وبلاگ

توضیح وبلاگ من

سایت دانلود پایان نامه: طرح های پژوهشی انجام شده در مورد تحول گفتمان ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

 
تاریخ: 15-04-01
نویسنده: نویسنده محمدی

۷-۳-تحلیل گفتمان
روش اصلی تحقیق این رساله ،تحلیل انتقادی گفتمان و یا به اختصار (CDA)است.این اصطلاح در فارسی با معادلهای ؛سخن کاوی,تحلیل کلام ،تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است . اصطلاح تحلیل گفتمان ،اصطلاحی چندان قدیمی نیست . درحدود نیم قرن پیش در سال ۱۹۵۳ زبان شناس انگلیسی ؛زلیک هریس برای اولین بار این اصطلاح را در مقاله ای به کار برد. «هریس در این مقاله دیدی صورت گرایانه ازجمله به دست دادو تحلیل گفتمان را صرفا نگاهی صورت گرایانه (و ساختار گرایانه )به جمله و متن بر شمرد » ( فخام زاده ۱۳۷۵:۳) بعد از هریس بسیاری از زبان شناسان تحلیل گفتمان را نقطه مقابل تحلیل متن دانسته اند. به اعتقاد این عده تحلیل گفتمان شامل تحلیل ساختار زبان گفتاری (مانند مکالمات )و زبان نوشتاری مانند (متنهای مکتوب )است( تاجیک :۱۳۷۸) به نظر این عده از زبان شناسان که از نظریه سنتی زبان شناسی فراتر رفته بودند،تحلیل گفتمان تنها شامل درک روابط نحوی ساختاری بافت متن[۴۵] نیست .بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن ،یعنی هم بافت موقعیتی[۴۶] فرهنگی ؛اجتماعی و….نیز می پردازد. درواقع این دسته از زبان شناسان بر آن بودند تا از شناخت رابطه جمله ها با یکدیگر و نگریستن به کل آنها به چیزی که نتیجه این روابط است ،دست یابند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این دیدگاهی بود که زلیک هریس نیز در بسط مفهوم تحلیل گفتمان به آن اشاره داشت .وی برا ی سامان بخشی به مفهوم تحلیل گفتمان دو شیوه متفاوت را برشمرد؛شیوه اول از رویه ها و شیوه های معمول زبان شناسی استفاده می کند؛رویکردی که جنبه توصیفی دارد و به اطلاعات زبانی در سطح متن و فراجمله اکتفا می کند. این رویکرد هم بافت موقعیتی متن[۴۷]نامیده می شود و به این سوال پاسخ می دهد که یک عنصر زبانی در چارچوب چه متنی قرار گرفته و جملات ما قبل وما بعد آن عنصر در داخل متن چه تاثیری در تبلور صوری ،کارکردی و معنایی آن دارند.
در شیوه دوم اطلاعات غیر زبانی مانند محیط ،اجتماع و …نیز مد نظر قرار می گیرند.)فرکلاف: ۸ ۱۳۷۹) این رویکرد که بافت موقعیتی [۴۸]یا بافت غیر زبانی نیز نامیده می شود. نخستین بار توسط مالینوفسکی به کار برده شد.(بعد از آن قوم نگاران وزبان شناسان زیادی آن را به کار بردند.)یک عنصر یا متن را در چارچوب موقعیت خاصی که تولید شده است ،مد نظر قرار می دهد. (یول و براون ۱۹۸۳) تحلیل گفتمان در جریان تحول و رشد خود به رویکرد دوم نزدیک شد ،تا جایی که تحلیل انتقادی گفتمان آشکارا به نقد عوامل اجتماعی دست می زند. )یول و براون ۱۹۸۳( در توضیح این نکته می نویسند«تحلیل گفتمان ،تجزیه و تحلیل زبان در کاربرد آن است ؛در این صورت نمی تواند منحصر به صورتهای زبانی مستقل از اهداف و کارکردهایی باشد که این صورتها برای پرداختن به امور انسانی به وجود آمده اند.» در این رویکرد زبان وروابط زبانی در ارتباط مستقیم با سایر نهادهای اجتماع درک می شوند .به نحوی که روابط درونی یکی بازنمای نظم عامتر دیگری است. یعنی روابط دورنی یک متن(یک مکالمه ،یک سخنرانی،یک شعر …..)بازنما یا متاثراز نظم عامتر اجتماعی است که آن متن در آن رخ داده است.به همین دلیل است که در این رویکرد برای درک روابط دورنی یک متن زبانی به عوامل غیر زبانی مانند موقعیت اجتماعی ،فرهنگ ….. ارجاع داده می شود.
با توصیفاتی که آمد دو رویکرد متمایز نسبت به تحلیل گفتمان قابل تشخیص است :رویکرد اول که رویکردی ساختارگرایانه یا فرمی است ،تحلیل گفتمان را تنها بررسی و تحلیل واحدهای بزرگتر از جمله تعریف می کند وتنها بر ابعاد زبانی تاکید دارد.رویکرد دوم که رویکردی کارکردگرا نامیده می شود ؛بر گفتمان ،چگونگی و چرایی استفاده از زبان تاکید می کند و جنبه های مختلف استفاده از زبان توسط مردم و مقاصد و اهداف ایشان و معانی اجتماعی و فرهنگی و موقعیتی استفاده از زبان را بررسی می کند.( شایسته پیران ۱۳۷۵:۹)
تحلیل گفتمان در محدوده زبان شناسی متوقف نماند و خیلی سریع به رشته های دیگر گسترش یافت .تحلیل گفتمان به همت متفکرانی چون میشل فوکو ،ژاک دریدا،میشل پشو و…وارد مطالعات فرهنگی،اجتماعی و سیاسی شد و نزد متفکرانی که مستقیم یا غیر مستقیم وامدار مکتب فرانکفورت بودند بعدی انتقادی پیدا کرد و به تحلیل انتقادی گفتمان تبدیل شد .تحلیل انتقادی گفتمان امروز با مفاهیمی چون سلطه ،زور،قدرت ،مهاجرت ،نژاد پرستی، تبعیض جنسی ،نا برابری قومی و… عجین شده است .
۸-۳-خاستگاه های نظری تحلیل گفتمان :
۱-۷-۳زبان شناسی:
تحلیل گفتمان قبل از اینکه در سیر تحول و گسترش خود به عنون یک گرایش بین رشته ای مطرح شود ، [۴۹]گرایشی از زبان شناسی محسوب می شد و ریشه های آن در زبان شناسی انتقادی و زبان شناسی اجتماعی قابل شناسایی بود.
مطالعات زبان شناسی نوین این فرض بنیادی را می پذیرد که زبان چیزی بیشتر از یک ابزار ارتباطی صرف است . زبان شناسی نوین ؛زبان را به عنوان یک نهاد اجتماعی به رسمیت شناخته و آن را در ارتباط متقابل با سایر نهادهای اجتماعی می داند.در این رویکرد ،دیگر زبان تنها آینه ای برای بیان واقعیت نیست ،بلکه خود در شکل دادن به این واقعیت سهیم است .به عبارت بهتر واقعیت اجتماعی از خلال تجربه ای به نام ارتباط زبانی درک و فهمیده می شود.
«زبان بیان تجربه انسانی است و تجربه انسانی را در مقوله های مفهومی سامان می بخشد ،لیکن چون آینه واقیعت را بازتاب نمی دهد ؛ بلکه کارکردش اعمال ساختار بر دریافت ما از واقعیت است.» (به نقل از دیوید لی ۱۹۹۲:۸)فردینانددوسوسور ،پدر علم زبان شناسی نوین زبان را دارای نقش پر اهمیتی در ساختار بخشیدن به تجربه ما ا ز واقعیت دنیا می دانست. وی بر این عقیده بود ، این اندیشه نیست که به زبان شکل می دهد ، بلکه این زبان است که شیوه اندیشیدن را شکل می دهد .«چرا که زبان به نوعی هم مقدم بر فکر است و هم به فکر ساختار می دهد ،هر زبانی به شیوه خاصی واقعیت را قسمت می کند ویا برش می زند »( دیوید لی ۱۹۹۲:۸)
می توان نگرشهای جدید و تغییرات به وجود آمده در زبان شناسی که موجب پدید آمدن این دیدگاه شده است را به صورت اجمالی چنین فهرست کرد :
۲-۸-۳-ظهور نظریه توانش زبانی چامسکی :
این نظریه بر خلاف نظریه ساخت گرایی بلومفیدی که تنها بر پیکره زبانی[۵۰]استوار بود،توانش[۵۱]گویندگان هر زبان را مبنای کار توصیفی خود قرار داد.این نظریه راه را برای جامعه شناسان زبان گشود تا با تعریف مجدد توانش ؛ابعاد کنشی و اجتماعی را به آن بیافزایند و آن را از توانش زبانی به توانش ارتباطی تبدیل کنند.
چامسکی در دستور زبانی زایا-گشتاری[۵۲] خود به منظور محدود و قابل اداره کردن توانش خلاق و پویای گوینده ، یا تمایز قائل شدن بین توانش و وکنش ،تمامی عوامل محیطی واجتماعی و شخصی رادر حیطه کنش زبانی قرار داد و ادعا کرد توانش مورد توجه وی عبارت است از توانایی گوینده آیده آل تحت شرایط آیده آل و بدون توجه به عوامل اجتماعی ،محیطی و شخصی.مطابق این نگرش ودر جهت دخالت دادن عوامل کنشی در توصیف رفتار زبانی بود که زبان شناسان و به خصوص جامعه شناسان زبان با تعریف مجدد توانش ابعاد کنشی و اجتماعی را بر آن افزودند و آن را از توانش زبانی به توانش ارتباطی تبدیل کردند.(تاجیک ۱۳۷۸)
۳-۸-۳- نظریه کنش گفتاری :[۵۳]
این نظریه توسط آستین فیلسوف انگلیسی(۱۹۶۲) وضع شد ؛وی اولین کسی بود که به نقش های فعل و به تبع آن جملات در فرایند گفتمان اشاره کرد.به گفته او فعل در بسیاری موارد فقط مبادله اطلاعات نمی کند بلکه معادل است با خود عمل.وی فعلها را به دو نوع کنشی و غیر کنشی تقسیم می کندو فعلهای کنشی را فعلهایی می داند که با خود عمل معادل است .مثلا وقتی کسی می گوید معذرت می خواهم ،عمل معذرت خواهی درست موقعی به وقوع می پیوندد که شخصی آن جمله را به زبان می آورد و نه قبل از آن .وی این فعلها را متفاوت از فعلهای غیر کنشی(مانند می خورم که کنشی نیست )می داند. این دسته از فعلها صحیح و غلط به خود نمی گیرند.( پیران ۱۳۷۵،فخام زاده ۱۳۷۵،لطفی پور ۱۳۷۲)به این نظریه انتقادات زیادی وارد شده است اما اهمیت عمده نظریه کنش گفتاری در پیدایش روش های جدید مطالعات زبانی و به خصوص تحلیل گفتمان در این است که این نظریه ,نظریات انتزاعی زبان شناسی را به واقعیات و مشاهدات عینی مبنی بر چگونگی کاربرد زبان نزدیک می کند و داده های جدیدی در باره کاربردهای عینی زبان به ما ارائه می کند. .(تاجیک ۱۳۷۸:۲۵)
۴-۸-۳- نظریه استنباطی گرایس:
این نظریه نقش ارتباطی جمله ها و چگونگی کاربرد زبان در ارتباط با انسانها را مورد بررسی قرار می دهد ،این نظریه در کاربردشناسی[۵۴]و تحلیل گفتمان جایگاه ویژه ای دارد . بر اساس این نظریه دلیل پیشرفت جریان مکالمه، تبعیت انسان از قرار دادهایی است که به قصد همکاری هرچه بیشتر صورت می گیرد . ( پیران ۱۳۷۵،فخام زاده ۱۳۷۵،لطفی پور ۱۳۷۲)
گرایس این قرار داد را آیین همکاری می نامد و چهار اصل برای آن بر می شمارد:
الف)اصل کیفیت Maxim of Quality گوینده در یک مکالمه باید راست بگوید ،آنچه را فکر می کند دروغ است نگوید و درباره آنچه که اطلاعات کافی ندارد حرف نزند.
ب)اصل کمیت Maxim of Quantityگوینده باید اطلاعاتی بدهد که برای مکالمه لازم است ،نه زیاد ونه کم
ج)اصل ارتباط Maxim of Relevance آنچه که گوینده می گوید باید مربوط به موضوع باشد.
د)اصل روش Maxim of Manner گوینده باید واضح ،منظم و خلاصه بگوید و از هرگونه ابهام دوری کند.
باتوجه به اطمینان هر دو طرف به رعایت همکاری ،هر گونه تخلف ظاهری از هر یک از اصول فوق ،نشانه هدفداری تلقی می شود که مخاطب را به دنبال استنباط پیام و معنایی جز آنچه که در صورت جمله ادا شده است هدایت می کند.در ارتباطات روزانه گاهی اشتباهاتی در فهم مطلب پیش می آید که اغلب به دلیل پیش فرض گوینده درباره دانسته های مخاطب است. در این زمان ،ارتباط ممکن است قطع شود یا به کمک سوالی اضافی یا توضیح بیشتر اصلاح شود.این نظریه به لحاظ اینکه نحوه پیدایش پیامها و معانی را خارج از چارچوب معنی شناسی محض و با توجه به اصول کلام و شرایط برون زبانی حاکم بر بافت گفتمان مورد بررسی قرار می دهد ،در شکل گیری تحلیل گفتمان نقش به سزایی داشته است . (.تاجیک ۱۳۷۸:۲۶)
۹-۸-۳ قوم نگاری گفتار:
به روش بررسی و توصیف کاربرد صورتهای زبان و توانش ارتباطی ،قوم نگاری گفتار گفته می شود . (لطفی پور ۱۳۷۴:۲۳( قوم نگاری گفتار بر خلاف دستور زبان آزاد چامسکی که عوامل برون زبانی را در توصیف رفتار و توانش زبانی مورد نظر قرار نمی دهد ،زبان را با توجه به ابعاد کنشی و اجتماعی آن به عنوان یک وسیله ارتباطی در نظر می گیرد و بر این نکته تاکید می کند که توانش زبانی تنها با در نظر گرفتن عوامل حاکم بر محیط کاربردی ، منعکس کننده توانش فرد در کاربرد زبان در ارتباطات بین شخصی و اجتماعی است .
در چارچوب این روش ،واحد بررسی و تحلیل زبان تنها جمله نیست .بلکه رویداد گفتاری[۵۵] است . رویداد گفتاری یک تعامل اجتماعی است که در آن زبان نقش عمده ای را ایفا می کند .مثل سخنرانی ،محاکمه و…هایمز (۱۹۷۲) صحت یک صورت زبانی را تنها به صحت دستوری مربوط ندانسته ،بلکه کاربرد صحیح آن را در چارچوب قوانین و قرار دادهای اجتماعی و فرهنگی ضروری می داند.هایمز این تعاملات زبانی را موقعیت های گفتاری می نامد، که ریشه در عوامل فرهنگی و اجتماعی جامعه دارند و تعیین کننده قوانین حاکم بر تعاملات زبانی اند. (.تاجیک ۱۳۷۸:۲۸)
این نظریه های زبانی همگی بر این نکته تاکید دارند که چگونه زبان شناسی و تحلیل های زبانی از قید جمله و عوامل درون زبانی (بافت متن)رهایی یافته و به فراجمله و عوامل برون زبانی یا بافت های موقعیت ،اجتماعی و فرهنگی رسیده اند.
در خارج از حوزه زبان شناسی ،نیز مطالعاتی وجود داشتند که در شکل گیری و تحول تحلیل انتقادی گفتمان موثر بوده اند.این مطالعات اغلب در تغییر نگرشی که نسبت به متن داشته اند،(دخیل دانستن عوامل خارج از متن در تفسیر و روایت متن ) مشترک هستند. از این موارد می توان به نمونه های زیر را بر شمرد:
۹-۳نقد ادبی :
مطالعات نقد ادبی مدرن متاثراز جنبش مدرنیسم
به وجود آمدن مدرنیسم در ادبیات و نقد ادبی متاثر از جریان مدرنیسمی بود که پیش از آن جامعه را در نوردیده بود و روابط اجتماعی را تغییر داده بود.وقتی که روابط اجتماعی سابق تغییر می کند ،ادبیات رمانتیک قرن پیش بیش از اندازه عاطفی و غیر انتقادی به نظر می رسد ،این قرن به ادبیات جدیدی( انتقادی) نیاز دارد. وولف در سال ۱۹۲۴ در باره این تغییرات می گوید :« تمامی روابط انسانی تغییر کرده است ،روابط بین اربابان و خدمتکاران ،زن و شوهر و والدین و فرزندان، همزمان با تغییر روابط انسانی ،تغییراتی هم در دین و رفتار و سیاست و ادبیات به وقوع پیوسته است . » (کان و فینک ۱۳۷۳) مدرنیست ها درگیرجریان ارزیابی جدی مجدد محدودیتهای شکل ادبی و امکاناتی جهت ایجاد زیبایی شناسی جدیدی در هنر به طور کلی بودند.آنان معتقد بودندکه همه گرایشهای خیال انگیز یا رمانتیک در ادبیات را باید به منزله «طبیعت گرایی» نابی نگریست که تمایزات دنیای واقعی را از میان بر ی دارند و تفاوتهای مهم فرهنگی را نادیده می انگارند.مدرنیست ها با طرح مدرنیسم انتقادی و خشن بر علیه رمانتیسم نرم و غیر انتقادی برآن بودند که با ارائه تصاویر مستقیم و سخت زبان را به صورت مهار شده و منظمی به کار گیرند.(تاجیک ۱۳۷۸:۲۹)
۱-۹-۳فرمالیسم :
-فرمالیسم که با اصطلاح فرمالیسم روسی نیز به کار برده می شود ؛توسط دانشمندان روسی مخصوصا رومن یاکوبسن ۶)۱۹۲(به یکی از اصلی ترین نظریه های نقد ادبی تبدیل شد . فرمالیست ها در پاسخ به سوال اصلی خود که «چه چیزی معنا را می سازد؟»(احمدی ۱۳۷۵:۴۳) می کوشند که به سراغ جزخود متن نروند.در واقع ایشان خود متن را در مرکز توجه قرار می دهند و پژوهش های علمی ،تاریخی ،جامعه شناختی ،روان شناختی و … را در حاشیه قرار می دهند. فرمالیست ها معیار ادبیت یک متن را تنها در شکل و فرم آن جستجو می کردند. کار فرمالیست ها دارای دو خصوصیت اصلی بود : نخست اینکه تاکید اصلی بر گوهر اصلی و ادبی متن بود . یعنی خود اثر را در نظر می گرفتند و می کوشیدند که اجزای سازنده دلالت معنایی متن را از شکل و شالوده آن استنتاج کنندو به هدف شناخت آنچه در اثر بازتاب یافته است دست یابند.دیگرآنکه برای این کار به استقلال پژوهش ادبی تاکید می کردند ،یعنی صرفا برای آن نتایج نظری و ادبی قائل می شدند که از بررسی خود اثر به دست آمده باشد و نه از بررسی زمینه ای تاریخی پیدایش اثر یا از شناخت شخصیت و منش روانی مولف . (احمدی ۱۳۷۵:۴۳)یکی از مهمترین نکته ها در روش کار فرمالیست ها جدا کردن متن ا زتاریخ بود،به این معنی که آن را از مرکز بررسی متون ادبی خارج کرده و به حاشیه راندند. فرمالیسم به جای پرداختن به محتوا ،به سراغ شکل و فرم اثرادبی می رود وکم کم به کل و ساخت متن می رسد، این نظریه در بررسی متون در بافت متوقف شد،هرچند سبب ساز پژوهش های تئوریک و علمی بساری در متون ادبی خاصه در ریخت شناسی شد. (تاجیک ۱۳۷۸:۳۱)
۲-۹-۳نشانه شناسی ،ساخت گرایی و ما بعدساخت گرایی
وجه اشتراک این سه مکتب ،در نظر گرفتن متن به عنوان یک ساختار است .در هر سه مکتب متن به عنوان یک نظام ساختاری دارای معانی ونظمی است که باید کشف و پیدا شود .نشانه شناسی متن را مشحون از نشانه ها می داند.نشانه هایی که از طریق دال ،مدلولی را باز نمایی می کنند.(نشانه: امری که طی قراردادی بر امری غیر از خود دلالت می کند). ساخت گرایی با تحلیل ها ی ساختی (و نشانه شناختی )زبان به بررسی شرایطی می پردازد که بدوا به ظهور زبان معنا منجر می شوند. به گفته ی رولان بارت ،پرسش اصلی ساخت گرایی این است که «چگونه معنا ممکن می شود؟»( کان فینک ۱۳۷۳:۹و احمدی ۱۳۷۵:۲۲۹)
ساخت گرایی برا ی پاسخ به این سوال به سراغ نظام های معنایی و شناختی (ذهن ،زبان ) می رود.
ساخت گرایی گرچه در پیدایش تحلیل گفتمان نقش زیادی داشته اما خود معلول پیشرفت های بزرگ زبان شناسی است ،که در آن به جای پرسش در باره منشا شکل گیری زبان یا تاریخچه آن ،می پرسد که چگونه عناصر زبان شکل می گیرند و نتایج تاثیرات خود را به جا ی می گذارند.(وبستر ۱۳۷۳:۲۵۱)
مابعد ساخت گرایی ،با انتقادات ژاک دریدا از محدودیت ها ی ساخت گرایی در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد .وی درمقاله «ساخت و نشانه در بازی علوم انسانی »نشان می دهد که تلاش برای تحقیق در ساخت ،نیاز مند توانایی جدا شدن و خارج شدن از آن است .وی می گوید از آنجا که آدمی هرگز از یک فرهنگ بیرون نمی رود ،نمی تواند آنرا از خارج و با دیدی خنثی مطالعه کند و در نتیجه نمی توان ساخت های فرهنگی را به صورت جامع و کامل به مدل ها ی عینی برگرداند و بنا بر این ساخت گرایی به منزله روش، محکوم به فناست.دریدا پیشنهاد می کند که به جای ساخت گرایی؛کنش متقابل «تفاوتها»در بین متون را باز شناسیم ،پدیده ای که از نظر او ساختمند شدن نام داردو آمیزه ای است از دلالت و عمل ایجاد معنا . ( تاجیک ۱۳۷۸:۳۳ )از نظر دریدا معنا در متن هرگز مفرد یا ثابت نیست ، بلکه پیوسته در حال تکثیر و تغییر یا لغزیدن است . این نظریه در کنار روایت ها ی جدید از روانکاوی (روان کاوی مدرن)با نمایندگانی چون مری بناپارت و ژاک لاکان به پیوند بین نشانه شناسی ،ساخت گرایی و مابعد ساخت گرایی دست زد. لاکان با بهره گرفتن از چهارچوب مفاهیم سوسوری دال و مدلول توضیح می دهد که معانی چگونه دستخوش تغییر می شوند. بنا بر نظر لاکان در تحلیل متن بایستی هم بافت متنی را کاملا مد نظر قرار دهیم و هم بافت موقعیتی را (در اینجا ساخت روان شناسی )«نظریه نقد روان کاوانه مدرن لاکان شبیه دیگر نظریات مابعد ساخت گرایی با طرح کردن این مباحث که بایستی در خواندن متن جویای معنای ثابت و پایدار نبود و در واقع متن را به شیوه ی نو وابتکاری بر مبنای رابطه پیچیده نویسنده با متن وخواننده با متن بر حسب چشم اندازی که از قصد آنان دارد،خواند،کمک فراوانی به گسترش تحلیل گفتمان کرده است . (تاجیک ۱۳۷۸:۳۳ )
۳-۹-۳-نقد سیاسی :
منظور از نقد سیاسی ادبی ،نقد چپ و به طور عام و نقد مارکسیستی به طور خاص است . در این مکتب ،نقد ادبی تحلیل متن را با مطالعه بافت یا زمینه ها ی اجتماعی و تاریخی در هم می آمیزد.«هدف نقد مارکسیستی ایجاد درک و فهمی از جهان اجتماعی و فرهنگی است که در تحول آن نقش خواهد داشت .»(رایان۱۳۷۳:۲۱۵)این نقد، نقدی فرهنگی و سیاسی است ؛از آن رو فرهنگی است که اهداف و مقاصد خود را از طریق واکنش آنها به قدرت اجتماعی از طریق فرهنگ مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد و از آن رو سیاسی است که در تقابل با نقد سنتی بی طرف عمل نمی کند و به جای انتظار کشیدن به عمل دست می زند.نقد مارکسیستی از یک سو به کارکرد ایدئولوژیک صورتهای ادبی روی آورد و از سوی دیگر پیوند متقابل ضرورری میان ویژگی رفتاری متون و موضوعات مفروض فرامتونی از قبیل باز تولید قدرت اجتماعی رابیش از پیش مورد تاکید قرار داد.(تاجیک ۱۳۷۸:۴۱)
نقد مارکسیستی در پی نفوذ تاثیرات مکتب انتقادی (فرانکفورت )مکتب ساختگرایی فرانسه و فرمالیسم روسی ،در جهت درک این واقعیت که ابعاد متفاوت قدرت به یکدیگر وابسته اند.از قدرت فرهنگی و ازقدرت اقتصاد سرمایه داری و قدرت جنسی و پدر سالاری گرفته تا قدرت زبان در شکل دهی به واقعیت ،متحول شده است .
این مکتب با تاکید بر تاثیر ایدئولوژی در متن ،پیوند میان قدرت اجتماعی و ساختار روانکاوانه عوامل انسانی کارکرد ایدئولوژیک یک ژانر ساخت یافتگی متن ،زمینه ساز بررسی و تحقیقات بسیاری در حوزه ی تحلیل گفتمان شده است . (تاجیک ۱۳۷۸:۴۱)
۱۰-۹-۳ هرمنوتیک:
از دیگرمکاتب فکری که در تحول تحلیل گفتمان نقش داشتند هرمنوتیک است .هرمنوتیک با تاکید بر بافت موقعیتی وذهنیت خالق اثر و رابطه بین متن و معنای اثرو نیت مولف و استقلال ذاتی معنا ی متن و پیوند بین افقها و کثرت معنای یک متن ،افقی جدید را درمطالعات نقد نو خصوصا تحلیل متن و تحلیل گفتمان گشوده است. (تاجیک ۱۳۷۸:۴۱)
-۱۱-۹-۳میشل فوکو :
نام فوکو وگفتمان به نوعی با یکدیگر پیوند یافته اند. فوکو با مطرح کردن مفهوم تاریخ گرایی نوین [۵۶]درزمینه مطالعه متون ادبی تحولی به وجود آورد. از نظر این مکتب تاریخ زمینه ای برای مطالعه ادبیات نیست ، بلکه ادبیات زمینه فهم درست تاریخ است . ادبیات سرشار از دروغهایی است که حقیقت در پشت آنها نهفته است و تاریخ سرشاراز حقایقی است که دروغ پشت آنها نهفته است .بنابراین اثر ادبی است که با انعکاس نظام های رفتاری ،اجتماعی ،سند تاریخی به شمار می آید و می توان آن را تاریخ فعال دانست .( مقدادی ۱۳۷۸:۱۳۳) فوکو از این روش درکار خود که به تبار شناسی [۵۷]معروف است ،استفاده می کند .فوکو بر خلاف روش های مرسوم مطالعه تاریخ ، درپی یافتن وحدت گذشته و حال نیست ،بلکه می خواهد شکافها و گسست ها را در فرایند تاریخی بیابد. ( ضیمران۲۶،۳۶: ۱۳۷۸) وی این شکافها را با بهره گرفتن از مطالعه متون ادبی و با روش تحلیل گفتمان پر می کند.
۱۰-۳-تحلیل انتقادی گفتمان چیست ؟
تحلیل گفتمان کار خود را با این فرض بنیادی آغاز می کند که زبان نه تنها وسیله ای برای ارتباط میان انسانهاست ،بلکه یک کنش اجتماعی نیز هست که متاثر از شرایط اجتماعی رخ می دهد.تحلیل گفتمان به عنوان یک امر بین رشته ای سه سطح از تحلیل و برخورد با متن را شناسایی می کند :
الف)رویکردهایی که به خود گفتمان ،یعنی به ساختارهای متن و گفت وگو توجه دارند
ب)رویکردهایی که گفتمان و ارتباطات را به مثابه شناخت مطالعه می کنند
ج)رویکردهایی که به مطالعه ساختار اجتماعی و فرهنگی می پردازند.
سطح سوم که عامتر از دو سطح دیگر است ،از زمینه های اجتماعی شناخت که در سطح دوم مطرح می شوند ،فراتر رفته و متن را بازنما یا جایگاه ساختارهای اجتماع می داند.
در سطح سوم متن به عنوان یک نظام نشانه شناسی و معنا دار (به عبارتی ایدئولوگ )دانسته می شود.[۵۸] که نوعی ،ایدئولوژی را بازنمایی می کند. چرا که هر متنی در فرایند تولید خود دست به انتخابهایی می زند و خود را در نسبتی از قدرت (قدرت سیاسی ،اجتماعی،فرهنگی ،جنسی و حتی زبانی )قرار می دهد .«به عبارت دیگر زبان یک ابزار مهم برای برقراری وحفظ روابط ودیدگاه های اجتماعی وسیاسی است .»( فرکلاف ۱۳۷۹:۳۹) هیچ متنی نمی تواند از تاثیر این امر در امان باشد ،چرا که هیچ متنی نمی تواند خارج از فضای یک اجتماع ،فرهنگ یا ساختار تولید شود و به همین دلیل نیزدر تاثیر پذیری از آن فضا ناگزیر است و بالطبع هیچ گفتمان خنثی ،ناب یا خالصی وجود ندارد.هر گفتمانی ،وابسته به یک شخص ،جناح ،ایدئولوژی ،فرهنگ خاص و….است .
تحلیل انتقادی گفتمان با رویکرد ا نتقادی که اتخاذ می کند ،می کوشد این ایدئولوژی ،فرهنگ ،جهت گیری و…را که در متن پنهان شده (یا کوشیده پنهان باشد )استخراج وکشف کند. تحلیل انتقادی گفتمان،از این رو رویکردی انتقادی را بر می گزیند که آن را تنها راه باز شناسی وکشف ایدئولوژی پنهان در متن می داند، چراکه این ویژگی و خاصیت زبان است که می کوشد ایدئولوگ بودن خود را پنهان کند. و آن را به صورت طبیعی جلوه دهد.[۵۹]تحلیل انتقادی گفتمان ،پیش فرضهایی را برخود قائل می شود ،و بر حسب این پیش فرضها اهداف خود راتبیین می کند،محمد رضا تاجیک (۱۳۷۸:۵۱)درمقاله ای این پیش فرضها را چنین بر می شمارد:
…-متن را بایستی به عنوان یک کل معنا دار نگریست و این معنا لزوما در خود متن نیست.
-هیچ متن خنثی یا بی طرفی وجود ندارد،چرا که متنها بار ایدئولوژیک دارند.


فرم در حال بارگذاری ...

« رابطه کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشینمنابع کارشناسی ارشد با موضوع بهینه سازی اجرا و … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین »
 
مداحی های محرم