ج) والدین آسانگیر(آزاد گذار)[۷۳]
والدین با این سبک از سطح بالای پذیرندگی و از سطح پایین توقع برخوردار هستند(دارلینگ، ۱۹۹۹). این والدین با فرزندان خود گرم و با محبت هستند و تنبیه کمی را برای آن ها اعمال میکنند و خواستههای کمی از فرزندان خود دارند. آن ها فرزندان خود را رها میکنند تا رفتار خود را تنظیم کنند. فرزندان این والدین خود اعتمادی و کنترل تکانشگری کمی دارند و فاقد استقلال و مسئولیت پذیری اجتماعی هستند. رفتار این والدین بیشتر پذیرندهی مثبت و غیر تنبیه است. آن ها با فرزندانشان درباره تصمیمگیری مشورت میکنند و در مورد قوانین خانوادگی به آن ها توضیح میدهند آن ها خودشان را در حد امکان فعالیتهای خود را تنظیم کنند و از اعمال قدرت پرهیز میکنند و آن ها را به اطاعت از معیارهای تعیین شده تشویق نمیکنند(بامریند، ۱۹۷۳؛ شافر، ۲۰۰۰). بامریند دریافت فرزندان والدین آسانگیر افراد پرتوقعی هستند و به والدین(بزرگسالان) وابستگی دارند و نسبت به کودکانی که والدینشان کنترل بیشتری روی آن ها دارند تأکید کمتری روی انجام تکالیف مدرسه دارند و پیشرفت تحصیلی کمتری دارند.
بامریند(۱۹۷۱ نقل از سیف درخشنده، ۱۳۸۴) والدین آسانگیر را اینگونه توصیف میکند: “یک والد آسانگیر تلاش میکند تا با شیوه های موافق و همسو با تکانهها، امیال و اعمال کودک رفتار کند. او دربارهی خط مشی خود با کودک مشورت میکند و قواعد خانواده را برای او توضیح میدهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد. او خود را با کودک همچون منبعی معرفی میکند که هرگاه بخواهد میتواند از آن استفاده کند و نه به عنوان عاملی فعال که مسوول شکلدهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است. او به کودک اجازه میدهد تا حد امکان خود به تنظیم فعالیتهایش بپردازد. از اعمال کنترل اجتناب میورزد و پیروی از معیارهای مشخص شده بیرونی را تشویق نمیکند. او در تلاش است از استدلال استفاده کند و در دستیابی به اهدافش آشکارا از زور استفاده نمیکند.”
۲-۲-۴-۳٫ مقایسه والدین افراطی[۷۴] (زیاد رو) و والدین مسامحه کار[۷۵] (سهلانگار)
تیپ شناسی بامریند در مورد والدین آسانگیر به وسیله مک کوبی و مارتین[۷۶] در سال۱۹۸۳ گسترش یافت. تا بین دو سطح پذیرنده بودن(گرم بودن، پذیرش، پاسخگو) و متوقع بودن(کنترل، نظارت، نیازهای بلوغ) تمایز قائل شوند. والدینی که از توقع پایین و پذیرندگی بالا برخوردار هستند، به عنوان سبک افراطی مشخص میشوند. این والدین نسبت به فرزندانشان صبور، گرم و پذیرنده هستند. اما اعمال قدرت زیادی نمیکنند و محدودیتهای کمی برای رشد و توسعه رفتار فرزندانشان دارند. آن ها از فرزندانشان مراقبت میکنند و محدودیتهای کمی بر آنان اعمال میکنند و بر این عقیدهاند که اعتماد و آزادگذاری کامل در ارتباط بین نوجوانان و والدین سودمند است. فرزندان این افراد کارآمدی اجتماعی خوبی ندارند و فاقد خود کنترلی هستند.
در مقابل آن ها والدین مسامحه کار هستند. این والدین هم از پذیرندگی و هم از توقع سطح پایین برخوردار هستند. فرزندان اینگونه والدین کمترین میزان احساس شایستگی را در بین چهار سبک برخوردار هستند(دارلینگ، ۱۹۹۹). آن ها هیچ تلاشی در جهت تعیین روش و مسیر خاصی برای کودکانشان نمیکنند و به علایق آن ها وجهی ندارند. آن ها اغلب با مسایل و مشکلات شخصی خود مشغول هستند و هیچ گونه نگرانی در مورد والدین بودن ندارند و احساس مسئولیت نمیکنند آن ها کنترل کمی بر نوجوانان و فرزندان خود اعمال کرده و مراقب آن ها نیستند و آن ها را به حال خود میگذارند(مک کوبی و مارتین،۱۹۸۳ نقل از پور عبدلی، ۱۳۸۱؛ بامریند، ۱۹۹۱).
۲-۲-۴-۳-۱٫ توقع داشتن
بعضی از والدین استانداردهای بالایی را برای فرزندان خود تعیین میکنند و تأکید دارند که فرزندانشان به آن استانداردها دست یابند(بامریند، ۱۹۹۱).
توقع مؤثر والدین به سه جزء تشکیل دهنده اصلی نیاز دارد.
۱- والدین نیاز دارند یک مجموعه بزرگ و واقعی از اهداف برای فرزندانشان تعیین کنند. این مستلزم فهم چیزهایی است که به طور معقول انتظار میرود بچه ها میتوانند یا نمیتوانند انجام دهند.
۲- والدین نیاز دارند که حمایتهای فردی را برای کمک به به دست آوردن این اهداف برای فرزندان خود فراهم کنند.
۳- والدین نیاز دارند نظارت کنند که آیا بچه ها(فرزندانشان) با نظارت آن ها کنار میآیند یا نه (برکووتیز[۷۷]، ۱۹۹۷).
۲-۲-۴-۳-۲٫ پذیرندگی
بعضی از والدین از فرزندان خود توقع کمتری دارند و به ندرت سعی میکنند که در رفتار فرزندان خود نفوذ داشته باشند(بامریند، ۱۹۹۱).
پذیرندگی عبارت است از فراهم آوردن پرورش و حمایت، ایجاد یک اساس گرمی و بالیدگی مثبت برای ارتقاء تعامل، رشد شعور و ثبات اخلاقی در کودکان(برکوویتز، ۱۹۹۷).
پذیرندگی عبارت است از کیفیتی از روابط والد- فرزند که در آن آغازگری آشکارا به کودک انتقال داده میشود. بزرگسالان(والد) به طور قاطع و مصمم، حرکات و رفتار فرزندان را مورد توجه قرار میهد همچنین والد پذیرنده سعی نمیکند هیچ گونه هدایت و پیشنهادی به فرزند خود بدهد و زیاد او را مورد سوال قرار نمیدهد. بلکه بزرگسالان برنامه کاری خودشان را طوری تنظیم میکنند که پیگیری فرزندان خود را کاهش دهد.
همان طور که در جدول شماره ۲-۲ مشاهده میشود از ترکیب دو بعد سبک والدینی(پذیرندگی و توقع داشتن) چهار سبک به وجود آمده است که تحقیقات، بامریند بر روی سه سبک آن ها یعنی استبدادی، اقتداری، آسانگیر، متمرکز بود و سبک چهارم(طرد کننده) را محققین دیگر مورد مطالعه قرار دادهاند( برک[۷۸]، ۱۹۹۷ نقل از برجعلی، ۱۳۷۸).
جدول شماره ۲-۲ بررسی سبک والدین، توسط مک کوبی و ماریتن(۱۹۸۳ نقل از برکوویتز، ۱۹۹۷).
پذیرندگی
زیاد کم
توقع
زیاد
کم
اقتداری
استبدادی
آسانگیر
بیتفاوت
پژوهشهایی که همبستگیهای فرزند پرروی اقتداری را مورد آزمون قرار میدهند، گزارش دادهاند که بین این شیوه(سبک) و بسیاری از جنبههای شایستگی رابطه وجود دارد. این شایستگیها شامل سطح بالای خود رشد یافتگی اخلاق و اجتماعی در مدرسه، نسبت یادگیری در مدرسه، پیشرفت علمی و در دبیرستان پیشرفت تحصیلی(دستیابی آموزشی) است(برک، ۱۹۹۷ نقل ازبرجعلی، ۱۳۷۸).
۲-۲-۴-۴٫ ابعاد شیوه های فرزندپروری[۷۹]
برنت[۸۰](۱۹۹۷)، ابعاد شیوه های فرزندپروری را به شرح ذیل طبقه بندی نموده است:
– بُعد گرم بودن:والدین که نسبت به کودکان خود با محبت و پذیرنده اند.
– بُعد پاسخگو بودن: والدین پاسخگوی نیازهای کودکان هستند.
– بُعد تحسین: والدین رفتار خوب در کودکان را تحسین میکنند.
فرم در حال بارگذاری ...