هویت اخلاقی به عنوان یک هویت اجتماعی خود مهم (سف سوارتز، کان لویکس و ویوان وینکولیس، ۲۰۱۳)
روانشناسان اجتماعی نشان میدهند که ما باید هویتهای مختلف اجتماعی برای گروههای مختلف که ما (هویت مبتنی بر گروه)، سهم یا شرکت ما در نقش(هویت مبتنی بر نقش) و نوع مردمی که ما میخواهیم برای خود و دیگران به تصویر بکشیم، توجه کنیم. این هویتهای اجتماعی در مقیاس طرحواره خود سازمانیافتهاند و برخی از آن ها خود مهم تر از دیگران است.
در این دیدگاه محتویات هویت اخلاقی شامل دو جنبه میباشد: اول صفات او برای توصیف یک فرد اخلاقی، دوم مرکزیت هویت اخلاقی به خود(آکینو و فریمن،۲۰۰۹). هر چه هویت اخلاقی فرد بیشتر در مرکز توجه باشد نقش بزرگتری در رفتارها و تعهدات بازی خواهد کرد. یا این عوامل موقعیتی میتواند درجهای که هویت اخلاقی را فعال میکند تحت تأثیر قرار دهد.
هویت اخلاقی به عنوان یک خود ایده آل اخلاقی:
در تبیین فروید از رشد اخلاقی، فرا من، به منزله بخشی از ساختار شخصیت، حاصل انحلال عقده
ادیب همسانسازی با والد هم جنس است و تبلور خواسته های اخلاقی محیط است که از راه پدر و مادر یا مراجع اخلاقی، و با سازوکار همسانسازی، به سازمان روانی واردشدهاند و مرزهای رفتار یا محور فرایند همسانسازی نمود شخصیت فرد را مشخص میکنند.
خود ممکن، خود واقعی، خود ایده آل و خود ترسو با مخوف، طرحواره خود برای انگیزه رفتارهای آینده هستند. خود مطلوب نمایندهای از خود ایده آل است که در آینده میخواهد به آن تبدیل شود و در نتیجه باهدف سوق دادن فرد در یک جهت خاص عمل میکند. خود مخوف یا ترسو نوعی از خود است که فرد میخواهد از تبدیل شدن به جلوگیری کند. در این روش داشتن یک هویت اخلاقی مستلزم تعهد به ماندن و تبدیل شدن به آنچه که به عنوان یک فرد اخلاقی میبیند میباشد.
شکلگیری هویت اخلاقی از دیدگاه هویت:
از دیدگاه شخصیت شکلگیری هویت اخلاقی شامل ادغام توسعه اخلاقی و هویت به جای یک سیستم توسعه منحصربهفرد میباشد در واقع اخلاق و هویت ممکن است دو جنبه از سیستم رشد باشند. مسیرهای رشد و نمو متناسب با مشاهده هویت اخلاقی به عنوان هدف از اخلاق و توسعه هویت میباشد. بنابرین هرچند موضوع بلوغ درک اخلاقی در مورد خود مهم است، یک پارچه سازی با هویت اخلاقی ممکن است تعهد و انگیزه بیشتری داشته باشد. که در ادامه برخی از نظریه های شخصیت مؤثر در شکلگیری هویت اخلاقی آورده میشود. که در ادامه به نظر برزونسکی و گلیگان در مورد اخلاق و هویت اشاره میکنیم.
نظریه بروزنسکی
برزونسکی (۱۹۸۹-۱۹۹۰) به نقل از فرتاش (۱۳۸۴) الگویی را مطرح کردهاست که به تفاوت در فرایندهای شناختی- اجتماعی جوانان در ساخت، نگهداری و انطباق هویت خودشان تأکید دارد. الگوی برزونسکی بر آن دسته از فرایندهای اجتماعی- شناختی مبتنی است که طی آن افراد بر اساس شیوه ترجیحی پردازش اطلاعات مربوط به خود، گفتگو درباره موضوعات مربوط به هویت و تصمیمات فردی، در وضعیتهای متفاوت قرار میگیرند (برزونسکی،۱۹۹۰؛ به نقل از شکری، ۱۳۸۶). فرایندهای متفاوت فرض شده، حداقل در سه سطح (اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی) به کار میرود. اکثر اجزا اساسی آن ها شامل پاسخهای شناختی- رفتاری خاصی است که افراد در زندگی روزمرهی خود به کار میبرند (برزونسکی و فراری۱۹۹۶، برزونسکی،۲۰۰۰،۱۹۹۰، ۱۹۸۹؛ به نقل از برزونسکی،۲۰۰۴).
سبک هویت اطلاعاتی: سبک هویت اطلاعاتی، از طریق برخورد با مسائل هویتی و موقعیتهای تصمیمگیری از طریق جستجوی فعالانهی پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود مشخص میشود (برزونسکی، ۱۹۹۰، برزونسکی و فراری،۱۹۹۶، دالینگر،۱۹۹۵، برزونسکی و سالیوان، ۱۹۹۲؛ به نقل از برزونسکی، ۲۰۰۶). این افراد در برخورد با موضوعات مربوط به هویت، سنجیده عمل کرده و تلاش ذهنی زیادی نشان میدهند (برزونسکی، ۱۹۹۰؛ به نقل از شکری و همکاران، ۱۳۸۶).
افراد با جهتگیری اطلاعاتی تعمداً(به عمد) با اصول اخلاقی مختلف و تعهدات برای مشخص کردن تعریفی برای خود دست و پنجه نرم میکنند.
سبک هویت هنجاری: از طریق به تعویق انداختن و اجتناب فعالانه از تصمیمگیری، شکل دادن تعهد و مذاکره هویت مشخص میشود. آن ها وظیفهشناس و هدفمند، اما بسیار ساختارمند هستند و در برابر اطلاعاتی که ممکن است باارزشها و عقاید شخصیشان در تعارض باشند، بسته هستند (برزونسکی و کیتی، ۱۹۹۵، برزونسکی و کوک، ۲۰۰۰، برزونسکی و سالیوان، ۱۹۹۹، دالینگر،۱۹۹۵؛ به نقل از برزونسکی، ۲۰۰۶).
افراد هنجاری گرا به طور خودکار هر اصول اخلاقی و تعهداتی که به نظر میرسد با هنجارهای ارائه شده توسط مردمی که برای آن ها اهمیت دارد را اتخاذ میکنند.
سبک هویت سردرگم: افراد دارای وضعیت سردرگم از سبک پردازش هویت سردرگم- اجتنابی استفاده میکنند (برزونسکی و نیمیر، ۱۹۹۴؛ استریتمتر، ۱۹۹۳؛ به نقل از شکری و همکاران، ۱۳۸۶). آن ها سعی دارند از روبه رو شدن با مسائل و تعارضهای هویتی تا حد ممکن اجتناب کنند.
مردم سبک هویتی سر در گم افکار و اصول و تعهدات اخلاقی بیشتر عوامل موقعیتی را در نظر میگیرند.
شکلگیری هویت اخلاقی: اگر هویت اخلاقی جز مهمی از عملکرد اخلاقی باشد درک درستی از چگونگی توسعه نظری و عملی آن مفید خواهد بود.
نظریه گلیگان
گیلیگان (۱۹۸۲) در سالهای اخیر، درباره ارتباط اخلاق و هویت به شیوه متفاوتی بحث کردهاست. وی مدعی است که دو جهتگیری متفاوت در اخلاق وجود دارد. جهتگیری اول، با توجه به مراقبت و مسئولیت مشخص میشود که نوعاً در زنان رواج دارد. دومین جهتگیری با تأکید بر هنجارهای اجتماعی و عدالت مشخص میشود، که بیشتر در مردان شایع است. او ادعا میکند که بنیان روانشناختی این دو اخلاق واگرا در برداشت خود و هویت متفاوتی که مردان و زنان از آن بهرهمندند، ریشه دارد.
بلازی (۱۹۸۰)، در بررسی آثار تجربی صورت گرفته در مورد رفتار اخلاقی، مدعی شده است که هویت اخلاقی، مشوقی قوی برای عمل فراهم میکند، زیرا هویت، انگیزه عمل را هماهنگ با برداشت فرد از خود ایجاد میکند. که در ادامه تعریف و بررسی پیشینه انگیزش تحصیلی میپردازیم.
انگیزش تحصیلی
تعریف اصطلاحی انگیزش
طی سالهای گذشته نظریه های گوناگونی در زمینه انگیزش رشد کرده اند و تعریفهای زیادی از آن وجود دارد که به طور مختصر چند نمونه را بیان میکنیم:
فرم در حال بارگذاری ...