وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود منابع پایان نامه ها – قسمت 3 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

 
تاریخ: 25-09-01
نویسنده: نویسنده محمدی

تحقیقات طولی تاثیرات طولانی مدت شیوه تربیتی والدین در دوران نوپایی و کودکی را در دلبستگی بزرگسالان تأیید کردند. ثبات، تداوم و پیوستگی دلبستگی دوران کودکی تا بزرگسالی ۶۴-۶۱ درصد گزارش شده است (میکولینسر و شاور[۱۳]، ۲۰۰۷).

در خصوص ارتباط بین سبک دلبستگی ایمن[۱۴] و رضایت زناشویی در مطالعه‌ اندروز[۱۵] و همکاران (۱۹۸۹) نشان دادند که سبک دلبستگی ایمن با سطوح بالاتر رضایت زناشویی همبسته می‏ باشد. در عوض زوج‏های ناایمن سطوح پایین‌تر رضایت زناشویی را گزارش دادند (به نقل از شریفی، ۱۳۷۹). فینی و نولر(۱۹۹۶) در پژوهشی به بررسی رابطه بین دلبستگی و روش های حل تعارض و رضایت زناشویی پرداختند. نتیجه این تحقیق نشان داد که دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت دارد. هم‏چنین مذاکره دو جانبه درباره حل تعارض‌ها، مهمترین عامل واحدی بود که رضایت از ازدواج را برای زنان و مردان پیش‌بینی می‏کرد. بشارت (۱۳۸۵) در مطالعه ای نشان داد که زوج‏هایی که دلبستگی ایمن داشتند، وابستگی، اعتماد، تعهد و رضایت زناشویی بیشتری داشتند و زوج‏هایی که دارای سبک‏های دلبستگی اجتنابی[۱۶] و دو سوگرا[۱۷] بودند مشکلات بیشتری در رابطه زناشویی خود داشتند.

پژوهش‏های دیگری حاکی از آن است که افراد دلبسته‏ی ایمن روابط سالم تری در بزرگسالی دارند و در روابط خود پایدار هستند(فنی و نولر، ۱۹۹۶). در مقابل، افراد ناایمن در روابط بزرگسالی خود سطح پائینی از رضایت، تعهد واطمینان را نشان می ‏دهند (سیمپسون، ۱۹۹۸). تعداد دیگری از پژوهش‏هاتاثیر سبک دلبستگی زوجین را در کیفیت روابط زناشوئی تأیید کرده‌اند. هم‏چنین همسران افراد ایمن رضایت بالاتری را گزارش می‏ کنند (وایت وی، ۲۰۰۱). این همسران عشق و علاقه بیشتری را نسبت به یکدیگر نشان می‌دهند (ووینگ ۱۹۹۸، به نقل از امیری، ۱۳۹۰).

پیستول (۱۹۸۹) به نقل از امیری (۱۳۹۰) سبک دلبستگی را در ارتباط با حل تعارض و رضایت در روابط مورد بررسی قرار داد؛ نتایج پژوهش وی موید آن بود که آزمودنی هایی که دلبسته ایمن بودند سطوح بالایی از رضایت در روابط را نشان دادند هم‏چنین نسبت به دلبستگی‌های اجتماعی و دوسوگرا راهبردهای یکپارچه و مصالحه آمیزتری در حل تعارضات اتخاذ می‏ کنند.

سیمپسون و همکاران (۱۹۹۸) رابطه بین سبک‏های دلبستگی، حمایت دهی و حمایت خواهی را در تعارضات زوجین نشان دادند. آن‏ها دریافتند که مردان دلبسته‏ی ایمن حمایت بیشتری ارائه می‏ کنند در حالی که مردان دلبسته اجتنابی، چنین حمایتی را نشان نمی‌دهند و زنان دلبسته ایمن حمایت بیشتری را نسبت به زنان دلبسته اجتنابی طلب می‏ کنند.

پژوهش‏های دیگری وجود کنش مراقبتی متفاوتی را بین زوج‏هایی با سبک‏های دلبستگی متفاوت نشان دادند. نتایج این پژوهش نشان می‏دهدزوج‏های ایمن مراقبت بیشتری را در تعاملات زوجی خود نسبت به همسرشان نشان می‌دهند و زوج‏هایی که مراقبت بیشتری دریافت می‏ کنند رضایت بیشتری از زندگی خود احساس می‏ کنند (فنی، ۱۹۹۶).

همان‌ طور که پیش‏تر گفته شد؛ عزت نفس نیز از جمله ویژگی‏هایی است که از یک طرف متاثر از خانواده است و از طرف دیگر بر خانواده تأثیر می‏ گذارد. به باور راجرز تمامی انسان‏ها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمند می‌باشند. در درجه نخست، عزت نفس نشان دهنده‏ احترامی می‌باشد که دیگران برای ما قائل هستند. ‌هنگامی که پدر و مادر به فرزندان خود،توجه مثبت غیر مشروط نشان می‌دهند و آن هارا جدا از رفتارهایی که دارند به عنوان انسان‏ها یی که از شایستگی‌های درونی برخوردارند می‌پذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن‏ها کمک می‏ کنند.اما هنگامی که والدین به کودکان توجه مثبت مشروط نشان می‌دهند، و در واقع هنگامی آن‏هارا می‌پذیرند که به شیوه‏ مورد نظر و مطلوب رفتار می‏ کنند، کودکان درشرایط ارزشی قرار می‌گیرند و گمان می‏ کنند که فقط هنگامی شایستگی دارند که مطابق با خواست والدین رفتار کنند. برای آنکه هر شخص توان بالقوه ی منحصر به فردی دارد، کودکانی که به شرایط ارزشی دچار می‌گردند، تا اندازه‌ای در درون خویش احساس ناامیدی می‏ کنند. آن‏ها نمی‏توانند کاملا مطابق با خواست دیگران عمل کنند. و با خود نیز روراست باشند. اما، این مسئله ‌به این معنا نیست که ابراز خود، ناگزیر، به تعارض منجر می‌گردد. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوه‏ی خویش، دچار ناکامی می‌گردیم، به دیگران آسیب می‌زنیم یا به شیوه های ضد اجتماعی رفتار می‌نماییم. بنابر گفته راجرز آگاهی از وجود احساس‌ها و تمایلات ناسازگار با خود پنداره‌ی تحریف شده موجب اضطراب می‌گردد و چون اضطراب ناخوشایند می‌باشد شخص تلاش می ‏کند تا وجود احساس‌ها و تمایلات واقعی و اصیل خویش را انکار کند. به باور راجرز مسیر خود شکوفایی به روراست بودن با احساس‌های واقعی، پذیرفتن و عمل نمودن به آن‏ها نیاز دارد و این هدف اصلی روش روان درمانی راجرز یعنی درمان مراجع محوراست. او معتقد بود که ما درباره ی این‏که چه کسی می‏توانیم باشیم، تصورات ذهنی داریم. این تصورات که خود آرمانی نام دارد مارا بر می‌انگیزد تا تفاوت بین خودپنداره و خود آرمانی را کاهش دهیم(گنجی،۱۳۸۵).

تاثیر متقابل عزت نفس و تجربه های موفقیت و شکست در زمینه‌های مختلف شخصی و بین شخصی به ویژه در داخل خانواده‏ها در پژوهش‏های مختلف تأیید شده است. کوپر اسمیت[۱۸](۱۹۶۷) با مطالعات وسیع خود ‌در مورد عزت نفس ‌به این نتیجه رسید که افراد دارای عزت نفس بالا در مقایسه با افراد دارای عزت نفس پایین، استرس، اضطراب، درماندگی و نشانه های روان تنی کمتری دارند و حساسیت کمتری نسبت به شکست و انتقادات نشان می‌دهند. عزت نفس هم‏چنین با کنجکاوی ‌در مورد خود و محیط، احساس کفایت و شایستگی و نگرش مثبت به خود همبستگی دارد.

از لحاظ نظری طلاق ‌معمولا به دوره ای بحرانی در زندگی فرد تبدیل می‏ شود که در آن،ویژگی‏های روانی وی را تحت تاثیر قرار می‏ دهد.در این بین عزت نفس افراد درگیر در طلاق به شدت کاهش می‌یابد، در این بین زن مطلقه با تنش‌های فردی و اجتماعی بالاتری رو به رو می‏ شود او خود را سرزنش کرده و نسبت به زنان عادی احساس عدم شایستگی می‌کند خودپذیری و دیگر پذیری او به شدت نزول یافته و احساس امنیت خاطر نمی‏ کند، به دلیل شکسته شدن پیوند عاطفی در زندگی زناشویی، نسبت به سایر افراد جامعه نیز خود را متعهد نمی‏داند. این نوع سرخوردگی او را با استرس و اضطراب بالایی رو به رو می ‏کند (لطافت، ۱۳۹۰).

حامدی(۱۳۸۳)در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه سبک‏های فرزند پروری و عزت نفس زنان متقاضی طلاق ‌به این نتیجه رسید که میان جدایی عاطفی و سطح عزت نفس زنان رابطه معنادار وجود دارد.


فرم در حال بارگذاری ...

« مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – قسمت 21 – 1فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – روش پژوهش – پایان نامه های کارشناسی ارشد »
 
مداحی های محرم