وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | آموزش چیست؟ – پایان نامه های کارشناسی ارشد

امروزه نیروی انسانی مهم‌ترین عامل مولد است، در گذشته اعتقاد بر این بود که سرمایه و منابع مادی روند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را تعیین می‌کند اما در جهان کنونی منابع انسانی کارآمد در این امر تاثیر اصلی را دارد. منابع انسانی کارآمد باعث افزایش سرمایه، بهره‌برداری از منابع مختلف جامعه و ساخت و تولید روزافزون می‌گردد؛ به عبارت دیگر منابع انسانی کارآمد پیشبرد جامعه در راستای توسعه ملی را تضمین می‌کند. کشوری که نتواند مهارت‌ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره‌برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد (یارندی، ۱۳۸۲).

سرپرستان واحدهای مختلف سازمان، مسئولین اصلی ارتقای موقعیت سازمان هستند، یکی از راه های اساسی این امر بالا رفتن سطح دانش کارکنان است. سرپرستان معتقدند که دوره های آموزشی ضمن خدمت می‌تواند قابلیت‌های دانشی و مهارتی و نگرش مناسبی را در کارکنان پرورش دهند. با این همه، گاه عوامل زمینه‌ساز تغییر رفتار در کارکنان را مورد غفلت قرار می‌دهند که چنین غفلتی تمام تلاش‌های آنان را در راستای بهبود سازمان با ناکامی روبرو می‌سازد (نحاسی، ۱۳۸۰).

افزایش بهره‌وری سازمان‌ها و توسعه روزافزون آن ها، مستلزم رشد و بهره‌وری کارکنان و نیز تقویت نیروی انگیزش آنان می‌باشد. برخی اندیشمندان دانش مدیریت، از انگیزش به عنوان موتور محرک یا نیروی پیش‌برنده انسان، یادکرده‌اند. موفقیت سازمان‌ها تا حد زیادی به روحیات، تلاش، انگیزش و رضایت منابع انسانی آن ها بستگی دارد. به عبارت دیگر کارایی و اثربخشی سازمان‌ها با کارایی و اثربخشی نیروی انسانی آن ها وابستگی مستقیمی دارد (شریعتمداری، ۱۳۸۷).

توجه به پیامدهای نارضایتی از شغل نظیر: غیبت، جابجایی، ترک کار، … و تأثیر آن ها بر سازمان و افزایش هزینه های سازمانی از یک سو و اثرات روحی و جسمی نارضایتی بر سلامت کارکنان و بهره‌وری آنان از سویی دیگر ما را به اهمیت موضوع رهنمون می‌سازد. آنچه که در راستای توسعه منابع انسانی اهمیت دارد، این است که بهبود منابع انسانی تنها با آموزش‌های فنی و تخصصی حاصل نمی‌شود، بلکه از طرق مختلف باید به توسعه آن پرداخت. ‌بنابرین‏ اگر در مدیریت منابع‌انسانی سازمان‌ها، این موضوع مورد توجه قرار نگیرد، آن سازمان محکوم به فنا است.در این راستا، یکی از راهکارهای اساسی این است که منابع انسانی به مثابه‌ مهمترین سرمایه سازمان‌ها درنظر گرفته شود و در ضمن برنامه‌ریزی به منظور جذب، تأمین و اعتلای سطح توانایی‌های نیروی انسانی ازطریق شیوه های نوین علمی مدیریت منابع انسانی انجام گیرد. نتیجه اینکه جهت دستیابی به بهره‌وری پایدار درکشور و تولید با کیفیت بالا درسطح جهانی، رویکرد سیستمی به منابع انسانی و توجه استراتژیک به آن را می‌طلبد (میرسپاسی، ۱۳۸۸).

در این بین آموزش و بهسازی منابع انسانی به­عنوان یکی از فعالیت­های ضروری برای تطبیق نیروی انسانی با شرایط متغیر سازمان فرایندی است که در شیوه سنتی آن، صرفاً نظری و کلاس محور بوده و به جای جنبه­ کارآموزی، بیشتر جنبه آموزشی و به تعبیری وقت گذرانی اداری داشته، اما امروزه، روش­های جدیدی برای آموزش کارکنان دولت وجود دارد که از جمله آن ها می توان طرح توسعه فردی، آموزش از راه دوره/ مجازی، آموزش خرد، مربیگری درمدیریت، مرشدی، قراردادهای یادگیری را نام برد. با توجه به نقش و جایگاه آموزش کارکنان در فرایند توسعه سازمان­ های امروزی، برنامه­ ریزی، هدایت و کنترل آن در مسیر تحقق اهداف هر سازمان ضرورتی اجتناب ناپذیر ‌می‌باشد (محبت، ۱۳۹۰).

۲-۳-۱- آموزش کارکنان

امروزه جمعیت عظیمی در بخش های صنعتی، دولتی و بازرگانی به کارهای متنوع اشتغال داشته و در راه انجام وظایف محوله به کار مشغول هستند. روشن است که نمی­ توان ادعا نمود تمامی آنان ذاتاً از دانش، نگرش و مهارت های لازم برای انجام وظایف خود دارا هستند. بلکه برای افزایش سطح کیفی کار خود به آموزش احتیاج دارند. از سوی دیگر پیشرفت های علوم و فن­آوری، تغیرات زیادی در زمینه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سبب شده که نیاز به آموزش را آشکارتر می­سازد (ابطحی، ۱۳۸۳).

آموزش کارکنان به تمامی مساعی و کوشش­هایی که به منظور تغییر در ساختارهای شناختی، ادراکی، حرکتی، نگرشی و مهارتی کارکنان یک سازمان اطلاق می­گردد. به گونه ­ای که موجب حصول توانمندی شده و سطح دانش، آگاهی، مهارت‌های فنی، حرفه­ای و شغلی آن ها را ارتقا داده و رفتار مطلوب درآنها ایجاد می­ نماید، تا وظایف و مسئولیت­های شغل خود را به نحو مطلوب انجام دهند (دسلر[۶]، ۱۳۸۸؛ ترجمه پارسائیان و اعرابی).

آموزش چیست؟

در سالیان اخیر علوم و تکنولوژی نسبت به گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است. این تحول و دگرگونی به حدی است که عصر حاضر را عصر نیم‌عمر اطلاعات نامیده‌اند؛ یعنی دورانی که در هر پنج سال، نیمی از اطلاعات بشری منسوخ گردیده و اطلاعات و دانش جدید جایگزین آن می‌گردد. این امر گویای این است که همه افراد یک سازمان موظف به ارتقای سطح دانش خود هستند و از طرفی مدیران سازمان هم موظف به حرکت دادن اعضای سازمان به سمت دانش روز می‌باشند، به همین دلیل در سال‌های اخیر آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان‌های مختلف از جایگاه خاصی برخوردار گردیده است (اسماعیلی، ۱۳۸۷).

با مقایسه مشاغل فعلی اجتماع با مشاغل حدود پنجاه سال پیش دریافت می‌شود که مشاغل به حدود دو برابر افزایش یافته است، این امر نقش پیشرفت‌های علمی را در تنوع مشاغل به خوبی نشان می‌دهد. در جهان امروز احتمال این که که فرد مهارتی را بیاموزد و آن را تا حدود سی سال کار خود بدون تغییر بنیادی ادامه دهد بسیار ضعیف یا به کلی محال است. امروز جامعه‌ به سرعت در حال دگرگونی است و دیگر آموزش کارکنان فقط مطلوب نیست، بلکه این مطلوبیت به یک اجبار تبدیل شده است، در جهان امروز برای امر آموزش کارکنان باید منابع مختلف سازمانی را بسیج کرد تا سازمان بتواند به راه خود ادامه دهد (‌خوش‌وقتی، ۱۳۸۴).

آموزش کارکنان منجر به حفظ تداوم و بقای سازمان می‌شود، یک بررسی سه ساله در سنگاپور نشان داده است که ۱۷ درصد شرکت‌های تجاری و صنعتی این کشور ورشکست شده‌اند در حالی که این نسبت ‌در مورد شرکتهایی که برنامه‌ آموزش کارکنان را انجام داده‌اند کمتر از ۱ درصد بوده است (محقق معین، ۱۳۸۳).

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۱-۴-۱-۷- در اثر اقدام زیاندیده و یا تقصیر وی نباشد. – پایان نامه های کارشناسی ارشد

«‌بنابرین‏،کافی است که بین فعل شخص و زیان وارده رابطه سببیت عزمی احراز شود،هر چند که در فاصله میان فعل و ضرر عوامل دیگری نیز زمینه اضرار را فراهم کند.قانون مدنی نیز ‌به این حقیقت توجه داشته است.زیرا،با اینکه در اجتماع مباشرو سبب همیشه مباشر نزدیکترین سبب است،در فرضی که سبب قویتر است،سبب (علت دورتر)را مسئول می شمارد».[۳۹]

۱-۴-۱-۳- ضرر نبایستی قبلا جبران شده باشد.

جهت تحقق مسئولیت مدنی ضرر باید جبران نشده باشد.لذا به هر طریقی که زیان جبران شودمطالبه دوباره آن مقدور نیست.به طور نمونه در مواردی که پوشش بیمه ای وجود دارد و بیمه زیان را جبران می‌کند،دیگر نمی توان از زیان رسان هم خسارت را مطالبه نمود.بدین ترتیب که جبران غرامت به هر طریقی مانع جبران های دیگر می شود.ماده ۳۱۹قانون مدنی در این باب مقرر می‌دارد که:«اگر مالک تمام یا قسمتی از مال مغضوب را از یکی از غاصبین بگیرد،حق رجوع به قدر ماخوذ به غاصبین دیگر ندارد».

لازم به ذکر است هدایا و کمک های مؤسسات خیریه و انجمن های نیکوکاری که با هدف خیر و کمک به افراد صورت می‌گیرد با توجه به نیت خیرخواهانه و اخلاقی آن جبران خسارت محسوب نمی­ شود.

۱-۴-۱-۴- ضرر قابل پیش‌بینی باشد

پیش‌بینی ضرر و زیان در جائی مطرح است که تقصیر مبنای مسئولیت مدنی باشد.لذا در مسئولیت­های مدنی بدون تقصیر به نظر می‌رسد پیش‌بینی ضرر محلی از اعراب نیست بدین معنا که وقوع ضرر از فعل زیانبار در مواردی که مبنای مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر است نیازمند قابلیت پیش‌بینی آن می‌باشد.چنان که ماده ۳۵۳ق.م. نیز اذعان می کند:«هرگاه کسی در ملک خود آتشی روشن کند که عادتاً به محل دیگر سرایت می کند یا بداند که به جای دیگر سرایت خواهد کرد و در اثر سرایت موجب تلف و خسارت شود،عهده دار آن خواهد بود. اگرچه به مقدار نیاز خود روشن کرده باشد.»

۱-۴-۱-۵- غیر قانونی باشد

ضرر نبایست طبق قانون و یا به حکم آن وارد شده باشد، در چنین صورتی غیر قابل جبران است.در مواردی زیان قابل جبران است که به طور ناروا وارد شده باشد.

برخی عنوان می دارندکه ضرر باید نامشروع باشد.[۴۰] اما نبایست نامشروع بودن و غیر قانونی بودن خلط کرد. مشروعیت[۴۱] برداشت عمومی و همگانی از یک قاعده در حوزه اخلاق و مذهب می‌باشد که داور آن وجدان عمومی است،اما غیر قانونی[۴۲] بودن امری است که برخلاف قانون مدون و مصوب صورت گرفته و ضمانت اجرای حقوقی نیز دارد.چنانچه ممکن است امری قانونی اما نامشروع باشد و بالعکس.لذا چنانچه حق را ادعای تضمین شده بدانیم تنها در مواردی که قانون حکم به جبران خسارت می کند،زیان قابل جبران است.

۱-۴-۱-۶- زیان همگانی نباشد

عده محدود و قابل شمارشی(عرفاً) از فعل صورت گرفته متضرر شده باشند.در صورتی که همگان زیان دیده باشند جبران آن غیر ممکن است این امر بیشتر در حوزه مسئولیت مدنی دولت تحقق می‌یابد.در نظریه تساوی همگان در برابر هزینه های عمومی که در تحقق اداری مطرح است چنانچه زیانی از سوی دولت یا دستگاه های دولتی به عموم مردم یا شهروندان وارد شود را به دلیل تساوی افراد در پرداخت هزینه­ های عمومی غیرقابل جبران می دانند.برخی نیز در توجیه آن آورده اند که ظلمبالسویه عدل است و برخی دیگر اعمال حاکمیتی را خارج از حوزه مسئولیت مدنی دولت دانسته اند.[۴۳] از مواردی که به ضرس قاطع می توان ضرر و زیان را غیرقابل جبران دانست جنگ و شورش می‌باشد که جبران زیان های آن خارج از توان دولت است،«لیکن گستره این نظر تا به آن حد نیست که در هر مورد که عمل زیانبار دولت موجب ورود خسارت به عهده کثیری از مردم می‌گردد،با انکار خطا و رابطه سببیت،خسارت را جبران ناپذیر ‌بیانگاریم.»[۴۴]

۱-۴-۱-۷- در اثر اقدام زیان‌دیده و یا تقصیر وی نباشد.

یکی از شرایط تحقق زیان ناروا عدم دخالت زیان‌دیده در وقوع آن است.بدین ترتیب که چنانچه زیان‌دیده مقصر وقوع زیان مسئله جبران آن منتفی است و چنین زیانی غیرقابل جبران می‌باشد.این امر مورد توجه قانون گذار نیز قرار گرفته است.ماده ۴ قانون مسئولیت مدنی بیان می‌دارد که دادگاه در مواردی می‌تواند تخفیف دهد.یکی از این موارد زمانی است که زیان‌دیده به نحوی از انحاء موجبات تسهیل ایجاد زیان را فراهم نموده، یا به اضافه شدن آن کمک و یا وضیعت وارد کننده زیان را تشدید کرده باشد. به هر حال به نظر می‌رسد در مواردی که زیان‌دیده در وقوع خسارت نقش دارد، جبران آن تحت الشعاع میزان تقصیر وی قرار می‌گیرد.لذا بسته به میزان تقصیر زیان‌دیده، جبران خسارت متفاوت است.در مواردی که تقصیر عمده از سوی خود زیان‌دیده است و لذا رابطه سببیت زیان و فعل زیانبار منتسب به خود زیان‌دیده است.لذا جبران خسارت نیز بر عهده وی می‌باشد،و بدیهی است که دیگر مسئول جبران زیان‌دیده است.‌بنابرین‏ در اتحاد زیان‌دیده و زیان رسان موضوع مسئولیت مدنی منتفی است.

۱-۴-۱-۸- قابل پیش‌بینی باشد.

یکی از شرایط قابل جبران بودن زیان، قابلیت پیش ­بینی آن است. این امر بدان معنا نیست که ضرورتاً عامل زیان بایست عواقب فعل خویش را اندیشیده باشد. بلکه بایست معیار نوعی برای آن در نظر گرفت. بدین ترتیب که عواقب فعل زیانبار طبق رفتار یک انسان متعارف قابل پیش ­بینی باشد. مثل آنکه پرستاری که جهت مواظبت از بیمار اجیر شده است، قرص­های وی را در موعد مقرر به وی بخوراند. و چنانچه از آن کار غفلت کند جان بیمار به خطر می ­افتد ولو آنکه خود تا این اندازه بر این امر واقف نباشد، لذا به صرف موظف بودن، به دلیل ترک فعل مسئول است.

۱-۴-۲- فعل زیانبار

منظور از فعل زیانبار عبارت است از هر عمل یا ترک عملی(وظیفه) که موجب زیان ناروایی به دیگری شود.لذا فعل زیانبار اطلاق بر فعل و ترک فعل زیانبار دارد و نبایست از جنبه­ سلبی آن غافل بود.به طور مثال پرستاری که مسئول مراقبت از یک بیمار قلبی است و در موعد مقرر و تعیین شده قرص های تجویز شده از سوی پزشک را به بیمار نمی خوراند در اثر ترک فعل مسئول است. یا پزشکی که طبق قرارداد قبلی موظف به عمل جراحی بوده و از آن خودداری کرده و بیمار فوت نموده است نیز در اثر فعل مسئول جبران خسارت است.

قسمت دیگر از تعریف فوق مربوط به «زیان ناروا به دیگری» است که بیانگر غیر قانونی یا نا مشروع بودن فعل زیانبار است.چنانچه ماده نخست قانون مسئولیت مدنی نیز ادعان دارد:«هر کسی بدون مجوز قانونی، عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی حیثیت یا به هر حق دیگری که موجب قانون برای افراد ایجاد گردید،لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر و زیان مادی دیگری شود،مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می‌باشد.»

دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه | ۳-۲-۱-۲-تأثیر قوه قاهره در مسئولیت مدنی مربیان ورزشی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۷- مسمومیت حاصل از شرب چنین آبی اگر منجر به مرگ شود قتل غیر عمدی محسوب و مسبب مجازات خواهد شد.

۸- جایگاه تماشاگران باید توسط کارشناسان مربوطه در مقاطع مشخص زمانی بازدید و اجازۀ ادامۀ استفاده کتباً ابلاغ گردد. مدیر ورزشگاه مسئول جلب نظر کاشناسان است.

۹-اطاق تأسیسات ورزشگاه شامل برقی، دستگاه های حرارتی و برودتی باید همیشه قفل بوده و کلید آن منحصراًً در اختیار مأمور فنی باشد.

۱۰-از قرار دادن وسلیل خطرناک مانند دروازه هندبال، جعبه فلزی مخصوص نگهداری توپ، بخاری گازی، بردبان های فلزی و امثال آن در کنار زمین های ورزشی به شدت جلوگیریی نماید.

۱۱- کلید و پریزهای ورزشگاه باید در محل محفوظ قرار داشته باشد به نحوی که امکان دستیابی اشخاص متفرقه به آن ممکن نباشد.

۱۲- نصب تابلوهای هشدار دهنده یا نوشتن هشدارها در محل مناسب از اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه است.

۱۳- از خرید اسباب، لوازم و تجهیزات نامرغوب خود داری نماید.

۱۴- امکانات لازم برای کمک های اولیه همیشه باید در دسترس باشد.

۱۵- اطلاع از محل نزدیک ترین مراکز درمانی به ورزشگاه از تدابیر یک مدیرمعقول است.

۱۶- درج تلفنی های ضروری مانند اورژانس، پلیس، آتش نشانی، برق، گاز، و آب در محل قابل رؤیت مؤید تدبیر مدیر ورزشگاه است.

۱۷- ایجاد ارتباط نزدیک با مسئولان پلیس محل، بیمارستان ها، اورژانس و غیره نشان دهندۀ شایستگی و آینده نگر بودن مدیر است.

۱۸- تردد اشخاص مشکوک در ورزشگاه به ویژه در زمان فعالیت ورزشی دانش آموزان باید به دقت تحت نظر قرار گیرد.

۱۹- در مسابقات حساس که حتی احتمال ضعیفی برای درگیری وجود دانشه باشد ورزشگاه باید به طور کامل عاری از مصالح ساختمانی مانند: آجر، سنگ وغیره باشد.

۲۰- موافع فیزیکی برای جاوگیری از ورود تماشاگران به زمین های ورزشی لز تدابیر الزامی است.

۲۱- در صورت وقوع حادثه گزارش کاملی از آن تهیه و در صورت لزوم همان زمان به امضای شهود برسانید (ذوالقدر، ۱۳۹۰).

خلاصه این که مدیر ورزشگاه در محدودۀ مدیریتی خود وظیفه دارد که از وقوع حوادث با اتخاذ تدابیر لازم جلوگیری نماید. در چنین صورتی و حتی به رغم تحقق هر حادثه هیچگونه مسئولیتی نخواهد داشت و در غیر این صورت اگر در وقوع حادثه مرتکب بی احتیاطی، بی مبالاتی، عدم رعایت مقررات و یا غفلت شده باشد برحسب نتیجۀ حاصله مسئولیت خواهد داشت.

۳-۲- موارد معافیت از مسئولیت

درمواردی که عوامل خارجی ‌در وقوع حادثه ‌و خسارت دخیل باشندمربی از مسئوولیت مبرا ‌می‌باشد منظور از علت خارجی حادثه­ای است که رابطه سبیت راکه بین فعل زیانبار و ضرر وارده به زیان دیده ثابت شده است را قطع نموده یا سست می­ کند. ‌بنابرین‏ اثرعادی علت خارجی آن است که مسئوول یاکسی که مسئوولیت او مفروض است به طور کامل و یا جزئی از مسئوولیت معاف ‌می‌باشد (مشیل لورسا، ۱۳۷۵).

۳-۲-۱- قوه قاهره

یکی ازعواملی که ممکن است در وقوع فعل زیانبار یا ورود زیان، دخالت نماید، قوه قهریه یا فرس ماژور است. ‌مراد از قوه قاهره حادثه ای است که خارج ازاراده عامل فعل زیانبارو برحسب سیرعادی امور عرفاً غیر قابل پیش‌بینی ‌و تحمل است که در تحقق فعل زیانبار دخالت نموده یا عامل فعل زیانبار را به انجام فعل زیان بار مجبور وادار می‌کند. ممکن است قوه قاهره بدون تقصیر و کوتاه انجام دهنده فعل زیانبار دخالت در ورود ضرر نماید و یا ممکن است، دخالت قوه ی قاهره همراه با تقصیر انجام دهنده فعل زیانبار باشد که هر کدام از این دو مورد جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

الف: دخالت قوه ی قاهره بدون تقصیر عامل

در صورتی که قوه ی قاهره، بدون تقصیر وبی احتیاطی انجام دهنده فعل زیانبار در وقوع فعل زیانبار یا تحقق ضرر دخالت نماید، رابطه ی سبیت بین فعل زیانبار وضرر وارده از بین می رود وضرر عرفاً به قوه­ی قاهره مستند می شود. ‌بنابرین‏، نمی توان عامل یا عاملین فعل زیانبار را مسئول تلقی نمود، ۱زیرا با دخالت قوه ی قاهره عمل عرفاً به آن استناد پیدا می کند و روشن است که انجام دهنده فعل زیانبار در صورنی مسئولیّت دارد که فعل به او استناد داشته باشد. به همین دلیل درماده ی۳۴۳ق. م. ا. مقرر شده است:

«هرگاه در اثر یکی از عوامل طبیعی مانند سیل و غیره، یکی از چیزهای فوق حادث شود وموجب خسارت گردد، هیچ کس ضامن نیست.. . ».

همچنین، درتبصره ماده ی۳۳۷ق. م. ا. ‌در مورد خسارت ناشی از تصادف دو یا چند اتومبیل براثر قوه ی قاهره مقرر شده است:

«درصورتی که برخورد دو وسیله نقلیه، خارج از اختیار راننده ها باشد، مانند آن که در اثر ریزش کوه یا توقان و دیگر عوامل قهری تصادم حاصل شود، هیچ گونه ضمانی در بین نیست. »

‌بنابرین‏، در صورتی که قوه ی قاهره در تحقق ورود زیان یا انجام فعل زیانبار، طوری دخالت نماید که عرفاً عمل زیانبار یا ضرروارده به آن استناد داشته باشد، رابطه ی سببیت بین فعل زیانبار و ضرر وارده از بین می رود وانجام دهنده فعل زیانبار نیز مسئول جبران خسارت ناشی از این حادثه نمی باشد.

ب:دخالت قوه ی قاهره همراه با کوتاه شخص

درصورتی که قوه ی قاهره به تنهایی در ایجاد ضرر دخالت نداشته باشد، بلکه همراه تقصیر شخص دیگری، در تحقق فعل یا ضرر وارده دخالت نماید، باید دید که همراهی قوه ی قاهره و تقصیرشخص در ایجاد زیان، چه تأثیری بر مسئولیّت مدنی او خواهد گذاشت. مثلاً اتومبیلی، درزمان سرعت غیرمجاز راننده و توقان شدید تصادف کند، یا سدی با وجود عدم رعایت استاندارد ایمنی سد سازی و جاری شدن سیل شکسته شود و خانه و مزرعه گروهی از کشاورزان مجاور را تخریب کند. در این موارد، آیا آسیب دیدگان از این حوادث می‌توانند به راننده دارای سرعت غیرمجاز یا پیمانکار سد و یا مالک سد مراجعه و خسارت دریافت نمایند یا این که، چون قوه قاهره دخالت ‌کرده‌است، عمل زیانبار به قوه ی قاهره مستند است وآنان نمی توانند خسارت وارده برخود را مطالبه نمایند.

۳-۲-۱-۲-تأثیر قوه قاهره در مسئولیت مدنی مربیان ورزشی

با توجه به شعار«داوران نیزانسان هستند» همیشه این امکان وجود دارد که مربیان، معلین ورزش، مدیران تیم، مسئولین ورزشگاه، کمک مربیان، داوران و سایر کارکنان ورزشی نیز در زمرۀ مستخدمین به حساب بیایند و این زمینۀ مناسب که آن ها هم بتوانند خسارات ناشی از صدمات مربوط به شغل خود را با استناد به قانون جبران خسارت کارکنان به دست آورند، فراهم آید. ‌در مورد کمک مربیان، مسئول کمکهای اولیه و داوران، معمولاً چنین استدلال می شود که آن ها فی نفسه مستخدم نیستند بلکه مقاطعه کارانی ‌مستقل‌اند؛ لذا تحت پوشش قانون جبران خسارت کارکنان قرار نخواهند گرفت. امّا نکته اساسی، تشخیص این مسأله است که چه کسی حق کنترل جزئیات اقدامات دیگران را دارد.

فایل های مقالات و پروژه ها | قسمت 15 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

اغلب چنین تصوری که اگر کودک را از فرزند خوانده بودنش آگاه سازیم ‌صحیح‌تر خواهد بود. نمایندگانی که در سازمان‌های‏ واگذاری کودکان به خانواده‏های داوطلب،‏ کار می‌کنند سعی دارند که والدین را در بر قراری رابطه صحیح با کودک خود راهنمایی‏ نمایند و همچنین آن ها را در چگونگی مطلع‏ ساختن کودک از فرزند خوانده بودنش یاری‏ کنند. با وجود اینکه این تصمیم بخودی خود درست است، ولی کوششهایی که در این راه‏ انجام می شود، ‌کشمکش‌های درونی والدین را پیچیده‏تر می‌سازد. اضطراب و نگرانی آن ها را در اینکه عکس العمل کودک پس از شنیدن‏ حقیقت چگونه خواهد بود، موجب یادآوری‏ این حقیقت می شود که آن ها هنوز دچار نقیصه‏ای‏ هستند و مشکل اصلی از وجود خود آن ها سر چشمه گرفته است. علاوه بر این، تخیلات خود والدین ‌در مورد اینکه شاید فرزند حقیقی پدر و مادر خود نباشند، و یا اگر نبودند وضع چگونه‏ بود، اوضاع موجود را بغرنج‏تر می‌سازد. این‏ نابسامانی درونی در بحث‏ها و ارتباطهای آن ها با فرزند به طریقی القاء می شود. چنین بنظر می‌رسد که عموم کودکان وقتی بعللی از سرزنش‏ پدر و مادر خود عصبانی هستند بیشتر ‌به این‏ فکر می افتند که آن ها والدین حقیقی او نیستند، به تدریج که این کودکان بزرگ می‌شوند، این‏ توهمات از بین می رود. زمانی که شخصی‏ کودکی را به فرزندی می‏پذیرد، با این حقیقت‏ روبرو می شود که چطور انسانی ممکن است‏ توسط پدر و مادری غیراز والدین واقعی‏اش‏ پرورش یافته و تربیت شده باشد. در این زمان‏ است که توهمات کودکی دوباره شکل می‌گیرد و ممکن است به طریقی در روابط والدین و فرزند بخصوص در موقع افشای حقیقت فرزند خواندگی‏ خلل وارد سازد. همین شرایط و اضطراب ها در زمان آگاهی کودکان ناشی از تلقیح مصنوعی از اصل و نسبشان می‌تواند رخ دهد.

در اغلب موارد کودکی که دچار ‌شکست‌های عاطفی بوده است وارد خانواده‏ای‏ می شود که خود برای قبول موقعیت و سازگاری‏ با آن دچار مشکلات متعدد بوده ‏اند. به تدریج‏ که کودک بزرگ می شود و از فرزندی خواندگی‏ خودآگاه می‌گردد، بایستی موقعیت و اطاعات‏ خود را با رشد روانی‏اش تطبیق دهد. همان‌ طور که گفته شد گاهی اتفاق می افتد که کودک‏ از طرف پدر و مادر مورد سرزنش و شاید تنبیه‏ قرار می‌گیرد عصبانیتی که در این زمان به او دست می‌دهد، سبب می شود که به پدر و مادر خیالی و خوب خود فکر کند و چنین تصور نماید که این پدر و مادر بد و تنبیه‏گر متعلق به او نیستند. برای کودکی که با پدر و مادر واقعی خود زندگی می‌کند این فکر به صورت یک خیال باقی‏ می ماند ولی برای فرزند خوانده هاله‏ای از حقیقت به همراه دارد و ممکن است پایه تجسسات‏ بیشتری باشد، و اساس جست جوی واقعی برای‏ یافتن پدر و مادر حقیقی قرار گیرد. وقتی فرزند واقعی خانواده می آموزد که خود را با خواستهای‏ والدین خود که هم مهربان و هم تنبیه‏گر هستند وفق دهد، فرزند خوانده ممکن است‏ بجای اینکه خود را با خواستهای محیط سازش‏ دهد از حقیقت روگردان شده، از یادگیری سر باز زند و باعث پیچیدگی رشد عاطفی خود گردد. اینکه مادر واقعی او را برای خود نگاه نداشته‏ است به صورت یک فکر آزاردهنده در ضمیر کودک‏ باقی می‏ماند واین موضوع که اگر من از جانب‏ پدر و مادر اصلی خود طرد شده‏ام دلیلی نمی‏بینیم‏ که از جانب پدر و مادر خوانده خود طرد نشوم،‏ از ذهن او دور نمی‏ شود.این دلیل تراشی‏ احساس ناایمنی و اضطراب کودک را،بخصوص‏ در مواقعی که با والدین دچار تعارض و بر خوردهائی است افزایش می‏ دهد.( همان ،ص۶۲ )

هر چند اطلاعات زیادی ‌در مورد کودکان حاصل از روش های کمک باروری در دسترس نیست ، برخی مطالعات به بررسی ابعاد تحول عاطفی- اجتماعی کودکان پرداخته‌اند.گروهی از اساتید در یک مطالعه ی تجربی به بررسی تاثیر نازایی و درمان آن بر خانواده ها ی مورد مطالعه در زمینه ی کیفیت فرزند پروری، عملکرد خانواده و تحول کودک پرداختند. میزان ارجاع فرزند خوانده ها برای استفاده از خدمات مشاوره ای در زمینه ی سلامت روانی و مشکلات ناسازگاری، بیشتر بوده و بسیاری بر این باورند که این یافته بیانگر تاثیر روانشناختی فرزند خواندگی بر کودکان است. این کودکان رفتار های مشکل آفرین بیشتری در مقایسه با دیگر کودکان بروز داده‌اند. ( شمس ، ۱۳۸۵، ص ۸۸)

باید در نظر داشت که در روش های کمک نازایی ، گامت استفاده شده ممکن است مربوط به والدین بوده و فرزند حاصل با آن ها ارتباط ژنتیکی داشته باشد، یا اسپرم یا تخمک آن اهدایی باشد که در این صورت والدین با فرزندان ارتباط ژنتیکی ندارند. این احتمال وجود دارد که والدین احساس مثبتی نسبت به فرزندی که ارتباط ژنتیکی با آن ها ندارد نداشته باشند و او را به عنوان فرزند خود قبول نکنند.

در مطالعه ای هان و همکاران (۲۰۰۱)، ابعاد مختلف عملکرد زناشویی را به طور خاص ارزیابی کردند و نتیجه گرفتند که مادران دارای فرزند به روش خارج رحمی (IVF ) ، نه تنها احساس رضایت کمتری نسبت به خانواده دارند بلکه از نظر روابط زناشویی نیز، در مقایسه با مادرانی که به طور طبیعی دارای فرزند شده اند، ضعیف ترند.( همان ، ص۸۹ )

در مطالعه ی دیگری در فلسطین اشغالی، تاثیر طولانی مدتIVF بر بچه ها مورد ارزیابی قرار گرفت.۵۱ نوجوان ۹-۱۰ ساله ی حاصل از IVF با ۵۱ نوجوان باروری طبیعی از نظر سن، جنس، رتبه، تولد و وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده ، همسان شدند. اختلافی از حیث ضریب هوشی و عملکرد شناختی یافت نشد، اما بچه های حاصل از IVF ، از نظر معلمان ، در موقعیت نا مناسبی از حیث تطابق اجتماعی _ روانی قرار داشتند و بر اساس گزارش خودشان نسبت به گروه NC مضطرب ، افسرده و پرخاشگر تر بودند.( همان،ص۹۲ )

دانلود منابع پایان نامه ها | قسمت 14 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

جدول ۲-۳): ترکیب نیاز در مراحل مختلف سطوح زندگی

نیازها

شدت نیاز اجتماعی

شدت نیاز خودیابی

شدت نیاز زیستی

  1. خودشکوفایی
  1. احترام
  1. اجتماعی
  1. ایمنی
  1. زیستی

وضیعت مردم

کشورهای توسعه یافته

کشورهای در حال توسعه

اکثر مردم ملل

(سید جوادین ، ۱۳۸۶، ۱۶۴)

نظریه های نیازهای سه گانه مک کللند

دیوید مک کللند سه عامل انگیزش را در رابطه با نیازهای پیشنهاد نموده است:

  • نیاز به کسب موفقیت

یعنی تلاش در جهت کسب هدف با توجه به برنامه ها و استانداردهایی که موفقیت را تضمین می کند. از نظر مک کللند این نیاز سبب می شود که افراد به تعریف و تکذیب دیگران در انجام کار توجه نداشته و تنها پاداش مؤثر برای آن ها، تحقق اهداف و آرزوهایشان در رابطه با انجام کار می‌باشد.

  • نیاز به کسب قدرت

یعنی کسب توانایی جهت اعمال نفوذ بر دیگران و کنترل آن ها. این نیاز سبب می شود که افراد مسئولیت دیگران را بر عهده گرفته و بر آن ها اعمال نفوذ نمایند. آن ها در شرایط رقابتی به انجام کار می پردازند و همواره در پی کسب شهرت، اعتبار و تشخیص هستند و بیش از آنکه به عملکرد مؤثر خود توجه کنند به اعمال نفوذ بر دیگران علاقه دارند. در مقایسه با نظریه مازلو، صاحب نظران معتقدند که نیاز به قدرت در جرگه نیاز به احترام و خودشکوفایی قرار دارد.

  • نیاز به کسب دوستی و روابط

یعنی تمایل به کسب دوستی، حمایت دیگران و ایجاد روابط صمیمی با آن ها، بر اساس این نیاز افراد علاقه دارند که مورد پذیرش دیگران واقع شوند و درشرایطی که تعاون حاکم است و روحیه همکاری و تفاهم وجود دارد به کار اشتغال داشته باشند. افرادی که دارای این نیاز هستند اغلب به عضویت در باشگاه ها، مؤسسات اجتماعی و فعالیت های گروهی گرایش دارند. این نیاز به نیاز تعلق یا اجتماعی در مراتب سلسله نیازهای مازلو شباهت دارد.

نظریه فرایندی

در نظریه فرایندی بیشتر بر جریان و فرایند انگیزش افراد تأکید شده است. به عبارت دیگر در تئوری فرایندی قبل از آنکه به یک یا چند عامل خاص که موجب انگیزش می‌گردد، تکیه شود به چگونگی و نحوه انگیزش افراد از نظر ادراکی پرداخته شده و به چگونگی انگیزش و

    1. Siton And Et Al ↑

    1. Shanock & Eisenberger ↑

    1. Giverian And Frekoush ↑

    1. Zeynab ↑

    1. Izenberger And Et Al ↑

    1. Giverian And Ferkoush ↑

    1. Greenberge ↑

    1. Corpanzo & Greenberg ↑

    1. Colquitt Et.Al, ↑

    1. Tatumn ↑

    1. Keyvi And Kapenhood ↑

    1. Shillong And Sama ↑

    1. Decup And Anderson ↑

    1. Huang And Jin Yuang ↑

    1. ِDecup, Sivrva And Anderson ↑

    1. Rosha ↑

    1. Binastak ↑

    1. Smith ↑

    1. Raeub ↑

    1. Gagne And Smith ↑

    1. Dessi And Rayan ↑

    1. Kual And Fortir ↑

    1. Valerend ↑

    1. Desi And Rayan ↑

    1. Canfer ↑

    1. Valerend ↑

    1. Amiut ↑

    1. Rich ↑

    1. Philip And Valerend ↑

    1. Gagne And Astin ↑

    1. – Hashim et al. ↑

    1. Eisenberger Et Al ↑

    1. Ingham ↑

    1. Bell & Menguc ↑

    1. Folger & Cropanzano ↑

    1. Beaudry & Pinsonneault ↑

    1. Bia Yord And Pinsonault ↑

    1. Taylor ↑

    1. Moorman, Niehoff, & Organ ↑

    1. Moorman, Niehoff, & Organ ↑

    1. Charash& Spector ↑

    1. Lee ↑

    1. Ambrose ↑

    1. Cedwyn& Awamleh ↑

    1. Charash And Spector ↑

    1. Folger & Kussel ↑

    1. Wendy ↑

    1. Nabatchi, Blomgren Bingham & H ↑

    1. Vendi ↑

    1. Distributive Justice ↑

    1. Folger And Kosel ↑

    1. Krietner& Kinicki ↑

    1. Robbins ↑

    1. Lambert ↑

    1. Lontal ↑

    1. Procedural Justice ↑

    1. Folger And Greenberg ↑

    1. Nabatchi ↑

    1. Ambroos And Harland ↑

    1. Robins ↑

    1. Colquitt & Jeromo ↑

    1. Grrenberg ↑

    1. International Justice ↑

    1. Scandura ↑

    1. Sitter ↑

    1. Charash & Spector ↑

    1. Wendy ↑

    1. Krietner & Kinicki ↑

    1. Jawahar ↑

    1. Scandura ↑

    1. Rupp & Cropanzano ↑

    1. Lembert ↑

    1. Folger &Cropanzano ↑

    1. سوره مبارکه اعراف آیه ۲۶ ↑

    1. سوره مبارکه حدید آیه ۲۵ ↑

    1. سوره مبارکه لقمان آیه ۱۳ ↑

    1. Bell & Menguc ↑

    1. Aoyagi, Cox, Mcguire ↑

    1. Blau ↑

    1. Konovsky & Paugh ↑

    1. Deckop, Cirka, & Andersson ↑

    1. Reciprocity ↑

    1. Kim & Andrew ↑

    1. Sirka And Anderson ↑

    1. George ↑

    1. Rocha ↑

    1. Pack ↑

    1. Binastak ↑

    1. Bienstock, Demoranville, &Smith ↑

    1. Piercy Et Al ↑

    1. Bell & Menguc ↑

    1. Van Dyne, Graham, & Dienesch ↑

    1. Alexandrov, Et Al ↑

    1. O’Reilly & Chatman ↑

    1. Bishop, Et Al ↑

    1. Roodz And Izennberger ↑

    1. Eisenberger & Rhoades ↑

    1. . I. Plaisier Et Al. ↑

    1. Morhed And Grifin ↑
 
مداحی های محرم