وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع تحلیل پایداری اجتماعی در مجتمع … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

 
تاریخ: 15-04-01
نویسنده: نویسنده محمدی

مأخذ: (اسدی و امیری، ۱۳۹۱: ۲۹)
۲-۳-۲۰ سابقه و پیشینه آپارتمان نشینی و آپارتمان سازی در جهان
به نظر می رسد بشر از قدیم به دلایل متفاوت به ساختن بناهای عمودی روی آورده است؛ از جمله این دلایل می توان از به نمایش گذاشتن قدرت، ثروت و اقتدار و گرانی و کمبود زمین نام برد. در روم باستان مردم بناهایی با طبقات سنگی و چوبی به بلندی یک ساختمان ۲۰ طبقه ساخته اند. در قرون وسطی خانه های سه و حتی چهار طبقه وجود داشته است. نخستین مجموعه ای بزرگ مسکونی در سال ۱۸۴۸ میلادی در فرانسه برای اسکان ۴۰۰ خانواده ی کارگری ساخته شد. در اواخر قرن نوزدهم ساختمان هایی جدید و بلند مرتبه با اسکلت فولادی و پنجره های بسیار ساخته شد که تحول عظیم در صنعت ساختمان به حساب می آمد. این ساختمان ها که بیشتر توسط شرکت های بزرگ و سازمان های دولتی و با کاربری اداری ساخته می شد، ((آسمان خراش)) نامیده شدند. در واقع واژه ی ((آسمان خراش)) از نظر نخستین بار در مورد ساختمان های بلند با اسکلت فولادی و دست کم ۱۰ طبقه به کار گرفته شد که در اواخر قرن نوزدهم، در شهرهای بزرگ مانند ((شیکاگو)) ((نیویورک)) و ((دیترویت)) ساخته شدند (اسدی و امیری، ۱۳۹۱: ۲۴). در قرن اول تا سوم میلادی در جمهوری اوستیا برای کارگران بندر اوستیا ساختمانی ساخته شد که، شامل تعدادی اتاق مستقل بود، و هر یک از کارگران در این اتاق ها زندگی می کردند. بعدها در اروپا از این گونه ساختمانی که با تکرار یک تک پلان برای یک سری خانه برای افراد با طبقه اجتماعی یکسان استفاده می شد. اما در قرن ۱۹ ترکیبی که امروز آن را آپارتمان می نامند، ظاهر گردید. در سال ۱۸۷۰ میلادی در پاریس بلوک های آپارتمانی ۴و ۵ طبقه بسیار متداول شدند که، اشراف در طبقه اول یا دوم، افراد با درآمد متوسط در طبقه سوم و افراد با درآمد کم در طبقه چهارم و فقرا در زیر زمین یا زیر شیروانی می زیستند. در دهه ۱۸۷۰ میلادی برای اولین بار در انگلستان، آپارتمان های ویژه ای ساخته شدند، این آپارتمان ها دارای خدماتی مانند وسایل تفریحی، سرویس های حمل غذا، اتاق های غذا خوری اتوشوئی و رختشوئی بودند. شکل پیشرفته تری از این آپارتمان ها در آمریکا و روسیه ساخته شدند در سال ۱۸۹۰ میلادی آپارتمان هائی که با چندین بالابر مرکزی و خدمات اجتماعی فراوان در نیویورک ساخته شدند. بعد از انقلاب روسیه، معماران و مهندسان سازه طرح های مختلفی برای زندگی اشتراکی پیشنهاد کردند، در این زمان تسهیلات از واحدهای آپارتمانی حذف گردیدند. به همین دلیل محیط های مسکونی منحصر به یک اتاق خواب و گاهی یک اتاق مطالعه گردید. هرچند که عمر این دوره کوتا بود ولی قوانین زیادی متاثر از این دوره وضع گردید (پوردیهیمی،۱۳۹۱: ۴۵-۴۴). در سال ۱۹۲۷، انجمن معماران معاصر مسابقه ای برای طراحی این مجتمع ها ترتیب داد که ۸ پروژه عموما” از سوی معماران نوگرا به آن ارائه شد. در این پروژه ها از جمله در پروژه برادران و سنین، گینزبورگ، سابولف، و کوزنتسک گرایشی عمده به حذف فضاهای خانوادگی و تبدیل بافت های مسکونی به نوعی ضمیمه برای بافت های صنعتی (نظیر آنچه امروز شهرک های خوابگاهی می نامیم) دیده می شد. در بعضی از پروژه ها نظیر پروژه بارچ و ولادیمیروف چنان در این فکر مبالغه شده بود که فضای مسکونی سرانه را به ۶ متر مربع کاهش داده بودند. به هر رو، ((خانه های مشترک)) حتی در شکل معتدل و منطقی خود با شرایط آن زمان شوروی منطبق نبودند، زیرا سطح فناوری و هزینه های تمام شده برای ساخت آنها با توجه به توسعه نیافتگی کشور قابل توجیه نبود. از این رو، ساخت این مجتمع ها چندان رایج نشد و آنجا هم که ساخته شدند در واقع در داخل چارچوب کارخانجات قرار گرفتند و به صورت شهرک های خوابگاهی وابسته به آنها درامدند. شاید یکی از دستاوردهای مثبت فکر ((خانه های مشترک))، به وجودآوردن باشگاه ها (کلوب های) کارگری بود یعنی محل هایی برای تجمع کارگران در اوقات فراغت با تکیه بر فعالیت های فرهنگی نظیر مطالعه، تماشای نمایش، شرکت در فعالیت های ورزشی، کنفرانس ها علمی و ادبی و غیره. (فکوهی، ۱۳۸۵: ۵۱۲).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۳-۲۱ سابقه آپارتمان نشینی و آپارتمان سازی در ایران
ساخت و ساز آپارتمان ها در دهه ۲۰ به هیچ رو نمی توانست با نیازهای فزاینده مسکونی انطباق داشته باشد، به گونه ای که در فاصله ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۷، در حالی که افزایش متراژ مسکونی استیجاری حدود ۵/۳ درصد در سال بود، جمعیت با آهنگ سالانه ۴/۵ درصد افزایش یافته بود و تقاضا به همان میزان و حتی بیشتر، سبب شده بود که کمبود به صورتی هر چه حادتر احساس شود. راه حل های موقت نظیر اسکان دادن در آپارتمان های مشترک همان گونه که گفتیم نمی توانست پاسخگوی نیازها باشد و بسیاری از مهاجران جدید روستاییان تازه وارد به شهرها بودند، آمادگی داشتند که به جای برخورداری از اتاقی در یک آپارتمان بزرگ و مشکلات زندگی جمعی سازمان نیافته، در مجتمع هایی با خدمات مشترک سازمان یافته زندگی کنند. فکر((خانه مشترک)) یا همان مجتمع ها که از ابتدای انقلاب و با به وجود آمدن کمیسیون ویژه ای در شورای عالی اقتصاد ملی، به وجود آمده بود، بار دیگر از سوی انجمن معماران معاصر مطرح شد (فکوهی، ۱۳۸۵: ۵۱۲). اما در ایران نیز در گذشته ساختمان های بلند و چندین طبقه وجود داشته است؛ برای مثال در سال ۱۲۷۱ ه.ق در داخل محدوده ی شهر بوشهر ساختمان های مردم دو، سه و حتی چهار طبقه بوده که از سنگ های فسیلی و ملاط گچ و ساروج و بعضا” کاه و گل و پوشش تیر چندل ساخته شده و درب و پنجره ها نیز از جنس چوب ساج بوده که در برابر موریانه و رطوبت کاملا” مقاوم بوده اند و احداث خانه های کپری و غیر استانداد در داخل محدوده ی شهر ممنوع بوده است (اسدی و امیری، ۱۳۹۱: ۲۶). در ایران اولین بار ساختمان های بلند با آسانسور در سال های بین ۱۳۱۳- ۱۳۲۸ با ۱۰ طبقه ساخته شد. و در سال های بین ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ در محل تقاطع فردوسی و جمهوری امروز ساختمان تجاری با نام ساختمان پلاسکو ساخته شد. آپارتمان نشینی در جهان و ایران سابقه طولانی ندارد ولی سرعت رشد و گسترش آن بسیار زیاد بوده است. این پدیده در ایران از حدود چهار دهه پیش آغاز شده است و امروز در حال تبدیل شدن به معضلی فراگیر در شهرهای بزرگ و پدیده ای رو به گسترش است (صادقیان، ۱۳۸۸: ۱۸-۱۶).
۲-۳-۲۲ مجتمع مسکونی (Residential Complex)
جمعیت جهان روز به روز در حال افزایش است و روند شهر نشینی نیز همراه با آن افزایش پیدا می کند. با افزایش روز افزون جمعیت و به تبع آن افزایش تمایل شهرنشینی، نیاز به مسکن ضروری خواهد بود. نیاز به تعداد زیاد مسکن و همچنین سرعت در اجرا باعث شد که اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم روشی با عنوان انبوه سازی صنعتی مسکن مورد استفاده قرار گیرد. در انبوه سازی صنعتی ابتدا قطعات و اجزا ساختمانی در کارخانه های پیش ساز ساخته می شود و بعد از حمل به محل پروژه در کنار همدیگر قرار می گیرند. این قطعات می توانند، قطعات یک ویلای بزرگ باشند یا قطعات مجموعه های آپارتمانی کارگری. شکل انبوه سازی در ایران به گونه متفاوت از کشورهای توسعه یافته است. وقتی از انبوه سازی صحبت می شود، بلا فاصله ساخت و سازهای یکسان، مشابه، همزمان و به یک نیت، با مصالحی شبیه به هم ذهن انسان خطور می کند و به همین دلیل است که استفاده کنندگان با چنین ساخته هایی به سختی برخورد می کنند. با توجه به این کشور ما، کشوری در حال توسعه است و مسکن به عنوان یکی از شاخصه های مهم توسعه مطرح است، باید به مسئله ساخت و ساز را کنترل کرد ارجاع کار به بخش خصوصی است. از موارد لازم برای تعیین صلاحیت انبوه سازان داشتن توان فنی و اجرایی است. طبق قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مصوب سال ۱۳۷۴ مجلس شورای اسلامی، سازنده انبوه مسکن به اشخاص حقیقی و حقوقی گفته می شود که توانمند مدیریت و مسئولیت پدید آوری طرحها، توانمندی تامین و جذب سرمایه، مدیریت تولید و عرضه مسکن و ساختمان را با بهره گرفتن از فناوری های نوین صنعت ساختمان و در چارچوب مقررات ملی ساختمان و سایر قوانین مربوط داشته و پروانه اشتغال به کار از وزارت مسکن و شهرسازی دریافت کرده باشند. به همین جهت سیاست انبوه سازی به عنوان یک سیاست محوری در کشور، بعد از سپری شدن حدود دو دهه بعد از پیروزی انقلاب بطور جدی مورد توجه قرار گرفته است. بطور کلی جهت گیری هایی تا پایان برنامه پنج ساله اول در ذهن سیاست گذاران بخش وجود داشت، غالبا” معطوف به تامین مسکن از طریق مصرف کننده نهایی بود و انبوه سازی یا حرفه ای سازی جایگاهی در مبانی سیاست گذاری بخش نداشت، آثار زیانبار برداشت های ناصحیح از انبو ساز و فعالیتهای انبوه سازی از جهات مختلف، صاحب نظران و سیاست گذاران بخش مسکن را در خصوص گردش یک باره سیاستها، از انفرادی سازی به انبو سازی، به اجماع قطعی می رساند. که در واقع این رویکرد جدید یک انتخاب واحدهای انبوه از مهم ترین مسایل در انبوه سازی است. یکی دیگر از مسایل مهم در انبوه سازی کیفیت مهندسی ساخت و ساز است. انبوه سازی در شرایطی می تواند مفید باشد که به دست مجموعه های توانا انجام شود. مجموعه های توانمندی که قادر باشند با برنامه ریزی درست هم از نظر شهرسازی و هم از نظر مدیریت ساخت و توان اجرایی نسبت به احداث مجتمع های ساختمانی اقدام کنند (معینی، ۱۳۹۲ : ۱۸۷- ۱۸۵). مجتمع های به عنوان پیچیده ترین و اساسی ترین عملکرد در عرصه معماری دو قرن اخیر به حساب آمده و می توانند تاثیرات بسیار زیادی بر رفتار ساکنین و روابط آنها داشته باشند. این مجتمع ها ترکیب فضاهای باز و بسته متعددی هستند که به هم مرتبط بوده و در هم تنیده اند. فضای باز به عنوان بخش جدایی ناپذیر مجتمع های مسکونی، هم از نظر روابط اجتماعی و هم از نظر ساختار و منظر شهری حائز اهمیت هستند. در واقع فضاهای باز مسکونی به نوعی تبلور ماهیت زندگی جمعی هستند و موجب فرآهم آمدن موقعیت هایی برای رشد خلاقیت، زمینه معاشرت تقابل و تعامل اجتماعی ساکنین می شوند (یزدانی و تیموری، ۱۳۹۱: ۸۶). در کشورهای توسعه یافته جهان، بازسازی از شهرها و بازسازی و تجدید حیات مجتمع های مسکونی روند موضعی است که برای چند دهه است، با این روند تقریبا” در ساخت و سازها بلوک های بزرگ مسکن نسبت به قرون گذشته، جدا از بهبود محیط زیست مسکن، کیفیت زندگی به معنای اجتماعی و اقتصادی بهبود یافته است (Bogdanović & Mitković, ۲۰۰۵: ۲۱۹). زندگی در آپارتمان های بلند برای طبقه مرفه بسیار مطلوب و دلپذیر است، شاید مهم ترین عامل شهرت این واحدها مناظر زیبایی است که به ساکنان خود عرضه می دارند، به خصوص ساکنان طبقات بالاتر که ساختمان های مجاور نیز جلوی دید آن ها را نمی گیرند. آپارتمان واقع در بالاترین طبقه، که خود به صورت خانه ای ویلایی در پشت بام می باشد، با این حال، افزایش ارتفاع بنا به بیش از ۴۰ طبقه، زندگی در واحدهای طبقات بالا را تا حدی نامطلوب می گرداند، چرا که به علت سرعت زیاد باد در این ارتفاع، تراس ها قابلیت استفاده خود را از دست می دهند، ساختمان های بلند معمولا برای گروه های مرفه جامعه مناسب می باشند. گروه هایی که می توانند از تسهیلات مشترک و امنیت موجود در این گونه ساختمان ها بهره ببرند و هم چنین امکان پرداخت هزینه های نگهداری آن ها را داشته باشند. ساکنان این واحدها به انواع تسهیلات لوکس رفاهی مانند سیستم حرارت مرکزی، تهویه مطبوع، استخر، سونا، سالن بدن سازی دسترسی دارند. هم چنین از سایر تسهیلاتی که هزینه آن بین ساکنان تقسیم می گردد نیز بهره مند هستند. به همین ترتیب نگهبان ۲۴ ساعته، دزدگیر و سایر سیستم های ایمنی نیز در این ساختمان ها موجود است. تاکید بر امنیت به دلیل افزایش جمعیت، عدم آشنایی با همسایه، جدایی از فعالیت های خیابانی و فقدان معنی و عملکردی روشن در فضاهای بازشهری می باشد که همه بر ناامنی دلالت می کنند (شوئنوئر، ۱۳۸۹: ۱۰۳). به دلیل افزایش جمعیت شهرها و عدم فضای باز در چشم اندازهای شهر ها و تبدیل آن به چشم اندازهای عمودی به دلیل ساخت و سازهای آپارتمان ها و مجتمع های مسکونی باعث شکاف های روحی وروانی در ساکنین آن شده است. استفاده از تکنولوژی پیشرفته و نوآوری در طراحی مجتمع های مسکونی با سطح خاصی از هنر که با دیگر نیازهای انسان از جمله زندگی در محیط مجتمع و تماشای مناظر دور و عکس پشت از پنچره ها می تواند جالب توجه یاشد اما دور شدن از عناصر متحرک و غیر از طبیعت، دیدن بدون تصویر نزدیک از موجودات باعث کاهش شور و شوق از محیط زندگی می گردد (Ansari & etal, 2014: 74). مجتمع مسکونی میان فضای بیرونی و فضای درونی یک فضای میانی وجود دارد، مبهم و نگران کننده: فضاهای مشاع (هال، ورودی، راه پله، حیاط) که نه جزو ((بیرون)) است و نه جزو ((درون)). فضای مسکونی که با نشانه هایی چون فضای تمیز و کثیف توصیف شده با عطف به میهمان که اجازه ورود به آن جا را دارد سازمان دهی شده است. به عنوان مثال، اعضای خانواده می توانند به آشپزخانه داخل شوند، دوستان می توانند به سالن غذا خوری داخل شوند، بیگانه می تواند فقط تا ورودی ساختمان رخنه کند. فضا بر حسب استفاده خصوصی، عمومی یا نیمه عمومی که قرار است از آن به عمل آید تقسیم بندی شده است (هومون، ۱۹۶۸: ۱۸۲). برخلاف متعارف نگرش درباره مجتمع های مسکونی بزرگ تابعی از فرصت هایی است که برای ترک آن وجود دارد؛ یعنی درجه آزادی در قبال تنگناهایی که بر دستیابی به مسکن، تحمیل می کند. بدون به حساب آوردن مجموعه تنگناهایی که بر دستیابی به مسکن، به ویژه در طبقات پایین جامعه حاکم است، تفسیر پاسخ هایی که به پرسش های کلی درباره مجتمع های مسکونی بزرگ داده می شود، خیلی ساده انگارانه خواهد بود. آن جا که جامعه شناس پرسشی درباره سلیقه مطرح می کند و از گذر آن فکر می کند، اسرار معاشرت را کشف می کند، فضیلتی نه خواب آور بلکه مشارکت جو، پاسخگویان طبقات بی بضاعت پاسخی از سر ناچاری می دهند: «آن چه مهم است، داشتن مسکن است» ( پاسخ یک صیقل کار)؛ «آن قدر افراد نیازمند به مسکن وجود دارد» (زن کارگر آبکاری)؛ «من با مجتمع مسکونی بزرگ از لحاظ تامین مسکن افراد نیازمند موافقم» ( یک کارمند). آنان مجتمع مسکونی بزرگ را به عنوان راه حلی برای برون رفت از بحران مسکن، که مشخصا” تبعات سخت آن را تجربه کرده اند، تایید می کنند: «شگفت زده، نمی توانم باور کنم، پس از سال ها سکونت در یک آلونک، این جا معرکه است» (زن یک شاگرد بنا). «برای من مجتمع مسکونی بزرگ مثل یک سربازخانه، یک مصیبت کده، یک خوابگاه است» ( کارگر متوسط، مالک)؛ (فیالکوف، ۱۳۸۳: ۵۱).
۲-۳-۲۲-۱ فضاهای باز در مجتمع های مسکونی بلند مرتبه
فضاهای خارجی در کنار ساختمان های چندین طبقه، در بیشتر موارد هویت نا مشخص دارند، مگر اینکه کاربری ویژه ای را به واسطه افراد ساکن ساختمان کنارش پیدا کنید، به این ترتیب فضا یک هویت عمومی پیدا می کند. تاکید بر اهمیت این موضوع که در فضاهای عمومی مناطق مسکونی تنها فرصت هایی برای راه رفتن یا نشستن کافی نیست، بلکه فرصت برای فعالیت، انجام کاری و غیره … برای حضور بیشتر افراد و در نتیجه زنده شدن فضای عمومی می شود. ویژگیهای هندسی ساخت و سازهای مسکونی، به طور مستقیم بر شخصیت، خواص و کیفیت فضاهای بازی که توسط این شکلها به وجود می آیند، تاثیر می گذارد. موضوع افزایش شدید نیاز به تأمین مسکن بعد از جنگ جهانی و تاثیر آن بر غفلت معماران از فضای باز، امروزه موضوعی است که مورد قبول همگان است. به همین دلیل، موضوع فضای باز در مورد ساخت و سازهای بلند مرتبه و پرتراکم، اغلب یکی از مهمترین مسائل مطروحه در این زمینه است (ماهوتی، ۱۳۹۰: ۵۶). فضای باز مسکونی امتدادی از فضای زندگی داخل خانه و جزئی از زندگی ساکنان است. فضای باز مسکونی به عنوان مکانی ضروری برای برقراری ارتباطات متقابل و شناخت اجتماعی است. از این رو فضایی مملو از ارتباطات است. این فضا هر چند امروزه ممکن است جلوه ای شهری داشته باشد، اما تمایزات بسیاری چه از لحاظ ماهیت ( مانند حیاط وابسته و متصل به خانه) و چه از لحاظ کالبدی و چه از لحاظ فعالیت هایی که انتظار می رود در آن صورت گیرد، با تمام فضاهای باز شهری دارد. این فضا به عنوان یک میانجی و حوزه دافع در مقابل جهان خارج از خانه عمل می کند. فضای باز مسکونی، محیط پیرامونی حوزه یک همسایگی است که به طور عینی ادراکی را بر استفاده کننده گانش می نمایاند؛ که سبب ارتقای کیفیت محیط مسکونی و میزان رضایت ساکنان از زندگی می شود. منظر مسکونی تنها محیطی کالبدی و بصری نیست، بلکه ادراکی است که از دریافت کلیه حواس فهم می شود. منظر مسکونی به علاوه محیطی است که در آن به وسیله پتانسیل های ذاتی فضا در حوزه مسکونی که فزآینده میزان کاربری کاربران از فضاست، به بروز کشش جمعی در فرد منجر می شود تا روابط حسی خود را گسترش دهد و به روابط اجتماعی روی آورد. آنچه کاربر از فضای باز دریافت می کند، اطلاعاتی است که محوطه به کاربر می دهد و قابلیت هایی است که برای او ایجاد می کند تا در محیط به ارتباط با محیط یا افراد دیگر بپردازد. اطلاعات درون محیطی شامل فرم، عملکرد، معنا و غیره می شود و اطلاعات برون محیطی مواردی مانند عدم احساس خلوت در یک فضای باز و در دید بودن، احساسی از میزان تملک بر فضا و مشارکت داشتن در آن و اطلاعاتی از این دست است که از کالبد فراتر می رود و به تمامی در دایره محوطه بر فرد وارد می شود و بر ادراک او اثر می گذارد. در طراحی، برنامه ریزی و مدیریت محوطه باید مولفه های موثر را شناخت، پیش بینی و دسته بندی و اعمال کرد. از آنجا که درک محیط مسکونی متاثر از نحوه ادراک فرد است، از این رو طراحی، منبعث از شیوه ادراک منظر مسکونی است. منظر مسکونی به دو حوزه عوامل انسانی و محیطی تفکیک ناپذیر است. عوامل محیطی متشکل از عوامل کالبدی و غیر کالبدی است. عناصر کالبدی ظرف سازنده عوامل اکولوژیک محیط است که شامل موارد اقلیمی و غیر اقلیمی می شود. انسان نیز با رفتارها و واکنشهای خود جزء لاینفکی از فضا و محیط مسکونی است که در تقسیم بندی مذکور این عامل با دو مولفه فردی و ارتباطی معرفی و تفکیک شده است. با شناخت کافی از اجزاء تشکیل دهنده منظر مسکونی و یافتن قابلیتهایشان و تطبیق آنها با انتظارات، نیازها و پتانسیل های مجموعه مورد طراحی می توان به طرح و برنامه مطلوبی در منظر مسکونی دست یافت (رامیار، ۱۳۹۰: ۴۴).
۲-۳-۲۳ سابقه کشورهای مختلف در حوزه پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی
۲-۳-۲۳-۱ اتریش: شهر وین، طی پروژه تحقیقاتی با عنوان احیای مجتمع های مسکونی و حل مشکلات اجتماعی در وین که از سوی سازمان ملل متحد تأمین مالی شده بود، مورد بررسی و پژوهش قرار گرفت. در جریان این طرح ضمن مشخص شدن فضاهای مرمت و بازسازی، شیوه ها و راهکارهای موردنیاز شناسایی شد. در این پروژه از نظرات متخصصان کشورهای مختلف اروپایی استفاده شده است. یکی از اهداف این پروژه مشارکت دادن مستاجران و صاحبان املاک و کاهش تعداد کسانی بود که ناگزیر به تخلیه خانه های خود بودند. بر این اساس، اگر میزان اجاره بها با میزان درآمد افراد تناسب نداشت، بایستی به آنان یارانه ای پرداخت می شد. این کمک در راستای این ایده بود که هر گونه سرمایه گذاری برای ارتقای کیفیت مسکن دارای تاثیرات روحی و روانشناختی است. به ویژه اگر این ارتقاء با مشارکت خود ساکنان صورت گیرد، چرا که تجربه نشان داده است، هر زمان که خود صاحبان خانه مساکن در جریان طرح ها و پروژه ها دخالت داشته اند، انجام طرح ها با موفقیت بیشتری همراه بوده است. و نتیجه این است که مسکن سالم تنها به دلیل تعداد یا مکان مناسب آن نیست، بلکه وجود نوعی هماهنگی و انسجام در میان سازه های مختلف پیرامون از اهمیت خاصی برخوردار است. هماهنگی میان سازمان های تامین کننده خدمات اجتماعی- بهداشتی و همه ی سازمان هایی که به نوعی در جریان برنامه ریزی و طراحی کلیه خدمات درگیرند نیز از جمله عوامل مهم برای ایجاد مسکن سالم به شمار می رود (بارتون و تسورو، ۱۳۹۱: ۱۲۸).
۲-۳-۲۳-۲ دانمارک: فکر مجموعه های مسکونی اشتراکی[۲۱] از دانمارک شروع شد و پیدایش آن، در حقیقت، به سه عامل بستگی داشت. نخست جنبش مردم ضد فرهنگی دهه شصت میلادی که عامل افزایش تقاضا برای زندگی اجتماعی گردید؛ دوم گرایش و جانب داری جامعه از مجموعه های مسکونی کم تراکم با ارتفاع کم و در مقیاس کوچک؛ و سوم فشارهای جدیدی که در پی تغییرات اجتماعی اقتصادی و جمعیتی بر خانواده ها وارد شده بود. مجموعه های مسکونی نیز همانند خانه های آپارتمانی، که قبلا” ساخته شده بودند، برای ارائه خدمات روزمره بیشتری به ساکنان به وجود آمدند. این موارد شامل دسترسی به خدمات عمومی، تعامل اجتماعی و غیره… می باشد (شوئنوئر، ۱۳۸۹: ۸۵).
۲-۳-۲۳-۳ انگلستان: مجموعه های مسکونی اشتراکی مشابه فکر ایجاد مجموعه های مسکونی کم ارتفاع مربعی شکل است که توسط ابنزر هاوارد، در ابتدای قرن بیستم، در پی ایده باغ شهرهای او در انگلستان ارائه و ساخته شد. مجموعه های مسکونی هومزگارث [۲۲] و میدو وی گرین[۲۳] که هر دو در لچ ورث ساخته شده اند، دو نمونه از این نوع ساخت و سازها هستند. در این مجموعه ها تمام ساکنان به محل نظافت هر واحد مسکونی توسط کارمندان نظافتچی مجموعه انجام می گیرد. بر خلاف مجموعه مسکونی اشتراکی دانمارکی، که ایده طراحی آن بر اساس خانواده قرار گرفته بود، مجموعه های مسکونی انگلیسی برای افراد مسن، و خانواده های بدون بچه یا مرفه طراحی شده اند (همان منبع: ۸۶- ۸۵)
نظریات و دیدگاه های تحقیق
۲-۴ نظریات در حوزه پایداری اجتماعی و مجتمع مسکونی
۲-۴-۱ نظریه اجتماعی و کیفی توسعه
تا حدود دهه۱۹۶۰، اصولا مفهوم عام توسعه در معنای توسعه اقتصادی به کار می رفت و به همین دلیل بر شاخص های کمی مثل افزایش تولید ملی و درآمد ملی و رشد جمعیت شهرنشین استوار بود. اما از دهه ۱۹۶۰ به بعد، تغییرات اساسی در نحوه نگرش به مفهوم توسعه و شاخص های آن به ظهور رسیده، که به نوبه خود اهداف و روش های برنامه ریزی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. از مهم ترین جریان های فکری و اجتماعی در این زمینه می توان به رواج مفاهیم کیفیت زندگی، رفاه اجتماعی و عدالت اجتماعی و مانند اینها اشاره کرد که نفوذ و تاثیر آنها همچنان رو به گسترش است. در شرایط کنونی، در کنار شاخص های اقتصادی توسعه، دو گروه از شاخص های اجتماعی و فرهنگی جایگاه محوری در برنامه ریزی و مدیریت توسعه پیدا کرده اند. در نتیجه کوشش های نظری و عملی زیادی در جهت ارائه مفهومی وسیع تر از توسعه صورت گرفته که بیشتر به ابعاد اجتماعی و کیفی توسعه و هدایت برنامه ریزی و مدیریت در راستای آن معطوف است. یکی از مظاهر عمده تغییر مفهوم توسعه، تحولی است که در نحوه نگرش سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن در طول دو دهه اخیر نسبت به این مفهوم به وجود آمده است. در واقع سازمان ملل متحد از الگوی جدیدی برای توسعه حمایت می کند که فراتر از توسعه اقتصادی به «توسعه پایدار» نظر دارد. در گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد، زیر عنوان «گزارش توسعه انسانی ۱۹۹۴» با توجه به نیازهای همه جانبه مردم جهان و از جمله تامین امنیت اقتصادی و اجتماعی جوامع انسانی، الگوی جدید توسعه به صورت زیر معرفی شده است:
«پرداختن به چالش فزاینده امنیت انسانی، مستلزم الگوی توسعه جدیدی است که مردم را در کانون توسعه قرار می دهد. رشد اقتصادی را نه به عنوان یک هدف بلکه به مثابه یک وسیله تلقی می کند، فرصت های نسل آتی را نیز همراه با فرصت های زندگی نسل های حاضر مورد حمایت قرار می دهد و نظام های طبیعی را که حیات وابسته به آنها است، محترم می دارد. در تحلیل نهایی، توسعه انسانی پایدار توسعه ای است طرفدار مردم، طرفدار ایجاد شغل و سازگار با طبیعت. در این گونه توسعه، کاهش سطح فقر، اشتغال مولد، یکپارچگی اجتماعی و تجدید حیات زیست محیطی بالاترین اولویت را پیدا می کنند». (مهدی زاده، ۱۳۹۲: ۴۶- ۴۵).
۲-۴-۲ نظریه اکولوژی اجتماعی شهری
کلمه اکولوژی از کلمه یونانی اویکوس به معنی مسکن- محل زیست- خانه و لوگوس به معنی دانش آمده است. در اکولوژی انسانی هرگونه محیط زیست انسان در رابطه با شکل زندگی گروه های انسانی مورد مطالعه قرار می گیرد که حاصل آن اکولوژی مسکن، اکولوژی روستایی، اکولوژی شهری، اکولوژی ناحیه ای و اکولوژی فرهنگی می باشد. می توان گفت که اکولوژیستها نقطه نظر کاملا” مشخصی دارند. آنها همه الگوهای زندگی را در بومهای معین بررسی می کنند. شاید اکولوژی شهری را ابتدا مکتب جامعه شناسی شیکاگو به جامعه علمی شناساند. اکولوژیستهای جامعه شناس، در زمینه الگوهای توسعه شهری و محل انتخابی گروه های انسانی و شهرها، به نظریه های تازه ای دست یافتند. اما برای جغرافی دانان بیش از همه ساخت داخلی شهرها، و موقع جغرافیایی آنها مورد توجه بود. بدینسان در اکولوژی شهری شرایط آب و هوایی، توپوگرافی، پوشش گیاهی، خصیصه های اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، قومی و نظام حکومتی در رابطه با ساخت داخلی شهرها، محل انتخابی گروه های انسانی و همه پدیده هایی که در محیط جغرافیایی شهر ظاهر می شوند مورد مطالعه قرار می گیرد. اکولوژی شهری مثل همه شاخه های دانش اکولوژی کلی نگر و جوامع نگر است از این رو در اکولوژی شهری تنها با یک شرکت تجاری یا صنعتی سرو کار نخواهیم داشت بلکه با گونه ها روبرو خواهیم بود مثل سازمانهای مالی، سازمانهای خدماتی، محلات شهری و… که مشخصات مشترک دارند (شکوئی، ۱۳۶۵: ۱۶۶-۱۶۵). اکولوژی اجتماعی، کنفدراسیونی از گروه های جامعه را در نظر دارد که با هم کار می کنند تا ارتباطات معنی دار، هم کاری و خدمات عمومی را در فعالیت های روزانه حیات شهری برقرار کنند و یک مفهوم شهر گرایانه از شهروندی را پرورش دهند؛ مفهومی که طبقه و موانع اقتصادی را کنار می زند تا خطراتی نظیر انحطاط اکولوژیکی در سطح سیاره یا تهدید هسته ای را به بحث بگذارد. این فکر وجود دارد که همکاری و هماهنگی درون و بین جوامع می تواند بر روندهای مخرب سیاست های متمرکز و قدرت دولت مرکزی استیلا یابد. بنابر ادعای اکولوژی اجتماعی، شهر می تواند به عنوان یک میدان اکولوژیکی و اخلاقی برای فرهنگ سیاسی متزلزل و یک شهروندی کاملا” متعهد عمل نماید (روزلند، ۱۳۷۸: ۳۹). توجه کانونی به تنوع شهری به هر حال- اگر با اشتغالات ذهنی جاری تر سازگار شود به طریقی توسعه یافت که بر علم گرایی جامعه شناسی ایالات متحده امریکا در آغاز قرن بیستم پشت پا زد. اعضاء گوناگون مکتب شیکاگو برای توضیح توسعه و تفکیک شهرهای مدرن، بارزتر از همه استعاره های ارگانیگ یا بیولوژیکی استفاده کردند. از نظر ارنست برجس، رشد و سازمان شهر با عملکرد سوخت وساز در بدن انسان مورد قیاس بود. رودریک مکنزی (۱۹۶۷) نیز برای تحلیل روابط مردم با یکدیگر و محیط های آنان، و طرز کار رقابت، انتخاب و انطباق در زندگی اجتماعی و فضایی، مطالعه اکولوژی گیاهی را به مثابه مدل «اکولوژی انسانی» برگزید. ادعا های علمی جامعه شناسی اولیه، استاندارد، و بیشتر موضوعاتی زبانی هستند، اما تاثیر استعاره های ارگانیکی در اینجا در چارچوب دو شیوه ذهنی که رویکردهای مکتب شیکاگو را به زندگی شهری بیان کرده، ارزش توجه دارد. شهرها، نخست به مثابه نظام های پیچیده مبتنی بر فرآیندهایی دیده شده بودند که فراتر از طرح های عاملان اجتماعی می رفت. فرآیندهای شهری توسعه، تفکیک، سازمان و بی سازمانی، فی نفسه دارای درجه ای از استقلال بوده و همواره تحت بررسی یا کنترل منطقی نیستند. رابرت پارک می نویسد که (( شهر صرفا” یک شیء مصنوع نیست، بلکه یک ارگانیسم است. رشد آن اساسا” و به عنوان یک کل، طبیعی، کنترل ناپذیر و طراحی نشده است. اشکالی که شهر میل به قبول آن دارد، اشکالی هستند که بر کارکردهایی که به انجام آن خوانده می شوند دلالت داشته و با آن تطبیق می کنند (تانکیس، ۱۳۹۰: ۵۳-۵۲). در بوم شناسی شهری به این موضوع اشاره می شود که هر جا وضعیت بوم شناختی مناسب بوده است، شهر یا روستا رشد کرده و هرجا که شرایط محدود بوده، این دو رشد بطئی داشته اند. در این نوع بوم شناسی، شهرها نیز مرحله به مرحله رشد می کنند. شهرها با فرآیندهای رقابت، تهاجم و جانشینی که همه در بوم شناسی زیستی رخ می دهند، به صورت نواحی طبیعی سامان می یابند. به نظر گریفیت تیلور در روند بوم شناسی شهرها، مراحل تکوین به این ترتیب است:
الف) دوران کودکی، که پیدایش مغازه ها و واحدهای مسکونی، به علل گوناگون، آغاز می شود ولی کارخانه ای وجود ندارد.
ب) دوران قبل از بلوغ، که با شکل گیری نواحی مختلف مسکونی و گسترش مغازه ها همراه است.
ج) دوران بلوغ شامل پیدایش کارخانه ها و فقدان ناحیه مسکونی برای اقامت طبقه مرفه و ثروتمند.
د) دوران قبل از رشد کامل، که با ایجاد بخش ویژه ای برای سکونت طبقه مرفه همراه است.
ه) دوران رشد کامل، که در آن نواحی معینی برای تجارت، صنعت و پیدایش انواع مسکن در بخش های شهری به وجود می آید و شهرها مجموعه ای از خانه های مجلل تا معمولی و زاغه ها و آلونک ها می گردند.
اما رنسانس واقعی در مطالعات بوم شناختی با کار آموس هاولی در دهه ۱۹۵۰ آغاز گردید؛ رویکرد تازه ای که به لحاظ روش شناسی، دقیق تر از بوم شناسی چهار دهه پیش بود. هاولی شکل تازه ای به رویکرد بوم شناختی داد و آن را در حوزه جامعه شناسی وارد کرد. او همانند پارک معتقد بود که علم را باید بر پایه چشم انداز آن و نه بر اساس موضوع مطالعه اش تعریف کرد. چشم انداز خاص بوم شناسی انسانی، تلاش برای تبیین چگونگی انطباق جمعی و نا آگاهانه جمعیت های انسانی با محیط است. اگر چه انسان ها با توسعه مهارت های فرهنگی توانایی انطباق موثرتر و کاراتر با محیط خود را دارند اما تفاوت بین آنها کمی است نه کیفی. سیمون دانکن همانند هولی، اجتماع بوم شناختی، را جستجو گر تعادل دانسته است. ولی معتقد است که نظام بوم شناختی را می توان به مثابه مجموعه ای در نظر گرفت که واحدهایش به لحاظ کارکردی متقابلا” به یکدیگر وابسته اند. این واحدها عبارتنداز: جمعیت، محیط، فناوری انسانی، که تمام این متغییر ها با یکدیگر در تعامل اند (ساسان پور، ۱۳۹۰: ۴۴-۴۰). الگوی بوم شهر به دنبال ارائه چشم اندازی ترمیمی و عملی برای حضور پایدار انسان در این سیاره را نشان می دهد و راه موفقیت خود را از طریق بازسازی شهر، شهرکها و روستاها در توازن با سیستمهای زنده باز می کند. بشر در حال مقابله با محدودیتهای سیاره است؛ ما در حال تجربه بی ثباتی سریع آب و هوایی جهان هستیم و اکوسیستم کل در معرض خطر است. این تهدید کننده محیط زیست جهانی، به بازسازی شهر، شهرک و دهکده در سراسر جهان نیاز دارد که مستلزم صرفه جویی در انرژی و حفظ منابع طبیعی برای زمانی طولانی است. شهروندان در هر جامعه ای در هر شهر، شهرک و روستا- در نهادینه کردن و اجرای کاربری زمین جدید و سیاستهای حمل ونقل و شیوه های حفظ زمینهای کشاورزی و فضای باز و اصلاح زیستگاه طبیعی نقش دارند. بوم شهر، یک شهر سالم اکولوژیکی است؛ شهرهای امروزی این گونه نیستند. در شهرهای اکولوژیک تاکید بیشتر بر مسائل زیست محیطی، مانند صرفه جویی در انرژی، اقدامهای ضد آلودگی محیط زیست، استفاده کمتر از اتومبیل، حفاظت از طبیعت و زیستگاههای طبیعی و استفاده از منابع تجدید پذیر به جای منابع تجدید ناپذیر است (جمعه پور، ۱۳۹۲: ۳۱۵-۳۵۰).
منشور بوم شهر الکساندریا در سال ۲۰۰۸: این منشور که کمسیون سیاسی محیط زیست شهر الکساندریا در ایالت ویرجینیا، در چهاردهم ژوئن ۲۰۰۸ منتشر کرد، پیرو طرحی راهبردی بود که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ در دستور کار این شهر قرار گرفته است. هدف این طرح رسیدن به شهر پایدار و اقتصاد قوی با محیط زیست سالم است. این منشور به صورت زیر است:
سیاستهای کاربری زمین و فضاهای باز در شهر باید در تعادل با محیط طبیعی و ساخت و سازها در راستای توسعه پایدار باشند.
کاربری زمین باید طوری طراحی شده باشد که مردم را به پیاده روی، استفاده از دوچرخه و حمل و نقل عمومی تشویق کند، که این امر به وسیله کاربری های مختلط، مسیرهای پیوسته و افزایش هدفمند تراکم شهری در کنار مسیرهای حمل و نقل عمومی صورت می گیرد.
فرصتهای بیشتر برای توسعه پایدار، ایجاد و بر استفاده از شیوه های ساختمان سازی سبز و فضای باز و تفریحی بیشتر تاکید می شود.
مقررات ساختمان، منطقه بندی و کاربری زمین در راستای اهداف این منشور باشد.
اقدامهای کاربری زمین در جهت عدالت اجتماعی باشد (همان منبع: ۳۵۳).
۲-۴-۳ نظریه سرمایه اجتماعی
امروزه سرمایه اجتماعی به شعار روز علوم سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد تبدیل شده است. سرمایه اجتماعی یک مفهومی است که عمر آن به قرن هجدهم و قبل از آن می رسد (علیخان گرگانی و مرادی، ۱۳۹۲: ۳۲). توجه به عامل سرمایه و نقشی که در تحقق اشکال مختلف توسعه در سطوح ملی، شهری و روستایی دارد، همواره مورد توجه صاحب نظران توسعه بوده است. امروزه ادبیات توسعه در مبحث سرمایه حاوی صورت های متعددی از این مفهوم است. اقتصاددانان کلاسیک عوامل اصلی شکل گیری رشد اقتصادی را نخست در سرمایه فیزیکی و سپس نیروی کار جستجو می کردند. در دهه ۱۹۶۰ ابتدا نئوکلاسیک هایی چون شولتز و بکر ایده سرمایه انسانی را مطرح نمودند که به واسطه آن اعضای جامعه از طریق بهره گیری از آموزش به خصوص آموزش های فنی و حرفه ای می توانند توانایی خود را تقویت نموده و افزایش تولید را تسهیل و موجب شوند. از سال های ۱۹۸۰ به بعد مفهوم سرمایه اجتماعی وارد ادبیات علوم اجتماعی به خصوص جامعه شناسی می شود که در شکل اولیه اش ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می شود (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶: ۳۸۴-۳۸۳). سرمایه اجتماعی، زاده کنش و واکنش های افراد می باشد و محصول آشنا بودن و آشنا شدن آدمیان با یکدیگر است و بر چشم داشت هایی استوار است که از آشنایی جان می گیرد و در اکثر مواقع با گذر زمان می بالد و گسترده می شود. یکی دیگر از شاخص های سرمایه اجتماعی توسط اونیکس و بولن طراحی شد این شاخص ها عبارت بودند از شرکت در اجتماع محلی، موثر بود در زمینه اجتماعی، احساس اعتماد و امنیت، ارتباط با خانواده و دوستان، مدارا و تحمل تفاوت ها و تنوعات، ارزش زندگی و روابط کاری می باشد (طهماسبی، ۱۳۹۱: ۲۳). تعریف رایج سرمایه اجتماعی در جریان اصلی جامعه شناسی آمریکایی به ویژه در روایت کارکردگرایانه آن یعنی اینکه سرمایه اجتماعی عبارت است از روابط دوجانبه، تعاملات و شبکه هایی که در میان گروه های انسانی پدیدار می گردند و سطح اعتمادی که در میان گروه و جماعت خاصی به عنوان پیامد تعهدات و هنجارهای پیوسته با ساختار اجتماعی یافت می شود. در مقابل، جامعه شناسی اروپایی این مفهوم را در بررسی این موضوع به کار می گیرد که چگونه تحرک پیوندهای مربوط به شبکه های اجتماعی، سلسله مراتب اجتماعی و قدرت تمایز یافته را تقویت می کند. با وجود، نکات مورد اشتراک این دو دیدگاه در مورد سودمندی سرمایه اجتماعی در افزایش برخی ویژگی ها مانند آموزش، تحرک اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی و نیروی زیست اجتماع است. .
شکل شماره ۲-۹: مدل سرمایه اجتماعی

تاثیر مثبت سطوح کلان
سرمایه اجتماعی
مشارکت اجتماعی
سطوح میانی (شبکه پیوندها نهادهای مدنی)
سطوح خرد


فرم در حال بارگذاری ...

« راهنمای نگارش پایان نامه و مقاله درباره بررسی نقش … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشیندانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی رابطه بین … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین »
 
مداحی های محرم