وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مطالب پژوهشی در مورد : بررسی اثرات نقدینگی بر نوسان قیمت در بازار … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

 
تاریخ: 15-04-01
نویسنده: نویسنده محمدی

(۲-۱۴)

معادلات (۲-۱) تا (۲-۱۴) تغییرات قیمت- مقدار را در بازار مسکن و کالاهای مصرفی قابل تجارت در صورت تغییر تقاضای کل نشان می­دهد. در بازار کالا در نتیجه یک شوک مثبت نقدینگی، اگر تقاضا برای کالاهای مصرفی افزایش یابد انتظار می­رود تولید این کالاها افزایش یابد. در مقابل، عرضه مسکن در کوتاه مدت به تغییرات قیمت حساس نیست، بنابراین تقاضای اضافی برای مسکن به طور کامل در افزایش قیمت مسکن منعکس می­ شود. در بلندمدت پول خنثی است، به طوری­که هر تغییری در عرضه پول به یک تغییر متناسب در سطح قیمت منجر می­ شود و پول واقعی و تولید واقعی در هر دو بخش را بدون تغییر نگه می­دارد (بلک، ارس و ستزر، ۲۰۰۸).

۲-۱۲- قیمت مسکن و سیاست پولی در ۱۸ کشور صنعتی
کشورهای صنعتی جهان در طول ۵ دهه گذشته با افزایش شدید قیمت مسکن مواجه بوده که متعاقب آن کاهش شدید قیمت مسکن بوجود آمد. افزایش و کاهش قیمت مسکن موجب افزایش و کاهش و یا ثبات قیمت واقعی مسکن گردیده است. علاوه بر آن نوسان ادواری قیمت واقعی مسکن و ارتباط منفی بین مخارج مصرفی بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری در ساختمان، منجر به کاهش رشد اقتصادی می‌شود.
اگرچه شرایط متعدد در بازار مالی مثل پایین بودن نرخ بهره، گسترده بودن حجم نقدینگی و مقررات­زدایی در بازار مالی در این کشورها عموماً نوسان قیمت مسکن را به دنبال داشته و موجب افزایش قیمت مسکن گردیده است اما عوامل دیگری مثل تکانه­های ادواری اقتصادی و متغیرهای دموگرافیکی به رونق در بازار مسکن کمک کرده است. بررسی عمیق ادوار گذشته نشان می‌دهد سیاست­های پولی گرایش به سیاست­های پولی آسان دارد و در نتیجه بکارگیری این سیاست­ها نرخ بهره کاهش و عرضه پول رشد یافته است و علی­رغم اجرای سیاست­های ضد تورمی بانک مرکزی کشورها قیمت مسکن نیز به رشد خود ادامه داده است. بنظر می­رسد افزایش شتابان قیمت مسکن با افزایش تقاضای کل توأم باشد که نقطه برگشت در سیکل تجاری قریب­الوقوع است. ضریب همبستگی ارتباط علّت و معلولی را نشان نمی‌دهد و در این زمینه تحقیقات روشن مورد نیاز خواهد بود.
با توجه به دشواری­های تشخیص حباب قیمت مسکن، تعجب­آور نیست که بانک مرکزی با اهداف تجاری و بنگاه اقتصادی نسبت به قیمت مسکن و دارایی‌ها عکس­العمل نشان نمی‌دهد که به نظر می­رسد از شاکله عوامل بنیادی اقتصادی ریشه می­گیرد. برخی بحث می‌کنند که بانک مرکزی نسبت به حباب قیمت دارایی‌ها و مسکن عکس­العمل نشان می‌دهد و بیشتر هدف برقراری ثبات در بازارهای مالی را دنبال می‌کند. سایر دانشمندان اعتقاد دارند بانک مرکزی نباید با هدف اثرگذاری بر تورم و یا محصول سیاست پولی اعمال کند و ثبات بازار مالی هدف اصلی کنترل قیمت مسکن را تشکیل می‌دهد.
در موارد معدودی کاهش قابل توجه قیمت اسمی دارایی‌ها با افزایش اعتبارات و ضعیف­شدن توازن مالی بانک مرکزی همراه بوده است. به­هرحال وام رهنی دارای ریسک کمی است و حتی در صورت وجود مشکلات وسیع مالی در بخش­های مختلف، احتمال وقوع آن در زمینه وام مسکن اندک است. اثر افزایش ریسک نرخ بهره و قیمت مسکن از سوی خانوارها و شرکت­های سازنده در رفتار عدم بازپرداخت اقساط در شرایط رکود اقتصادی تجلی می‌یابد (آهیرن، آمر، دویل، کول، مارتین، ۲۰۰۵).[۴۱]
۲-۱۳- اعتبارات و قیمت مسکن
ارتباط قیمت مسکن و وام به دو طریق برقرار می‌شود که نشان می‌دهد قیمت­های مسکن بالا و وام­ها بیشتر ممکن است یکدیگر را تقویت کنند: یعنی قیمت مسکن رو به افزایش، ظرفیت استقراض خانوار را بالا برده و در عین حال عرضه اعتبارات به افزایش بعدی در قیمت مسکن منجر می‌شود. ارتباط بین بخش مسکن و اقتصاد کلان از دهه ۱۹۸۰ به بعد با بروز بحران­های بزرگ اقتصادی که عموماً سرآغاز آن بخش مسکن بود، مورد توجه خاص تحلیلگران اقتصادی قرار گرفت. از ۱۹۸۰ مقررات مالی کم­رنگ و به­تدریج و درعمل محو شد[۴۲]. مقررات­زدایی مالی علت اصلی بحران بود.[۴۳] آزادسازی و مقررات­زدایی­های مالی دهه­های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به نوآوری­های مالی جالب توجهی در بخش مسکن منجر شد. شرایط اعطای وام در بخش مسکن از اواخر دهه­ ۱۹۹۰ در آمریکا بسیار آسان شد. یکی از ابزارها و شرایط نوین مالی که از محرک­های اصلی بحران بود وام­های ساب پرایم[۴۴] است. این وام در اختیار متقاضیانی قرار می­گرفت که شرایط مالی آن­ها مساعد نبود و معمولاً بانک­ها به این افراد وام خرید مسکن پرداخت نمی­کردند. اما پس از مقررا ت زدایی وام به گروه ­های فقیر آغاز شد. نرخ بهره­ این نوع وام ۲ تا ۴ درصد بالاتر از نرخ بهره­ وام برای افراد توانمند بود. این وام به وام­های نینجا[۴۵] معروف شد، یعنی وام برای کسانی که نه درآمدی دارند، نه شغل و نه دارایی[۴۶]. افراد متقاضی این وام به افزایش قیمت مسکن و فروش آن در سال­های آتی امیدوار بودند، این افراد به زحمت اقساط بانک را می­پرداختند، اما به دلیل رونق بخش مسکن امیدوار بودند هرگاه در پرداخت وام عاجز بمانند می­توانند با فروش آن به پول خود دست یابند و سودی هم کسب کنند. بانک­ها نیز به دلیل گرفتن بهره­ بالا و رونق بخش مسکن خوشحال و به آینده امیدوار بودند و دولت نیز از این که افراد بی­خانمان در آمریکا در حال صاحب­خانه شدن هستند به خود می­بالیدند و این پدیده را از امتیازات مثبت کارنامه­ی خود می­پنداشتند.
سهم این وام­ها در بخش مسکن از ۹ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۰۵ افزایش یافت. وام­های با نرخ بهره­ی انعطاف پذیر[۴۷] وام جذاب دیگری بود که در سال­های ۲۰۰۴ به بعد مورد استقبال قرار گرفت. نرخ بهره­ی این وام در ابتدا اندک و در سال­های بعد افزایش می­یافت. این وام نیز برای گروه کم­درآمد جذاب بود. در دوره­ ۲۰۰۴-۲۰۰۶ سهم این نوع وام در وام­های اعطا شده به ۳۵ درصد رسید. وام­های آسان به این دو نوع محدود نمی­ شود و به طورکلی شرایط اخذ وام برای اشخاص و شرکت­ها بسیار آسان شد. به همین دلیل، همان­طور­که گفته شد نسبت مجموع وام­های بانکی به تولید ناخالص داخلی در طول دوره­ ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۵ به دو برابر افزایش یافت.
آنچه بانک­ها را در اعطای وام گشاده­دست می­ساخت علاوه بر عطش کسب سود، امکان انتقال ریسک وام به بیرون از بانک بود. بانک­ها وام­های خود را به سایر مؤسسات مالی می­فروختند. بدین ترتیب بانک­ها بخشی از مطالبات خود را نقد یا به سایر نهادهای مالی انتقال می­دادند. برای انتقال مطالبات بانک ابتدا مؤسسات رتبه ­بندی ریسک مطالبات بانک­ها و وام­های اعطایی را درجه­بندی و ارزیابی می­کردند. پس از ارزیابی و رتبه ­بندی مطالبات بانک­ها، وام­ها تبدیل به اوراق بهادار می­شد و در بازار سهام مورد معامله قرار می­گرفت. درجه­بندی و ارزیابی این مؤسسات که نقش مهمی در استقبال از این اوراق بهادار داشت در عمل غیر­واقع­بینانه بود. زیرا در شرایط رونق بخش مسکن احتمال عدم­بازپرداخت اقساط بسیار اندک است و خطر این نوع وام­ها بسیار کم برآورد می­شد و از سوی دیگر این ابزارهای نوین مالی به تازگی وارد بازار شده بودند و تجربه­ کاملی از آن­ها هنوز به دست نیامده بود، از همین رو قضاوت در مورد آن­ها آسان نبود. مؤسسات رتبه ­بندی به این علل یا به دلیل سودهای هنگفتی که به دست می­آوردند در تأیید و رتبه ­بندی مطالبات بانک­ها و اوراق بهادار خیلی خوش بینانه قضاوت کردند.
نوآوری­ها و ابزارهای نوین مالی تقاضا برای بخش مسکن و در نهایت قیمت مسکن را افزایش داد. شاخص قیمت مسکن در آمریکا از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۹۵ هر چند در برخی از سال­ها افزایش یا کاهش یافته بود اما در طول این دوره) ۱۹۹۵-۱۹۵۳ (ثابت مانده بود.[۴۸] ورود ابزارهای نوین مالی خرید مسکن را تسهیل کرد. با افزایش تقاضا، قیمت مسکن از سال ۲۰۰۲ تا چهار ماهه­ی پایانی ۲۰۰۶ به میزان ۶/۳۱ درصد افزایش یافت. افزایش قیمت بیش از ۳۰ درصد زمانی که عرضه­ی مسکن به خوبی افزایش یافته بود نشانگر رشد شدید تقاضاست. این تقاضای فزآینده یا برای فروش مجدد و کسب سود بود یا برای تأمین سرپناه. به هرحال، قیمت مسکن در آمریکا افزایش یافت افزایشی که از جنگ جهانی به این سو بی­سابقه بود.
افزایش قیمت­ها در سال ۲۰۰۶ متوقف و از اواسط آن سال کاهش قیمت مسکن شروع شد. علت توقف و سپس کاهش قیمت مسکن عدم بازپرداخت وام­های اخذ شده از با نک­ها و مصادره­ی مسکن و فروش آن­ها در بازار از سوی بانک­ها بود. مشکل از وام­گیرندگان وام­های نینجا یا همان وام­های ساب پرایم شروع شد، گروه ­های آسیب­پذیر در پرداخت اقساط خود با مشکل روبرو شدند. ابتدا برای بازپرداخت اقساط خود مجبور به اخذ وام مجدد شدند اما بانک­ها می­دانستند که با توجه به وضعیت اقتصادی، این افراد قادر به بازپرداخت اقساط خود نیستند و وام­های آن­ها سوخت می­ شود. از همین­ رو، از پرداخت وام مجدد خودداری کردند و به جای آن سلب مالکیت از وام گیرندگان شروع شد. دو میلیون ­و هشتصد هزار وام­گیرنده در آمریکا اعلام ناتوانی در بازپرداخت وام کردند. تقاضا برای مسکن به شدت افت کرد و قیمت مسکن در ابتدای سال ۲۰۰۸ به میزان ۳۰ درصد نسبت به زمان مشابه در سال ۲۰۰۷ کاهش یافت. در چهار ماهه­ی اول سال ۲۰۰۸ قیمت مسکن در سراسر آمریکا ۲۰ درصد و در برخی از شهرهای بزرگ به میزان ۳۰ درصد سقوط کرد.
در اثر کاهش قیمت مسکن، ارزش دفتری دارایی­ های بانک در سراسر جهان هزار میلیارد دلار کاهش یافت. عدم بازپرداخت وام­ها زیان سنگینی بر بانک­ها تحمیل کرد. بانک­ها که نمی­توانستند اقساط ماهانه را وصول کنند منابع لازم بر ای پاسخ گویی به پس­اندازکنندگان خود را نداشتند. ناتوانی بانک­ها اعتماد پس­اندازکنندگان را سلب کرد. همین سلب اعتماد برای ورشکستگی با نک­ها در آمریکا و هر کشور دیگری کفایت می­ کند. بانک­ها که دیگر پاسخگوی مطالبات پس­اندازکنندگان خود نبودند به طریق اولی نمی­توانستند به واحدهای تولیدی و خدماتی وام دهند. عدم ارائه­ تسهیلات به شرکت­ها موجب کمبود سرمایه در گردش شد و موجی از رکود و بحران را در اقتصادی جهانی به دنبال آورد (میدری، ۱۳۸۸).
این بحران رفته رفته به دیگر نقاط دنیا تسری یافته است .خاورمیانه هم از این سونامی مسکن در امان نمانده است .کشورهای واقع در این منطقه به خصوص کشورهای حاشیه­ خلیج فارس نیز از جمله کشورهایی بودند که بحران اقتصادی امریکا روی بازار سهام و مسکن آنها به شدت تاثیر گذاشته است .قیمت مسکن در کشورهای حاشیه­ خلیج فارس به شدت سیر نزولی یافته و بخش مسکن آن­ها را با رکود مواجه ساخته است.
۲-۱۴- مطالعات تجربی
در این قسمت به برخی از مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در ارتباط با موضوع پایان‌نامه می‌پردازیم.
۲-۱۴-۱- نقدینگی و قیمت دارائی- چگونه ارتباط این دو قوی است؟
درگر و والترز[۴۹] (۲۰۰۹) در این مطالعه بررسی می­ کنند که آیا افزایش نقدینگی در سال­های اخیر باعث شکل­ گیری حباب قیمت در بازار دارائی شده است؟ همچنین تأثیر شوک­های نقدینگی را بر قیمت مسکن و سهام با روش VAR در امریکا و اتحادیه اروپا از طریق داده ­های فصلی دوره ۲۰۰۷-۱۹۸۵ ارزیابی می­ کند. مدل مورد استقاده در این مقاله عبارت است از:
Passet = f { rr, m, gdp }
(۲-۱۵)
که در آن:
Passet: قیمت دارائی­ها که شامل قیمت مسکن و سهام است. rr: نرخ بهره واقعی بلندمدت. m: عرضه پول واقعی که در امریکا m2 و در اروپا m3 می­باشد. gdp: تولید ناخالص داخلی به قیمت­های اسمی.
طول وقفه­ها بر اساس معیار شوارتز در امریکا دو و در اروپا یک انتخاب می­ شود. نتایج نشان می­دهد که شوک مثبت درآمدی، نقدینگی را در کوتاه­مدت و بلندمدت در اروپا افزایش می­دهد، در امریکا این اثر مثبت فقط در بلندمدت است. همچنین این شوک درآمدی مثبت در امریکا و اروپا منجر به افزایش نرخ بهره بلند­مدت و قیمت دارائی­ها به علت فشار تورمی می­ شود. در امریکا بعد از یک شوک مثبت قیمت، عرضه پول کاهش می­یابد.
شوک­های نقدینگی منجر به افزایش قیمت مسکن می­شوند. در حالی­که این اثر بر قیمت سهام ضعیف است. بنابراین افزایش نقدینگی منجر به شکل­ گیری حباب قیمت در بازار دارائی­ها خصوصا مسکن شده است و از این رو شمول قیمت دارائی­ها در قاعده سیاست پولی می ­تواند اثرات منفی را بر اقتصاد در آینده محدود کند.
۲-۱۴-۲- مازاد نقدینگی جهانی و قیمت مسکن
بلک و ارس[۵۰] (۲۰۰۷) مقاله ای با عنوان “مازاد نقدینگی جهانی و قیمت مسکن”، مدل VAR برای کشورهای OECD ارائه داده­اند. این مقاله به بررسی رابطه بین مازاد نقدینگی و قیمت دارایی در مقیاس جهانی طی دوره ۲۰۰۶-۱۹۸۴ پرداخته و یک مدل GVAR[51] را برای اقتصاد جهانی با بهره گرفتن از داده ­های فصلی گردآوری شده از کشورهای مهم OECD تخمین می­زند. کشورهای مورد مطالعه عبارتند از: ایالات متحده، منطقه یورو، استرالیا، کانادا، ژاپن، انگلستان، کره­جنوبی، سوئیس، سوئد، نروژ و دانمارک. در این مطالعه از متغیرهای GDP واقعی، شاخص تعدیل کننده GDP، نرخ بهره کوتاه­مدت، عرضه پول، شاخص قیمت محصول، قیمت نفت و شاخص قیمت مسکن استفاده شده است.
روش VAR استفاده شده به این شرح است که ابتدا مدل پایه برای متغیرهای سنتی اقتصاد کلان (GDP واقعی، شاخص تعدیل کنندهGDP ، نرخ بهره طولانی­مدت، عرضه پول) تخمین زده شده است. سپس وقتی که پویایی­های مدل در سطح جهانی دریافت شد، متغیرهای قیمت دارائی مانند قیمت مسکن اضافه می­ شود.
واکنش قیمت­ها به شوک نقدینگی تنها برای تعداد کمی از دوره­ها کم ­اهمیت است، اما اهمیت (و سطح اثر) آن در طول زمان افزایش می­یابد. این نتیجه با این فرضیه که تأثیر پول بر تورم یک موضوع بلند­مدت است، هم­خوانی دارد. واکنش­های پولی نشان می­ دهند با کاهش نرخ بهره، نقدینگی کاهش یافته و تغییر محصول واکنش مثبت پول را در پی دارد. علی­رغم رابطه بلندمدت بین پول و قیمت، در کوتاه­مدت به نظر می­رسد نوسانات سیکل تجاری نقش مهمی در نوسانات سطح قیمت بازی می­ کند. در مورد شوک نرخ بهره، واکنش سطح قیمت “پازل قیمت”[۵۲] را نتیجه می­دهد که اغلب در تحلیل­های VAR رخ می­دهد. پازل قیمت گاهی اوقات به علّت فقدان یک متغیر است که انتظارات تورمی را در پی دارد. سیاست­گذاران پولی فرض می­ کنند که با افزایش انتظارات تورمی نرخ­های بهره افزایش می­یابد. وقتی سیاست آن­ها نتواند افزایش تورم را متوقف کند، سیستم ممکن است افزایش نرخ بهره را به عنوان یک محرک افزایش در سطح قیمت شناسایی کند. فاورو (۲۰۰۰)[۵۳] استفاده از یک شاخص قیمت محصول را پیشنهاد می­ کند که می ­تواند این مشکل را حل کند.
مرحله بعدی در تحلیل VAR وارد کردن متغیر قیمت دارائی به مدل است. ابتدا شاخص قیمت محصول و بعد قیمت نفت را به مدل اضافه شده ­اند، اما آنها پازل قیمت را حل نکردند و اثرات معنی­داری روی سطح قیمت نشان ندادند. سپس شاخص قیمت مسکن به عنوان نماینده قیمت دارایی به مدل اضافه شده است. با اضافه شدن قیمت مسکن، پازل قیمت از بین می­رود. قیمت مسکن و انتظارات تورمی ممکن است با هم همبسته باشند، از این ­رو اغلب فرض می­ شود فقدان متغیر انتظارات تورمی دلیلی برای وجود پازل قیمت است. واکنش شاخص قیمت مسکن به نرخ بهره و نقدینگی در تمام طول یک دوره بلندمدت معنی­دار است. شوک قیمت مسکن سبب افزایش نقدینگی و نرخ بهره می­ شود. در تمام دوره مورد نظر، متغیرهای پولی (حجم پول و نرخ بهره) تقریبا برای نیمی از تغییرپذیری­ها در بخش مسکن جوابگو هستند. نتایج تحلیل­ها تأیید می­ کنند که نقدینگی و نرخ بهره­ تعیین­کنندگان مهم قیمت در بخش املاک و مستغلات هستند. قیمت­های مسکن عاملی برای پیش ­بینی درصد بالایی از سطح قیمت هستند (حدودا بیش از ۴۰% ).
این مطالعه انتقال شوک­های پولی را با تمرکز خاص بر اثرات نقدینگی جهانی روی قیمت مصرف ­کننده و قیمت سایر دارایی­ ها بررسی می­ کند. واکنش­های شوک نشان می­دهد که یک شوک مثبت نقدینگی به افزایش پایدار در تعدیل کننده GDP و شاخص قیمت مسکن منجر می­ شود. نتایج حاکی از آن است که مازاد نقدینگی عاملی مؤثر در افزایش قیمت مسکن و به طور کلی فشار تورمی در سطح جهانی بوده است و این نتیجه دو مفهوم دارد: اول اینکه ممکن است اثرات سیاست پولی از بخش مسکن به قیمت­های مصرف کننده سرازیر شود. دوم، وقتی قیمت مسکن به سطح بی­ثبات می­رسد و یک حباب بالقوه ایجاد می شود به معنی احتمال خطر برای ثبات قیمت و در نتیجه کل اقتصاد است.
تحلیل­های VAR نشان می­دهد که قیمت مسکن شاخص مناسبی برای اندازه گیری فشار تورمی است. به­علاوه رشد پولی شدید می ­تواند شاخص مناسبی برای تشخیص حباب در بخش مستغلات باشد.
دو راه بالقوه برای کاهش مازاد نقدینگی در این مطالعه پیشنهاد شده است. اول اینکه سیاست پولی انقباضی اجرا شود، این استراتژی مشکل جاری را به سرعت حل نمی­کند، اما ریسک­های بلندمدت را کاهش می­دهد. بعلاوه ایجاد رشد اقتصادی قوی که اثرات منفی حباب را تعدیل می­ کند، به ویژه حباب­هایی که پتانسیل فروپاشی دارند.
۲-۱۴-۳- نقدینگی جهانی و قیمت دارایی در یک مدل[۵۴] CVAR
گیس و توکسن[۵۵] (۲۰۰۷) در این مطالعه اثر نقدینگی جهانی را به عنوان نتیجه سیاست پولی بی­قاعده بر قیمت دارائی و افزایش تورم با بهره گرفتن از داده ­های فصلی طی دوره (۲۰۰۶-۱۹۸۲) برای شش کشور فرانسه، آلمان ، ژاپن، ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده بررسی می­ کنند. برای شناسایی روابط بلندمدت و پویایی­های کوتاه­مدت از مدل CVAR استفاده شده است. تحلیل­ها در دو مرحله انجام شده: ابتدا مدل جهانی تخمین زده شده، سپس مدل­های ملی که شامل هر دو متغیرهای داخلی و خارجی است، برآورد می­گردد. داده ­های ملی با بهره گرفتن از نرخ ارز واقعی به دلار آمریکا تبدیل شده ­اند. در مدل CVARعمومی از بردار داده ­های زیر استفاده شده است:
(۲-۱۶)
XtGlobal =( mr , yr ,, Is , Il , h , s , oil )
(۲-۱۶)
که در آن:
mr: حجم پول واقعی، yr: GDP واقعی، : نرخ تورم، Is: نرخ بهره کوتاه­مدت، Il : نرخ بهره بلندمدت، h: شاخص قیمت مسکن، s: شاخص قیمت دارایی[۵۶]، oil: قیمت نفت است.
مدل­های [۵۷]CVAR ملی خصوصیات مشابهی با ( ۲-۱۷) دارد، اما شامل متغیرهای خارجی است:
(۲-۱۷)
XtGlobal =( mr , yr ,, Is , Il , ppp , z*)t
z* بردار متغیرهای خارجی است و ppp = e – p + p* نرخ ارز واقعی ساخته شده است، به­ طوری که مشخصات مشابهی با z* دارد. (۲-۱۷) به طور ساده مدل استاندارد بازار پول داخلی است که با متغیرهای خارجی تقویت می­ شود.
این مقاله تأیید می­ کند که سیاست پولی در سال­های ابتدایی هزاره جدید، به طور غیرعادی رها شده و وفور نقدینگی جهانی وجود داشته است. اگرچه مازاد نقدینگی در چند سال اخیر کاهش یافته است اما اثرات آن ممکن است برای مدتی ادامه پیدا کند. نتایج تخمین نشان می­ دهند که شوک نقدینگی منجر به افزایش قیمت مسکن شده و تورم و نرخ بهره به طور مثبت تعدیل شدند، در حالی که اثر نقدینگی روی قیمت سهام خیلی ناچیز است و مازاد نقدینگی جهانی احتمالاً با وقفه های طولانی­تری به فشار تورمی منجر می­ شود.
۲-۱۴-۴- کشش قیمتی بلندمدت عرضه ساختمان­های جدید در ایالات متحده و انگلستان
مالپزی و مکلنان[۵۸] (۲۰۰۱) کشش قیمتی عرضه ساختمان­ها جدید را برای ایالات متحده و انگلستان طی دوره (۱۹۹۵-۱۸۵۰) و با روش OLS بررسی کردند. طبق این مطالعه اگر عرضه با­کشش باشد، در­صورت تغییر تقاضا قیمت تغییر چندانی نخواهد کرد. اما اگر اگر عرضه بی­کشش باشد، در صورت تغییر تقاضا قیمت تغییر خواهد کرد. این مدل براساس مطالعه مالپزی و مایو[۵۹] و که با الهام از مطالعه فولاین و موت[۶۰] صورت پذیرفت، ارائه شده است.

(۲-۱۸)

که در آن: : لگاریتم مسکن تقاضا شده، : لگاریتم مسکن عرضه شده، : قیمت نسبی هر واحد مسکن، Y: لگاریتم درآمد و D: لگاریتم جمعیت است.


فرم در حال بارگذاری ...

« نگارش پایان نامه درباره آسیب‌شناسی طرح پاداش افزایش تولید با رویکرد مدل تعالی منابع … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشیندانلود پایان نامه درباره : برنامه ریزی بهره برداری از ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین »
 
مداحی های محرم