وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۵- معرفت شناسی[۲۶] (بحث شناسایی) – پایان نامه های کارشناسی ارشد

مسأله ی چون ماهیّت شناسی، پدیده شناسی،‌ ساختار شناسی،‌شناخت شناسی،‌انسان شناسی، اخلاق شناسی، شناختِ خیروشرّ ، آزادی ‌و اجبار، ضرورت و تصادف و سایر مسائل مهم دیگر فلسفی در ارتباط با موضوع هستی شناسی و وجود شناسی طرح می‌شوند و پاسخ به آن در گرو پاسخی است که فلسفه به مسأله هستی شناسی می‌دهد.

بعضی از فیلسوفان جدید با قرار دادن« هستی شناسی» در مقابل آنچه «پدیدار شناسی» خوانده می شود ، هستی شناسی را علم به ذوات معقول یا به اصطلاح کانت، علم به Numenes مراد می‌کنند ومی گویند شناخت ظواهر یا پدیدارها متعلّق به علوم دیگر است. بدین معنی، هستی شناسی با مابعدالطبیعه به معنی اخصّ مشتبه می شود ؛ ولی معنی متعارف و کلاسیک هستی شناسی (مبحث وجود) شناخت و علم وجودهای جزئی نیست بلکه علم به وجود به نحو کلّی وعام است. یعنی وجودی که در تمام موجودها یافت می شود.

اما سؤال اصلی «هستی شناسی» این است که چگونه می توان به شناختِ «وجود» نائل شد؟ پاسخ این سؤال است که در این پژوهش به کارما می‌آید.

همیشه در عالم «تغییر» و «حرکت» بوده و این ها ، شناختِ «وجود» رابا مشکل روبه رو ‌کرده‌است.

درشرح سؤال وموضوع فوق فیلسوفان سخن ها گفته اند که پرداختن به کمی ازآن هم، در این مجال نمی گنجدچرا که هدف این بندتنهاآشنایی با هستی شناسی به طور اجمالی است. برای فهم بهتر به چند نمونه به اختصاربه آرای چند فیلسوف اشاره می کنم هرچند که تلخیص یک فلسفه کاری بس دشوار است.

پارمنیدس نخستین فیلسوفی است که مسأله ی وجود را به طورجدّی مطرح ‌کرده‌است .او وجود را به صورتی مطرح کرد که آن را با «وحدت وثبات» یکی می گرفت و در نتیجه ی استدلال او،« حرکت و کثرت» انکار می شد. اودر توجیه کَثَرات ،آن ها را توهّم می‌دانست.

افلاطون برای حل تعارض پارامنیدس ، قائل به وجودِ دوعالمِ «ثابت و متغییر» شدو عالم ثابت را «مُـثـُل» نامید و آنچه که پارامندیس ‌توهمات می خواندیعنی کثرات را «طبیعت»، نامید. ارسطوبرای حل تعارض پارامنیدس و مشکلات فلسفه افلاطون، از تقسیم وجود به «بالقوّه» و «بالفعل» سخن گفت وهِگِل وجود را امری متغیّر، که سَیَلان وتغییردر ذاتش است دانست وآن را«صیرورت»دانست. درمیان فیسوفان اسلامی هم الخصوص ملاصدرا آرای متعددی وجود دارد که در این مجال نمی گنجد.

نتیجه آنکه هستی شناسی، شاخه ای از فلسفه است که «معرفت شناسی» یا مطالعه انتقادیِ مبانی صدق و کذب، آن را تکمیل می‌کند. هستی شناسی به مطالعه ی پدیده هایی می پردازد که در عالم واقع وجود دارند اما این وجود همیشه واقعی نیست و ممکن است مجازی نیزباشد؛ نظیر اسطوره ها که زاده تخیّل هستندیا شبیه نقطه و خط در علوم ریاضی که انتزاعی هستند یا مفاهیم انتزاعی دیگر مثل : زیبایی ، عدالت و…

فلسفه های

علم در تاریخ علم، برای تبیین مسئله هستی شناسی ، هرکدام روش خاصی داشتند که شرح آن در این مقال نمی گنجد.برای حسن ختام این بندبه جمله ای از شهید مطهری در اهمیّت هستی شناسی اشاره می‌کنیم که می‌گوید: هرجا شما بخواهید چیزی را تعریف کنید ناچارهستید قضیّه تشکیل دهید.یعنی موضوع و محمول ورابطه ای داشته باشید اگر شما ‌تصوری از هستی نداشته باشید اصلاً نمی توانید قضیّه تشکیل دهید. انسان زمانی می تواندرابطه ی موضوع و محمول را را درک کند که ‌تصوری از هستی داشته باشد.[۲۵]

۲-۵- معرفت شناسی[۲۶] (بحث شناسایی)

چنان که گفته شد برای رسیدن به «روش شناسی» باید از دالان « هستی شناسی» و سپس «معرفت شناسی» گذشت ‌و موضع خود رادرقبال هریک مشخص کرد ‌تا بتوان به شناخت “روش” نائل شد. در واقع این هستی شناسی ماست که به معرفت شناسی ماجهت می دهدومعرفت شناسی ما است که روش شناسی ما را می‌سازد. در فصول بعد به تفصیل از «معرفت شناسی حقوق بین الملل» سخن می گوییم اما تا با اصول معرفت شناسی آشنایی کلی نداشته باشیم مطالعه معرفت شناسی حقوق بین الملل اگرنگوییم ناممکن، دشوار خواهد بود.

در چه شرایطی یک شخص به چیزی معرفت دارد؟

در چه شرایطی باور یک شخص به چیزی موجّه است؟

این ها سؤالات اصلی معرفت شناسی هستند. این مبحث در فلسفه به دو طریق مطرح می شود:

۱-۲-۵- کلّ واقعیت را به “ذهنی” و “عینی ” تقسیم می کنندواز واقعیت عینی به عنوان بحث “وجود” واز واقعیت ذهنی به عنوان بحث” معرفت (معرفت شناسی) ” نام می‌برند. مثلاً در رشته حقوق بین الملل در بحث «عرف» عنصر ذهنی و عینی داریم که عنصر ذهنی یعنی اعتقاد حقوقی و تحلیل آن در حیطه ی معرفت شناسی حقوق بین الملل است. در این نوع تقسیم بندی، وقتی واقعیت ذهنی می‌گویند منظور «علم» است. گفتنی است دربحث فلسفه اسلامی خود “وجود” رابه عینی و ذهنی تقسیم می کنندکه “وجود ذهنی” همان بحث شناخت است.

۲-۲-۵- مسائل را به دو بخش ، که یکی مسائل مربوط به” امورواقع” ودیگری مسائل مربوط به “امورشناسائی” تقسیم می‌کنند. مثلاً بحث ازوجود مادی و غیرمادی بحثی مربوط به “وجود” است و صحبت از تصوّر ‌و تصدیق مربوط به بحث “شناسایی” است. [۲۷] مثلاً در رشته ی حقوق بین الملل وقتی بحث بر سر یک دعوای بین‌المللی است که یک موضوع مادی دارد مثل مرز یا منافع، این در حیطه ی معرفت شناسی حقوق بین الملل نمی گنجد ولی وقتی بحث بر سر قواعد کلی یا حتی جزئی حقوق بین الملل است نیاز به یک گزاره است و گزاره مشتمل بر تصور و تصدیق است و شناخت آن در حیطه ی امورات ذهنی و مآلاً معرفت شناسی است.

بحث «معرفت شناسی وشناخت» درتاریخ فلسفه یک سیرتکوینی ‌دارد و در یونان با هراکلیتوس و پارامنیدس شروع شد؛باارسطو وافلاطون انسجام یافت ‌در دوره قرون وسطی تقریباًتوقفی داشت وسپس در دوره جدید مباحث تازه ای پیداشدکه البته شرح آن در این پژوهش سودمندوممکن نیست. [۲۸]

۳-۲-۵-تقسیمات کلّی در معرفت شناسی

دربرخورد با مسأله «شناسایی» تقسیمات متفاوتی وجود دارد. البته وقتی وارد معرفت شناسی حقوق بین الملل نیز می‌شویم همین تقسیم بندی ها به نوعی دیده می شود. درکلّ فیلسوفان رابه سه دسته تقسیم می‌کنیم:

۱- «فیلسوفان جازم» که عقل را مطلقاً قادربه شناخت حقیقت دانسته و عقل راقادر به نفوذ ‌در ذات مادّه ‌و اشیاء می دانستندکه با این نفوذ قادراست حقیقت اشیاءرا درک کند. این ها فیلسوفان قبل از کانت همچون افلاطون،ارسطوو دکارت هستند. در معرفت شناسی حقوق بین الملل، طرفداران مکتب حقوق ارادی از این دسته محسوب می‌شوند.

۲- عدّه ی دیگری که عقل رامطلقاً قادربه شناخت واقعیت نمی دانند؛ نه اینکه حدودی برای آن قائل باشند؛ این ها شکّاکان هستندکه ازیونان قدیم واز زمان هراکلیتوس وپارامیندس در فلسفه تازمان حال بوده اند و در هر دوره شکاکیّت به نحوی مطرح بوده است . البته در حقوق بین الملل نحله و مکتبی که کاملاً منطبق با این تقسیم بندی باشد وجود ندارد ولی طرفداران مکتب طبیعی که عقل را برای انشای قواعد حقوقی الکن می دانند ‌به این دسته نزدیک هستند.

دانلود پروژه و پایان نامه – هوش هیجانی و مؤلفه های آن – پایان نامه های کارشناسی ارشد

طرح فیزیولوژیکی هیجان و هوش هیجانی

خصوصیات هوش هیجانی بیانگر کارکرد مدارهای کورتیکال و سابکورتیکال است. خصوصیاتی که آمیگدار و ساختارهای مربوط را به مناطق پری فرانتال متصل می‌کند. مطالعات کالبد شکافی بر روی کودکان و نوجوان نشان می‌دهد که مناطق پری فرنتال که تظاهرات و مهارت های هیجان را تعدیل می‌کند آخرین قسمت­ های مغزند که به بلوغ آناتومی می‌رسند. این قسمت ها در حدود سن ۱۵ تا ۱۶ سالگی به رشد کامل می‌رسند. یعنی اینکه مغز از طریق تجارب مکرر شکل می‌گیرد. این تجارب ارتباطات عصبی همتراز را تقویت می‌کنند و موارد کم مصرف­تر را تضعیف می­ کند. یافته های مربوط به رشد مداربندی پری فرانتال برای تجدید هیجانات، پنجره­ای را به روی روش های کمک به کودکان برای یادگیری بهترین عادات هوش هیجانی می گشاید چنانچه یک کودک عادت خودگردانی[۷۱] هیجانی، همدلی، نظارت های هیجانی و مانند این ها را بیاموزد می توان ادعا کرد نیاز او به آموزش درمانی (مانند روان درمانی) در مراحل بعدی زندگی تقلیل می‌یابد(گلمن ، ۱۹۹۸).

کارکردهای اجتماعی هیجانات

هیجان­ها علاوه بر اینکه سازگاری فرد را با محیط فیزیکی آسان می‌کند، سازگاری وی با محیط اجتماعی را نیز آسان می­سازند. کارول ایزارد (۱۹۸۹) فهرستی از کارکردهای اجتماعی هیجان­ها را ارائه می‌دهد که درباره چهار مورد از آن ها به بحث پرداخته است. او معتقد است جلوه های هیجانی (۱) انتقال حالت­های احساس را آسان می­سازد، (۲) چگونگی پاسخدهی دیگران به ما را تنظیم ‌می‌کنند، (۳) تعامل اجتماعی را آسان می‌کنند، (۴) رفتار اجتماعی را ترغیب می کند.

عاطفه مثبت، رفتار اجتماعی را آسان می‌کند: مردم تحت تأثیر عاطفه مثبت، به نحو چشمگیری با احتمال بیشتری، اجتماعی هستند. یعنی، مردم آمیزترند، حس همکاری بیشتری دارند و به حال دیگران مفیدترند (ریو، ترجمه: سید محمدی، ۱۳۸۶)

هوش هیجانی و مؤلفه های آن

از نظرگلمن (۱۹۹۵) مهمترین مؤلفه‌ های هوش هیجانی عبارتند از ۱- خود آگاهی ، ۲- خود کنترلی یا مدیریت خود، ۳-هوشیاری اجتماعی یا توانایی همدلی ، ۴- مهارت های اجتماعی،۵- خود انگیزی(گلمن ۱۹۹۵، ترجمه: پارسا، ۱۳۸۰).

خودآگاهی

در اولین نگاه ممکن است چنین به نظر آید که احساسات ما روشن و آشکارند، با تفکر و یادآوری بیشتر ، لحظاتی را به یاد می­آوریم که نسبت به احساس واقعی خودمان درباره چیزی واقعی بی خبر بودیم و بعداً نسبت به آن هوشیار شده ایم. روانشناسان برای اشاره به فرایند آگاهی داشتن از فکر از عبارت فراشناخت[۷۲] استفاده می‌کنند و عبارت فراخلق[۷۳] را به معنای آگاهی نسبت به عواطف خود به کار می‌برند.گلمن عبارت خود آگاهی را برای تشریح توجه مداوم فرد به حالات درونی خود ترجیح می‌دهد.

خودکنترلی با مدیریت خود

در واقع کنترل هیجان های درمانده کننده، کلید بهزیستی عاطفی است، موارد افراطی- یعنی هیجان هایی که شدت زیادی پیدا می‌کنند یا مدت مدیدی به طول می انجامند- ثبات روحی ما را تحلیل می‌برند. لازم نیست برای احساس رضایت کردن از احساسات ناخوشایند دوری کنیم، بلکه نباید بگذاریم احساسات مخرب بدون کنترل، جانشین تمام حالت های روحی خوشایند گردند.

خودانگیزی:

از نظر گلمن خودانگیزی زبان سائق پیشرفت می‌باشد و کوششی است در جهت رسیدن به حدمطلوبی از فضیلت، افرادی که این خصیصه را زیاد دارند همیشه در کارهای خود نتیجه محور هستند و سائق زیادی در آن ها برای رسیدن به اهداف و استانداردهای وجود دارد. این افراد اهداف چالش برانگیز را خیلی سریع مرتب و میزان مخاطرات آن ها را حساب می‌کنند و اطلاعات و راهبردهایی را به کار می گیرند که باعث کاهش عدم اطمینان آن ها و افزایش عملکرد آن ها شود. این افراد خیلی سریع یاد می گیرند که چگونه بازده کاری خود را افزایش دهندو خیلی سریع با اهداف گروه یا سازمان سازگار شوند. این افراد همیشه انتقاد شدید ولی سازنده در گروه از خود نشان می‌دهند، موقعیت آن ها در گروه طوری است که مدیران همیشه از توانایی های آن ها حساب می‌برند. این افراد همیشه به توانایی های خود اعتماد دارند و همیشه نسبت به آینده امیدوارند.

هوشیاری اجتماعی (همدلی):

عواطف افراد بیشتر اوقات از طریق نشانه های غیر از بیان مستقیم ابراز می شود توانایی دریافت کانال‌های غیرکلامی، کلید درک احساسات دیگران است، یعنی لحن کلام، حالت های بدنی ، حالت های چهره و امثال آن، شکست در دریافت احساسات دیگران ، یک کاستی اساسی در هوش هیجانی است و شکستی اندوهبار در معنای انسانیت است. در تمام ارتباط ها ، سر منشأ اهمیت دادن به دیگران هماهنگی عاطفی و توانایی همدلی کردن با آنان است.

هوشیاری اجتماعی (همدلی) عبارت است از: درک احساسات و جنبه‌های مختلف دیگران و به کارگیری یک عمل مناسب و واکنش مورد علاقه برای افرادی که پیرامون ما قرار گرفته اند (به نقل از همان منبع).

مهارت های اجتماعی:

ما در هر رویارویی با دیگران علائم عاطفی را ارسال می‌کنیم، و این علائم بر افرادی که با ما هستند تأثیر می‌گذارند. هر قدر از نظر اجتماعی زیرک تر باشیم، بر علائم ارسالی خود، کنترل بیشتری خواهیم داشت. هر چه باشد، آداب دانی در جامعه، وسیله ای است برای حصول اطمینان از اینکه هیچ رخنه ای در روابط عاطفی افراد به وجود نمی آید تا ارتباط میان آن ها را سست کند. هوش هیجانی اداره صحیح این تبادلات را در بر می‌گیرد؛ عبارت های «محبوب» و «مجذوب کننده» را ‌در مورد افرادی به کار می بریم که دوست داریم از آن جهت با آن ها باشیم که مهارت های عاطفی آنان، احساس خوبی در ما پدید می آورد. افرادی که می‌توانند به دیگران در آرام کردن احساساتشان کمک کنند، ابزار اجتماعی ارزشمندی را در اختیار دارند. دیگران هرگاه نیاز عاطفی شدیدی داشته باشند به آنان رجوع می‌کنند (گلمن ۱۹۹۵، ترجمه پارسا، ۱۳۸۰).

مدل‌های هوش هیجانی

مدل سالووی و مایر

اصطلاح هوش هیجانی در سال ۱۹۹۰ از سالووی و مایر، به عنوان شکلی از هوش مطرح شد.آن ها هوش هیجانی را شکلی از هوش دانستند و آن را اینگونه تعریف کردند توانایی شناسایی و بیان احساسات و هیجانات خود و دیگران و تمایز بین آن ها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و اعمال فرد (چرنیس[۷۴] ، ۲۰۰۰) الگوی اولیه آن ها از هوش هیجانی شامل ۳ حیطه یا گستره از توانایی ها می‌باشد:

۱٫ ارزیابی و ابراز هیجان : ارزیابی و بیان هیجان در خود توسط دو بعد کلامی و غیر کلامی همچنین ارزیابی هیجان در دیگران توسط ابعاد فردی ادراک غیر کلامی و همدلی مشخص می شود.

۲٫ تنظیم هیجان در خود و دیگران: ‌به این معنا که فرد تجربه فرا خلقی ، کنترل ، ارزیابی و عمل به خلق خویش را دارد و تنظیم هیجان در دیگران ‌به این معنا است که فرد قادر به داشتن تعامل مؤثر با دیگران می‌باشد

پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – امامزاده پیر حسین، آرمیده در دل کوه خُورمه: – پایان نامه های کارشناسی ارشد

  1. محراب امامزاده مهدی صالح (ع):

تزئینات وابسته به معماری در محراب بنای امامزاده مهدی صالح (ع) ماژین چشم هر بیننده ای را به خود جلب می‌کند. این بنا یکی از آثار دوره ایلخانی استان ایلام است که در بخش ماژین شهرستان دره شهر قرار گرفته است. متأسفانه در سال‌های اخیر به دلیل فرو ریختن سقف بنا و تأثیرات عوامل جوی، باعث تخریب قسمت‌هایی از تزئینات این محراب منحصر به فرد شده است. در کنار این محراب آیات آیه‌الکرسی با هنرمندی خاصی به خط کوفی گچبری شده است. لزوم توجه بیشتر به معماری این بنا و تزیینات وابسته به آن بیشتر احساس می‌شود.

  1. معماری د‍ژ شیخ ماخو:

دژ شیخ ماخو یکی از آثار دوره ساسانی شهرستان دره شهر است که بر یک بستر طبیعی و در یک تورفتگی غار مانند (ناودیس) و یا به اصطلاح اشگفت ساخته شده است. این بستر در ارتفاع ۶ متری از کف رودخانه ایجاد شده است. سطح داخلی و طبیعی این اشگفت برابر ۱۲۶ مترمربع است که از شیب ۴ تا ۶ درجه برخوردار است و شکل ظاهری سطح این پناهگاه به صورت یک نیم دایره کشیده شده است. این بستر در ارتفاع ۵ متری از کف رودخانه ایجاد شده است ، سطح داخلی و طبیعی این اشگفت برابر۱۲۶ متر است. برای دسترسی به فضای داخل قلعه پله‌هایی ساخته شده که این مکان را فراهم نموده است، اما در حال حاضر به علت گذر زمان آثاری از آن مشاهده نمی‌شود و به کلی تخریب شده‌اند.

ساختار این بنا تلفیقی از مصنوعات بشری و طبیعت است که توانسته مقابله‌ای تقریباً برابر در گذشت زمان با عوامل مخرب جوی داشته باشد. سازندگان بنا به خوبی دانسته‌اند که برای حفظ و بقاء آثار چه نوع مصالح و با چه شیوه‌ای اجرا نمایند. نوع مصالح همگون با سایر قسمتها و عاملی در سالم ماندن دیوار بوده است و در آن از قلوه سنگ‌های نیمه‌درشت رودخانه‌ای استفاده شده است. ملات به کار رفته در ساخت این قلعه ملات گچ نیم‌کوب می‌باشد . کلیه ‌اتصال‌ها و پوشش سقف و قفل و بستهای این بنا از مصالح مصرفی در کل بنا بوده و هیچ گونه مصالح دیگری از قبیل آجر و … چه در پوشش سقف و چه در دیوار به کار نرفته است. پوشش سقف در این بنا از مصالح طاق سنگی است که به صورت ضربی اجراء شده است. در نمای داخل دیوار آثاری از چوب وجود دارد که وظیفه اتصال بین دیوار و صخره‌های جانبی را داشته که عامل پایداری دیوار در گذر زمان نیز بوده است. نوع این چوبها از ‌چوب‌های بلوط منطقه بوده است. در ساختار این بنا از دو نوع تیرکش استفاده شده است یکی به صورت کنگره‌ها با مقطع مربع و دیگری در دیوار با مقطع ذوزنقه می‌باشد. اندود کاری این قلعه از نوع اندود گچی است که با بهره گرفتن از دست و در قابهای یکسان بر روی دیوار انجام شده است. این اندود در دوره های بعدی تجدید شده است که آثار آن مشاهده می‌شود. در محدوده این اثر تأسیسات جانبی هم‌دوره وجود ندارد، لیکن آثاری از یک آسیاب آبی متعلق به دوره صفویه درست در مقابل دژ دیده می شود. بنا تا حدود ۶۵% تخریب شده است و مصالح آن از سنگ و گچ می‌باشد.

  1. سنگ نوشته تخت خان:

سنگ نوشته تخت خان یا تخت خاتون بر سر راه ایلام به مهران در منطقه خوش آب و هوای بان‌روشان بر روی قطعه سنگی بزرگ نوشته شده است. شکل سنگ نوشته یک متوازی الاضلاع در ابعاد ۱۴۵×۱۹۰ سانتی‌متر بوده که ابتدا آن را حدود دو سانتی‌متر به لحاظ فراهم نمودن یک سطح صاف و یکنواخت تراش داده و آنگاه با تراش دادن مجدد حروف و کلمات را برجسته نموده‌اند. خط کتیبه نستعلیق، و متن آن خلاصه ای از شجره نامه والیان و شرح برخی از خدمات عمرانی غلامرضا خان والی است که در سال ۱۳۲۵ هـ.ق دستور نوشتن آن را داد.

  1. تپه گوران نشان تمدنی دیرین:

تپه “گوران” یکی از آثار دوره نوسنگی است که در بخش هلیلان شهرستان شیروان چرداول و در استان ایلام واقع شده است. با توجه به حفاری در این تپه که در سال ۱۹۶۳ توسط هئیت دانمارکی به سرپرستی ملرگارد صورت گرفت، ۲۱ لایه فرهنگی در آن مشخص گردید. در دو لایه تحتانی این تپه هیچگونه سفالی به دست نیامد. اولین نمونه های بقایای معماری در لایه ۱۶ به دست آمد. با توجه به نوع معماری دو لایه اول تپه “گوران” به نظر می‌رسد که ساکنان اولیه “گوران” را کوچ‌نشینان منطقه تشکیل می‌‌دادند که فقط مدتی کوتاه در محل به سر می‌بردند و در فصل نامناسب سال، به سایر نقاط کوچ می‌کردند.

  1. معرفی گورستان هلوچ:

گورستان هلوج در استان ایلام، شهرستان ایوان و در سمت راست ورودی بخش زرنه قرار دارد. این گورستان در فاصله ۲۰۰ متری شمال شرقی تپه تاریخی قلا زرنه واقع شده است. نوع بافت خاک زمین‌های اطراف، رسی آبرفتی و زراعی است.

  1. امامزاده پیر حسین، آرمیده در دل کوه خُورمه:

امامزاده پیر حسین یکی از امامزاده‌های واقع در استان ایلام است که در روستای زنجیره علیا شهرستان شیروان چرداول در دل کوه خُورمه آرمیده است. این امامزاده نوه امام موسی کاظم (ع) است که در نزد مردم از احترام خاصی برخوردار است. بنای امامزاده یکی از آثار ثبت شده استان در فهرست آثار ملی کشور است. امامزاده پیر حسین زنجیره هرساله پذیرای زائران زیادی از جای جای استان و نیز استان‌های همجوار است که به قصد زیارت و تفریح ‌به این نقطه زیبا از استان ایلام سفر می‌کنند. طبیعت زیبا و بکر اطراف و داخل تنگه، آب فراوان، چشمه‌های زیاد آب شیرین و نیز آب و هوای معتدل کوهستانی همگی لذت یک زیارت را بر زائران و گردشگران این منطقه دو چندان می‌کند. درخت توت کهنسال کنار بنای امامزاده حکایت از تاریخ کهن و نیز سرسبزی این منطقه در گذشته های دور دارد.

  1. سنگ نوشته قوچعلی ایلام:

سنگ نوشته زیبای قوچعلی در ضلع جنوبی کوه اناران بر روی صخره‌ای در تنگ قوچعلی و در شمال شهر ایلام قرار دارد.. ارتفاع این سنگ نوشته از سطح ۵/۴ متر است که به دستور غلامرضا خان والی و به خط زیبای نستعلیق نگارش یافته است. دسترسی ‌به این سنگ نوشته مشکل بوده و باید مسیر چند صد متری دامنه تنگ قوچعلی را پیاده طی نمود. ابعاد این سنگ نوشته ۴۰ * ۷۵ و به شکل ذوزنقه است.

  1. قلعه سام شکوه یک تمدن:

بنای با عظمت قلعه سام بر فراز کوهی به همین نام در غرب روستای چم بور از توابع شهرستان شیروان و چرداول قرار دارد. معماری این قلعه متعلق به دوره پرشکوه ساسانی است. علاوه بر این معماری در قسمت جنوب غربی قلعه آثار چهارطاقی مشهود است. در کنار این مجموعه معماری چند درخت کهنسال چنار با قدمتی ۵۰۰ ساله و چشمه ای گوارا از دل کوه بیرون آمده چشم اندازی بکر و طبیعی را آفریده است که چشم هر گردشگری را می نوازد. علاوه بر درخت چنار ریشه درختی به نام عود یا هومه که از آن در اعیاد و جشنها استفاده می شده یافت شد. برای رسیدن ‌به این قلعه با چشم انداز طبیعی و زیبا باید ۴ ساعت کوهنوردی را تحمل کرد.

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | مبحث سوم- اخلاق مدنی: – 2

در نهایت باید گفت، اخلاق عمومی برای زندگی عمومی به وجود آمده است نه برای زندگی خاص . آن ها تعیین کننده ی قواعد اخلاق، در روابط خود هستند، که اختصاص به صنعت و تجارت و دیگر رشته ها ندارند. باید نظام اخلاق حرفه ای به وجود بیاید، منتهی این قاعده مندی و اخلاقی شدن را نه کارمندی در دفتر کارش می‌تواند به وجود بیاورد نه یک دولتمرد بلکه فقط می‌تواند دستاورد ‌گروه‌های ذینفعع باشد. این اخلاق حرفه ای دورکیم و این واقعیت اجتماعی که او معرفی کرده با مشخصاتی چون متفاوت و مستقل بودن از جامعه، با ریشه ای برخاسته از گروه حرفه ای منفک از جامعه، مستلزم آن است که بگوییم؛ چه بسا یک سری اصول و قواعد اخلاقی وضع شده در حرفه ای مشخص، در جامعه ی عمومی و بر اساس اخلاق عمومی، حرمت و احترامی نداشته و حتی غیر اخلاقی شمرده شود. ممکن است یک قاعده ی اخلاق حرفه ای در جامعه، به ‌عنوان امر غیر اخلاقی قلمداد شود ‌به این دلیل که خلاف وجدان عمومی است، هرچند در آن نظام حرفه ای به صورت امر اخلاقی مقررات گذاری شده باشد و مورد احترام و پاسداری باشد. به ‌عنوان مثال فاش کردن اطلاعات دیگران به لحاظ اخلاق عمومی امری غیر اخلاقی دانسته می شود اما در اخلاق حرفه ای خاص – مانند پزشکی یا وکالت ،… – بر اساس نظامات و اصول و شرایط آن حرفه، ممکن است موجه باشد.

در توجیه حضور و ضرورت وجود اخلاق برای یک حرفه گفتیم و دانستیم که به عقیده ی دورکیم لازم و ضروری است تا یک حرفه، دارای اخلاق باشد اما این اخلاق به چه معنا است ؟ و چیست؟ به ‌عنوان مثال اخلاق اقتصادی مد نظر او یعنی چه ؟ آنجا که دورکیم می‌گوید: « در نظام اقتصادی باید یک انضباط اخلاقی برقرار باشد.»[۹۱] منظور او چیست؟ نه تنها اخلاق اقتصادی بلکه در هر حرفه ی دیگر، اخلاق چیزی است جدای از دین و پیش پندار های دینی. با پیش فرض قرار دادن دو تایی ماهیت دین و اخلاق به ادامه ی بحث می پردازیم. البته ناگفته نماند اگر چه ،اخلاق را این، همانی دین نمی دانیم اما این در حالیست که اخلاق و دین گاهاً با یکدیگر هم گام بوده و حتی دیدیم که دورکیم در تحلیل خصایل واقعیت اخلاقی گفت چه بسا، اخلاق در جوار و به پشتیبانی تعالیم دینی و باور های دینی، رشد و انسجام می‌یابد.

به هر روی بر این اساس که اخلاق ما برخواسته از وجدان اجتماعی است و این وجدان جمعی است که معیار ارزش اخلاقی است، پس وقتی سخن از اخلاقی کردن اقتصاد می شود، ‌به این معنی است که ارزش هایی را که بر اساس و منطبق با وجدان آن جمع و نظام صنفی، اخلاقی می‌دانیم باید به ‌عنوان اصول اخلاقی آنجا برقرار و حاکم گردد. نه اخلاق مألوف در ذهن ما که مبتنی است بر باور های پیشینی و میراثی برخواسته از مبنای دینی که از پیشگامان تربیتی ما در ذهن و باور ما تثبیت گردیده. این اخلاق همان چیزی است که شعور جمعی گروه برداشته و اتخاذ کرده و برای آن ارزش قایل شده که بر اساسش به داوری و حکمیت رفتار ها می پردازیم. اخلاقی است بیگانه از باور ها و سنت ها، تنها مبتنی بر درک و شعور اجتماعی. این اخلاق اقتصادی، یعنی ارزش‌های ادراک و فهم شده از درون نظام اقتصادی که برای انضباط بخشیدن به رفتارهای درون نظام، ضروری دانسته شده و چه بسا با ارتقای فکر و یا حتی تغییر درک جامعه و یا تغییر آن نظام صنفی، تحول یابد.

مبحث سوم- اخلاق مدنی:

تا اینجا دانستیم دورکیم، اخلاق را برای سامان دادن جامعه، و تنظیم قواعد رفتاری ضروری دانست و اخلاق را به عنوان تجویزی جهت حل بحران ها و ناهنجاری های اجتماعی شناخت. در جریان جامعه، آنچه از شعور جمعی جامعه، همان وجدان اجتماعی استخراج می شد را به ‌عنوان اخلاق عمومی معرفی کرد. دورکیم برای تنظیم روابط گروه ها و حرفه ها نیز که وجودی مستقل از جامعه داشتند، شعبه ی دیگری از اخلاق را به ‌عنوان اخلاق حرفه ای شناساند. اما انگار باز هم برای اینکه کارکرد اخلاق را در جامعه توصیف کند لازم دانسته تا در سطح دیگری از جامعه هم اخلاق دیگری را شناسایی کند. جامعه را در سطح روابط فردی و زندگی خصوصی بررسی کرد و اخلاق را به ‌عنوان معیار مشترک وجدان عمومی جهت سامان دادن به روابط در نظر گرفت. در سطح گروه ها و حرفه های مختلف جامعه، که آن ها را دور از دسترس نظارت وجدان عمومی می‌دانست، اخلاق حرفه ای، چیزی که خالق خود آن گروه ها بود و کافی برای نظارت بر آن ها، در نظر گرفت.

اما اکنون در سطح بالاتر و گسترده تری از جامعه، شعبه ای دیگر از اخلاق را بررسی می‌کند. او برای کنترل و تنظیم رفتارهای موجود میان حاکمان و مشی دادن به نحوه ی رابطه ی گردانندگان دولت با ملت، طیف دیگری از قواعد اخلاقی را مدنظر قرار داده با عنوان اخلاق مدنی. بعبارتی، قواعد اخلاقی را که در روابط فرد با خودش، با خانواده، با ‌گروه‌های حرفه ای به کار بسته را در چارچوب اخلاق حرفه ای جای می‌دهد. اما قواعد را وقتی در رابطه با گروه سیاسی- گسترده ترین گروه- می بیند آن را ذیل اخلاق مدنی بررسی می‌کند. به گفته ی خود دورکیم:« مجموعه قواعد مصوبی را که تعیین می‌کند این روابط چه باید باشند، اخلاق مدنی می نامیم»[۹۲].

دورکیم خواهان حفظ ارزش‌ ها و پایه ‌های اخلاقی مشترک، برای تأمین خیر مشترک و آگاهی جمعی در تجربه مدرن است. هدف اصلی او پرورش جایگاه آرمان اجتماعی و دموکراسی در آگاهی فردی است . دورکیم، می‌کوشد تا فرد و جامعه را با یکدیگر آشتی دهد. مشتاق آن بود تا به یک جامعه رو به از هم گسیختگی وحدت اخلاقی بخشد، از انسان ها می خواست به وسیله یک اخلاق مدنی نوین وحدت یابند، اخلاقی که مبتنی بر این شناخت بود که ما هر آنچه که هستیم ازجامعه داریم. دورکیم ذیل عنوان اصلی “اخلاق مدنی” عناوین فرعی مشتمل بر: “تعریف دولت، مناسبات دولت با فرد، شکل های دولت و حزب و دموکراسی” را گنجانده است. [۹۳]

به هر حال دورکیم در ذیل این نوع جامعه شناسی فلسفی سیاسی که با جامعه شناسی های اخلاقی حقوقی او نیز گره خورده است، به تبیین نسبت اخلاق مدنی ، ماهیت اخلاقی حقوقی دولت و فرد از منظر دموکراسی لیبرال پرداخته است. در تعریف دولت، دورکیم برای تشریح ماهیت دولت، دو مؤلفه را مبنای کار قرار می‌دهد: گروه سیاسی و جامعه سیاسی. علاوه بر این دورکیم مسأله تضاد میان حکومت کنندگان وحکومت شوندگان را نیز به عنوان یک گزاره اساسی مفروض می‌گیرد و در نهایت با این فرض به سراغ تشریح ماهیت دولت می پردازد[۹۴].

در این راستا توجه دورکیم همچنین به بررسی تحول تاریخی دولت در غرب و رابطه فرودستان و فرادستان نیزجلب می شود و ناگزیر از این منظر است که هستی شناختی اجتماعی دورکیم به تفاوت های ماهوی که میان هویت های خودی و دیگری وجود دارد می پردازد. به نظر او مهمترین خصیصه یکتا و بی همتای یک اجتماع سیاسی وجود یک سازمان حکومتی تحت عنوان دولت است .توضیحات وی در این زمینه در قالب چند نکته زیر آمده است:

در تبیین دولت باید به رابطه میان ملت و سرزمین یا قلمروی سرزمینی توجه داشت. اما قلمروی سرزمینی سیاسی ابداً نمی تواند نقش قابل ملاحظه ای در هویت یک اجتماع سیاسی ایفا کند.این قلمروی سرزمینی فقط با قلمروی ملی یک دولت رابطه پیدا می‌کند. ‌بنابرین‏ بین سه سپهر اصلی : دولت ؛ جامعه ؛ ملت تفاوتی وجود دارد که باید آن را لحاظ کرد.

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | رابطه عاطفی والدین و تربیت کودکان – پایان نامه های کارشناسی ارشد

رییس انجمن روانپزشکان ایران یادآوری می‌کند در مقابل، چنانچه ارتباط کلامی در بین زوجین کاهش یابد نمی توانند ارتباط کلامی مؤثری را با فرزندان خود برقرار کنند که اثر این رفتار به صورت پرخاشگری و عصبانیت و کاهش آستانه تحمل در افراد، خود را نشان می‌دهد.

به گفته وی، هر چقدر ارتباط پدر و مادر با خودشان قوی تر باشد فرزندان هم توان ارتباط برقرار کردن بیشتر با آن ها، خود و دوستانشان را دارند و هرچقدر این روابط کمتر باشد علاوه بر اینکه روابط سالمی بین فرزندان با خود و دیگران شکل نمی گیرد منجر به استرس و اضطراب در کودکان می شود.

“محمد ابراهیم طاهری” پژوهشگر و کارشناس مطالعات اجتماعی نیز در این خصوص گفت: ضعیف شدن ارتباطات کلامی زن و شوهر در خانواده باعث دوری آن ها از همدیگر و درک نکردن آن ها نسبت به هم می شود که زمینه‌های جدایی عاطفی زوجین از همدیگر را فراهم می‌کند وی درخصوص رفع چنین مشکلاتی و تقویت تعامل به جای تقابل در روابط خانوادگی و بهره گیری از نفوذ کلام در بهبود روابط زوجین گفت: آموزش مهارت های زندگی به همسران قبل از ازدواج – آن هم به صورتی مؤثر و مفید و نه صرفا به عنوان رفع تکلیف – و بالا بردن آگاهی عمومی مردم در زمینه تقویت گفت و گو در راستای درک متقابل و اقناع کردن یکدیگر درحین اختلافات تاثیر چشمگیری در بهبود روابط دارد.

بنا بر تحقیقات مختلف حوزه علوم ارتباطات، بیشتر افراد، عمده وقت خود را در ارتباطات کلامی می‌گذرانند که بیانگر این نکته است که ارتباطات کلامی چه به صورت شنیدن دیگران و چه به صورت سخن گفتن با دیگران، بخش قابل توجهی از روابط را به خود اختصاص می‌دهد.

در همین راستا، اگر بانویی از ازدواج خود با همسرش آن رضایت متعارف را احساس نمی کند، اگر خریداری از خرید خود شادمان نیست، اگر کارمندی از ادامه کارش با مدیری سخت هراسان است و به فکر جدایی از آن سازمان است و صدها اگر دیگر همه و همه ناشی ضعف ارتباطات کلامی است. هر چند جهانی که امروز ما در آن به سر می بریم جهان ارتباطات نام دارد و دیوارها یکی پس از دیگری فرو می ریزند، ماهواره های کوچک و بزرگ که امواجشان سراسرگیتی را نوردیده اند و تا دل کلبه های کوچک و خالی روستائیان نقاط دوردست جهان رسوخ کرده‌اند اما هنوز از نقش و تاثیر ارتباطات کلامی و ارتباطات چهره به چهره کاسته نشده است. قدرت کلام دیگر به کسی پوشیده نیست حتی کسی هم که منکر این قدرت شگفت انگیز است در عمل تحت تاثیر این قدرت نهفته درکلمات قرار می‌گیرد مخصوصا اگر این قدرت را زوجین در زندگی مشترکشان به کارگیرند همان خوشبختی که شاید دیگر به نظر رویا باشد را حس خواهند کرد.

رابطه عاطفی والدین و تربیت کودکان

همه والدین دوست دارند با فرزندانشان روابط خوشایند و رضایت بخشی داشته باشند، بدین منظور لازم است توانایی‌های متناسب با سن فرزند خود را بشناسند. بسیاری از سوء تفاهم ها و برخوردها ‌به این دلیل بروز می‌کنند که والدین توقعی بیش از توانایی فرزندشان دارند، به طور مثال انتظار دارند که یک کودک دو ساله با آن ها همکاری کند و یا یک کودک سه ساله، سریع و دقیق کارها را انجام دهد، در حالی که هیچ یک از آن ها نمی توانند چنین باشند.

در این مقاله انتظاراتی که می‌توانیم از کودکان چهار، پنج و شش ساله داشته باشیم مطرح شده است. در این گروه سنی (به ویژه دو تا چهار سالگی)، کودکان مقاومت و لجبازی بیشتری نشان می‌دهند. توصیه می شود که والدین کودکان خود را آماده کنند تا بتوانند به تدریج مسئولیت های جدید و بیشتری را بپذیرند (به تنهایی لباس بپوشند، به تنهایی دست و صورت خود را بشویند، به تنهایی حمام کنند و …) البته آن ها به کمک بزرگترها نیاز دارند ولی می‌توانند بیشتر کارهای روزانه خود را انجام دهند.

بازیگوشی کردن کودک نوعی جلب توجه والدین و تقاضای محبت بیشتر است زمانی که به کودک اجازه می‌دهیم مهارت های جدیدی را بیاموزد و به شیوه زندگی تازه ای قدم بگذارد، با مشکلات تازه‌ای نیز روبرو خواهیم شد زیرا کسب مهارت های جدید با دشواری های مخصوص به خود همراه است.

در این گروه سنی، کودکان نمی توانند سرعت عمل داشته باشند. زمان بندی و تنظیم یک برنامه روزانه فشرده برای آنان مفهومی نخواهد داشت. بازیگوشی کودکان راهی غیر مستقیم است برای جلب توجه والدین، یاری خواستن از آنان و تقاضای محبت بیشتر.

اگر فرزند شما تقاضای کمک می‌کند، بهتر است به جای این که او را وادار کنید که کارش را انجام دهد به او کمک کنید؛ اما مراقب باشید! آیا او به کمک شما نیاز دارد؟ به طور مثال اگر فرزند چهار تا شش ساله شما برای بستن بند کفش خود از شما کمک می‌خواهد به او کمک کنید؛ اما اگر روی صندلی نشسته و از شما می‌خواهد که کفش او را برایش ببرید تا بپوشد، تسلیم نشوید، حتی اگر وضعیت را بدتر کند. زیرا در مدت کوتاه او به کودکی تنبل و وابسته به شما تبدیل خواهد شد.

راه حل دیگری که برای حل مسئله بازیگوشی کودکان مطرح می شود این است که وقت بیشتری در اختیارشان بگذارید تا کارهای روزانه را به موقع انجام دهند. اگر لازم است می توانید یک جدول مصور تهیه کنید. تصاویری از کارهایی که از صبح تا شب باید انجام دهد تهیه کنید. مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، مسواک زدن، کتاب خواندن و … و روی یک پوستر بزرگ بچسبانید.

می توانید از فرزند خود عکس بگیرید و آن ها را در جدول مصور بچسبانید. در یک طرف جدول عکس ماه و ستاره بچسبانید که شب را نشان بدهد و در طرف دیگر عکس خورشید را بچسبانید تا نشان دهنده صبح و کارهای مخصوص به آن باشد. روزهای اول که کودک به جدول نگاه می‌کند ممکن است کمی گیج شود اما به تدریج با مسئولیت های خود آشنا خواهد شد. می توانید شب قبل لباس های او را مرتب کنید. در این مرحله باز هم بر تحسین کردن و جایزه دادن تأکید می‌کنیم. بداخلاقی و ترشرویی والدین تأثیر خوبی نخواهد گذاشت.

مهمترین نکته ای که والدین باید به آن توجه کنند این است که انجام کارهای روزانه و مسئولیت های جزئی، بخش اصلی زندگی یک کودک چهار تا شش ساله را تشکیل نمی دهند بلکه بازی کردن، جالب توجه ترین بخش زندگی او به شمار می رود. او از بازی کردن با کودکان دیگر، و با کسانی که به چیزهایی نیاز دارند که او نیاز دارد، و چیزهایی را دوست می دارند که او دوست دارد لذت می‌برد. بازی کردن با کودکان دیگر در این سن بسیار با اهمیت است.

همیشه به خاطر داشته باشید که کودک به خودی خود از احساسات همسن و سال های خود اطلاعی ندارد، نیاز به همکاری و همدردی و کمک به آنان را درک نمی کند؛ او باید این نوع مهارت ها را از بزرگترها بیاموزد. مهارت هایی که به او کمک می‌کند تا به یک موجود اجتماعی تبدیل شود. در این بخش هم تشویق و تحسین کودک راه مناسبی برای آموزش مهارت هاست. کودک نیاز به راهنمایی‌های شما و تمرین بیشتر دارد.

همکاری کردن با دیگران، رعایت نوبت در بازی ها و رفتار عادلانه داشتن و حفظ آرامش، مهارت‌هایی هستند که باید یاد گرفت و تنها یک اشاره کوچک شما کافی است؛ ولی باید صبر کنید و تمرین داشته باشید تا به نتایج مطلوب برسید.

 
مداحی های محرم