متغیرهای پیشبینی کننده بهزیستی ذهنی
همان گونه که گذشت عوامل درونی و بیرونی میتواند پیشبینی کننده های مهم بهزیستی ذهنی باشند. بر این اساس، دینر و همکاران (۱۹۹۹؛ به نقل از دارایاپا، ۲۰۱۱) عوامل درونی و بیرونی را به عوامل بالا_ پایین (صفات درونی _ فرایندها) و عوامل پایین _ بالا (بیرونی _ موقعیتی) تعبیر نمودند. رویکرد پایین _ بالا، شادکامی را ناشی از عوامل موقعیّتی و جمعیّت شناختی در نظر میگیرد در حالی که پژوهشهای انجام شده در حوزه بالا_ پایین نشان میدهد که خلق و خو و عوامل شخصیتی میتواند تبیین کننده بهزیستی ذهنی باشد. خلق و خو منکس کننده درک و ارزیابی از حالتهای عاطفی فرد است (پروف و اوزمیت[۶۸]، ۲۰۱۱) در حالی که شخصیت به عنوان تعیین کننده ی مهم و اصلی بهزیستی ذهنی پیشنهاد و حدود ۵۰% واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین میکند(لوکاس[۶۹]، ۲۰۰۸؛ نقل از گارسیا و ارلندسون،۲۰۱۱). شخصیت، یک عنصر کلیدی به نظر میرسد، زیرا به واکنشهای مربوط به محرک های عاطفی، تفاوت های فردی در شدت پاسخ به وقایع هیجانی و به مدت زمان واکنشهای عاطفی مربوط می شود (کیم پریتو[۷۰] و همکاران، ۲۰۰۵؛ نقل از گارسیا و ارلندسون، ۲۰۱۱).
شخصیت
شخصیت از نظر شاملو (۱۳۷۵)، مجموعه ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداوم میباشد،که بر روی هم یک فرد را از فرد یا افراد دیگر متمایز میکند. لارسن و باس[۷۱] (۲۰۰۸؛ نقل از گنجه، ۱۳۸۸) شخصیت را مجموعه ای از مکانیسم ها و صفات روانشناختی درون فرد می دانند که سازمان یافته و دیرپا میباشد و بر تعامل و سازگاری های درون روانی، جسمانی و محیط اجتماعی تأثیر میگذارد. به نظر شولتز مقصود از شخصیت، مجموعه ای از ویژگی های پایدار و بی نظیر است که ممکن است در پاسخ به موقعیّت های مختلف تغییر کند (شولتز و شولتز، ترجمه؛ سید محمدی، ۱۳۸۷). همچنین در روانشناسی مفهوم شخصیت به تفاوت های فردی در گرایش های روانشناختی مربوط می شود، یعنی روش های ثابتی که در آن هر فردی با دیگری در سبک های معمول رفتار کردن، فکر کردن و احساس کردن متفاوت میباشد (هسلم ،۲۰۰۷). اگرچه هیچ تعریف واحدی برای تمام نظریه پردازان شخصیت وجود ندارد، میتوانیم بگوییم که شخصیت، الگویی از صفات نسبتاً پایدار و ویژگی های بی نظیری است که هر دو به رفتار فرد همسانی و فردیت می بخشند. صفات، موجب تفاوت های فردی در رفتار کردن، همسانی رفتار در طی زمان و ثبات رفتار در طی موقعیّت های مختلف سهیم میباشد. صفات ممکن است منحصر به فرد باشند یا اینکه در بعضی گروه ها مشترک باشند، ولی الگوی آن ها برای هر فرد متفاوت میباشد. بنابرین هر فرد در عین اینکه در بعضی موارد شبیه دیگران است، شخصیت یگانه ای دارد. ویژگیها، خصوصیات یگانه فرد از جمله مزاج، ساختمان بدنی و هوش میباشند (فیست و فیست[۷۲]، ۲۰۰۲؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۹۱).
رویکرد اصلی شخصیت
رویکرد صفات
در بحث درباره صفات، معمولاً این فرض وجود دارد که متغیرهای تفاوت های فردی پیوسته هستند و افراد بر حسب میزان ویژگی که جزیی از شخصیت شان را تشکیل میدهد، به گونه ای متفاوت از یکدیگر مورد ملاحظه قرار می گیرند. به تعبیری دیگر، در این دیدگاه تفاوت های کمّی در نظر گرفته میشوند تا کیفی (کارور و شی یر[۷۳]؛ نقل ازگنجه، ۱۳۸۸). روانشناسان شخصیت طی سالها کوشیده اند ساختار شخصیت را به طور کامل مورد بررسی قرار داده و گسترۀ تفاوت های فردی، اعم از صفات بهنجار و نابهنجار شخصیتی را تعریف و طبقه بندی کنند. پیشرفت در حیطه های بهنجار و نابهنجار، سیری نسبتاً جداگانه داشته و این دو حیطه غالباً دو سیستم به لحاظ کیفی مجزا تلقی شده اند (بال[۷۴]، ۲۰۰۱؛ نقل از آقایی، ۱۳۸۴). حیطه بهنجار شخصیت عمدتاًً با نظام های ابعادی[۷۵] توصیف گردیده که مطرح ترین آن ها در زمان حاضر، مدل پنج عاملی شخصیت است. هیچ یک از مدل های جایگزین، به حد این الگو از شواهد تجربی منسجم برخوردار نیستند (ویدیگر[۷۶]، ۲۰۰۰؛ نقل از آقایی، ۱۳۸۴).
فرم در حال بارگذاری ...