میتوان نتیجه گرفت که حدود و قوانین کیفری اسلام برای تضمین نظم و امنیت و پاسداری ازحقوق خدا و بشر و پیشگیری از مفاسد و ظلم و تعدی وضع گردیدند و برای رسیدن به این غرائض لازم است در اجرای آن ها عدالت رعایت گردد. مقصود از عدالت در این مقام، تساوی همگان در برابر قانون است شأن و منزلت و جنسیت افراد در اجرای قوانین کیفری اسلام دخالتی ندارد.[۱] همان طور که در فصول آینده بیان میگردد قوانین و احکام تشریع منطبق با تکوین است و این هماهنگی را باید درجمیع تکالیف و وظایف محوله به عهده زن ومرد و نیز در تفاوت میزان مجازات آن ها در جرائم،یکسان پیگیری کرد از آنجایی که زنیا مرد بودن در نظام ارزش گذاری اسلامی ملاک برتری نیست و هر دو در انسانیت مشترک، وهر دو موظف به پیمودن مسیر تکامل و رشد میباشند و ملاک ارزش نیز تقوا است. لذا زن و مرد را در اکثر تکالیف مشترک و در میزان مسئولیت وپاسخگویی به تعدی از موازین مساوی میابیم. در بسیاری ازعناوین مجرمانه که در قرآن و روایات آمده تفاوتی بین زن ومرد وجود ندارد مانند آیه ۳۹سوره مائده (دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببرید این عقوبتی است که خدا برای آن ها مقرر دانسته و خدا مقتدر و داناست) هر دو به طور مساوی مشمول وعده عذاب قرار گرفتهاند، بدون اینکه کمترین تفاوتی باشد.اصل و اساس اسلام برپایهی مساوات است اما زن ومرد از لحاظ آفرینش تفاوتهای کلی باهم دارند. تفاوتهای جنسی و روحی زن و مرد در موارد خاص پایه و مبنای حقوق اختصاصی و وظایف خاص زن ومرد را تشکیل میدهد مسلم است که با اختلاف در طبیعت نباید انتظار داشت که در تمامیحقوق و احکام و نیز مجازات برابر باشند. در بحث مسئولیت کیفری، قاعده کلی بر این پایه استوار است که جنسیت زن تأثیری در مسئولیت کیفری او نداشته و حتی سبب تخفیف این نوع مسئولیت نمیشود بنابرین زنان همانند مردان در قبال اعمالی که دارای خصیصه کیفری است مسئول و قابل مجازات شناخته میشوند گرچه زن ومرد در بیشتر خطابات و احکام و حتی مجازاتها مشترک هستند اما در قوانین کیفری اسلام مواردی مشاهده میشود که احکام جزایی زن ومرد متفاوت میباشد و فقه جزایی در این موارد ارفاقی به زن قائل شده است، و موارد ارفاق نیز منحصر به مواردی است که ساخت جسمیو بافت روحی زن در تحمّل تکلیف با مرد متفاوت است، اکنون وقتی به بررسی قوانین کشورهای مختلف که تحت تأثیرلزوم تشابه رفتار با زن ومرد در همه موارد میباشند نظری گذرا بیفکنیم درمیابیم که خصوصیات جنسی زن به عنوان عاملی برای ارفاق و تخفیف در مسئولیت کیفری زن و میزان مجازات او در مقایسه با مرد شناسایی نشده و تنها در نحوه اجرای مجازاتها است که فرقهایی بین زن و مرد قائل شدهاند اما این مبنایی نیست که مورد قبول قوانین کیفری و حقوقی اسلام قرار گرفته باشد در دیدگاه اسلامی کل هستی به روی کمال روان است و همه اجزاء عالم دریک ارتباط مناسب در جهت هدف کلی کمال قراردارند قوانین و دستورات اسلامی و از جمله جزائیات اسلامی نیز در همین راستا و در خدمت همین هدف قرار دارند لذا برای شناخت جهت صدور این قواعد و مقررات باید جهت تکوین را شناخت. تفاوتهای موجود در مجازات زن و مرد در بعضی از جرائم را باید در مجموعه دیدگاه اسلام به هستی موجودات، انسان و زن و مرد و تفاوتهای ضروری آنان برای خلق نظام احسن مورد بررسی قرار داد. آنچه از مطابقت قوانین شرع با ویژگیها و استعدادهای تکوینی زن بیان شد امری است عمومیو فراگیر که در تمام شئون دارای مصداق و قابل پیگیری است، از جمله در مسائل حقوقی و جزائی که زنان دارای احکامی متفاوت با مردان میباشند. و آنچه در رساله حاضر درصدد آنیم بررسی مواردی از حدود اسلامیاست، که زن دارای مجازاتی متفاوت با مرد است. تفاوت در مجازات در بعضی موارد در نحوه اجرای مجازات، و گاهی در نوع مجازات میباشد و جهتگیری این تفاوت نیز در مسیر ارفاق به زن و نفی مجازاتهایی از اوست که برای مرد در ارتکاب همان جرم مقرر شده است.یعنی تخفیف به زن در مقایسه با کیفری است که در همان جرم برای مرد تعیین میشود ومنظور بررسی عوامل مخففهای که مجازات را از میزان اولیه به مقدار کمتری کاهش میدهد مراد نبوده است. هم چنین مواردی مانند مرض. لازم به توضیح است که مرض موردی است که باعث تعویق مجازات تا زمان بهبودی میباشد، و از مسائل مشترک در تخفیف است، فرقی نمیکند مریض زن باشد یا مرد، که شامل بحث نمیشود. در عنوان رساله عبارت (حقوق کیفری) وجود دارد، کیفرهای اسلامی در چهار بخش اعمال میشود:
الف) حد: که مجازات معینی است که حد اعلی و ادنی ندارد و به خاطر مصالح عمومی و دفع فساد و سلامت جامعه وضع شدهاند و اکثر آن ها قابل اسقاط نمیباشند چون غالبأ حق الله است.
ب) قصاص: که از موارد حقالناس و در جرائم منجر به قتل ویا جرح اعضاء قابل اجرا است. این کیفر نیز حد اعلی و ادنی ندارد و ار طرف صاحب حق قابل اسقاط است.
ج) دیه: مجازات مالی است که در صورتتراضی میتواند در مواردی که حکم به قصاص میشود جایگزین قصاص گردد و در مواردی نیز خودت ابتدا منشاء کیفر مجرم میباشد، دیه نیز از حقالناس و قابل اسقاط میباشد.
د) تعزیر:تعزیر مجازات جرائمیاست که در شرع مقدس برای آن میزان معینی از مجازات مقرر نشده است و تعیین آن به صلاحدید حاکم میباشد.
در تعقیب هدف رساله که ذکر و بررسی مواردی میباشد که در آن زن در جرم مشابه با مرد به میزان کمتری از مجازات محکوم شود در قصاص و دیات چنین موردی وجود ندارد و لذا به طور طبیعی از محدوده بررسی به کنار میرود. در تعزیرات نیز چون از قبل برای هر جرم میزان معینی از مجازات پیش بینی نشده نمیتوان به بررسی و تحقیق پرداخت و این قاضی است که با توجه به شرائط جرم و مجرم کیفر مناسب را معین میکند بنابرین چنین بررسیهایی تنها در محدوده حدود که دارای مجازاتهای از پیش تعیین شده است قابل انجام و پیگیری است.
در اینکه اسباب حد چند امر است، نظرات مختلف است اما اکثر فقهای بزرگ اغلب در کتابهای خود هنگامی که از حدود نام بردهاند جرمهای زنا، لواط، مساحقه، قیادت، قذف، شرب، سرقت، محاربه را به طور صریح تحت عنوان حد ذکر کردهاند وپارهای جرمهای دیگر از قبیل ارتداد را تحت عناوین دیگری از قبیل (کیفرهای گوناگون)یا( خاتمه در کیفرهای دیگر) مورد بحث قرار دادهاند به هر حال ارتداد چه جزء حدود باشد چه نباشد در ماهیت قضیه تفاوتی پدید نمیآورد زیرا ارتداد درهریک از اقسام آن درمردیا زن کیفر مشخص و معینی دارد که فقهای شیعه به آن قائلند و از این لحاظ با حدود تفاوتی ندارند.[۲]
کلیات
-
-
- بیان مسئله تحقیق
-
در بحث مسئولیت کیفری قاعده کلی بر این پایه استوار است که جنسیت زن تأثیری در مسئولیت کیفری او نداشته و حتی سبب تخفیف این نوع مسئولیت نمیشود بنابرین زنان همانند مردان در قبال اعمالی که دارای خصیصه کیفری است مسئول و قابل مجازات شناخته میشوند اما در قوانین کیفری اسلام مواردی مشاهده میشود که احکام جزایی زن و مرد متفاوت میباشد که این احکام مربوط به باب حدود میباشد در این تحقیق به بیان این احکام و موارد آن پرداخته میشود.
-
-
- سؤالات تحقیق
-
فرم در حال بارگذاری ...