۱۱- قدرت سود آوری و وضعیت نقدینگی شرکت
۱۲- نرخ مالیات
منابع بدهی شامل وام های بانکی، وام های شرکت های بیمه و سایر مؤسسات اعتباری، تأمین مالی تجهیزات، وام های رهنی، اوراق قرضه، اوراق مشارکت و نظایر آن است (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۷۸ ).
۲-۱۰-۲ مزایای استفاده از استقراض
۱- هزینه ی پایین تر: از آنجا که به وام دهنده وعده ی بازپرداخت داده شده است وی ریسک کمتری نسبت به سهامداران خواهد داشت، بنابرین بهره ی پرداخت شده به وام پایین تر از بازدهی است که می بایست به سهامداران عرضه شود.
۲- معافیت های مالی: در همۀ شرکت ها وقتی موضوع محاسبه مالیات بردرآمد مطرح باشد هزینه ی بهره از سود کسر می شود( کاهش هزینه های استقراض)، چرا که اغلب نرخ های مالیاتی شرکت ها بالای ۳۰% میباشد.
۳- هدف از وام گرفتن رفع نیازهای مالی است که یا فصلی هستند یا کوتاه مدت و یا بلندمدت. هر وامی به محض آن که دیگر نیازی به آن نباشد بازپرداخت می شود و بعد ازآن دیگر نیازی به پرداخت بهره ی اضافی نیست.
۴- در بیشتر مواقع هر چقدر مدت سررسید کوتاه تر باشد هزینه ی بهره نیز پایین تر محاسبه می شود، پس عاقلانه تر این است که از اعتبارات تجاری ارائه شده توسط عرضه کنندگان مواد اولیه و اعتبارات کوتاه مدت بانکها برای تامین مالی سرمایه در گردش استفاده شود زیرا هزینه این کار ارزان تر از بهره پرداخت شده به اوراق قرضه و بسیار ارزان تر از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران است.
۵- هزینۀ پایین تر تامین مالی از طریق بدهی، متوسط هزینه ی سرمایه را کاهش میدهد و به شرکت امکان میدهد طرح سرمایه ای سودآورتر را پذیرا شود و بدین ترتیب سود را افزایش میدهد و ارزش کل آن را حداکثر میکند.
۶- مؤسسه ای که بر بدهی اتکا کند، مقدار سهام کمتری منتشر میکند، لذا سود هر سهم در این شرکت افزایش مییابد.
۷- اگر سود هر سهم افزایش یابد و ریسک تحمیل شده به سهامداران کمتر از میزان افزایش سود هر سهم باشد ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت.
۲-۱۰-۳ معایب استفاده از استقراض
۱- تغییرپذیری سود هر سهم، حتی وقتی که بدهی اندکی استفاده شده باشد دیده می شود و با افزایش بدهی تغییر پذیری افزایش مییابد.
۲- استفاده از بدهی این موقعیت را به وجود می آورد که این وام دهندگان محدودیت هایی را بر عملیات شرکت تحمیل کنند.
۳- استفاده از بدهی ریسک ورشکستگی را بالا میبرد.
۴- ریسک ورشکستگی مشتریان را از خرید و شرایط شرکت به فروش محصولاتش با تخفیف دلسرد میکند.
۵- ریسک ورشکستگی عرضه کنندگان را از عرضه ی بلند مدت مواد اولیه به شرکت دلسرد میکند.
۶- اگر ریسک بالای ورشکستگی شرکت اعلام شده باشد کنترل سراسر شرکت از دست می رود.
۲-۱۰-۴ وام های بانکی بلندمدت
وام های بانکی بلندمدت وام هایی هستند که سررسید آن ها بیش از یک سال است. این قبیل وام ها برای رفع نیازهای بلندمدت مانند خرید برخی از انواع دارایی ثابت مناسب هستند. نرخ بهره این قبیل وام ها معمولاً به دلیل سررسید طولانی تر آن ها، بیشتر از نرخ وام های کوتاه مدت است. نرخ بهره این نوع وام ها میتواند ثابت و یا متغیر باشد. در برخی از کشورها، هزینه بانکی متناسب با میزان وام، توانایی مالی و اعتبار وام گیرنده متفاوت است (همان منبع، ۱۹۵).
۲-۱۰-۵ ویژگی های وام های میانمدت و بلندمدت
وام های میانمدت و بلندمدت دارای خصوصیاتی هستند که میتوانیم ذیلاً به بعضی از آن ها اشاره نمائیم:
۱- از دیدگاه زمان بازپرداخت وام ها میتوانیم آن ها را به دو دسته میانمدت و بلندمدت تقسیم کنیم.
وام هایی که دوره بازپرداخت آن ها در فاصله یک تا پنج سال قرار دارد، میتوانند وام های میانمدت نامگذاری شوند و وام هایی که دوره بازپرداخت آن ها بیش از پنج سال است میتوانند نام وام های بلندمدت به خود بگیرند.
۲- بازپرداخت وام ها اغلب به شکل اقساط دورهای انجام میپذیرد. اقسام وام ها ممکن است سه ماه یکبار، ششماه یکبار و یا یکسال یکبار صورت گیرد. مبلغ اقساط و زمانهای بازپرداخت آن ها برحسب شرایط وامگیرنده و درآمدهای آتی وام دهنده وسایر مسئولیتهای وام دهنده تعیین میگردد. توجه به شرایط وام گیرنده سبب میشود که وام گیرنده از نظر شرایط بازپرداخت در وضعیت انعطافپذیر قرار گیرد و در حد توان و امکانات خود بازپرداختها را انجام دهد.
۳- نرخ بهره وام ها اغلب تحت تأثیر زمان بازپرداخت وام است. معمولاً وام های کوتاهمدت نرخ بهره کمتری نسبت به وام های بلندمدت دارند ولی این فرق چشمگیر نیست. در بعضی کشورها این تفاوت در حد یکی دو درصد است، در بعضی کشورهای ممکن است نرخ بهره وام ها طی قراردهای ویژهای به نرخ بهرهبانک مرکزی ارتباط داده شود به طوری که با افزایش نرخ بهره بانک مرکزی، نرخ بهره وام پرداختی از طرف بانک افزایش پیدا کند و با کاهش نرخ بهره بانک مرکزی نرخ بهره وام پرداختی نیز کاهش یابد. انجام اینگونه اقدامات مشروط به وجود قوانین مربوطه و عقد قرارداد ویژه بین طرفین است.
۴- موقع گرفتن وام بویژه اگر وام بلندمدت باشد موضوع تضمین وام اهمیت پیدا میکند زیرا با افزایش دوره بازپرداخت یک وام احتمال عدم بازپرداخت آن بیشتر می شود، به این دلیل بانک های وام دهنده از وامگیرنده در مقابل وام تضمین طلب میکند تا در صورت پرداخت نشدن وام، بانک وام دهنده منابع پولی خود را از دست ندهد و از طریق فروش تضمینات به پول خود دست یابد. اغلب شرکت هایی اقدام به دریافت وام از بانک ها میکنند دارایی های ثابت خود را به عنوان تضمین بازپرداخت وام خود معرفی میکنند. در نتیجه اگر گرفتن وام مستلزم معرفی تضمینات باشد شرکت هایی میتوانند از این گونه وام ها استفاده کنند که صاحب دارایی های ثابت قابل توجه هستند مثل شرکت های تولید کننده نفت و مواد نفتی، شرکت های تولید کننده مواد شیمیائی، شرکت های حمل ونقل و غیره.
۵- بانکهای وام دهنده معمولاً قبل از پرداخت وام، توان مالی متقاضی وام را بررسی میکنند وسعی مینمایند جریانات پولی شرکت متقاضی وام را در دوره های آینده مشخص کنند که آیا شرکت متقاضی وام در زمانهای آتی درآمدهای قابل قبول خواهد داشت یا خیر. علاوه بر این بانک های وامدهنده ممکن است توان مالی صاحبان شرکت و یا شرکای شرکت را هم تحلیل و بررسی کنند تا آنکه از بازپرداخت وام اعطایی اطمینان حاصل نمایند.
۶- بانک های وامدهنده میتوانند در قرارداد اعطای وام به شرکت ها بعضی از احکام و شرایط ویژه را وارد کنند تا آنکه بعضی خطرات عدم بازپرداخت ویا تقاضای تجدید وام از بین برود و شرکت در زمانهای مشخص اقساط وام خود را بازپرداخت نماید. این احکام و شرایط ویژه میتوانند از وام گرفتن دوباره شرکت از منابع دیگر جلوگیری کنند و یا مانع توزیع سود برای سهامداران شوند و یا آن دسته از عملیات شرکت را که بر روی عملیات و جریانات مالی اثرگذار هستند تحت نظارت و کنترل درآورند.
۲-۱۰-۶ مزایا و معایب تأمین مالی از طریق بدهی های بلندمدت
الف) مزایا از نظر شرکت
۱- بهره بدهی مالیات کاه است اما سود سهام این گونه نیست.
۲- خریداران اوراق قرضه به جز بهره خود، سهمی از سود بعد از بهره و مالیات شرکت نخواهند داشت.
۳- بازپرداخت بدهی در دوران تورمی ارزانتر تمام خواهد شد.
فرم در حال بارگذاری ...