پژوهشها نشان دادهاند که هر چه سطح خودکارآمدی بالاتر باشد ، دامنه فرصت های شغلی وسیع تر در نظر گرفته می شود و علاقه به آن ها بیشتر است و خودکارآمدی پایین ممکن است دامنه انتخابهای شغلی را که شخص در نظر میگیرد محدود کند و شاید به تردید در باره انتخابهای معدودی که کارآمد تصور میشوند، کمک کند.(شولتزو شولتز ، ۱۹۹۸؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۷۹) .
خودکارآمدی بالا و پایین
به عقیده بندورا (۱۹۹۷) وضعیت افرادی که در مقابله با موارد خاص ، به ویژه به خاطر برخورداری از خودکارآمدی ضعیف در مورد توانمندی های خود شک میکنند، به قرار زیر است :
-
- از انجام دادن تکلیف دشوار پرهیز میکنند .
-
- در مقابل مشکلات ایستادگی نمی کنند .
-
- نسبت به اهدافی که خود انتخاب کردهاند، احساس تعهد نمی کنند .
-
- در موقعیتهای دشوار روی ناتوانایی های خود و نتایج منفی شکست تأکید میکنند .
-
- شرایط روانی آنان موجب تضعیف تفکر تحلیلی در آنان می شود.
-
- عملکرد های پایین را علامت کم استعدادی خود تعبیر میکنند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند
- احساس فشار روانی میکنند و در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند.
خود کارآمدی و سلامت روان : در نظریه شناختی – اجتماعی ، ادراک فرد از کارآمدی خویش ، تأثیرات ضمنی مهمی در واکنش های هیجانی به موقعیتها و درایجاد و انگیزش در انجام رفتارهای مختلف دارد. این مفهوم میتواند تأثیرات ضمنی با اهمیتی در تندرستی داشته باشد ، زیرا درک پاسخهای هیجانی و رفتاری فرد به شرایط تنش زا و برنامه های مربوط به تندرستی کمک میکند. مطالعات گوناگون نشان داده است که احساس خود کارآمدی پایین با افزایش فشار روانی ، پاسخهای ضعیف تر به درد و انگیزش کمتر برای پیگیری برنامه های مربوط به تندرستی همبسته است ، بر عکس احساس کارآمدی بالا، با فشار روانی و پاسخ های زیستی کمتر به فشار روانی ، قدرت ، انطباق بیشتر و علاقه مندی زیادتر به برنامه های تندرستی همبسته است . بنابرین یکی از حوزه های بسیار فعال در پژوهشهای اجتماعی- شناختی در مورد رابطه بین باورهای خودکارآمدی و تندرستی است (بندورا، ۱۹۹۷) .
خودکارآمدی و سلامت جسمی
همچنین تحقیقات زیادی در زمینه خودکارآمدی و سلامت انجام شده است از جمله : رابطه خودکارآمدی و تحمل دردهای مزمن (بندورا و همکاران،۱۹۸۷) ، رابطه خودکارآمدی و تحمل درد ( مانینگ و رایت ، ۱۹۸۳)، رابطه خودکارآمدی و تأثیر همسالان بر شروع سیگار کشیدن( استاسی و همکاران ، ۱۹۹۲) ، رابطه خودکارآمدی و ترک سیگار ( شوارزر و فاچس، ۱۹۹۵) ، احساس کنترل بر رویدادهای زندگی (بندورا، ۱۹۹۵) ، و رابطه خودکارآمدی با استرس تجربه شده توسط زنان بعد از تولد اولین فرزند (ازر۱۹۹۵؛ نقل از شولتز و شولتز، ۱۹۹۸؛ ترجمه سید محمدی ، ۱۳۷۹).
باورهای خودکارآمدی بالا با رفتارهای مختلفی چون سیگار کشیدن ، نوشیدن الکل و راه های جلوگیری از ابتلا به ایدز مرتبط است . تغییر در باورهای خودکارآمدی در مورد فرایند بهبود از بیماری ها نیز تاثیر گذار است شواهد موجود نشان میدهد که باورهای خودکارآمدی بالا ، مانع تأ ثیرات فشارهای روانی میشوند و کارکرد نظام ایمنی بدن را افزایش میدهد . در نظریه شناختی – اجتماعی ، این ناکارآمدی ادراک شده است که نقش اصلی را در اضطراب و افسردگی افراد بازی میکند (بندورا ، ۱۹۹۷)
نقش خود کارآمدی در عملکرد
مفهوم خودکارآمدی شخصی با عوامل شخصی مترادف است و اعتقاد فرد به توانایی خود درانجام کارها و ایفای نقش را شامل می شود . این اعتقاد عامل مهم در عملکرد است . افراد مختلف با تواناییهای یکسان و یا شخصی درشرایط متفاوت ممکن است عملکرد ضعیف، خوب ، یا فوق العاده ای داشته باشند که این به خودکارآمدی شخصی بستگی دارد .افراد دارای خودکارآمدی بالا از فرصتهای محیطی به خوبی استفاده می نمایند وسعی دارند برمحدودیتها چیره شوند، ولی افراد ناکارآمد در قبال موانع و محدودیتها نا امید ودلسرد میشوند . (حمیدی پور ، ۱۳۷۷)
خودکارآمدی هم میتواند بر عملکرد تأثیرگذاشته و هم ازآن تأثیر بپذیرد . بدین صورت که خودکارآمدی بالا باعث پیشرفت بهترشده و پیشرفت بالا نیز باعث شکل گیری خودکارآمدی بالا خواهد شد . (پاجارس و شانک ۲۰۰۱، به نقل ازامینی؛۱۳۸۲).
مهارتها به راحتی تحت نفوذ شک و تردید فرد نسبت به خود قرار میگیرد . به همین خاطر یک فرد توانمند ممکن است به دلیل عدم اعتماد به توانایی و شایستگی خود ، از توانایی اش آنچنان که شایسته است ، استفاده ننماید. بنابرین یک عملکرد مؤثرهم نیازمند مهارت است وهم نیازمند عقاید خودکارآمدی . اگر افراد باور نداشته باشند که اعمال آن ها نتایج مورد نظررا به ثمر می رساند دیگرانگیزه چندانی به پرداختن به آن فعالیتها را ندارند .علاقۀ به معماری تا چا اندازه میتواند دانش آموزی را به پیش ببرد که در هندسه احساس ناتوانی میکند . هر نوع عواملی که رفتار را تحت تأثیر قرار دهند ریشه دراصل این باور دارند که یک فرد توانایی انجام آن رفتار را دارد . باورهای خودکارآمدی هم کمک میکنند به مشخص کردن مقدار تلاشی که افراد در آن فعالیت از خود نشان میدهند . چه مدت آن ها به استقامت کردن[۵۹] ادامه میدهند وقتی که با موانع مواجه میشوند و تا چه اندازه انعطاف پذیر[۶۰] هستند وقتی که با موقعیت های دشوارروبرو میشوند. هر چه حس کارآمدی بالاتر باشد تلاش ، مقاومت و انعطاف پذیری بیشتر است ، افراد علاقۀ درونی بیشتر وعشق عمیق تری به فعالیتها دارند( بندورا، ۲۰۰۰) .
تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی در گستره زندگی[۶۱]
تأثیر بافت خانواده برباورهای خودکارآمدی :
از ابتدای کودکی ، والدین یا مراقبان کودک تجاربی را فراهم میکنند که اثرات متفاوتی بر خودکارآمدی کودکان دارد . وقتی خانواده به کودک کمک میکند تا به طوراثر بخش با محیط برخورد کند تأثیر مثبتی بر تحول باورهای خودکارآمدی آن ها میگذارد (بندورا، ۱۹۹۷).
والدینی که تجارب در حد تسلط و فرصتهای مختلف را برای کودکان خود ترتیب میدهند ، نوجوانان و جوانان کارآمدتری دارند . در تحلیل کنش وری های خانواده ، نشان داده شده است که بین ابعاد ساختاری خانواده و تحول باورهای خودکارآمدی رابطه وجود دارد، جایگاه خواهر و برادر ( ترتیب تولد ) کامل بودن خانواده (آیا کودک با پدر و مادر زندگی میکند یا با هر دو ؟) و تعداد افراد خانواده در چگونگی شکل گیری باورهای خودکارآمدی کودکان تأثیر میگذارد( فلامر، ۱۹۹۵؛ به نقل از مجیدیان،۱۳۸۲) .
تأثیر دوستان و همسالان :
تأثیر دوستان برخودکارآمدی از چندین طریق صورت میگیرد ، یکی از طریق سرمشق گیری از کودکانی است که شبیه او هستند ، مشاهده موفقیت افرادی که کودک خود را شبیه آن ها میداند ، انگیزه و خودکارآمدی مشاهده کننده را بالا میبرد و آن ها را به این باور می رساند که میتوانند عملکرد موفقیت آمیز داشته باشند .
فرم در حال بارگذاری ...