رقابت، سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی را به سوی به دست آوردن اطلاعات مرتبط با شرکت از بسیاری از منابع غیر از گزارشات حسابداری شرکت و حتی خارج از خود شرکت سوق میدهد. برای مثال تحلیل گران اطلاعات، تولید هفتگی شرکتها را به دست آورده و با مدیریت مصاحبه میکنند. تحلیل گران همچنین با رقبای شرکت در مورد فروش و با اعتبار دهندگان در مورد وضعیت اعتباری شرکت مصاحبه میکنند. به طور میانگین در یک بازار کارا که قیمتهای سهام بر اساس نرخ مورد انتظار بازار تعدیل شده باشد، این قیمتها برآورد صحیحی از ارزش آتی سهام هستند. از این رو اگر سود حسابداری به طور تجربی به قیمت سهام یا تغییرات قیمت سهام ارتباط دارد، این سودها میتوانند شاخص مناسبی از ارزش یا تغییرات در ارزش سهام باشند. هر چند این سودها با بهره گرفتن از یک مفهوم از سود محاسبه نشده باشند.
مفاهیم بازار کارا به طور واضح با این فرضیه که گزارشات حسابداری تنها منبع اطلاعات هستند، متناقض هستند. گروهی از محققین در طی تحقیقات در زمینه کارایی بازار سرمایه به برداشت اشتباهی رسیدهاند. آنان بر خلاف گروههای دیگری که معتقدند بررسی در زمینه کارایی فقط از طریق تجزیه و تحلیل آماری امکان پذیر است، نظراتی را ارائه دادهاند که سبب شکسته شدن حریم مبانی شده است که سالها مبنای اینگونه بررسیها را تشکیل داده است و نظرات این گروه برداشتی غلط از کارایی و مفهوم آن میباشد. این اشتباهات شامل تصورات اشتباه در ماهیت کارایی، تصورات اشتباه در شواهد وجود کارایی و برداشتهای غلط از مفهوم کارایی میباشد.
۲-۸ عدم تقارن اطلاعاتی و دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام
تحقیقات تجربی که اخیراًً صورت گرفته است، تأثیر اعلان سود بر رفتار دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را به صورت کلی مورد توجه قرار دادهاند. ویکنتاش و چیانگ[۱۴] (۱۹۸۶) نیز تغییرات مهمی را در دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام پس از اعلان سود، تنها زمانی که هیچ اطلاعات مهمی از جانب شرکت در ظرف ۳۰ روز قبل از اعلان سود منتشر نشده باشد مشاهده نمودند.
کرینسکی ولی[۱۵] (۱۹۹۶) در یافتند که اعلان سود عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار افزایش میدهد. در بازار میتوان دو نوع معامله گر را متصور شد:
(الف) معامله گران نقد[۱۶].
(ب) معامله گران مطلع[۱۷].
معامله گران مطلع به این خاطر اقدام به انجام معامله میکنند که دارای اطلاعات محرمانه ای هستند که در قیمتها منعکس نشده است. در حالی که معامله گران نقد (سرمایه گذاران غیر مطلع) تنها به دلیل دارا بودن نقدینگی به انجام مبادله اقدام میکنند. البته این مدلها بر روابط بین تفاوت قیمت خرید و فروش و افراد مطلع در بازار اشاره دارند. بازار سازها از انجام معامله با افراد مطلع دچار زیان میشوند و این زیان را از طریق گسترش دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام جبران میکنند. بر اساس این مدل عدم تقارن اطلاعاتی در بازار منجر به افزایش دامنه قیمتهای پیشنهادی میشود.
در مدل کیم و ورچیا[۱۸] (١٩٩۴) برخی افراد مطلع در بازار از قبیل سهامداران عمده، اطلاعات عمومی (مانند اعلان سود) را به سمت اطلاعات محرمانه سوق میدهند. بدیهی است که این افراد دارای مزیت اطلاعاتی نسبت به سایرین هستند و از این رو قادرند تا ارزیابی بهتری نسبت به عملکرد مؤسسه از طریق اعلان سود داشته باشند. البته تمرکز اصلی آن ها بر چگونگی تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی در مبادلات افراد مطلع پیرامون زمان اعلان سود است. از نظر آنان اعلان سود منجر به افزایش حجم مبادله و گسترش عدم تقارن اطلاعاتی میشود. کیم و ورچیا اثرات این اعلانها را به دو صورت بیان میکنند: اول این که، اعلانهای سود زمینه را برای معامله ای برابر و یکسان در بازار فراهم میکند زیرا منجر به انتشار اطلاعات برای همه افراد حاضر در بازار میشود و بدین ترتیب باید شاهد افزایش عدم تقارن اطلاعاتی در روزهای قبل از اعلان سود باشیم. دوم این که، بازار متشکل از افرادی است که تواناییهای متفاوتی در پردازش اطلاعات دارند. طبق این دیدگاه عدم تقارن اطلاعاتی نباید قبل از اعلان سود افزایش یابد بلکه باید در یک سطح صعودی در پی اعلان سود باقی بماند. زیرا، برخی از معامله گران قادر به پردازش بهتر اطلاعات هستند و این پردازش اطلاعات است که موجب افزایش حجم مبادلات در یک محیط دارای نقدینگی کمتر میشود، نه عدم تقارن اطلاعاتی. در این زمان معامله گران غیر مطلع به دلیل افزایش دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از انجام مبادله خودداری میکنند.
دمسکی و فلتهام[۱۹] (۱۹۹۴) بر اهمیت تمرکز بر فعالیت بازار اوراق بهادار در دوره قبل از اعلان سود علاوه بر دوره پس از اعلان سود اشاره دارند. به نظر مک نیکولاس و ترومن سرمایه گذارانی که دارای افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی هستند جستجوی اطلاعات محرمانه را قبل از اعلان سود افزایش میدهند. این امر بدین معنا است که قبل از اعلان سود، سطح بالایی از عدم تقارن اطلاعاتی را شاهد خواهیم بود.
۲-۹ عدم تقارن اطلاعات و فرضیه پیام دهی[۲۰]
اگر در یک معامله بالقوه یک طرف اطلاعات بیشتری نسبت به طرف دیگر داشته باشد، عدم تقارن اطلاعات وجود دارد. این مشکل شامل اطلاعات حسابداری هم میباشد. مدیران شرکتهای سهامی درباره ارزش شرکت نسبت به سهامداران بیرون از شرکت اطلاعات بیشتری دارند. آن شرکتهایی که قیمت سهامشان زیر ارزش واقعی است، انگیزه دارند که منابع اضافی برای اطلاعات مالی صرف کنند تا پیام بدهند که سهام آن ها کمتر از واقع ارزش گذاری شده است. شرکتهایی که سهام آن ها بیشتر از واقع ارزش گذاری شده است، تلویحاً این موضوع را با عدم ارائه اطلاعات اضافی اعلام میکنند و قیمت سهام تنزیل مییابد. حال، تعدادی از شرکتهایی که سهامشان کمتر از واقع ارزش گذاری شده است، منابع صرف میکنند تا اطلاعات اضافی ارائه دهند. این فرایند ادامه مییابد تا جایی که شرکتهای با عملکرد بد، پیام نمیدهند. به این موضوع فرضیه پیام دهی گفته میشود. پیام دهی انگیزه ای برای افشا در شرکتهای سهامی میباشد. روشن است که صرف منابع برای اطلاعات، تخصیص سرمایه را بهبود داده، ستاده را افزایش میدهد. از آنجا که بخشی از مخارج مربوط به عملکرد گذشته است و مربوط به آینده نمیباشد، لذا منافعی ایجاد میکند و از این رو پیام دهی صرفاً تا آن میزان میتواند تولید اطلاعات اضافی در گزارشهای حسابداری را باعث شود که فزونی منافع بر مخارج داشته باشد.
۲-۱۰ پیامدهای عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه
فرم در حال بارگذاری ...