۱۰.۳۲
۰.۰۰۲۶
۳۶۰۰۰۰
۱۶۰۰۰۰
۱۱
۱۱.۲۱
۰.۰۰۰۸
۱۰۰۰۰۰۰
۶۴۰۰۰۰
۱۲
بر طبق نتایج به دست آمده مشاهده می شود که الگوریتم پیشنهادی، عملکرد مناسبی برای تشخیص حفرهها با اندازه های مختلف دارا میباشد. اما نکته قابل توجه این است که کارایی الگوریتم مورد بررسی برای حفرههای خیلی کوچک یا خیلی بزرگ کاهش پیدا می کند. در حفرههای خیلی بزرگ، علت این کاهش دقت، به خاطر نزدیکی مرزهای حفره به یکدیگر و یا نزدیکی مرزهای حفرهها به مرزهای خارجی میباشد. همان طور که در قسمت قبل ملاحظه شد نزدیکی مرزها به حفرهها تأثیر چشم گیری بر روی عملکرد الگوریتم ژنتیک و روش گرادیان مزدوج داشت.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در حفرههای خیلی کوچک نیز به دلیل کاهش حساسیت جا به جاییهای روی مرز خارجی، افزایش فضای جست و جو توسط الگوریتم ژنتیک و در نتیجه به دست آوردن حدس اولیه بدتر ، و همچنین خروج سریع از معیارهای ایست مطرح شده، کارایی الگوریتم پیشنهادی کاهش پیدا می کند.
از طرف دیگر نکته دیگری که بر عملکرد الگوریتم اثر گذار میباشد نسبت قطر بزرگ به قطر کوچک در اشکال بیضی شکل میباشد. همان طور که در جدول بالا مشخص است هرچه نسبت قطر کوچک به قطر بزرگ نزدیکتر می شود، یعنی شکل مذکور به دایره نزدیکتر می شود درصد خطا کمتر می شود. یعنی در حالاتی که حتی درصد مساحت بزرگ یا کوچک باشد مشاهده می شود که اگر شکل به دایره نزدیکتر باشد درصد خطا به مقدار قابل ملاحظهای کاهش پیدا می کند.
۴-۶ اثر خطای موجود در اندازه گیری جا به جایی بر روند همگرایی
هنگامی که مسئله شبیه سازی حالت عملی به خود میگیرد، با توجه به خطاهای ناشی از دقت وسایل اندازه گیری آزمایشگاهی و خطاهای انسانی، اندازه گیری جا به جاییها بر روی مرز خارجی در آزمایش کشش با خطاهای غیر قابل اجتناب همراه خواهد بود. بنابراین برای هر چه نزدیکتر شدن مسئله به حالتهای واقعی میتوان درصدی از خطاهای تصادفی را به مقادیر جا به جاییهای محاسبه شده از حل مسئله مستقیم با توجه به مقادیر واقعی پارامترهای مجهول اضافه کرد و به عنوان داده های اندازه گیری شده خطادار در نظر گرفت. این داده های خطا دار طبق رابطه زیر بدست می آید.
۴-۲
درصد خطای اعمالی و m شماره گرهای است که در آن جا به جایی را روی مرز اندازه گرفتهایم. در زیر بررسیها را برای دو حفره بیضی شکل مطابق شکل زیر انجام میدهیم. طبق رابطه (۴-۲) برای اعمال خطای ۱% ، مقدار عددی تصادفی بین ۰ تا ۰.۰۱ انتخاب می شود و خطاها به طور تصادفی به مقادیر واقعی اضافه میشوند. همچنین با اعمال خطای ۳% بر روی مقادیر واقعی به بررسی نتایج حاصل میپردازیم.
شکل شماره ۴-۶۸: یک دامنه دارای دو حفره
شکل شماره ۴-۶۹: نمونه تخمین حفرهها با داده های خطادار ۱%
شکل شماره ۴-۷۰: نمونه تخمین حفرهها با داده های خطادار ۳%
همانطور که از نتایج بدست آمده مشخص است، با افزایش خطاهای غیر قابل اجتناب در اندازه گیری، درصد همگرایی به شکل واقعی کاهش مییابد. علاوه بر این دامنه تغییرات همگرایی و درصد پراکندگی نیز افزایش مییابد بطوریکه میتوان گفت با اعمال خطاهای ۳% و بالاتر هندسه حفرهها به شکل غیر واقعی همگرا میشوند. دقت شود که استفاده از روش سیمپلکس باعث بهتر شدن جوابها شده و درصد خطا را کاهش میدهد، زیرا در پژوهشهای پیشین از جمله ]۱۸[ که تنها از روش الگوریتم ژنتیک و گرادیان مزدوج استفاده شده، درصد خطاها برای یک حفره نیز زیاد بوده و با اعمال خطای ۳% جوابها به شکل واقعی همگرا نمیشوند. ولی در پژوهش حاضر با وجود دو حفره، به دلیل استفاده از روش سیمپلکس، جوابها بهتر همگرا میشوند.
جدول شماره ۴-۱۲: بررسی تأثیر خطای غیر قابل اجتناب در همگرایی
درصد خطای غیر قابل اجتناب
میانگین خطای همگرایی(درصد)
۰%
۶.۹%
۱%
۹.۳%
۳%
۱۷.۱%
۴-۶ بحث و نتیجه گیری
در این پژوهش مسئله معکوس الاستیسیته در شناساسیی حفرههای درون جسم جامد دوبعدی با بهره گرفتن از تلفیق روشهای المانهای مرزی، الگوریتم ژنتیک، گرادیان مزدوج و روش سیمپلکس مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
الگوریتم ژنتیک در معرفی یک حدس اولیه بهینه خوب برای شروع کار الگوریتمهای محلی می تواند مؤثر واقع شود. با توجه به ماهیت این الگوریتم، تمرکز و سرعت مناسب در یافتن جواب درست، زمان محاسبات به صورت چشمگیری کاهش مییابد. البته از آنجایی که این الگوریتم یک الگوریتم تصادفی میباشد، کارایی آن با افزایش تعداد پارامترهای مجهول کاهش پیدا می کند.
در پژوهشهای قبلی موقعیت حفره رابطه مستقیمی با قیود هندسی داشت. به طوری که هر چه حفره به قیود هندسی مثل مرزها نزدیکتر میشد، جوابهای ضعیفتری به دست میآمد. در این پژوهش با اضافه شدن روش سیمپلکس به مسیر حل معکوس و یا به عبارتی به مسیر همگرایی، این مشکل تا حدی بر طرف گردیده است. اما در مجموع بطور مشخص این فرایند شناسایی برای حفرههای میانی همگرایی بهتری را نسبت حفرههای کناری حاصل می کند و هر چه حفره به مرزها نزدیکتر باشد، همگرایی بدتری حاصل می شود.
با بهره گرفتن از روش سیمپلکس وابستگی شرایط مرزی نیز به طور چشمگیری کاهش پیدا کرده است. از آنجایی که برای تشخیص غیر مخرب حفره از آزمایش کشش ساده استفاده می شود، باید روشی پیدا میشد تا با این شرایط مرزی سازگار باشد، یا به طور کلی وابستگی به شرایط مرزی را کاهش دهد، که روش سیمپلکس در این پژوهش این کار را انجام می دهد و این در حالی است که در پژوهشهای قبلی]۱۶[ به این نتیجه رسیده شده بود که برای به دست آمدن بهترین همگرایی جوابها، بایستی از قیود هندسی در تمام مرزها استفاده شود که هم جسم را از لحاظ استاتیکی معین می کند و هم مرزها را در بر میگیرد و همچنین بار گذاری بهتر است بر روی تمامی مرزها اعمال شود.
نتایج به دست آمده حاکی از عملکرد مناسب روش پیشنهادی برای تشخیص حفرهها در موقعیتها و اندازه های دلخواه میباشد، ولی باید به این نکته توجه داشت که عملکرد آن برای حفرههای خیلی کوچک و یا خیلی بزرگ کاهش نسبی پیدا می کند.
استفاده از تعداد بیشتری المان برای شبیه سازی مرز حفرهها اگر چه شکل دقیقتری را حاصل می کند، اما از طرف دیگر تعداد متغیرهایی که برای حدس وجود دارد را افزایش میدهد که این تأثیر بسزایی در کاهش کیفیت عملکرد الگوریتم دارد. نتایج به دست آمده حاکی از کافی بودن تعداد المانها، یعنی ۶ المان برای هر حفره میباشد.
استفاده از معیارهای ایست دقیقتر می تواند باعث دقیقتر شدن جوابها باشد. اما از نظر زمانی انجام فرایند شناسایی را با تأخیر جدی رو به رو می کند.
در این پژوهش میزان تاثیر پذیری الگوریتم در خطاهای غیر قابل اجتناب نیز بررسی شد و همانطور که دیده شد الگوریتم نسبت به این خطاها حساس بوده به طوریکه با اعمال خطاهای بالای ۳% جوابها به شکل غیر واقعی خود همگرا میشوند.
فرم در حال بارگذاری ...