برای سنجش پایایی سوالات از روش آلفای کرونباخ استفاده می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
روش های تجزیه و تحلیل داده ها:
به دلیل نداشتن هیچ گونه پیش فرضی درمورد توزیع جامعه آماری ، برای تجزیه تحلیل داده ها از روش آماری ناپارامتریک استفاده میشود.
فصل دوم: مبانی نظری
رویکرد استراتژیک، اصول و اهداف آن
تعریف رویکرد استراتژیک
ورای هریک از اعمال و رفتارهای یک انسان، فکر و اندیشه ای نهفته است. به عبارت دیگر، هر انسانی قبل از هر کاری در مورد آن فکر میکند. سازمانها نیز از نظر فکر کردن همانند انسان ها هستند و مدیریت استراتژیک ، فکر و اندیشه آنهاست؛ یعنی سازمانها برای انجام فعالیت های خود باید درمورد درست بودن آن فکر کنند و این کار بر عهده مدیریت استراتژیک است. روش علمی و منظم فکرکردن در مورد فعالیت های سازمان در قالب مدل های استراتژیک مطرح میگردد. با این مقدمه میتوان به اهمیت مدیریت استراتژیک پی برد، زیرا اگر سازمانی درست فکر نکند درست بودن فعالیت ها و اقدامات آن نیز خدشه دار میشود. (رضوانی. ۱۳۸۹: پیشگفتار)
به نظر میرسد برخلاف ادبیات حاکم بر تئوری های مدیریت و باور مدیران، نگرش استراتژیک رویکردی جدید و عام است که موضوعات را در دو سطح عینی و ذهنی طبقه بندی میکند. در واقع هدف از چنین نگرشی این است که به موضوعات پیرامونی در سطح مفهومی و مصداقی توجه شود. بررسی دیدگاه صاحب نظران نشان میدهد که هریک از آنها از زاویه ی یکی از نگرش های مدیریت به مدیریت استراتژیک می پردازند. عده ای چارجوب مدیریت استراتژیک را براساس الگوی “تصمیم گیری محدود” بیان میکنند که این افراد در حوزه نگرش علمی قرار میگیرند(مانند هانگر و ویلن،۲۰۰۱). عده ای مدیریت استراتژیک را از زاویه “مدل های کمی” نگریسته اند(مانند رو، میسون و دیکل،۱۹۹۴). عده ای به مدیریت استراتژیک از زاویه “نگرش فرآیندی” نگاه کرده اند(مانند دیوید ، ۲۰۰۱٫ هریسون و جان، ۱۳۸۰٫ جانسون و شولز، ۲۰۰۲٫ هیل و جونز، ۱۹۹۲). (همان: ۱۶). اما آنچه که سبب شده است که نگرش استراتژیک به عنوان یک نگرش جداگانه مورد بررسی قرار گیرد این است که “نگرش استراتژیک ، کلیه مباحث مطرح شده در مدیریت و یا هر علمی را در دو سطح استراتژیک و عملیاتی مطرح میکند”. یعنی دلیل اصلی “سطح بندی کردن موضوعات ” توسط نگرش استراتژیک است. (اعرابی. ۱۳۸۵)
باید اذعان داشت که مبانی نظری برنامه ریزی استراتژیک برگرفته و ریشه در نظریه سیستمی لودیگ برتالانفی (برتالانفی[۱۶]، ۱۹۸۵: ۳۳۵) و نظریه تصمیم سازی در مدیریت دارد که از دهه ۱۹۶۰ به طور منسجم وارد مباحث جغرافیا شده است. این رویکرد بر پایه ی اقتصاد و بکاریری منابع کمیاب به صورت مؤثر بنا شده است و تمرکز بر تحقق اهداف و نتایج آن دارد. بعلاوه در این رویکرد از مشارکت جامعه محلی و کنشگران اجتماعی ذینفع در فرایند برنامه ریزی استراتژیک نهایت استفاده میگردد؛ به عبارت دیگر تاکید بر فعالیت و اجرای مشارکت از سوی کنشگران اجتماعی و تصمیم گیران اثرگذار اعم از مدیران و برنامه ریزان از جمله مشخصه های خاص برنامه ریزی راهبردی است(مراد مسیحی.۱۳۸۲: ۱۵ / مهدیزاده،۱۳۸۲: ۸۴).
رویکرد استراتژیک در برنامه ریزی، ابتدا به شکل استراتژی های خاص نظامی جهت دستیابی به پیروزی در جنگ بین گروه های نظامی رایج گردید(هایلی[۱۷]، ۱۹۹۹: ۴۶). عرصه بعدی کاربرد این الگوی برنامه ریزی در امور تجاری و بازرگانی بود. در دهه ۱۹۲۰ میلادی با مدلی که دانشکده بازرگانی هاروارد ارائه داد، یکی ار اولین روش شناسی های رویکرد استراتژیک برای بنگاه های اقتصادی و بازرگانی شکل گرفت. رویکرد استراتژیک در برنامه ریزی شهری، در پاسخگویی به انبوهی از معضلات شهری شکل گرفت که برنامه های جامع در رویارویی با آنها ناکام مانده بودند( هال[۱۸]،۲۰۰۷: ۱۳۱). در واقع نیازها و ضرورت های مختلف شهری از یک سو و ناکامی رویکردهای سنتی در پاسخگویی به آنها از سوی دیگر، باعث شکل گیری نگرش استراتژیک شده است(سعیدنیا، ۱۳۸۲: ۳۲). نخستین بار منتقدان رویکرد جامع و متمرکز، در دهه ۱۹۶۰م. بیان کردند که محدودیت اطلاعات و عدم شناخت کامل از موضوعات در برنامه ریزی، توجه به موضوعات حیاتی تر، تاکید بر جنبه های مشخص تر و گزینشی عمل کردن از سوی برنامه ریزان را الزامی می سازد (فرهودی و دیگران.۱۳۸۸: ۴).
تکامل مفهوم مدیریت راهبردی به مرور زمام انجام شده و همچنان ادامه خواهد یافت. با توجه به همین موضوع در رابطه با معنای دقیق آن بین صاحبنظران عدم توافق وجود دارد(برمان و ایوانز، ۲۰۰۶)؛ اما وجود همین عدم توافق، مدیریت راهبردی امروزه در بیشتر سازمان ها اعمال می شود و اغلب سازمان هایی که از این نوع مدیریت بهره جست اند فواید قابل توجهی را نصیب خود ساخته اند(تامسون و مارتین، ۲۰۰۵). دیوید مدیریت راهبردی را عبارت از هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه میداند که سازمان را قادر میسازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد(دیوید،۱۳۸۳) ؛ به عبارت دیگر مدیریت راهبردی فرایند تضمین دستیابی ازمان به فواید ناشی از به کارگیری استراتژی های مناسب است(تامسون و مارتین، ۲۰۰۵). مدیریت راهبردی، تصمیم ها و اقداماتی است که برای تدوین و اجرای خط مشی ها مورد استفاده قرار میگیرد تا رابطه بین سازمان و محیط آن به نحوی تنظیم شود که سازمان قادر به تحقق اهداف خود باشد. به عبارت دیگر مدیریت راهبردی فرایندی است که سازمان را از موقعیت فعلی به جایگاه مطلوب آن برساند. در واقع مدیریت راهبردی به معنای آینده نگری ، برنامه ریزی، تعیین موقعیت، انطباق راهبردی، خواست ها، نفوذ قدرت و تعمیم است. این بخش خلاق مدیریت مدیریت است، بخشی که به معنی سازماندهی، نظارت و کنترل است که در نتیجه تفکر خلاق و نواندیش را ممکن می سازد.(دعائی و دیگران. ۱۳۸۵: ۲)
رویکر برنامه ریزی استراتژیک امروزه در کانون مدیریت ، برنامه ریزی و آینده نگری و نظام بخشی سازمان ها قرار دارد و موجب موفقیت نسبی آنها را فراهم آورده است.با این حال رویکرد راهبردی دارای خصلت متناقض نماست. این بدان معناست که از یک سو کلی نگر یا نگرش فراگیر است و از سوی دیگر عملگر است و به عنوان نوعی روش یا فن آوری کاربردی عمل میکند. به عبارتی دیگر از یک سو راهبردی است و از سوی دیگر راهکار ارئه میدهد(سعیدنیا، ۱۳۸۲: ۶-۹)
رویکرد استراتژیک ، روند برنامه ریزی را بر پایه شناخت های معتبر و امکانات واقعی استوار می سازد. در این رویکرد، روند تصمیم گیری بجای تعیین تکلیف قطعی و نهایی، در راستای ظرفیت ها و توان های موجود و یه صورت گام به گام انجام می پذیرد (فالودی[۱۹]، ۱۹۷۳: ۲۰۷) . امروزه رویکرد استراتژیک به عنوان چارچوبی انعطاف پذیر در اکثر کشورهای دنیا پذیرفته شده و کاربرد وسیعی دارد (هال[۲۰]، ۲۰۰۲: ۲۹۱). به گفته مینتزبرگ از معروف ترین دانشمندان علم مدیریت استراتژیک ، بسیاری از استراتژی های بزرگ حقیقتا توانسته اندبسیار مؤثرتر و کاراتر از طرح های پر جزئیات و پر دقت عمل کنند(مینتزبرگ،[۲۱] ۱۹۹۹: ۷۶).
لزوم اجرای برنامه ریزی استراتژیک
امروزه سازمان ها با محیطی پویا مواجه هستند در این شرایط اغلب، عوامل اصلی محیط داخلی و خارجی با سرعت و شدت فراوانی تغییر میکنند. از این روی ، بیشتر استراتژیست ها در این مورد اتفاق نظر دارند که، اگرچه تمامی مراحل برنامه ریزی استراتژیک دارای اهمیت می باشد، اما مهمترین گام در این فرایند از نظر سلامت و ادامه حیات سازمان، گام ارزیابی استراتژی است. د رحال حاضر ارزیابی استراتژی به دلایل متعددی از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده است:
افزایش سرسام آور پیچیدگی در عوامل محطی
افزایش موانع پیش بینی و کاهش صحت و دقت آن
سرعت بسیار بالای منسوخ شدن برنامه ها
کاهش دوره زمانی اجرای برنامه ها با هر در جه ای از اطمینان.
با آغاز دوره فراصنعتی محیط سازمانی پویا و پر تغییر شده و پیچیدگی بعنوان مسئله غالب در سازمان ها مطرح گردید. تغییرات آنچنان شدت یافت که اعتبار توابع پیش بینی کننده از بین رفت و چالش های جدید و غیرمنتظره شکل گرفت. بازارهای به شدت رقابتی شد و یادگیری زودتر و سریع تر از رقبا به عنوان مزیت رقابتی مطرح، و در نتیجه تمرکز سازمان به آگهی، دانش و اطلاعات معطوف گردید. امروزه مهمترین دغدغه اکثر ساطمان ها، تدوین و پیاده سازی استراتژی هایی است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحوا و پیچیده محیطی، تضمین نماید. برنامه ریزی استراتژیک ابزاری در اختیار سازمان ها می گذارد تا بتوانند تدوین و اجرای استراتژی را در وجوه مختلف سازمان دنبال کنند و بر عملکرد استراتژیک خود مدیریت داشته باشند. همواره برنامه ریزی استراتژیک با ارزیابی شرایط محیطی(فرصت ها و تهدیدها) و قابلیت های درونی(قوت ها و ضعف ها) و با در نظر گرفتن ارزش های سازمانی، استراتژی های منظمی را تدوین و انتخاب مینمایند.(امینی و خبازباویل. ۱۳۸۸: ۱۹)
اصول و مراحل رویکرد استراتژیک
یک برنامه ریزی راهبردی موفقیت آمیز، برنامه ای است که :
به عمل ختم شود.
بینش مشترکی بر مبنای ارزش ها ایجاد کند.
فرایندی همگانی و مشارکتی است که کارکنان و مدیران احساس مالکیت مشترک نسبت به آن دارند.
مسئولیت در قبال جاعه را می پذیرند.
نسبت به محیط خارجی سازمان حساس بوده و بر آن تمرکز میکنند.
بر مبنای داده هایی با کیفیت بالا طرح ریزی می شود.
بخش کلیدی مدیری اثربخش می باشد (دعائی و دیگران. ۱۳۸۸: ۳).
در واقع در رویکردهای استراتژیک پرداختن به سه سوال اساسی ضروری است: ۱٫ کجا می خواهیم باشیم؟ ۲٫ اکنون کجا هستیم؟ ۳٫ چگونه به آنجا می خواهیم برسیم؟ (اولسن و هاسلت[۲۲]، ۲۰۰۲: ۸). بر همین اساس شناسایی مراحل مدیریت استراتژیک ضروری به نظر می رسد.
مدیریت استراتژیک مسیری سازمان یافته(دارای نظم) به مدیران ارائه میدهد تا بتوانند محیط مورد فعالیت را درک نمایند و سپس وارد عمل شوند. به مفهوم کلی تر، دوجنبه مطرح است:
برنامه ریزی استراتژیک: فعلیت معنی دار(درک شده) که مستلزم تعیین هدف و فرایند تدوین استراتژی است.
اجرای استراتژی: عملیات یا اقدامی که با توجه به نوع برنامه ریزی انجام میشود و شامل مراحل اجرایی و کنترل است. (استونر و دیگران. ۱۳۷۹: ۴۵۱)
جریان منطقی این اقدام منظم حهت تعیین مسیر آینده بر مبنای تجربیات گذشته و منابع موجود در شکل ۲-۱ ارائه شده است. پیکان هایی که به بالا بر میگردد، بیانگر فرایند تغییرات دائمی در اوضا و شرایط می باشد.
تدوین استراتژی
هدف گذاری
برنامه ریزی استراتژیک
فرم در حال بارگذاری ...