شامل میزان کار و پیچیدگی شغل است ، نیازها شامل درآمد ، مشارکت در کار و تحقق ذات است ، منابع نیز به جو کار اشاره دارند مانند درآمد کافی برای ارضای نیازهای فرد.
بر اساس این مدل وقتی کار برای فرد خیلی سنگین یا پیچیده باشد و یا وقتی کار نتواند خواسته های فرد را برآورده سازد استرس رخ خواهد داد. این مدل بین نیازهای ذهنی شخص و محیط ، و نیازهایواقعی شخص و محیط تفاوت قائل می شود. تأکید مدل تناسب شخص – محیط بر ادراکات ذهنی مانند مدل سایکولوژی میباشد. یکی از مشکلات این مدل آن است که برای اثبات اینکه چه شرایط کاری واقعی منجر به استرس میشوند توانایی محدودی دارد. نقطه قوت این مدل ، تأکید آن بر نیازها جهت انعطاف پذیری و طراحی شغل و در نظر گرفتن کارکنان به عنوان افراد با تواناییهای متفاوت انگیزه ها و ادراکات گوناگون است (بیکر و کارازک۱ ، ۲۰۰۲ ص ۴۲۲) .
۱- Baker & Karazek
۵-۳-۲-۲ مدل کنترل – تقاضای شغل (مدل کارازک)
فرم در حال بارگذاری ...