وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقالات و پایان نامه ها – اهمیت و ضرورت موضوع: – 3

برای انتخاب اهرم (ترکیب بدهیها و حقوق صاحبان سهام) برای شرکت‌ها اینکه چه مقدار بدهی باید در پرتفوی مالی گنجانده شود، یکی از مدل‌های ساختار سرمایه بر اساس فرضیات منتقدانهای است، که مدیران شرکت‌های سهامی بزرگ با اشاعه و بسط مالکیت سعی در بهتر نمودن منافع مالکان را دارند.

تعاریف مختلفی از ساختار سرمایه ارائه شده است که هر یک از این تعاریف جنبه ای از روش های تامین مالی را به عنوان ساختار سرمایه بیان می‌کنند. از نظر کوپر ساختار سرمایه نسبت اوراق بهادار دارای رتبه بیشتر به جمع سرمایه گذاری ها است . بلکویی ساختار سرمایه را ادعای کلی بر دارایی‌های شرکت معرفی می‌کند( سجادی و دیگران، ۱۳۹۱)

ساختار سرمایه یک شرکت، رابطه بین بدهی و حقوق صاحبان سهام را نشان می‌دهد. بدهی باعث ایجاد محدودیت برای مدیران می شود در حالی که سرمایه، انعطاف پذیری و توان تصمیم گیری را افزایش می‌دهد. اصولاً استفاده از بدهی در ساختار مالی موجب افزایش بازده مورد انتظار سهام‌داران می شود اما این امر یتواند افزایش ریسک شرکت را نیز سبب شود. به طور کلی استفاده از بدهی در ساختار سرمایه شرکت ها، مثل شمشیر دولبه عمل نموده و هم می‌تواند افزایش ارزش شرکت‌ها را سبب شده و هم موجب کاهش ارزش شرکت گردد (رضایی و پیری، ۱۳۹۰).

ساختار زمانی بدهی های شرکت توجه متخصصان مالی و اقتصاد دانها را جلب ‌کرده‌است.عوامل تعیین کننده ی ساختار تامین مالی (از جمله بدهی ها) هر شرکت ، ترکیبی از عوامل مرتبط با ویژگی‌های خاص شرکت و همچنین عوامل مرتبط با محیط نهادی آن است.ممکن است مدیران برای به حداکثر رساندن ارزش شرکت علاوه بر اهرم ، نقدینگی و سیاست تقسیم سود ، ساختار سررسید بدهی را نیز انتخاب و گزینش کنند.درباره ی عوامل مؤثر بر ساختار زمانی بدهی مطالعات اندکی انجام شده است برای مثال استوهز وموثر (۱۹۹۶) گوئدز و آپلر (۱۹۹۶) بروکمن، مارتین و یونلر (۲۰۱۰) رابطه ی بین عوامل مؤثر بر ساختار بدهی را برای شرکت های آمریکایی انجام داده‌اند.با این وجود در ایران درباره ی ساختار سررسید بدهی شرکت ها هیچ گونه مطالعه ای انجام نشده است.

ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻋﻮﺍﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻧﻘﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟

نظریه ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷــﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻫﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﺪﻫﻲ ﺩﺭ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳــﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷــﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺭﺯﺵ ﺷــﺮﻛﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺩﻳﮕﺮ، ﻋﺎﻣــﻞ ﻛﺎﻫﻨﺪﻩ ﺍﺭﺯﺵ ﺷــﺮﻛﺖ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ ﺭﺳــﺪ ﻛﻪ ﻣﺪﻳﺮﺍﻥ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺑﺮﺍﻱ تغییر ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷــﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺩﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﺁﻓﺮﻳﻨﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺮﻛﺖ، ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑــﺮ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﻴــﺖ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻣﻲ ﺑﺎﺷــﺪ. ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪﺩﻱ ﺑﻪ ﻋﻨــﻮﺍﻥ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺍﺛﺮﮔﺬﺍﺭ ﺑﺮ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳــﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷــﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺷــﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺍﺛﺮﮔﺬﺍﺭ ﺑﺮ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ، ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻲ ﺑﺎﺷــﺪ. ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺳــﻌﻲ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ نسبت بدهی ﻭ ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻮﺭﺱ ﺍﻭﺭﺍﻕ ﺑﻬﺎﺩﺍﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳــﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ. ﺳــﻮﺃﻝ اﺳﺎﺳــﻲ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺍﻳﻦ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ :

ﺑﻴﻦ نسبت بدهیﻭ ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﺷــﺮﻛﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﻮﺭﺱ ﺍﻭﺭﺍﻕ ﺑﻬﺎﺩﺍﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ چه رابطه ای وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت موضوع:

۱-تأمین مالی از طریق بدهی، یکی از عوامل مهم در تصمیم­های سرمایه ­گذاری در سطح خرد و کلان است (رینهارت[۱]، ۲۰۰۲؛ ارول[۲]، ۲۰۰۴؛ سینایی و رضاییان، ۱۳۸۴؛ سینایی و همکاران، ۱۳۹۰). غالباً تأمین مالی از طریق بدهی به­ دلیل صرفه­جویی مالیاتی و نرخ پایین­تر آن در مقایسه با بازده مورد انتظار سهام‌داران، برای مدیران شرکت­ها از ارجحیت برخوردار است (ترا و کیرچ[۳]، ۲۰۱۲). لذا نتایج حاصل از این تحقیق، برای مدیران جهت اتخاذ تصمیمات انتخاب نسبت بدهی و هم چنین سرمایه­ گذاران برای انجام سرمایه ­گذاری­های بهینه­تر، از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.

۲-ادبیات موجود که مستقیماً به موضوع سررسید بدهی پرداخته­اند، بر بازارهای توسعه یافته ایالات متحده و بریتانیا متمرکز هستند (برای مثال، مایکل[۴]، ۱۹۹۳؛ ‌بار کلی‌ و اسمیت، ۱۹۹۵؛ استوز و مائور[۵]، ۱۹۹۶؛ اوی[۶]، ۱۹۹۹؛ ازکان[۷]، ۲۰۰۰؛ ازکان، ۲۰۰۲؛ شر و هولبارت[۸][۹]، ۲۰۰۱). مطالعات کمتری در این باره در کشورهای دیگر انجام شده است (برای مثال، ماجومدار، ۲۰۱۰؛ ترا، ۲۰۱۱؛ ترا و کیرچ، ۲۰۱۲). گرچه در ایران پژوهش­های زیادی درباره عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه و اهرم مالی انجام شده است، اما موضوع عوامل مؤثر بر سررسید بدهی مورد توجه جدی قرار نگرفته است و لذا در این پژوهش برای نخستین بار به بررسی ارتباط بین مالیات و سررسید بدهی شرکت­های پذیرفته­شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته می­ شود.

بیان مسئله:

از مهم ­ترین منابع مورد نیاز سازمان­ها برای ادامه حیات و ادامه فعالیت ­ها، منابع مالی است. بخشی از این منابع از سرمایه ­گذاری موسسان، سهام‌داران عمومی، فعالیت ­های عملیاتی و خدمات شرکت و درکنار آن­ها، از استقراض تأمین می­ شود. علت اصلی استفاده از بدهی، کافی نبودن منابع سرمایه­ گذاران و منابع داخلی شرکت و هم چنین کم­هزینه ­بودن بدهی در قیاس با حقوق صاحبان سهام است. بدهی‌ عبارت‌ از تعهد انتقال‌ منافع‌ اقتصادی‌ توسط‌ واحد تجاری‌ ناشی از معاملات‌ یا سایر رویدادهای‌ گذشته‌ است‌. مفهوم‌ تعهد متضمن‌ این‌ امر است‌ که‌ واحد تجاری‌ نمی‌تواند از خروج‌ منافع‌ اقتصادی‌ اجتناب‌ کند. ممکن‌ است‌ یک واحد تجاری‌ بستانکاران‌ خود را ترغیب‌ کند تا به‌ طریقی‌ غیر از آنچه‌ طبق‌ قرارداد مقرر است‌ طلب‌ خود را دریافت‌ نمایند لیکن‌، واحد تجاری‌ نمی‌تواند برقبول‌ چنین‌ پیشنهادی‌ اصرار ورزد. یک‌ بدهی‌ زمانی‌ باید به­عنوان‌ بدهی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ شود که‌ انتظار رود طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌ یا ظرف‌ یکسال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌، هر کدام‌ طولانی‌تر است‌، تسویه‌ شود. سایر بدهیها باید به­عنوان‌ بدهی­های‌ غیرجاری‌ (بلند مدت) طبقه‌بندی‌ شود (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۸۵).

دانلود پایان نامه های آماده | ۲-۲-۱۰- مدل سه بخشی الیوت و چارچ، الیوت و هاراکیویکز – 3

در ابتدا نظریه اهداف پیشرفت به دو بخش هدف‌های تسلط و هدف‌های عملکردی تقسیم شده بود. گرایش به هدف تسلط عبارت است از: تمرکز روی یادگیری، تسلط برتکالیف ‌بر اساس پیشرفت خود یا معیارهای تعیین شده توسط خود، کسب مهارت‌های جدید، بالا بردن یا ایجاد شایستگی، تلاش برای انجام کاری چالش برانگیز و تلاش برای رسیدن به درک و بینش است. گرایش به هدف عملکرد، برخلاف گرایش به تسلط، به تمرکز جلوه بیرونی شایستگی یا توانایی و این‌که چگونه توانایی در مقایسه با دیگران مورد قضاوت قرار می‌گیرد اشاره دارد، مثلاً سعی در پشت‌سر‌گذاشتن معیارهای معمول عملکرد، تلاش برای بهتر بودن از دیگران، تلاش برای استفاده از معیارهای مقایسه اجتماعی، سعی در بهترین بودن در گروه یا کلاس در یک تکلیف، بی‌اعتنایی به قضاوت‌هایی که حاکی از توانایی کم یا کم‌هوش هستند و در جست‌وجوی شهرت به لحاظ وضع بالای عملکرد بودن است(ایمز،۱۹۹۲؛ دوک و لگت،۱۹۸۸ ؛ نیکولز[۳۰]،۱۹۸۴؛ به نقل از اخلاقی نیا، ۱۳۸۹). در برخی از معیارهای گرایش به عملکرد، به جای گرایش به عملکرد یا گرایش به ایگو، از عبارت گرایش به توانایی نسبی استفاده می‌شود(یوردان[۳۱]، ۱۹۹۵). علاوه برتمایزی که بیش از همه بین اهداف تسلط و عملکرد به عمل آمده، در ادبیات پژوهش سایر انواع گرایش به هدف مورد بررسی قرار گرفته‌اند. به عنوان مثال، پنتریچ و همکاران،گرایش به هدف بیرونی را اندازه‌گیری کردند که درآن تمرکز روی گرفتن نمرات خوب، انجام تکالیف مدرسه برای گرفتن پاداش و امتیازات خاص یا برای اجتناب از افتادن در دردسر بود. یوردان(۱۹۹۷) نیز هدف بیرونی را در یادگیری و پیشرفت مورد بررسی قرار داده است، این گرایش به هدف بیرونی شباهت زیادی به انگیزش بیرونی در نظریه خودمختاری دارد(دسی و ریان[۳۲]، ۱۹۸۵ به نقل از ویسی، ۱۳۸۹). نیکولز(۱۹۸۴) غیراز اهداف شامل ایگو ‌و تکلیف، دو هدف دیگر را نیز یافته‌‌است که آن ها را اجتناب از کار و بیگانگی از تحصیل نام نهاده‌است. هدف اجتناب ‌از کار، به احساس موفقیت در هنگامی اشاره می‌کند که کار یا تکلیف آسان است، در حالی که هدف بیگانگی ‌از تحصیل عبارت است از یک احساس، در زمانی که دانش‌آموز احساس می‌کند که می‌تواند وقت خود را به بطالت بگذراند و تکالیف مدرسه را انجام ندهد و از زیر آن در برود. میس و بلومنفلد و هویس(۱۹۸۸) نیز هدف اجتناب از کار را با تعریف تمایل به انجام تکالیف مدرسه بدون تلاش زیاد مورد بررسی قرار داده‌اند، یعنی هدف کاهش تلاش است(اخلاقی نیا،۱۳۸۹).

۲-۲-۸- مدل نیکولز[۳۳]

در این مدل دو نوع جهت‌گیری هدف تحت عنوان جهت‌گیری تکلیف‌مشغولی و جهت گیری من‌مشغولی مطرح شده است. در این مدل فرض بر این است که جهت‌گیری هدفی فرد با عقاید و باورهای وی درباره علل موفقیت رابطه تنگاتنگ دارد. در این مدل اعتقاد بر این است که جهت‌گیری هدفی فرد، معیارهای کلی برای داوری و قضاوت نسبت به علل موفقیت به وسیله توجه به اسنادهای وی پیش‌بینی خواهدکرد. به عنوان مثال یادگیرنده‌ای با جهت‌گیری‌تکلیف‌مشغولی بر یادگیری به عنوان علت موفقیت تأکید خواهد داشت. اما یادگیرنده با جهت‌گیری‌من‌مشغولی، به توانایی بهتر از دیگران بودن به عنوان علت موفقیت تأکید خواهد داشت. استدلال این فرد ‌در مورد موفقیت در مدرسه این است که در امتحانات سعی داشته است بهتر از دیگران باشد و کوشش ‌کرده‌است دیگران را پشت سر بگذارد(اخلاقی نیا، ۱۳۸۹).

۲-۲-۹- مدل ایمز وآرچر

ایمز وآرچر[۳۴] (۱۹۸۸) با توجه به پیشینه پژوهشی دو نوع جهت‌گیری هدفی را مطرح کرده‌اند که عبارتند از: هدف‌های تبحری و هدف‌های عملکردی. دانش‌آموزان دارای جهت‌گیری هدفی عملکردی بر توانایی و احساس خودارزشی تأکید دارند. آن ها توانایی خود را به بهتر عمل‌کردن نسبت به دیگران از طریق پیش‌افتادن در معیارهای هنجار محور نشان می‌دهند. موفقیت در این نوع جهت‌گیری هدف با حداقل کوشش همراه است. اما دانش‌آموزان دارای جهت‌گیری تبحری بر بسط و گسترش مهارت‌های جدید، بهبود سطح قابلیت و بالابردن احساس خودکارآمدی تأکید دارند و براین باورند که درصورت تلاش بیشتر، موفقیت بیشتری نصیب آن ها می‌شود. ازنظر ایمز(۱۹۹۲) وهویل[۳۵] (۱۹۸۸) ونیکولز (۱۹۸۹)، دانش‌آموزانی که دارای جهت‌گیری هدفی تبحری هستند، به دنبال توسعه مهارت‌های جدید، تلاش برای فهم وظایف یا تکالیف درس می‌باشند و می‌کوشند مهارت‌های خود را با دستیابی به فهمی از مهارت مبتنی بر معیارهای خودمرجع بهبود ببخشند. اهداف تبحری همچنین با ترجیح برای کارهای چالش‌انگیز و ریسک پذیر(ایمز وآرچر،۱۹۸۸)، علاقه‌درونی به فعالیت‌های یادگیری (باتلر[۳۶]،۱۹۸۸) نگرش مثبت به یادگیری(ایمزوآرچر،۱۹۸۸؛ به نقل از اخلاقی نیا، ۱۳۸۹)، مدت زمانی که صرف یادگیری می‌شود و پایداری در رویارویی با مشکلات مرتبط‌اند (اخلاقی نیا، ۱۳۸۹).

۲-۲-۱۰- مدل سه بخشی الیوت و چارچ، الیوت و هاراکیویکز

دانلود پایان نامه های آماده | قسمت 9 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

طبقه بندی افسردگی

دو نوع اختلال افسردگی وجود دارد.افسردگی یک قطبی که طی آن فرد از نشانه های افسردگی رنج می‌برد بدون اینکه اصلا به مانی مبتلا شود و افسردگی دو قطبی(مانیک دپرسیون)که طی آن هم افسردگی و هم مانی رخ می‌دهد.مانی عبارت است از :سرخوشی وگشاده رویی و همراه با تحریک پذیری و پر حرفی و عزت نفس کاذب و پرش افکار افراطی.وجود این دو اختلال خلقی که در ظاهر در دو جهت مختلف پیش می‌روند باعث پیدایی نام اختلالات عاطفی شده است تا افسردگی یک قطبی و افسردگی دو قطبی و مانی را در بر می‌گیرد.افسردگی بهنجار از نظر درجه با افسردگی یک قطبی فرق دارد.هر دوی آن ها نشانه های مشابهی دارند اما افسردگی یک قطبی نشانه های بیشتر و شدت و فراوانی بیشتر وزمان طولانی تری دارد.مرز بین اختلال افسردگی(( بهنجار)) و اختلال افسردگی که اهمیت بالینی دارد نامشخص است(سلیگمن و همکاران ۲۰۰۱).

در طبقه بندی علاوه بر تمایز افسردگی یک قطبی و دو قطبی افسردگی های دوره ای و مزمن را نیز متمایز می‌کند.در افسردگی مزمن یعنی اختلال افسرده خویی فرد حداقل دو سال تمام افسرده است بدون اینکه حداقل دو ماه به حال طبیعی برگشته باشد.افسردگی دوره ای که بسیار متداول تر است کمتر از دو سال دوام دارد و شروع آن مشخص است که این مورد آن را از عملکرد غیر افسرده قبل از آن متمایز می‌کند.بعضی افراد به افسردگی مضاعف دچار می‌شوند که علاوه بر اختلال افسرده خویی اساسی دوره افسردگی را نیز شامل می شود.کسانی که به افسردگی مضاعف مبتلا هستند نشانه های شدیدتر و میزان بهبودی کمتری دارند(ولز و ماتیو۱۹۹۴).

انواع افسردگی :

همان طور که گفته شد افسردگی درجاتی از یک حالت احساسی زود گذر تا یک اختلال شدید را در برمی گیرد. برای فهم بهتر این نکته، لازم است اشاره ای به انواع افسردگی داشته باشیم:

۱- احساس افسردگی:

که معمولا به عنوان اندوه شناخته می شود و در اثر تغییرات موقعیتی و شرایط جدید یا برخوردهای مقطعی ایجاد می شود. این احساس معمولا بعد از برطرف شدن موقعیت و سازگار شدن شخص با شرایط تازه، به سرعت از بین می رود.

۲- ‌داغ‌دیدگی یا واکنش سوگ:

غمی است که در اثر از دست دادن نزدیکان به وجود می‌آید در افراد رفتاری عادی است اما اگر این رفتار ادامه داشته باشد تبدیل به سوگ می شود.

۳- اختلال سازگاری با خلق افسرده:

مواجهه ی فرد با یک موقعیت قابل توجه گاهی منجر ‌به این حالت می شود. در چنین وضعیتی، انتظار می رود با کاهش تأثیر موقعیت، حالت های بیمار گونه نیز از بین برود.

۴- اختلال افسردگی عمده و افسردگی خویی:

زمانی که شدت علائم افسردگی به حدی باشد که کلیه ی عملکردهای آدمی را تحت الشعاع قرار می‌دهد و باعث تأثیرات عمده در عواطف، رفتار، تفکر و روابط اجتماعی می‌گردد، اختلال افسردگی عمده نامیده می شود. در صورتی که شدت علائم افسردگی به اندازه ای باشد که عملکردها کمتر آسیب ببینند، اختلال افسرده خویی وجود دارد.

۵- اختلال دو قطبی و ادواری خویی:

نوسانات خلقی شدیدی که بین دوره های شیدایی (شادی و خوشی افراطی که به نشئه تعبیر می شود) و افسردگی به وجود می‌آید، نشان دهنده و شاخص اصلی این اختلال است. در صورتی که نوسانات خفیف باشد و کمتر بر عملکرد آدمی تأثیر بگذارد، به آن اختلال خلقی ادواری یا ادواری خویی گفته می شود.

۶- اختلال دلبستگی واکنشی:

وابستگی های بیمار گونه ی دوران کودکی که از آن به عنوان افسردگی های دوران کودکی یاد می شود، تحت این گروه طبقه بندی می شود.

۷- اختلال خلقی یا افسردگی فصلی:

نوعی یا دوره ای از افسردگی است که معمولا در پاییز و زمستان تجربه می شود و یکی از عوامل مهم آن نور ناکافی است. احتمالا نور ناکافی تغییرات معنی داری را در سطوح برخی از هورمون ها به ویژه “ملاتونین” ایجاد می‌کند و از طرفی تغییرات دما و نور موجب به هم خوردن ساعت درونی بدن که الگوهای خواب و بیداری را کنترل می‌کند، می‌گردد و این تغییرات منجر به بروز این اختلال می شود.

جنبه جسمانی افسردگی

تا کنون بیشتر به جنبه‏ های روحی حالت افسردگی اشاره شده و برخی پزشکان و روان پزشکان و روان شناسان آن را یک بیماری روانی دانسته‏اند.

پژوهش های ۵۰ سال اخیر نشان می‏ دهد، کمبود ماده‏ای به نام “سروتونین” در مغز نیز یکی از عوامل ایجاد این بیماری است. دلتنگی فعال ‏در کتاب (ذهن ناآرام) نوشته کی جیمیسون آمده است:”درباره حالت افسردگی هیچ چیز خوبی نمی‏توان گفت، جز این که به شما تجربه‏ای می‏ دهد که می‏فهمید سالخوردگی یعنی چه، پیری و بیماری چه جور است، حالت مردن چگونه است و این که می‏گویند ذهن انسان کند و آدمی خرفت می‏ شود، به چه معنا است.

در ضمن شما معنای حالت هایی مانند: وقار، آراستگی، هماهنگی را می‏فهمید و خلاصه اینکه متوجه می‏شوید زشتی رفتار به چه می‏گویند. در این حالت شما هیچ باوری نسبت به امکانات خوش زندگی ندارید، به لذت‏های جنسی بی عقیده می‏شوید، زیبایی فعالیت را ‌در نمی‏یابید و سرانجام توانایی خود را برای خندیدن و خنداندن دیگران از دست می‏دهید.

دانشمندی دیگر به نام “آن پایکی” در مقاله‏ای که خلاصه آن در اینجا می ‏آید، می‏گوید: افسردگی همان غم و اندوه معمولی نیست، در مرحله‏ای از زندگی خود، همه‏ما درد و رنج را احساس می‏ کنیم، اما افرادی که گرفتار افسردگی هستند، تجربه‏ای کاملا متفاوت دارند. یک احساس فلج کننده، از دست دادن همه چیز و پوچی بر ما مستولی می‏ شود.

پایان نامه -تحقیق-مقاله | ۲-۲-۲-۱ اعضای غیرموظف هیأت مدیره – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-۲-۱-۱ اصول حاکمیت شرکتی

سازمان­ های بین‌المللی ازجمله سازمان توسعه و همکاری­های اقتصادی(OECD)، اصولی را برای حاکمیت شرکتی ارائه نموده ­اند که این اصول در بسیاری از کشورها وشرکت­های بزرگ مورد استفاده قرار ‌گرفته‌اند. اصول مذکور عبارتند از:

۱٫برخورد یکسان با سهام‌داران: درچارچوب سیستم حاکمیت شرکتی، حقوق کلیه سهام‌داران اعم از جزء(اقلیت) یا اکثریت یکسان است وضرورت دارد فرصت­های برابری ‌در مورد تامین حقوق آن ها پیش ­بینی وبرقرار گردد.

۲٫شفافیت وافشا: چارچوب این سیستم تأکید دارد که شرکت­ها باید اطلاعات مناسب خودرا دقیق و به موقع در رابطه باتمام موضوعات مرتبط ازجمله عملکرد کلی شرکت، وضعیت مالی، ساختارمالکیت و حاکمیت ونقش و وظیفه مدیران را افشا ‌و تشریح کند.

۳٫مسئولیت­های هیئت مدیره: درسیستم حاکمیت شرکتی ضرورت دارد برنامه­ ها ورهنمود­های راهبردی جهت نظارت مؤثر هیئت مدیره برمدیران و نحوه پاسخ­گویی هیئت مدیره به شرکت وسهامداران مشخص شود.

۴٫توجه به نقش کلیه ذی­نفعان: چارچوب حاکمیت شرکتی تأکید براین موضوع دارد که حقوق ذی­نفعان که ‌بر اساس قوانین یا مبانی دیگر برقرار شده است به رسمیت شناخته شود و در جهت تقویت افزایش ثروت وثبات شرکت­ها تلاش گردد.

۵٫تامین مبنایی برای ‌چارچوب مؤثر حاکمیت شرکتی:چارچوب حاکمیت شرکتی باید توسعه بازارهای شفاف ‌و کارآمد راتسهیل کند،باحاکمیت قانون سازگارباشد وتقسیم­بندی مسئولیت ­ها رابین سازمان­ های مختلف مسئول به روشنی تشریح کند.

۲-۲-۱-۲ حاکمیت شرکتی وتقلب

سازوکارهای حاکمیت می ­تواند به منظور بررسی کیفیت گزارشگری مالی،برای مثال میزان گرایش شرکت به مدیریت سود یاتقلب درصورت­های مالی،مورد استفاده قرار بگیرد.همچنین پژوهش­های گذشته نشان می­دهد که حاکمیت شرکتی خوب ریسک تقلب را کاهش می­دهد.علاوه براین سازوکارهای حاکمیت شرکتی مشکلات نمایندگی ‌را کنترل می­ کند ودرنتیجه این اطمینان حاصل می­ شود که مدیران درجهت منافع سهام‌داران فعالیت می­نمایند(اسدی و همکاران،۱۳۹۰). اگر ترکیب هیات مدیر، وظیفه­دوگانه مدیرعامل وترکیب کمیته حسابرسی رابه­عنوان عوامل صلی حاکمیت شرکتی درنظر بگیریم باتشریح آن­ها به خوبی مشخص می­ شود که نظام حاکمیت شرکتی موثرمی­تواند احتمال ارتکاب تقلب راتا حد زیادی کاهش دهد.

۲-۲-۱-۳ دوگانگی وظیفه مدیرعامل

اگر مدیر عامل رئیس هیئت مدیره نیز باشد،‌به این مورد دوگانگی وظیفه مدیرعامل اطلاق می­گردد که در این مورد مدیرعامل به طور بالقوه اختیارات بیشتری دارد(ویل و همکاران،۲۰۱۱؛آقایی وچالاکی،۱۳۸۸). در این حالت ممکن است مدیریت حتی نتایج تجاری خودرا کنترل کرده و امکان شکست راکمتر از واقع ارزیابی نمایند(مارچ وشاپریا،۱۹۸۷ به نقل از وی[۵] و همکاران،۲۰۱۱).به علاوه هیئت مدیره ممکن است دارای سوگیری بود وبه موقع تصمیمات مدیریت ‌را تعدیل نکند .

۲-۲-۲ اندازه هیات مدیر

هیات مدیره باید تصمیمات بی­طرفانه­ای درجهت اهداف شرکت اتخاذ کند.اعضای غیر موظف بااحتمال بیشتری،به منظور حمایت از منافع سهامدران،فعالیت­های مدیریت ‌را ارزیابی وکنترل ‌می‌کنند ‌بنابرین‏ باعث کاهش هزینه­ های نمایندگی وپیشگیری از تقلب می­شوند.اندازه هیئت مدیره به عنوان عنصری بااهمیت در ویژگی­های هیئت مدیره مطرح است. تعداد بهینه اعضای هیئت مدیره باید به­گونه ­ای تعیید گردد که نسبت ‌به این موضوع که اعضای کافی برای ‌پاسخ‌گویی‌ به وظایف هیئت مدیره وانجام وظایف مخالف هیئت مدیره وجوددارد،اطمینان خاطر حاصل شود(حساس یگانه وهمکاران۹۳:۱۳۸۷). حسن وبو[۶]ث(۲۰۰۹) طی دوره ۲۰۰۲تا۲۰۰۵برای ۵۸شرکت پاکستانی اثراندازه هیئت مدیره،ترکیب هیئت مدیره ودوگانگی وظیفه مدیر عامل را روی ساختارسرمایه آزمون کردند. نتایج نشان داد که اندازه هیئت مدیره باساختار سرمایه رابطه منفی دارد،اما دوگانگی وظیفه مدیرعامل وترکیب هیئت مدیره تأثیر معناداری ‌بر ساختار سرمایه نداشت.همچنین ون[۷](۲۰۰۲) بحث می­ کند که هیئت مدیره بزرگترسیاست اهرم بالاتر رابرای ارتقای ارزش شرکت دنبال می­ کند؛ خصوصاً زمانی­که نظارت بیشتر راکه قانون­گذاران ایجاد نموده ­اند.همچنین این بحث نیز مطرح است که هیئت مدیره بزرگ­تر دررسیدن به اجماع درتصمیم­گیری نهایی مشکل دارد که این مسأله روی کیفیت حاکمیت شرکتی تاثیر گذاشته ‌و منجر به اهرم بالاتر می­ شود.شواهد تجربی حاکی از آن است که هیچ­گونه اتفاق نظری درخصوص اندازه بهینه هیأات مدیره وجود ندارد(گرین،۲۰۰۵) معتقد است که تعداد اعضای هیئت مدیره باید محدود باشد تاامکان بحث وتبادل نظر درخصوص مسائل ومشکلات شرکت مهیا گردد. هیئت مدیره­های بزرگتر، از قدرت کمتری برخوردارند. در این­گونه هیئت مدیره­ها،توافق و اجماع درخصوص یک موضوع خاص بسیار دشوار است.همچنین گودستین و همکاران(۱۹۹۴)، دریافته­اند که هیئت مدیره­های کوچک­تر بین۴ الی ۶عضو می ­توانند مؤثرتر باشند؛ زیرا به واسطه کوچک بودن، قادرند تصمیمات راهبردی به موقع­تری اتخاذ نمایند. ازسوی دیگر، عده­ای دیگر همچون لیپمن(۲۰۰۶)،معتقدند که اندازه هیئت مدیره باید به میزان کافی بزرگ باشد تادربردارنده طیفی از مهارت ­ها و تجارب افراد گوناگون باشد. ‌بنابرین‏ آنچه که مشخص است این است که هیئت مدیره باید اندازه­ای معقول داشته باشد.

۲-۲-۲-۱ اعضای غیرموظف هیئت مدیره

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | موضع‌گیری‌های نظری در خصوص ناباروری – 4

  • آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار افکار خودآیند منفی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

  1. آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار استرس زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

تعریف عملیاتی متغیرها

ناباروری

  • در این پژوهش منظور از زن نابارور، فردی است که پزشک متخصص ناباروری او را حداقل به مدت دو سال متوالی تشخیص داده باشد.

کیفیت زندگی

  • در این پژوهش منظور از کیفیت زندگی، نمره ای است که فرد از آزمون ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO – QOLI – BREF) کسب می‌کند (گروه سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۸) (پیوست ۱).

افکار خودآیند منفی

  • در این پژوهش، منظور نمره ای است که فرد از پرسشنامه افکار خود آیند منفی (آقایوسفی، ۲۰۰۴) کسب می‌کند (پیوست ۲).

استرس

  • در این پژوهش منظور از استرس، نمره‌ای می‌باشد که فرد در سوالات مربوط به استرس پرسشنامهDass-21 کسب می‌کند (پیوست ۳).

مدیریت استرس

  • منظور از مدیریت استرس در این پژوهش، تعداد ۱۰ جلسه آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی ـ رفتاری است که طی ۱۰ هفته، هفته ای ۱ جلسه و هر جلسه ۵/۱ ساعت برگزار خواهد شد (پیوست ۴).

فصل دوم: گستره نظری و پیشینه پژوهش

موضع‌گیری‌های نظری در خصوص ناباروری

آرزوی داشتن فرزند میلی جهانی است. ناباروری هم مسئله‌ای فردی و خصوصی و هم یک مسئله عمومی و اجتماعی است. رشته‌ها و حوزه های مختلف مطالعاتی به بررسی مسئله ناباروری پرداخته‌اند (فیدلر[۱] و برنستین[۲] ، ۱۹۹۹؛ به نقل از چوبفروش‌زاده و همکاران، ۱۳۸۹). از گذشته تا کنون در جوامع مختلف، بچه‌دار شدن و فرزند پروری به طور سنتی یکی از برجسته ترین مشخصه‌ های نقش جنسیتی زنانه به شمار آمده است و از این رو ناباروری به طور سنتی، مشکلی زنانه تلقی گردیده است (برگ[۳]، ویلسون[۴] و وینگتنر[۵]، ۱۹۹۱). ‌بنابرین‏ می‌توان انتظار داشت که زنان نابارور با مشکلات روانی و اجتماعی مختلفی درگیر باشند (جردن[۶] و ریونسون[۷]، ۱۹۹۹).

نتایج پژوهش‌های واتکینز[۸] (۲۰۰۴) نشان می‌دهد که زنان بیشتر از مردان بر اثر ناباروری دچار تنیدگی و عوارض حاصل از آن می‌شوند. از طرفی توقع اطرافیان از زنان برای آوردن فرزند، بیش از مردان است؛ یا به عبارتی، فشار جامعه در این خصوص بر زنان بدون فرزند بیشتر از مردان است، حتی در فرهنگ آمریکایی نیز اطرافیان، زنان را در امر ناباروری بیشتر از مردان مقصر می‌دانند (به نقل از عسکری و ساعدی، ۱۳۹۱).

در چند دهه اخیر تقریباً در سراسر جهان، به علت مشکلات اجتماعی و اقتصادی، سن ازدواج و به تبع آن، میزان ناباروری افزایش یافته است و به همین سبب، بر تعداد افراد مبتلا به ناباروری افزوده شده است (اشرفی و اشرفی، ۱۳۹۲). امروزه در تمام دنیا تقاضا برای درمان ناباروری افزایش یافته است. در ایالات متحده سالانه تقریباً ۳/۱ میلیون زوج مشاوره‌های پزشکی دریافت می‌کنند. از زوج‌هایی که در جستجوی درمان هستند، ۵۰% صاحب فرزند می‌شوند و ۵۰% باقیمانده باید بپذیرند که قادر به داشتن فرزند از راه بیولوژیک نیستند (کازینو[۹] و دمار[۱۰]، ۲۰۰۷). حدود ۱۵ درصد زوجین از ناباروری رنج می‌برند، علل ناباروری در ۴۰ درصد موارد مربوط به عوامل زنانه، ۴۰ درصد مربوط به عوامل مردانه و ۲۰ درصد مربوط به عوامل مشترک گزارش شده است (برگا[۱۱]، ۱۹۹۹؛ به نقل از حسن‌زاده لیف شاگرد، ترخان و تقی زاده، ۱۳۹۲). مطالعه‌ای که برای بررسی شیوع ناباروری در کشورمان طی سالیان ۸۴-۱۳۸۳ صورت گرفت نشان داد که ۲۴٫۹% زوج‌ها سابقه ناباروری اولیه طول عمر و ۳٫۴% زوج‌ها ناباروری اولیه فعلی داشتند. همچنین روند ناباروری اولیه طول عمر نشان داد کمترین میزان شیوع آن در سن ازدواج ۲۲ سالگی و به میزان ۱۹% است که تا حدود سن ۲۸ سالگی وضعیت تقریبا ثابت باقی می‌ماند و بعد از آن مجددا افزایش قابل توجهی می‌یابد (وحیدی و همکاران، ۱۳۸۵؛ به نقل از ظریف گلبار یزدی، ۱۳۹۰).

مرور مطالعات بسیاری در بسیاری از مناطق جهان بیانگر این است که زنان بار اصلی ناباروری را به دوش می‌کشند. این بار ممکن است شامل سرزنش به دلیل شکست در فرزندآوری، پریشانی، اضطراب، غم و اندوه، ترس، طرد از اجتماع، تهدید به ترک و طلاق و یا زندگی در شرایط چند همسری شود. ایران از جمله کشور‌هایی است که از نظر اجتماعی – فرهنگی و مذهبی اهمیت خاصی به فرزندآوری می‌دهد. فرهنگ عمومی جامعه ایران نیز از نقطه نظر مذهبی و تاریخی، فرزندان را موهبت الهی قلمداد می‌کند و بی فرزندی را امری ناخوشایند می‌شمرد. اصلاح «کور بودن اجاق» در جامعه ایرانی به خانواده های بدون فرزند اطلاق می‌شود. این هنجار‌های حاکم بر خانواده عموماً از پشتوانه فرهنگی نیز برخوردارند (عباسی شوازی و همکاران، ۱۳۸۴).

اینهورن[۱۲] (۲۰۰۳) در رابطه با ناباروری بیان می‌کند که پارادوکس اصلی ناباروری این است که عمومیت آن بیشتر در جوامعی است که باروری نیز بالا است و افراد جامعه برای فرزندآوری اهمیت خاصی قائل هستند. اینهورن از این وضعیت به عنوان «دیالکتیک باروری و ناباروری» نام می‌برد. در این جوامع، ناباروری برای سیاستگذاران مسئله بی اهمیتی می‌باشد و سیاست‌های بهداشت باروری بر ابزارها، وسایل پیشگیری و خدمات درمان ناباروری کمتر، تأکید دارند.

 
مداحی های محرم