وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مطالب در رابطه با : بررسی عوامل موثر بر ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

ترکیب اطلاع رسانی
P4 الف) تبلیغات توسط آگهی Advertisement
P4 ب) تبلیغات مطبوعاتی Editorial
P4 ج) پست رسانی مستقیم Direct Mailing
P4 د) اطلاع رسانی فروش Promotional Sale
P4 هـ ) بسته بندی Packing

شکل شماره (۱-۲) اطلاع رسانی؛ نقش و عناصر ترکیبی آن (جوانی پرونی، ۱۳۸۷: ۲۰۶)
چهارچوب فعالیتهای اطلاع رسانی :
الف) تبلیغات توسط آگهی:
به طور کلی ایجاد ارتباط با مشتری جهت مطلع کردن و تاثیرگذاری برروی نگرش و رفتار وی را تبلیغات (Promotion ) گویند. (اسماعیل پور، حسن، ۱۳۸۴، : ۲۸۷)
موسسه آمریکایی بازاریابی آگهی های تبلیغاتی را چنین تعریف می کند:
« هر نوع اطلاع رسانی در مورد محصولات یا سرویس دهی هایی (خدمات) یا ایده هایی که توسط یک پیشنهاد دهنده شناخته شده ارائه می شود و تماس مستقیم یا غیرمستقیم با افراد ندارد، به شرط پرداخت حق الزحمه.»
سه ویژگی اساسی که تبلیغات را از سایر فرمهای اطلاع رسانی متمایز می سازد عبارتنداز:
– فقدان تماسهای مستقیم و شخصی؛ به عنوان ابزاری برای پخش اطلاعات یا پیامهایی که در نظر است پخش شوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

– پرداخت حق الزحمه؛ استفاده از وسایل و ابزارهای پخش پیامها و اطلاعات باید از طرف کسانی که قصد تبلیغ دارند با پرداخت حق الزحمه رسمی همراه باشد.
– مشهود بودن ؛ ماهیت پیام اطلاع رسانی توسط واژه تشخیص منبع میسر است که هزینه های لازم برای پخش را تقبل نموده است، لذا در دیدگاه مردم باید مشهود باشد.
براساس تعریف فوق، علاوه برآگهی های تبلیغاتی عادی، این نوع تبلیغات فعالیت پست رسانی مستقیم (Direct Mailing ) را که شامل : کاتالوگ ، اعلامیه ها، جزوه های اطلاع رسانی، جزوه های راهنما و ماتریال های ویترینی است، نیز در برمی گیرد. گاهی اوقات پخش این تبلیغات توسط تماس های مستقیم یا شخصی با مصرف کنندگان حاصل می شود. برای مثال حالت توزیع در گیشه (Conter ) آژانس های مسافرتی را در نظر بگیرید، زمانی که کارمند مسئول ویژگی های سفر و اطلاعات آن را به مشتری توضیح می دهد و یا جزوات اطلاع رسانی را در اختیارش می گذارد. چون که این تماس مستقیم و شخصی است ، در محدوده تبلیغات قرار نمی گیرد بلکه در پوشش فروش با اطلاع رسانی فروش است؛ هر چند کاتالوگ ، خود ابزاری است یا ماهیتی تبلیغاتی و باعث دادن اطلاعات و پیام هایی بدون تماس روشن و شخصی با مشتریان می‌گردد.
وسایل ارتباطی که توسط آنها پیامهای تبلیغاتی به آگاهی مردم رسانیده می شود «ارتباط جمعی » (Mass Media ) می نامند، زیرا یک پیام باید به گروه های زیادی از مردم رسانیده شود. وسایل ارتباط جمعی عبارتنداز: روزنامه، رادیو، تلویزیون ، سینما، اعلامیه های دیواری، پلاکاردها و غیره. بالعکس؛ «کانال تبلیغاتی » (Vehicle Publicity )، مقصود وسیله ویژه ای است که توسط آن پیام به مردم رسانیده می شود. کانالهای تبلیغاتی عبارتنداز: تک شماره روزنامه ها یا مجلات، برنامه های انفرادی رادیو یا تلویزیون و غیره.
ب) تبلیغات مطبوعاتی:
مورد فوق، از سایر تبلیغات، مخصوصاً از آگهی های تبلیغاتی ، به دلایل زیر متمایز است.
۱- اطلاعات پخش شده، به طور روشن، از طرف مردم به عنوان پیامهای تبلیغاتی شناخته نمی شوند، بالعکس؛ تبلیغات مطبوعاتی می تواند به ما بگوید چقدر در این کار موفق بوده است اگر مشتریان احساس ننماید، شرکت در این فعالیت چقدر منافع و سهم داشته است.
۲- پیامهای پخش شده توسط تبلیغات مطبوعاتی ، از طرف مردم همانند جزئی از یک عملکرد اطلاعاتی ویژه تلقی خواهند شد، چون از طریق کانال خاص خودش صورت گرفته است و هزینه های آن را قبلاً پرداخت نموده اند. (با خرید ماهنامه ها، روزنامه ها، کتاب ها، راهنماها، آبونمان، در رادیو یا تلویزیون و ورود به سالن سینماها).
۳- برخلاف آگهی های تبلیغاتی ،کسانی که پخش پیامهای خود را از این طریق انجام می دهند، معمولاً نمی توانند انتظار داشته باشند که متن پیامهایشان به طور کامل چاپ شود و نه اینکه کنترلی روی زمانها و طرق پخش آن به مردم را دارند.
به طور خلاصه در تبلیغات مطبوعاتی، پیامهای معمول برای پخش عبارتنداز:
بخش هایی از اخبار ، مقالات، تفسیرهای سردبیران، سرویس های عکاسی و سینمایی، مصاحبه ها، تجزیه وتحلیل ها وغیره، که پخش آنها جزء وظایف اصلی کانال اطلاع رسانی در مقابل خوانندگان ، شنوندگان و بینندگان است. در این سیستم کانال پخش کننده تقبل می نماید مسئولیت عینی و ذهنی قابل قبول بودن اطلاعات را به عهده داشته باشد و به همین دلیل است که در کمیتی بالا از طرف مردم درک و مورد تائید قرار می گیرد.
ج) اطلاع رسانی فروش :
اطلاع رسانی فروش شامل مجموعه ای از فعالیتهای حمایتی برای فروش است که در ضمن ، مکمل و هماهنگ کننده اعمال تبلیغاتی باهم از یک طرف و با فروشندگان از طرف دیگر می باشد. این فعالیت شامل آماده کردن نمونه ها، نمایشگاهها، نمایش ها، ارائه ها و خلاصه هر گونه کوششی است که به صورت مستمر نبوده ولی باعث رشد فروش می گردد. اطلاع رسانی فروش خود را هم در مقابل نیروهای فروش شرکت و هم در مقابل مصرف کنندگان نهایی، نشان می دهد.
کاربرد اصلی آن این است که :
محصول را هرچه سریع تر به سوی مصرف کنندگان سوق دهد، در صورتی که هدف تبلیغات آن است که ؛ مصرف کننده را به سوی محصول بیاورد.
«نپ ـ نی ول»[۳] در مورد اطلاع رسانی فروش می گوید: « مطالعه، تحقیق، آماده سازی و اجرای کلیه ایده ها و ابتکاراتی که می توانند در هماهنگی، بهبود و بالا بردن فروش نقش داشته باشند.»
نظریه دیگری می گوید: « اطلاع رسانی فروش مجموعه فعالیتی است که هدفش تضمین حداکثر رشد فروش بوده باشد، دلایل و فرصت های ویژه را برای تحریک خریداران خلق کرده و فروش سنتی را افزایش دهد و در مجموع با هماهنگ کردن، منسجم کردن کوشش های فروشندگان، توزیع کنندگان (عمده فروشان) و فروشندگان مجدد (خرده فروشان ، مغازه داران) ، عمل تبلیغاتی شرکت را موثر سازد.
د) روابط عمومی :
به نظر بعضی از محققین روابط عمومی عبارتست از: «مجموعه ای از اعمال و پیامهایی که هدفشان بهبود شهرت یک شرکت یا کمپانی در دیدگاه گروهی از اشخاص است که با آن ارتباط دارند.» روابط عمومی نوعی مقدمه چینی است برای اینکه به کارمندان ، تهیه کنندگان، فروشندگان ، خرده فروشان، مصرف کنندگان صاحب ایده ، مقامات و مسئولین و خلاصه تمام کسانی که به نوعی می توانند در عقیده عمومی تاثیرگذار باشند تصویر شرکت را به طریق مثبت نشان دهد (Corporate Image ).
از نظر «دـ ویت ـ کوفمن»[۴] روابط عمومی عبارتست از: «کلیه ارتباطات بین یک نهاد تجاری و یک شخص یا مردم یا بهتر بگوئیم، بین شرکت و مشتریان حال و بالقوه خود». «کوتلیپ»[۵] و «سنتر»[۶] معتقدند: « روابط عمومی یعنی ابزاری در دست سیاست های اطلاع رسانی که رفتار و حالات مردم را زیر نظر دارد؛ کوشش به تشخیص ایده ها می نماید؛ طریق رفتار و اهداف یک فرد یا نهاد را می نگرد و طرق موثق را برای پیوند مردم با ایده های رفتاری و اهداف فوق را به مرحله اجرا می گذارد.» در این رابطه سه عملکرد اساسی تشخیص داده می شود:
۱- تشخیص و ارزیابی میزان عقیده عمومی مردم.
۲- مشاوره دادن به نهادهای ذیصلاح تشکیلات عمومی در مورد اینکه چگونه با عقیده حال حاضر مردم رفتار نمایند.
۳- استفاده از وسایل ارتباط جمعی برای تاثیرگذاری در عقیده عمومی مردم.
هـ ) فروش مستقیم :
فعالیت فروش مستقیم توسط پرسنل متخصص و پست مستقیم انجام می شود و آخرین جزء فعالیت اطلاع رسانی است. در زمینه سرویس دهی ها این فعالیت به صورت تشکیلاتی و قال توجه، آن طور که در بخش سرمایه های مصرفی و در بازار صنعتی می تواند باشد بوجود نمی آید. در محدوده توریسم فعالیت فروش، معمولاً توسط پرسنل گیشه یا کارمندانی که باید با مشتری ها سرو کار داشته باشند انجام می شود.
پست مستقیم در عمل یک ابزار اطلاع رسانی انتخابی است زیرا شامل فرستادن: نامه های مستقیم، بروشورها، تبریکات و مواردی مشابه، به مشتریانی که با دقت انتخاب شده اند، می شود. (جوانی پرونی، ۱۳۸۷، : ص ۲۰۷-۲۱۳)
مفهوم تبلیغات :
تبلیغات وظیفه ارتباطی بازاریابی را انجام می دهد. امروزه یک شرکت مدرن دارای سیستم ارتباطی بازاریابی پیچیده ای است. این شرکت ها با واسطه ها، مشتریان و همچنین اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار می کنند. واسطه های این شرکتها نیز با مشتریان و توده مردم ارتباط دارند. مشتریان نیز از طریق اظهارنظر (word of mouth ) با یکدیگر و با سایر مردم ارتباط برقرار می کنند. در این ارتباط برگشت اطلاعات (Feedback ) نیز وجود دارد.
به طور کلی ایجاد ارتباط با مشتری جهت مطلع کردن و تاثیرگذاری برروی نگرش و رفتار وی را تبلیغات (Promotion ) گویند.
روش های مختلف تبلیغات:
روش های مختلف تبلیغات و یا آمیخته تبلیغات (Promotion mix ) عبارتنداز: آگهی تجاری (Advertising )، فروش شخصی (Personal Selling )، پیشبرد فروش (Sales Promotion ) ، روابط عمومی (Public relations )وبازاریابی مستقیم(Direct Marketing ). هریک از روش های تبلیغات به شرح زیر تعریف شده است.
شرکت

راهنمای نگارش مقاله دانشگاهی و تحقیقاتی درباره اثر بخشی آموزش ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

اریکسون دریافته است دوره انتهایی زندگی، زمانی است که افراد در آن، موفقیتها و شکست های خود را ارزیابی و مفهومی برای زندگی خود بیابند و بپذیرند که دوران آنان گذشته است، میتوانند با احساس کمال به پشت سر و به زندگی خود نگاه کنند. آخرین مرحله، محدوده کهنسالی است، ولی نارسایی در کسب موفقیت در مراحل قبلی می‌تواند باعث ایجاد مشکلاتی در مراحل بعدی شود. کهنسالی زمانی است که افراد به طور طبیعی زندگی‌شان را مرور کرده و تعییین می‌کنندکه آیا در مجموع مثبت یا منفی بوده‌اند. مثبت‌ترین برآیند این مرور زندگی، خردمندی، درک و پذیرش؛ و منفی‌ترین برآیند آن شک، احساس گناه و نا‌امیدی است ( رایس فیلیپ[۳۱]، ۲۰۰۰؛ ترجمه فروغان، ۱۳۹۲) .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ج) نظریه جامعه شناختی سالمندی: به چهار دسته تقسیم می شود، نظریه عدم تعهد[۳۲]؛ بر اساس این نظریه، فرد در سالهای میانی عمر، فناپذیری و مرگ خود را یاد میکند و تدریجاً برخوردهای خود را با اجتماع و دیگران کاهش داده و همزمان جامعه نیز، متقابلاً فرد را از خود جدا میسازد. نظریه فعالیت[۳۳]، مخالف نظریه عدم تعهد، میباشد، این نظریه معتقد است؛ فعالیت، سلامتی را در پیری افزایش میدهد. بنابراین بزرگسالانی که فعال میمانند در فعالیتهای تشویق شده و جایگاهها، روابط، سرگرمیها و علایق جدیدی را بدست میآوردند و با احساس رضایت و آرامش، پیر میشوند. نظریه استمرار[۳۴]، عقیده دارد که شخصیت افراد، با افزایش سن تغییر نمیکند و رفتار آنان بیشتر قابل پیش بینی میگردد. آنها در عادات، پای بندیها، ارزشها و بخصوص در راهی که با توجه به موقعیت اجتماعی خود برگزیدهاند، تداوم و استمرار را حفظ میکنند. نظریه تعاملی[۳۵]، این نظریه تغییرات سنی را منتج از واکنش میان خصوصیات هر فرد، شرایط اجتماعی وی و سابقه نحوه واکنشهای فرد در برار اجتماع، میداند. تأکید این نظریه بر وظایف و نقشهایی است که فرد در طول زندگی خود به عهده داشته است (رایدال و میشارا، ۱۹۸۴؛ ترجمه گنجی، ۱۳۸۹) .
سالمندی بخشی از فرآیندی زیستی است که تمام موجودات زنده از جمله انسان را شامل شود. گذشت عمر را نمیتوان متوقف کرد، ولی میتوان با به کارگیری روشها و مراقبتهای مناسب، تا حدود زیادی از اختلالات و معلولیتهای دوره سالمندی پیشگیری نمود و یا آن را به تعویق انداخت، تا بتوان از عمری طولانی همراه با سلامت و رفاه[۳۶] که همواره هدف و آرزوی بشر بوده بهرهمند شد (هسه و یاه[۳۷]، ۲۰۰۵) .
۳-۲- اضطراب مرگ
مرگ همیشه همراه انسان بوده و خواهد بود؛ از این رو که بخشی از زندگی اوست و پیوسته ذهن او را به خود مشغول کرده، و به دنبال پاسخی برای پرسشهایی دربارۀ مرگ است. دین اسلام با تکیه بر زندگی جاودان اخروی، مرگ را با تعبیر های وجودی معرفی کرده و با تحلیل معقول پدیدۀ مرگ، نه تنها اثر منفی آن را زایل، بلکه میکوشد در آن جذابیت نیز ایجاد کند؛ اما با وجود این، واکنش بیشتر افراد به آن مثبت نبوده است، بشر بدین دلیل که نمیتواند بر مرگ چیره شود، به فکر میافتد که به آن نیاندیشند تا شادکام شود، برخی نیز اندیشیدن دربارۀ مرگ را علت اصلی ترس از آن میدانند؛ بنابراین، هرگونه اندیشه، مطالعه و صحبت دربارۀ مرگ را به حداقل میرسانند؛ اما، در واقع انکار مرگ افزون بر اینکه نتوانسته است جلوی احساسهای منفی مرگ را بگیرد، آثار منفی نیز به جای گذاشته است؛ چرا که، عقب راندن مرگ از شمار مسائل زندگی، مداومت در تجاهل به جنبه های واقعی آن است و این خود رنج و ترس همراه با واقعیات را تشدید می کند. هر چه انسان از مرگ بیشتر بترسد، کمتر آن را می شناسد و هر چه کمتر دربارۀ آن بپرسد، بیشتر میترسد، بیاعتنایی به مرگ آرامشی برای زیستن ایجاد نمیکند؛ بلکه فرد را در وضعیت ناراحتی، که بین بی تشویشی و اغتشاش نوسان دارد قرار میدهد؛ پس باید گفت مسئله انسان، شکلگیری فراموشی دربارۀ مرگ نیست، بلکه آن را هشیارانه در خدمت زندگی در آوردن است (منصور، ۱۳۸۸) .
اضطراب نیز یکی از عمده مسائل و مشکلاتی است که در بین افراد به وفور دیده می شود. اضطراب، واکنشی است در برابر خطری نامعلوم، مبهم و منشأ آن، ناخودآگاه و غیر قابل مهار است که عوامل متعددی آن را ایجاد می کنند. در این میان، انواع خاصی از اضطراب، بر اساس منشأ آن، شناخته و نامگذاری شدهاند که اضطراب مرگ یکی از مهمترین آنهاست. اضطراب مرگ مفهومی چند بعدی دارد و اغلب به عنوان ترس از مردن خود و دیگران تعریف می شود. اضطراب مرگ، شامل پیش بینی مرگ خود و ترس از فرایند مرگ و مردن در مورد افراد مهم زندگی است (گری[۳۸]، ۲۰۰۲). این اضطراب نوعی از اضطراب است که انسانهای زنده آن را تجربه میکنند و میتواند سلامتی وجودی فردی و مخصوصاً کارکرد سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد.
اگر چه مرگ یک واقعیت بیولوژیکی و روانشناختی میباشد؛ اما، اندیشیدن به مرگ ترسناک بوده و اغلب مردم ترجیح میدهند به آن فکر نکنند. از آنجایی که مرگ هرگز تجربه نشده، همه به نوعی در مورد آن دچار اضطراب هستند، ولی هرکس بنا بر عوامل معینی درجات مختلفی از اضطراب مرگ را تجربه میکند؛ بنابراین ، اضطراب مرگ به عنوان یک ترس غیرعادی و بزرگ از مرگ، همراه با احساساتی از وحشت از مرگ یا دلهره هنگام فکر به فرایند مردن یا چیزهایی که پس از مرگ رخ میدهند، تعریف میشود (رایس، ۲۰۰۹).
این نوع از اضطراب، احساسی از نداشتن زندگی خوشایند در زندگی میباشد و فردی که از این اضطراب رنج میبرد، زندگی برای او لذت بخش نبوده و احساس بیمعنی بودن میکند (فروم[۳۹]، ۱۹۷۶ به نقل از علی اکبری دهکردی، ۱۳۹۰).
شدت این اضطراب گاهی تا حدی فلج کننده میشود که شخص هر لحظه که میگذرد، از این موضوع که به مرگ نزدیکتر میشود، نگرانی اش بیشتر میشود ؛ حتی دیدن یک فیلم قدیمی که بازیگران آن مردهاند، تا چند روز او را مضطرب میکند (یالوم[۴۰]، ۲۰۰۸) .
اضطراب مرگ صرفاً یک اضطراب دور دست نیست که در پایان راه به انتظار ما نشسته باشد، اضطراب نهفتهای است که به نهانگاههای احساس رخنه میکند تا جایی که گویی طعم مرگ را در همه چیز میچشیم. در اواخر بزرگسالی، سالخوردگان به مرگ اندیشند و درباره آن صحبت میکنند، آنها از تغییرات جسمانی، میزان بالای بیماری و معلولیت و از دست دادن خویشاوندان و دوستان، شواهد بیشتری برای مرگ به دست میآورند، با توجه به اینکه، تجربه کردن مقداری اضطراب درباره مرگ طبیعی است؛ اما، مانند سایر ترسها، چنان چه این اضطراب خیلی شدید باشد سازگاری کارآمد را تضعیف میکند (برک، ۲۰۰۱؛ ترجه سید محمدی، ۱۳۸۷).
اضطراب مرگ می تواند نگرش منفی در مورد پیری را افزایش دهد و حتی منجر به اضطراب و ترس از پیری شود. نتایج تحقیقات نشان دادند که این اضطراب با نگرانی، ناراحتی، احساس عدم امنیت و تنش همراه است (عبدالخالق[۴۱]، ۲۰۰۵؛ لتو و استین ۲۰۰۹)، که میتواند موجب اختلال در عملکرد فرد شود.
۴-۲- تعاریف اضطراب مرگ
اضطراب مرگ اصطلاحی است که برای تصور کردن و برداشتی که از آگاهی از مرگ حاصل میشود به کار میرود (عبدالخالق، ۲۰۰۵ ) .
اضطراب مرگ به طور معمول اضطرابی است که فرد در پیش بینی حالتی است که وجود ندارد تجربه میکند (تامر، السیون و ونگ[۴۲]، ۲۰۰۸ ).
اضطراب مرگ به عنوان یک ترس غیر عادی و بزرگ از مرگ که همراه با احساساتی؛ همچون، وحشت از مرگ یا دلهره به هنگام فکر کردن به فرایند مردن یا چیزهایی که پس از مردن رخ میدهد، تعریف میشود (رایس، ۲۰۰۹) .
ریچاردسون، برمن و پیوارسکی[۴۳](۱۹۸۰)، اضطراب مرگ را به عنوان احساسی منفی که یک فرد درباره مرگ و مردن تجربه می کند، تعریف میکنند (ون[۴۴]، ۲۰۱۰) .
راهنمای طبقه بندی نتایج پرستاری، اضطراب مرگ را احساس مبهم و مضطربانهای از ترس و یا ناراحتیهای ایجاد شده، توسط ادراکات از یک تهدید واقعی و یا خیالی نسبت به هستی فرد، تعریف میکند (مورهد و همکاران[۴۵]، ۲۰۰۸).
یالوم (۱۹۸۰، به نقل از لتو و استین، ۲۰۰۹)، اضطراب و ترس در مورد مرگ را مترادف میداند، و اضطراب مرگ را به این صورت تعریف میکند: اضطراب مرگ، ترس از مرگ است که در ناخودآگاه جای دارد، ترسی است که در اوایل زندگی و قبل از رشد تصور دقیق، شکل گرفته، ترسی است وحشتناک و نیمه تمام، که در خارج از زمان و تصور وجود دارد.
بر اساس دیدگاه های بالا اضطراب مرگ سازهای چند بعدی است که با ترس و اضطرابی که با پیش بینی و آگاهی از واقعیت مرگ و مردن است، در انسان روی میدهد و شامل عنصر احساسی، شناختی و انگیزشی است که با توجه به مراحل رشد و رخدادهای فرهنگی اجتماعی زندگی، متفاوت است ( کریمی وکیل، ۱۳۹۱).
۵-۲- عوامل ایجاد کننده اضطراب مرگ
اضطراب مرگ پدیدهای است، ذاتی و وجودی و از همین رو از زمانی که کودک از مرگ خودآگاه می شود، بدون توجه به عوامل خارجی با آن روبه رو است (یالوم، ۲۰۰۸). این عوامل که، این نوع اضطراب سرکوب شده را متجلی میکنند اینگونه بیان شدهاند:
۱- محیط پر استرس: هنوز تأثیر محیط پر استرس بر شدت اضطراب مرگ کاملاً مشخص نیست؛ ولی، مطالعات نشان دادهاند که محیطهای پر استرس، در طولانی مدت میتوانند باعث افزایش اضطراب مرگ شوند. البته این تأثیرگذاری و میزان آن بررسی به نوع، زمینه و مدت عامل استرسزا میتواند متفاوت باشد (عبدالخالق، ۲۰۰۱) .
۲- تشخیص یک بیماری تهدید کننده برای زندگی: تحقیقات نشان دادند که در میان افراد مبتلا به سرطان و ایدز، بخصوص آنهایی که در مراحل اولیه سرطان هستند، میزان اضطرب مرگ به مراتب بیش از همسالان سالم آنها است (شرمن، نورمن و مک شری[۴۶]، ۲۰۱۰) .
۳-تجربهی درگیری مرگ و مردن: به نظر میرسد سروکار داشتن با مرگ میتواند بر شدت این اضطراب بیافزاید؛ به طوری که، پرستارانی که بیشتر با بیماران در حال مرگ سروکار دارند، اضطراب مرگ بیشتری را حس میکنند (چن، دلبن و فورستون و همکاران[۴۷]، ۲۰۰۶)، یا در سالمندان به دلیل مرگ همسر و همسالان، این اضطراب بارزتر میشود.
۶-۲- ابعاد هراس از مرگ
۱-۶-۲- بعد احساسی اضطراب مرگ
اضطراب مرگ با ترس اساسی؛ که با نابودی هستی یک فرد مرتبط است، رابطه نزدیکی دارد. سیستمهای مغزی که اضطراب مرگ را در بر میگیرند شامل: بادامه و سازه های مرتبط، در رشد مفاهیم ضمنی (ناخودآگاه)، خاطرات ترسناک و هیپوکامپوس و نواحی مرتبط با کورتکس در رشد مفاهیم آشکار (خودآگاه)، خاطرات ترسناک می باشند. در انسانها، سازه های حافظه احساسی، یعنی هم حافظه آشکار و هم حافظه ناآشکار، نقش مهمی را در علامت دهی و تنظیم تهدید ادراک شده دارند (اهمن[۴۸] ، ۲۰۰۰) .
این اضطراب به صورت خاطرات هیجانی در طول تاریخ نقش مهمی در بقای انسان داشته است، برای اینکه این اضطراب از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شود، عناصر وحشت آور خارجی و خاطرات هیجانی داخلی به طور همزمان باید وجود داشته باشند (لتو و استین، ۲۰۰۹) .
۲-۶-۲- بعد شناختی اضطراب مرگ
عناصر مهم شناختی اضطراب مرگ شامل، نگرشها، توانایی تصور پیش بینی و انتظار از آینده، آگاهی از آشکار بودن مرگ است. شناختها شامل باورها درباره مرگ، تصاویر و باورهای مربوط به تجربه مرگ، خود به عنوان مرده یا زیاد زنده نبودن است؛ همچنین، سازه های شناختی، از نگرشها در باره مرگ ناشی می شود. ابعاد شناختی اضطراب مرگ ممکن است شامل باوها و یا عقاید درباره فرایند مردن، تفکرات درباره وضعیت مردن یا در حال، از بین رفتن، تصاویر مرگ دیگران، تفکر درباره تفکرات ناشناخته و تفکر آگاهانه درباره مرگ،ایده ها درباره بدن بعد از مرگ، و تفکرات مرگ زودرس در میان افراد مختلف باشد (دی پالا و همکاران[۴۹] ، ۲۰۰۳). چنانچه اضطراب مرگ به عنوان تجربهای نرمال درک شود، شبیه به اضطرابهایی دیگر خواهد ش؛ زمانی اضطراب مرگ ناسازگار میشود که در کارکرد معمول فرد اخلال ایجاد نماید.
رویکرد شناختی به برخورد موثر با مرگ تاکید میکند، یعنی مدیریت احساسات درباره مرگ و مردن؛ برای مثال، اجتناب از فعالیت های مرتبط با مرگ، مانند بیمارستانها، مراسم تدفین، همچنین اجتناب از برنامه ریزی برای آینده میتواند به طور بالقوه، نیروی پیچیده و غریزی در زندگی یک فرد بشود، زمانی که اجتناب از موقعیتها، فرد را ناتوان کند و برای او مهم شود، اضطراب مرگ موضوع آسیب روانی می شود (فرر ، والکر و استین[۵۰]، ۲۰۰۷).
۳-۶-۲- بعد تجربی اضطراب مرگ
به طور تجربی اضطراب مرگ اغلب انکار و سرکوب میشود، و این رفتار انطباقی است؛ زیرا ، امکان ترس و ترور را که مانع زنده بودن است، کاهش میدهد (یالوم، ۱۹۸۰ به نقل از لتو و استین، ۲۰۰۹ ).
بنابراین، بطور تجربی اضطراب مرگ معمولاً بخشی از تجربه آگاهانه نیست. دستهای از مطالعاتی که درباره آگاهی از مرگ انجام گرفته اند، اضطراب مرگ بالایی را در بعضی موضوعات ایجاد نمودهاند، علاوه بر این اضطراب مرگ آگاهانه؛ مخصوصاً زمانی که با عوامل تهدید کننده ارتباط دارد، منجر به دفاعهای فعالانهای، مانند حواسپرتی می شود که باعث آگاهی کمتری از اضطراب مرگ میشود. اضطراب مرگ ناآشکار به مدیریت ضعیفی نیاز دارد و از طریق رفتارهای دیگر مشخص میشود (جاست و همکاران[۵۱]، ۲۰۰۷) .
۴-۶-۲- بعد رشدی اضطراب مرگ
تجلی اضطراب مرگ با توجه به مراحل رشد و نمو متفاوت است. نظریه پردازان رشد بر مراحل زندگی به عنوان فرایند سالم وحیاتی تأکید میکنند که با بحرانهای هویت متناسب با سن خاص همراه هستند، این بحرانها زمانی که حل و فصل شوند منجر به قدرت نفس و بلوغ میشوند (اریکسون ، ۱۹۵۹ به نقل از لتو و استین، ۲۰۰۹).
به نظر فایرستون و کتلت (۲۰۰۹)، نوزاد برای ایجاد امنیت خود بندهای نامرئی روانی بین خود و مادر ایجاد میکند، با بزرگتر شدن او و آگاهی نسبت به مرگ، کودک به مرحلهای که این بندها وجود دارد بازگشت میکند؛ رشد سالم، رهایی از این بندها را به دنبال دارد .
اصلاح اضطراب مرگ بسته به مرحله رشدی که فرد در آن قرار دارد دارای معانی متفاوتی است، مطالعات نشان دادهاند که بحران هویت در افزایش اضطراب مرگ نقش دارد. همچنین، در مراحلی از رشد که انسانها با وقفهای برای تصمیمگیریهای مهم مواجه میشوند این اضطراب بیشتر میشود. اضطراب مرگ در میانسالی و پیری دیگر کمتر به تجربیات بیرونی وابسته است و آنچه که میزان آن را مشخص میکند برداشت شخص از تجربیات پیشین خود است (استرلینگ، ۱۹۸۹ به نقل از کریمی وکیل، ۱۳۹۱).
۵-۶-۲- بعد فرهنگی اجتماعی اضطراب مرگ
بافت فرهنگی اجزای شناختی، تجربی و احتمالاً عاطفی اضطراب مرگ را شکل میدهد. شاید بهترین وظیفهی فرهنگ این باشد که از شخص در مقابل آگاهی و ترس از مرگ حمایت کند، فرهنگها در روش های خود برای بیان و معنادهی به مرگ، با یکدیگر فرق دارند؛ برخی از فرهنگها با ابعاد متأثر از آگاهی از مرگ برخورد موثرتری دارند.
جوامع غربی اغلب برای مخفی کردن بیماری و سالمندان از نظرها، سرزنش میشوند در نتیجه اعضای خود را از آگاه شدن از مرگ محافظت میکند. چنین شیوهای میتواند اضطراب مرگ را افزایش دهد؛ زیرا، مرگ پدیدهای غیرعادی میشود که از نظم طبیعی امور شده، در غرب سعی میشود به وسیلهی به حداقل رساندن عوامل برانگیزاننده اضطراب مرگ، مانند عدم مشاهده پدیده های مربوط به ناتوانی، پیری، بیماری و خود مرگ سعی در کاهش این اضطراب صورت میگیرد. در فرهنگهای شرقی با وجود اینکه مانند غرب پدیده مرگ انکار نمیشود، تفاوت اندکی بین سطح کلی اضطراب آنها با غربیها وجود دارد(عبدالخالق، ۲۰۰۹).
۷-۲- نگرش دین اسلام به مرگ
۱-۷-۲- نگرش قرآن
و سرانجام سکرات مرگ حقیقت را (پیش چشم او)، میآورد و به انسان گفته میشود این همان چیزی است که تو از آن میگریختی (سورۀ ق، آیه ۱۹) .
سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم، شاید شکر نعمت او را به جا آورید (سورۀ بقره،آیه ۵۶) .
هر کسی مرگ را میچشد؛ و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، به بهشت وارد شوند، نجات یافته و رستگار شدهاند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایهی فریب نیست (سورۀ آل عمران، آیه ۱۸۵) .
ما شما را آفریدیم، پس چرا تصدیق نمیکنید؟ آیا از نطفهای که در رحم میریزید، آگاهید؟ آیا شما آن را آفرینش میدهید یا آفریدگاریم؟ ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم و هرگز کسی بر ما پیشی نمیگیرد. تا گروهی را به جای گروه دیگر بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید آفرینش تازهای بخشیم. شما عالم نخستین، دانستید، چگونه متذکر نمیشوید! (سورۀ واقعه، آیه۶۰-۵۷).

پروژه های پژوهشی درباره : شاخصه‌هاي ياران مطلوب اميرمؤمنان علي دركلام حضرت باتأكيد بر ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

« آماده رفتن به سوي مردمي باشيد كه در شناخت حقّ حيرانند، و آن را نمي‏بينند و بر آغاليده ستمند، و از پاي نمي‏نشينند. از كتاب خدا گريزان، از راه راست رويگردان. »[530]
و )تقوامحوري وپرهيزگاري[531]
اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)، عامل شناختن حق وپيروي ازآن و طي مسيرحقيقت را داشتن روحي، پاك وعملي پاكيزه مي‌دانند. تقوا وپرهيزگاري، عاملي است كه حق را نمايان ساخته ونيروي لازم براي پايداري در مسير حق را به انسان مي‌دهد:
« پس بترسيد از خدايي كه بر كارهاي شما بيناست، و بر شما چيره و تواناست، و در آنچه كنيد قدرت او پيداست. اگر چيزي را پوشانديد، آن را مي‏داند، و اگر آشكار كرديد ثبت مي‏گرداند، و بدين كار فرشتگاني گمارده است، نگاهبان و ارجمند كه نه حقّی را وامي‏نهند و نه باطلي را ثبت مي‏كنند »[532]
موانعی در مسیر حق وجود دارد که باید آن ها را شناخت تا بتوان با آمادگی کامل از آن ها گذشت . از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع)، موانع شناخت وپيروي از حق عبارتند از:
1ـ پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی[533]
هواپرستی همچون پرده ای به روی عقل انسان کشیده می شود و حقیقت را در نظر او دگرگون می نماید و جز مقصود خود را نمی بیند و به غیر آن نمی اندیشد و به اين سبب، از حق باز می ماند. وقتی عقل اسیر هوا شود، دیگر قادر به انجام وظیفه اصلی خود، كه شناخت حقایق وتشخيص خوب و بد از یكدیگر است، نخواهد بود. آرزوهای دور و دراز، آن‌چنان انسان را مشغول به خود می کند که هرچه غیر از آن است فراموش می گردد:
«پيروي خواهش نفس، آدمي را از راه حقّ باز مي‏دارد، و آرزوي دراز، آخرت را به فراموشي مي‏سپارد »[534]
2 ـ اهمیت ندادن به جهاد[535]
هر چند عمل نکردن به هر یک از دستورات الهی به همان نسبت، انسان را از حق دور می کند و مشکلات و گرفتاری هایی ایجاد می کند، اما در این میان، ترک جهاد با دشمنان خدا، که حریم اسلام و مسلمانان را مورد تجاوز قرار داده اند، بارزترین مانع وصول به حق – و به عبارتی نشانه باطل – است:
« (هر كه جهاد را واگذارد) حقّ از او روي‌گردان. به خواري محكوم و از عدالت محروم. »[536]
3 ـ فراموش کردن قیامت
منشأ بسیاری از گناهان، فراموشی روز جزاست. اگر انسان همیشه به یاد قیامت باشد و پیوسته متذکّر شود که باید جواب‌گوی همۀ اعمال خود باشد، مسلّماً به وادی باطل نمی افتد. اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) درمقايسۀ رفتار خود با عمروعاص مي‌فرمايند:
« به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از شوخي بازمي‏دارد، و فراموشي آخرت او را نگذارد كه سخن حقّ بر زبان آرد.»[537]
4 ـ آمیخته شدن حق و باطل[538]
بروز شبهه(آميختگي حق وباطل)، تشخیص حق از باطل را بري انسان، بسیار سخت ودشوار مي‌كند وسبب بروز فتنه‌هاي اجتماعي مي‌شود كه دراين شرايط، ماندن بر راه حق، كار هركسي نيست:
« همانا آغاز پديد آمدن فتنه‏ها، پيروي خواهشهاي نفساني است و نوآوري در حكمهاي آسماني. نوآوري‌هايي كه كتاب خدا آن را نمي‏پذيرد و گروهي از گروه ديگر ياري خواهد تا بر خلاف دين خدا، اجراي آن را به عهده گيرد. پس اگر باطل با حقّ در نياميزد، حقيقت جو آن را شناسد و داند، و اگر حق به باطل پوشيده نگردد، دشمنان را طعنه زدن نماند. ليكن اندكي از اين و آن گيرند، تا به هم در آميزد و شيطان فرصت يابد و حيلت برانگيزد تا بر دوستان خود چيره شود و از- راهشان به در برد- . امّا آن را كه لطف حقّ دريافته باشد، نجات يابد و راه حقّ را به سر برد.»[539]
آميختگي حق و باطل، باعث می شود مردم حق را ياري نكنند و باطل بستر مناسبی برای گسترش پیدا ­کند، وهرگاه باطل آشکار شود وحق مخفی گردد، خشم وغضب خداوند در پیش خواهد بود، واین نشانۀ عقب ماندن امّت از خواست خداوند و بازماندن امّت از مسیر تکامل است و سير به سوی نابودي و شقاوت است.

5 ـ معيار قرار دادن افراد براي شناخت حق
درجنگ جمل، حضور طلحه و زبير وعايشه، به عنوان صحابيان ونزديكان پيامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله)، سبب شد تا كساني كه براي شناخت حق، نگاهشان به دنبال افراد وعناوين آنهاست، دچار سرگشتگي وحيراني شوند. در بحبوحۀ جنگ و در آن موقعيت حسّاس، يكي از ياران حضرت امير(عليه‌السلام) به نام حارث، به آن حـضـرت مـراجـعه كرد و گفت: «من در امر حيرت آوري گرفتار آمده‌ام؟ حيرانم از ايـنـكه مي‌بينم شما با كساني از قبيل طلحه، زبير و عايشه مي‌جنگيد كه از صحابه بـزرگ پـيامبر (صلّی‌الله‌عليه‌وآله) بوده‌اند و از طرفي خود شما هم از نزديكان پيامبر (صلّی‌الله‌عليه‌وآله) هستيد، هر دو طرف سابقۀ درخشاني در حمايت از اسلام داريد؛ در اين امر متحيّر مانده ام كه كدام يك از شما را بر حق بدانم؟ حضرت امير(عليه‌السلام)، توصيۀ روشن گرِ مهمّی به او فرمودند:
« حارث تو كوتاه‏بينانه نگريستي نه عميق و زيركانه ، و سرگردان ماندي. تو حق را نشناخته‏اي تا بداني اهل حق چه كسانند و نه باطل را تا بداني پيروان آن چه مردمانند .»[540]
حضرت با این سخن گرانقدر تأکید می فرمایند که حق را نباید با افراد و آدم ها سنجید بلکه افراد را باید با حق مورد سنجش قرار داد. اگر ملاک تشخیص حق از باطل اشخاص و سابقه آنها باشد چه بسا مشکلات عدیده‌ای در مسیر تشخیص واقع شود.
6 ـ انحراف خواصّ در تشخیص و پیروی از حق
نقش خواصّ در جهت دهی به افکار عمومی و هدایت تودۀ­ مردم درخلال جریان­های سیاسی و اجتماعی، نقشی غیرقابل‌انکاری است. بسیاری از مردم که از سطح درک و فهم و قدرت تحلیل کافی برخوردار نیستند در هنگام بروز حوادث سرنوشت­ساز، پیرو بزرگان و خواصّ جامعه می­شوند و در تصمیم ­گیری از آنها تبعیّت می­ کنند.
اگرچه اوّلین آميختگي حق و باطل بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)آشكار شد، امّا بعد از خلافت اميرمؤمنان علی(علیه‌السلام) ، این مشکل عمیق‌تر شد، وحتی کسانی مانند طلحه، زبیر و ابوموسی اشعری که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بر حق استوار بودند ودر جنگ‌ها شرکت می کردند، از مسير حق دور شدند، زیرا اعتقاد به افضلیّت اميرالمؤمنين(علیه‌السلام) بر دیگران در روحیۀ مردم کمرنگ شده بود، این امر به آن جهت بود که در ظاهر، حضرت امير(عليه‌السلام) را برای سالیانی چند، در زیر حکومت دیگران می‌دیدند، واین احساس روحی در این دوران بیست وپنج ساله، باعث شده بود که مردم ایشان را حداکثر، جزو صحابۀ مجاهد بداند وبس؛ نه امام مفترض الطّاعه و امامی که بر همه برتری دارد.
ابو موسی اشعری که در جریان جنگ جمل، بی طرفی در پیش گرفته بود، به جای آگاه كردن افکار و آشکار نمودن حق برای مردم، بر تحیّر مردم می­افزود و به ایشان می­گفت:« علی ابن ابیطالب به جنگ با مادرتان عایشه که همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است، و به سوی طلحه و زبیر كه حواري پیامبر هستند، دعوت می­ کند و لذا بر شما مردم لازم است که در این فتنه در خانه­های خود بشینید.».[541]
جدا از ابوموسی، افراد دیگر از خواص مانند عبد الله بن عمر، محمد بن مسلمه، ابو هریره، وغیره نیز کم و بیش چنین موضعی داشتند و به بهانۀ اختلاط حقّ و باطل گوشه نشینی و عدم دخالت در جنگ را اختیار کرده بودند.[542] این اقدام خواص، فضا را برای عوامی که دنباله­روی آنها بودند تیره و تار می­ساخت و جامعه را در یک سردگمی رفتاری فرو‌می‌برد.

3.7.1. معرفت ياران مطلوب به حق و پیروی ازآن درنگاه تاريخ

ياران مطلوب اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام)، با شناختن حق واهل آن وپيروي كامل از حقيقت وامام برحق خود، چنانكه خواهد آمد، جلوه‌هاي زيبايي را درتاريخ از خود به‌جا گذارده‌اند. بيان نمونه‌هاي كوچكي از زندگي اين بزرگواران، در واقع بيان امكان دستيابي به اين شاخصه براي طالبان حقيقت مي‌باشد.
عمّار ياسر مَذحِجي
عمّار ياسر، صحابۀ بزرگ پيامبر(صلّی‌الله‌عليه‌وآله) ودوستدار اهل‌بيت عصمت وطهارت بود. اودر بيان موضع خود در حمايت از اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)، خطاب به عدّه‌اي گفت:«سوگند به خدا! اگر همه مردم با علي بن‌ابي‌طالب مخالفت كنند، هرگز با او مخالفت نخواهم كرد و همواره دستم در دست اوست؛ چون علي، از زماني كه خداوند پيامبرش را مبعوث كرده است، همواره با حق بوده است و من گواهي مي‏دهم كه بر هيچ كس روا نيست كه كسي را بر او مقدّم بدارد.»[543]
عمّار بن ياسر در صِفّين، پيشاپيش مردم (سپاه علي(‏عليه السلام) ) قرار گرفت و گفت:«بار خدايا! تو مي‏داني كه من اگر مي‏دانستم رضايت تو در اين است كه خود را به اين دريا بيفكنم، مي‏افكندم.
بار خدايا! تو مي‏داني كه اگر مي‏دانستم رضايت تو در اين است كه نوك شمشيرم را بر شكمم بگذارم و سپس چنان بر آن خم شوم كه از پشتم خارج شود، چنان مي‏كردم و امروز، هيچ كاري را نمي‏شناسم كه چون جهاد با اين فاسقان، تو را خشنود سازد، و اگر كاري را مي‏شناختم كه تو را خشنودتر مي‏كند، بي‏گمان، آن را انجام مي‏دادم.
به خدا سوگند، قومي را مي‏بينم كه چنان بر شما ضربه مي‏زنند كه باطلگرايان از آن به ترديد مي‏افتند و به خدا سوگند، اگر بر ما ضربه مي‏زدند و ما را تا زير نخل‏هاي هَجَر[544] مي‏راندند، باز ترديد نمي‌كردم كه ما بر حقيم و آنان بر باطل‏اند.»
سپس گفت:«چه كسي رضايت خدا، صاحب حقيقي‏اش، را مي‌جويد و قصد بازگشت به دارايي و فرزندانش را ندارد؟» گروهي نزد وي آمدند.
گفت:«به سوي اين قومِ مدّعي خونخواهي عثمان برويد، كه به خدا سوگند، خونخواه او نيستند، بلكه دنيا را مَضمَضه كرده و شيفته آن گشته‏اند و فهميده‏اند كه اگر به حق، گردن نهند، ميان آنان و آنچه كه در آن غوطه‏ورند، جدايي مي‏اندازد و پيشينه‏اي هم ندارند كه بدان وسيله، حقّ اطاعت و ولايت بر مردم بيابند. پس به پيروان خود نيرنگ زدند و گفتند:”امام ما به ستمْ كشته شد” تا بدين گونه، پادشاه و سلطان شوند. پس به اين جا رسيدند كه مي‏بينيد، و اگر اين ادّعا نبود، دو نفر هم پيرو آنان نمي‏شدند.
بار خدايا! اگر ما را ياري دهي، دير زماني است كه ياري مي‏دهي، و اگر كار را به سود آنان كني، پس عذابي دردناك را به خاطر آنچه با بندگانت مي‏كنند، براي آنها ذخيره كن.»[545]
ابوالهیثم مالک بن تیهان
مالك بن تَیِّهان بن مالك كه به کُنيه‏اش (ابوهَيثم) مشهور است، جزو نخستين گروه انصار بود كه پيش از هجرت پيامبر(صلي الله عليه وآله) در مكّه ايمان آوردند.[546] او از پيش‏گامان شناخت حق پس از پيامبر خداست و در زمري دوازده نفري بود كه در مسجد النّبي، به دفاع از اميرالمؤمنين(عليه السلام) در برابر دگرگوني مسير خلافت، فرياد اعتراض برآوردند.
پس از به خلافت رسیدن ابوبکر، ابوالهیثم مالک بن تیهان یکی از دوازده نفری بود که به او اعتراض کردند. درآن روز او پس از ذوالشهادتین برخاست و گفت:« ای ابوبکر به خاطر داری که وقتی در غدیرخم پیغمبر دست علی بن‌ابی‌طالب را گرفت وگفت: “مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلیٌ مَولاهُ”. مردم دودسته شدند، دسته ای گفتند: رسول‌خدا با این کارش می‌خواهد علی را به عنوان جانشین خود معرفی کند، ودسته ای گفتند: می خواهد مقام والای علی را بالاببرد، وبه دنبال آن برای روشن شدن موضوع کسی را نزد پیغمبر فرستادند وآن حضرت فرمود:«پس از من علی رهبر شما است، گذشته از من، او خیرخواه ترین شما است.»[547]
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در اوج تنهايي و در تنگناي سستي همراهانش، آنگاه كه درآخرين خطبۀ خود با سوز و گداز، ياران استوار گامِ از دست رفته‏اش را ياد كرده است، از مالك بن تَیّهان نيز نام برده و بر نبودش تأسف خورده است. چنانكه فرمودند:
«كجايند برادران من كه بر راه صحيح رفتند و با حق گذشتند؟ كجاست عمّار؟ و كجاست ابن تيّهان؟ و كجاست ذو الشهادتين؟ و كجايند برادران همانند ايشان كه پيمان مرگ بستند و سرهايشان را براي فاجران فرستادند؟»[548]
عمروبن حَمِق خزاعي
عمروبن حمِق از کسانی است که بعداز پیغمبر(صلي الله عليه وآله) به امیرالمؤمنین(عليه‌السلام) پیوست و حق الهی آن حضرت را در امر خلافت پاس داشت وغاصبان حق او را به رسمیت نشناخت. به دلیل اعتقاد راسخ عمروبن حمق به حقانیت امیرالمؤمنین(عليه‌السلام) ودشمنی او با عثمان بود که بعداز واقعۀ صلح معاویه وامام حسن(عليه‌السلام) سخت تحت تعقیب قرار گرفت. عمروبن حمق درکوفه از سران شیعیان بود وبا حجربن عدی در مبارزه با مغیرة بن شعبه وزیاد بن ابیه ـ والیان معاویه درکوفه ـ همکاری صمیمانه داشت.[549] او در نبردهاي اميرمؤمنان علي(عليه‌السلام) سختكوش و استوار، شركت كرد.[550]
عمرو بن حَمِق ، دربارۀ بيان علّت بيعت وحمايت از حضرت، به ايشان عرض كرد: «سوگند به خدا، اي امير مؤمنان! اين كه به تو پاسخ مثبت دادم و با تو بيعت كردم، نه به خاطر خويشي بين من و تو بود، و نه به اميد مالي كه به من بدهي، و نه به خاطر قدرتي كه موجب بلند آوازگي من شود؛ بلكه تو را به خاطر پنج ويژگي دوست دارم:تو پسر عموي پيامبر خدايي؛ و نخستين مؤمن به اويي؛ و شوهر بانوي زنان امّت، فاطمه، دختر محمد(صلي الله عليه وآله) هستي؛ و پدر نسلي هستي كه در بين ما از پيامبر خدا به جا مانده است؛ و در بين مهاجران، پُرسهم‏ترينِ آنان در جهادي.
اگر من به جا به جايي كوه‏هاي استوار و كشيدن آب درياهاي پُر آب، مجبور شوم تا روزي بر من فرارسد كه در كاري به دوستداران تو كمك كنم و دشمنان تو را سست كنم، خواهي ديد كه در آن روز، هر آنچه از حقّ تو بر گردنم است، ادا خواهم كرد».
امير مؤمنان علي(‏عليه السلام) فرمود:«پروردگارا! دلش را به تقوا نوراني كن و به راه راست، هدايتش فرما. اي كاش در سپاه من، صد نفر چون تو بود!».[551]

پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :بررسی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

۲۰٫۱

۱۱٫۲

۱۶

۱۸٫۳

۷٫۱

۱۰۰

بر طبق اطلاعات جدول فوق
۶۲ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که وقتی در تعامل با مردم فرهنگی متفاوت هستند، به دانش فرهنگی آنها آگاهی دارند و در مقابل ۳۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۷ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۸۴ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در تعاملات بین فرهنگی از دانش فرهنگی که به کار می‌گیرند، آگاهند و در مقابل ۱۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۸۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که هنگام تعامل با مردمی از فرهنگ متفاوت، صحت و درستی دانش فرهنگی‌شان را بررسی می‌کنند و در مقابل ۱۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۴ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۲ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که نظام های حقوقی (قانونی) و اقتصادی دیگر فرهنگ‌ها را می‌شناسند و در مقابل ۴۴ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۴ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که قوانین (لغات، دستور زبان) دیگر زبان‌ها را می‌شناسند و در مقابل ۵۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۳ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که ارزش‌های فرهنگی و اعتقادات مذهبی دیگر فرهنگ ها را می شناسند و در مقابل ۴۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۶ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که نظام ازدواج دیگر فرهنگ‌ها را می‌شناسند و در مقابل ۴۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۵۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که هنرها و صنایع فرهنگ های دیگر را می‌شناسند و در مقابل ۳۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که قوانین بیان رفتارهای غیرکلامی فرهنگ‌های دیگر را می‌شناسند و در مقابل ۵۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۸۴ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که از تعامل با مردم فرهنگ های متفاوت لذت می‌برند و در مقابل ۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۷۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که مطمئنند می‌توانند در یک فرهنگ ناآشنا خودشان را اجتماعی کنند و در مقابل ۱۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۹ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۶۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که مطمئنند که فشارهای سازگاری با فرهنگ جدید برای آنها قابل تحمل است و در مقابل ۲۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴۶ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که از زندگی در فرهنگ‌های نا آشنا لذت می‌برند و در مقابل ۳۷ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۷ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که مطمئنند می‌توانند که شرایط تجاری و خرید را در یک فرهنگ متفاوت به کار گیرند و در مقابل ۴۴ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۸ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۵۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که رفتار کلامی‌اشان را وقتی که در تعامل فرهنگی به آن نیاز است تغییر می‌دهند و در مقابل ۳۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۶۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که مکث و سکوت را در موقعیت‌های بین فرهنگی، متفاوت بکار می گیرند و در مقابل ۲۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۹ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۶۰ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که وقتی که در یک موقعیت بین فرهنگی نیاز باشد، نحوه صحبت کردنشان را تغییر می‌دهند و در مقابل ۲۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۵۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در صورت نیاز در تعاملات بین فرهنگی رفتار غیر کلامی‌اشان را تغییر می‌دهند و در مقابل ۲۷ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۲۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در صورت نیاز در تعاملات بین فرهنگی بیان یا تظاهرات چهره‌اشان را به آن نیاز است تغییر می‌دهند و در مقابل ۴۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴-۱-۲-۱-۲ سنجش حد مؤلفه‌های سازنده هوش فرهنگی
به منظور سنجش هوش فرهنگی از چهار مؤلفه فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری استفاده شده است که نتایج حاصل از آنها به شرح زیر است:
بعد فراشناختی: نتایج حاصل از شاخص های آماری مؤید این است که میزان بعد فراشناختی هوش فرهنگی در حد بالایی می‌باشد.
بعد شناختی: با توجه به دامنه تغییرات و میانگین بدست آمده می توان گفت میزان داﻧﺶ ﻋﻤﻮﻣﯽ پاسخگویان درﺑﺎره‌ی ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ در حد بالایی می‌باشد.
بعد انگیزشی: نتایج حاصل از سنجش بعد انگیزشی مؤید این است که میزان اﻃﻤﻴﻨﺎن و اﻋﺘﻤﺎد اکثریت پاسخگویان برای تطبیق با فرهنگ جدید در حد بالایی می‌باشد.
بعد رفتاری: با توجه به دامنه تغییرات و میانگین بدست آمده می‌توان گفت میزان ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ افراد ﺑﺮای ﻧﻤﺎﯾﺶ اﻋﻤﺎل ﮐﻼﻣﯽ و ﻏﯿﺮﮐﻼﻣﯽ ﻣﻨﺎﺳـﺐ در ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑـﺎ اﻓـﺮادی از ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ در حد مطلوبی می‌باشد.
جدول (۴-۱۰): آماره های توصیفی ابعاد سازنده هوش فرهنگی

موارد

میانگین

انحراف معیار

کمترین نمره

بیشترین نمره

ضریب چولگی

فراشناختی

۱۵٫۱۹

دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی عوامل ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

Shorrock & Kirwan (2000)

روش آنالیز پیش بینانه خطاهای شناختی

این روش توسط «استنتون» (۲۰۰۰) برای تحلیل خطاها در صنعت نفت و گاز استفاده شد. امروزه از SHERPA به‌صورت گسترده استفاده می‏شود. ازجمله «کروان»(۱۹۹۴) برای تحلیل خطاها در سوخت‏گیری تانکرها، پیش‏‌بینی خطای دستگاه‌‏های خودکار فروش بلیط «بابر واستنتون»(۱۹۹۶)، پیش‌بینی خطای دستگاه‌‏های فروش سکه‏ای خودکار«استنتون واستوانج»(۱۹۹۸) از این روش استفاده کرده‏‌اند. امروز این روش‌‏ها در صنایع هسته ‏ای، صنایع پتروشیمی، صنایع نفت وگاز و صنایع انتقال و توزیع نیروی برق کاربرد گسترده‏ای دارد. استنتون وهاریسون در مقاله‏ای با بهره گرفتن از تکنیک SHERPA به شناسایی خطاهای مدیریت دارویی بیماران در بیمارستان پرداختند. با توجه به اینکه مدیریت دارویی یکی از وظایف پیچیده و خطرناک است که ممکن است خطاهای زیادی اتفاق بیفتد با روش SHERPA نسبت به شناسایی آنها اقدام کردند. در انگلستان سالانه حدود ۸۵۰.۰۰۰ نفر درگیر خطاهای پزشکی می‌شوند که گذشته از سایر پیامدها ممکن است جهت درمان زمان بیشتری را در مراکز درمان سپری نماید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کار تحقیقاتی استنتون و سالمون در سال ۲۰۰۵ که با بهره گرفتن از تکنیکی SHERPA انجام شده مطالعه و پیش‏بینی خطاهای خلبان در ناوهای هواپیما بر بوده است. در این تحقیق با بهره گرفتن از دو تکنیکی دیگری یعنی آنالیز سلسله مراتبی وظیفه و [۲۵]EEM نسبت به تجزیه و تحلیل وظایف در عرشه ناو برای شناسایی خطاها اقدام شده است در این کار مطالعاتی برای محاسبه و روایی ارقام که ناشی از پیش‌‏بینی خطاها بود با خطاهای واقعی حادث شده که توسط خلبان گزارش شده بود مورد مقایسه قرار گرفت و نسبت به تجزیه و تحلیل آنها اقدام گردید.
این اطلاعات زمانی که در مراحل بعدی تجزیه و تحلیل خطاها نیاز به اقداماتی در جهت کاهش بروز خطاها داشته باشیم بسیار مفید واقع می‏ شوند. همچنین این رویکرد ویژه، جهت از بین ببرد علل ریشه‌‏ای خطاها که مؤثرترین راه برای کاهش این خطاها می‏باشد، سعی بر این دارد تا بین اقدامات کاهش خطا و علل موجود در خطاهای انسانی ارتباط برقرار کند‌. این روش دارای فلوچارت‌هایی طراحی شده است که باعث می شوند فرد ارزیابی کننده در سرتاسر فرایند تجزیه و تحلیل وظایف شغلی عمده خطاهای خارجی و خطاهای با مکانیزم روانشناختی را تشخیص دهد. در عمل ارزیابی‌کننده نیاز است که با زمینه و مفهوم وظیفه و همچنین معنای خطاهای با مکانیزم روانشناختی آشنا باشد.
۲-۱۱ روش‌های پیشگیری و کاهش خطاهای انسانی
اتوماسیون
سیستم‌های قابل تحمل نسبت به خطاهای انسانی
تعدیل پیامدهای انسانی
رفتارهای محدودکننده
کاهش پیچیدگی فعالیت‌ها
قابلیت رویت
برچسب گذاری
طراحی با تمرکز بر استفاده کننده
فرهنگ ایمنی
آموزش
دستورالعمل های کتبی و نقش آن در کاهش خطاهای انسانی
نظارت
در محیط کاری فعلی، تمام شرکت‌های جهانی بر ابقای استعداد و آگاهی نیروی کار تمرکز دارند. تمام شرکت‌ها می‌کوشند تا خطاهای کارکنان را کاهش دهند و آگاهی آنان را ارتقاء بخشند. خطاهای انسانی نه تنها هزینه‌های بالایی به بار می‌آورد، بلکه خطر از دست دادن افراد با تجربه و آمدن افرادی را که نتوانند جای فردی را که قبلاً در آن منسب کار می‌کرد، پر کنند، را افزایش می‌دهد (اینترنت).
بخش دوم
۲-۱۲ عملیات مالی
عملیات مالی، در زبان تجارت حسابداری خوانده می‌شود. زیرا از طریق تهیه گزارش‌های مالی، اطلاعات لازم را درباره واحدهای اقتصادی در اختیار اشخاص ذی‌نفع و ذی‌علاقه قرار می‌دهد. این اشخاص شامل مدیران، صاحبان سرمایه، اعتباردهندگان، سازمان‌های مالی و اقتصادی دولت و از این قبیل هستند. از منظری دیگر از عملیات مالی با نام «سیستم اطلاعاتی حسابداری[۲۶] » یاد می‌شود که برای پردازش اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی مؤثر بر سازمان‌ها و واحدهای تجاری و گزارش اثرات این‌گونه رویدادها به تصمیم‌گیرندگان، طراحی شده است.
طبق «بیانیه اساسی تئوری حسابداری»: عملیات مالی عبارت است از فرایند شناسایی، اندازه‌گیری و گزارشگری اطلاعات اقتصادی برای تصمیم‌گیری‌های آگاهانه به وسیله استفاده‌ کنندگان آن اطلاعات. این بیانیه در تشریح این تعریف آورده است بر اساس دیدگاهی جامع، «اطلاعات حسابداری» را می‌توان «اطلاعات اقتصادی» تلقی کرد.
عملیات مالی (حسابداری) یک سیستم اطلاعاتی است. این سیستم اطلاعاتی مجموعه‌ای از روش‌ها و قواعدی است که از طریق آن اطلاعات مالی مربوط به یک مؤسسه، «اعم از آنکه دولتی باشد یا بارزگانی» جمع آوری، طبقه‌بندی و به نحو قابل فهم در قالب صورت‌های مالی خلاصه و گزارش می‌شود، اطلاعات مالی خلاصه شده در اختیار مدیران مؤسسه (به عنوان گروهی از استفاده کنندگان) قرار می‌گیرد تا در تصمیم‌هائی که در جهت تحقق هدف‌های مؤسسه اتخاذ می‌نمایند، مورد استفاده قرار گرفته و آنان را در ادای مسئولیت پاسخ‌گویی یاری دهد. نتیجه آنکه حسابداری (عملیات مالی) ابزار مسئولیت پاسخ‌گویی و تصمیم‌گیری مدیریت است. مسئولیت پاسخ‌گویی عمومی سنگ بنای نظام عملیات مالی و گزارشگری مالی دولت‌ها است (GASB،۱۹۹۳). نتیجه عملیات مالی، گزارشات مالی است که یک فعالیت اجتماعی است، زیرا در تحقق حقوق شهروندی دایر بر دانستن حقایق درباره تصمیماتی که مقامات منتخب از جانب آنان اتخاذ نموده‌اند، نقش اساسی ایفا می کند (باباجانی، جعفر،۱۳۹۱).
۲-۱۲-۱ جایگاه عملیات مالی در سازمان:
امروزه عملیات مالی به‌عنوان ابزار مدیریت هزینه و نقشی اساسی در شفاف کردن، عملکرد در تقابل با سیل بی‌نظمی و آشوب ایفا می‌کند ضمن آنکه به‌عنوان مهم‌ترین پایگاه اطلاعاتی نقشی بی‌بدیل در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری مدیران بنگاه‌های اقتصادی برای استقرار نظام برنامه‌ریزی و کنترل برعهده دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های عملیات مالی امروزی که به نظر می‌رسد در کشور ما کمتر به آن توجه شده است، عملیات مالی به مثابه ابزار سنجش عملکرد (شامل کارآیی، اثربخشی و اقتصادی بودن فعالیت‌های بنگاه‌ها) است. این کارکرد از مهم‌ترین ویژگی‌های عملیات مالی برای پاسخگو ساختن مدیران بنگاهی اعم از انتفاعی و غیرانتفاعی به‌شمار می‌آید. عملیات مالی به مثابه زبان کسب و کار و گزارشگری مالی با بهره گرفتن از فرایند حسابرسی داخلی و حسابرسی مستقل، در بنگاه‌های اقتصادی، مهم‌ترین‌ ابزار شفافیت چه برای صاحبان سرمایه این بنگاه‌ها و چه تأمین‌کنندگان منابع مالی و چه سازمان‌های امور مالیاتی و تأمین اجتماعی و نهادهای متولی حساب‌های ملی و… به شمار می‌آید. این شفافیت و اعتمادی که از فرایند گزارشگری مالی حاصل می‌شود می‌تواند به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل جذب سرما‌یه‌های خارجی و تعاملات با اقتصاد بین‌المللی، تلقی شود. به‌طوری‌ که ملاحظه می‌شود عملیات مالی و حسابداران در جای‌ الگوی ترسیم ‌شده برای شفافیت و پاسخ‌گویی نقشی حساس و بی‌بدیل برعهده دارد. در مقابل باید دید که آیا این نقش و جایگاه توسط دولت، مجلس و قوه قضائیه به درستی شناخته شده است؟ با تأسف باید گفت که در طول تاریخ روی کار آمدن دولت‌ها در ایران هیچ‌گاه اهمیت و جایگاه عملیات مالی و حسابداران در ایران به‌رسمیت شناخته نشده است. علت این امر، حداقل در نیم قرن اخیر وجود درآمدهای خدادادی نفت بوده است. با وجود درآمدهای بالای دولت از قبل صادرات نفت، نه نیازی به مدیریت هزینه وجود دارد و نه احتیاجی به بالا بودن کارآیی و اثربخشی (بهره‌وری) است. در چنین اقتصادی، اقتصادی بودن فعالیت‌ها فقط در حد یک شعار باقی می‌ماند. شفافیت اقتصادی و پاسخ‌گویی آرزویی است که تحقق آن در حکم محال است و اقتصاد رانتی و شانسی جای اقتصاد مردم‌بنیاد و دانش‌بنیان را می‌گیرد و بالاخره در چنین آشوبی مهم‌ترین چیزی که گم می‌شود عدالت است. اگر در کشوری سازمان مالیاتی آن به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک بنگاه‌های اقتصادی، اعتقادی به عملیات مالی استاندارد شده و ‌صورت‌های مالی حسابرسی شده نداشته باشد و تکلیف ملزم ساختن بنگاه‌های اقتصادی بزرگ را برای ارائه صورت‌های مالی حسابرسی شده، برنتابد، عملیات مالی استاندارد شده می‌تواند چه نقش و جایگاهی داشته باشد؟ اگر در جامعه‌ای استقلال حسابرسان مستقل آن در حد یک شوخی باشد در آن صورت می‌توان به کارآمدی ابزارهای حسابداری برای ایفای وظایف مهم خود، اطمینان کرد؟ (سلامی،غلامرضا،۱۳۹۱).
۲-۱۲-۲ اهمیت ونقش عملیات مالی:
با توجه به اهمیتی که عملیات مالی برای ارائه واقعیت‌ها و شفاف‌سازی در یک دوره مالی جهت ادای مسئولیت پاسخ‌گویی مدیران و مسئولین دارد باید با دقت و وسواس خاصی انجام شود و به همین جهت عملیات مالی از دهۀ آخر قرن بیستم در کشورهای پیشرفته مورد توجه بیشتر قرار گرفته و برای انجام صحیح آن برنامه‌ریزی و هزینه‌های زیادی انجام شده است. اما با توجه به اینکه انجام صحیح عملیات مالی به کارآمدی و توان و تخصص مجریان آن وابسته است؛ و هر گونه خطا یا لغزش در انجام آن صحت و درستی گزارشات را می‌کاهد و باعث صلب اعتماد ذی‌نفعان می‌گردد، در این تحقیق به بررسی عوامل مؤثر در کاهش خطاهای انسانی در عملیات مالی که به عنوان یکی از ابزارهای تصمیم‌گیری در مدیریت دانشگاه پیام‌نور است به صورت جامع با بهره گرفتن از مدل سه شاخگی پرداخته می‌شود تا با شناسایی و تاثیر خطاهای انسانی در انجام عملیات مالی، در جهت کاهش خطاهای انسانی، برای سلامت هرچه بیشتر انجام عملیات مالی تلاش شود.
۲-۱۲-۳ مزایای عملیات مالی:
بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دنیا در راستای تحولات در بخش دولتی در تلاش‌اند به منظور افزایش بهر‌ه‌وری و برقراری ارتباط میان اهداف استراتژیک و کلان با برنامه‌های عملیاتی در یک فرایند بهبود یا تغییر به یک نظام مالی یا عملیات مالی که در آن خطاهای انسانی حداقل باشند و عملکرد مالی شفاف و قابل درک است نزدیک سازند و از این طریق پشتوانه اطلاعات معتبر و قابل اطمینان برای تصمیمات مدیران و قانون گذاران فراهم آورند. و به اصلاح مدیریت بخش عمومی و افزایش اثربخشی کارکنان این بخش می‌پردازند.
از مهم‌ترین مزایای این اصلاحات می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • تضمین و تحکیم پاسخ‌گویی در سطوح مختلف مدیریتی
  • تحقق رویکرد عملکرد محور
  • اعطای اختیارات لازم به مدیران در انتخاب نهادهای لازم برای تولید خروجی‌های مورد نظر
  • ارزیابی مستمر عملکرد مدیران و مبنا قراردادن نتایج عملکرد به‌عنوان یکی از معیارهای تخصیص اعتبارات و تصمیم گیری در رابطه با ارزیابی عملکرد
  • تولید اطلاعات مدیریتی و مالی شفاف برای تصمیم‌گیری در رابطه با افزایش، کاهش و تخصیص اعتبارات
  • رهایی از روزمرگی و نیل به سمت برنامه ریزی بلندمدت و هزینه کرد براساس برنامه
  • افزایش توانمندی مدیران در مدیریت منابع مالی، فیزیکی، انسانی و اطلاعاتی
  • کاهش فساد و رانت خواری در سطوح مختلف اجرایی و تصمیم‌گیری (آبادی و نجار صراف،۱۳۸۷)

۲-۱۲-۴ جلوگیری از فساد یکی از مزایای عملیات مالی:
فساد یکی از پدیده‌های جهانی است که از دیرباز با پیدایش شکل‌های اولیه حکومت وجود داشته و در زمان معاصر نیز در تمام کشورهای دنیا کمابیش وجود دارد. در سطح جهان، فساد یک مشکل جدی در ایجاد آسیب و ضرر به سیاست‌ها و منافع عمومی تلقی می‌شود (سازمان بین‌المللی شفافیت، ۲۰۰۵). در زیرمجموعه فساد در معنی عام، فساد مالی در نظام اداری نیز، گریبان‌گیر همه کشورها بوده و اقدامات بسیاری در پیشگیری یا مقابله با آن به انجام رسیده است. مطالعات انجام شده نشان می‌داد که تحقیقات متعددی توسط محققین در خصوص تبیین عوامل مؤثر بر فساد و ارائه نظریات مختلف صورت گرفته است. ولی بسیاری از آن‌ها از ابعاد جامعه‌شناختی، روانشناختی، حقوقی، سیاسی و اقتصاد جامعه به تبیین موضوع پرداخته است. برخی از ابعاد فساد اداری و مالی عبارت‌اند از:

  • نقض (تخطی از) هنجارها: در این بعد، فساد اداری – مالی یک رفتار غیراخلاقی است (براستز (۱۹۷۰)، وان دوینه (۲۰۰۱)) که شامل نقض، تخطی یا انحراف از هنجارهای قانونی (خان (۱۹۹۶)، نای (۱۹۶۷)) یا ارزش‌های اخلاقی است (براستز، ۱۹۷۰ ).
  • سوء‌استفاده از قدرت: در این بعد، کسانی که کارهای فاسد انجام می‌دهند، قدرت، اختیار، موقعیت یا دانشی که به آن‌ها سپرده شده را برای منافع و مزیّت شخصی خود یا افراد خاصی به کار می‌گیرند (آشفورث و آناند (۲۰۰۳).
  • پنهان‌کاری: در این بعد، انجام‌ دهندگان کارهای فاسد یا بدون اطلاع شخص خاصی نسبت به انجام عمل فاسدانه از قبیل دزدی از موجودی انبار، سندسازی و‌… اقدام می‌کنند یا یک اجتماع مخفی، صمیمی و نزدیک را شکل می‌دهند که به صورت مخفی و عمدی بر اهداف غیرقانونی و سود روابط مبادله‌ای خود توافق دارند (هانتینگتون، ۱۹۸۹).

همان‌طور که عوامل به وجود آورنده فساد در جامعه از گستره بالایی برخوردار است، آثار و نتایج ناشی از فساد در جامعه نیز بسیار گسترده است. فساد همچون غده‌ای سرطانی است که آسیب‌های بسیاری را بر جامعه و کشور وارد می‌آورد. صدمه زدن بر اعتماد مردم نسبت به حکومت، ممانعت از ثبات سیاسی و اقتصادی و پیوستگی اجتماعی و ممانعت از توسعه اقتصادی کشور از طریق تخریب رقابت سالم در بازار از جمله این موارد هستند. یک سیستم مالی کار آمد و ثبت تمام عملیات مالی به‌صورت مستمر، وجود قوانین شفاف و همچنین نظارت مستمر بر عملکرد می‌تواند تأثیر بسزایی در جلوگیری از فساد اداری ومالی داشته باشد. (حسن آبادی، نجارصراف۱۳۸۷)
بخش سوم
۲-۱۲ تشریح مدل سه شاخگی
۲-۱۲-۱ تعریف مدل سه شاخگی:
سازمان‌ها را مـی تـوان در قالـب نظـری مـدل سـه شـاخگی(ساختار – رفتار – زمینه) مورد بررسی، مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار داد. در این مدل ارتباط بین عوامل ساختاری – رفتاری – زمینه‌ای به نحوی است که ، هـیچ پدیـده یـا رویداد سازمانی نمی تواند خارج از تعامل این سه شاخه صورت گیرد. به عبارت دیگر رابطه بـین این سه شاخه، یک رابطه تنگا تنگ نا گسستنی بوده و در عمل از هم جدایی ناپذیرند. بدین معنی که نوع روابط موجود بین این سه شاخه از نوع لازم و ملزومی بوده و به مثابه سه شـاخه روییـده از تنه واحد حیات سازمان می باشند. در چنان رابطه‌ای الزاما عوامل ساختاری – رفتاری – و زمینه‌ای به‌طور وقفه ناپذیر و به شـکل روابـط سیسـتمی دائمـاً بـا هـم در تعامـل بـوده و در واقـع سـه شـاخه(ساختار- رفتار – زمینه ) سه گونه از یک نوع (عمدتاً از نوع قالب زمینه) بوده و بین آنهـا بـه هـیچ وجه سه گانگی حاکم نبوده بلکه سه گونگی حاکم است. بنابراین تمایز و تشخیص این سه جنبه از حیات سازمانی صرفاً نظری بوده و فقط به‌منظور تجزیه و تحلیل و شناخت مفـاهیم و پدیـده‌هـای سازمانی می‌باشد (سنگسر،یزدی،۱۳۸۵). همه مفاهیم، رویدادها و پدیده‌های سازمانی را می‌توان در قالب نظری مدل سه شاخگی (ساختار – رفتار – زمینه) مورد بررسی، مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار داد. (میرزایی، ۱۳۷۶). ایجاد هر گونه تغییری در سازمان مستلزم بررسی دقیق و موشکافانه تأثیر آن بـر اجـزای مختلـف سازمان می‌باشد و از طرفی با توجه به اینکه هیچ پدیـده و رویـداد سـازمانی نمـی‌توانـد خـارج از تعامل این سه شاخه باشد لذا می‌توان عوامل مؤثر در کاهش خطاهای انسانی درعملیات مالی را نیـز در قالـب این سه شاخه به‌طور کامل و جامع بررسی کرد. در تحقیق حاضر، شاخص‌های مرتبط بـا هـر یـک از عوامل با توجه به اطلاعات به‌دست آمده از مطالب مقالات علمی در مجلات تحصصی، گزارشات سازمان‌ها، اسناد ومدارکی که سازمان‌ها برای مقاصد دیگر تهیه کرده اند، بدست آمده‌اند.
براساس مدل سه شاخگی، کل مفاهیم، رویدادها و پدیده‌های سازمانی برحسب مدل نظری سه شاخه ساختار،‌ رفتار و زمینه قابل بررسی و تحلیل هستند. براساس این مدل، نظریات نگرشی کلاسیک به‌دلیل تلاش در جهت شناساندن سازمان به‌عنوان ساختار رسمی و هدفمند، در شاخه ساختار جای می‌گیرد. کلاسیک‌ها برای شناخت ساختارها و روابط موردنظر خود، از ابزارهای استقرایی (مشاهده و آزمایش) استفاده می‌کردند. حواس پنج‌گانه مهم‌ترین منبع شناخت آنها بود و در تحلیل و شناخت ساختارها، عینی و واقع‌گرا بودند (سرلک،۱۳۸۴، ص:۷۳).

 
مداحی های محرم