وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با روابط ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

 
تاریخ: 15-04-01
نویسنده: نویسنده محمدی

امام از نظر حقوقی خون یک فرد ذمی را مانند خون یک مسلمان می­دانست. هنگامی که امام نزد شریح قاضی شاهدی برای اثبات سخن خود نداشت و دادگاه به نفع مرد مسیحی رای را صادر نمود، آن حضرت پذیرفت. در این راستا برای پیرمرد نصرانی ازکار افتاده از بیت المال مستمری تعیین کرد. در کنار توجه امام علی(ع) به امور اجتماعی و اقتصادی اهل کتاب، آن حضرت نگران نتایج توسعه ناهمگون دوره خلفای پیشین و تأثیرپذیری از فرهنگ ملل مفتوحه بود. در گام اول جهت حفظ فرهنگ اسلامی قصه خوانان از مسجد بیرون رانده شدند(امین، بی تا: ۱۸۸). در مقابل سیاست منع کتابت حدیث مردم تشویق به نوشتن آن شدند امام مردم را به پیروی از آثار اهل کتاب پرهیز می­داد(جعفریان، ۱۳۶۹: ۱/ ۴و۶۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۹- اسرائیلیات و زمینه ­های نفوذ آن به فرهنگ اسلامی
اطلاعات مسلمانان در صدر اسلام از تورات، اندک غالباً راجع به آفرینش و اسرار هستی بود که در باب آن­ها از یهودیان و مسیحیان سوال می­کردند. گفته­های این اهل کتاب هم غالباً عامیانه بود. در هر صورت واسطه انتقال آن اطلاعات به مسلمانان، حمیریان یهودی شده و سپس مسلمان شده هایی چون کعب الاحبار و عبدالله بن سلام و بیش از همه وهب بن منبه بودند. به این­گونه موارد یهودی- مسیحی که شامل مباحثی راجع به آفرینش و قصص انبیاست، توسط راویان مسلمان و یهودی به احادیث و تفاسیر و تواریخ راه یافته «اسرائیلیات» گفته می­ شود(هوشنگی، ۱۳۸۶: ۴۳).
از مشکلات و مصائب مهمی که بر فرهنگ اسلامی درقرن اول هجری وارد گردیده رسوخ اسرائیلیات است که در ابعاد گسترده­ای چه در حوزه فرهنگ و چه سیاست اثرات عمیقی باقی گذاشت. به طوری که در طول چهارده قرن همیشه اثرات آن­ها در اندیشه­ها و نوشته­ های مختلف تفسیری، تاریخی، کلامی و فقهی باقی مانده است(جعفریان، ۱۳۸۲: ۷۹۴).
آن گاه که مردم از محضر پیامبر خدا(ص) محروم شدند و خود خلفا نیز به احکام و مسائل عملی و نظری جاهل اند و اهل بیت(ع) نیز منزوی، می­بایست جایگزینی وجود می­داشت تا این خلاء را پرکند. بدین منظور اهل کتاب تازه مسلمان انتخاب شدند و برای توجیه این امر، روایتی از پیامبر(ص) نقل کردند که فرمود: از بنی اسرائیل نقل حدیث کنید، هیچ اشکالی هم ندارد. بدین سان راه بر اهل کتاب در نقل اسرائیلیات، افسانه­ های دروغین و شیوع آن­ها در بین مسلمانان و کتب تاریخی معتبر هموار گردید. علاوه بر این، فراگیری علم نزد اهل کتاب مقبول افتاد و تعداد زیادی از صحابه به شاگردی آنان نائل آمدند(خاکرند،۱۳۹۰: ۳۴۸).
از صدر اسلام، یهودیان بیش از سایر گروه­ ها با مسلمانان معاشرت داشتند، لذا تأثیر بسزایی در ورود اسرائیلیات به تفاسیر و سایر منابع اسلامی داشتند. بنابراین یهودیان به عنوان سردمداران گسترش اسرائیلیات و سرسخت­ترین دشمنان اسلام معرفی می­شوند(میرجلیلی،۱۳۹۰: ۱۰۹).
پس از رحلت پیامبر، گروه کثیری از یهودیان مجبور به ترک عربستان شدند، اما عده­ای از آنان در مدینه و شهر­های اطراف آن باقی ماندند و به فکر تلاش­ های سیاسی و نظامی بودند؛ زیرا تلاش­ های جمعی برای سرکوبی و نابودی اسلام میسر نبود. این گروه یهودیان تلاش­ های فردی خود را به منظور تهاجم فرهنگی آغاز کردند.
آن­ها درصدد ضربه زدن به فرهنگ عمومی و اسلامی برآمدند. بهترین روش استفاده از مهره­های سیاسی بود. لذا تمجید از خلفا را سرلوحه کار خود قرار دادند تا با نزدیک شدن به آنان به فرهنگ اصیل اسلامی لطمه وارد کنند. آن­چه این شرایط را برای یهودیان آسان­تر می کرد وجود خلفایی مانند ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه بود که علاقه­مند به برقراری مناسباتی با یهودیان بودند. آنان شخصیتی انعطاف پذیر داشتند. به سبب ضعف بنیه علمی و خلاء فرهنگی به دنبال کسانی بودند که به عنوان مشاور، آنان را در اداره امور همراهی کنند و یهودیان به ظاهر مسلمان امیدوار بودند تا با این روش نبض فرهنگی جامعه را در دست گیرند. مهم­ترین این افراد علاوه بر کعب الاحبار، عبدالله بن سلام، سعید بن عمرو، قیس بن زید بودند که نقل زیادی از آن­ها در زمینه نشر فرهنگ یهود در میان مسلمین در دست می­باشد. از پیامبر اجازه خواستند تا مناسک روز شنبه را انجام دهند. آن روز را گرامی بدارند و شب­ها تورات بخوانند(جعفریان، ۱۳۸۲: ۷۹۴).
شکست­های پیاپی سیاسی و نظامی یهود از پیامبر، افشاگری­های قرآن، تغییر قبله، تغییر اوضاع اقتصادی مدینه به نفع مسلمانان، کاستن شأن و منزلت و سیاست یهود نزد اعراب، تعطیلی مراکز فساد و فحشاء در مدینه و عوامل دیگر باعث کینه توزی عالم نمایان به ظاهر مسلمان یهودی تبار مانند کعب الاحبار، وهب بن منبه و عبدالله بن سلام شد. یهودیان به منظور جبران شکست­های گذشته و با توجه به روحیه برتری طلبشان سعی کردند تا مسلمانان را از لحاظ فرهنگی به احبار یهود وابسته کنند. بهترین روش در دست گرفتن اوضاع فرهنگی، تفسیر قرآن و برپایی مجالس وعظ و سخن رانی بود و این آغاز رواج پدیده قصه گویی است. ضعف علمی اعراب و دور نگه داشتن اهل بیت از مردم به یهودیان در اجرای مقاصدشان کمک می­کرد. جمعی از انصار در مقابل یهود احساس خود باختگی و در بسیاری امور به آنان اقتدا می­کردند. این سرافکنی سبب شد اکثر مسلمانان باور کنند که نام همه خلفا و ترتیب آن­ها در کتب در دسترس اهل کتاب آمده است.
اشتراک برخی از داستان­های قرآن و تورات، مژده تورات به ظهور پیامبر اسلام(ص) و بعثت آن حضرت موجب شد تا جامعه، وجاهت مورد ادعای یهودیان مبنی بر داشتن آگاهی­ های بسیار در مورد تحولات جامعه اسلامی و رخداد­های آن را پذیرا باشند. برخی بزرگان عصر جاهلیت به مدارس(مکان­هایی که احبار یهود در آن­جا احکام شریعت یهودی را تعلیم می­دادند) رفت و آمد داشتند و سؤالاتی در مورد گذشتگان و انبیا می­کردند و این رسم مجدداً پس از پیامبر احیا شد. عمر، خلیفه دوم از جمله افرادی بود که بعد از ظهور اسلام به مداراش(مدارس) رفت و آمد می کرد(قرطبی،۱۴۰۸ : ۳-۱۲۲).
پس از رحلت پیامبر(ص) بود که زمینه فعالیت برای یهودیان مساعد شد. نسل پس از پیامبر را دشمنان و کینه توزان و خود بافتگان تربیت کردند و استادان این مکتب اهل کتاب و خاصه یهودیان بودند این دوران را باید عصر انحطاط فکری مسلمانان دانست(میرجلیلی، ۱۳۹۰: ۱۱۰).
یهودیان برای اعمال تغییرات فرهنگی و رواج داستان­های دروغین برنامه­ ها و سیاست­های ویژه­ای مدنظر داشت؛ از جمله روش­ها، مشروعیت سازی، بزرگ نمایی آیین یهود، سوء استفاده از ویژگی­های شخصیتی و طرز تفکر صحابه و فریب آنان، نفوذ بر خلفا و همسان دانستن آنان با پیامبر بوده است. ضعف بنیۀ علمی و فرهنگی گروهی از صحابه باعث شده بود که مأخذ روایتشان در بعضی احادیث یهودیان باشند. ابوبکر جزء صحابه­ای بود که احادیث پیامبر(ص) را جمع می­کرد او پانصد حدیث از پیامبر(ص) نوشت. کتاب­هایی داشت که در آن احادیث و سنت­های به جا مانده از آن حضرت جمع آوری می­شد. اما بعد از رحلت آن حضرت، تمام آن­ها را از بین برد.
یکی از حربه­های یهودیان برای بررسی اوضاع و جلب توجه خلیفه به ویژه خلیفه دوم، طرح سؤالات بیهوده بود. هرگاه مشاوران خلیفه از پاسخ چنین سؤالاتی در می­ماندند. یهودیان خودشان به خودشان جواب­های بی­ربط می­دادند و دیگران هم سکوت می­کردند. خلیفه دوم بیش از سایر صحابه نزد یهودیان مدینه و مدارس آنان(مدارش) می­رفت. به نظر عده­ای از محققان به همین سبب یهودیان او را دوست داشتند. او از کعب در تمشیت امور استمداد جست و او را در مقام مشاور برگزید. دست­های پنهان او در رهبری فقهی و سیاسی جامعه دخیل بود اعتماد عمر به کعب تا اندازه­ای بود که از او به نیکویی یاد می­کرد. کعب مشاور او بود و در شورایی که کعب نبود حاضر نمی­شد. دادن لقب فاروق به خلیفه دوم از نمونه ­ای از فضیلت تراشی یهود در مورد خلفاست.
احادیث پیامبر مهم­ترین موانع تسلط فرهنگی یهودیان بر جامعه­ اسلامی بود. اگر این احادیث تدوین می­شد. یهودیان نمی­توانستند مسئولیت خود را به انجام برسانند. بنابراین کعب الاحبار، یهودی مسلمان نما که از طبقه قراء و قائل به منع کتابت حدیث بود مأمور شد تا خلیفه دوم را به جلوگیری از تدوین حدیث تشویق کند و تلاش­ های او مؤثر افتاد. خلیفه تحت تأثیر کعب احادیث مکتوب را مثناه نامید. مثناه کتاب­هایی بود که احبار بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی(ع) تدوین می­کردند. خلیفه دوم به این بهانه که یهودیان به سبب روی آوردن به گفته­های عالمان خود و رها کردن کتاب خدا(تورات) گمراه شده ­اند یا ممکن است این مسأله دامن گیر مسلمانان شود. با استدلال به حدیث ساختگی منسوب به پیامبر(ص) کتب حدیث را سوزاند. بدین ترتیب جلوگیری از نشر و نگارش حدیث رسمی و قانونی شد. حدیث جعلی پشتوانه شرعی و دینی نقل روایات یهودی شد. سو استفاده قصه خوانان از جعل حدیث فضای عمومی را به نفع جاعلان تغییر داد؛ به طوری که مسلمانان با ساختن روایات جعلی با هم مسابقه می­دادند. بسیاری از محدثان احادیث مکتوب خود را از بین بردند و مردم نوشتن حدیث را عیب می­دانستند. عثمان سنت ناپسند منع نقل و نگارش اجادیث را دنبال کرد و رسما اعلام کرد کسی حق ندارد حدیثی نقل کند که در دوران ابوبکر و عمر شنیده شده است(میرجلیلی،۱۳۹۰ :۱۱۷ ).
شاخص­ترین افراد و بنا به گفته بسیاری از دانشمندان علم رجال ابوهریره از نخستین وضّاعان حدیث بود. اقدام ابوهریره ضربه جبران ناپذیری بر احادیث نبوی و اندیشه اسلامی وارد کرد و راه را برای ورود اسرائیلیات و مسیحیات باز کرد. او از جمله کسانی بود که برای جعل روایات و توهین به شخصیت امام علی(ع) در استخدام معاویه قرار گرفت(خاکرند،۱۳۹۰: ۳۴۹). اهل کتاب و نحله­های مختلف فرصت یافته بودند تا جایگاه خویش را در نظام جدید باز یابند و به تبلیغ و ترویج عقاید خود بپردازند.
ذهن و فرهنگ بسیط اعراب صدر اسلام و سؤالات فراوانی که با آمدن اسلام و برخوردشان با اقوام و ملل دیگر در اذهانشان برانگیخته شده بود و طبع حساس و جستجوگر آنان به همراه احترامی که از دوران جاهلی برای آنان قائل بودند خود بهترین زمینه ساز نفوذ علمای اهل کتاب در بین مسلمانان بود. ابن خلدون در سخن از تفسیر قرآن بر این نکته تأکید می­ کند(ابن خلدون، ۱۳۶۳: ۲-۸۹۱).
در اختیار گرفتن رسانه­های عمومی آن زمان سیاست فرهنگی یهودیان بود. قصه خوانی از زمان عمر شروع شد. ارتباط اعراب و یهودیان قبل از اسلام و طرح و بیان اساطیرالاولین باعث رونق قصه گویی شد. قصه خوانان در تفسیر آیات و تاریخ انبیا از تورات استفاده می­کردند . اهل کتاب در تصدی این امر از دیگران سزاوارتر و ماهر­تر از همگان در تحقق اهداف مورد نظر حاکمان سیاسی بودند؛ زیرا از قدیم مورد احترام اعراب بودند و حمایت اعراب را به خود جلب کرده بودند(جعفریان،۱۳۷۸: ۷).
اسلام نیز نتوانسته بود این دیدگاه بی اساس را از دل­های ضعیف بزداید. خلاء فرهنگی ایجاد شده پس از پیامبر، سیاست نادرست حکام و انزوای علماء، بی توجهی به حل مشکلات فرهنگی جامعه، ایجاز آیات قرآن، جلوگیری از نقل حدیث و رواج قصه گویی و بالاخره بهره برداری یهودیان تازه مسلمان از این اوضاع، مهمترین علل رواج قصه گویی در قرن اول هجری است (میر جلیلی، ۱۳۹۰: ۱۱۸).
به سلطنت رسیدن معاویه و حاکمیت خاندان اموی بر جامعه­ اسلامی، احیای سنت­های جاهلی آغاز گردید در چنین محیطی بود که بسیاری از بیمار دلان، جاعلان حدیث، قصه سرایان درباری و مروجان اسرائیلیات پیرامون حکام اموی گرد آمدند و از این خوان گسترده بهره وافر بردند از آنجا که اکثر حکام اموی بهره­ای از علم و دانش نبرده بودند. برای پر کردن خلاء علمی موجود درجامعه اسلامی به اهل کتاب و قصه گویان روی آوردند و آنان نیز تا می­توانستند اباطیل خود را در میان مسلمانان پراکنده می­ساختند.
نشر اسرائیلیات و شیوع قصه خوانی از ویژگی­های فرهنگی امویان بود و از عواملی است که آسیب جدی بر فرهنگ اسلامی وارد کرد و در طول حیات مسلمانان اثرات مخرب آن در اندیشه­ها و نوشته­ های مختلف تفسیری، تاریخی، کلامی و فقهی باقی مانده است(خاکرند، ۱۳۹۰ :۳۴۹).
مهم­ترین دانش دینی در دوره اموی پس از قرآن و قرائت آن علم حدیث بود مشکل عمده آن بود که علم حدیث در دوران سه خلیفه اول، پس از رسول خدا(ص) منکوب شد و پس از آن حرکت خود را آغاز کرد. اما گسترش آن در دوره اموی اتفاق افتاد و دست سیاست در آن بازی فراوان کرد. گسترش انواع بدعت و تحریف دین در عصر معاویه و پس از آن با کوچکترین مخالفتی از سوی نخبگان مواجه نشد به جز رهبران شیعه که علم مخالفت برافراشتند. دلیلش آن بود که مردم چندان با علم دین آشنایی نداشتند و امویان توانستند محدثان خود را مطرح کنند و احادیث مورد تأئید خود را در اختیار مردم بگذارند. در واقع بسیاری از کسانی که در این دوره با علوم اسلامی آشنایی داشتند به خدمت آل مروان درآمدند و در برابر کسانی که گرایش­های شیعی داشتند و بیشتر در شمار عالمان عراق بودند با بنی امیه به ستیز برخاستند(طقوش، ۱۳۸۴: ۲۲۴).
سیاست بنی امیه در جهت نشر اسرائیلیات و شخصیت سازی، شخصیت­های جعلی و جاعل بود. حکام اموی از معارف آن­ها در ترویج اندیشه­ های خود و به کارگیری آن در جامعه سود فراوان می­بردند. حتی تغییر قبله و انجام مراسم حج در بیت المقدس از سیاست بعضی خلفای بنی امیه چون عبدالملک برداشت می­ شود. نفوذ نصرانی­ها در دستگاه امویان که به صورت کاتب، مولی و غیره حضور داشتند، از مهمترین اسباب گسترش اسرائیلیات است. از جمله مضامین این اسرائیلیات؛ سرگذشت­های امت پیشین، اسرار خلقت، آفرینش و تفصیل داستان­های قرآن بود. ارتباطی با مسائل فقهی و شرایع اسلامی نداشت(خاکرند،۱۳۹۰: ۳۵۰).
به عنوان نمونه عبدالملک بن عزیز بن جریح که نژاد رومی و آئین عیسوی داشت نخستین کسی بود،که در عالم اسلام تصنیف را آغاز کرد و باعث تأثیر گذاری اخبار مسیحی در کتب تفسیر گردید(عسکری، ۱۳۷۰ :۱۹۱-۸۹).
سیاست فرهنگی امویان نابودی اندیشه اسلامی و در هم شکستن وجدان عمومی و از بین بردن تسلط فکری و روحی اهل بیت پیامبر(ص) نزد مسلمانان و از حساسیت انداختن احساسات مذهبی مسلمانان و ایجاد مجوز شرعی برای حکومت خود و در نهایت تخدیر شعور مردم بود. این کار را با جعل روایات علیه علی(ع) و تغییر در احادیث نبوی و تاریخ سازی دروغین و معرفی چهره­ های مخدوش از اسلام انجام دادند(خاکرند، ۱۳۹۰: ۳۵۲).
در برابر اهل بیت(ع) به شدت با عقاید اهل کتاب برخورد کردند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «هرکس کتابی از امت­های پیشین نزد او هست آن را از بین ببرد»(جعفریان،۱۳۸۲: ۲/ ۷۹۸). این در زمانی بود که همواره این کتاب­ها در میان مسلمان­ها نشر می­یافت. امام صادق(ع) نیز عالمانی را که در پی اسرائیلیات بودند مذمت می­کرد. این ادامۀ مشی خود رسول خدا(ص) بود که فرموده بود: «از اهل کتاب چیزی نپرسید»(همان، ۷۹۹).
بیشتر تلاش این افراد نقل قصص انبیای گذشته بود که به شکل تحریف شده­ای در کتب یهود وجود داشت و اغلب حاوی اهانت­های فراوان به انبیاء و نیز نقل برخی از مبانی کلامی و فقهی غلطی بود که این کتاب­ها بدان پرداخته بودند. گفتیم که قصه خوانی در زمان خلیفه دوم باب شده است.
پس از وی در دوره عثمان این مسأله که نقل قصص انبیاء از طریق آثار یهودیان آن هم در شرح آیات قرانی بوده رو به فزونی گذاشت معاویه قصه خوانان را بر آن داشت تا بعداز نماز برخاسته و به امام علی(ع) نفرین کند. بعد­ها در زمان امویان، سیاست سبب و لعن علی(ع) توسط این قصه خوانان انجام می­شد. خلفا که خود احساس می­کردند باید کنترل قصه خوانی را در دست داشته باشند خود به نصب قصه خوانان پرداخته و از آن­ها برای اهداف سیاسی و فرهنگی خود بهره می­بردند. مهم­ترین عامل نشر احادیث جعلی همین قصه خوانان بودند که در میان عوام مردم نفوذی بیشتر از محدثان داشته پس خلفا خود نوعاً حامی قصاص بوده، خود به نصب و عزل آن می­پرداختند که عمده قصه­های آن­ها در ارتباط با روایات داستانی اهل کتاب بوده است(همان، ۷۹۹).
۳-۹-۱-مشهورترین مبلغان اندیشه­ های اسرائیلی
۱کعب الاحبار: متوفی سال(۳۲ق) در سن صد سالگی در شهر حمص در گذشت. پذیرش اسلام از سوی وی، هم زمان با آغاز امارت و فرمان روایی معاویه در شام بود.کعب زمانی که معاویه والی شام بود در آن­جا حضور داشت. معاویه وی را به خود نزدیک کرد و از مسائل مبدأ، امور غیبی و تفسیر قرآن از او سؤال می­کرد. از جمله باور­های نادرستی که کعب در میان مسلمانان ترویج نمود، اعتقاد به رؤیت خدا بود؛ چون یهود معتقد بودند زمانی که خداوند به درد چشم مبتلا شد و فرشتگان به عیادتش رفتند. اعتقاد به جسم بودن خداوند در میان برخی مسلمانان و ترویج این اندیشه که او همانند انسان، کالبد، دست، پا، چشم وگوش دارد از سوی کعب و مانند او به جامعه اسلامی القا شد. به این صورت کعب در روایت­های مربوط به یهود نخستین مرجع به شمار می­رود.
۲.وهب بن منبه:پدرش اهل هرات خراسان بود. وی از تابعانی است که در سال(۳۴ق) در یمن به دنیا اومد و در سال(۱۱۴ق) در صنعا در گذشت. از دیگر کسانی بود که در اخبار گذشتگان دست داشت. وی یهودی مذهب بود که اطلاعات نادرست را درجامعه اسلامی رواج داد. وهب، ابوهریره، عبدلله بن عمر و دیگران کسب دانش نمود و خود بیش از بیست شاگرد داشت.
۳-عبدالله بن سلام: وی از نخستین یهودیانی است که پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه اسلام آورد. بسیاری چون ابوهریره و دیگران از او کسب علم کردنده­اند. او از بیعت با علی سرپیچی کرد و با خروج آن حضرت از مدینه به بصره و عراق مخالف بود.

    1. ابوهریره: وی از قبیله دوس در یمن بود. که در سال (۷ق) در حالی که پیامبر(ص) سرزمین خیبر را فتح کرده بود، به مدینه آمد و مسلمان شد. او در سال(۵۹ق)گذشت. ابوهریره آنچه را از کعب الاحبار شنیده بود به نام رسول خدا(ص) روایت می­کرد. از جمله نسبت­های دروغ او به پیامبر این است که آن حضرت فرمود: «همه کشته­شدگان جنگ­های جمل، صفین و حره در بهشت اند.» روشن است که چنین روایاتی خوشایند امویان خواهد بود.

فصل چهارم
روابط فرهنگی مسلمانان و اهل ذمه در دوره امویان
۴-۱- امویان و استقرار آن­ها در شام
با سپری شدن دوران حکومت خلفای راشدین، حکومت به خلفای بنی امیه رسید. در این زمان تغییرات فراوانی در اساس دین مبین اسلام پدیدار گشت. مساوات و برابری و تقوی در نتیجه عصبیت عربی و خودخواهی بنی امیه به طور کلی از میان رفت و جای خود را به ظلم و ستم نسبت به ملل غیر عرب داد. دولت اموی دولتی بود که پایه آن بر تعصب عربی و سیاست آن بر مبنای زور و سخت گیری استوار شده بود و با کمک دسته بندی­های سیاسی و جلب سیاست مداران اداره می­گشت و پیش از همه نسبت به اعراب قریش ابراز تعصب می­شد. در نتیجه قبیله­های عرب از آن نظر به دوره جاهلیت برگشتند.
حکومت بنی امیه که سرسلسله آن معاویه فرزند ابوسفیان می­باشد. ۹۱ سال حکومت کردند به دو شاخه تقسیم شدند: شاخه اول منسوب به حرب بن امیه که معاویه و فرزندش یزید و نوه اش معاویه فرزند یزید از سال ۴۱ تا ۶۴ هجری به مدت ۲۳ سال حکومت کردند. شاخه دوم مربوط به فرزندان ابی العاص بنی امیه که مؤسس آن مروان بن حکم بن عاص و آخرین آن مروان بن محمد است که از سال ۶۴ تا ۱۳۲ هجری خلافت نمودند. بنی امیه که به حکومت رسید مرکزحکمرانی خود را به شام آورد، به جهت همین هوای خوش و نعمت بسیار، اسباب عیش در آن از هر جهت فراهم بود و فرصت خوبی به دست کسانی می­داد که از غنایم و فتوحات خود، اموالی به دست آورده بودند، و می­خواستند آن را صرف عیش و نوش خویش کنند. مردم شام پیش از اسلام با اشراف مکه به خصوص خاندان ابوسفیان روابط بازرگانی گسترده داشتند و ابوسفیان دارای یک مزرعه نزدیک دمشق بود. سپس این ملک به معاویه و پسرانش رسید و معاویه نیز با مردم شام روابط ویژه ای داشت(بلاذری، ۱۳۶۷: ۱۸۶).
درکنار عامل تجاری، دلایل نظامی و سیاسی نیز در به قدرت رسیدن امویان نقش داشتند. هنگامی که ابوبکر سپاهی به سوی شام گسیل داشت، معاویه همراه برادرش یزید حرکت کرد. چون یزید والی دمشق گردید معاویه را حکمران اردن کرد، پس از مرگ برادرش در زمان عمر حکومت دمشق هم ضمیمه حکومت معاویه شد و عزل و نصب حکام به او واگذار شد(ممتحن ۱۳۸۱: ۵۱).
این موضوع ابوسفیان را خوشحال کرد و گفت: «صلت رحم فرمودی و هند نیز عمر را ثناها گفت و آفرین­ها کردکه او در حق عزیزان و خویشاوندان عظیم و مهربان است» (ابن عثم کوفی، ۱۳۷۴: ۲۰۲).
معاویه در زمان خلیفه دوم به علت آشنایی با روحیه­ی وی فقط به مقرری تعیین شده که مبلغ آن هزار دینار در سال بود اکتفا می­کرد. در زمان عثمان، امویان دو عامل ثروت و مناصب را دراختیار گرفتند. فقط یک عامل قوی و نیرومند یعنی دیانت کم داشتند. بعد از قتل عثمان معاویه بر این عامل هم دست یافت یعنی اینکه توانست سپاهی به نام و با نیروی دینی علیه شخصی مانند امام علی (ع) تجهیز کند و تمام قوا رادر قسمت مهمی از کشور در دست بگیرد. چند مورد در این امر دخالت داشت. اول: ذکاوت و فطانت آن­ها، دوم: تدبیر خلفا و سوم جهالت و نادانی مردم(روحانی ۱۳۷۸: ۲/ ۲۴). بنا به گفته آلبرت حورانی معاویه خلافت خود را از «معبد اورشلیم» اعلام کرد(حورانی، ۱۳۸۴: ۵۳).
با خلافت معاویه بن ابوسفیان دستگاه ساده و بدون پیرایه خلافت اسلامی رنگی دیگر گرفت بوریا و فرش ساده­ای که در که عمر در مسجد مدینه روی آن می­نشست و به امور مسلمانان می­پرداخت. علی بن ابیطالب(ع) همچون فقیرترین مردم می­زیست. در این دوران تبدیل به فرش­های گران­بها و قصر­های باشکوه سلطنتی گردید. معاویه در ظاهر به تکالیف مذهبی پایبند بود، ولی در اجرای آمال و نقشه­های جاه طلبانه خود به قوانین بشری و آسمانی توجهی نداشت؛ یعنی آن­ها را مانع راه خود قرارنمی­داد(امیرعلی، ۱۳۲۰: ۸۸).
در زمان جانشینان معاویه انتقال حکومت از صورت دینی به صورت غیر دینی آشکار­تر مشهود است. یزید را به لهو، شکار، شراب و زنان میل عظیم بوده مثل یک عرب بدوی با غرایز و سلیقه بدوی، عاشق خوشی ها و متنفر از پرهیزگاری و بی پروا به قوانین دینی رشد کرد(نیکلسون، ۱۳۸۰: ۲۱۰). دستگاه اموی نه یک خلافت بلکه سلطنت بود و از نظر مسلمانان خلفای اموی در حقیقت فقط پادشاه بودند(همان، ۱۹۵).
در واقع قدرت یافتن خاندانی از اشراف مکه که جز عثمان، افراد آن هنگامی دعوت پیامبر (ص) را اجابت کرده بودند که کارش پیشرفت کرده بود ضربه شدیدی بر مسلمانان پرسابقه بود(آربری، ۱۳۸۵: ۶۰-۱۲۵). بیشتر خلفای اموی از جمله یزید بن معاویه، ولید بن یزید بن عبدالملک، به خصوص یزید بن عبدالملک، بی پروا و شیفته کنیزکان توصیف شده ­اند.
وقتی امویان ملاک­های اسلامی را کنار گذاشتند و ارزش را بر مبنای خویشاوندی و هم خونی قراردادند، طبیعی است حکامی که بر چنین مبنایی انتخاب شدند به جمع مال و بهره­وری از لذایذ دنیا پرداختند که در نتیجه آن ستمگری و بی عدالتی در حکومت آنان متداول شد. این اوضاع سبب قیام و اعتراض مردم به خصوص در مدینه گردید که به شدت توسط سردار یزید «مسلم بن عقبه» سرکوب گشت(خواجویان، ۱۳۶۵: ۴-۵۱۳).
باید دانست که حکومت اموی عربی بود نه اسلامی، به طوری که تساوی و برابری که در زمان پیامبر(ص) و خلفای راشدین و حتی عثمان وجود داشت، فراموش شده بود. در این دوره نه تنها مسلمانان از حقوق برابر برخوردار نبودند؛ بلکه اهل کتاب نیز پس از مسلمان شدن می­بایست جزیه بپردازند. تنها عمربن عبدالعزیز، در زمان کوتاه خلافت خود، این رسم را برانداخت و به حکام خود خود نوشت از گرفتن جزیه از نومسلمانان خوداری کنند اگر چه درآمد کم شده بود.
در دوره اموی حکومت ولایات، وسیله توان گر شدن بود که آن را خوردن «ولایت» یا «دوشیدن ولایت» می­گفتند، در نظر بنی امیه مردم سه دسته می­شدند. اول: فرمان روایان که خود عرب بودند دوم: مولی یعنی بندگان(مسلمانان آزاد شده) سوم: ذمیها. در دوره معاویه مسیحیان نفوذ قابل توجهی داشتند مشاور وی که یک نصرانی بومی در سوریه بود که فردی با تجربه به شمار می­آمد و از خاندانی بود که برخی از چهر­های آن­ها سمت­هایی در زمان دولت بیزانسی داشتند. نواده ابن سرجون به نام یوحنای دمشقی از همنشینان یزید در دوران جوانی بود. ابن اثال، پزشک معاویه هم فردی نصرانی بود که معاویه او را به سمت جمع آوری خراج شهر حمص منصوب کرد. اخطل شاعر برجسته در دستگاه معاویه و یزید هم نصرانی بود همان است که اشعار فراوانی در ملامت انصار سروده است گفته­اند که وی در حالی که صلیب بر گردن داشت و شراب بر صورت و ریشش ریخته بود بر عبدالملک وارد شد و برای وی شعر می­خواند وکسی هم بر او ایراد نمی­گرفت. همسر معاویه به نام میسون هم از مسیحیان یعقوبی و در عین حال عرب محلی و از قبیله کلب بود. درست مانند همسر عثمان نائله که او هم مسیحی و از طایفه کلب به شمار می رفت و این طایفه بعد­ها در اختلافات داخلی شام سخت طرفدار امویان بودند(جعفریان، ۱۳۸۶: ۲۰۰-۱۹۹).
بدعتی که در زمان امویان معمول گردید اخذ جزیه از تازه مسلمانان بود. ظلم بنی امیه به اهل ذمه بیشتر ازلحاظ مالی بود و سایر شرایط مقرر که در حقیقت برای اذلال و سرشکستگی و در نتیجه تشویق آن­ها به اسلام در نظر گرفته شده بود توجه نداشتند. پیامبر (ص) و خلفای راشدین رعایت عهد­نامه را با اهل ذمه فرض می­شمردند، همین که بنی امیه روی کار آمدند. مانند سایر مقررات پسندیده این قسمت را نیز ملغی کردند(زیدان، ۱۳۸۴: ۷۴۲).
برای رسیدن به هدف و به دست­آوردن مال، دست حکم­رانان باز بود و آنان نسبت به رعایای خود سخت گیری می­کردند. مخارج دربار اموی کم نبود، دلجویی مالی از مخالفان و یا جنگ با آنان و سایر اهداف نامشروع سیاسی باعث گردید که حتی از راهبان مسیحی جزیه دریافت شود. اسامه بن زید التنوخی، والی خراج مصر برای وصول جزیه از راهبان مسیحی به دست هر یک از آنان حلقه­ای آویزان کرده بود که بر آن اسم دیر و راهب نوشته شده بود. اگر راهبی را بدون این علامت می­دیدند که نشانه فرار او از جزیه بود، دست او را قطع می­کردند.
از امور سیاسی که به دستور عبدالملک بن مروان تغییر یافت اخذ جزیه و خراج از افرادی بود که براساس موازین شرعی از پرداخت آن معاف بودند تا زمان عبدالملک مروان اهل ذمه مکلف به پرداخت جزیه بودند و چنان­چه مسلمانان می­شدند از پرداخت جزیه معاف می­شدند و مالیات­های مقرره مسلمانان برای آن­ها به اجرا در می­آمد اما به دستور حجاج در زمان عبدالملک بن مروان ذمیان مسلمان شده مجبور به پرداخت جزیه شدند و این رویه تا زمان عمربن عبدالعزیز رواج داشت. عمر در زمان خلافت خود این رویه را برانداخت(علوی، ۱۳۹۰: ۱/۳۹۱).
امویان با انواع وسایل نامشروع از ذمیان پول می­ستاندند. یعنی تا زمان عمربن عبدالعزیز وضع به همین منوال بود. شرایط سخت آنان در زمان حجاج بن یوسف ثقفی بوده است ذمی­ها برای آن­که از پرداخت این باج آسوده شوند اسلام می­آوردند و مزارع خویش را فرو می­گذاشتند و به شهر­ها روی می­آوردند با این حال حجاج همچنان جزیه و خراج را از آنان مطالبه می­کرد. کارگزاران حجاج به او نوشته بودند که مالیات رو به کاستی گذاشته است زیرا اهل ذمه مسلمانان و شهرنشین شده اند حجاج برای آن­که عواید بیت المال اسلام نقصان نپذیرد فرمان داد که کسی از روستا به شهر خارج شود و نیز امر کرد که از نو مسلمانان همچنان به زور جزیه را بستانند. روحانیون بصره از این رفتار او به ستوه آمدند و برخواری اسلام گریستند(زرین کوب، ۱۳۷۸: ۱۰۰).
وضع ذمیان تا زمان عمربن عبدالعزیز به همین منوال بود بنی امیه وعاملان آنان به همین نحو ستم می­کردند. این خلیفه به تقلید از عمربن خطاب شرحی به عمال و مأمورین خود نوشت که عهد و پیمان عمر را مجدداً اجرا سازند. از آن جمله نامسلمانان عمامه خود را بردارند و لباس مخصوص نصاری بپوشند و خود را شبیه مسلمانان نسازند. مسلمانان را استخدام نکنند و در ادارات دولتی اسلامی مستخدم ذمی نپذیرند. حتی عمر بن عبدالعزیز مسیحیان را از نواختن ناقوس هنگام اذان منع کرد(ابراهیم حسن، ۱۳۵۶: ۱/ ۴۰۴). از این رو به تمام عاملان خود فرمان داد که از ستم کاری دست بکشند.امویان که مال و املاک بسیاری از ذمیان به ناحق گرفته بودند. عمرو بن عبد العزیز در دادخواهی را به روی ذمیان باز کرد و تمامی اموال آن­ها را پس گرفت و به آن­ها داد. امویان وقتی وضع را چنین می­دیدند و بر زوال حکومت خویش بیمناک شدند؛ چون سلطنت آن­ها بر پول استوار بود و خواه و ناخواه سلطنت آنان تباه می­گشت. از این رو بود که از کردار عمرو بن عبدالعزیز به ستوه آمدند و او را مسموم ساخته و هلاک کردند. تاریخ اسلام عمربن عبدالعزیز را مانند خلفای راشدین می­شمارد که اگر عمر موفق می­شد اوضاع خلافت را به دوران عمر بن خطاب برگرداند جور و ستم امویان برطرف می‌شد ولی عمر بن عبدالعزیز توفیق این عمل نیافت(زیدان، ۱۳۸۴: ۵-۲۳۴).


فرم در حال بارگذاری ...

« نگارش پایان نامه در رابطه با نحوه پذیرش و استخدام ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشیندانلود منابع پژوهشی : منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه بررسی نقش دانشگاه در شکل … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین »
 
مداحی های محرم