وبلاگ

توضیح وبلاگ من

راهنمای نگارش مقاله در رابطه با تاثیر سریال زمانی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

همچنین پاسخ هاى فیبروتیک را در بافت هاى مختلف القاء می نمایند (۲۴،۵۲). TGF-β نقش محورى در وقوع فیبروز دارد (شکل ۲-۳). زیرا از یک طرف سبب افزایش بیان ژن کلاژن می گردد و ازطرف دیگر با نقش مهارى خود بر بیان [۲۸] MMP ها و نقش القاء کننده بر بیان [۲۹]TIMPها سبب مهار تجزیه ی کلاژن می گردد. افزایش بیان ژن کلاژن و کاهش تجزیه ی آن در صورتیکه بصورت افزایشى رخ دهند می توانند سبب وقوع فیبروز گردند ( ۲۴،۳۹،۸۷ ) .

شکل ۲-۳
نقش TGF-β بر وقوع فیبروز و افزایش بیان ژن کلاژن
لیگاندهاى TGF-β اعمال بیولوژیکى خود را ازطریق برهمکنش با دوگیرنده ى سرین/ ترئونین کینازى عبور کننده از غشاء ( نوع II وI ) که دراغلب سلو لها از ( قبیل: سلو لهاى اندوتلیالى و مزانشیمى ) با هم بیان می شوند، اعمال می نمایند (۳۱). درغیاب لیگاند این دو گیرنده بصورت کمپلکس هومودایمر در غشاء پلاسمایى قرار دارند (۸۶). اتصال لیگاند فعال به TGF-β RII سبب فعال شدن آن اتصالش به TGF-β RI و به دنبال آن سرین فسفریلاسیون و فعال شدن TGF-β RI می گردد. درنتیجه کمپلکس هتروتترامر فعال از گیرنده که از دایمر گیرنده نوع I و دایمر گیرنده ی نوع IIتشکیل شده ایجاد می شود (۵۲). TGF-β RI فسفریله و فعال Smad2/3 (R-Smad) را فسفریله و فعال می نماید. Smad2/3 فسفریله تمایلش را براى اتصال به TGF-β RI از دست داده، از طرف دیگر تمایلش براى اتصال به Smad4 (co-Smad) درون سیتوزول افزایش می یابد. کمپلکس ایجاد شده می تواند وارد هسته شده، به کواکتیواتورهاى P300و CBP متصل گردد و بیان ژن هاى هدف را تحت تاثیر قرار دهد (۲۴،۳۱).
۲-۱-۵-۳-۱ . گیرنده های TGF-β :
TGF-β فقط به دو گیرنده[۳۰]TβR II و TβRI (ALK-5) [۳۱] یا [۳۲]ALK-1 متصل میشود (۵۹،۸۹ ). TGF-β از طریق کمپلکس گیرنده های هتروترامیک سیگنال هایی ایجاد می کند که این گیرنده ها شامل TβR-IS و TβR-IIS می باشند در ابتدا TGF-β به گیرنده نوع TβR-IIS متصل شده و بدنبال این گیرنده نوع TβR-IS در گیر می شود(۱۲) و در نهایت موجب تحریک سیگنال می شود (شکل ۲-۴). علاوه بر گیرنده های اصلی، چندین گیرنده کمکی شناخته شده اند که بازدارنده یا تسهیل کننده سیگنال ها می باشند از جمله این گیرنده های کمکی بتاگلیکان و اندوگلین می باشند. حدس زده اند هر دوی اینها به TGF-β متصل شده اما هیچ سیگنالی تحریک نمی کند، با این حال، اتصالات گیرنده های کمکی، اتصال به TβRS را تسهیل می کند.گیرنده های کمکی سیگنالهای به صورت غیر مستقیم فراهم می کند (۶،۴۹).
شکل۲-۴ گیرنده های TGF-β که شامل TβRI و TβR IIمی شوند و با فعال شدن آن ها مسیر Smad ها فعال می شود.
با اتصال TGF-β به II TβR که با فعایت کیناز سرین- ترئونین همراه می باشد، I TβR به کار گرفته می شود و TβR II را فسفریله می کند. در زمانیکه TβR II فسفریله نشده است با فعل و انفعالاتی دیگری که از طریق FKBP12 همراه می شود که دیگر سیگنالها را در غیاب لیگاند شدن بلوکه می کند (۵۹).علاوه بر این، I TβR یک ترکیب غیرفعال باقی می ماند و در حالیکه منطقه ای بنام G-S، منطقه کیناز را می پوشاند(۴۹). با فسفریله شدن منطقهG-S، منطقه پنهان کیناز را آشکار می کند در نتیجه سیگنال های دیگری را امکان پذیر می شود(۸۹). با فسفریله شدن I TβR، FKBP12 ترشح می شود و TβR1می تواند متقابلا اثر کند و سیگنال های پروتئینی درون سلولی فسفریله کند. برای واکنش بین TβR I و R-Smad ، حلقه l-4p در منطقه کیناز از گیرنده ها مهم هست (۶). و زنجیره l3 در منطقهMH2 از R-Smad مهم است. به طور کلی Smad2/3 با تحریکات TGF-β همراه می باشد (۵۹،۸۹). اما Smad1 به وسیلهALK-1 توسط تحریکاتی از TGF-β در سلول های اندوتلیال فعالیت می کند. وقتیکه R- Smad فسفریله می شوند آنها از گیرنده ها جدا می شوند و به شکل کمپلکس با smad4 به هسته انتقال پیدا می کند که بیان ژن را تسهیل می کند یا مهار می کند. گزارش شده که AMPK توسط TGF-βفسفریله می شود و متعاقبا MAPK فعالیت تیروزین هیدروکسیلاز را در محیط Vivo inافزایش می دهد به طوریکه ساخت NA به وسیله تیروزین هیدروکسیلاز تنظیم می شود که یک آنزیم محدود کننده در این فرایند می باشد (۴۹،۵۹،۸۹) .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱-۵-۳-۲٫ انتقال دهنده های TGF-β، پروتئین اسمد (SMAD Proteins):
سیگنال های پروتئینی درون سلولی که با خانواده TGF-β در ارتباط هستند Smadها می باشند. چندین Smad متفاوت وجود دارد که به سه دسته تقسیم می شود (۲۳،۴۹،۶۳). که شامل گیرنده های تنظیمی Smad (R-smad) و اسمد مشترک(co smad) مانند ۴ Smad که با تمام اعضای خانواده TGF-β سهیم می باشد و گروه آخر Smad بازدارنده هستند(I-Smad) که شامل۶ Smad و ۷ Smad می باشد. R smad وCo smad از پروتئین با همولوژی یکسانی برخوردار هستند که از سه قلمرو تشکیل شده اند. که شامل MH1 و MH2و آمینوکربوکسی ترمینال در انتها به ترتیب قرار گرفته اند. و منطقه MH1 به MH2 متصل می کند. پروتئین Smad غیر فسفریله با حداکثر توانایی بین سیتوپلاسم و هسته جابه جا می شوند (۸۹،۲۳). منطقه MH2 درRsmad، واکنش smad_receptor را تنظیم می کند وشامل مکان هایی برای فسفریله شدن گیرنده ها می شوند. فسفریله شدن گیرنده ها در آمینوکربوکسی ترمینال انجام می گیرد. وکوفاکتوردرهسته متصل می شوند (۲۳،۸۲،۶). منطقه MH1 برای هر دوی R smad وCo smad برای تمرکز در نقطه هسته و همچنین برای اتصالات DNA و اتصال کوفاکتور در هسته مهم می باشد. منطقه اتصال می تواند به وسیله کینازهای مختلف فسفریله می شوند (شکل۲- ۵ ).

شکل ۲- ۵ انتقال دهنده های TGF-β که شامل گیرنده های تنظیمی Smad (R-smad) و اسمد مشترک (co smad)
۲-۱-۵-۴٫ فعالیت سلول های ماهواره ای :
سلول های ماهواره ای، سلول های تک هسته ای کوچکی در بین غشا ی پایه و غشاءسیتوپلاسمی هستند که در پاسخ به فشار حاصل از تمرینات سنگین یا ضربه در عضله فعال شده و میوبلاست ها را تشکیل می دهند و در نهایت به فیبرهای عضلانی تبدیل می شوند. در واقع این سلول ها، سلول های بنیادی خاص هستند که تقریبا درهر بافتی یافت می شوند و در رشد طبیعی، جا یگزینی و ترمیم بافت بعد از آسیب شیمیایی و مکانیکی نقش دارند و تعداد آنها به گونه های حیوانی، سن، نوع فیبر عضلانی و محل سلول در راستای فیبر بستگی دارد. در عضله اسکلتی بعد از تولد، سلول های بنیادی سلول های ماهواره ای نامیده می شوند و ۳ تا ۹ درصد هسته های زیرغشایی مربوط به فیبرهای عضلانی طبیعی بالغ را تشکیل می دهند. براساس نتایج تحقیقات انجام گرفته برای درک چگونگی عملکرد سلول های ماهواره ای در عضله بالغ اولین گام برای رشد مجدد عضله بعد از آسیب، فعال سازی این سلول ها است که به طور طبیعی غیر فعال اند، بنابراین وارد چرخه سلولی می شوند و شروع به تکثیر وترمیم می کنند (۸۲). سلول های ماهواره ای در واکنش به محر ک های فیزیولوژیکی مثل ورزش و شرایط پاتولوژیکی مانند جراحت یا بیماری، فعال می شوند تا میوبلاست ها را که قادر به ترکیب و تشخیص هستند، تولید کنند. این سلول ها قادر به ترکیب شدن با الیاف ماهیچه ای موجود، ترمیم الیاف ماهیچه ای آسیب دیده یا ترکیب متناوب با یکدیگر برای تشکیل الیاف ماهیچه ای جدید هستند (۴۷). درک نقش پیچیده سلول های ماهواره ای در پاسخ به تمرینات ورزشی در عضلات به تازگی آغاز شده است (۸). تحقیقات علمی در مورد تاثیر فعالیت های ورزشی بر سلول های ماهواره ای، اثر دو دسته فعالیت های مقاومتی و استقامتی را بر روی این سلو ل ها بررسی کرده اند. تحقیقات مشخص کرده اند که فشار و کشیدگی بیش از حد، رهاسازی مواد التهابی و فاکتورهای رشد که از طریق فعالیت های و رزشی مقاومتی تولید می شو ند، موجب افزایش فعالیت سلول های ماهواره ای شده و آنها را تحریک می کنند تا دوباره وارد چرخه سلولی شوند و تکثیر پیدا کنند. سلول های ماهواره ای می توانند ماده هسته ای خود را دراختیار فیبر بگذارند تا ترمیم، بازسازی و هیپرتروفی عضله را در پاسخ به فشار اعما ل شده تسهیل کند، زیر مجموعه ای از سلول های ماهواره ای فعال شده توسط خودشان جا به جا شده و از چرخه سلولی خارج شوند تا برای ترمیم عضله در آینده آماده شوند. بنابراین نه تنهاسلول های ماهوار ه ای تکثیر پیدا می کنند تا ماده هسته ای خود را در اختیارفیبرعضلانی قرار دهند، علاوه براین خود را نیز دوباره نوسازی می کنند (۶۴).
۲-۱-۶٫ تاثیر تمرینات مقاومتی بر مسیر هایپرتروفی :
به طور کلی تمرینات مقاومتی به دلیل افزایش میزان سنتز در برابر تجزیه پروتئین، موجب افزایش در حجم عضله خواهند شد. تاثیر آنابولیکی تمرینات مقاومتی از راه اندازه گیری سطح مقطع یا حجم عضله به دست می آید.در نمونه های انسانی نشان داده شده است که سنتز پروتئین تا بعد از گذشت ۲۴تا ۴۸ ساعت از تمرینات مقاومتی، افزایش دارد. همچنین لازم به ذکر است که تجریه پروتئین در حین وبعد از تمرین افزایش می یابد و تنها با تغذیه مناسب امکان برتری سنتز بر تجزیه حاصل می شود (سنتز خالص).گزارشات اولیه نشان دادند که یک نمونه تمرین مقاومتی حاد ، قادر است به مدت ۲۴ساعت، افزایش مداوم در سنتز پروتئین ایجاد نماید واین افزایش با فعال شدن مسیرPI3K، mTOR و S6K1 همبستگی دارد. همچنین نتایج پژوهش های مختلف نشان داده که تمرین قدرتی باعث افزایش سنتز پروتئین از طریق مسیر پیام رسانی IGF انجام می شود (۳۵،۷۴).
نقش محوری mTOR در تنظیمات هایپرتروفی به خوبی ثابت شده است، به طوری که با مهار mTOR پاسخ های حاصل تحریک تمرین، متوقف شد. همچنین در تمرین کشش غیر فعال (پاسیو)، فعالیت AKT افزایش می یابد(که به نظرمی رسد ویژه تارهای تند انقباض است) ولی با مهار فعالیت mTOR از طریق راپامایسین، این افزایش فعالیت متوقف می شود. مطالعات دیگر نشان می دهند که فسفوریلاسیون S6K1 و ۴E-BP1 در تمرینات اضافه بار افزایش می یابد که موجب افزایش در بیان ژن و افزایش بلند مدت در رشد عضلات می شود. در مجموع می توان گفت که تمرینات قدرتی قادرند فسفوریلاسیون mTOR و کیناز های زیر دست این کمپلکس یعنی S6K1 و ۴E-BP1را افزایش دهند (۳۵،۷۴).
به عنوان مثال، اعمال اضافه بار عضله پلانتاریس که باعث افزایش فسفوراسیون mTOR و افزایش محتوای پروتئین کلی در عضله اسکلتی موش می شود. افزایش فسفوراسیون mTOR به دنبال یک دوره حاد تمرین مقاومتی و ۸ هفته تمرین مقاومتی طولانی مدت در انسان، دیده شده است. بنابراین شواهد نشان دهنده نقش mTOR در فرایندهای آنابولیک به دنبال تمرین مقاومتی هستند (۷۴،۳۵).
۲-۱-۷٫ تاثیر TGF-β ۱ بر مسیر سیگنالینگ هایپرتروفی :
TGF-β۱ به همراه مایوستاتین نقش مهاری مهمی در تقسیم و رشد سلول اعمال می کند. مسیر سیگنالینگ TGF-β۱ با تحریکات۳/۲ Smad فعال می شود و با پروتئین۴Smad توسط گیرنده های سرین – ترئونین کیناز متصل به غشای سلولی فسفریله شده وفعال می شود این پروتئین به صورت ترکیبات همسان (Homomeric) یا غیر همسان (Heteromic)با دیگر اعضای خانواده Smadوارد هسته شده و فرایند تمایز سلولی ومهار رشد سلولی را انجام می دهند (۵۸،۲۳،۸۹). مسیر سیگنالینگ TGF-β۱ با پروتئین۴Smad به عنوان یک فاکتور رونویسی حد واسط عمل کرده و ژن های هدف را کنترل می نماید ( ۵۸،۲۵ ). عملکرد مرکزی TGF-β۱ ، مهار پیشرفت چرخه سلولی با تنظیم رونویسی تنظیم کننده های چرخه سلولی است (۵۰).
۲-۱-۸ . نقش TGF-β۱ در توسعه عضلات اسکلتی :
سیگنالینگ TGF-β۱ و میوستاتین در عضله اسکلتی شامل دو مسیر کاملا مشابه، که برخی از مسیر ها بر هم اثر تداخلی و نیز متقابل منحصر به فرد دارند (۴۹). TGF-β۱ نقش مهمی در توسعه عضلات اسکلتی دارد اما بر بافت های مختلفی دیگری نیز تاثیر می گذارد. فعالیت TGF-β۱ بسیار خاص به بافت سلولی است که نتیجه سیگنالینگ فضای درون سلولی از سلول ها می باشد. این ماهیت دوگانه ثابت می کند که بسیاری از فرایندها و بافت های عملکردی داخل بدن توسط TGF-β۱ تنظیم می شوند ولی در مقابل نقش میوستاتین بیشتر در توسعه عضلات اسکلتی، توده عضلانی، و بافت چربی محدود می شود. بیان نقش TGF-β۱ در عضله اسکلتی با بهره گرفتن از کشت سلول عضلانی در شرایط آزمایشگاهی مشخص شد در حالی که نقش میوستاتین داخل بدن از طریق آزمایش ژن در موش تعیین گردید (۶، ۴۹ ). این امر می تواند باعث اختلاف در این زمینه شود که این دو عامل دو مسیر متفاوت دارند. در اواخر دهه ۱۹۸۰ محققان مطالعات کلیدی برای نقش TGF-β۱ در توسعه عضلات اسکلتی را انجام دادند. نقش اول TGF-β۱ در مقادیر زیاد در اندام حرکتی، درتولید اکتودرم، و سلول های مزانشیمی مجاور اثر می گذارد. نقش دوم TGF-β۱ در مهار تمایز جنینی، نه تمایز جنینی میوبلاست می باشد. نقش سوم TGF-β۱ در بیماری ها ،تمایز وتکثیر سلولی تعیین گردید. این مشاهدات نشان می دهد که TGF-β۱ در تمایز سلولی باعث شکل گیری مناسب در توسعه عضلات اسکلتی جنینی می شود. میوستاتین به عنوان یکی از اعضای خانواده TGF-β۱ شناخته شده است. تفاوت اصلی TGF-β۱ و میوستاتین در مسیر های وابسته به هر کدام است. به عنوان مثال مسیر TGF-β۱ وابسته به لیگاند ALK-1و TBRI/ALK-5 وگیرنده های نوع I وII می باشد. ولی مسیر میوستاتین وابسته به لیگاند۴ ALK-و TBRI/ALK-5 وگیرنده های نوع IIA وI است. در نتیجه TGF-β۱ نقش اساسی در توسعه عضلات اسکلتی را دارا می باشد (۴۹).
۲-۱-۹٫ سیگنالینگ TGF-β۱ در عضله اسکلتی :
بیان ژن TGF-β۱ در عضله اسکلتی تکثیر سلول های ماهواره ای را سرکوب می کند. در واقع می توان گفت که TGF-β۱ در مهار تکثیر وتمایز سلولی نقش اساسی دارد. TGF-β۱ داخل بدن در عضلات اسکلتی نقش بازسازی را نیز دارا می باشند (۵۰ ،۴۹). در موش های دارای کمبود فیبریلین -۱، TGF-β۱ کاهش پیدا می کند که باعث تخریب فیبرهای عضله اسکلتی می شود و باسازی در عضلات رخ می دهد. این عمل به عنوان مدل [۳۳](MFS) مارفان سندروم در انسان شناخته می شود که دارای علائمی از قبیل رشد بیش از حد استخوان، دررفتگی، آمفیزم، عوارض قلبی، و ناتوانی برای افزایش توده عضلانی در پاسخ به ورزش و دیگر تحریکات فیزیولوژیکی است. در موش های که دچار دیستروفی می شوند افزایش TGF-β۱ رخ می دهد ودرموش های که دارای کمبود فیبریلین -۱ هستند، افزایش سلول های ماهواره ای دیده می شود. بنابراین مهار سیگنالینگ TGF-β۱ در تعدادی از افرادی که دچار میوپاتی هستند (۶) نشان از بهبود در عضلات اسکلتی آن ها دارد همچنین در مطالعات آزمایشگاهی نیز نقش TGF-β۱ در آسیب های عضلانی بررسی شده و نشان داده شده است که آسیب عضلانی ناشی از انقباضات غیر عادی، تزریق و فشار عضلانی منجر به افزایش بیان TGF-β۱در عضلات اسکلتی می شود (۴۹،۵۰).
۲-۱-۱۰٫ نقش TGF-β۱ در ورزش :
اطلاعات بسیار محدودی در مورد اثر تمرین بر بیان TGF-β۱ در عضله اسکلتی وجود دارد اما در معدود مطالعات انجام گرفته ورزش باعث ایجاد التهاب در بدن و فعال شدن دستگاه ایمنی می شود که باعث تحریک و افزایش بیان TGF-β۱ می گردد (۱۴،۱۵). در تحقیقات گذشته نشان داده شده است که تمرین استقامتی باعث افزایش بیان TGF-β۱ در سطوح سرمی، عضله اسکلتی ، عضلات مخطط وقلبی گردیده است (۱۴،۱۵).
۲-۲٫ پیشینه تحقیق :
۲-۲-۱٫ تحقیقات داخلی :
درپژوهشی که توسط علیرضا خدیوی بروجنی و همکاران در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت اثر ۸ هفته تمرین مقاومتی بر میزان میوستاتین، TGF-β۱ وFGF-2 سرمی در موش های صحرایی مطالعه گردید .در این مطالعه تعداد ۲۰ سر موش صحرایی نر بالغ ۱۵۰ تا ۲۵۰ گرمی بصورت تصادفی به دو گروه شاهد وتمرین مقاومتی تقسیم شدند که در انتهای مطالعه نتایج زیر حاصل شد : تمرین مقاومتی، با کاهش سطوح سرمی میوستاتین وافزایش سطوح سرمی FGF-2 همراه بود. همچنین سطوح سرمی TGF-β۱ در گروه تمرین تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت ولی مقدار آن به طور کلی در گروه تمرین کاهش یا افزایش اندکی پیدا کرده بود . این محققان کاهش میوستاتین و کاهش یا افزایش TGF-β۱را نشان از افزایش قدرت عضلانی وتکثیر سلول های ماهواره ای دانستند (۵۱).
در تحقیقی که توسط محمدعلی رضایی و همکاران در سال ۲۰۱۲ انجام شد سطح سرمی سایتوکاین ها در بیماران حاد ومزمن تب مالت سنجیده شد. در این مطالعه که در بیمارستان توحید سنندج به انجام رسید، ۶۳ بیمار مراجعه کننده به بخش عفونی مورد مطالعه قرارگرفتند. ۳۰ نفر به عنوان کنترل انتخاب شدند. ۱۲ سی سی خون برای انجام از هر نمونه PCR آزمایشات تشخیص بروسلوز مانند سرولوژی، کشت وگرفته شد. سایتوکاین ها به روش الایزا اندازه گیری شدند. سطح سرمی سایتوکاین های IL-10 ،IFN-g ،IL-8 و TGF-βدر مبتلایان حاد و مزمن به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود، اما بین سطح این سایتوکاین ها در بیماران حاد و مزمن تفاوت معنی داری وجود نداشت. سطوح سرمی سایتوکاین ها با التهاب یا هر گونه بیماری افزایش پیدا کرد (۷۱).
درتحقیقی که توسط امین نوروز بیگی وهمکاران در سال ۲۰۱۱ انجام شد به بررسی سطح TGF-β۱ در سرم کودکان مبتلا به اوتیسم پرداخته شد. در تحقیق ۳۹ کودک (۱۴ دختر و ۲۵ پسر) مبتلا به اوتیسم به عنوان گروه هدف و ۱۵ کودک به عنوان گروه شاهد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه خون وریدی از هر دو گروه گرفته و پس از جداسازی سرم، غلظت TGF-β۱ به روش الایزا اندازه گیری شد. اطلاعات بیماران توسط پرسشنامه جمع آوری گردید. میانگین سطح TGF-β۱ سرمی در گروه مبتلایان به اوتیسم به طور چشمگیری پایین تر از گروه شاهد بود ( به ترتیب pg/ml 1265±۱/۳۲۷ درمقابل pg/ml 6/24616±۸/۶۲۰۵ ). نتایج تحقیق نشان داد سطح TGF-β۱ در سرم مبتلایان به اوتیسم کاهش معنی داری دارد. این محققان پیشنهاد دادندکه TGF-β۱ ممکن است درپاتوفیزیولوژی اوتیسم نقش داشته باشد (۶۱).
در تحقیقی که توسط غلامرضا اسدی کرم وهمکاران در سال ۲۰۱۰ انجام شد تاثیر مواد مخدر بر سطح سرمی TGF-β۱ در دیابتی، معتاد و رت معتاد-دیابتی را بررسی کردند. چند سلول از سیستم ایمنی بدن از جمله سلول های T تنظیمی و ماکروفاژها عامل ترشح تبدیل فاکتور رشد TGF-β۱ در پاسخ به محرک های مختلف است. این سایتوکین اثر بازدارنده بر روی سیستم ایمنی بدن دارد و کم این سیتوکین با اختلالات خود ایمنی همراه است. هدف از این مطالعه، به بررسی تاثیر اعتیاد به تریاک بر سطح سرمی TGF-β۱ در نر و ماده، رت های دیابتی و غیر دیابتی بود. این مطالعه تجربی در حالت عادی، تریاک معتاد، دیابتی و معتاد دیابتی ورت های نرو ماده انجام شد. سطح سرمی TGF-β۱ توسط ELISA اندازه گیری شد. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که میانگین سطح سرمی TGF-β۱ در رت ماده معتاد به طور قابل توجهی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود (۰٫۰۰۱> p). در مقابل، در موش نر معتاد متوسط سطح سرمی TGF-β۱ در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود (۰٫۰۵> p). نتایج نشان داد که تریاک و مشتقات آن دارای اثرات القایی متفاوتی در بیان سیتوکین در موش نر و ماده دارد (۵).
۲-۲-۲٫ تحقیقات خارجی :
در تحقیقی که توسط گری مک[۳۴] و پایج افلک [۳۵]درسال۲۰۱۴ انجام شد، نقش میوستاتین وسیگنالینگ TGF-β در پاسخ به اضافه بار تدریجی در عضله اسکلتی بررسی شد. که در تحقیق از ۱۱ رت نر نژاد اسپراگ – دالی در یک دوره دو هفته ای اضافه باری که منجر به هیپرتروفی شده بود، استفاده گردید. برای بررسی میوستاتین وسیگنالینگ TGF-β دو عضله دو قلو و نعلی در نظر گرقته شده است. با این فرض که میوستاتین در رشد عضله اسکلتی کنترل منفی دارد و در افراد بالغ سطح میوستاتین کمتری در عضله اسکلتی آن ها وجود دارد. برای ارزیابی تغییرات در سطوح فعال و غیر فعال پروتئین میوستاتین وپروتئناز بوسیله وسترن بلات اندازه گیری شد و برای ارزیابی مسیر سیگنالینگ TGF-β (گیرنده های TGF-β ،۲،۳،۴Smad وPakt) از سیستم مغناطیسی چند منظوره استفاده گردید. نتایج نشان داد شد در هر دو عضله نعلی وکف پایی در نتیجه اضافه بار به طور معنی داری هیپرتروفی رخ داد. ولی سطح میوستاتین در عضله کاهش پیدا کرد اما تغییرات TGF-β وابسته به نوع عضله و نامشخص بود. در این تحقیق در عضله تند انقباض پلنتار یس به طور معنی داری افزایش در TGF-β ،۲،۳،۴Smad مشاهده شد ودر عضله کند انقباض نعلی به طور معنی داری افزایش در ۲،۳ Smad مشاهده شد.البته افزایش متناقض در ۲،۳،۴Smad و کاهش میوستاتین در دو نوع عضله ممکن است مربوط به فسفوریلاسیون یا مسیر تحریک TGF-β است. در نهایت نتیجه گیری شد که میوستاتین در نتیجه هیپرتروفی در عضله اسکلتی کاهش و کاهش یا افزایش مسیرهای سیگنالینگ TGF-β باعث افزایش هیپرتروفی می گردند (۳۰).
در تحقیقی که توسط کریستوفر[۳۶] وهمکارا ن در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت به بررسی اضافه بار مکانیکی و تغییر TGF-β۱ بر بیان miRNA ها متعدد در سلولهای فیبروبلاست تاندون پرداخته شد. درادامه به بررسی miRNA ها متعدد ناشی از اعمال بار مکانیکی و TGF-β۱ پرداخته شد. در تحقیق از رت های نر نژاد اسپراگ – دالی که تعداد ۱۰ رت بود استفاده کردند که گروه کنترل ۵ n= وگروه اعمال بار مکانیکی ۵ n= رت بود. اعمال بار مکانیکی به این صورت بود که رت ها با سرعت ۱۲متر/دقیقه وبه مدت ۳۰ دقیقه با شیب های متفاوت اجرا می کردند ابتدا از شیب صفردرجه به مدت ۱۰دقیقه،پس از آن شیب ۵درجه به مدت ۱۰ دقیقه و درنهایت شیب ۱۰ درجه به مدت ۱۰دقیقه مورد استفاده قرار گرفت. هشت ساعت پس ازاتمام جلسه تمرین رت ها برای جدا سازی RNA کشته شدند. فرض تحقیق این بود که اعمال بار مکانیکی و TGF-β۱ به بیان چندین miRNA با نقش های شناخته شده در تکثیر سلولی و خارج سلولی سنتز ماتریس می انجامد و TGF-β۱ به عنوان یک تنظیم کننده مهم در رشد و سازگاری تاندون، و درمان تاندون اولیه فیبروبلاست ها نقش دارند (۱۹).
در تحقیقی که توسط یامادا[۳۷]، وهمکاران در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت نقش لاکتات خون به عنوان یک سیگنال در افزایش متابولیسم اسید چرب در طول ورزش که به واسطه TGF-β در مغز واسطه گری می شود،بررسی شد . در این تحقیق تمرین با شدت متوسط سرعت تردمیل ( m/min 21) و شدت پایین( m/min 15) بر رت های تجربی اعمال گردید. یافته های حاصل نشان دادندتمرین با شدت متوسط لاکتات خون وغلظت TGF-βدرمایع مغزی نخاعی رت ها را افزایش می دهد.از طرف دیگر ،تمرین با شدت پایین لاکتات خون وغلظت TGF-β درمایع مغزی نخایی رت ها را افزایش نداد. نتیجه نهایی این بود که ورزش با شدت بالا ، لاکتات خون وفعالیت TGF-β را در مایع مغزی نخایی رت ها افزایش می دهد ومی تواند از این طریق اکسیداسیون لیپیدرا تسریع کند (۹۱).
در مطالعه ی مروری که توسط بورکس[۳۸] و همکاران در سال ۲۰۱۱ انجام شد نقش سیگنالینگ TGF-β۱ در وراثت و بوجود آوردن میوپاتی بررسی شد. در تحقیق ابر خانواده TGF-β۱ شامل تعدادی سیتوکین ها در انواع عضله اسکلتی بیان می شوداعضای این خانواده که نقش مهمی در عضلات اسکلتی دارند شامل فاکتوررشد تغییر شکل دهنده بتا، میتوژن فعال کننده پروتئین کیناز (MAPK)[39] ومیوستاتین می باشند. این سیگنالینگ ملکولی نقش مهمی در هموستاز سلول عضلانی بازی می کند مقداری از این ملکول بی نظمی عصبی عضلانی به وجود می آورد. بیان این ملکول ها مرتبط فرایندهای طبیعی در عضله اسکلتی شامل رشد، فرق گزاری، نوزایش، ودر پاسخ به استرس بیان می شود. به هر حال مقادیر مزمن، TGF-β۱، MAP ومیوستاتین در شکل های مختلفی از آسیب عضلانی دیده شده است. هم چنین مسیر های سیگنالی TGF-β۱ در اختلالات مختلف شامل سندروم مارفان، بیماری عضلانی ومیوپاتی تاثیر دارند. در نتیجه نشان از نقش TGF-β۱ در تخریب عضلانی مشاهده شد (۶).
در تحقیقی توسط ایستایی[۴۰] وهمکاران در سال ۲۰۱۱ به تعیین اثرات استروژن در بیان TGF-β۱ در بهبود شکستگی در موش پرداختند . مطالعات قبلی نشان داده بودند که پوکی استخوان به دلیل کمبود استروژن و در نهایت شکستگی می شود. نشان داده شده است که TGF-β۱ در بهبود شکستگی از طریق تنظیم درگیر تمایز و فعال سازی از استئوبلاست ها و استئوکلاست ها فعال می شوند. در تحقیق از سی موش ماده بالغ نژاد Sprague Dawley با وزن ۲۵۰ ±۲۰۰ گرم انجام شد. پس از شش هفته شکستگی ، درصد تغییر در سطح TGF-β۱ پلاسما در گروه استروژن به طور قابل توجهی در مقایسه با سطوح آن در گروه کنترل فاقد استروژن بالاتر بود. همچنین مشاهده شد که با ایجاد شکستگی سطوح سرمی TGF-β۱ در موش ها افزایش می یابد ولی مقدار استروژن دچار کاهش اندک می شود (۲۶).
در تحقیقی که توسط هینمیر[۴۱] وهمکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد. بررسی اثر بی باری و اعمال بار مجدد بر روی بیان کلاژن و ارتباط آن با فاکتورهای رشد از جمله TGF-β در تاندون و ماتریکس خارج سلولی عضلات پرداختند. نشان دادند ساخت و بیان کلاژن در تاندون و ماتریکس خارج سلولی عضلات در پاسخ به بار مکانیکی افزایش پیدا می کند به طوریکه اثر ثانویه افزایش بار مکانیکی موجب بیان هورمون رشد شامل TGF-β،IGF-I می شود. در این مطالعه اندام تحتانی موش ها را به مدت ۷یا۱۴ روز بی تحرک کردند و به دنبال آن یک دوره اعمال بار مکانیکی مجدد ایجاد کردند. سپس بیان mRNA برای کلاژن، TGF-β ، CTGF، میوستاتین وایزوفورم های IGF-I به وسیله PCR- RT در تاندون آشیل و عضله سولئوس اندازه گیری شد و بیان کردند در دوره بی تحرکی، جرم تاندون بدون تغییر ماند در حالیکه جرم عضلات کاهش پیدا کرد و کلاژن، TGF-β و CTGF mRNA در زمان بی تحرکی بدون تغییر باقی ماند و با اعمال بارمکانیکی مجدد بیان کلاژن و فاکتور رشد افزایش پیدا کرد(۳۸).
در تحقیقی که توسط سزارکو[۴۲] وهمکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد به بررسی اثر حاد وطولانی مدت ورزش استقامتی بر TGF-β۱ در عضله اسکلتی و قلبی رت ها صورت پذیرفت. در تحقیق از ۵۹ رت نر نژاد ویستار استفاده گردید برای بررسی اثر حاد وطولانی مدت ورزش استقامتی بر TGF-β۱ در عضله اسکلتی و قلبی رت ها به دو گروه که تعداد ۲۹ رت تمرین نکرده (کنترل) و۳۰ رت تمرینی تقسیم شدند که گروه بدون تمرین(۱۰=n) و قبل تمرین( ۹=n)، بلافاصله (۱۰=n) و بلافاصله بدون تمرین(۱۰=n) و سه ساعت بدون تمرین(۱۰=n) وسه ساعت پس از تمرین(۱۰=n) تقسیم شدند. میانگین توده بدن موش در روز تمرین آغاز شده ۱۳٫۸۷ ± ۱۲۷ میلی گرم بود. در آغاز رت ها با تمرین سازگاری پیدا کردند که تمرین به صورت min/day 10 با سرعت m/h 900 در پنج روز متوالی بر روی تردمیل انجام شد. در هفته اول، رت ها بر روی تردمیل به مدت ۱۰ دقیقه / روز با سرعت ۱۲۰۰ متر / ساعت تمرین کردند، در هفته دوم، رت ها برای ۶۰ دقیقه / روز با سرعت ۱۵۰۰ متر / ساعت و در هفته های ۳-۶، زمان تمرین در ۶۰ دقیقه / روز ثابت باقی ماند، و سرعت به ۱۷۰۰ متر / ساعت افزایش یافت. به صورت کلی تمرینات در هفته های اول با سرعت ومدت زمان کمتری انجام شد که در هفته های بعد سرعت و زمان افزایش پیدا کرد. از هر دو گروه رت کشته شد و نمونه عضلات اسکلتی و قلبی از آن ها گرفته شد. رت ها قبل، بلافاصله وسه ساعت پس از تمرین که تقسیم شده بودند از آن ها عضله اسکلتی وقلبی جدا گردید. mRNA ژن TGF-β۱ توسط RT-PCR اندازه گیری شد نمونه ها، و سطوح پروتئین TGF-β۱ پایه عضله اسکلتی در گروه کنترل و تجربی و زیر گروه ها توسط ELISA مشخص شد. ورزش حاد سبب افزایش معنی داری در mRNA ژن TGF-β۱ در عضله اسکلتی در رت بلافاصله بدون تمرین، در مقایسه با رت بدون تمرین نگردید. کاهش قابل توجهی از mRNA ژن TGF-β۱ در گروه قبل ازتمرین نسبت به رت بلافاصله از تمرین وجود داشت(۰٫۰۰۱> p ) . ورزش طولانی مدت باعث افزایش قابل توجهی در mRNA ژن TGF-β۱ گردید(۰٫۰۱>p ). با این حال، سطح پروتئین TGF-β۱ کاهش داشت (۰٫۰۱> p ). در عضله قلب، کاهش قابل توجهی از mRNA ژن TGF-β۱ در گروه بلافاصله قبل تمرین وسه ساعت قبل تمرین نسبت به گروه بدون تمرین وجود داشت (۰٫۰۱>p ). نتیجه گیری که تمرین بدنی محرک قوی برای ایجاد بیان ژن TGF-β۱ در عضله اسکلتی است، اما سطح پروتئین را افزایش نمی دهد. بنابراین، بعد از ورزش افزایش سطح سرمی TGF-β۱ به عضلات اسکلتی و قلب کمک نمی کند (۱۵). در مطالعه مروری که توسط کولیاس[۴۳] و همکاران در سال ۲۰۰۸ صورت گرفت سیگنالینگ TGF-β۱ ومیوستاتین در عضله اسکلتی بررسی شد. این محققان خاطر نشان کردند که ابر خانواده TGF-β۱ سایتوکاین هایی هستند. که اثر عمیقی روی تکثیر، تمایز ورشد سلول عضله اسکلتی اعمال می کنند. یکی از بافت هایی که از سیگنال های TGF-β۱ تاثیر می پذیرد عضله اسکلتی می باشد. TGF-β۱ و میوستا تین سیگنال هایی در عضله اسکلتی که مسیر های مشابه را شامل می شوند، دارا می باشند. که امکان دارد باعث تخریب عضلانی نیز شوند. همچنین TGF-β۱ تکثیر سلول های ماهواره ای را تعدیل می کند (۴۹).
در تحقیقی که توسط فوجی کاوا[۴۴] و همکاران در سال ۲۰۰۷ انجام گرفت. بررسی اثر TGF-β۱ در مغز بر روی اکسیداسیون چربی به وسیله اعصاب نورادرنرژیک در هسته های هیپوتالاموس پرداخته شد. در این تحقیق فرض شد که TGF-β۱ اثرات تنظیمی روی اعصاب نوروآدرنرژیک هیپوتالامیک دارد به طوریکه تعدادی از مطالعات نقش مهمی از اعصاب نوروآدرنرژیک در تنظیم اکسیداسیون چربی در حین و بعد از فعالیت بدنی را گزارش کرده اند. در تست این فرضیه، سطوح نورآدرنالین خارج سلولی در هسته پرونتیکولار هیپوتالامیک و هسته های منترومدیال هیپوتالامیک که نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی دارند استفاده شدند که بعد از تزریق درون صفاقی TGF-β۱ به وسیله استفاده از میکرودیالیز تعیین گردیدند. مطالعات میکرودیالیز نشان دادند که تزریق از TGF-β۱ باعث افزایش سطوح نوروآدرنرژیک در قسمت های [۴۵]PVH و VMH هیپوکمپ می شود .این اطلاعات حدس می زنند که TGF-β۱ در مغز اکسیداسیون چربی را به وسیله نورون های آدرنرژیک در PVH و[۴۶] VMH افزایش می دهد (۲۸).
در تحقیقی که توسط اسمیس[۴۷] وهمکاران در سال ۲۰۰۶ انجام شد به بررسی نقش TGF-β۱ به دنبال آسیب عضلات اسکلتی در رت ها بررسی شد. در تحقیق تعداد ۱۱n= رت ماده نژاد اسپراگ – دالی پس از آسیب عضلات اسکلتی مورد مطالعه قرار گرفتندکه آسیب به صورت الکتریکی در قسمت عضله دو قلو ونعلی پا رت ها ایجاد شد. ۴۸ ساعت پس از آسیب عضلانی رت ها کشته شدند به این دلیل که ماکروفاژها ونوتروفیل ها پس از ۴۸ ساعت بیشترین افزایش را دارند. ۴۸ ساعت پس از آسیب عضلانی ، تارچه های عضلانی مصدوم مشخص شد. در تحقیق فرض گرفته شد که TGF-β۱ سایتوکاین چند منظوره دخیل در التهاب، بهبود زخم، و فیبروز است ودر بیماری های عضلانی (به عنوان مثال، دیستروفی و میوپاتی التهابی) نیز نقش مهمی دارد. نتایج حاصل از تحقیق این بود که پس از ایجاد آسیب در عضله دو قلو ونعلی سطوح TGF-β۱ افزایش می یابد که این افزایش TGF-β۱ می تواند در بهبود آسیب عضلات اسکلتی موثر باشد(۸۰).
در تحقیقی که توسط سوریوان[۴۸] وهمکاران درسال۲۰۰۶ انجام شد نقش TGF-β۱درگسترش و تنظیم توده عضلانی رت های نوزاد بررسی شد. در کالبد شکافی اولیه نقش خانواده TGF-β۱ در تنظیم عضله اسکلتی در اوایل دوران رشد (بعد از تولد) ، وارتباط آن با سنتز پروتئین که شاخصی در عضله اسکلتی رت های نوزاد می باشد اندازه گیری شد. یافته های حاصله از ۱۰ رت نوزاد نشان داد که مقدار زیاد TGF-β۱ همراه با کاهش سنتز پروتئین در عضله رت های نوزاد می باشد. مقدار زیاد میوستاتین موجود در استخوان ((BMP-2 و((BMP-7 با گسترش در توده عضلانی رت های نوزاد افزایش پیدا می کند که با پروتئین سنتازارتباط منفی دارد. فولیستا تین بازدارنده چندین عضو از خانواده TGF-β۱ می باشد که می تواند از طریق تکثیر سلول های ستاره ای باعث هیپر تروفی شود. مقدار زیاد (BMP-2) و(BMP-7) همبستگی مثبتی با گیرنده (BMP-RIA) داشت. تزریق فولیستا تین سنتز پروتئین وفسفوریلاسیون را افزایش داد. در نتیجه خانواده TGF-β۱ به صورت مستقیم وغیر مستقیم در تنظیم پروتئین سنتاز عضله در طول نوزادی در گیر است که با افزایش سن رت های نوزاد و TGF-β۱ نشان از کاهش پروتئین سنتاز داشت (۷۶).
در تحقیقی که توسط سزارکو وهمکاران در سال ۲۰۰۶ صورت گرفت پاسخ سرمی سطوحی از فاکتورهای رشدی TGF-β, VEGF , [۴۹]PDGF, بعداز فعالیت شدید ورزشی در افراد جوان بررسی شد. که در تحقیق ۱۴ مرد جوان ورزشکار فعالیت فیزیکی و ورزشی شدیدی را انجام دادند. نمونه خونی قبل و بلافاصله و دو ساعت بعد از ورزش گرفته شد. محتوای سرم PDGF,TGF-BETA , VEGF با بهره گرفتن از روش ELISA اندازه گیری شد. سطوح سرمی PDGF به طور موثر ازng/ml 7/1بلافاصله بعد از فعالیت به ng/ml 64/4 افزایش پیدا کرد و بعد از دو ساعت فعالیت به ng/ml 3/3 رسید. سطوح سرمی TGF-β به طور چشمگیری از ng/ml 58/20 به ng/ml 37/55 بلافاصله بعد از فعالیت و بعداز دو ساعت فعالیت بهng/ml 03/40 رسید. سطوح سرمی VEGF به طور موثری از pg/ml83/91 بهpg/ml 61/165 بلافاصله بعد از فعالیت ودو ساعت بعد از فعالیت به pg/ml22/137 رسید. مشاهده افزایش سطوح فاکتورهای رشد می تواند مراحل سازگاری ارگان های بدن با تمرینات بدنی را در گیر سازد. در نتیجه فعالیت بدنی می تواند باعث افزایش فاکتورهای رشد ازجمله TGF-β شود (۱۴).
در تحقیقی که توسط ایشی کاوا[۵۰]و همکاران در سال۲۰۰۶ انجام شد، اثر TGF-β۱ را در سوخت چربی در فعالیت استقامتی بررسی کردند که در تست این فرضیه از آنالیز گازها در حین دویدن روی تردمیل و تزریق بازدارنده TGF-β۱ در مغز موش ها استفاده شد. غلظت سوبسترای های انرژی در دو گروه آنتی بادی TGF-β۱ و گروه کنترل مقایسه شد که مشخص شد در گروه دریافت کننده آنتی بادی TGF-β۱، غلظت پلاسمایی اسید چرب آزاد و کتون بادی نسبت به گروه کنترل کمتر بود.گازهای تنفسی در حین دویدن روی تردمیل بعد از کاهش مجازی کورتیکو تروپین در مغز توسط استرسین (بازدارنده گیرنده کورتیکوتروپین ) آنالیز شد و تفاوتی در نسبت تبادل تنفسی و اکسیژن مصرفی در دویدن با شدت ۶۰ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده نشد (۴۶).
درتحقیقی که توسط بنسامون[۵۱] وهمکاران در سال ۶ ۲۰۰ انجام شد هدف از تحقیق بررسی تغییرات وابسته به سن در شکل وخواص مکانیکی تاندون در(TIEG)-1[52]، القا اولیه ژن TGF-β بود. موش ها در دو گروه القا شده ژن TGF-βو کنترل در سن های یک ساله، سه و پانزده ماه، مورد استفاده قرار گرفتند. خواص مکانیکی تاندون دم جدا شده از این موش ها با بهره گرفتن از تک محوری تعیین شد آزمون با کشش سطح شیبدار s/ mm05/0 و با فشار ۱۰درصد و استراحت s/ mm5 انجام شد. پارامترهای مکانیکی سطح شیب دار اندازه گیری و ثبت شد. توسط میکروسکوپ الکترونی ساختار دسته تاندون دم مشخص شد. تفاوت معنی داری بین گروه القا شده ژن TGF-βو کنترل در ۱ یا ۱۵ ماه سن حاصل از آزمون های مکانیکی را نشان نداد. ولی در موش های با سن ۳ ماهگی تفاوت مشاهده شد.در الکترومیکروسکوپی افزایش اندازه تارچه در تاندون گروه موش های ۳ ماهگی نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید این داده ها نقش مهمی برای القا ژنTGF-β در ریز تاندون و قدرت نشان می دهد وثابت شده است که TGF-βیک عامل مهم در درمان وقدرت تاندون است. برای شناسایی TGF-βاز طریق القا ژن صورت گرفت (۹).
در تحقیقی که توسط اٌ کامٌتو[۵۳] و همکاران در سال ۲۰۰۵ صورت پذیرفت به تعیین اثر کاهش وابسته به سن در سطوح سرمی TGF-β۱ در افرادسالم جامعه ژاپن پرداخته شد. در مجموع از ۵۵ کودک سالم دارای سن ا تا ۱۴ سال و ۴۴ بزرگسال سالم دارای سن ۲۱ تا ۶۷ سال استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از همبستگی منفی معنی دار بین سن و سطوح سرمی TGF-β۱ وجود داشت. نشان داده شد که با افزایش سن سطوح سرمی این فاکتورکاهش یافته بود (۶۲).
در تحقیقی که توسط کالدرون[۵۴] و همکاران در سال ۲۰۰۱ انجام شد به بررسی نقش متفاوت TGF-β۱ و ANP دهلیزی قلب در تنظیم هیپتروفی قلبی ناشی از تمرین پرداختند. در این تحقیق تعدادی رت ماده نژاد اسپراگ –دالی با وزن ۱۷۰±۱۵۰ گرمی به صورت جداگانه به ورزش ارادی پرداختند.پس از ۳و۶ هفته ورزش ارادی نسبت وزن بطن چپ به وزن بدن افزایش یافته بودودرتحقیق mRNA بیان ژن TGF-β۱ در بطن چپ افزایش داشت در حالی که mRNA TGF-β۳ در بطن چپ نسبت به موش های که تحرکی نداشتند تغییر معنی داری نداشت. در هیپرتروفی بطن چپ نسبت ANPدهلیزی قلب موش های تمرینی نسبت به موش های کم تحرک mRNA مشابهی داشتند فقط تفاوت آن ها در mRNA TGF-β۱ بودکه در رت های تمرینی بیشتر بود. نتایج نشان داد افزایش بیان TGF-β۱ در هیپتروفی قلب ممکن است به بازسازی میوکارد کمک کند. در نتیجه TGF-B1 در هیپرتروفی قلب موش های با تحرک افزایش داشت ونسبت ANPدهلیزی موش های با تحرک نسبت به بی تحرک ها مشابه بود (۱۸).
در تحقیقی که توسط وردی[۵۵] وهمکاران در سال ۲۰۰۱ انجام شد به بررسی تغییرات در سطح سرمی TGF-β۱ و IL-4 پس از ایجاد آسیب که (توسط حرارت به موش ها وارد شده بود) در موش بررسی شد. در تحقیق از موش نر نژاد Sprague-Dawleyبا وزن

دانلود منابع پژوهشی : منابع تحقیقاتی برای مقاله و پایان نامه : … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

به هنگام تقینن و قانون گذاری تدوین کنندگان به ناچار ملزم به لحاظ نمودن عرف جامعه خود هستند در مورد اسیر نیز عرف جوامع گوناگون تعاریف خاص خود را دارند اما به طور معمول و روان در تعریف عرفی اسیر می توان گفت: فردی که در اثر یک علت قهر آمیز با خونریزی یا بدون خونریزی در اختیار فرد یا افراد دیگر قرار گرفته و شخص غالب به هر نحو کـه بخواهد با او رفتار می کند و اسیر در تحت سیطره او می باشد.
امروزه در جوامع روستایی و محاورت مردم عامه ی آن می بینیم که درباره یکی از حالات وضعیت زندگی مشترک و موقعی که زن با شوهر خود اختلاف داشته و بگو مگوهای شدید یا درگیری و زدوخورد بین دو همسر وجود دارد و بحث از جدایی (متارکه) پیش می آید معمولا زن یا خانواده یا حتی مردم مطلع از موضوع عنوان می کنند که «بابا اسیر که نیاوردی مهر حلال جان آزاد».[۷] یعنی اسیر (اعم از نظامی یا شخص، مرد یا زن )در دیدگاه عام فردی است محروم از تمام حقوق و امتیازات اجتماعی، بدون هیچ اختیار و اراده ای که به صورت یک شئ در اختیار دارنده قرار داشته و دارنده تصمیم می گیرد چه کار ی با اسیر انجام دهد یا، چه برخوردی با او داشته باشد، و اسیر بدون هیچ چون و چرایی ملزم به متابعت از دارنده و اسیر کننده خود است. جالب این که هیچ کس حق استنطاق و بازخواست از دارنده را نداشته و ندارد لذا میتوان اذعان نمود که در فرهنگ عامه و در نزد مردم روستایی ما هنوز که هنوز است پایین ترین رده طبقات اجتماع و بی اراده ترین افراد اسیرانند و جالب این است که معتقدند شخص اسیر باید بسوزد و بسازد و منتظر فرجی باشد تا خداوند متعال او را از این وضعیت نجات دهد بدین شکل که یا صاحب اسیر بمیرد و یا او را آزاد نماید.
ملاحظه می شود که در دیدگاه عام و عرف به خصوص در جامعه ایران ما بطور کامل و جامع نه تعریف خاص و روشنی از اسیر داده شده، نه حقوق و امتیازات یا حمایتی از او باید انجام شود، اما این تعبیر و تفسیر در جوامع شهری و در بین اقشار تحصیل کرده مقبول نبوده و اسارت و اسیری به شکلی که مطرح گردید مورد پذیرش نیست لذا در جوامع شهری ما اسیر و اسارت را به آن شکل روستایی و ابتدایی نمی بینیم.
۱-۱-۲- تعریف حقوقی اسیر
با توجه به تحولات تاریخی و دگرگونی های گسترده حقوقی و قانونی در زمینه های گوناگون، بحث اسیران جنگی و حقوق و تکالیف آن‌ها نیز از این تغییر و تحولات دور نمانده و پس از فراز و نشیب های تاریخی در سال های ۱۹۰۷،۱۹۲۷، ۱۹۴۷، به صورت گسترده و با شرکت اکثر کشورهای دنیا تعریف اسیر، حقوق و تکالیف آنها، وظایف کشور نگهدارنده و ضمانت اجراهایی نیز برای آن پیش بینی و مشخص شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در شکل و تعریف حقوقی می بینیم که اطلاق اسیر بر شخص یا اشخاصی محمول می شود که در جنگ (تمام عیار یا چریکی، آزادیبخش و..) و یا بر اثر آن دستگیر شده و یک سری معیارها و مشخصه ها را نیز باید داشته باشند که در ادامه ذکر خواهد شد.
بالاخره «تنها در پایان قرن هفدهم، یعنی پس از جنگ سی ساله (مذهبی در اروپا ۱۵۸۳ – ۱۶۴۵م) بود که تعریف اسیر جنگی از نظر حقوقی مشخص شد.
قواعد و مقررات حقوقی حاکم بر رفتار با اسیران جنگی تا مدتها جنبه عرفی داشت، اما تابع نظامی است که بموجب اسناد بین المللی مهمی بطور صریح و روشن مشخص گردیده است. این اسناد عبارتند از:
– اعلامیه بروکسل ۱۸۷۴[۸]
– عهدنامه ژنو مورخ ۲۷ ژوئیه ۱۹۲۹ در زمینه بهبود سرنوشت اسیران جنگ.
– عهد نامه سوم ژنو مورخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ در مورد رفتار با اسیران جنگی. این عهد نامه ضمن تائید مقررات ۱۹۰۷ لاهه و عهدنامه ۱۹۲۹ ژنو، آنها را مورد تجدید نظر قرار داده و تکمیل نمود. عهدنامه مذکور مشتمل بر حدود ۱۵۰ ماده است. هدف اساسی این قواعد «احتراز از کلیه اقداماتی است که جهت تضمین امنیت کشور متخاصم اسیر کننده غیر ضروری می باشد». «اندیشه اساسی که این مقررات از آن الهام گرفته این است که اسارت جنگی یک اقدام سرکوب کننده نیست، بلکه اقدامی احتیاطی و بازدارنده تلقی می شود که در مورد دشمنی که سلاح خود را بر زمین گذارده اتخاذ می گردد. عهدنامه سوم تا سال ۱۹۸۵ از تصویب ۱۵۷ کشور گذشته است.
– پروتکلهای مورخ ۱۲ دسامبر ۱۹۷۷ الحاقی به عهدنامه های چهارگانه ۱۹۴۹ ژنو (پروتکل شماره یک در مورد حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بین المللی و پروتکل شماره دو در مورد حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی). پروتکل شماره یک تا سال ۱۹۸۴ مورد تصویب ۴۲ کشور و پروتکل شماره دو تا سال ۱۹۸۲ مورد تصویب ۲۲ کشور قرار گرفته است.[۹]
ضمن این که جنگ خود تعریفی دارد «اقدامی خشونت بارکه به منظور تحمیل اراده بر دشمن صورت می‌گیرد و چیزی نیست مگر دویلی که به نهایت خشونت رسیده باشد».[۱۰]
یا در تعریف دیگری: “جنگ یعنی مجموعه ای از نبردها و درگیری ها و یک سلسله اقدامات غیرنظامی دیگر که برای کسب هدف سیاسی انجام می شود”.[۱۱] و تعاریف دیگری که نیاز به ذکر آن ها نیست. حال که تعریف جنگ مشخص شد تعریف حقوقی اسیر یا اسرا وفق کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو عبارت است از: مجموعه مشخص اشخاص متعلق به گروه های مشروحه ذیل که بوسیله دشمن گرفتار شوند:
الف: اشخاص ذیل متعلق به یکی از طبقات مشروحه پایین که بدست دشمن افتند اسیر جنگی بدان گونه که مفهوم این قرارداد است شمرده می‌شوند:
۱- اعضا نیروهای مسلح یکی از متخاصمین و همچنین اعضا چریک و دسته های داوطلب که جز نیروهای مسلح مزبور باشند.
۲- اعضا سایر چریک ها و اعضا سایر دسته های داوطلب به انضمام نهضت های مقاومت متشکل متعلق به یک دولت متخاصم که در داخل یا خارج از کشورخود مشغول عملیات باشند ولو آن که خاک مزبور اشغال شده باشد مشروط به این که چریک ها یا دسته های داوطلب و نهضت های مقاومت متشکل مزبورجامع شرایط زیر باشند:
الف – یک نفر رییس در راس آن‌ها باشد که مسئول اتباع خود باشد.
ب – دارای علامت مشخصه ثابتی باشند که از دور قابل تشخیص باشد.
ج‌- علناً حمل اسلحه نمایند.
د – در عملیات خود مطابق قوانین و رسوم جنگ رفتار نمایند.
۳- اعضا نیروهای مسلح منظم که خود را وابسته به دولت یا مقامی معرفی نمایند که از طرف دولت دستگیر کننده به رسمیت شناخته شده باشد.
۴- کسانی که همراه نیروهای مسلح هستند بی آن‌ که مستقیما جز آن نیروها باشند از قبیل اعضا غیر نظامی، کارکنان هواپیماهای جنگی، خبرنگاران جنگی، تهیه کنندگان اجناس، اعضا واحدهای کار یا خدمات که عهددار آسایش نیروهای مسلح اند مشروط به اینکه از طرف نیروهای مسلحی که همراهی می کنند مجاز باشند، برای این منظور نیروهای مسلح مذبور مکلفند کارت هویتی مطابق نمونه پیوست به این قبیل اشخاص تسلیم نمایند.
۵- کارکنان نیروهای بحریه بازرگانی من جمله فرماندهان و ناخداها، شاگردان و کارکنان هواپیمایی کشوری دولت متخاصم که به موجب این مقررات حقوق بین الملل از معامله مساعدتری برخوردار نیستند.
۶- الف: اهالی اراضی اشغال نشده که موقع نزدیک شدن دشمن بی آن که فرصت تشکیل نیروهای منظم داشته باشند ارتجالاً برای مبارزه با دشمن اسلحه بدست می گیرند مشروط به این که علناً حمل اسلحه نمایند و قوانین و رسوم جنگ را محترم شمارند.
ب– اشخاص ذیل از معامله ای که بموجب این قرارداد برای اسیران جنگی تعیین گردیده برخوردار خواهند شد:
۱- اشخاصی که به نیروهای مسلح کشور اشغال شده متعلقند یا متعلق بوده اند در صورتی که کشور اشغال کننده به علت همین تعلق اقدام به بازداشت آن‌ها را لازم بداند ولو آن که آن ها را قبلا در زمانی که جنگ درخارج از خاک اشغالی ادامه داشته آزاد کرده باشد، خصوصا در مواردی که اشخاص مزبور در صدد الحاق به نیروهای مسلح اصلی خود که در جنگ داخل باشد برآمده و توفیق نیافته باشند یا در موردی که اشخاص مذکور به اخطاری که به منظور بازداشت به آنها می شود اطاعت ننمایند.
۲- اشخاص متعلق به یکی از طبقات مشروحه در این ماده که دولت های بی طرف یا غیر متخاصم آن ها در خاک خود پذیرفته و طبق حقوق بین الملل مکلف به بازداشت آنان می باشند با قید و شرط هرگونه معامله مساعدتری که دولت های مذکور بخواهند درباره آنها قایل شوند به استثنای مقررات مواد ۸–۱۰-۱۵ بندهایی از ماده ۳۰ مواد ۵۸ لغایت ۶۷ و ماده های ۶۲ و ۱۲۶ و به استثنای مقررات مربوط به دولت های حامی در موقعی که روابط سیاسی مزبور موجود باشد دول متخاصم متبوع اشخاص مذکور مجاز خواهند بود وظایفی را که به موجب قرارداد به عهده دول حامی محول است نسبت به آن اشخاص اجرا نمایند بدون آنکه این عمل از وظایفی که دول مذبور معمولا به موجب رسوم و عهود سیاسی و کنسولی اجرا می نمایند چیزی بکاهند.
ج- این ماده اساسنامه کارکنان بهداری و مذهبی را به نحوی که در ماده ۳۳ قرارداد پیش بینی شده ملحوظ می‏دارد.[۱۲]
مشاهده می شود که مشخصات تعریف و اشخاص مشمول حمایت های قانونی اسیر از بُعد حقوقی طی کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو به صورت یک پارچه در بعد جهانی طرح و مورد تصویب اعضا جامعه جهانی به کشورهای مختلف دنیا قرارگرفت اما با مطالعه و تدبر در اسناد و مدارک تاریخی در می یابیم که این شکل پذیرش فعلی و مرسوم دنیا با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است لذا سعی می کنیم بطور مختصر نگاهی به تاریخچه اسیر و اسارت داشته و آنگاه به حقوق و تکالیف آنها خواهیم پرداخت.
۱-۱-۳- تحول مفهوم حاکمیت دولت ها
حاکمیت به عنوان زیر بنا و اساس نظام حقوق بین الملل،‌ همانند سایر مفاهیم حقوقی با گذشت زمان دچار تغییر و تحول شده است. این مفهوم از زمان های بسیار قدیم و شاید از ابتدای شکل گیری جوامع بشری وجود داشته است. اما اصطلاح حاکمیت در قرن شانزدهم برای اولین بار از سوی ژان بدن مطرح شد. از نظر او “حاکمیت عبارت است از قدرت عالی و نهایی دولت بر اتباع و دارایی آنها که به وسیله قوانین موضوعه محدود نمی شود و مطلق و دائمی است، وی حاکمیت را دارای دو چهره داخلی و خارجی می‌دانست. یعنی قدرت برتر بر اتباع در یک سرزمین و آزادی از دخالت خارجی دولت های دیگر را شامل می شد. اما جنبه های خارجی حاکمیت صرفاً بعد از ظهور دولت های ملی به دنبال معاهده وستفالی ۱۶۴۸ اهمیت یافت”.[۱۳] پس از این معاهده، تا اواخر قرن نوزدهم به خاطر اینکه نظام بین المللی یک نظام صرفاً اروپایی بود، مفهوم حاکمیت نیز برای تنظیم روابط میان دولت های اروپایی به کار گرفته می شد و روابط این دول و سایرین بر مبنای روابط استعماری بود. لذا در آفریقا و آسیا، حاکمیت رهبران محلی را انکار می‌کردند. با ظهور قدرت های غیر اروپایی در عرصه روابط بین الملل و سپس با استقلال روز افزون دولت های جهان سوم در قرن بیستم، نظام اروپایی به یک نظام جهانی مبدل شد و حاکمیت این دول جدید در سطح بین‌الملل به رسمیت شناخته شد.
حاکمیت در ابتدا‌ مطلق فرض می شد و تنها قدرت و اشکال متعددی از آن همچون توازن قدرت، حاکمیت دولت را محدود می کرد. اما به مرور زمان با نضج گرفتن حقوق بین الملل و عضویت دولت ها در معاهدات و سازمان های بین المللی و منطقه ای مختلف به ویژه سازمان ملل متحد، ضمن محدود شدن توسل به زور، برای حاکمیت مطلق و بی حد و مرز نیز محدودیت هایی در قبال رفتار یک دولت با دولت‌های دیگر و مردم خود ایجاد شد. در این راستا منشور ملل متحد تعهداتی را بر دولت ها تحمیل نمود. در ماده۲ منشور ضمن تاکید برابری تمام دولت های عضو، اعلام می شود که “اعضای سازمان، به منظور تضمین حقوق و مزایای ناشی از عضویت، تعهداتی را که به موجب منشور حاضر پذیرفته اند با حسن نیت انجام خواهند داد”. این تعهدات در بندهای بعدی منشور چنین مشخص شده است: حل اختلافات بین‌المللی با روش های مسالمت آمیز، خودداری از کاربرد زور و کمک به سازمان در هرکاری که بر حسب مقررات مندرج در منشور انجام می گیرد. بدین ترتیب می بینیم که امروزه حاکمیت دولت ها مطابق منشور و مجموعه ای از موافقت نامه های چند جانبه محدود شده است.
دیوان بین المللی دادگستری در قضیه کانال کورفو، حاکمیت دولت ها را با توجه به شرایط جدید روابط بین المللی، محدود و مقید به مقررات بین المللی دانسته است. بنابراین طبق عملکرد دولت‌ها و آرای دیوان ما با مفهوم جدیدی از حاکمیت روبرو هستیم که نسبت به گذشته تعدیل شده است. دبیرکل ملل متحد در گزارش ۳۱ ژانویه ۱۹۹۲ به شورای امنیت می نویسد: احترام به حاکمیت… برای هرگونه پیشرفت بین المللی امری حیاتی است، ولی زمان حاکمیت مطلق و انحصاری سپری شده است و تئوری آن هیچگاه با واقعیت منطبق نبوده است”.[۱۴]
روند تحولات در عصر حاضر به نحوی است که در حقوق بین الملل تفسیرهای جدیدی از موضوع حاکمیت در حال شکل گیری است و آن تعریف گذشته از “حاکمیت ملی” که هر دولت بر محدوده جغرافیائی خودش حاکمیت مطلق داشته، در حال تغییر است، و آن گونه که نماینده دائم ایران در سازمان ملل گفته براساس متغیرهای جدید، اگر شرایط ایجاب کند سازمان ملل می تواند در امور دولت های دیگر دخالت کند.
در حالی که تعدادی از اعضای ملل متحد طرفدار شدت عمل حتی خارج از چارچوب ملل متحد علیه نقض کنندگان حقوق بشر مانند روش آپارتاید و ژنوساید (نسل کشی) هستند اما تردیدهای زیادی در مورد پذیرش این موضوع به عنوان حقوق بین الملل جدید ابراز شده است.
اما برغم این مسائل امروزه دیگر نمی توان مفهوم حاکمیت را همانند گذشته تعبیر نمود عده ای حاکمیت را نسبی و محدود دانسته و برخی به تحول مفهوم حاکمیت اشاره نموده اند که این موضوع را به ویژه می توان در بین المللی شدن بسیاری از مسائل داخلی و به ویژه موضوع حقوق بشر و… دانست.
۱-۱-۳-۱- تعدیل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها
اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها یک اصل بنیادین حقوق بین المللی است که مبتنی بر حاکمیت، برابری و استقلال سیاسی دولت ها است. این اصل تکلیفی حقوقی بر دولت ها برای خودداری از دخالت در امور داخلی یکدیگر تحمیل می کند. اما در هیچ سند حقوقی تعریف دقیق و واضحی از مداخله نشده و حدود آن نیز مشخص نگردیده است. به طور کلی برخی آن را بسیار گسترده تعریف کرده، به طوری که حتی مذاکره، تشکیل کمیسیون تحقیق و یا هرگونه رسیدگی را شامل آن دانسته اند. در مقابل عده ای آن را صرفاً به مداخله مستبدانه یعنی مداخله ای که با توسل به زور تهدید و یا … همراه باشد محدود نموده‌اند. طبق نظر اغلب نویسندگان، مداخله یعنی نفوذ کشوری در امور داخلی یا خارجی کشوری دیگر به منظور وادار کردن آن کشور به رفتار یا موضع گیری و … و به این ترتیب بر او فشار وارد آورد و اراده حاکم کشور تحت مداخله را نقض نماید.
اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها، در بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد چنین آمده است: «هیچیک از مقررات مندرج در این منشور، به ملل متحد اجازه نمی دهد در اموری که اساساً در صلاحیت داخلی دولت‌ها است مداخله نماید و اعضاء را نیز ملزم نمی کند که این قبیل امور را برای حل و فصل تابع مقررات این منشور قرار دهند، لیکن این اصل به اعمال اقدامات قهری پیش بینی شده در فصل هفتم لطمه ای وارد نخواهد کرد.»
پس از منشور نیز، در قطعنامه های مختلف مجمع عمومی ملل متحد و کنفرانس های جنبش عدم تعهد و نیز موافقت نامه های منطقه ای متعدد، بر این اصل یعنی اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها تاکید شده است. و به گونه ای اساسی‌تر دیوان بین المللی دادگستری در دو قضیه تنگه کورفو و نیکاراگوئه به نفع این اصل ودر جهت تقویت و استحکام آن رأی داده است.
سازمان ملل متحد در موارد مختلف در مسائلی دخالت کرد که از نظر دولت های مربوطه جزو صلاحیت داخلی آن ها بوده است. تلاش برای پایان دادن به آپارتاید در آفریقای جنوبی و تحمیل تحریم ها بر علیه رودزیا از جمله این موارد بوده اند. سازمان همین طور مسایل مربوط به مستعمرات را که دولت های استعماری آن را در صلاحیت داخلی خود می دانستند مورد رسیدگی قرار داده است.
در مورد اینکه چه چیز امور داخلی به حساب می آید، قاعده این است که هر امری که درباره آن تعهدات قراردادی یا عرفی بین المللی وجود دارد، از حیطه امور منحصراً داخلی کشورها بیرون می‌آید. که این مسأله بیشتر سیاسی است تا تفسیر حقوقی. برخی از حقوقدانان صرفاً به «نقض قواعد اساسی حقوق بین الملل» به عنوان مبنای «بین المللی شدن» یک وضعیت داخلی اشاره کرده اند. برخی از صاحب نظران معیارهای دیگری مطرح کرده اند از جمله تخلفات شدید بین المللی در جریان نزاع های داخلی یا نقض فاحش حقوق بشر و یا وضعیتی که احتمال دخالت خارجی وجود دارد، سرایت و گسترش منازعات داخلی به مرزهای بین المللی (مانند موضوع آوارگان) و یا موقعیتی که بخشی از آن، موضوع یک موافقت نامه بین‌المللی باشد.
بدین ترتیب صلاحیت داخلی امری مطلق نبوده و در عملکرد ملل متحد به گونه محدودی تفسیر شده است و امروزه بسیاری از مسائلی که زمانی جزو مسائل داخلی دولت ها بود، به راحتی مورد توجه و قضاوت و اقدام جامعه بین المللی قرار گرفته است. همچنین اصل عدم مداخله یا تحول در مفهوم حاکمیت به خاطر گسترش همکاری های بین المللی، ایجاد سازمان های منطقه ای و بین‌المللی، عضویت دولت ها در معاهدات بین المللی و گسترش قواعد آمره حقوق بین المللی مانند عدم تبعیض نژادی و عدم نسل کشی، تعدیل شده است. به قول خاویر پرزدکوئیار دبیر کل پیشین ملل متحد: “اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها نمی تواند به عنوان مانعی باشد که در پشت آن، دولت ها اقدام به نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر نمایند”.[۱۵]
بنا بر این از موضوعاتی که به طور متقابل بر تحول اصل حاکمیت و تعدیل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها مؤثر بوده است موضوع حقوق بشر و بین المللی شدن آن است.
قواعد حقوق بین الملل به تدریج دولت ها را متعهد به رعایت حداقلی از حقوق بشر در صلاحیت خود نموده است. طبق حقوق بین الملل سنتی،‌ جامعه بین الملل در قبال کشتار یک اقلیت نژادی یا مذهبی در سرزمین یک دولت مسئولیتی نداشت و این مسأله موضوعی داخلی محسوب می شد. اما اینک جامعه بین‌المللی حمایت از حقوق بشر را پذیرفته و این بدان معنا است که نقض فاحش و مداوم حقوق بشر دیگر قابل تحمل نیست. حقوق بین الملل در رابطه با حمایت از حقوق بشر به اندازه ای گسترش یافته که الزاماً موجب یک تعهد و همبستگی بین المللی در قبال اجرای آن شده و اصول عدم دخالت و حق حاکمیت دولت ها در برابر آن گام پس نهادند.
۱-۱-۴- مبانی الزام آور قواعد نظام بین المللی حقوق بشر دوستانه
۱-۱-۴-۱- عرف بین المللی
نظر به این که نظام بین المللی حقوق بشر جزئی از حقوق بین الملل عمومی است، بنا بر این می‌توان گفت مبانی بین المللی شدن حقوق بشر همان مبانی الزام آور حقوق بین الملل عمومی از جمله حقوق طبیعی و فطری مانند برابری و عدالت، حقوق موضوعه یا اثباتی مانند رضایت دول به علت مزایای ناشی از همکاری و منافع متقابل و مشترک و یا اصل ضرورت زندگی اجتماعی بین المللی است که کشورها با تصویب یا الحاق به کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی و منطقه ای حقوق بشر مانند میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نسبت به قواعد و مقررات آن ملزم و متعهد می‌گردند. اما به طور اختصاصی در رابطه با مبنای تعهدات نظامی بین المللی حقوق بشری، برخی عقیده دارند که حقوق بشر بر مبنای حقوق عرفی بین المللی قرار دارد. پروفسور مرون استاد دانشگاه نیویورک استدلال می کند که حتی در صورت عدم الحاق دولت ها به کنوانسیون های مربوط به حقوق بشر، قواعد حقوق بشر برای دولت ها الزام آور است. برخی نیز اقتباس قوانین اساسی دولت های مختلف از اعلامیه جهانی حقوق بشر را دلیلی بر عرفی شدن قواعد حقوق بشر می دانند. در جامعه بین المللی برخی از قواعد مبنای حقوق عرفی دارند. بعنی اگر به هر دلیلی دولتی به کنوانسیون ها یا معاهدات بین المللی که اکثر قواعد آن جنبه عرفی پیدا کرده اند ملحق نشده باشد، دولت مذکور ملزم به رعایت این قواعد و مقررات است. به خصوص که بیشتر قواعد حقوق بشر مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ۱۹۶۶ مبنای عرفی یافته اند، یعنی مقبولیت جهانی داشته و مورد تائید جامعه بین المللی هستند. لذا دولت ها ملزم به رعایت آن هستند. هیچ وقت شکنجه، تبعیض نژادی و نسل کشی برای دولت هایی که معاهدات منع کننده این موارد را امضاء نکرده اند، امری قانونی نیست. جای تردید وجود ندارد که قصد ملل متحد از تدوین این کنوانسیون در محکومیت کشتار جمعی بر مبنای اصل جهانی بودن و محکومیت این جنایت و نیز همکاری برای محو آن بوده است. ممنوعیت کشتار جمعی مطمئناً یک موضوع نظم عمومی است که از درجات عالی برخوردار بوده و مبتنی بر اخلاق انسانی و وجدان حقوق بین‌الملل است.
مطابق ماده ۱۹ در طرح کمیسیون حقوق بین الملل در مورد قواعد ناظر بر مسئولیت بین المللی دولت، نقض گسترده یک تعهد بین المللی که رعایت آن برای حفاظت از زندگی انسان اهمیت اساسی دارد، مانند اصول ناظر بر منع کشتار جمعی، تبعیض نژادی، بردگی و نقض اصول حقوق بشر، از جمله جنایات بین المللی محسوب شده و مستوجب مسئولیت بین المللی دولت است.
دیوان بین المللی دادگستری در سال ۱۹۷۱ در رأیی بین تعهدات دولت ها نسبت به یکدیگر و تعهدات دولت ها نسبت به کل جامعه بین المللی تفکیک قایل شده و مشخص می کند که حقوق اولیه فرد شامل حق حیات، عدم شکنجه، عدم اعمال ستمگرانه و عدم عطف به ماسبق قوانین از جمله تعهدات و وظایفی است که دولت ها نسبت به کل جامعه بین المللی دارند. بنابراین با توجه به دو رأی دیوان به اضافه رأی دیوان در دعوای آمریکا و نیکاراگوئه، به این نتیجه می رسیم که دولتها موظفند این حقوق را رعایت کنند و کلیه دولت های دیگر هم محق هستند که دولت خاطی را مورد انتقاد و بازخواست قرار دهند.
۱-۱-۴-۲- کنوانسیون های بین المللی
به طور کلی سازمان ملل استانداردهای بین المللی حقوق بشر را در بیش از هفتاد میثاق، کنوانسیون و پیمان ثبت کرده است، کـه این مهم بـا منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر آغـاز شده و بـا میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی، میثاق بین المللی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، عهدنامه محو اشکال تبعیض نژادی، عهدنامه محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، عهدنامه ممنوعیت شکنجه و معاهده حقوق کودک و سایر کنوانسیون ها که برای دولت هایی که آن را تصویب کرده اند الزام آور است، نظام بین‌المللی حقوق بشر را پیش بده است.

منابع کارشناسی ارشد در مورد ارزیابی و سنجش کیفیت … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

ابزار سیاستی منطقه‌بندی کاربری اراضی
منطقه‌بندی کاربری اراضی در بعضی از کشورها از جمله سیاست‌های مورد استفاده برای دستیابی و حفظ کیفیت خوب محیط[۲۳] است. این سیاست جهت نواحی که دارای عملکردهای مغایر هم هستند فرمول‌بندی می‌شود. برای مثال نواحی مسکونی در مجاورت نواحی صنعتی.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

این سیاست برای اولین بار درسال ۱۹۱۶ در نیویورک تصویب گردید که به منظور کاهش تراکم بیش از حد، خطرات آتشسوزی، سایه اندازی ساختمان‌های بلند، کاهش تراکم جمعیت، تضمین تهیه خدمات شهری و افزایش رفاه عمومی طرح‌ریزی شد(Pacion, 2005: 180). منطقه‌بندی کاربری اراضی سعی می‌کند تمام سطوح مخاطبان فاکتورهای محیطی را در یک ناحیه به خصوص، ارزیابی نماید. بدینوسیله هر ناحیه توسط یک برچسب کیفیت برای هر فاکتور مشخص نشانه‌گذاری می‌شود. در رابطه بامنطقه‌بندی کاربری اراضی به عنوان یک ابزار سیاستی، دو نکته وجود دارد.
۱ـ منطقه‌بندی کاربری اراضی به عنوان یک سیاست متخصص محور[۲۴]
۲ـ منطقه‌بندی کاربری اراضی به عنوان یک سیاست مخاطب محور[۲۵]
در هر کدام از موارد مذکور کیفیت و جذابیت مکان‌ها از نظر متخصصان و مخاطبان سنجیده می‌شود و میزان همبستگی آن‌ها تشخیص داده می‌شود. در دیدگاه اول، برداشت متخصصان در مورد کیفیت محیط مبنای کار قرار می‌گیرد، اما در دیدگاه مخاطب محور، سطوح مخاطبان فاکتورهای محیطی به عنوان معیاری برای ارزیابی برچسب‌های کیفیت به کارمی‌رود. البته مزیت مهم منطقه‌بندی نیز تاکید آن بر اندازه‌گیری‌های تماسی است.
دیدگاه متخصص محور و مخاطب محور در ارزیابی کیفیت محیط سکونتی که از سیاست‌های محیطی ناشی می‌شود بدون دردسر نیست. به طوری که در وهله اول ممکن است گستره توافق بر سر کیفیت محیطی بین متخصصان وساکنان نسبتاً پایین باشد. ثانیا، یکی از آسیب‌هایی که به ارزیابی کیفیت محیط سکونتی از طریق اندازه‌گیری‌های مخاطب محور وارد می‌شود، به دلیل وجود رابطه ضعیف بین سطوح مخاطبان و آزردگی خاطر است(Van poll, 1997: 11).
۲-۷-۲- دیدگاه تحقیقات تجربی[۲۶]
دیدگاه تحقیقات تجربی بر اساس تحقیقات انجام گرفته در زمینه کیفیت محیطی ادراکی استوار است. به عبارت دیگر، این مرور تنها به مطالعاتی محدود می‌شود که:
الف) بر روی کیفیت محیط سکونتی شهری متمرکز شده باشند.
ب) در آن‌ها رضایتمندی از سکونت معیار غالب ارزیابی باشند.
ج) مشاهده گرانساکنان خود محل باشند.
د) محیط‌های سکونتی شهری بر مبنای گستره وسیعی از شاخص‌ها ارزیابی شوند.
در این مطالعات، ساکنان در مورد موقعیت و شرایط سکونتی فعلی بر مبنای مجموعه‌ای از شاخص‌های کیفیت مورد سوال قرار می‌گیرند. این کار یا به وسیله پرسشنامه و یا توسط مصاحبه رودررو انجام می‌گیرد. تحلیل آماری جواب‌های پاسخگویان در تعیین شاخص‌های کیفیت محیطی و یا ارزیابی اهمیت نسبی شاخص‌ها یا مشخصه‌ ها با توجه به کیفیت محیطی ادراکی مورد توجه قرار می‌گیرند(ارژنگ، ۱۳۹۰: ۴۹). مهمترین هدف در این مورد فهرست کردن شاخص‌های مهم در مورد محیط سکونتی شهری است. در زیر به مهمترین مطالعات انجام شده در این مورد اشاره شده است.
بررسی Fine- Davis and Davis (1982): در این مطالعه فراملی ساکنان ۸ کشور اروپایی در رابطه با رضایت از مسکن، واحد همسایگی،خدمات بهداشتی و شرایط زندگی معمول مورد سوال قرار گرفتند.
مطالعه انجام شده توسط a and picek1984)Jelinkov): در مطالعه مورد نظر رابطه بین شاخص‌های تعیین شده ذهنی و ارزیابی عینی بر حسب میزان رضایت مورد آزمایش قرار گرفت.
بررسیGirovetal(1985): در این مطالعه ۱۰۰ مرد سالخورده شهری (با سنین بین ۸۱-۶۰) به منظور ارزیابی شرایط فعلی سکونتی بر مبنای ۲۵ شاخص مسکن و ۲۵ شاخص واحد همسایگی مورد سوال قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، ارزیابی عمومی در مورد رضایت از مساکن فعلی و واحد همسایگی انجام گردید.
بررسیGruber and Shelton(1987): این مطالعه در پی آن بوده است که شاخص‌های واحد همسایگی، که درک ساکنان از واحد همسایگی‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، تعیین می‌کند. به علاوه، سعی نمودند که این شاخص‌ها را به ارزیابی همه جانبه رضایت از واحد همسایگی مرتبط سازند.
در یک مطالعه پرسشنامه‌ای دیگر توسطPulles, Steg, and Koeter – Kemmerling (1990): هدف این بود که شاخص‌های سکونتی مربوطه تعیین شوند و اهمیت نسبی آن‌ها در رابطه با رضایت از سکونت را ارزیابی نمایند.
در بررسی(۱۹۹۴)Mikyoung and Weber: 1041 نفر به وسیله پرسشنامه‌هایی به منظور ارزیابی موقعیت و شرایط سکونتی فعلی بر مبنای ۷۷ شاخص سکونتی بر حسب میزان رضایت مورد پرسش و پاسخ قرار گرفتند. علاوه بر این، آن‌ها برای تعیین اهمیت هر شاخص با توجه به شرایط ایده‌آل و شرایط واقعی ارائه گردید.
ارزیابی سیستم حمل و نقل سریع ناحیه ساحلی[۲۷] بر روی کیفیت محیط: در این مطالعه مخاطبان در مورد ارزیابی موقعیت سکونتی‌شان بر مبنای بیش از ۱۰۰ شاخص سکونتی مورد سوال قرار گرفتند.
نتایج مطالعات مذکور نشان می‌دهد که تعداد زیادی شاخص برای ارزیابی محیط سکونتی به کار رفته‌اند، به طوری که روی هم رفته بعضی از این مطالعات حداقل با ۱۰۰ شاخص محیطی مختلف درگیر بوده‌اند. تفاوت در نتایج تا حدودی به استفاده از مجموعه‌های متفاوتی از شاخص‌ها در مطالعات مختلف بستگی دارد. علاوه بر این، در بیشتر این مطالعات مجموعه‌ای از شاخص‌ها از قبل به وسیله محققان انتخاب و برگزیده می‌شود. بنابراین مهم است که تمام شاخص‌های سکونتی که احتمالا کیفیت محیطی ادراکی را تحت تاثیر قرار دهد، فهرست کنیم. همچنین لازم است که این فهرست بندی تنها بر پایه مرور مبانی نظری یعنی تحقیقات پیشین نباشد بلکه همچنین پرسش و پاسخ از ساکنان منطقه نیز الزامی است. همچنین مهم است که شاخص‌ها در سطوح مختلف عینی، که اشاره به یک ساختار سلسله مراتبی دارد، تعریف شوند. در حالی که در این مطالعات ساختار چند شاخص‌های مفهوم کیفیت محیطی به صورت یک مفهوم عرضی مورد توجه بوده است. در بعضی از این مطالعات تنها شاخص‌های سکونتی مورد آزمایش قرار گرفته‌اند اما در بعضی از آن‌ها تاثیرویژگی‌های فردی نیز تحلیل شده است(Van poll, 1997: 18-21).
۲-۷-۳-دیدگاه شناختی ـ روانشناسی[۲۸]
آنچه که شهروندان از شهر درک می‌کنند، بخش اعظم علل حرکات و رفتارهایشان را توجیه می‌سازد. این واقعیت باید بیش از پیش در تشریح زندگی فضای شهری و در اقدامات مربوط به بهبود و اصلاح آن مورد توجه قرار گیرد. این بحث به (Behaviorism) یا روانشناسی رفتاری مربوط می‌شود.
به یقین، درک شهر، مفهوم و ساماندهی آن بر حسب ملت‌ها، شرایط طبیعی آن‌ها، تاریخشان، ساختار خانوادگی و اجتماعی‌شان، مد و سطح زندگی‌شان، فرهنگشان، کاربری زمین و نوع جابجایی متفاوت است. افزون بر آن درک فضای شهری بر حسب مشخصه‌هایی چونسن ، محل تولد، جنس، نوع فعالیت، سطح زندگی، سطح فرهنگ، شرایط مسکن، شیوه‌های جابجایی، میزان تحرک و طبقه اجتماعی آن‌ها متفاوت است(باستیه و درز، ۱۳۸۲: ۴۳۴).
در واقع ادراک محیطی، فرایندی است که از طریق آن انسان داده‌های لازم را بر اساس نیازش از محیط پیرامون خود بر می‌گزیند. لذا می‌توان آن‌را امری هدفمند دانست، که به فرهنگ، نگرش و ارزش حاکم بر تفکر ادراک کننده بستگی دارد. در حقیقت ادراک محیطی، از تعامل ادراک حسی و شناخت که در ذهن انسان و در روان‌ها تجربه شده‌اند حادث می‌شود. در این فرایند نقش محیط به عنوان عامل اساسی در رشد، توسعه و در نهایت یادگیری مورد توجه قرار می‌گیرد. مکاتب مختلفی سعی کرده‌اند تا چگونگی ادراک انسان و رفتارش را در محیط و یا از محیط توضیح دهند. مهمترین این مکاتب که تاثیر ژرفی بر روی تئوری‌های محیطی و طراحی داشته‌اند مکتب روانشناسی گشتالت، دیدگاه روانشناسی سازمند یا تبادلی و مکتب روانشناسی بوم شناختی (اپتیکی) هستند( مطلبی،۱۳۸۰ :۵۶ ).
درک محیط شهری، فرایندی ذهنی است که از طریق ارتباط انسان و فضای پیرامون او انجام می‌گیرد. انسان، پیام‌های حسی محیط را دریافت می‌کند و تصویری از محیط در ذهن خود به وجود می‌آورد. یکی از عوامل موثر در شکل‌گیری این تصویر، خاطرات فردی یا جمعی از محیط است. در این تعریف، فضاهای خاطره انگیز، فضاهایی هستند که انسان قبلا آن‌ها را تجربه کرده و با آن‌ها آشنایی دارد. هر چه تعداد فضاهای آشنا در محیط زندگی بیشتر باشد، امکان برقراری ارتباط ساده‌تر خواهد بود. یافتن فضاهای آشنا باعث احساس آرامش و امنیت در محیط خواهد شد. در مقابل، تغییر، تبدیل و یا از میان رفتن فضاهای آشنا، حس گم‌گشتگی، بی ریشه بودن و از دست دادن بخشی از زندگی را در انسان به وجود می‌آورد(میر مقتدایی،۱۳۸۸: ۶).
این دیدگاه بر رابطه انسان و محیط تاکید می‌کندو نظر بر این است که این رابطه به وسیله مشخصه‌ های فردی و محیط تحت تاثیر قرار می‌گیرد. مردم روی محیط زیست‌شان فعالیت می‌کنند که امروزه منجر به تنزل کیفیت محیطی می‌شود. در مقابل، وضعیت و شرایط بد محیط زیست نیز یر جمعیت تاثیر منفی می‌گذارد( ارژنگ، ۱۳۹۰: ۴۹ ).
در مورد رابطه محیط و رفتار، چهار موضع‌گیری نظری به شرح زیر قابل تشخیص است:
۱ـ رویکرد اختیاری. ۲ـ رویکرد امکان گرا. ۳ـ رویکرد احتمال گرا. ۴ـ رویکرد جبری. در رویکرد اختیاری اعتقاد بر این است که محیط هیچ تاثیری بر رفتار انسان ندارد که با توجه به بعضی محدودیت‌ها برای رفتار انسان این رویکرد قابل دفاع نیست. امکان‌گرایان محیط را تامین کننده رفتار انسان و کمی بیشتر از آن می‌دانند. این رویکرد محیط را شامل مجموعه‌ای از فرصت‌های رفتاری می‌داند که بر طبق آن ممکن است عملی رخ داده یا نداده باشد. بر اساس اعتقاد جبرگرایی، وقتی که مردم آزادانه عمل می‌کنند در واقع تحت کنترل توارث و محیط هستند. جبرگرایی محیطی که شاخه‌ای از نظریه تکامل می‌باشد، محیط را تعیین کننده اصلی رفتار انسان می‌داند. رویکرد احتمال گرایی به عدم قطعیت نظام وقوع رفتارهای انسان و محیط عمل طراحان معتقد است، ولی فرض می‌کند که اساس رفتار انسان متغیر است (لنگ، ۱۳۸۱: ۱۱۴).لازم به ذکر است که در تمام این رویکردها، محیط یا یک سلسله عوامل محیطی در برابر انسان قرار می‌گیرد و می‌تواند رفتار او را تحت تاثیر قرار می‌دهد و نیز اثرگذار باشد.
ویژگی‌های عوامل محیطی
عوامل محیطی همانند دیگر عوامل ممکن است به عنوان عوامل استرس‌زای محیط پیرامون احساس شوند. این عوامل استرس‌زا ( به طور غالب) از یک روند زمانی و الگوی مشخص پیروی می‌کنند و دارای آهنگ منفی هستند؛ بدین معنی که، آن‌ها آزار دهنده هستند. ویژگی دیگر این عوامل استرس‌زا عدم کنترل آنهاست؛ بدین معنی که پاسخ عملی افراد به آن به آسانی ماهیتش را تغییر نمی‌دهد. به طور کلی می‌توان ویژگی‌های عوامل استرس زا بدین گونه تعریف کرد:
فرایندی زمان‌دار. ۲) دارای تاثیراتمنفی. ۳) آسیب‌زایی آن‌ها احتمالی است. ۴) به صورت مستقیم و غیر مستقیم عمل می‌کنند و ۵)غیر قابل کنترل هستند.
عوامل استرس‌زای محیطی مشتمل بر سر و صدا، گازها و بوهای بد، آلودگی، زباله، جمعیت زیاد و تهدیدات امنیت است (Van poll,1997:15).
ویژگی‌های فردی و شخصیتی
از ویژگی‌های فردی و شخصیتی که به طور موثری شخص را با شرایط محیطی مواجه می‌کند، قضاوت فرد در مورد آن شرایط است. در این حالت شخص ممکن است طریقه سازش در پی گیرد که البته این امر هم به نوع مسئله و هم به تمایل شخصی فرد بستگی دارد. البته همانطور که در مطالب فوق ذکر گردید بسته به عوامل استرس‌زای محیطی که هم می‌تواند غیر قابل کنترل باشد و هم می‌تواند پیش‌بینی پذیر باشد. طریقه سازش مسئله محور می‌تواند موفق و یا شکست بخورد. برای مثال، یک نفر از ساکنین ممکن است با موفقیت در برابر سر و صداهای همسایه مقاومت کند، اما به آسانی در برابر سرو صدای فعالیت‌های شبانه نتواند استقامت خود را حفظ نماید. توانایی سازش‌پذیری به هوش فردی، مهارت‌های اجتماعی یا توان‌های اقتصادی بستگی دارد. بنابراین روشی که در آن افراد مختلف به یک منبعآلودگی هوا، سر و صدا و…واکنش نشان می‌دهند، ممکن است متفاوت باشد(Van poll,1997: 15-16). جان کرتلندرایت، رئیس انجمن جغرافیدانان آمریکا، به این نکته مهم تاکید دارد که ما در مورد محیط، بیشتر بر اساس باورها و عقایدمان عمل می‌کنیم تا در ارتباط با اطلاعات عینی‌مان. او اضافه می‌کند که یک جغرافیدان، به هنگام تحلیل فضای جغرافیایی، نه تنها باید به مطالعات جغرافیایی و محیطی جغرافیدانان توجه کند بلکه لازم است که با تفکرات محیطی همه مردم آشنا گردد(شکویی، ۱۳۸۸: ۱۱۲).
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که واکنش فرد بر حسب شرایط در برابر عوامل محیطی می‌تواند قضاوت‌های متفاوتی را درباره این عوامل به همراه آورد. به این سبب اثرات منفی عوامل محیط می‌تواند به یکسان دارای ارزش مساوی نباشند و توسط یک فرد درجه‌بندی و مورد قضاوت‌های متفاوتی قرار گیرد. برای مثال سر و صدای ناشی از ترافیک، ممکن است هنگامی که شخصی برای امتحان آماده می‌شود، خیلی آزار دهنده باشد. همچنین دید فرد نسبت به یکمسئله می‌تواند اثرات متفاوتی را از عوامل محیطی حاصل کند. به طوری که سر و صدای ناشی از هواپیماهای نظامی ممکن است برای افرادی که دید مثبتی به ارتش دارند نسبت به افرادی که این دید را ندارند، کمتر آزار دهنده باشد(Van poll, 1997: 15). مطالب فوق بیانگر این است که رابطه انسان و محیط به شکل‌های مختلف تحت تاثیر قرار می‌گیرد. بعضی جنبه‌ها به شدت به ویژگی‌های فردی مرتبط است و بعضی دیگر از واکنش بین فرد و محیط شکل می‌گیرد.
مایکل پاسیون[۲۹] معتقد است که به منظور تشریح اثرات محیط شهری بر ساکنان پنج دیدگاه نظری مطرح شده است. هر کدام از این دیدگاه ها یکی از جنبه‌های زندگی شهری را شناسایی و در فهم همه‌جانبه رابطه انسان و محیط، ما را یاری می‌دهد. این پنج دیدگاه مشتمل بر رویکرد اکولوژی انسانی[۳۰]، رویکرد خرده فرهنگی[۳۱]، رویکرد ظرفیت محیطی[۳۲]، رویکرد جبررفتاری[۳۳] و رویکرد محیط رفتاری[۳۴] است. این پنج دیدگاه نظری با هم یکپارچه شده و یک مدل عمومی را حول مفهوم استرس (ترس بیش از حد و ناراحتی) تشکیل می‌دهند که به عنوان نتیجه تلاش برای سازگاری با اثرات محیطی معرفی می‌شود. در این مدل ادراک محیطی یا درک سیمای شهر به عنوان رابطه و عملکرد شرایط انتزاعی محیط و ویژگی‌های فردی تعبیر می‌شود. اگر ادراک شرایط محیطی از گستره شرایط بهینه فردی خارج شود، استرس و به تبع آن فرایند سازگاری[۳۵] فعال می‌شود. در صورتی که سازگاری رخ دهد انطباق با شرایط و یا عادت به آن صورت گرفته و در غیر این صورت باعث اثراتی بر فرد می‌گردد (Pacione, 2005: 399-402).از میان مکاتب جغرافیایی، مکتب جغرافیای رفتاری تحت تاثیر اصول روانشناختی به ارائه‌ دیدگاه های خود پرداخته که درادامه آمده است.
جفرافیای رفتاری محصول ورود اندیشه‌های روانشناختی به حیطه مباحث جغرافیایی است. در اهمیت آن همین بس که نقش اصلی مطالعات رفتاری در عمل تکمیل کننده رهایی بخش مدل‌های فضایی از جبرگرایی آن‌ها در تبیین رفتارهای حسابگرانه و سودجویانه فوری در قالب انسان اقتصادی است.
در جغرافیای رفتاری، کل مکان، علاوه بر این که صحنه‌ی عملکرد‌های اقتصادی، تاریخی و اجتماعی است، در عین حال فضای روان شناختی است. این فضا هویت، ساختار و مفهوم خاص خود را دارد که به مقتضای خصوصیات فردی ( سن، جنس، زمان سکونت، مکان اقامت و کار و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و …) و بر حسب شرایط زندگی (درک فضا و میزان آگاهی فرد) تغییر پیدا می‌کند. بنابراین جغرافیای رفتاری، فضای رفتاری و کرداری افراد را در نظر می‌گیرد و کاربردی را که انسان از فضای زندگی خود دارد، مطالعه می‌کند و به مقتضای عملکرد فردی در استفاده از فضا، در مقیاس میکروژئوگرافی به افراد و رفتار فضایی و کیفیت زندگی و بهزیستی آن‌ها پرداخته می‌شود. (پوراحمد، ۱۳۸۶: ۱۶۳).
رفتارگرایان، غالباً تأثیرات سه محیط را در رفتار و فعالیت‌های انسانی به این شرح مورد مطالعه قرار می‌دهند که شالوده مکتب جغرافیای رفتاری را تشکیل می‌دهد:
۱ـ محیط پدیداری: شامل محیط طبیعی، محیط شهر، محله، محیط کار، محیط عبادتگاه، محیط دانشگاه، محیط خانه، تراکم جمعیت و … شرایط مطلوب و یا نامطلوب این محیط‌ها در رفتار و کیفیت فعالیت انسان موثر می‌افتد.
۲ـ محیط شخصی: شامل جغرافیای شخصی افراد(نقشه ذهنی)، نظام اعتقادی، نگرش‌ها، پایگاه های اجتماعی ـ اقتصادی و …
۳ـ محیط زمینه ساز: الف ـ مراحل چرخه زندگی بر اساس سن و پایگاه خانوادگی. ب ـ سطح زندگی با توجه به میزان ثروت و پایگاه اقتصادی، محیط زندگی و شیوه‌ی زندگی طبقه اول، دوم و سوم (شکویی، ۱۳۸۶ ۱۱۲).
ویلیام کرک، یکی از بنیانگذاران مکتب جغرافیای رفتار فضایی، روی دو محیط مشخص تأکید می‌کند:
۱ـ محیط پدیداری یا عینی: یک محیط فیزیکی است که در آن رفتار انسان ظاهر می‌شود.
۲ـ محیط رفتاری: از محیط ذهنی یا محیط روانشناختی تاثیر می‌پذیرد و در آن تصمیم‌گیری صورت می‌گیرد. این تصمیم‌گیری به صورت یک عمل آشکار در محیط پدیداری در می‌آید.(شکویی، ۱۳۸۸: ۱۲۲).
به طور کلی رفتارگرایی ادراکی[۳۶] مدعی است که اثر محیط بر مردم، تا حدی به میزان درک آنان از منابع و موانع تحمیلی محیط بستگی دارد(هاگت، ۱۳۸۷: ۴۰۳). در واقع، شالوده روشن برخورد رفتاری، همانا تصمیم‌گیری است که ریشه‌های آن در محیط رفتاری بیش از محیط پدیداری جوانه می‌زند. به سخن دیگر، رفتار فرد، بر اساس دریافت و ادراک او از محیط صورت می‌گیرد نه نسبت به محیطی که واقعیت دارد.(شکویی، ۱۳۸۸: ۱۲۲).
عوامل موثر در شکل‌گیری نقشه شناختی

دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی تاثیر خدمات الکترونیکی بر داده های تحلیلی کسب وکار … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

۱۸۰

۱۸۰

۱۸۰

منبع: داده ­های پژوهش
تحلیل داده ­های جدول ۴-۵ به شرح زیر می­باشد:
متغیر رسیدن به اهداف؛ دارای میانگین (۹۱/۴)، میانه (۰۰/۵)، انحراف معیار (۱۴/۱) و واریانس (۳۱/۱) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۰۰۵/۰-) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آن­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۴۴/۰-) می­باشد که نشان­دهنده کوتاه­تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
متغیر رفتارهای آتی؛ دارای میانگین (۸۷/۴)، میانه (۰۰/۵)، انحراف معیار (۳۶/۱) و واریانس (۸۵/۱) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۱۸/۰) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آن­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۷۱/۰-) می­باشد که نشان­دهنده کوتاه­تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی بیشتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت زیادی با توزیع نرمال دارد.
متغیر مفید واقع شدن: دارای میانگین (۹۰/۴)، میانه (۰۰/۵)، انحراف معیار (۱۵/۱) و واریانس (۳۲/۱) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۰۱/۰) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آن­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۰۸/۰) می­باشد که نشان­دهنده بلندتر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
متغیر کیفیت اطلاعات؛ دارای میانگین (۹۱/۴)، میانه (۰۰/۵)، انحراف معیار (۱۲/۱) و واریانس (۲۵/۱) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۰۲/۰-) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آن­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، از نظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۳۵/۰-) می­باشد که نشان­دهنده کوتاه­تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
متغیر عملکرد فنی؛ دارای میانگین (۹۳/۴)، میانه (۰۰/۵)، انحراف معیار (۱۴/۱) و واریانس (۳۱/۱) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۲۰/۰-) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آن ­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۱۷/۰-) می­باشد که نشان­دهنده کوتاه تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
متغیر رضایت کاربران؛ دارای میانگین (۹۵/۴)، میانه (۰۰/۵)، انحراف معیار (۲۴/۱) و واریانس (۵۵/۱) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۰۴/۰-) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آن ­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۱۷/۰-) می­باشد که نشان­دهنده کوتاه­تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
متغیر خدمات الکترونیکی؛ دارای میانگین (۸۹/۴)، میانه (۸۵/۴)، انحراف معیار (۹۲/۰) و واریانس (۸۴/۰) می­باشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۴۴/۰-) است که نشان می­دهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آن ­جایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۱۲/۱) می­باشد که نشان­دهنده بلند­تر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی بیشتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت زیادی با توزیع نرمال دارد.
۴-۳-۱ بررسی نرمال بودن داده ­ها
برای اجرای روش­های آماری و محاسبه آماره آزمون مناسب و استنتاج منطقی درباره فرضیه ­های پژوهش؛ مهمترین عمل، قبل از هر اقدامی انتخاب روش آماری مناسب برای پژوهش است. برای این منظور آگاهی از توزیع داده ­ها از اولویت اساسی برخوردار است. برای همین­ منظور در این پژوهش از آزمون معتبر کلموگروف – اسمیرنف برای بررسی فرض نرمال بودن داده ­های پژوهش استفاده شده­است. این آزمون باتوجه به فرضیات زیر به بررسی نرمال بودن داده می پردازد.

H0: داده ­ها دارای توزیع نرمال هستند.
H1: داده ­ها دارای توزیع نرمال نیستند.
نحوه داوری با توجه به جدول آزمون کلموگروف- اسمیرنف بدین صورت است که اگر سطح معنی­داری (sig) برای کلیه متغیرها بزرگتر از سطح آزمون (۰۵/۰) باشد توزیع داده ­ها نرمال می­باشد. همچنین می­توان از قضیه حد مرکزی نرمال بودن متغیرها را سنجید. در این قضیه هرگاه حجم نمونه بزرگتر از ۳۰ باشد می­توان توزیع داده ­ها را نرمال در نظر گرفت.
جدول(۴-۶). آزمون کلموگروف- اسمیرنوف متغیرهای پژوهش

متغیر

رسیدن به اهداف

رفتارهای آتی

مفید واقع شدن

کیفیت اطلاعات

عملکرد فنی

رضایت کاربران

خدمات الکترونیکی

حجم نمونه

۱۸۰

۱۸۰

۱۸۰

۱۸۰

۱۸۰

۱۸۰

۱۸۰

پارامترهای توزیع نرمال

میانگین

۹۱/۴

۸۷/۴

۹۰/۴

۹۱/۴

۹۳/۴

۹۵/۴

۸۹/۴

دانلود منابع پژوهشی : راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد :بررسی فرهنگ سازمانی در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

۳) جامعه پذیری: یک سازمان از طریق مسیر خدمتی افراد در سازمان ، دست به جامعه پذیری خواهد زد . کارکنان جدید نوعاً یک دوره توجیهی می گذرانند تا بدانند چه چیزهایی یا چه کارهایی باید در سازمان انجام شود.
فرهنگ از راه اجتماعی کردن اعضای جدید که به گروه راه می یابند ،خود را دوام می بخشد و از نو می سازد . فراگرد اجتماعی کردن به راحتی از جستجودر پی یافتن عضو و گزینش وی آغاز می شود، بدین معنی که سازمان احتمال دارد به یافتن اعضای تازه ای بپردازد که از مجموعه مفروضات ، باورها و ارزشهای درست برخوردار باشند.
اگر سازمان بتواند چنان اعضایی را پیش از پیوستن به سازمان بیابد ،آنگاه نیاز کمتری به اجتماعی کردن رسمی آنان دارد (طوسی، ۱۳۷۲) . هدف از اجتماعی کردن پایدار کردن فرهنگ سازمان است.
همچنین می توان از شاخص های ارزیابی عملکرد ، شیوه های تخصیص پاداش، اجرای برنامه های آموزشی و سیاست ارتقای کارکنان جهت بقا و تقویت و گسترش فرهنگ سازمانی استفاده نمود(ترابی کیا، ۱۳۷۷)
۲-۱۰ اجزاء فرهنگ سازمانی
گری و اتاک (۱۹۸۸) هفت جزء را برای فرهنگ سازمانی بر شمرده اند:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱) آیین نامه ها و رسوم: مجموعه اتفاقات خاص فرهنگی که معانی ویژه ای را برای سازمان در بردارد.
۲) هنجارها: رونمای یک فرهنگ، هنجارهای رفتاری ویژه ای است که توسط آن، فرهنگ رسمیت یافته و تقویت می گردد. این هنجارها توسط خرده فرهنگ مدیریت ، ایجاد و از طریق سیستم های پاداش رسمی و غیر رسمی توسعه می یابد.
۳) نمادها: نمادها راه های ارتباطی سریع و هوشمندانه ای هستند که از طریق اشتراک مفاهیم در میان کارکنان ، پیام ها را منتقل می کنند و هنجارها را تقویت می نمایند.
۴) اسطوره ها: نمونه ای ازتاریخ گذشته سازمان هستند . داستانهایی در مورد اتفاقات ویژه و یا شخصیتهای کلیدی که همچون ضرب المثل ها، الگوهای مطلوب سازمان را یادآور می شوند.
۵) فرایند جامعه پذیری: فرایندی که طی آن یک عنصر تازه وارد، هنجارهای فرهنگی سازمان را می آموزد و به آن فرهنگ معرفی می گردد .
۶) زبان : زبان ، یک عامل تمایز عمومی میان فرهنگ هاست و مجموعه ای از اصطلاحات و عبارات خاص و ادبیات گفتاری و نوشتاری حاکم بر سازمان است که پابه پای الگوهای رفتاری ، گسترش و توسعه می یابد.
۷) تابوها: نگرشها، برداشتها و رفتارهایی هستند که سازمان به شدت آنها را نفی کرده و از آنها دوری می جوید.
تریس و بیر (۱۹۸۴) چهارده ویژگی را برای فرهنگ سازمانی قابل تصور می دانند:
جدول۲-۳: ویژگی های فرهنگ سازمانی به عقیده تریس و بیر

ویژگیهای فرهنگی

مراسم

مجموعه فعالیتهای برنامه ریزی شده ، نمایشنامه ای و کارهایی که به صورت نسبتاً آگاهانه یا مدبرانه تنظیم شده و موجب تقویت شکل های مختلفی از نمودهای فرهنگی است که در قالب یک رویداد ابزار می گردد.

جشنها

آمیزه ای از چندین مراسم که با یک رویداد به هم مرتبط می شوند.

تشریفات مذهبی

مجموعه ای از روشها و رفتارهایی که به صورت استاندارد و مفصل به اجراء در می آید، به وسیله شور و علاقه و نگرانی ها ابراز می گردد، ولی به ندرت به نتایجی می انجامد که از نظر علمی دارای اهمیت و مورد هدف می باشد.

اساطیر

یک رویداد خیالی یا مورد تصور که در قالب نمایشنامه بیان گردد، معمولاً برای توضیح منشاء یا تحول چیزی مورد استفاده قرار می گیرد . همچنین باوری قطعی درباره مزایای علمی از روشها و رفتارهای خاصی است که واقعیت آن ها را تأیید نمی کند.

حماسه

یک داستان تاریخی که کارهای منحصر به فرد یک گروه و رهبران آن را حکایت می کند، معمولاً در قالب اصطلاحات حماسی بیان می گردد.

افسانه

رویداد شگفت انگیز که از گذشتگان است ، نسل به نسل منتقل شده مبنای تاریخی دارد ولی به زیور افسانه مزین شده است .

داستان

حکایت رویدادهای حقیقی ، گاهی ترکیبی از حقیقت و افسانه

داستان عامیانه

یک حکایت کاملاً افسانه ای

 
مداحی های محرم