اگر دقت کنیم پیامبر اکرم ۶ هر دو روی سکه را در نشست با انصار مطرح کردند، هم آثار مثبت اسلام و دست آورد بعثت را بیان کردند و هم نقش ستایش انگیز انصار را.
بدین سان پیامبر ۶ را فرصتی پیشآمد تا این نکته را یادآور شوند که آنچه دیگران برای آن سر و دست میشکنند (یعنی غنائم بعد از جنگ) نباید برای مردمی که چنان نقش بزرگی آفریدهاند، کمتر جاذبهای داشته باشد. با این سخنان روشنگر پیامبر ۶ زنگار وابستگیهای مادی از دل یاران راستین آن حضرت کنار رفت. گویی فضای آن نشست به زلالی همان روزهایی شده بود که پیامبر ۶ و یاران با انگیزهای خالص هم پیمان شده بودند. بالاخره پیامبر اکرم ۶ با این بیان شیوا و دلنشین خود انصار را آرام و با خود همراه کرد.[۱۱۹]
۲-۲-۱-۲٫ منش و شخصیّت
(فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُم)[۱۲۰]
«پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه»
بدون تردید از جمله عوامل بسیار مهم در جذب مردم و همچنین در بهبود مدیریت فرهنگی پیامبر اکرم ۶، ارائه الگوی عملی از رفتار و منش و شخصیت خود ایشان بوده است، (اُسوه حسنهای) که بعدها قرآن نیز بر آن تأکید کرد.[۱۲۱] به طوری که بدون تردید نرم خویی پیامبر اکرم ۶ در برابر آزار و اذیت قریش، تأثیر فرهنگی و تبلیغی فراوان داشت و به گسترش دعوت در مکه مدد رساند. قریش به طعنه، نام مبارک پیامبر ۶ را به جای محمد، (مذمم) میخواندند و سپس آن بزرگوار را سبّ و هَجو میکردند و پیامبر فرمود: آیا در شگفت نیستید که خداوند چگونه مرا از آزار قریش در امان میدارد؟ آن ها مذمم را سبّ و هَجو میکنند و حال آنکه من محمد هستم و یا ایشان را به جنون، سامری و غیره متهم میکردند.[۱۲۲] همچنین پیامبر اسلام ۶ همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم میداشته است و توصیه پیامبر به رعایت حال اسیران و اینکه مسلمانان موظّفند رفاه حال اسیران را بر رفاه حال خود ترجیح دهند، نمونه ای بی سابقه در تاریخ بشریت به شمار میرود.[۱۲۳]
در جای دیگر آمده رسول خدا ۶ پس از هفده روز یا بیشتر که از محاصره طائف گذشت دستور داد سپاهیان از آنجا کوچ کنند. و از آنجا به «دحناء» و سپس به «جعرانه» فرود آمد، و هنگامى که رسول خدا ۶ خواست از طائف کوچ کند مردى از اصحاب گفت: یا رسول اللّه درباره قبیله ثقیف (آنان که در طائف بودند) نفرین کن. رسول خدا ۶ بجاى نفرینى که آن مرد درخواست کرده بود گفت: خدایا ثقیف را هدایت کن و آنان را (در حالی که مسلمان شدهاند) به نزد من آر.[۱۲۴]
و همچنین روایت شده که رسول خدا ۶ هرگز غلام و کنیز و غیر آنان را نَزَد مگر در راه خدا، و هرگز براى شخص خود از کسى انتقام نگرفت و انتقام او تنها براى آن بود که خواسته باشد یکى از مجازاتهای الهى را در باره کسى اجرا کند.[۱۲۵]
گویند: پیامبر ۶ از کشتن «ابو البخترى» منع فرموده بود، زیرا در مکه پس از اینکه آزار رساندن به پیامبر ۶ معمول شده بود، روزى او سلاح جنگ پوشیده و گفته بود: امروز، هیچ کس نباید به محمد آزارى برساند و گر نه با سلاح خود با او در خواهم افتاد.[۱۲۶] در اخبار آمده: رسول خدا ۶ هیچ گاه براى خود از کسى انتقام نگرفت، بلکه آزار دهندگان را مىبخشید و از آنان گذشت مىفرمود.[۱۲۷]
۲-۲-۱-۳٫ صداقت، صبر و مدارا در برابر ناملایمات
(….لکِنَّ الْبِر…..أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُون)[۱۲۸]
«…..بلکه نیکى آن است که….. آنانند کسانى که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند»
(وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین)[۱۲۹]
«از شکیبایى و نماز یارى جویید. و به راستى این [کار] گران است، مگر بر فروتنان.»
در بسیاری از مواقع شیوه های مدیریتی ازجمله: برخورد قاطع و جنگ نطامی و … نمیتواند مسلمانان را به هدف خویش برساند، در این هنگام روشی در دین اسلام توصیه شده است که باعث فرو نشستن کینهها و عداوتهای دشمنان به اسلام میشود. این روش که نشان دهنده ظرفیت والای اسلام و مسلمانان در برخوردهای اجتماعی است عبارت است از داشتن صدق و راستی در در جه نخست و سپس صبر و مدارا در برابر ناملایمات و تندیها است که نمونه های فراوانی در زندگی پر برکت پیامبر۶ به چشم میخورد. ایشان در تمام روزگار زندگیش، در مقابل حماقتها، بردبارى، و در برابر آزار و اذیتها، تحمل و در مواجه با تنگ دستی، صبر[۱۳۰] و با گریه و زارى و تضرع از خداوند، هدایت آنان را درخواست مینمود.[۱۳۱]
امام صادق ۷ به حفص بن غیاث فرمود: اى حفص، هر که صبر کند اندکى صبر کرده و هر که بىتابى کند اندکى بىتابى کردهاست. سپس فرمود: در همه کارهایت صبر پیشهساز، زیرا خداى بزرگ محمّد ۶ را به پیامبرى برانگیخت و او را امر به صبر و مدارا نمود و فرمود:« بر آنچه مىگویند صبر کن و به طورى شایسته از آنان دورى گزین، و مرا با تکذیبکنندگان توانگر و مرفّه واگذار »[۱۳۲]، و نیز فرمود: «بدى دیگران را با بهترین روش دور کن، تا آن که میان تو و او دشمنى است گویى دوست گرم و صمیمى است. و از این خصلت برنخورند جز کسانى که صبر پیشه کنند و کسى که داراى بهرهاى بزرگ [از اندیشه و خرد] است»[۱۳۳] رسول خدا ۶ هم صبر نمود تا او را به چیزهاى بزرگ متهم کردند. از این رو دلتنگ شد و خداوند این آیه را نازل نمود:
(وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ” فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدین)[۱۳۴]
«و ما به خوبى مىدانیم که تو سینهات از آنچه مىگویند تنگ مىشود. پس به همراه ستایش پروردگارت تسبیحگوى و از سجدهگزاران باش.»
باز هم او را تکذیب کردند و متهم نمودند و حضرت غمگین شد و خداوند این آیه را فرستاد:
(قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظَّالِمینَ بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ” وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلى ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلینَ)[۱۳۵]
«ما به خوبى مىدانیم که آنچه مىگویند تو را غمگین مىکند. اما آنان تو را تکذیب نمىکنند بلکه این ستمگران آیات خدا را تکذیب مىکنند. البته پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند و بر تکذیب شدن صبر کردند، و آزارها دیدند تا آنکه یارى ما به آنان رسید.»