رییس انجمن روانپزشکان ایران یادآوری میکند در مقابل، چنانچه ارتباط کلامی در بین زوجین کاهش یابد نمی توانند ارتباط کلامی مؤثری را با فرزندان خود برقرار کنند که اثر این رفتار به صورت پرخاشگری و عصبانیت و کاهش آستانه تحمل در افراد، خود را نشان میدهد.
به گفته وی، هر چقدر ارتباط پدر و مادر با خودشان قوی تر باشد فرزندان هم توان ارتباط برقرار کردن بیشتر با آن ها، خود و دوستانشان را دارند و هرچقدر این روابط کمتر باشد علاوه بر اینکه روابط سالمی بین فرزندان با خود و دیگران شکل نمی گیرد منجر به استرس و اضطراب در کودکان می شود.
“محمد ابراهیم طاهری” پژوهشگر و کارشناس مطالعات اجتماعی نیز در این خصوص گفت: ضعیف شدن ارتباطات کلامی زن و شوهر در خانواده باعث دوری آن ها از همدیگر و درک نکردن آن ها نسبت به هم می شود که زمینههای جدایی عاطفی زوجین از همدیگر را فراهم میکند وی درخصوص رفع چنین مشکلاتی و تقویت تعامل به جای تقابل در روابط خانوادگی و بهره گیری از نفوذ کلام در بهبود روابط زوجین گفت: آموزش مهارت های زندگی به همسران قبل از ازدواج – آن هم به صورتی مؤثر و مفید و نه صرفا به عنوان رفع تکلیف – و بالا بردن آگاهی عمومی مردم در زمینه تقویت گفت و گو در راستای درک متقابل و اقناع کردن یکدیگر درحین اختلافات تاثیر چشمگیری در بهبود روابط دارد.
بنا بر تحقیقات مختلف حوزه علوم ارتباطات، بیشتر افراد، عمده وقت خود را در ارتباطات کلامی میگذرانند که بیانگر این نکته است که ارتباطات کلامی چه به صورت شنیدن دیگران و چه به صورت سخن گفتن با دیگران، بخش قابل توجهی از روابط را به خود اختصاص میدهد.
در همین راستا، اگر بانویی از ازدواج خود با همسرش آن رضایت متعارف را احساس نمی کند، اگر خریداری از خرید خود شادمان نیست، اگر کارمندی از ادامه کارش با مدیری سخت هراسان است و به فکر جدایی از آن سازمان است و صدها اگر دیگر همه و همه ناشی ضعف ارتباطات کلامی است. هر چند جهانی که امروز ما در آن به سر می بریم جهان ارتباطات نام دارد و دیوارها یکی پس از دیگری فرو می ریزند، ماهواره های کوچک و بزرگ که امواجشان سراسرگیتی را نوردیده اند و تا دل کلبه های کوچک و خالی روستائیان نقاط دوردست جهان رسوخ کردهاند اما هنوز از نقش و تاثیر ارتباطات کلامی و ارتباطات چهره به چهره کاسته نشده است. قدرت کلام دیگر به کسی پوشیده نیست حتی کسی هم که منکر این قدرت شگفت انگیز است در عمل تحت تاثیر این قدرت نهفته درکلمات قرار میگیرد مخصوصا اگر این قدرت را زوجین در زندگی مشترکشان به کارگیرند همان خوشبختی که شاید دیگر به نظر رویا باشد را حس خواهند کرد.
رابطه عاطفی والدین و تربیت کودکان
همه والدین دوست دارند با فرزندانشان روابط خوشایند و رضایت بخشی داشته باشند، بدین منظور لازم است تواناییهای متناسب با سن فرزند خود را بشناسند. بسیاری از سوء تفاهم ها و برخوردها به این دلیل بروز میکنند که والدین توقعی بیش از توانایی فرزندشان دارند، به طور مثال انتظار دارند که یک کودک دو ساله با آن ها همکاری کند و یا یک کودک سه ساله، سریع و دقیق کارها را انجام دهد، در حالی که هیچ یک از آن ها نمی توانند چنین باشند.
در این مقاله انتظاراتی که میتوانیم از کودکان چهار، پنج و شش ساله داشته باشیم مطرح شده است. در این گروه سنی (به ویژه دو تا چهار سالگی)، کودکان مقاومت و لجبازی بیشتری نشان میدهند. توصیه می شود که والدین کودکان خود را آماده کنند تا بتوانند به تدریج مسئولیت های جدید و بیشتری را بپذیرند (به تنهایی لباس بپوشند، به تنهایی دست و صورت خود را بشویند، به تنهایی حمام کنند و …) البته آن ها به کمک بزرگترها نیاز دارند ولی میتوانند بیشتر کارهای روزانه خود را انجام دهند.
بازیگوشی کردن کودک نوعی جلب توجه والدین و تقاضای محبت بیشتر است زمانی که به کودک اجازه میدهیم مهارت های جدیدی را بیاموزد و به شیوه زندگی تازه ای قدم بگذارد، با مشکلات تازهای نیز روبرو خواهیم شد زیرا کسب مهارت های جدید با دشواری های مخصوص به خود همراه است.
در این گروه سنی، کودکان نمی توانند سرعت عمل داشته باشند. زمان بندی و تنظیم یک برنامه روزانه فشرده برای آنان مفهومی نخواهد داشت. بازیگوشی کودکان راهی غیر مستقیم است برای جلب توجه والدین، یاری خواستن از آنان و تقاضای محبت بیشتر.
اگر فرزند شما تقاضای کمک میکند، بهتر است به جای این که او را وادار کنید که کارش را انجام دهد به او کمک کنید؛ اما مراقب باشید! آیا او به کمک شما نیاز دارد؟ به طور مثال اگر فرزند چهار تا شش ساله شما برای بستن بند کفش خود از شما کمک میخواهد به او کمک کنید؛ اما اگر روی صندلی نشسته و از شما میخواهد که کفش او را برایش ببرید تا بپوشد، تسلیم نشوید، حتی اگر وضعیت را بدتر کند. زیرا در مدت کوتاه او به کودکی تنبل و وابسته به شما تبدیل خواهد شد.
راه حل دیگری که برای حل مسئله بازیگوشی کودکان مطرح می شود این است که وقت بیشتری در اختیارشان بگذارید تا کارهای روزانه را به موقع انجام دهند. اگر لازم است می توانید یک جدول مصور تهیه کنید. تصاویری از کارهایی که از صبح تا شب باید انجام دهد تهیه کنید. مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، مسواک زدن، کتاب خواندن و … و روی یک پوستر بزرگ بچسبانید.
می توانید از فرزند خود عکس بگیرید و آن ها را در جدول مصور بچسبانید. در یک طرف جدول عکس ماه و ستاره بچسبانید که شب را نشان بدهد و در طرف دیگر عکس خورشید را بچسبانید تا نشان دهنده صبح و کارهای مخصوص به آن باشد. روزهای اول که کودک به جدول نگاه میکند ممکن است کمی گیج شود اما به تدریج با مسئولیت های خود آشنا خواهد شد. می توانید شب قبل لباس های او را مرتب کنید. در این مرحله باز هم بر تحسین کردن و جایزه دادن تأکید میکنیم. بداخلاقی و ترشرویی والدین تأثیر خوبی نخواهد گذاشت.
مهمترین نکته ای که والدین باید به آن توجه کنند این است که انجام کارهای روزانه و مسئولیت های جزئی، بخش اصلی زندگی یک کودک چهار تا شش ساله را تشکیل نمی دهند بلکه بازی کردن، جالب توجه ترین بخش زندگی او به شمار می رود. او از بازی کردن با کودکان دیگر، و با کسانی که به چیزهایی نیاز دارند که او نیاز دارد، و چیزهایی را دوست می دارند که او دوست دارد لذت میبرد. بازی کردن با کودکان دیگر در این سن بسیار با اهمیت است.
همیشه به خاطر داشته باشید که کودک به خودی خود از احساسات همسن و سال های خود اطلاعی ندارد، نیاز به همکاری و همدردی و کمک به آنان را درک نمی کند؛ او باید این نوع مهارت ها را از بزرگترها بیاموزد. مهارت هایی که به او کمک میکند تا به یک موجود اجتماعی تبدیل شود. در این بخش هم تشویق و تحسین کودک راه مناسبی برای آموزش مهارت هاست. کودک نیاز به راهنماییهای شما و تمرین بیشتر دارد.
همکاری کردن با دیگران، رعایت نوبت در بازی ها و رفتار عادلانه داشتن و حفظ آرامش، مهارتهایی هستند که باید یاد گرفت و تنها یک اشاره کوچک شما کافی است؛ ولی باید صبر کنید و تمرین داشته باشید تا به نتایج مطلوب برسید.
فرم در حال بارگذاری ...